نوزدهم ربیع الثانی
۱- تولد آیت الله “کرباسی” فقیه فاضل(۱۱۸۰ هجری قمری)
۲- وفات آیت الله شیخ علی اکبر نهاوندی (۱۳۶۹ هجری قمری)
۳- رحلت مرجع بزرگوار تقلید و عالم کبیر آیتالله سید صدرالدین صدر(۱۳۷۳ هجری قمری)
—
۱- تولد آیت الله “کرباسی” فقیه فاضل(۱۱۸۰ هجری قمری)
محمدابراهیم کرباسی در روز نوزدهم ربیع الثانی در شهر اصفهان به دنیا آمد. پدرش شیخ محمدحسن شخصی فاضل، پارسا و متدیّن بود و این خانواده در زمره افرادی هستند که نسب آنان به سردار بزرگ اسلام و صحابی وارسته، جناب مالک اشتر نخعی میرسد.
محمدابراهیم دوران شکوفایی خویش را تحت تربیت پدری فاضل، پارسا و اهل تقوا و مادری نیکو سرشت سپری کرد و در ده سالگی پدرش را از دست داد و به توصیه پدر آیت الله آقا سید محمد بید آبادی به تربیت وی کوشید و او در سنین نوجوانی فضایل و مکارم اخلاقی را از او آموخت.
محمّد ابراهیم بعد از آن که در حوزه اصفهان به تکمیل تحصیلات پرداخت، به منظور ارتقای دانستههای خویش به سوی عتبات عراق رهسپار گردید و از محضر آیات عظام: سید مهدی بحرالعلوم و وحید بهبهانی استفاده کرد و به قله اجتهاد رسید و پس از آن به ایران بازگشت و از حوزه درس برخی مشاهیر قم و کاشان بهره مند شد.
پس از مدتی به اصفهان آمد و در مسجد حکیم اصفهان به تدریس فقه و اصول پرداخت و در این عرصه، شاگردان زیادی پرورش داد که از جملهٔ آنها آقایان: حاج ملا هادی سبزواری، میرزای شیرازی، آقا میر سید حسن مدرس اصفهانی،ملا مهدی قمشهای میباشند.
او حیات علمی خود را در این واقعیت میدانست که بر کردار و گفتار خود مراقب باشد و با عبادت خداوند، نورانیتی را به درون خویش بفرستد.
وی بر این اعتقاد بود که وعظ و خطابه از راههای مؤثر تربیتهای دینی و اخلاقی جامعه است و اگر موارد انحراف و انحطاط و راههای نجات و هدایت بدین طریق گوشزد شود، تنبّه و بیداری انسانها را به دنبال میآورد.
یک سال به دلیل کم آبیو نیامدن باران مردم نگران و درمانده شدند. حاکم وقت ـ منوچهر خان معتمد الدوله ـ خدمت آیت الله کرباسی آمد و عرض کرد:
«مردم تقاضا دارند که شما برای انجام نماز و دعای باران به بیرون شهر بروید.»
آن فقیه زاهد گفت: «من پیرم و ناتوان و قوت رفتن را ندارم.»
حاکم گفت: «تختی روان برایتان میفرستم که در آن نشسته و به مکان مورد نظر برای دعای باران بروید.»
مرحوم کرباسی در جواب او فرمود: «آخر با تخت غصبی، آن هم اهدایی از سوی عامل ستم به دعای باران رفتن و تقاضای نزول رحمت کردن، چه مناسبتی دارد و آیا خداوند با چنین وضعی دعای ما را مستجاب میکند؟!»
یکی از فرزندان حاجی عرض کرد: «خودمان با همکاری مردم تختی از چوب برایتان میسازیم.»
نجّاری پذیرفت که آن وسیله را بسازد. در شهر اعلان نمودند که از روز شنبه همه مردم روزه بگیرند تا روز دوشنبه با حال روزه به همراه حاجی کرباسی برای دعای باران حاضر شوند. مردم روزه دار در موعد مقرر در حوالی محلّ اقامت ایشان، اجتماع کردند و ایشان را با تختی به سوی تخت فولاد آورند؛ گروهی از ارامنه جلفای اصفهان نیز صف کشیدند و کتاب آسمانی خود ـ انجیل ـ را گشودند. یهودیان اصفهان نیز با تورات در آن مکان حاضر شدند. آیت الله کرباسی مشاهده کرد در یک سو، ارامنه و در طرف دیگر، یهودیان صف کشیدهاند. پس سر خویش را برهنه نمود و به جانب آسمان نگریست و عرض نمود:
«خدایا! محمّد ابراهیم محاسنش را برای نشر اسلام سپید کرده است؛ امروز مرا نزد پیروان مذاهب دیگر شرمسار مفرما!.»
ناگهان ابری متراکم، آسمان اصفهان را فرا گرفت و ساعتی بعد، ریزش باران به طور مداوم آغاز گردید و بدین گونه مردم از عوارض کاهش منابع آب و خشکسالی نجات یافتند.
سرانجام این عالم عامل در هشتم ماه جمادی الاولی ۱۲۶۱ هـ. ق از دنیا رفت.
—
۲- وفات آیت الله شیخ علی اکبر نهاوندی (۱۳۶۹ هجری قمری)
در سال ۱۲۷۸ هـ. ق در شهرستان نهاوند دیده به جهان گشود و کودکی را در دامن خانوادهای مذهبی پشت سر گذاشت.
در نوجوانی وارد حوزه علمیه نهاوند شد و دروس مقدماتی را آموخت، سپس به بروجرد هجرت نمود و دروس سطح را فرا گرفت. برای ادامه تحصیل به حوزه علمیه مشهد مقدس راه یافت و مدتی را نیز برای کسب دانش در اصفهان به سر برد، سپس به حوزه علمیه تهران رفت و در مجلس درس حاج میرزا حسن آشتیانی، میرزا عبدالرحیم نهاوندی و میرزا محمد اندرمانی حضور یافت. در حوزه علمیه تهران، فلسفه و علوم معقول را نیز آموخت و سپس به عتبات عالیات هجرت نمود و در سامراء، در درس میرزا محمد حسن شیرازی شرکت کرد.
او در سال ۱۳۰۸ هـ. ق به حوزه علمیه نجف عزیمت کرد و در درس سید محمد کاظم طباطبایی یزدی، آخوند خراسانی، شیخ محمد طه نجف، میرزا حبیب الله رشتی، شیخ الشریعه اصفهانی، شیخ محمد حسن مامقانی، مولی لطف الله مازندرانی و حاجی نوری (صاحب مستدرک) شرکت کرد.
در اواخر ماه ذیقعده سال ۱۳۱۷ هـ. ق، به سبب مریضی، به ایران بازگشت و یک ماه و نیم در تبریز ماند، سپس به نهاوند رفت و تا نیمه ماه ذیحجه سال ۱۳۲۲ هـ. ق، در آن جا ماند؛ سپس در ابتدای محرم سال ۱۳۲۳ هـ. ق، به تهران رفت و ۶ سال در تهران اقامت کرد و در سال ۱۳۲۸ هـ. ق، به مشهد رفت.
وی در مسجد گوهرشاد نماز میخواند و هر شب، بعد از نماز منبر میرفت. سخنان ایشان تأثیر به سزایی بر مردم میگذاشت. او بیشتر عمرش را به نگارش کتاب سپری نمود.
از او آثار ارزشمندی به جای مانده است که مهمترین آنها کتاب «العبقری الحسان فی تواریخ صاحب الزمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف)» میباشد.
وی عاقبت در روز سه شنبه نوزدهم ربیع الثانی سال ۱۳۶۹ هـ. ق در ۹۱ سالگی چشم از جهان فروبست و درجوار مرقد مطهر امام رضا ـ علیه السلام ـ به خاک سپرده شد.
—
۳- رحلت مرجع بزرگوار تقلید و عالم کبیر آیتالله سید صدرالدین صدر(۱۳۷۳ هجری قمری)
نام او محمدعلی، کنیهاش ابوالرضا و لقبش صدرالدین بود. با این حال به نام لقبش شهرت یافت و خود نیز همه جا خویش را «صدرالدین» میخواند. در کاظمین به دنیا آمد. نام پدرش آیت الله سید اسماعیل صدر و مادرش صفیه، دختر آیت الله سید هادی صدر بود. دوران کودکی و نوجوانی را کنار پدر و خانواده در سامرا سپری کرد. ریاضیات، ادبیات، منطق و اغلب دروس سطح فقه و اصول را در همان جا نزد اساتید برادر بزرگترش، سید مهدی، فراگرفت. هنگامی که پدرش سید اسماعیل صدر در سال ۱۳۱۴ ه.ق به کربلا هجرت کرد، او نیز به این شهر رفت و به بهرهگیری از پدر و دیگر استادان کربلا پرداخت. سپس به سفارش پدرش، برای تکمیل تحصیلات، رهسپار نجف شد و دروس دوره سطح و خارج را آنجا آموخت.
از جمله اساتید او آیات عظام: محمد حسین نائینی،آقاضیاءالدین عراقی،سید اسماعیل صدر،ملا محمدکاظم خراسانی و سید محمدکاظم طباطبایی یزدی بودند و از جمله شاگردان وی آقایان: سید محمدباقر سلطانی،سید موسی شبیری زنجانی،سید مهدی غضنفری خوانساری،سیدرضا و سیدموسی صدر میباشند.
وی در سال ۱۳۳۹ ه.ق رهسپار ایران شد و حدود شش سال در مشهد به تدریس پرداخت. در این مدت، علاوه بر تدریس، به موعظه و ارشاد مردم نیز همت گماشت. آن ایام با خشکسالی مصادف بود و او توانست، با اقدامات پیگیر و گردآوری اعانه، بسیاری از مستمندان را از خطر مرگ نجات بخشد. او پس از مدتی به نجف رفت و در درس شیخ محمد حسین غروی نائینی شرکت کرد. سپس به ایران بازگشت و در قم به تدریس و وعظ پرداخت. در یکی از سالها، هنگامی که برای زیارت به مشهد رفته بود، در آن شهر اقامت گزید و به تدریس و اقامه نماز جماعت در مسجد گوهرشاد پرداخت.
در آن زمان، مؤسس حوزه علمیه قم شیخ عبدالکریم حائری یزدی دوران کهنسالی را میگذراند و نگران آینده حوزه تازه تأسیس بود. او به منظور تقویت حوزه علمیه قم و تأمین آینده آن، گروهی را به مشهد مقدس فرستاد تا از صدر برای اقامت در قم دعوت کنند. وی دعوت مؤسس حوزه علمیه قم را پذیرفت و به قم آمد.
صدرالدین صدر مورد توجه آیت الله حائری بود، علاوه بر تدریس سطوح عالی، از مشاوران وی شمرده میشد و در امور حوزه نیز به او کمک میکرد. آیت الله حائری، صدر را وصی خود قرار داد و به پیشنهاد صدر، سید محمد حجت نیز به وصایت وی برگزیده شد.
پس از وفات مؤسس حوزه علمیه قم، مرجعیت و زعامت حوزه به آیات عظام حجت، خوانساری و صدر رسید و این سه معروف به “مراجع ثلاث” شدند. هنگامی که آیت الله سید حسین بروجردی برای معالجه به تهران آمد، صدر، از وی خواست به قم بیاید. پس از ورود او جایگاه نماز جماعت خود در حرم حضرت معصومه را به آیت الله بروجردی واگذار کرد؛ از ریاست حوزه فاصله گرفت و به پشتیبانی گسترده از آیت الله بروجردی بسنده کرد. او در تبیین فلسفه این کار، این آیه قرآن را ذکر میکرد:
تِلْک الدَّارُ الْآخِرَهُ نَجْعَلُهَا لِلَّذِینَ لَا یرِیدُونَ عُلُوًّا فِی الْأَرْضِ وَلَا فَسَادًا ۚ وَالْعَاقِبَهُ لِلْمُتَّقِینَ ﴿قصص ۸۳) «ترجمه: آن سرای آخرت را برای کسانی قرار میدهیم که در زمین خواستار برتری و فساد نیستند، و فرجام [خوش] از آنِ پرهیزگاران است.»
اولین همسر آیت الله صدر، دخترخالهاش بود که در جوانی در عراق درگذشت. وی پس از بازگشت به ایران، در حوالی سال ۱۳۳۹ ه.ق در مشهد با بیبی صفیه قمی دخترحاج آقا حسین طباطبایی قمی (از مراجع تقلید) ازدواج کرد و صاحب ده فرزند (سه پسر و هفت دختر) شد.
ایشان آثار برجستهای نیز از خود به یادگار گذاشت که از جمله آنها: حاشیه عروه الوثقی، حاشیه وسیله النجاه، رساله در امر به معروف و نهی از منکر، رساله در حج و حاشیه کفایه الاصول میباشد.
سید صدرالدین صدر در تاریخ ۱۹ربیع الاول ۱۳۷۳ه.ق درگذشت. آیت الله بروجردی بر پیکر وی نماز گذارد و او را در کنار قبر شیخ عبدالکریم حائری، در حرم فاطمه معصومه(سلام الله علیها) به خاک سپردند.