سالروز شهادت امام جواد علیه السلام تسلیت باد.

محمد بن علی بن موسی مشهور به امام جواد و امام محمدِ تقیّ (۱۹۵-۲۲۰ق)، امام نهم شیعیان اثناعشری. کنیه او ابوجعفر ثانی است. او در سال ۱۹۵ قمری در مدینه به دنیا آمد، ۱۷ سال امامت کرد و در سال ۲۲۰ق در ۲۵ سالگی به شهادت رسید. در میان امامان شیعه، وی جوان‌ترین امام در هنگام شهادت بوده است.

کودکی امام جواد در هنگام شهادت پدرش، سبب شد تا شماری از اصحاب امام رضا (ع)، در امامت او تردید کنند؛ برخی، عبدالله بن موسی، را امام خواندند و برخی دیگر به واقفیه پیوستند، اما بیشتر آنان امامت محمد بن علی(ع) را پذیرفتند.

ارتباط امام جواد با شیعیان بیشتر از طریق وکلاء و نامه‌نگاری انجام می‌گرفت.

در دوره امامت جوادالائمه، فرقه‌های اهل حدیث، زیدیه، واقفیه و غلات فعالیت داشتند. امام جواد شیعیان را از عقاید آنان آگاه می‌کرد و از نماز خواندن پشت سر آنها نهی و غالیان را لعن می‌نمود.

مناظرات علمی امام جواد(ع) با عالمان فرقه‌های اسلامی در مسائل کلامی همچون مقام شیخین و مسئله‌های فقهی مانند حکم قطع کردن دست دزد و احکام حج، از مناظرات معروف امامان معصوماست.

نسب، کنیه و لقب‌ها
محمد بن علی بن موسی بن جعفر، امام نهم شیعیان اثناعشری است که به امام جواد(ع) و جوادالائمه شهرت دارد. نسب او با شش واسطه به علی بن ابی‌طالب (ع) امام اول شیعیان، می‌رسد. پدرش امام رضا(ع)، امام هشتم شیعیان است.[۱] مادر او کنیز بود و سَبیکَه نوبیّه نام داشت.[۲] [یادداشت ۱]

کُنیه وی ابوجعفر و ابوعلی است.[۳] در منابع روایی، از وی با عنوان ابوجعفر ثانی یاد می‌شود.[۴] تا با ابوجعفر اول (امام باقر) اشتباه نشود.[۵]

لقب وی جواد و ابن الرضا[۶] است. القاب تقی، زکی، قانع، رضی، مختار، متوکل[۷] ،مرتضی و منتجب،[۸] را نیز برای او برشمرده‌اند.

زندگی‌نامه
بر اساس گزارش مورخان، امام جواد(ع) در سال ۱۹۵ق در مدینه به دنیا آمد. اما درباره روز و ماه ولادت او اختلاف است. بیشتر منابع تولد او را در ماه رمضان دانسته‌اند.[۹] برخی روز آن را ۱۵ رمضان[۱۰] و برخی دیگر ۱۹ رمضان[۱۱] گفته‌اند.[۱۲]شیخ طوسی در مِصْباحُ الْمُتَهَجِّد، تاریخ ولادت او را ۱۰ رجب ذکر کرده است.[۱۳]

از برخی روایات بر می‌آید که قبل از تولد جواد الائمه، برخی از واقفیان می‌گفتند علی بن موسی نسلی از خود باقی نمی‌گذارد و با مرگ او سلسله امامت قطع می‌شود.[۱۴] از این‌رو وقتی که امام جواد به دنیا آمد امام رضا (ع) او را مولودی بابرکت برایشیعیان توصیف کرد.[۱۵] البته پس از تولد امام جواد نیز، برخی از واقفیان، انتساب او به امام رضا(ع) را منکر شدند. آنان می‌گفتند امام جواد از نظر چهره به امام رضا(ع) شباهت ندارد، تا اینکه قیافه‌شناسان را حاضر کردند و آنان نسبت بین امام جواد و امام رضا را تأیید نمودند.[۱۶]

درباره زندگی امام جواد، اطلاعات چندانی در منابع تاریخی نیامده است. دلیل آن را محدودیت‌های سیاسی حکومت عباسی، تقیه و عمر کوتاه او دانسته‌اند.[۱۷] امام جواد در مدینه زندگی می‌کرد. بنا بر گزارش ابن بیهق، یک بار برای دیدار پدر بهخراسان سفر کرد[۱۸] و پس از امامت نیز چندین بار از سوی خلفای عباسی به بغداد احضار شد.

ازدواج
مأمون عباسی در سال ۲۰۲ق[۱۹] یا ۲۱۵ق[۲۰] دختر خود ام فضل را به عقد امام جواد(ع) در آورد. برخی گفته‌اند: احتمالاً در دیداری که امام جواد با پدر در طوس داشت،[۲۱] مأمون، ام الفضل را به عقد او درآورد.[نیازمند منبع] ابن کثیر بر این باور است کهخطبه عقد امام جواد با دختر مأمون در زمان حیات امام رضا(ع) خوانده شد، اما ازدواج آنها در سال ۲۱۵ق. در تکریت بوده است.[۲۲]

ازدواج امام جواد با ام الفضل، به درخواست مأمون صورت گرفت.[۲۳] مأمون هدف خود را این می‌دانست که پدر بزرگ کودکی از نسل پیامبر(ص) و امام علی(ع)باشد.[۲۴]شیخ مفید دلیل این ازدواج را شیفتگی مأمون به امام جواد دانسته،[۲۵] اما برخی از پژوهشگران بر این باورند که این ازدواج با انگیزه و اهداف سیاسی انجام شده است از جمله اینکه مأمون می‌خواست از این راه، امام جواد و ارتباط او با شیعیان را کنترل کند.[۲۶] یا خود را علاقمند به علویان نشان دهد و آنان را از قیام علیه خود باز دارد.[۲۷] این ازدواج اعتراض برخی اطرافیان مأمون را در پی داشت زیرا بیم آن داشتند که خلافت از عباسیان به علویان منتقل شود.[۲۸]

همسر دیگر امام جواد، سمانه مغربیه است.[۲۹] سمانه، کنیز بود و به دستور امام جواد خریداری شد.[۳۰] امام جواد، از ام فضل صاحب فرزندی نشد.[۳۱] و همه فرزندان او از سمانه بودند.[۳۲]

فرزندان
بنابر نقل شیخ مفید، امام جواد ۴ فرزند به نام‌های علی، موسی، فاطمه و امامه داشت.[۳۳] برخی دختران امام را ۳ تن به نام‌های حکیمه، خدیجه و ام کلثوم می‌دانند.[۳۴] در برخی از منابع متأخر از ام محمد و زینب نیز به عنوان دختران آن حضرت یاد شده است.[۳۵]

دوران امامت
محمد بن علی(ع)، پس از شهادت امام رضا(ع) در سال ۲۰۳ق به امامت رسید.[۳۶] دوران امامت او با خلافت دو تن از خلفای عباسی هم‌‌زمان بود. حدود ۱۵ سال از امامت او در خلافت مأمون(۱۹۳-۲۱۸ق) و ۲ سال در خلافت معتصم(۲۱۸-۲۲۷ق) سپری شد. [۳۷][یادداشت ۲] مدت امامت جوادالائمه ۱۷ سال بود[۳۸] و با شهادت او در سال ۲۲۰ق امامت به فرزندش، امام هادی(ع) منتقل شد.[۳۹]

نصوص امامت
از دیدگاه شیعه، امام فقط با نص امام قبلی تعیین می‌شود؛[۴۰] یعنی هر امامی باید با عبارت صریح، امام پس از خود را تعیین کند. امام رضا(ع) در موارد متعددی امامت محمد بن علی را به اصحاب خود اعلام کرده بود. در هر یک از کتاب‌های کافی،[۴۱] ارشاد،[۴۲] اعلام الوری[۴۳] وبحارالانوار،[۴۴] بابی درباره نصوص امامت محمد بن علی(ع) وجود دارد که به ترتیب ۱۴، ۱۱، ۹ و۲۶ روایت را در این باره نقل کرده‌اند. از جمله: یکی از اصحاب امام رضا(ع) از او درباره جانشینش سؤال کرد، حضرت رضا (ع) با دست خود به فرزندش محمدِ تقی اشاره کرد.[۴۵] یا در روایتی فرمود:

«این ابوجعفر است که به جای خود نشانده و مقام خود را به او واگذار کرده‌ام.»[۴۶]
راویانی همچون علی بن جعفر، صفوان بن یحیی، معمر بن خلاد، حسین بن یسار، ابن ابی‌نصر بزنطی، ابن قیاما واسطی، حسن بن جهم، ابویحیی صنعانی، خیرانی، یحیی بن حبیب زَیّات، نصوص بر امامت محمد بن علی(ع) را روایت کرده‌اند.[۴۷]

امامت در کودکی و سرگردانی شیعیان
امام جواد در حدود ۸ سالگی، به امامت رسید.[۴۸] به دلیل پایین بودن سن وی، شیعیان درباره امام پس از امام رضا اختلاف پیدا کردند و برخی به دنبال عبدالله بن موسی رفتند، اما طولی نکشید او را شایسته امامت ندانستند و از او روگرداندند.[۴۹]برخی به احمد بن موسی گرویدند و شماری نیز به واقفیه پیوستند.[۵۰] با این حال، بیشتر اصحاب امام رضا (ع) به امامت امام جواد معتقد شدند.[نیازمند منبع] منابع علت این اختلاف را کودکی جوادالائمه دانسته‌اند. به گفته نوبختی علت پیدایش این اختلاف، آن بود که آنان بلوغ را از شرایط امامت می‌دانستند.[۵۱] البته این مسئله در زمان حیات امام رضا(ع) نیز مطرح بود. حضرت رضا در واکنش به کسانی که خردسالی امام جواد را مطرح می‌کردند به نبوت حضرت عیسی در کودکی استناد می‌کرد و می‌فرمود: «سن عیسی هنگامی که نبوت به وی عطا شد کمتر از سن فرزند من بوده است.»[۵۲] اما این مسئله در زمان امامت جوادالائمه، به صورت جدی‌تر و به عنوان شبهه مطرح شد و سبب شد برخی از خواص اصحاب امام رضا مانند یونس بن عبدالرحمن نیز در امامت جواد الائمه تردید کنند.[۵۳] در پاسخ به آن، به آیاتی از قرآن درباره نبوت حضرت یحیی در کودکی[۵۴] و سخن گفتن حضرت عیسی[۵۵] در گهواره استناد می‌شد.[۵۶] امام جواد خود نیز در پاسخ به کسانی که مسئله سن او را مطرح می‌کردند، به جانشینی حضرت سلیمان به جای حضرت داود، در کودکی اشاره می‌کرد و می‌گفت: هنگامی که حضرت سلیمان کودکی بیش نبود و گوسفندان را به چرا می‌برد، حضرت داود او را جانشین خود کرد اما علمای بنی‌اسرائیل آن را انکار می‌کردند.[۵۷]

پرسش‌های شیعیان و پاسخ‌های امام
با اینکه امام رضا در موارد متعددی به امامت جوادالائمه تصریح کرده بود[۵۸] برخی از شیعیان برای اطمینان بیشتر، امام جواد را با پرسش‌هایی می‌آزمودند.[۵۹] این آزمایش در مورد ائمه دیگر نیز مطرح بود[۶۰] اما با توجه به سن کم امام جواد، درباره او ضرورت بیشتری داشت.[۶۱] برخی از پژوهشگران بر این باورند این کار از سوی شیعیان به این دلیل صورت می‌گرفت که گاهی به دلایلی همچون تقیه و حفظ جان امام، بر چندین نفر وصیت می‌شد.[۶۲][یادداشت ۳]

گزارش‌های مختلفی از پرسش‌های شیعیان و پاسخ‌های امام جواد در منابع روایی آمده است. پاسخ‌های امام سبب ترفیع جایگاه وی و پذیرش امامت او نزد شیعیان می‌شد.[نیازمند منبع] البته پرسش‌های شیعیان مختص امام جواد نبود. آنان افراد دیگر را به همین شیوه می‌آزمودند.[۶۳] بنابر برخی روایات، گروهی از شیعیان که از بغداد و شهرهای دیگر به حج آمده بودند برای دیدار امام جواد به مدینه رفتند. آنان در مدینه با عبدالله بن موسی دیدار کردند و از او سؤالاتی پرسیدند، پاسخ‌های عبدالله آنان را قانع نکرد، شیعیان متحیر و نگران بودند تا آینکه با امام جواد(ع) دیدار کردند و با پاسخ‌های او قانع شدند.[۶۴]

برخورد امام با فرقه‌های دیگر
از پرسش‌های شیعیان و پاسخ‌های امام جواد که در منابع شیعی نقل شده، به دست می‌آید که در دوره امامت جوادالائمه، فرقه‌های اهل حدیث، واقفیه، زیدیه و غلات فعالیت می‌کردند. اهل حدیث بر این باور بودند که خدا جسم است[نیازمند منبع] امام جواد شیعیان را از نماز خواندن پشت سر کسانی که خدا را جسم می‌دانستند و نیز از پرداخت زکات به آنان نهی می‌کرد.[۶۵] او در پاسخ به ابوهاشم جعفری که از تفسیر آیه «لا تُدْرِکُهُ الْأَبْصارُ وَ هُوَ یُدْرِکُ الْأَبْصار»[۶۶]پرسیده بود، امکان دیدن خدا با چشم(عقیده مجسمه) را نفی کرد و فرمود: اوهام قلوب، دقیق‌تر از دید چشمان است. انسان می‌تواند چیزهایی را که ندیده‌ تصور کند اما نمی‌تواند آنها را ببیند. وقتی که اوهام قلوب نمی‌توانند خدا را درک کنند چگونه چشمان او را بینند و درک کنند؟[۶۷]

روایاتی از امام جواد در مذمت واقفیان نقل شده است[۶۸] امام نهم، زیدیه و واقفیان را در ردیف نواصب قرار می‌داد.[۶۹] و می‌گفت آیه «وجوهٌ یومئذٍ خاشعه، عاملهٌ ناصبه» درباره آنان نازل شده است.[۷۰] همچنین امام جواد اصحاب خود را، از نماز خواندن پشت سر واقفیان نهی می‌کرد.[۷۱]

امام جواد، غالیانی همچون ابوالخطاب و پیروان او را لعن می‌کرد. او همچنین کسانی که در لعن ابوالخطاب توقف یا تردید می‌کردند را نیز لعن می‌نمود.[۷۲]جوادالائمه، افرادی همچون ابوالغمر، جعفر بن واقد و هاشم بن ابی‌هاشم را پیرو ابوالخطاب معرفی می‌کرد و می‌گفت آنان با نام ما(اهل بیت) از مردم بهره‌کشی می‌کنند.[۷۳] بنابر روایتی که در رجال کشی آمده است امام جواد قتل دو تن از غلات به نام‌های ابوالمهری و ابن ابی‌رزقاء را جایز دانست و دلیل آن را نقش آنان در منحرف کردنشیعیان عنوان کرد.[۷۴] گفته شده است امام در نامه‌هایی که برای وکلای خود می‌فرستاد شیعیان را از رفت و آمد با غالیان منع می‌کرد.[نیازمند منبع]

همچنین امام جواد خطاب به محمد بن سنان، ادعای مفوضه مبنی بر واگذاری خلق و تدبیر جهان به پیامبر(ص) و امامان را رد کرد. البته تفویض احکام [یادداشت ۴] را به عنوان عقیده‌ای درست معرفی نمود و آن را هم به مشیت الهی منتسب کرد و فرمود: این عقیده‌ای است که هر کس از آن جلوتر برود از اسلام خارج است و هر کس آن را نپذیرد (دینش) نابود می‌شود و هر کس آن را بپذیرد به حق پیوسته است.[۷۵]

سیره
برخی از منابع، دلیل ملقب شدن امام نهم شیعیان به جواد را، کثرت بخشش و احسان او به مردم دانسته‌اند.[۷۶] بر پایه نامه‌ای که امام رضا(ع) از خراسان برای فرزندش جواد فرستاد، حضرت جواد از همان سال‌های اولیهٔ زندگی، به سخاوتمندی معروف و زبانزد بوده است. هنگامی که پدرش در خراسان بود، اصحاب، جواد را از درب فرعی خانه خارج می‌کردند تا با افراد کمتری مواجه شود که برای دریافت کمک گرد خانه‌اش تجمع می‌کردند. بر پایه این روایت، حضرت رضا نامه‌ای به جواد فرستاد و به او سفارش نمود تا به حرف کسانی که به او می‌گویند از درب اصلی رفت و آمد نکند، گوش ندهد. امام رضا در این نامه به پسرش سفارش کرده بود که: «هر وقت می‌خواهی از خانه خارج شوی، مقداری سکه طلا و نقره همراه داشته باش. هیچ‌کس از تو درخواستی نکند مگر اینکه چیزی به او بدهی. او همچنین سفارش بستگان نزدیک او مانند عموها، دایی‌ها، عمه‌ها و خاله‌ها را به صورت ویژه کرده بود.[۷۷]

قرشی امام جواد را عابدترین و خالص‌ترین مردم زمانه‌اش معرفی کرده است. او از کثرت نافله‌های امام جواد سخن گفته است. به گفته قرشی حضرت جواد نافله‌ای به جای می‌آورد که در هر رکعت آن هر یک از سوره‌های حمد و توحید را ۷۰ بار می‌خواند.[۷۸] همچنین بر پایه روایتی که سید ابن طاووس نقل کرده است هنگامی که ماه قمری فرا می‌رسید محمد بن علی دو رکعت نماز می‌گذارد که در رکعت اول پس از سوره حمد، ۳۰ مرتبه سوره توحید و در رکعت دوم ۳۰ مرتبه سوره قدر را می‌خواند و سپس صدقه می‌داد.[۷۹]

امام جواد(ع) مهریه ام الفضل را معادل مهریه حضرت زهرا(س)(۵۰۰ درهم) تعیین کرد.[۸۰]

امام جواد، برتری انسان‌ها را به واسطه علم آنان می‌دانست نه به واسطه نسب و نژاد. از او نقل شده است که الشریف کل الشریف من شرفه علمه[۸۱]؛‌ با شرافت‌ترین از همه شریف‌ها کسی است که شرفش به واسطه عملش باشد از این رو به طبقات پایین جامعه از جمله بردگان توجه داشت و با آنان نشست و برخاست می‌کرد. برخی از نویسندگان حدود ده تن از اصحاب آن حضرت را از بردگان بر شمرده‌اند.[۸۲]

روایات و مناظرات
حدود ۲۵۰ حدیث از امام جواد نقل شده است.[۸۳] این روایات در موضوعات فقهی، تفسیری و عقیدتی است. کم بودن روایات منقول از امام جواد در مقایسه با برخی دیگر از امامان معصوم را به جهت تحت کنترل بودن و همچنین سن کم وی در زمان شهادت دانسته‌اند.[نیازمند منبع]

همچنین امام جواد(ع) در دوران امامت خود چندین بار با برخی از فقیهان دربار عباسی مناظره کرد. گزارش‌های تاریخی حاکی از آن است که برخی از این مناظره‌ها به درخواست درباریان مأمون و معتصم و با هدف آزمایش امام نهم شیعیان انجام می‌گرفته است و نتیجه آن باعث شگفتی و تحسین حاضران می‌شده است.[نیازمند منبع] منابع ۹ مناظره و گفتگو از امام جواد گزارش کرده‌اند که چهار مورد آنها با یحیی بن اکثم و یک مورد با احمد بن ابی‌داوود قاضی القضات‎های بغداد بوده است. همچنین گفتگوهایی از وی با عبدالله بن موسی، ابوهاشم جعفری، عبدالعظیم حسنی و معتصم نیز گزارش شده است. موضوع این گفتگوها مباحث فقهی مربوط به حج، طلاق، حد سرقت و مباحث کلامی همچون ویژگی یاران امام دوازدهم، فضایلشیخین و اسماء صفات خدا بوده است.[نیازمند منبع]

مناظره در مجلس مامون
از مناظرات مهم امام که در زمان مأمون عباسی در بغداد صورت گرفت، مناظره با یحیی بن اکثم، فقیه دربار عباسی، بود. بنابر برخی منابع شیعه، علت وقوع این مناظره، اعتراض سران عباسی به پیشنهاد ازدواج امام با ام الفضل از سوی مأمون بود. مأمون برای اثبات درستی تصمیم خویش، به آنان پیشنهاد کرد تا امام جواد(ع) را بیازمایند. آنان پذیرفتند و برای آزمودن آن حضرت، جلسه مناظره‌ای ترتیب دادند.

یحیی در مناظره، نخست مسئله‌ای فقهی درباره شخص مُحرمی که حیوانی را شکار کرده مطرح ساخت. امام جواد، با مطرح کردن وجوه گوناگون برای مسئله،[یادداشت ۵] از یحیی بن اکثم پرسید منظور وی کدام وجه است. یحیی بن اکثم در جواب درماند. سپس خود امام جواد، مسئله را با صورت‌های مختلف آن پاسخ گفت. درباریان و علمای عباسی پس از شنیدن جواب امام، بر تبحر او در فقه اعتراف کردند. گفته‌اند که مأمون پس از مناظره گفت: خدای را بر این نعمت سپاسگزارم که آنچه من اندیشیده بودم، همان شد.[۸۴]

مناظره درباره خلفا
به نقل منابع روایی شیعه، امام جواد در مجلسی با حضور مأمون و شماری از فقها و درباریان، با یحیی بن اکثم درباره فضایل ابوبکر و عمر مناظره کرد. یحیی خطاب به امام گفت: جبرئیل از طرف خدا به رسولش گفت: از ابوبکر سؤال کن، آیا او از من راضی است؟ من که از او راضی هستم، امام پاسخ داد: من منکر فضایل ابوبکر نیستم اما کسی که این روایت را نقل کرده باید به احادیث دیگری که از پیامبر(ص) وارد شده توجه کند وآن اینکه پیامبر فرمود: هنگامی که حدیثی از طرف من به شما می‌رسد آن را بر کتاب خدا و سنت من عرضه کنید اگر موافق با آن بود بپذیرید و اگر نبود قبول نکنید زیرا دروغ‌گویان و جعل‌کنندگان حدیث زیاد خواهند شد، سپس امام فرمود: این حدیث با قرآن موافقت ندارد زیرا خداوند در قرآن می‌فرماید نحن اقرب الیه من حبل الورید؛ ما از رگ گردن به شما نزدیکتریم، آیا خداوند از راضی بودن یا نبودن ابوبکر آگاهی نداشت که از او می‌پرسد؟[۸۵]

پس از آن یحیی درباره این روایت سؤال کرد: “مَثَل ابوبکر و عمر در زمین همانند جبرئیل و میکائیل در آسمان است، امام در جواب فرمود: محتوای این روایت درست نیست زیرا جبرئیل و میکائیل همواره بندگی خدا را کرده و لحظه‌ای مرتکب گناهنشده‌اند در حالی که ابوبکر و عمر پیش از آنکه اسلام بیاورند، سال‌های طولانی مُشرک بوده‌اند.[۸۶]

قطع دست دزد
در زمان سکونت امام جواد در بغداد درباره اینکه دست دزد از کجا باید قطع شود بین فقهای درباری اختلافی پیش آمد؛ برخی می‌گفتند از مچ باید قطع گردد و برخی دیگر قطع آن را از آرنج می‌دانستند. معتصم از امام جواد خواست تا نظر خود را بیان کند. امام جواد از معتصم خواست او را از پاسخ معاف دارد اما خلیفه اصرار کرد و امام گفت: فقط انگشتان دزد قطع می‌شود و بقیه دست باقی می‌ماند. وی دلیل خود را آیه وَ أَنَّ الْمَساجِدَ لِلَّهِ فَلا تَدْعُوا مَعَ اللَّهِ أَحَداً (ترجمه: و مساجد ویژه خداست، پس هیچ کس را با خدا مخوانید.)[ ۷۲–۱۸] عنوان کرد. معتصم جواب امام را پسندید و دستور داد تا انگشتان دزد را قطع کنند.[۸۷] برخی بر این باورند این حادثه سبب ترویج جایگاه امامت در بین مردم شد.[نیازمند منبع]

فضائل و مناقب
در منابع، فضایل و مناقب متعددی برای حضرت جواد ذکر شده است. برتری آن حضرت در مناظرات و مباحث علمی با دانشمندان در کودکی از جمله آنهاست. برخی از کراماتی نیز که برای آن حضرت نقل شده عبارتند از:

قطب راوندی از محمد بن میمون نقل می‌کند: حضرت جواد در ایامی که کودک بود و امام رضا هنوز به خراسان نرفته بود، سفری به مکه نمود و من نیز در خدمت آن حضرت بودم. چون خواستم برگردم، به آن حضرت گفتم: من می‌خواهم به مدینه بروم؛ کاغذی برای ابوجعفر محمد تقی بنویسید تا من ببرم. حضرت تبسمی کرد و نامه‌ای نوشت. من آن را به مدینه آوردم و در آن وقت چشمانم نابینا شده بود. موفق، حضرت محمد تقی را آورد در حالی که در مهد جای داشت من نامه را به آن حضرت دادم. حضرت به موفق فرمود مهر از نامه بردار و کاغذ را باز کن. سپس فرمود ای محمد احوال چشمت چگونه است؟ عرض کردم یابن رسول الله چشمم بیمار شده و بینائی‌اش از دست رفته. سپس حضرت دست به چشمان من کشید. از برکت دست آن حضرت چشمانم شفا یافت. پس من دست و پای آن جناب را بوسیدم و از خدمتش بیرون آمدم در حالی که بینا بودم.[۸۸]

همچنین نقل شده است که در سفر بازگشت امام جواد(ع) از بغداد به مدینه، گروهی، امام را تا بیرون شهر بدرقه کردند، هنگام مغرب امام جواد در حیاط مسجدی در کنار درخت سدری که تا آن زمان میوه نداده بود، وضو گرفت و نماز خواند. پس از نماز با مردم خداحافظی کرد و رفت. فردای آن شب درخت به بار نشست و میوه داد و سبب شگفتی مردم شد. از شیخ مفید نقل کرده‌اند که سال‌ها بعد این درخت را دیده و از میوه آن خورده است.[۸۹]

اصحاب
شیخ طوسی از حدود ۱۱۵ تن به عنوان اصحاب امام جواد نام برده است.[۹۰]قرشی در کتاب حیاه الامام محمد الجواد(ع) ۱۳۲نفر [۹۱]و عبدالحسین شبستری در کتاب «سُبُلُ الرَّشاد إلی اَصحاب الاِمام الجَواد»، ۱۹۳ نفر[۹۲] را به عنوان اصحاب امام نهم، معرفی کرده‌اند. برخی نیز تعداد آنان را به ۲۵۷ تن رسانده‌‌اند.[نیازمند منبع] عطاردی در مسند الامام الجواد تعداد راویان از امام جواد را ۱۲۱ تن دانسته است.[۹۳] برخی از اصحاب امام جواد با امام رضا (ع)[۹۴] و امام هادی (ع) نیز مصاحبت داشته و از آن دو روایت کرده‌اند.[۹۵] در میان راویان از امام جواد، پیروانی از فرقه‌های دیگر از جمله اهل‌سنت نیز وجود داشته است.[۹۶] تعداد راویان غیر امامی از جوادالائمه را ۱۰ تن گفته‌اند.[۹۷]

عبدالعظیم حسنی، احمد بن ابی‌نصر بزنطی، حسن بن سعید اهوازی، احمد بن محمد برقی و ابراهیم بن هاشم از اصحاب مشهور امام بودند.

ارتباط با شیعیان
امام جواد از طریق سازمان وکالت با شیعیان در ارتباط بود. او در سرزمین‌های اسلامی از جمله بغداد، کوفه، اهواز، بصره، همدان، قم، ری، سیستان و بُست نمایندگانی داشت.[۹۸] تعداد وکیلان امام جواد را ۱۳ تن گفته‌اند.[۹۹] آنان وجوهات شرعی شیعیان را به امام جواد می‌رساندند.[نیازمند منبع] ابراهیم بن محمد همدانی در همدان [۱۰۰] و ابوعمرو حذّاء در نواحی بصره[۱۰۱] وکالت آن حضرت را بر عهده داشتند. صالح بن محمد بن سهل به موقوفات آن حضرت در قم رسیدگی می‌کرد.[۱۰۲] همچنین زکریا بن آدم قمی،[۱۰۳] عبدالعزیز بن مهتدی اشعری قمی،[۱۰۴] صفوان بن یحیی،[۱۰۵] علی بن مهزیار[۱۰۶] و یحیی بن ابی‌عمران[۱۰۷] از وکلای امام جواد بودند. برخی از نویسندگان با استناد به شواهدی محمد بن فرج رخجی و ابوهاشم جعفری را از وکیلان او به شمار آورده‌اند.[۱۰۸] البته احمد بن محمد سیاری نیز ادعای وکالت از سوی امام جواد را داشت ولی امام ضمن رد ادعای او، از شیعیان خواست تا وجوهات را تحویل وی ندهند.[۱۰۹]

گفته شده است که امام جواد به دو دلیل از سازمان وکالت برای ارتباط با شیعیان استفاده می‌کرد؛

تحت کنترل دستگاه حاکم بود.
برای دوره غیبت زمینه‌سازی می‌کرد.[۱۱۰]
امام نهم شیعیان در ایام حج نیز با شیعیان دیدار و گفتگو می‌کرد. برخی از محققان بر این باروند که سفر امام رضا(ع) به خراسان، سبب شده بود تا روابط شیعیان با امامان خود گسترش یابد.[۱۱۱] از این رو شیعیانی از خراسان، ری و بست و سجستان در ایام حج به دیدار امام می‌آمدند.[نیازمند منبع]

شیعیان با امام جواد، از طریق نامه‌نگاری نیز در ارتباط بودند. آنان در نامه‌هایشان سؤالاتی را، که بیشتر در مسائل فقهی بود، مطرح می‌کردند و امام به آنها پاسخ می‌داد.[۱۱۲] در موسوعه الامام الجواد، به جز پدر و پسر امام، نام ۶۳ تن از افرادی که حضرت با آنان مکاتبه داشته، گرد آمده است.[۱۱۳] البته برخی از نامه‌ها در پاسخ به گروهی از شیعیان نوشته شده است.[۱۱۴]

شهادت

خلفای عباسی دو بار امام را به بغداد احضار کردند. سفر اول در زمان مأمون چندان طولانی نبود.[۱۱۵] بار دوم، در ۲۸ محرم سال ۲۲۰ق، به دستور معتصم وارد بغداد شد و درذ‌ی‌القعده[۱۱۶] یا ذی‌الحجه[۱۱۷] همان سال در بغداد به شهادت رسید. روز شهادت وی، در برخی منابع آخر ذی‌القعده[۱۱۸] و در برخی دیگر، پنجم[۱۱۹] یا ششم ذی الحجه[۱۲۰] آمده است. پیکر او را در کنار جدش امام کاظم(ع) در مقبره قریش در کاظمین به خاک سپردند.[۱۲۱] سن او را به هنگام شهادت ۲۵ سال گفته‌اند[۱۲۲] از این رو جوانترین امام شیعیان به هنگام شهادت بوده است.

برخی علت شهادت امام را سخن‌چینی ابن ابی‌داود (قاضی بغداد) در نزد معتصم عباسی دانسته‌اند. دلیل آن هم پذیرفته‌شدن نظر امام درباره قطع دست سارق بود که باعث شرمندگی ابن ابی‌دُواد و شماری از فقیهان و درباریان شده بود.[۱۲۳]

درباره چگونگی شهادت امام نهم شیعیان اختلاف است؛ در برخی از منابع آمده است که معتصم به وسیله منشی یکی از وزیرانش او را مسموم کرد و به شهادت رساند.[۱۲۴] برخی معتقدند که معتصم به وسیله ام الفضل محمد بن علی را مسموم کرد.[۱۲۵] به گزارش مسعودی، معتصم و جعفر بن مأمون در اندیشه کشتن محمد بن علی(ع) بودند. چون امام جواد از ام الفضل فرزندی نداشت، جعفر، ام الفضل (خواهرش) را تحریک کرد که محمد بن علی را مسموم کند. آن دو سمی را در انگور نهادند و امام از آن خورد. ام الفضل پس از آن که امام جواد را مسموم کرد، پشیمان شد و می‌گریست اما امام او را نفرین کرد.[۱۲۶] درباره چگونگی شهادت او به دست ام الفضل سخنان دیگری نیز گفته شده است.[۱۲۷]

بر اساس روایتی دیگر، وقتی مردم با معتصم بیعت کردند. او به عبدالملک زیّات والی مدینه نامه نوشت که محمد بن علی(ع) را همراه با ام الفضل روانه بغداد کند. وقتی امام جواد وارد بغداد شد، معتصم به ظاهر او را احترام می‌کرد و تحفه‌هایی برای او و امّ الفضل فرستاد. بر پایه این روایت، معتصم شربت پرتقالی به وسیله غلام خود به نام (اشناس) برای امام جواد فرستاد. اشناس به امام گفت: خلیفه، پیش از شما از این شربت به گروهی از بزرگان از جمله احمد بن ابی‌داود و سعید بن خضیب نوشانده و امر کرده که شما هم از آن بنوشید. امام فرمود:«آن را در شب می‌نوشم» اما اشناس اصرار می‌کرد که باید خنک نوشیده شود و یخ آن آب می‌شود سپس امام از آن نوشید و بر اثر آن به شهادت رسید.[۱۲۸]

شیخ مفید در شهادت امام نهم تردید کرده و گفته است شهادت او برای من ثابت نشده است[۱۲۹] برخی از محققان شیعه با استناد به روایت «ما مِنَا الا مقتول شهید» و همچنین ذکر شواهدی که از شهادت امام جواد حکایت دارد، سخن شیخ مفید را رد کرده‌اند.[۱۳۰]

جایگاه نزد اهل سنت
عالمان اهل سنت، امام نهم شیعیان را به عنوان یک عالمی دینی احترام می‌کنند. برخی از آنان شخصیت علمی امام جواد را ممتاز دانسته‌[۱۳۱] و شیفتگی مأمون به او را به دلیل شخصیت علمی و معنوی او در کودکی دانسته‌اند.[۱۳۲] حتی برخی از آنان بر این باروند که مأمون به دلیل شخصیت علمی محمد بن علی، دختر خود را به ازدواج او درآورد.[نیازمند منبع] آنان همچنین از برتری محمد بن علی(ع) در ویژگی‌ها دیگری همچون تقوا، زهد و سخاوت سخن گفته‌اند.[۱۳۳] به عنوان نمونه ابن تیمیه ملقب شدن او به جواد را، به دلیل شهرتش در سخاوت و بزرگواری می‌داند.[۱۳۴] جاحظ عثمان معتزلی نیز، محمد بن علی(ع) را عالم، زاهد، عبادت‌پیشه، شجاع، بخشنده و پاک معرفی کرده است.[۱۳۵]

توسل به امام جواد
برخی از شیعیان با توجه به توصیه‌هایی که برخی از عالمان شیعی داشته‌اند، برای گسترش رزق و گشایش در امور مادی به امام جواد(ع) توسل می‌جویند و او را باب الحوائجمی‌خوانند. نمونه‌ای از این توصیه نقل مجلسی دوم از ابوالوفاء شیرازی است که مدعی شده پیامبر (ص) در خواب او را به توسل به امام جواد(ع) در امور مادی توصیه کرده است.[۱۳۶] [یادداشت ۶]

بر پایه روایتی که داود صیرفی از امام هادی(ع) نقل کرده زیارت مرقد امام نهم پاداش و ثواب زیادی دارد.[۱۳۷]همچنین ابراهیم بن عقبه در نامه‌ای از امام هادی(ع) درباره زیارتامام حسین، امام کاظم و امام جواد(ع) پرسید امام زیارت امام حسین را برتر و مقدم دانست و فرمود زیارت هر سه کامل‌تر است و پاداش بیشتری دارد.[۱۳۸] آرامگاه امام جواد(ع) و امام کاظم(ع)، در بغداد زیارتگاه مسلمانان به‌ویژه شیعیان است. آنان مرقد آن حضرت را در حرم کاظمین زیارت می‌کنند و به او متوسل می‌شوند. شیعیان در سال‌روز شهادت امام جواد مجالس عزاداری، روضه‌خوانی و سینه‌زنی بر پا می‌کنند.

کتاب‌شناسی
درباره امام جواد آثار زیادی به زبان‌های مختلف به ویژه فارسی و عربی نوشته شده است. در مقاله کتابشناسی امام جواد، ۶۰۵ اثر در قالب کتاب(۳۲۴)، مقاله(۲۴۸) و پایان‌نامه(۳۳) معرفی شده است. از این تعداد ۴۷۴ عنوان به زبان فارسی، ۱۲۲ مورد به زبانی عربی و ۹ عنوان به زبان‌های دیگر است.[۱۳۹]

وفاه الامام الجواد، مسند الامام الجواد، موسوعه الامام الجواد علیه‌السلام، الحیاه السیاسیه للامام الجواد، حیاه‌ الامام محمد الجواد و سبل الرشاد از مهمترین کتاب‌هایی است که درباره امام جواد منتشر شده است.

مطالعه بیشتر
پیشوایان هدایت، ج۱۱، ترجمه اعلام الهدایه.
زندگی امام جواد(ع) نوشته سید عبدالرزاق موسوی مقرم.

 

  1. طبری، دلائل الامامه، ۱۴۱۳ق، ص۳۹۶.
  2.  کلینی، الکافی، ج۱، ص۴۹۲؛ مسعودی، اثبات الوصیه، ۱۴۲۶ق، ص۲۱۶.
  3.  ابن شهر آشوب، مناقب آل ابی‌طالب، نشر علامه، ج۴، ص۳۷۹.
  4.  برای نمونه. کلینی، الکافی، ۱۴۰۷ق، ج۱، ص۸۲.
  5.  اربلی، کشف الغمه، ۱۴۲۱ق، ج۲، ص۸۵۷.
  6.  مفید، الارشاد، ۱۴۱۳ق، ج۲، ص۲۸۱.
  7.  ابن شهر آشوب، مناقب آل ابی‌طالب، نشر علامه، ج۴، ص۳۷۹؛ مجلسی، بحارالانوار، ۱۴۰۳ق، ج۵۰، ص۱۲، ۱۳.
  8.  مفید، الارشاد، ۱۴۱۳ق، ج۲، ص۲۹۵.
  9.  برای نمونه، مفید، الارشاد، ۱۴۱۳ق، ج۲، ص۲۷۳.
  10.  برای نمونه ر.ک. اشعری، المقالات و الفرق، ۱۳۶۱ش، ص۹۹.
  11.  اربلی، کشف الغمه، ۱۴۲۱ق، ج۲، ص۸۶۷؛ مسعودی، اثبات الوصیه، ۱۴۲۶ق، ص۲۱۶.
  12.  ابن فتال، روضه الواعظین، ۱۳۷۵ق، ج۱، ص۲۴۳.
  13.  طوسی، مصباح المتهجد، المکتبه الاسلامیه، ص۸۰۵.
  14.  ر. ک. کلینی، الکافی، ۱۴۰۷ق، ج۱، ص۳۲۰.
  15.  مجلسی، بحارالانوار، ۱۴۰۳ق، ج۵۰، ص۲۰،۲۳،۳۵.
  16.  کلینی، الکافی، ۱۴۰۷ق، ج۱، ص۳۲۳.
  17.  جعفریان، حیات فکری و سیاسی امامان شیعه، ۱۳۸۱ش، ص۴۷۶-۴۷۷.
  18.  بیهقی، تاریخ بیهق، ۱۳۶۱ش، ص۴۶.
  19.  طبری، تاریخ الطبری، ۱۴۰۳ق، ج۷، ص۱۴۹.
  20.  مسعودی، اثبات الوصیه، ۱۴۲۶ق، ص۲۲۳.
  21.  بیهقی، تاریخ بیهق، ۱۳۶۱ش، ص۴۶.
  22.  ابن کثیر، البدایه و النهایه، ۱۴۰۸ق، ج۱۰، ص۲۹۵.
  23.  مفید، الارشاد، ۱۴۱۳ق، ج۲، ص۲۸۱.
  24.  یعقوبی، تاریخ الیعقوبی، دارصادر، ج۲، ص۴۵۵.
  25.  مفید، الارشاد، ۱۴۱۳ق، ج۲، ص۲۸۱.
  26.  جعفریان، حیات فکری و سیاسی امامان شیعه، ۱۳۸۱ش، ص۴۷۸.
  27.  پیشوایی، سیره پیشوایان، ۱۳۷۹ش، ص۵۵۸.
  28.  مفید، الارشاد، ۱۴۱۳ق، ج۲، ص۲۸۱؛ ابن شهرآشوب، مناقب آل ابی‌طالب، نشر علامه، ج۴، ص۳۸۰-۳۸۱.
  29.  قمی، منتهی الامال، ۱۳۸۶ش، ج۲، ص۴۹۷.
  30.  حسّون، أعلام النساء المؤمنات، ۱۴۲۱ق، ص۵۱۷.
  31.  ابن شهرآشوب، مناقب آل ابی‌طالب، نشر علامه، ج۴، ص۳۸۰.
  32.  قمی، منتهی الامال، ۱۳۸۶ش، ج۲، ص۴۹۷.
  33.  مفید، الارشاد، ۱۴۱۳ق، ج۲، ص۲۹۵.
  34.  ابن شهر آشوب، مناقب آل ابی‌طالب، نشر علامه، ج۴، ص۳۸۰؛ طبری، دلائل الامامه، ۱۴۱۳ق، ص۳۹۷.
  35.  محلاتی، ریاحین الشریعه، ج۴، ص۳۱۶؛ شیخ عباس قمی، منتهی الامال، ج۲، ص۴۳۲.
  36.  طبری، دلائل الامامه، ۱۴۱۳ق، ص۳۹۴.
  37.  پیشوایی، سیره پیشوایان، ۱۳۷۹ش، ص۵۳۰.
  38.  مفید، الارشاد، ۱۴۱۳ق، ج۲، ص۲۷۳.
    مفید، الارشاد، ۱۴۱۳ق، ج۲، ص۲۹۵.
  39.  ر. ک. جعفریان، حیات فکری و سیاسی امامان شیعه، ۱۳۸۱ش، ص۴۷۶.
  40.  کلینی، الکافی، ج۱، ۱۴۰۷ق، ص۳۲۰-۳۲۳.
  41.  مفید، الارشاد، ۱۴۱۳ق، ج۲، ص۲۷۴-۲۸۰.
  42.  طبرسی، اعلام الوری، ۱۴۱۷ق، ج۲، ص۹۲-۹۶.
  43.  مجلسی، بحارالانوار، ۱۴۰۳ق، ج۵۰، ص۱۸-۳۷.
  44.  مفید، الارشاد، ۱۴۱۳ق، ج۲، ص۲۶۵.
  45.  مفید، الارشاد، ۱۴۱۳ق، ج۲، ص۲۶۶.
  46.  مفید، ارشاد، ۱۴۱۳ق، ج۲، ص۲۷۵-۲۷۶.
  47.  نوبختی، فرق الشیعه، ۱۴۰۴ق، ص۸۸.
  48.  ابن شهر آشوب، مناقب آل ابی‌طالب، نشر علامه، ج۴، ص۳۸۳.
  49.  نوبختی، فرق الشیعه، ۱۴۰۴ق، ص۷۷-۷۸.
  50.  نوبختی، فرق الشیعه، ۱۴۰۴ق، ص۸۸.
  51.  کلینی، الکافی، ۱۴۰۷ق، ج۱، ص۳۲۲.
  52.  مسعودی، اثبات الوصیه، ۱۴۲۶ق، ص۲۲۰.
  53.  سوره مریم، آیه ۱۲.
  54.  سوره مریم، آیات ۳۰-۳۲.
  55.  فرق الشیعه، ص۹۰؛ کلینی، الکافی، ۱۴۰۷ق، ج۱، ص۳۸۲.
  56.  رک: کلینی، الکافی، ۱۴۰۷ق، ج۱، ص۳۸۳.
  57.  برای نمونه ر. ک. کلینی، الکافی، ج۱، ۱۴۰۷ق، ص۳۲۰-۳۲۳.
  58.  پیشوایی، سیره پیشوایان، ۱۳۷۹ش، ص۵۳۹.
  59.  برای نمونه ر.ک. کشّی، رجال، ص۲۸۲-۲۸۳.
  60.  جعفریان، حیات فکری و سیاسی امامان شیعه، ۱۳۸۱ش، ص۴۷۶.
  61.  جعفریان، حیات فکری و سیاسی امامان شیعه، ۱۳۸۱ش، ص۴۷۶.
  62.  ابن شهر آشوب، مناقب آل ابی‌طالب، نشر علامه، ج۴، ص۳۸۳.
  63. طبری، دلائل الامامه، ۱۳۸۳ق، ص۲۰۵-۲۰۶؛ مجلسی، بحارالانوار، ۱۴۰۳ق، ج۵۰، ص۹۹-۱۰۰.
  64.  صدوق، توحید، ۱۳۹۸ق، ص۱۰۱.
  65.  سوره انعام، آیه ۱۰۳.
  66.  کلینی، الکافی، ۱۴۰۷ق، ج۱، ص۹۹.
  67.  مجلسی، بحارالانوار، ۱۴۰۳ق، ج۴۸ ص۲۶۷؛ عطاردی، مسند الامام الجواد، ۱۴۱۰ق، ص۱۵۰.
  68.  کشی، رجال الکشی، ۱۴۰۹ق، ص۴۶۰.
  69.  کشی، رجال الکشی، ۱۴۰۹ق، ص۲۲۹، ۴۶۰.
  70.  صدوق، من لایحضر، ۱۴۱۳ق، ج۱، ص۳۷۹؛ طوسی، تهذیب، ۱۴۰۷ق، ج۳، ص۲۸.
  71.  کشی، رجال الکشی، ۱۴۰۹ق، ص۵۲۹-۵۲۸.
  72.  کشی، رجال الکشی، ۱۴۰۹ق، ص۵۲۹-۵۲۸.
  73.  کشی، رجال الکشی، ۱۴۰۹ق، ص۵۲۹-۵۲۸.
  74.  کلینی، الکافی، ۱۴۰۷ق، ج۱، ص۴۴۱.
  75.  قرشی، حیاه‌ الامام محمد الجواد، ۱۴۱۸ق، ص۷۰-۷۱.
  76.  کلینی، الکافی، ۱۴۰۷ق، ج۴، ص۴۳.
  77.  قرشی، حیاه‌ الامام محمد الجواد، ۱۴۱۸ق، ص۶۷-۶۸.
  78.  سید ابن طاووس، ۱۴۱۵ق، الدروع الواقیه، ص۴۴.
  79.  مفید، الارشاد، ۱۴۱۳ق، ج۲، ص۲۸۵.
  80.  اربلی، کشف الغمه، ج۲، ص۳۵۰.
  81.  رفتارشناسی امام جواد با موالی و بردگان، ص۳۶۳.
  82.  عطاردی، مسند الامام الجواد، ۱۴۱۰ق، ص۲۴۹.
  83.  طبرسی، الاحتجاج، ۱۴۰۳ق، ص۴۴۴؛ مسعودی، اثبات الوصیه، ۱۴۲۶ق، ص۲۲۴.
  84.  طبرسی، الاحتجاج، ۱۴۰۳ق، ج۲، ص۴۴۶-۴۴۷.
  85.  طبرسی، الاحتجاج، ۱۴۰۳ق، ج۲، ص۴۴۷.
  86.  عیاشی، التفسیر، ۱۳۸۰ق، ج۱، ص۳۱۹-۳۲۰؛ مجلسی، بحارالانوار، ۱۴۰۳ق، ج۵۰، ص۵-۶.
  87.  قمی، منتهی الآمال، ۱۳۸۶ش، ج۲، ص۴۶۹-۴۷۰.
  88.  ابن شهر آشوب، مناقب آل ابی‌طالب، نشر علامه، ج۴، ص۳۹۰؛ مفید، الارشاد، ۱۴۱۳ق، ج۲، ص۲۷۸.
  89.  طوسی، رجال الطوسی، ۱۳۷۳ش، ص۳۷۳-۳۸۳.
  90.  قرشی، حیاه الامام محمد الجواد، ۱۴۱۸ق، ص۱۲۸-۱۷۸.
  91.  شبستری، سبل الرشاد، ۱۴۲۱ق، ص۱۹-۲۸۹.
  92.  عطاردی، مسند الامام الجواد، ۱۴۱۰ق، ص۲۴۹.
  93.  برقی، ص۵۷.
  94.  جعفریان، حیات فکری و سیاسی امامان شیعه، ۱۳۸۱ش، ص۴۹۱.
  95.  عطاردی، مسند الامام الجواد، ۱۴۱۰ق، ص۳۱۴، ۳۱۵، ۲۶۲، ۲۸۳، ۳۱۹، ۲۷۱.
  96.  واردی، گونه‌شناسی راویان امام جواد، ص۳۰-۳۱.
  97.  جاسم، تاریخ سیاسی غیبت امام دوازدهم، ۱۳۸۶ش، ص۷۹.
  98.  جباری، سازمان وکالت، ۱۳۸۲ش، ج۲، ص۴۲۷.
  99.  جباری، سازمان وکالت، ۱۳۸۲ش، ج۱، ص۱۲۳.
  100.  کلینی، الکافی، ۱۴۰۷ق، ج۵، ص۳۱۶.
  101.  ر.ک. طوسی، الغیبه، ۱۴۲۵ق، ص۳۵۱.
  102.  طوسی، الغیبه، ۱۴۲۵ق، ص۳۴۸.
  103.  طوسی، الغیبه، ۱۴۲۵ق، ص۳۴۹.
  104.  نجاشی، رجال النجاشی، ۱۳۶۵ش، ص۱۹۷.
  105.  نجاشی، رجال النجاشی، ۱۳۶۵ش، ص۲۵۳؛ ر. ک. طوسی، الغیبه، ۱۴۲۵ق، ص۳۴۹.
  106.  راوندی، الخرائج و الجرائح، ۱۴۰۹ق، ج۲، ص۷۱۷.
  107.  جباری، سازمان وکالت، ۱۳۸۲ش، ج۲، ص۵۳۲.
  108.  کشی، رجال الکشی، ص۱۴۰۹ُ، ص۶۰۶.
  109.  دشتی، نقش سیاسی سازمان وکالت در عصر حضور ائمه، ص۱۰۳.
  110.  جعفریان، حیات فکری و سیاسی امامان شیعه، ۱۳۸۱ش، ص۴۹۴.
  111.  برای نمونه رجوع کنید به کلینی، الکافی، ۱۴۰۷ق، ج۳، ص۳۹۹؛ ج۴، ص۲۷۵، ۵۲۴؛ ج۵، ص۳۴۷؛ کشّی، اختیار معرفه الرجال، ۱۴۰۴ق، ص۷۸۳، ۸۶۹.
  112.  خزعلی، موسوعه الامام الجواد، ۱۴۱۹ق، ج۲، ص۴۱۶ـ ۵۰۸.
  113.  برای نمونه رجوع کنید به کلینی، الکافی، ۱۴۰۷ق، ج۳، ص۳۳۱، ۳۹۸؛ ج۵، ص۳۹۴؛ ج۷، ص۱۶۳؛ کشّی، اختیار معرفه الرجال، ۱۴۰۴ق، ص۷۸۳، ۸۶۹.
  114.  رک: ابن شهر آشوب، مناقب آل ابی‌طالب، نشر علامه، ج۴، ص۳۸۰.
  115.  مفید، الارشاد، ۱۴۱۳ق، ج۲، ص۲۹۵.
  116.  ابن ابی‌الثلج، تاریخ الائمه، ۱۴۰۶ق، ص۱۳.
  117.  کلینی، الکافی، ج۲، ص۴۹۲؛ اشعری، المقالات و الفرق، ۱۳۶۱ش، ص۹۹؛ طبرسی، اعلام الوری، ۱۴۱۷ق، ج۲، ص۱۰۶.
  118.  ابن ابی‌الثلج، تاریخ الائمه، ۱۴۰۶ق، ص۱۳.
  119.  ابن فتال، روضه الواعظین، ۱۳۷۵ق، ج۱، ص۲۴۳.
  120.  مفید، الارشاد، ۱۴۱۳ق، ج۲، ص۲۹۵؛ کلینی، الکافی، ج۲، ص۴۹۲.
  121.  مفید، الارشاد، ۱۴۱۳ق، ج۲، ص۲۷۳، ۲۹۵؛ کلینی، الکافی، ج۲، ص۴۹۲.
  122.  ر. ک. عیاشی، تفسیر، ۱۳۸۰ق، ج۱، ص۳۲۰.
  123.  عیاشی، التفسیر، ۱۳۸۰ق، ج۱، ص۳۲۰.
  124.  مجلسی، بحارالانوار، ۱۴۰۳ق، ج۵۰، ص۱۳، ۱۷.
  125.  مسعودی، اثبات الوصیه، ۱۴۲۶ق، ص۲۲۷.
  126.  ابن شهر آشوب، مناقب آل ابی‌طالب، نشر علامه، ج۴، ص۳۹۱.
  127.  ابن شهر آشوب، مناقب آل ابی‌طالب، نشر علامه، ج۴، ص۳۸۴؛ مجلسی، بحارالانوار، ۱۴۰۳ق، ج۵۰، ص۸.
  128.  مفید، الارشاد، ۱۴۱۳ق، ج۲، ص۲۹۵.
  129.  ر. ک. عاملی، الصحیح من سیره النبی الاعظم، ۱۴۲۶ق، ج۳۳، ص۱۸۱-۱۹۳؛ صدر، تاریخ الغیبه، ۱۴۱۲ق، ج۱، ص۲۲۹-۲۳۷؛
  130. جعفریان، حیات فکری و سیاسی امامان شیعه، ۱۳۸۱ش، ص۴۸۱-۴۸۲.
  131.  برای نمونه: سبط بن جوزی، تذکره الخواص، ۱۴۱۸ق، ص۳۲۱.
  132.  هیثمی، الصواعق المحرقه، ۱۴۲۴ق، ص۲۸۸.
  133.  سبط ابن جوزی، تذکره الخواص، ۱۴۱۸ق، ص۳۲۱.
  134.  ابن تیمیه، منهاج السنه، تحقیق: محمد رشاد سالم، ج۴، ص۶۸-۶۹.
  135.  العاملی، الحیاه السیاسیه للامام الجواد، ۱۴۲۵ق، ص ۱۳۷.
  136.  راوندی، دعوات الراوندی، ۱۴۰۷ق، ص۱۹۱، ح۵۳۰؛ مجلسی، بحارالانوار، ۱۴۰۳ق، ج۹۱، ص۳۵.
  137.  مفید، المزار، ۱۴۱۳ق، ص۲۰۷.
  138.  کلینی، الکافی، ج۴، ص۵۸۳-۵۸۴.
  139.  ر. ک. اباذری، کتاب‌شناسی امام جواد، ص۵۱۰.

ارسال یک دیدگاه

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.