وهابیت به چه دلیلی توسل را شرک می دانند؟

وهابیت به چه دلیلی توسل را شرک می دانند؟

وهابیت به چه دلیلی توسل را شرک می دانند؟

پاسخ
از جمله مسائلی که در میان مسلمانان جهان رواج کامل دارد، و مشروعیت آن نیز مسلم است، مسئله توسل می باشد، که آیات و روایات متعددی بر جواز آن تصریح دارد.

تنها ابن­ تیمیه و پیروان او، توسل را شرک دانسته و به حرمت آن فتوا داده اند، و هیچ نص و دلیل خاصی بر نفی توسل از کتاب و سنت ارائه نکرده اند. آن ها مجبور شده اند برای انکار توسل به برخی عمومات قرآن تمسک کنند و با برداشت اشتباه از این عمومات، و قیاسِ عمل مسلمانان با مشرکانِ زمان پیامبر، که قیاسی مع الفارق است، می گویند عمل مسلمانان شبیه عمل مشرکان است و توسل به ذات اولیای الهی در زمان ممات مثل توسل مشرکان به بت هاست. وهابی ها با استناد به آیه: «… هؤُلاءِ شُفَعاؤُنا عِندَ اللهِ …»[۱] و نیز «وَ ما نَعبُدُهُم الا لیُقَرّبُونا الی الله زُلفی»[۲] معتقدند مشرکان عبادت بت ها را برای نزدیکی به خدای بزرگ انجام می دادند و مسلمانان هم متوسل به اولیای الهی می شوند تا به خدا نزدیک شوند، پس هر دو مشرک اند.[۳]

در نقد این برداشت با طرح پرسشی این مسئله را پی می گیریم. از وهابی ها می پرسیم: آیا خداوند در این آیه واسطه قرار دادن میان خود و بندگان را مذمت کرده است، یا عبادت بت ها به وسیله مشرکان را نقد کرده است؟ آیه به صراحت می گوید تقرب الی الله نه تنها مشکل ندارد، بلکه تقرب الی الله توجیه مشرکان در برابر انتقاد مسلمانان بوده است که مسلمانان با نماز به خدا نزدیک می شوند و ما هم با عبادت بت ها به خدا نزدیک می شویم. بنابراین، آیه در صدد نقد تقرب نیست که وهابی ها برداشت کرده اند. پس اصلِ واسطه قرار دادن مذموم نیست، بلکه اگر این واسطه، عبادت بت ها باشد مذمت می شود. حال که رضایت خدا در واسطه قرار دادن است باید بررسی کرد که آیا رضایت خداوند در واسطه قرار دادن پیامبران و اولیای الهی است یا نه؟

مسلمانان به استناد آیات و روایات متعدد جواز توسل به اولیای الهی را ثابت می کنند. برای فهم دقیق تر مسئله، مقدماتی را بیان می کنیم. همه مسلمانان قبول دارند که خدا مشرکان مکه را به سبب عبادت بت ها مذمت کرد؛ نه به دلیل تقرب به خداوند متعال. پرسش اینجاست که عبادت یعنی چه و چه مقوماتی دارد. یعنی مشرکان مکه چه کار می کردند که کارشان عبادت محسوب می شد؟ آیا صرف کُرنش کردن در مقابل شیئی یا بزرگی یا احترام فراوان قائل شدن برای فردی، عبادت آن فرد یا چیز محسوب می شود؟ آیا نوکران یک پادشاه، که به صورت بسیار ذلیلانه در مقابل او کُرنش می کنند و گاه به حالت سجده در مقابل او می افتند، پادشاه را عبادت می کنند؟

به نظر می رسد هیچ یک از عالمان ادیان این عمل را عبادت نمی دانند، چه رسد به عالمان اسلامی. پس صرف احترام گذاشتن یا واسطه قرار دادن چیزی یا فردی، حتی به نحو بسیار شدید، عبادت محسوب نمی شود. بنابراین، نه واسطه قرار دادن عبادت است و نه صرف احترام شدید؛ بلکه مهم در عبادت، نوع نگاه انسان است. یعنی همان نیت که حضرت رسول (صلّی الله علیه وآله) فرمودند: «انَّمَا الاَعمالُ بالنّیات»[۴] مهم آن است که انسان آن شیء یا آن فرد را قادر به انجام کارهایی بداند که به غیر از خدا از کس یا شیء دیگری برنیاید. اگر این قصد و نگاه باشد عبادت است ولو واسطه یا احترام شدید هم در کار نباشد.

نکته مهم در عبادت، اعتقاد بر این است که این فرد یا شیء، به صورت مستقل، می تواند کاری خدایی انجام دهد و در غیر این صورت به تصریح برخی آیات و احادیث، حضرت عیسی (علیه السلام) شفا می دهد و آصف ابن برخیا تخت جابه جا می کند، ولی این افعال و کارها و نگاه ها عبادت نیست. زیرا مهم ترین وجه تمایز میان عبادت و غیرعبادت همان نگاه ربوبی داشتن است. مهم آن است که بپذیریم دخالت اولیاء الله در امور جزئی، مطابق نص قرآن و روایات پذیرفته شده است، اما تمام این دخالت های جزئی را باذن الله بدانیم؛ و اگر کسی معتقد باشد که تمام امور عالم به کسی یا کسانی واگذار شده است، این شرک است و همه علمای اسلام معتقدان به آن را مشرک می دانند و اهل بیت عصمت و طهارت نیز قائلان به آن را لعن کرده اند.

از این تحلیل می توان فهمید مشکل مشرکان مکه این بود که فکر می کردند امور ربوبی به این بت ها واگذار شده است و لذا به بت ها تقرب می جستند و چون مهم ترین بخش عبادت، یعنی همان نگاه ربوبی را به بت ها داشتند کارشان عبادت بود. حال اگر مسلمانی این نگاه را به اولیای الهی هم داشته باشد به تصریح ائمه معصوم»، غالی، مشرک و کافر است که در روایات اهل بیت» به این مطلب تصریح شده است.[۵]

با توجه به مطالب فوق، به سست بودن ادله وهابیت بر نهی از توسل پی می بریم. برای مطالعه بیشتر به مقاله «رابطه توسل، شفاعت و استغاثه؛ بازخوانی محل نزاع و نقد آن» مراجعه کنید.

[۱] – سوره یونس، آیه ۱۸٫

[۲] – سوره زمر، آیه ۳٫

[۳] – محمد بن عبدالوهاب، کشف الشبهات، ص۱۷ و ۱۸٫

[۴] – جصاص حنفی، ابوبکر احکام القرآن، ج۱، ص۶٫

[۵] – حر عاملی، محمد، اثبات الهداه، ج۵، ص۳۷۵٫

http://yon.ir/TWDjC

http://shiastudies.com/fa

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.