باسل بن خضراء الحسنی
او یکی از مستبصرین دهههای اخیر است که در سال ۱۹۶۹م در شهر حلب سوریه دیده به جهان گشود و در خانوادهای حنفی مذهب رشد کرد.
– محیط تربیتی
باسل راجع به خودش میگوید: «در طی تحقیق، متوجه شدم در شرایطی زندگی میکنم که تاریکی و گمراهی و انباشته کردن علم بر آن چیره شده و اعتقادی که بر آن هستم جز از طریق وراثت و تقلید و پیروی کورکورانه به من نرسیده است. خودم را مصداق سخن خدای تعالی دربارهی پیروی کورکورانه یافتم {إِنَّا وَجَدْنا آباءَنا عَلى أُمَّهٍ وَ إِنَّا عَلى آثارِهِمْ مُهْتَدُون} (موسوعه، ۱۴۲۴: ۲/۱۶۵).
سپس شرایطی فراهم گشت تا در دایرهی پژوهش و تفحص در تاریخ اسلام وارد شوم. دقت کردم و پیروی و سوال نمودم تا سرانجام بر اموری که از آنها دور بودم و از عمق آن غفلت داشتم، آگاه گشتم (همان، ۲/۱۶۶).
– شخصیت علمی
وی تحصیلات دانشگاهی را ادامه داد و با مدرک فوق دیپلم از موسسه مرکزی برق فارغ التحصیل شد (همان، ۱۶۶)
– زمینه های تحول فکری
۱- گشوده شدن افقهای بیداری
باسل دربارهی آغاز گشوده شدن ذهنش به سوی افقهای وسیع هوشیاری و معرفت میگوید: «در مرحله تحقیق مقدماتی بودم تا این که آگاهیام نسبت به پیرامونم آغاز شد. شعور و معرفت این که چه کسی هستم، آغاز گردید. سپس به تدریج، به کشف کردن گذشته و حال حیات (دنیا) پرداختم. به مفهوم رایج، متعصب نبودم. شیوهام این گونه بود که هرگامی که برمیداشتم یا هر سخنی را که میگفتم حسابرسی میکردم» (همان).
– اهتمام به کتابهای دینی
باسل در یکی از سفرهایش در دمشق با کتاب النهایه فی الفتن و الملاحم، اثر ابن کثیر دمشقی آشنا شد که محتوی مجموعهای از احادیث نبوی پیرامون حوادثی است که بعد از خودش تا روز قیامت اتفاق خواهد افتاد. این کتاب از جمله کتب موثق شمرده میشود و نویسندهاش از افراد مشهور قدیم است. این ظاهراً اولین بار بود که وی کتابی اسلامی حاوی احادیث رسول خدا را یافته بود (همان، ۱۶۷).
– مطالعه کتاب المراجعات
وی از علاقه مندی خویش به کتاب المراجعات با شگفتی فراوان یاد میکند. این کتاب شامل مناظرهای بین سید شیعی و شیخ سنی است و باسل بر طبق اذعان خویش دلایل و استدلالهای سید را منطقی تر و پسندیدهتر میداند.
یکی از ایرادات اصلی سید به شیخ این بوده که صحابه در برابر نصّ سر تسلیم فرود نیاوردند. این مطلب را باسل در نامه ۸۶ کتاب مشاهده کرده و نقل میکند (الحسنی، ۱۴۲۵: ۷۱).
وی میگوید: «مواردی که صحابه در برابر نص تعبد نکردند بسیار زیاد است که فقط ماجرای روز پنجشنبه به عنوان نمونه کافی است، زیرا از مشهورترین قضایا و بزرگترین مصیبتها است که در کتب صحاح و سنن آمده است و تمامی ارباب سیر و مورخان آن را نقل کردهاند که تنها نقل بخاری ما را از بقیه کفایت میکند. بخاری این حدیث را از طریق عبیدالله بن عبدالله بن عتبه بن مسعود از ابن عباس چنین نقل کرده است: هنگامی که پیامبر در خانه (بستری) بود عدهای از اصحاب از جمله عمر بن خطاب نیز حاضر بودند. پیامبر فرمود: بیایید تا برایتان چیزی بنویسم که هرگز پس از آن گمراه نشوید. پس عمر گفت: تب بر پیامبر غلبه کرده است و قرآن در نزد شما است و قرآن ما را بس است. پس اهل خانه در این باره با یکدیگر مشاجره کردند. عدهای میگفتند: نزدیک بیایید تا پیامبر چیزی برایتان بنویسد که هرگز گمراه نشوید، ولی عدهای دیگر سخن عمر را تکرار میکردند. پس چون سر و صدا و اختلاف بالا گرفت پیامبر فرمود: بیرون روید. ابن عباس میگفت: مصیبت بزرگ آن بود که نگذاشتندپیامبر آنچه را قصد داشت بنویسد. اصحاب سنن این حدیث را نقل کردهاند ولی در عبارت آن تغییر ایجاد کردهاند؛ چرا که در اصل عمر گفت: پیامبر هذیان میگوید، اما ایشان آن را با جمله «تب بر پیامبر غلبه کرده است» عوض کردند تا عبارت، مناسب تر (محترمانه تر) شود.»
باسل بعد از مطالعه بخش مذکور سخت پریشان حال گردید و به منظور اطمینان از صحت روایت اکثر مجلدات صحیح بخاری را مطالعه و بررسی کرد (الحسنی، ۱۴۲۵: ۷۱-۷۴).
– علل گرایش به تشیع
۱- آیه ی تبلیغ
بر طبق سخنان وی موارد متعددی او را به طرف تشیع کشاند؛ از جمله: ثابت بودن این مطلب که اهل بیت تنها فرقهی ناجیه هستند، نص صریح پیامبر اکرم مبنی بر این که جانشینانش دوازده تناند، این حقیقت که اهل سنت به سنت تمسک نمیکنند و افترائات متعددی بر پیامبر و اهل بیت او و پیامبران دیگر میزنند، همچنین به آنان نسبت خطا و گناه میدهند و نیز تاکید پیامبر بر تمسک به قرآن و عترتش یعنی اهل بیت او که در منابع اهل سنت موجود است.
او میگوید: «مهمترین دلیلی که مرا به سوی تشیع کشاند «آیهی تبلیغ» بود آنجا که میفرماید {یا أَیُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ ما أُنْزِلَ إِلَیْکَ مِنْ رَبِّکَ وَ إِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَما بَلَّغْتَ رِسالَتَهُ وَ اللَّهُ یَعْصِمُکَ مِنَ النَّاس}. این آیهی کریمه در غدیر خم بر پیامبر نازل شد. مفسران سنی و شیعه اجماع دارند که در شأن امام علی فرود آمده است. این آیه دستوری الهی برای نصب امام علی به عنوان جانشین رسول الله و فرد واجبالاطاعه است (همان، ۲۳۴-۲۳۶).
۰۲- اولین حدیث نبوی که مرا به تشیع نزدیک نمود
اولین حدیثی که توجه باسل را در این کتاب به خود جلب کرد، اشارهی پیامبر به ۱۲ جانشین قریشی که امر امت اسلامی را به دست خواهند گرفت و ولایت خواهند کرد، بود. او برای پی بردن به هویت ۱۲ قریشی با بزرگان اهل سنت و افراد متعدد دیگری به گفتگو پرداخت. از جمله با مدیر موسسهی شرعی در منطقهاش”دوما” گفتگوی زیادی پیرامون این حدیث نمود. اما میزان صادق بودن این احادیث یا نفی آنها روشن نشد. بعد از آن به سوی بزرگان اهل سنت رفت تا دربارهی این حدیث گفتگو کند، افراد سرشناسی مثل دکتر محمد رمضان البوطی، شیخ الارناؤوط، شیخ البانی و شیخ محمود الحوت مدیر موسسهی شریعت در حلب، شیخ زکریا خطیب مسجدی در روستاهای حلب، دربارهی احادیث موجود در صحیح بخاری و درستی آنهابه گفتگو پرداخت. سپس در جلد ششم کتاب البدایه و النهایه ابن کثیر دمشقی حوادث سالهای ۴۰ هـ تا ۶۱ق را که به کشته شدن امام علی، امام حسین و اهل خاندانش اشاره میکند، مورد مطالعه قرار داد. (موسوعه، ۱۴۲۴: ۲/۱۶۸).
۳- ادامه ی تحقیق
باسل در ادامه پژوهشهایش پیرامون خلفای بعد از رسول اکرم، به حدیث ثقلین و خطبهی پیامبر در روز غدیر خم و مصیبت روز پنجشنبه اشاره میکند. بعد از تحقیق و بررسی و گفتگو با علما اهل سنت در نهایت با یکی از دانشمندان اهل سنت یعنی سید عبدالمحسن سراوی ملاقات کرد. شکهای خود را با وی در میان گذارد و برای او روش صحیح و فکر و اندیشه بالغ و رشید اهل بیت را بیان کرد. سپس شبهاتش برطرف شده و به مسلک مذهب شیعه وارد شد.
در ادامه میافزاید بعد از این حق برایش روشن شد و مسلک صحیح را از غیر صحیح باز شناخت. به مقام حضرت سیده زینب÷ رفته و اذن دخول خواست و دوستیاش را نسبت به اهل بیت و برائتش را از دشمنانشان و کسانی که به آنها ظلم کردند، اعلام کرد (همان، ۱۶۹).
آثار:
و من النهایهًْ، کانت البدایهًْ: مولف در این کتاب چگونگی انتقالش از مذهب حنفی به مذهب شیعه اثنا عشری را ذکر میکند. همچنین مسائلی که در این انتقالش به مذهب شیعه مواجه شد و نیز گفتگوها و بحثهایی که میان او و مشایخ اهل سنت وجود داشت و موانع و سختیهایی را که در این راه انتقال مذهبش با آن رو به رو شد، شرح میدهد.
این کتاب که نشر آن را مرکز الابحاث العقائدیه عهده دار شد در ۲۶۷ صفحه در قطع رقعی در سال ۱۴۲۵ ه.ق به بازار آمد (همان، ۱۷۰).
منبع: بررسی علل گرایش مستبصرین به تشیع در پنجاه سال اخیر؛ اختصاصی مجمع جهانی شیعه شناسی
برای مشاهده این کتاب اینجا را کلیک کنید.