اوصاف شیعیان: پرهیز از مسکرات
پرهیز از مسکرات
امیرالمؤمنین على فرمود:
«إِنّا اَهلُ بَیتٍ لا نَشرِبُ المُسکِرَ… فمَن کان مِن شیِعَتِنا فَلیَقتَدِ بِنا و لِیَستَنَّ بِسُنَّتِنا»؛
«ما خاندانى هستیم که مست کنندهاى نمىنوشیم و کسانى که شیعه ما هستند باید به ما اقتدا کنند و روش ما را سرمشق خود قرار دهند».[۱]
امام صادق نیز در وصیتى به «عبدالله بن جندب» فرمود: «یا ابنَ جُندَب! شیِعَتُنا یُعرَفُونَ بِخِصالٍ شَتّى… لا یَشرِبُون مُسکِرا»؛ «اى فرزند جندب! شیعیان ما با اوصاف مختلفى شناخته مىشوند. یکى از آن اوصاف این است که مست کنندهاى نمىنوشند».[۲]
مسکرات و حکم آن
مسکرات یعنى مایعات یا هرچیز خوردنى یا آشامیدنى که استعمال آن باعث مستى انسان مىشود و انسان را از حالت طبیعى خارج مىکند؛ چه از انگور و کشمش و خرما گرفته شده باشد یا مشروبات الکلى باشد. امروزه از این مشروبات با اسامى مختلفى یاد مىشود از قبیل: شراب، عرق، ویسکى، شامپاین، آبجو و… که خوردن هریک از این مایعات مست کننده از نظر اسلام حرام و از گناهان کبیره محسوب مىشود.
نوشیدن مسکرات در آیات و روایات
شرابخوارى و میگسارى در زمان جاهلیت و قبل از ظهور اسلام رواج زیادى داشت و به صورت یک بلاى عمومى درآمده بود تا آن جا که بعضى از مورخان نوشتهاند:
عشق عرب جاهلى در سه چیز بود؛ شعر و شراب و جنگ. آنان تا بدان حدّ به خوردن شراب علاقه داشتند که وقتى خداوند شراب را حرام کرد مسلمانان مىگفتند: «هیچ حکمى بر ما سنگینتر از تحریم شراب نبود».[۳]
روشن است که اگر اسلام مىخواست بدون رعایت اصول روانى و اجتماعى با این بلاى بزرگ و عمومى به مبارزه برخیزد ممکن نبود، لذا از روش تحریم تدریجى و گام به گام استفاده کرد و شراب را در چهار مرحله بر مسلمانان حرام کرد:
نخست در بعضى از سورههایى که در مکه نازل کرد، به صورت اشاره، زشتى شراب را به مسلمانان گوشزد نمود:
«و مِن ثَمَرتِ النَّخیلِ والاَعنـبِ تَتَّخِذونَ مِنهُ سَکَرًا و رِزقـًا حَسَنـًا»؛
«از میوههاى درخت خرما و انگور، مسکرات و روزیهاى پاکیزه و نیکو فراهم مىکنید».[۴]
در این آیه، خداوند مسکرات را در مقابل «رزق حسن» قرار داد و با این بیان به مسلمانان فهماند که مسکرات از روزیهاى پاک و نیکو شمرده نمىشود.
پس از مدتى آیه ۲۱۹ سوره بقره نازل شد:
«یَسئـلونَکَ عَنِ الخَمرِ والمَیسِرِ قُل فیهِما اِثمٌ کَبیرٌ ومَنـفِعُ لِلنّاسِ واِثمُهُما اَکبَرُ مِن نَفعِهِما»؛
«درباره شراب و قمار از تو سؤال مىکنند، بگو: در آنها گناه بزرگى است و منافعى (از نظر مادى) براى مردم دارند، ولى گناه و مضرات آن بیشتر است».[۵]
در این آیه خداوند با لحنى آرام و مؤثر، به مسلمانان خطاب مىکند که شراب و قمار هم منفعت مادى و دنیوى دارد؛ چون از راه خرید و فروش آن برخى سودهایى مىبرند و هم مضرات و مفاسدى دارد؛ اما به آنان گوشزد مىکند که مضرات و مفاسد شراب بیشتر از منافع آن است و آنان باید فکر و خرد خود را به کار بندند و آن کارى را که نفع بیشتر و ضرر کمترى دارد برگزینند. سپس در مرحله سوم براى برحذر داشتن مردم از این آلودگى، محدودیتهاى زمانى در نوشیدن شراب را تعیین مىکند و آنان را از نوشیدن آن قبل از نماز منع مىکند؛
«یـاَیُّهَا الَّذینَ ءامَنوا لا تَقرَبوا الصَّلوهَ واَنتُم سُکـرى حَتّى تَعلَموا ما تَقولونَ»؛
«اى کسانى که ایمان آوردهاید، در حال مستى به نماز نزدیک نشوید تا بدانید چه مىگویید».[۶]
نهى از خواندن نماز در حالت مستى باعث شد که عملاً کسى نتواند به شراب خوارى روى آورد؛ زیرا اوقات پنجگانه نماز بسیار نزدیک به هم بود و اگر کسى صبح یا عصر شراب مىخورد آثار آن تا موقع نماز باقى مىماند و این مطلب باعث شد که زمینه همیشگى براى نهى کامل از خوردن شراب فراهم شود؛ لذا پس از مدتى و در مرحله چهارم، خداوند به طور مطلق و همیشگى خوردن شراب را ممنوع کرد:
«یـاَیُّهَا الَّذینَ ءامَنوا اِنَّمَا الخَمرُ والمَیسِرُ والاَنصابُ والاَزلـمُ رِجسٌ مِن عَمَلِ الشَّیطـنِ فَاجتَنِبوهُ لَعَلَّکُم تُفلِحون * اِنَّما یُریدُ الشَّیطـنُ اَن یوقِعَ بَینَکُمُ العَدوهَ والبَغضاءَ فِى الخَمرِ والمَیسِرِ ویَصُدَّکُم عَن ذِکرِ اللّهِ وعَنِ الصَّلوهِ فَهَل اَنتُم مُنتَهون»؛
«اى کسانى که ایمان آوردهاید! شراب و قمار و بتها و ازلام (نوعى چوبهاى بخت آزمایى) پلید و از عمل شیطان هستند. از آنها دورى کنید تا رستگار شوید. شیطان مىخواهد به وسیله شراب و قمار، در میان شما عداوت و کینه ایجاد کند و شما را از یاد خدا و از نماز باز دارد. آیا، با این همه زیان و فساد، خوددارى خواهید کرد؟»[۷].
این آیه حرمت شراب را به صورت قطعى بیان کرد و پس از نزول این آیه بود که مسلمانان از خوردن شراب دست کشیدند. نقل شده است که عمربن خطاب پس از شنیدن این آیه گفت: «انتهینا،…انتهینا»؛ «دیگر نخواهیم نوشید دیگر نخواهیم نوشید».[۸]
با نزول این آیه هرکس جامى در دست داشت آن را شکست. کوزههاى شراب در کوچهها ریخته شد و جامعه صدر اسلام یکپارچه به این فرمان الهى گردن نهاد. پس از نزول آیه مذکور و بیان پلید بودن شراب و حرمت آن گروهى از مسلمانان گفتند: اگر این شراب و قمار این همه گناه دارد پس تکلیف برادران مسلمان ما که قبل از نزول این آیه این دو عمل حرام را انجام دادهاند و بعضى از آنها از دنیا رفتهاند چه مىشود[۹] که آیه دیگرى نازل شد و آنان را که پس از شنیدن حکم شراب آن را ترک گفته و تقوا پیشه نمایند، بىگناه شمرد:
«لَیسَ عَلَى الَّذینَ ءامَنوا وعَمِلوا الصّــلِحـتِ جُناحٌ فیما طَعِموا اِذا مَا اتَّقَوا وءامَنوا وعَمِلوا الصّــلِحـتِ ثُمَّ اتَّقَوا وءامَنوا ثُمَّ اتَّقَوا واَحسَنوا واللّهُ یُحِبُّ المُحسِنین»؛
«بر کسانى که ایمان آوردهاند و عمل صالح انجام دادهاند گناهى در آنچه قبلاً خوردهاند نیست مشروط به اینکه تقوا پیشه کنند و ایمان آورند و عمل صالح انجام دهند، سپس تقوا پیشه کنند و ایمان آورند، سپس تقوا پیشه کنند و نیکى نمایند و خداوند نیکوکاران را دوست دارد».[۱۰]
آیه یاد شده و نیز آیات متعدد دیگرى که در مورد توبه از گناه نازل شده نوید بسیار خوبى است براى کسانى که تاکنون به این گناه آلوده بودهاند؛ چه آنان که از حرام بودن شراب بىاطلاع بودهاند و چه کسانى که حرمت آن را مىدانستند، لیکن نسبت به این دستور الهى کوتاهى کردهاند. همه این افراد مىتوانند با توبه از گذشته خود و در پیش گرفتن تقواى الهى، خویشتن را از آلودگى ظاهرى و معنوى این گناه نجات دهند و بدین وسیله سعادت دنیا و آخرت خود را کسب نمایند.
در روایات معصومین نیز شرابخوارى و دیگر اعمال مربوط به این عمل به شدت مذمت شده است. پیامبر اکرم در روایتى مىفرماید:
«یا اَیُّها الناسُ، اَلا إِنَّ کُلَّ مُسکِرٍ حَرامٌ. أَلا وَ ما اَسکَرَ کَثیرُهُ، فَقلِیلُهُ حَرامٌ»؛
«اى مردم! آگاه باشید که هر مست کنندهاى حرام است. آگاه باشید! که آنچه زیادش مست مىکند، پس خوردن کم آن هم حرام است».[۱۱]
و نیز فرمود:
«لا یَنالُ شَفاعَتِى مَن شَرِبَ المُسکِرَ و لا یَرِدُ عَلَىَّ الحَوضَ لا وَاللّهِ؛
به خدا سوگند! کسى که مست کنندهاى بنوشد به شفاعت من نخواهد رسید و بر حوض کوثر بر من وارد نخواهد شد».[۱۲]
همچنین فرمود:
«شارِبُ الخَمرِ إِن مَرِضَ فَلا تَعُودُوهُ، و إِن ماتَ فَلا تَحضُرُوهُ، و إِن شَهِدَ فَلا تُزَکّوهُ، و إِن خَطَبَ فَلا تُزَوِّجُوهُ، و إِن سَأَلَکُم اَمانَهً فَلا تَأتَمِنُوهُ»؛
«اگر شرابخوار مریض شد از او عیادت نکنید و اگر از دنیا رفت در تشییع جنازهاش حاضر نشوید و اگر به نفع یا ضرر کسى شهادت داد او را تصدیق ننمایید و اگر از کسى خواستگارى کرد به او زن ندهید و اگر امانتى از شما درخواست نمود به او اعتماد نکنید».[۱۳]
امام باقر نیز فرمود:
«لَعَنَ رَسولُ اللّهِ فِى الخَمرِ عَشَرَهً: غارِسَها و حارِسَها و عاصِرَها و شارِبَها و ساقیِها و حامِلَها والمحمولَهَ اِلَیهِ و بایِعَها و مُشتَرِیَها و آکِلَ ثَمَنِها»؛
«پیامبراکرم ده نفر را در مورد شراب لعن فرمود: زارع درخت انگور، نگهبان آن، آبگیرنده انگور، خورنده آن، ساقى شراب، حمل کننده شراب، کسى که شراب به سوى او حمل مىشود، فروشنده شراب، خریدار شراب و خورنده پول شراب».[۱۴]
البته اینکه پیامبر اکرم کشاورز و نیز نگهبان درختانى که از میوه آن شراب درست مىکنند را لعن فرموده، مربوط به درختکاران و نگهبانانى است که درختانى را با هدف درست کردن شراب کاشته و نگهبانى مىدهند؛ نه هر درختکارى را، هرچند هدفشان امر دیگرى باشد.
امام صادق نیز فرمود:
«اَلشُّربُ مِفتاحُ کُلِّ شَرٍ و مُدمِنُ الخَمرِ کَعابِدِ وَثَنٍ و إِنَّ الخَمرَ رَأسُ کُلِّ اِثمٍ و شارِبَها مُکَذِّبٌ بِکِتابِ اللّهِ تَعالى، لَو صَدَّقَ کِتابَ اللّهِ حَرَّمَ حَرامَهُ»؛
«خوردن شراب، کلید هر بدى است و دائم الخمر مانند بت پرست است و شراب، ریشه تمام گناهان و شرابخوار، تکذیب کننده قرآن است؛ زیرا اگر قرآن را تصدیق مىکرد حرام آن را حرام مىشمرد».[۱۵]
بت پرستى ز مى پرستى به مردن عاقلان ز مستى به
مست نادم شود به هوشیارى تو زِ مَستان طمع چه مىدارى؟
هرچه مستت کند حرام است آن گر شراب است و گر طعام است
آن آب زمزم گرت کند سرمست رو بشوى از حلال بودن، دست
باده نوشندگان جام اَلَست نشوند از شراب دنیا مست
زیانها و مفاسد مسکرات
خوردن مسکرات، مضرات و مفاسد مادى و معنوى فراوانى براى انسان در پى دارد که در ذیل به بخشى از آنها اشاره مىنماییم:
الف. زیانهاى جسمى
الکل و مشروبات الکلى زیانهاى فراوانى براى جسم و بدن انسان دارد و متخصصان علم پزشکى مطالب و کتابهاى متعددى را در این زمینه تألیف کردهاند.
دکتر پاک نژاد در کتاب «اولین دانشگاه و آخرین پیامبر» در مورد آثار الکل بر جسم و اعضاى بدن انسان مىنویسد:
الکل و کبد: کبد در برابر الکل ابتدا تغییرات جزئى و تجمع چربى نشان داده و سپس خرابى سلولهاى کبدى و مرگ سلولها را به همراه دارد.
دستگاه گوارش: افزایش بزاق، گشاد شدن عروق معده و ترشح زیاد که سبب اختلال در هضم معده است، از آثار شراب بر دستگاه گوارش است.
دستگاه تنفسى: چون قسمتى از الکل از راه تنفس دفع مىشود مقاومت ریهها را کم و آنها را مستعد پذیرش عفونتها مىسازد.
دستگاه عصبى: به علت میل ترکیبى شدید الکل با چربى ساختمانى نسوج عصبى، ابتدا اعصاب را تحریک و سپس فلج مىسازد. مقدار کم الکل موجب انقباض و زیاد آن موجب انبساط عروق مغزى است و به علت بحرانهاى مکرر در عروق مغز موجب ازدیاد حجم مغز و ضخیم شدن پردههاى مغز مىشود که گاهى صفحات آهکى بر روى آنها تشکیل مىشود.
ضایعات موضعى: الکل باعث مىشود که عضلات، خاصیت ارتجاعى خود را از دست بدهند. توسعه فضاى داخلى استخوانها و نرم و شکننده شدن مغز استخوان و دیر جوش خوردن شکستگیهاى استخوانى از عوارض الکل است.
الکل و خون: الکل آب خون را جذب مىکند و گلبولهاى قرمز خون بالا مىرود و بزرگ مىشود؛ قسمتى از هموگلوبین خود را از دست مىدهد و شکل گلبولها تغییر مىکند.[۱۶]
ب. زیانهاى اقتصادى
شرابخوارى علاوه بر زیانهاى جسمى، ضررهاى اقتصادى فراوانى براى فرد و اجتماع در پى دارد. ضررهاى اقتصادى شرابخوارى براى اجتماع، بسیار بیشتر از ضررهاى اقتصادى آن بر خود فرد است.
یکى از روان پزشکان معروف در اینباره مىگوید:
«متأسفانه حکومتها منافع و عایدات مالیاتى شراب را محاسبه مىکنند، ولى به بودجههاى هنگفت دیگرى که صرف ترمیم مفاسد شراب مىشود توجه نکردهاند.
اگر دولتها به ازدیاد بیماریهاى روحى را در اجتماع و خسارتهاى جامعه منحط و اتلاف وقت گرانبها و تصادفهاى رانندگى بر اثر مستى و فساد نسلهاى پاک، تنبلى، بىقیدى، بیکارى، عقبماندگى فرهنگى و زحمات و گرفتاریهاى پلیس و پرورشگاهها جهت سرپرستى اولاد الکلىها و بیمارستانها و تشکیلات دادگسترى براى رسیدگى به جنایات آنان و زندانها براى مجرمان الکلى و دیگر خسارتهاى ناشى از میگسارى توجه کنند، پى خواهند برد که درآمدى که از عوارض و مالیات شراب عایدشان مىگردد در برابر خسارتهاى آن ناچیز است؛ افزون بر اینکه نتایج اسفبار مشروبات الکلى را تنها با دلار و پول نمىتوان سنجید؛ زیرا مرگ عزیزان، از هم پاشیدگى خانوادهها، آرزوهاى بر باد رفته، از دست رفتن مغزهاى متفکر انسانى را به هیچ وجه نمىتوان با پول مقایسه نمود».[۱۷]
ج. زیانهاى اجتماعى مشروبات الکلى
شرابخواران به دلیل روحیه درنده خویى و شرارت ـ که غالباً در حال مستى پیدا مىکنند ـ دست به جنایات فراوانى مىزنند؛ به طورى که بیشترین آمار تصادفها و قتلها، خودکشیها و سرقتها مربوط به افرادى است که از مشروبات الکلى استفاده مىکنند.
طبق آمارى که برخى از مؤسسات تحقیقاتى در غرب منتشر کردهاند، برخى جرایم اجتماعى مصرف کنندگان الکل بدین شرح است:
مرتکبان قتلهاى عمومى ۵۰ درصد، ضرب و جرح بر اثر نوشیدن شراب ۸/۷۷ درصد، سرقتهاى مربوط به افراد الکلى ۵/۸۸ درصد و جرایم جنسى مربوط به الکلیستها ۸/۸۸ درصد.[۱۸]
شرابخوارى علاوه برداشتن زیانها و مفاسدى که ذکر شد، آثار زیانبار دیگرى نیز براى جوامع بشرى به دنبال دارد که در ذیل به یک نمونه تاریخى آن اشاره مىکنیم:
سقوط اسپانیا
کشور اسپانیا در جنوب غربى اروپا قرار دارد و یکى از کشورهاى حاصلخیز و خوش آب و هواى این قاره است. این کشور در سال ۷۱۱ میلادى به دست مسلمانان فتح شد. «طارق بن زیاد»، که از طرف موسىبن نصیر فرمانده منصوب از جانب خلفاى اموى در آفریقا مأموریت یافته بود اسپانیا را فتح کند، از راه جبل الطارق ـ که اکنون هم به نام اوست ـ وارد خاک اسپانیا شد. در حالى که هیچ امید نمىرفت با دوازده هزار سپاه بتواند این کشور را فتح کند. ولى با روح سلحشورى و شهامتى که در کالبد آنان بود در فاصله کمى شهرهاى اسپانیا را یکى پس از دیگرى فتح کردند.
مسلمانان حدود هشتصد سال بر این کشور حکومت کردند و هم اکنون نیز آثار تاریخى که از آنان به یادگار مانده است ـ مانند مسجد قرطبه، قصر اشبیلیه، مسجد الحمراء، و قصر آن ـ منبع درآمد سرشارى براى کشور اسپانیا است و هر سال گردشگران بسیارى براى تماشاى این آثار تاریخى به اسپانیا مىروند. در مدت حکومت اسلامى، جهان مسیحیت با تمام تجهیزات و نقشههایى که کشیدند و جنگهاى خونینى که برپا کردند نتوانستند این کشور را از دست مسلمانان خارج سازند تا سرانجام از ابزار بىبندوبارى و عیاشى و شهوترانى استفاده کردند و توانستند ضربه سختى را بر آنها وارد کنند.
خلاصه آنچه مورخان در این باره نوشتهاند آن است که زمامداران مسیحى براى پیاده کردن نقشه ماهرانه خود یکى از افسران خائن به نام «براق بن عمار» را با خود همدست نمودند و مهمترین کارهایى که به دست او انجام دادند، به شرح ذیل است:
- مشروبات الکلى را به حد کافى وارد شهرهاى اسپانیا کردند و آن را با قیمتهاى بسیار کم در اختیار جوانان مسلمان قرار دادند و حتى یکى از کشیشان مسیحى در یک سال تمام انگورهاى قرطبه (یکى از شهرهاى اسپانیا) را پیش خرید کرد و همه را تبدیل به شراب کرد و قسم یاد نمود که آن شرابها را جز به دانشجویان و جوانان مسلمان ندهد و همین امر سبب شد تا جوانان و حتى سالمندان به این سم مهلک معتاد شوند.
- دختران طنّاز اروپایى را گروه گروه وارد شهرهاى اسپانیا کردند و به آنها راه دلربایى از جوانان مسلمان را آموختند و آنان را آزادانه در تفریحگاهها و معابر عمومى به گردش واداشتند و در نتیجه جوانان مسلمان را به فحشا و بىبندوبارى کشاندند و این امر به تدریج به زمامداران نیز سرایت کرد و مقدمات نابودى و سقوط آنها فراهم شد.
پس از اجراى این نقشهها و فراهم شدن زمینه تهاجم، طولى نکشید که حمله را علیه این کشور آغاز کردند و در اندک زمانى این کشور مسلمان را به تصرف خود درآوردند و ساکنان مسلمان آن را یا به قتل رساندند و یا آنان را از آن کشور بیرون نمودند و اسپانیا را، – که کشورى مسلمان و متمدن و داراى پیشرفتهاى علمى و فرهنگى فراوان بود – به یک کشور مسیحى تبدیل کردند.[۱۹]
د. زیانهاى معنوى
بالاترین و بدترین مفسده شرابخوارى ضرر و مفسده معنوى آن است که انسان را از خدا دور مىسازد و به انواع پلیدیها و گناهان مبتلا مىکند و بدین وسیله عاقبت و آخرت انسان را تباه مىسازد. پیامبراکرم در روایتى فرمود:
«اَلخمرُ اُمُّ الخَبائِثِ»؛ «شراب، مادر همه پلیدیهاست».[۲۰]
مطلبى را که پیامبراکرم در این حدیث بدان اشاره کردهاند، واقعیتى است که بر هیچ کس پوشیده نیست؛ زیرا یکى از آثار خوردن شراب، پوشیده شدن عقل است و به همین دلیل به شراب «خمر» گفتهاند.
«خمر»؛ در لغت عرب به معناى پوشش است و به هر چیزى که چیز دیگر را مىپوشاند «خِمار» مىگویند و چون خوردن این مایع، باعث مستى انسان و پوشیده شدن عقل مىشود به آن «خمر» گفتهاند. طبیعى است که وقتى بر عقل انسان ـ که عامل تشخیص خوبیها از بدیهاست ـ پردهاى افکنده شود، دیگر انسان نمىتواند خیر را از شر تشخیص دهد و میان خوبى و بدى فرق بگذارد؛ لذا دست به هر گناه و جنایتى مىزند. به همین علت است که در بسیارى از روایات، شرابخوارى بدتر از بسیارى از گناهان از جمله زنا دانسته شده است.
از امیرالمؤمنین على سؤال شد که آیا شما عقیده دارید که نوشیدن شراب بدتر از زنا و دزدى است؟
حضرت فرمود:
«نَعَم، و إِنَّ شارِبَ الخَمرِ اِذا شَرِبَ زَنى و سَرِقَ و قَتَلَ النَّفسَ الَّتِى حَرَّمَ اللّهُ عَزَّوجلَّ و تَرَکَ الصَّلاهَ»؛
«آرى! شرابخوار وقتى شراب مىخورد به زنا و سرقت و آدمکشى دست مىزند و نماز را نیز ترک مىکند».[۲۱]
امام باقر نیز به مضرات مادى و معنوى شرابخوارى اشاره کرده، مىفرماید:
«إِنَّ مُدمِنَ الخَمرِ کعابِدِ وَثَنٍ، تُورِثُهُ الاِرتِعاشَ و تَذهَبُ بِنُورِهِ یَهدِمُ مُرُوَّتَهُ و تَحمِلُهُ عَلَى أَنیَجسُرَ عَلَى المَحارِمِ مِن سَفکِ الدِّماءِ و رُکُوبِ الزِّنا فَلایُؤمَنُ إذا سَکِرَ أَنیَثِبَ عَلى حَرَمِهِ و هُوَ لایَعقِلُ ذلکَ والخَمرُ لایَزدادُ شارِبُها إلاّ کُلَّ سُوءٍ»؛
«دائمالخمر مانند بتپرست است و شراب، برایش رعشه پدید مىآورد، نورانیت او را از بین مىبرد و مردانگى و مروتش را نابود مىکند و او را به جسارت بر کارهاى حرام از قبیل کشتن افراد و ارتکاب زنا وادار مىنماید؛ حتى از زناى با محارم خود هنگام مستى بر او ایمن نیستند و شراب، فرد شرابخوار را به هر نوع کار پلید و شرّ وادار مىکند».[۲۲]
ابلیس شبى رفت به بالین جوانى
آراسته با شکل مهیبى سر و بر را
گفتا که منم مرگ و اگر خواهى زنهار
باید بگزینى تو یکى زین سه خطر را
یا آن پدر پیر خودت را بکشى زار
یا بشکنى از خواهر خود سینه و سر را
یا خود زمى ناب بنوشى دو سه ساغر
تا آنکه بپوشم زهلاک تو نظر را
گفتا نکنم با پدر و خواهرم این کار
لیکن به مى از خویش کنم دفع ضرر را
جامىدو سه مِى خورد وچوشد چیره ز مستى
هم خواهر خود را زد و هم کشت پدر را
اینکه فرد شرابخوار حتى به محارم خود هم رحم نمىکند و گاه دامن آنان را نیز آلوده مىکند، حقیقتى است که امروزه در بسیارى از جوامع، به خصوص جوامع غربى ـ که بیشتر به این گناه آلودهاند ـ مشاهده مىشود و هر روز جراید و مجلات، اخبار متعددى را در این باره منتشر مىنمایند. همچنین خوردن شراب، گاه انسان را به گناهان بالاترى از جمله شرک، انکار خدا و رسولان الهى و کتب آسمانى و کفر مىکشاند.
امام رضا در این باره فرمود:
«حَرَّمَ اللّهُ الخَمرَ لِما فیِها مِنَ الفَسادِ و مِن تَغیِیرِها عقولَ شارِبیِها و حَملِها اِیّاهُم عَلى اِنکارِ اللّهِ عَزَّوجَلَّ والفِریَهِ عَلَیه و عَلى رُسُلِه»؛
«خداوند ـ عزوجل ـ شراب را حرام کرد، به سبب آنکه مایه فساد است و عقلِ خورندگانِ [خود] را دگرگون مىسازد و آنها را به انکار خدا و افترا بستن به او و رسولانش وادار مىنماید».[۲۳]
نمونهاى از عاقبت میگسارى
ولید بن یزید؛ یکى از خلفاى اموى است که در شهوترانى و شرابخوارى و سایر گناهان، معروف و ضربالمثل است. در احوال او مىنویسند:
وى حوضى در قصر خود ساخته و آن را از شراب پر کرده بود و گاهى خود را در میان آن حوض مىانداخت و آنقدر شراب مىخورد که نقصان در حوض پدیدار مىگشت و غالب اوقات در حال مستى بود. روزى این مرد قرآن را به دست گرفت و تفألى به آن زد و چون قرآن را گشود این آیه آمد:
«واستَفتَحُوا و خابَ کُلُّ جَبارٍ عَنیدٍ»؛ «و گشایش خواستند (و تفأل زدند) و هر گردنکش ستیزه جویى نومید گردید».[۲۴]
ولید که این آیه را دید سخت خشمگین شد. تیر و کمان را برداشت و قرآن را به صورت هدف در جایى قرار داد و آن را هدف آماج تیرهاى خود قرار داد و آنقدر به قرآن تیر زد که پاره پاره شد و به دنبال آن این شعر را که از کفر او حکایت مىکند، خواند:
تُهَدِّدُنِى بِجَبّارٍ عَنیدٍ فَها أَنا ذاکَ جَبّارٌ عَنیدٌ
اِذا ما جِئتَ رَبُّکَ یَومَ حَشرٍ فَقُل یا رَبِّ مَزَّقَنِى الوَلیِدُ
«اى قرآن! مرا به جبار گردنکش بودن تهدید مىکنى، پس بدان! که من همان جبار گردنکشام و چون روز قیامت به نزد پروردگار خود رفتى بگو: ولید مرا پاره پاره کرد!»[۲۵]
کار او در کفر و بىدینى تا بدانجا رسید که تصمیم گرفت در بالاى خانه کعبه براى خود خانهاى بسازد و در آن مشغول لهو و لعب و میگسارى شود! حتى براى ساختن آن با یک بنّاى مجوسى نیز مشورت کرد، ولى اطرافیانش از ترس شورش مردم او را از این کار منع کردند.[۲۶]
[۱]. وسائل الشیعه، ج ۲۴، ص ۱۳۲٫
[۲]. تحف العقول، ص ۳۰۳؛ بحارالانوار، ج ۷۵، ص ۲۸۱٫
[۳]. تفسیر المنار، ج ۷، ص ۵۱٫
[۴]. نحل ۱۶ / ۶۷٫
[۵]. بقره ۲ ۲۱۹٫
[۶]. نساء ۴ ۴۳٫
[۷]. مائده ۵ ۹۰ ۹۱٫
[۸]. سنن الترمذى، ج ۴، ص ۳۲۰؛ سنن النسائى، ج ۸، ص ۲۸۷؛ الجامع الاحکام القرآن، ج ۵، ص ۲۰۰٫
[۹]. مجمعالبیان، ج ۴ ـ ۳، ص ۳۷۲؛ جامعالبیان؛ ج ۷، ص ۵۰٫
[۱۰]. مائده ۵ ۹۳٫
[۱۱]. الکافى، ج ۶، ص ۴۰۸؛ وسائل الشیعه، ج ۲۵، ص ۳۳۷٫
[۱۲]. تهذیب الاحکام، ج ۹، ص ۱۰۶٫
[۱۳]. الکافى، ج ۶، ص ۳۹۷٫
[۱۴]. تفسیر نورالثقلین، ج ۱، ص ۶۶۹ ـ ۶۷۰٫
[۱۵]. الکافى، ج ۶، ص ۴۰۳؛ وسائل الشیعه، ج ۲۵، ص ۳۱۵٫
[۱۶]. اولین دانشگاه و آخرین پیامبر، ج ۷، ص ۱۴۹ ـ ۱۵۰٫ تلخیص
[۱۷]. به نقل از تفسیر نمونه، ج ۲، ص ۷۶٫
[۱۸]. همان، ص ۷۵٫
[۱۹]. کیفر گناه، ص ۱۷۴ ـ ۱۷۶٫
[۲۰]. عوالى اللئالى، ج ۳، ص ۵۶۲؛ بحارالانوار، ج ۷۶، ص ۱۴۸٫
[۲۱]. وسائل الشیعه، ج ۲۵، ص ۳۱۶٫
[۲۲]. الکافى، ج ۶، ص ۲۴۳٫
[۲۳]. عیون اخبار الرضاع، ج ۱، ص ۱۰۵٫
[۲۴]. ابراهیم ۱۴ ۱۵٫
[۲۵]. کیفر گناه، ص ۴۰۰ ـ ۴۰۱٫
[۲۶]. موسوعه التاریخ الاسلامى، ج ۱، ص ۴۸٫
منبع: برگرفته از کتاب سیمای شیعه از نگاه اهل بیت؛ اختصاصی مجمع جهانی شیعه شناسی
برای مشاهده کتاب اینجا را کلیک کنید.