تشیع در بحرین

تشیع در بحرین

شیعه شناسی

شیعه در لغت به معنای متابعت و پیروی است و در اصطلاح، به مکتبی گفته می‌شود که با تمسّک و توجه خاص به قرآن و سنّت صحیح پیامبر، از اهل‌بیت پیامبر در جمیع شئونات اسلامی اعم از اعتقادی، سیاسی، فرهنگی، اقتصادی و تمامی مراحل فردی و اجتماعی پیروی نموده و طبق آیات قرآن و دستورات پیامبر اسلام، از امام علی تا حضرت مهدی را امامان خویش می‌دانند.

شیخ مفید می‌نویسد:

به کسانی که از امام علی پیروی نموده‌ و او را بر دیگر صحابه مقدم داشته‌اند، شیعه گفته می‌شود. آنها معتقدند که امام علی پس از رسول خدا، به اراده خداوند متعال و وصیت پیامبر اکرم به عنوان امام معرفی شده است. ([۱])

ابن حزم می‌نویسد:

شیعه به کسی گفته می‌شود که قائل است، علی پس از پیامبر برترین مردم و سزاوار ترین آنها به امامت و جانشینی است. ([۲])

در مباحث شیعه‌شناسی با بررسی، تجزیه و تحلیل و استناد به آیات قرآن کریم و روایات پیامبر اعظم و امامان معصوم، ثابت شده است که تشیع، آخرین دین الاهی و تنها دینی است که می‌تواند انسان‌ها را در امتداد تاریخ به سعادت برساند. معتقدیم تشیع با اسلام اصیل انطباق کامل داشته و می‌تواند بدون کمترین لغزش و مشکلی، جامعه را به سوی سعادت دنیا و آخرت راهنمایی و هدایت نماید.

ما تشیع را به عنوان مذهبی فرع بر اسلام قلمداد نمی‌کنیم، بلکه تشیع را همان دین حق و عین اسلام می‌دانیم. از این رو شیعه شناسی همان دین‌شناسی و اسلام شناسی است. البته اسلام کامل و حقیقی، اسلام اصیل و بدون انحراف که در حقیقت همان اسلام ناب محمّدی است. بنابراین شیعه شناسی یعنی «دین‌شناسی اسلامی به معنای حقیقی آن».

در شیعه شناسی به هر اندازه روش، ملاک و مبنایی که به کار برده می‌شود، جامعیت و کمال داشته باشد، مکتب تشیع به صورت کاملتری درک و فهم خواهد شد. از این رو تلاش بر آن است تا در این اثر به صورت مستند، مستدل، واقع بینانه و دقیق به بحث و بررسی بپردازیم.

مطالعه دقیق ویژگی‌های اندیشه و تفکر شیعی، به اثبات می‌رساند که مکتب تشیع دارای فرهنگ الاهی، اصول محکم بوده و ترقیانه‌ترین مکتب اسلامی است. بنابراین ضرورت دارد که اصول و فروع این مکتب الاهی را به زیبایی بشناسیم تا بتوانیم نسبت به وظائف شرعی خود به زیبایی عمل نماییم. انشاء الله.

 

 

ریشه‌های تاریخی و روند شکل‌گیری تشیّع

پیامبر اسلام پس از بعثت، تا سه سال مخفیانه به اسلام دعوت می‌کردند. در این مدّت تنها حضرت خدیجه÷ و حضرت علی به او ایمان آورده بودند. آیه انذار بر پیامبر نازل شد: {وَأَنذِرْ عَشِیرَتَکَ الْأَقْرَبِینَ * وَاخْفِضْ جَنَاحَکَ لِمَنِ اتّبَعَکَ مِنَ الْمُؤْمِنِینَ}([۳]) نخست خویشان نزدیکت را پند و اندرز بده (به اسلام دعوت کن) آنگاه پر و بال مرحمت برای مؤمنانی که تو را پیروی کردند بگستران. پیامبر اسلام طبق دستور خداوند بستگان خود را دعوت کردند، چهل نفر از بستگان از جمله چهار عموی خویش ابوطالب، حمزه، عباس و ابولهب حضور داشتند. حضرت گوسفندی را ذبح کردند و به همه غذا دادند. سپس فرمودند: … خداوند مرا فرمان داده است تا شما را به سوی او دعوت کنم. رسول مکرم اسلام، پس از بیان عظمت اسلام و دعوت به توحید و یکتاپرستی فرمودند: «فَأَیِّکُمْ یُوازِرُنی عَلى أمْرِی هَذا عَلى أن یَکُونَ أخِی وَوَصیِّی وَخَلیفَتی فِیکُمْ»: کدامیک از شما از من پشتیبانی می‌کنید تا آن شخصی که مرا یاری می‌کند برادر، وصی، خلیفه و جانشین من بین شما باشد؟ همه سکوت کردند، حضرت علی به پا خواسته گفتند: «أَنَا یا نَبیَّ الله أکُونَ وَزیرکَ عَلَیهِ» ای پیامبر خدا من از شما پشتیبانی می‌کنم. سپس پیامبر دست به شانۀ امیرالمؤمنین زدند و فرمودند: «إِنَّ هَذا أَخِی وَ وَصیِّی وَ خَلیفَتی فِیکُم فَاسْمَعُوا لَهُ وَ أَطیعُوهُ»: این شخص – علی – برادر، وصی، خلیفه و جانشین من در بین شماست، حرف‌هایش را بشنوید و از او اطاعت کنید. از اینرو پیامبر اعظم همزمان با دعوت علنی اسلام، جانشین خود را هم انتخاب کردند.

بنابراین سرآغاز دعوت علنی اسلام، با سرآغاز خلافت بلافصل اوّلین امام شیعیان از همان آغاز اسلام شروع گردید. لذا بنیانگذار تشیّع، خود رسول خدا و سرآغاز تشیع، اوّلین روز علنی شدن دعوت به اسلام بوده است. این حدیث معتبر با سلسله اسناد صحیح، توسط بزرگان شیعه و اهل تسنّن نقل شده است که در پاورقی به برخی منابع آن اشاره می‌شود([۴])

امام علی از یوم الانذار تا حجه الوداع در غدیر، بارها توسط پیامبر اسلام به عنوان امام و خلیفه مسلمین به صورت صریح و مشخص معرفی شدند.

تعداد زیادی از اصحاب پیامبر همچون سلمان، مقداد، ابوذر، عمار و… نیز در زمان خود رسول خدا به عنوان شیعۀ علی شناخته می‌شدند. دلایل قانع‌کننده و مستندات این مهم در منابع معتبر اهل تسنّن نیز فراوان آمده است.

مظلومیت تاریخی شیعیان

شیعه از همان صدر اسلام تاکنون، به اسلام و امامان معصوم اعتقاد داشته و پیروی کاملی از آنها نموده است. شیعیان به جرم اعتقاد به مکتب بزرگ اسلامی تشیع و هواداری و پیروی از اهل بیت معصوم، توسط حاکمان ستم پیشه و جریانات سیاسی، مورد قتل و غارت و شکنجه فراوان قرار می‌گرفته‌اند.

ابن ابی الحدید دانشمند نامی اهل تسنّن می‌نویسد:

شیعیان در هر جا بودند به قتل می‌رسیدند، بنی‌امیه دست‌ها و پاهای اشخاص را به احتمال اینکه از شیعیان هستند می‌بریدند. هر کسی که معروف به دوستداری و دلبستگی خاندان پیامبر بود، یا زندانی می‌شد، یا مالش به غارت می‌رفت یا خانه‌اش را ویران می‌کردند. شدت فشار نسبت به شیعیان به حدی رسید که اتّهام به دوستی علی، از اتّهام به کفر و بی‌دینی بدتر شمرده می‌شد و عواقب سخت‌تری به دنبال داشت … زیاد، شیعیان را تعقیب و در هر گوشه و کنار که مخفی شده بودند، پیدا می‌کرد و آنها را می‌کشت. دست‌ها و پاهایشان را قطع و چشمانشان را نابینا می‌ساخت، آنان را بر شاخه‌های درخت خرما به دار می‌آویخت تا آنکه همه را از عراق پراکنده ساخت، به طوری که احدی از شخصیت‌های معروف شیعه باقی نماند. ([۵])

ابن اعثم می‌نویسد:

زیاد، به دستور معاویه دائماً در پی شیعیان بود و هر کجا آنان را می‌یافت به قتل می‌رساند، به طوری که شمار زیادی را کشت. او دست و پای شیعیان را قطع و چشمانشان را کور می‌کرد.([۶])

طبری می‌نویسد:

سمره بن جندب، معاون زیاد در بصره بود، در مدت شش ماه، هشت هزار نفر از شیعیان را در بصره به قتل رساند. ([۷])

ابو سوار عدوی می‌گوید: سمره از کارگزاران معاویه در بامداد یک روز، چهل و هفت نفر از بستگان مرا کشت، که همه حافظ قرآن بودند. ([۸])

مسعودی درباره‌ی جنایت‌های حجاج می‌نویسد:

«حجاج بن یوسف ثقفی بیست سال فرمانروایی کرد و تعداد کسانی که با شمشیر دژخیمان وی یا زیر شکنجه جان سپردند، بیست هزار نفر بودند. این عده غیر از کسانی بودند که ضمن جنگ با حجاج به دست نیروهای او کشته می‌شدند.»

هنگام مرگ حجاج، در زندان وی، پنجاه هزار مرد و سی هزار زن زندانی بودند که شانزده هزار نفر از آنان عریان و بی‌لباس بودند … زندان‌های حجاج بدون سقف بود از این روز زندانیان از گرمای تابستان و سرمای زمستان در امان نبودند. ([۹])

با کمال تأسف، اکنون و در دوران معاصر نیز حکومت آل خلیفه همچون بنی امیه و بنی عباس، با بی‌رحمی کامل شیعیان را مورد ظلم و ستم قرار داده‌اند. به ناچار پاره‌ای از مظلومیت‌های شیعیان بحرین را در این کتاب مورد بررسی قرار می‌دهیم.

تشیّع در بحرین

بحرین، از صدر اسلام تاکنون یکی از مراکز مهم شیعه بوده است.

از همان سال ۱۱ هـ که مسلمانان به دو گروه طرفدار اهل بیت پیامبر و خلفا تقسیم شدند، مردم بحرین در اثر تلاش و کوشش برخی از یاران بزرگ رسول خدا مانند ابان بن سعید، عبدالله بن عباس و عمر بن اُم سلمه، به حقانیت امیرالمؤمنین، علی، و خلافت و وصایت آن حضرت پی بردند و همواره بر عقیده خود پای فشردند.

ابان بن سعید، مدتی نماینده رسول خدا در ناحیه‌ای از بحرین بود و پس از رحلت پیامبر اسلام با ابوبکر بیعت نکرد و از دوستداران مولا امیرالمؤمنین، علی بود.

عبدالله بن عباس و عمرو بن اُم سلمه، که از یاران نزدیک حضرت علی بودند، هر کدام مدتی در زمان خلافت علی حاکم بحرین بودند. این بزرگان با نشر حقایق و بیان ماجرای غدیر خم، حقانیت علی را بر مردم آشکار کردند و آنها را از سرگردانی نجات دادند. به این ترتیب شجره طیبه اهل‌بیت در دل مردم بحرین ریشه دوانید و آن سرزمین به یکی از مراکز مهم تشیع در طول تاریخ تبدیل شد.

وقتی امیرالمؤمنین، حضرت علی بن ابیطالب، به خلافت رسید، در سال ۳۶ هـ «عمرو بن ابی سلمه» را به فرمانداری بحرین منصوب کرد.

عمرو بن ابی سلمه تحرومی، در سال دوم هجرت در سرزمین حبشه به دنیا آمد.

پدر وی، ابو سلمه، از اولین مسلمانانی بود که به حبشه مهاجرت کرد و در جنگ اُحد به شهادت رسید.

عمرو بن ابی سلمه مخزومی، از شیعیان و دوستداران امیرالمؤمنین، علی، بود؛ وقتی وی به فرمانداری بحرین منصوب شد، وی نخستین کسی بود که نهال تشیع را در بحرین کاشت.

پس از شهادت ابو سلمه، مادر عمرو، به عقد پیامبر اسلام درآمد.

پس از عمرو بن ابی سلمه مخزومی، امیرالمؤمنین، علی، «نعمان بن عجلان رزقی» را به سمت فرمانداری بحرین منصوب کرد.([۱۰])

اصالت و کثرت شیعه در بحرین چنان است که نزد ساکنان غیرشیعی خلیج فارس، کلمه «بحرانی» مترادف با «شیعی» است.

پیروان دیگر مذاهب، بیشتر به هنگام سلطه پرتغالی‌‌ها بر بحرین، به آن راه یافتند؛ زیرا پرتغالی‌‌ها که از مبارزه بی‌امان و گسترده شیعیان خواب راحت نداشتند، مهاجرت اهل تسنن را به بحرین تسهیل و تشویق کردند تا بدین وسیله بتوانند درصد جمعیت شیعی را نسبت به کل جمعیت کاهش دهند و در نتیجه موازنه قدرت را به نفع خود تغییر دهند.([۱۱])

متهم کردن شیعه به گمراهی و شرک

مهم‌ترین تهمت‌‌ها و نسبت‌‌های دروغینی که به شیعیان نسبت می‌دهند، و در کتب درسی، مطبوعات، رسانه‌‌ها و محافل سیاسی و… آن را ترویج می‌دهند، انگ و تهمت ناروای گمراه، شرک، کفر و نفاق است که البته به دنبال آن اهدافی را پیگیر هستند. ما قبل از ورود به بحث، ابتدا به بررسی موارد و شبهات فوق می‌پردازیم و سپس هدف آنان را بیان می‌نماییم.

گمراهی عبارت است از انحراف از مسیر و راه مستقیم و آنچه که خداوند تعیین کرده است. «ضلال»؛ یا همان گمراهی به انواع مختلفی تقسیم شده است که خطرناکترین آن عبارتند از: شرک، کفر و نفاق.

شرک به دو نوع تقسیم می‌شود که خطرناکترین آن شرک اکبر است.

شرک اکبر؛ این است که انسان از اسلام خارج شود و اگر توبه نکند در آتش جاودانه خواهد شد و او کسی است که برای خداوند شریک قائل می‌شود مانند: عبادت غیر خدا، اما تعریفی که در کتاب تربیت اسلامی از وزارت آموزش و پرورش بحرین، از شرک ارائه شده است این است: «الشرک کالتقریب بالذبایح والنذور الاصحاب القبور».([۱۲])

در این تعریف موضوع شفاعت و توسل را که از عقاید حقه شیعیان است و مبنای اسلامی و قرآنی دارد به عنوان شرک به شیعیان نسبت می‌دهند.

هدفشان چیست؟ حاکمان بحرین سعی می‌کنند در بین فرزندان و کسانی که عبادات خود را بر اساس مذهب شیعه انجام می‌دهند، نفوذ نمایند. آنان هنگام نام بردن از شیعه و اعلام آمار جمعیتی می‌گویند: «شیعیان مشرک، بیشترین درصد کل جمعیت و شهروندان بحرینی را تشکیل می‌دهند.» حکام بحرینی طی یک توطئه حساب شده و مرموزانه با عنوان طرح تکفیر، اهداف سلطه جویانه خود را دنبال می‌نمایند و در حقیقت، این طرح را برای منزوی نمودن شیعیان تعقیب می‌کنند.

در طرح تکفیر شیعه، حاکمان بحرین سعی می‌کنند تا از راه‌‌ها و شیوه‌‌های مختلف، این را به مردم بقبولانند که شیعیان مسلمان نیستند و آنان از اسلام خارج شد‌ه‌اند؛ زیرا عبادات را آن گونه – مطابق مذهب خود – انجام می‌دهند.

تاریخ، شاهد جنگ‌‌ها و کشمکش‌‌ها بین کسانی بوده است که برای رسیدن به آزادی دینی، با یکدیگر مبارزه کرد‌ه‌اند که بیانگر نقش دین و عقاید در زندگی مردم است. برخی از این کشمکش‌‌ها خسارات جبران ناپذیری را به دنبال داشته است، اما اعمال و رفتار متعصبان اقلیت حاکم، نامشروع و خلاف موازین شرعی است.

اعلامیه جهانی حقوق بشر در آزادی عقاید

جامعه جهانی؛ اهمیت آزادی دینی و عقاید را در ضمن اعلامیه جهانی حقوق بشر و دیگر موارد منعکس کرده است.

در سال‌‌های اخیر شاهد هستیم که جامعه جهانی، آزادی دینی را بر دیگر امور مقدم داشته که صدور گزارش ویژه در مورد آزادی دین و عقاید از جمله آن‌هاست.([۱۳])

این کار جامعه بین‌الملل، دلیل مهمی است بر پایبندی جامعه جهانی بر آزادی دینی.

هدف از صدور این منشور بین المللی – که همه مردم جهان و دولت‌‌هایی که آن را امضا کرد‌ه‌اند، ملزم به آن نموده است -، احترام به اختیار و آزادی افراد در انجام مراسم و شعائر دینی آن‌هاست.

علاوه بر اعلامیه جهانی حقوق بشر، سه منشور زیر برای احترام آزادی دینی و عقاید صادر گردیده است؛

١- آزادی حقوق مدنی و سیاسی سال ١٩۶۶.([۱۴])

٢- در امور حقوقی نیز باید بر اساس دین و عقاید افراد حکم شود ١٩٨١م.

٣- نامه اختتامیه ١٩٨٩م.

منشور بین‌المللی «حقوق مدنی و سیاسی» سال ١٩۶۶م که هرگونه تبعیض در امور دین را ممنوع اعلام کرده است و بیانگر جزء دوم از ماده ١٨ اعلامیه جهانی حقوق بشر است، حق دیگری را بر حقوق انسان اضافه می‌کند و آن این است که خانواده حق دارد فرزندان خود را بر اساس دین و عقاید خود تربیت نماید.([۱۵]) اما ماده ٢٠، جامعه جهانی را از تحریک یک گروه بر علیه گروه دیگر و بدلیل اختلاف در دین باز می‌دارد.

ماده ٢٧، مردم را به حمایت از اجتماعات دینی دعوت می‌کند.([۱۶])

اعلامیه سازمان ملل متحد در مورد «قضا» در همه ابعاد، منشورِ اساسی دیگری برای حمایت از حقوق دینی است که در تمام مواد آن به مواردی چون آزادی فکر و عقیده، عبادت، اجتماعات دینی، دفاع از اماکن برای رسیدن به این هدف، تأسیس مؤسسه‌‌های خیریه و انسان دوستانه در کنار آن، توجه به موارد ضروری متعلق به شعائر، فضای دینی یا اعتقادی، کتاب، نشر و توزیع منشورات در خصوص عقاید، آموزش مسائل دینی، درخواست کمک‌‌های مالی و غیرمالی از افراد و مؤسسات دیگر، التزام به شرکت در مجالس اعیاد و… بر اساس آنچه که در دین انسان آمده است، ارتباط افراد و مجموعه‌‌هایی که در مورد مسائل دینی و عقیدتی در سطح ملی و بین‌المللی کار می‌کنند، اشاره نموده است.([۱۷])

در توافقنامه چهارم «ژنو» نیز بر حق آزادی عبادت و فراهم شدن مقدمات آن برای شهروندان و احترام به اختلافات دینی به ویژه سران و بزرگان ادیان تأکید شده است. شرکت کنندگان در این نشست بر تطبیق کامل و عملی آزادی فکر، اندیشه، دین و عقاید موافقت نمودند. اما در بحرین کلیه این حقوق و آزادی‌‌ها نسبت به شیعیان رعایت نگردیده و به صورت جدی نقض حقوق می‌گردد.

فشار‌ها و محدودیت‌‌هایی که شیعیان بحرین در مورد آزادی دینی با آن روبه‌رو هستند، بسیار متعدد، گسترده و فراگیر هستند. به امید روزی که مراکز بین‌المللی و مجامع جهانی از تحت سلطه استکبار جهانی خارج شده و صدای مظلومیت این اکثریت ستمدیده را بشنوند.

اما در گزارش ویژه «آزادی دین و عقیده» کمیسیون اقتصادی و اجتماعی سازمان ملل متحد، قبل از صدور گزارش‌‌ها – که آخرین آن در ٢٠ دسامبر ٢٠٠۴ صادر گردید-، هیچ اشار‌ه‌ای به محدودیت‌‌های شیعیان در بحرین نشده است.

وضع آزادی‌‌های دینی در بحرین:

٩٨ درصد از ساکنان این کشور را مسلمانان تشکیل می‌دهند که نزدیک به ٧١٠ هزار نفر هستند.

مسیحیان، یهودیان و پیروان دیگر ادیان، تنها ٢ درصد از جمعیت این کشور را تشکیل می‌دهند.

از تعداد شیعیان ساکن در بحرین آمار رسمی وجود ندارد اما با مراجعه به کلیه قرائن و شواهد و آمار موثق، شیعیان؛ ۸۰ درصد از جمعیت واقعی دارای تابعیت حقیقی این کشور را تشکیل می‌دهند.

کلیسا و عبادتگاه‌‌های مسیحیان به صورت علنی فعالیت دارند و آنان بدون هیچ مشکل و محدودیتی مراسم مذهبی خود را برپا می‌کنند. مدارس مسیحیان نیز تا پایان دبیرستان و پیش دانشگاهی به وفور یافت می‌شود.

برای پیروان ادیان دیگرمانند: یهودیت، بودایی، هندو و مسیحیت اماکنی برای عبادت و تجمع آنان وجود دارد که هیچ کس حق ندارد به آنان متعرض شود یا در انجام مراسم عبادی آنان اخلال نماید، ولی شیعیان با حدود ۸۰ درصد جمعیت این کشور، از این آزادی‌‌های مشروع محروم بوده و همچنان در مظلومیت به سر می‌برند.

برای این که از وضعیت برگزاری مراسم عبادی شیعیان در بحرین آگاهی پیدا کنیم، دانستن مطالب ذیل ضروری به نظر می‌رسد:

١- ممنوعیت و فشار علیه اماکن عبادی شیعیان؛

[در بحرین] ساخت و ترمیم مساجد و حسینیه‌‌ها، تنها با اجازه رسمی از وزارتخانه‌‌های شئون اسلامی، شهرداری‌‌ها و شهرسازی و اداره اوقاف و امور خیریه ممکن است.

بررسی وضعیت مساجد در مناطق مختلف بحرین بیانگر تبعیض بر ضد شیعه است.

در شهر‌های جدید التأسیس عیسی (ساخته شده در اوائل دهه هفتاد)، حمد (دراواسط دهه هشتاد) و زاید (ساخته شده در پایان دهه نود) به اضافه مناطق مسکونی دیر و اطراف آن و شهر‌های دیگر، امتیاز و اجازه ساخت مسجد برای شیعیان بدین شرح است:

مدینه عیسی، در مرکز بحرین، از تعداد ٢٢ باب مسجد تنها ١٧ درصد یا ۴ باب مسجد.

مدینه حمد، در غرب بحرین، همانند مدینه عیسی است.

مدینه زاید؛ شهر کوچکی است در شرق مدینه عیسی، پس از تقسیم و تخصیص زمین‌‌هایی برای ساخت مسجد، هیچ سهمی برای ساخت مساجد شیعه در نظر گرفته نشده است.

در روستا‌های «عراد» و مناطق مجاور آن در جزیره المحرق از تعداد ٢٢ باب مسجد، تنها ۶ باب مسجد در اختیار شیعیان قرار دارد.

بدین ترتیب نتیجه می‌گیریم که از تعداد ٧٠ باب مسجد – که اجازه ساخت آنها صادر شده است – تنها ١۴ باب مسجد به شیعیان واگذار گردیده است که حدود ٢٠ درصد از کل مساجد را در بر می‌گیرد، در حالی که جمعیت شیعیان حدود ۸۰ درصد است.

در مورد حسینیه، در مدینه عیسی تنها یک حسینیه وجود دارد و آن هم در سال ١٩٧٠م. ساخته شده است و ساکنان شیعه شهر‌های حمد و زاید اجازه ساخت حتی یک حسینیه را هم ندارند.

در شهر حمد؛ نزدیک ٢٠ سال است که تلاش می‌شود تا اجازه ساخت یک حسینیه را بگیرند، با وجود موافقت مسئولان بلندپایه بحرین، اما تا اکنون هیچ اقدام عملی از سوی حاکمان محلی بحرین در این خصوص، صورت نگرفته است.

در مورد مساجد در شهر حمد نیز باید گفت: درخواست‌‌های مکرر و طولانی، دو قطعه زمین برای ساخت دو مسجد برای شیعیان در دو منطقه در همین شهر اختصاص داده شده، اما قطعه زمین اول، این قطعه زمین از طرف ا‌هالی غیرشیعه تصرف و غصب گردیده است؛ تلاش فراوان شیعیان فاید‌ه‌ای نداشته و دولت نیز هیچگونه حمایتی از شیعیان نکرده است.

اما در قطعه دوم، شیعیان ساخت مسجد را آغاز کردند و نام این مسجد را «امام عسکری» گذاردند.

در منطقه «سیف» (شمال قریه کرباباد)، مرحوم حاج حسن عالی، قطعه زمینی از املاک خود را برای ساخت مجموعه‌ای به نام «جامع البحرین الکبیر» و دفتر و مرکز فرهنگی اختصاص داده است.

اما وقتی بازماندگان وی قصد عملی کردن وصیت آن مرحوم، طراحی و نقشه کشی را داشتند، عملیات اجرائی آن متوقف شد. در منطقه «رفاع شرقی» از سال ١٩٨۵م. شیعیان نتوانسته‌اند، اجازه ساخت حتی یک باب مسجد را از دولت بگیرند.([۱۸])

۲- سهل انگاری در اجازه ترمیم و بهسازی مساجد و اماکن عبادی شیعیان

در این بخش به تعدادی از مساجدی که ترمیم و بازسازی آنها معطل مانده اشاره می‌کنیم که اینها علاوه بر آن مساجدی است که ویران شده و اموال آن به سرقت رفته است و از طرف مسئولین اجرائی هیچ اقدامی برای حفظ و حمایت از آنها صورت نگرفته است و این مسئله بار‌ها در روزنامه‌‌ها منعکس شده است.

مساجد در حال تخریب

مساجدی که درخواست‌های مکرر و طولانی برای ساخت و یا نگهداری آن صورت گرفته، به شرح ذیل است:

– مسجد «الشیخ مرشد»؛ این مسجد در نزدیکی روستای «مالکیه» قرار دارد و در خواست‌های متعدد مردمی برای بازسازی و تجدید بنای آن صورت گرفته است.

– مسجد «الخیف» و مسجد «الشیخ محمد» در سماهیج؛ درخواست‌های گوناگونی برای تکمیل بنای اول و تکمیل سرویس بهداشتی آن شده است.

– مسجد «الشیخ مدن» و «الشیخ میثم» در روستای جنوسان.

بیش از یک سال است که مسئولین در برابر درخواست ا‌هالی جهت ترمیم، امروز و فردا، می‌کنند.

– مسجد «ابی خفیر»؛ در سرزمین‌‌های قدیمی واقع شده که بیش از یک سال است که ساخت آن را تعطیل و ممنوع کرد‌ه‌اند.

– مسجد و مزار صعصعه بن صوحان، [نمازگزاران] و زائرین مرقد صعصعه بن صوحان با مشکلات و محدودیت‌‌هایی مواجه هستند.([۱۹])

فعالیت‌‌های ضدآزادی دینی علیه شیعیان تنها به اهمال در ساخت، ترمیم و بهسازی مساجد خلاصه نمی‌شود، بلکه برخی از آنها را ویران هم کرد‌ه‌اند.

مساجد تخریب شده و یا در حال ویرانی

این مساجد یا توسط دولت تخریب شده و یا اجازه ساخت و مرمت و تعمیر به شیعیان داده نمی‌شود.

– مقبره و مسجد «المری» در روستای توبلی:([۲۰]) به دست شیخ احمد الکوری، ساخته شده بود و قدمت آن به سیصد سال می‌رسد. این مسجد شاهد کار‌هایی برای محو آثار مسجد و مقبره بود.

– مسجد «جماله»: این مسجد قطعه سنگی را در محراب خود دارد و از قدیمی‌ترین مساجد بحرین، به شمار می‌رود و قدمت آن به ١٢۵ سال می‌رسد.([۲۱]) این مسجد به بهانه ساخت مجدد ویران شد.

– مسجد شیخ «شرف» در روستای عراد که در معرض تخریب، توسط افراد صاحب نفوذ قرار دارد.([۲۲])

– مسجد «ابراهیم بن مالک الاشتر»؛ وی از علمای بزرگ و معروف شیعه است که پس از دستگیری از دریا به قتل رسید. ا‌هالی محل قبری برای شیخ ساختند تا زیارتگاهی در کنار مسجد باشد. حاکمان، مردم را از زیارت قبر این معلم تاریخ‌ساز به مدت ٢۵ سال منع کردند و دلیل آن را حفظ امنیت اعلام نمودند. در حال حاضر این مکان به خرابه‌ای تبدیل شده است.([۲۳])

– مسجد «الفواره»؛ این مسجد در بخش شرقی قرار دارد و از مساجدی است که به دلیل اهمال کاری به خرابه‌ای تبدیل شده است.

زمانی که در یکی از نشریات «جمعیه الوفاق» به تخریب این مسجد اشاره شد، در کوتاهترین فرصت به تخریب و انهدام مسجد پرداختند.([۲۴])

– مسجد «جبله بیجان» و مسجد دیگر به نام «کوکیبات» از منطقه توبلی؛ این مساجد شبانگا‌هان به دستور برخی از مقامات رسمی ویران شد. ([۲۵])

مساجد شیعیان در معرض سرقت، تخریب و انهدام قرار دارند و هیچ نهادی به این مساجد توجه نمی‌کند.

مساجد تخریب شده و در حال سرقت

– مسجد و مزار صعصعه بن صوحان؛ وسایل این مسجد در معرض سرقت قرار دارد و ساختمان این مسجد نیز با خطر جدی تخریب مواجه است. زائرین و نمازگزاران نیز تنها در ساعت ٣٠/۴ عصر می‌توانند برای نماز و زیارت به این مکان بیایند.([۲۶])

آنچه بیان شد گوشه‌ای از اهمال‌کاری و مخالفت و معاندت متعصبان از اقلیت حاکم علیه اکثریت مطلق شیعیان می‌باشد که حتی نسبت به مسجد و اماکن مذهبی و عبادی نیز چنین برخورد می‌نمایند تا چه رسد به مسائل فرهنگی و اقتصادی و سیاسی شیعیان.

مظلومیت شیعیان

در شیوه‌‌های تربیت دینی

قوانین دینی و مذهبی در کشور بحرین بر اساس مذاهب مالکی و شافعی است و در این قوانین هیچ اشار‌ه‌ای به مذهب شیعه نشده و حتی نام مذهب شیعه را هم جزء مذاهب رسمی کشور نیاورده است. برای گسترش و تطبیق روش تربیتی این دو مذهب (مالکی و شافعی)؛ کلیه مدارس اسلامی خصوصی و دولتی با همین دو روش اداره می‌شود. در کلیه کتب درسی مراکز علمی محلی نیز به همین صورت است و حتی در مناطقی که تمام ساکنان آن دارای مذهب شیعه هستند این قانون قابل اجرا است و اطفال و جوانان باید بر طبق این دو شیوه تحصیل نمایند. هر چند این متون درسی نه تنها با مذهب آنها همسویی ندارد بلکه در مواردی متناقض مذهب آنها بوده و بین این مذاهب (شیعه و مالکی و شافعی)؛ اختلافاتی نیز وجود دارد که در خانه و روستا شاهد آن هستند.

در این قوانین؛ صدور فتاوا و مسائل فقهی، تحت عنوان عبادات مانند: طهارت، وضو، نماز، مناسک حج، زکات و غیره و تحت عنوان معاملات مانند: تجارت، عقود، ازدواج و غیره، بر اساس دو مذهب (مالکی و شافعی) است.

بدین ترتیب در این قوانین، نه تنها هیچ اشار‌ه‌ای به وجود فقه دیگری – که مذهب اثناعشری یا جعفری که بیشتر مردم بحرین به آن معتقد هستند – نشده است، بلکه عقد‌‌های شرعیه‌ای که شیعه با آن موافق است مانند: ازدواج موقت (متعه) آنها را حرام اعلام کرده است. قبلاً سخن به بیان تعریف «ضلال» از کتاب تربیت اسلامی وزارت آموزش و پرورش و تطبیق آن بر شیعیان را آوردیم و گفتیم که هدف آنها از تطبیق «ضلال» بر شیعیان این است که آنها در بحرین و خارج از آن بدین گونه شناخته شوند. دلیل این مسئله اعتراض عملی نسبت به حق شیعه در انجام و عمل به معتقداتشان و همین طور در آموزش اولاد خود بر طبق عقاید خود بوده است. در کتاب‌‌های درسی نه تنها از بیان حق شیعه سرباز زد‌ه‌اند، بلکه حق ایمان و دین اسلام را ادا نکرد‌ه‌اند و آن را به تکفیر شیعه و تحریک غیرمستقیم (مردم) علیه آنان محدود نمود‌ه‌اند.

در کتب درسی بحرین نوعی تجاهل در تاریخ اسلامی و پوشاندن رخداد‌های تاریخی که ارتباط به شیعیان دارد، به چشم می‌خورد، مانند: هجرت پیامبر اکرم به مدینه و خوابیدن پسر عموی آن حضرت([۲۷])، حضرت امام علی بن ابیطالب در بستر او، نقش امام علی در جنگ‌‌های پیامبر([۲۸])، حجه الوداع و حادثه مهم و تاریخی غدیر خم، جایگاه فاطمه زهرا۳ و فرزندانش نزد رسول خدا، تراژدی غمبار شهادت امام حسین، فرزند حضرت فاطمه زهرا۳، با ۷۲ تن از اهل بیت و اصحابش در کربلا.

قابل ذکر است که باید شرایط شیعیان در بحرین، با شیعیان دیگر سرزمین‌‌ها در آزادی در برگزاری مراسم مذهبی مانند: ۱ – مراسم عزاداری سید الشهدا، حسین بن علی، یکی باشد و دولت نیز دو روز نهم و دهم محرم الحرام را تعطیل اعلام نماید، با این وجود در متون درسی تربیت اسلامی یا تاریخی نه تنها از آنها یاد نمی‌شود بلکه گاهی اوقات به تکفیر شیعیان و تحریک دیگران بر ضد آنها و بر ضد عقائدشان می‌پردازند. برخی از نمایندگان مجلس در سال ۲۰۰۲، قانونی را مبنی بر کاهش برگزاری مراسم عزاداری هیئت‌‌های مذهبی یا در قالب گردهمائی‌‌های سیاسی، به رأی‌گیری گذاشتند و بدین ترتیب قانون تجمعات و هیئات به تصویب رسید که به مقدار زیادی حق شیعیان و شعائر شیعی نادیده گرفته شده است.

رسانه‌‌های بحرین

رسانه‌‌ها در بحرین تحت کنترل دولت قرار دارند و در عین حال ماهواره‌‌های مشهور عربی چون «ام بی سی» این کشور را به پایگاه تلویزیونی خود تبدیل کرد‌ه‌اند. در بحرین علاوه بر شبکه‌‌های رسمی رادیو و تلویزیون دولتی چندین روزنامه و مجله فعالیت می‌کنند که از جمله آنها می‌توان به روزنامه‌‌های «اخبارالخلیج»، «الایام» و «الوسط» اشاره کرد. «الوسط» مهم‌ترین و معتبرترین روزنامه بحرینی است که در بیش از ۵۰ صفحه رنگی و گاه با کاغذ گلاسه چاپ می‌شود. این روزنامه به سبک و سیاق روزنامه‌‌های فرامنطقه‌ای، اخبار جهان و کشور‌های خاورمیانه را منتشر می‌سازد. دو روزنامه «بحرین تریبون» و «گلف دیلی نیوز»، به زبان انگلیسی و در تیراژی محدود چاپ می‌شود. غالب صفحات روزنامه‌‌های بحرین را آگهی‌‌های تجاری و اعلامیه‌‌ها و نیز اطلاعیه‌‌های دولتی پر می‌کنند. به دلیل حضور شیعیان در بحرین و نزدیکی این کشور به ایران، بخش قابل توجهی از اخبار و مطالب این روزنامه‌‌ها، به ایران و مسائل آن اختصاص دارد. رویکرد کلی روزنامه‌‌های بحرین به نسبت معتدل است.

رسانه‌‌ها و مظلومیت تشیع

الف: روزنامه‌‌ها

در هیچ یک از روزنامه‌‌های موجود در بحرین، صفحاتی برای فرهنگ دینی وجود ندارد مگر در روزنامه «الایام» – تنها روزنامه رسمی کشور – که این روزنامه هر هفته ۲ صفحه را برای بیان مسائل مختلف اسلامی اختصاص داده است. مشارکت شیعیان در این روزنامه تنها در بعضی از مقالات و مطالب خلاصه می‌شود. در این صفحه تنها به بیان معتقدات پیروان یک مذهب اکتفا شده است که آن هم غیر از مذهب شیعه است.([۲۹])

بیان فتاوای شرعی، نشست با متفکرین، حقوقدانان، علما، تاریخ نویسان، شاعران و راویان، اختصاص به غیرشیعه دارد و در هیچ یک از این بخش‌‌ها نامی از شیعه برده نمی‌شود. این برنامه‌‌ها تنها بر طبق دیگر مذاهب اسلامی به غیر از مذهب شیعه، برگزار می‌گردد.

ب: رادیو

در این رسانه برنامه‌‌های متنوع و زیادی در مورد دین و ارتباط دینی وجود دارد، اما در این رسانه از شیعیان خبری نیست. در این رسانه برنامه‌‌های مستندی پخش می‌شود، به گونه‌ای که گویا هرگز در بحرین شیعه‌ای وجود نداشته است. برخی از این برنامه‌‌های رادیویی عبارتند از:

۱- خاطراتی از تاریخ اسلام([۳۰])

یکی از برنامه‌‌های رادیویی است که هر روز پخش می‌شود و در آن رخداد‌های تاریخ اسلام بیان می‌شود. از شخصیت‌‌هایی سخن گفته می‌شود که با شیعه مبارزه کرده و دشمن شیعه بود‌ه‌اند. تاریخ حقیقی و واقعی شیعه را می‌پوشانند و هدف آنها از بیان تاریخ اسلام بدین شکل؛ رسیدن به اهداف خود، ناشناخته ماندن شیعه و فرهنگ شیعی است.([۳۱])

۲- قرآن کریم؛ رادیو قرآن

در این برنامه از تمامی اصحاب پیامبر اکرم احادیثی نقل می‌شود، اما از اهل بیت حدیثی نقل نمی‌شود.([۳۲])

۳- گزارش نماز جمعه

این برنامه اختصاص به مساجد غیرشیعه دارد و تمام برنامه‌‌های آن به طور مستقیم و زنده پخش می‌شود و در طول تاریخ بحرین، از هیچ یک از مساجد شیعیان گزارشی پخش نشده است.

ج: تلویزیون

۱- برنامه‌‌های دینی:

از برنامه‌‌های دینی که شیعیان در آن راه ندارند؛ «فسئلوا اهل الذکر» است.([۳۳]) در این برنامه که هر هفته و به صورت زنده و مستقیم پخش می‌شود؛ از یکی از علمای فاضل اهل تسنن که بر مسائل اسلامی تسلط دارد، دعوت می‌کنند تا به سؤالات دینی، فقهی و… مردم پاسخ دهند. اما از زمانی که این برنامه پخش می‌شود، حتی از یکی از علمای شیعه برای پاسخگویی به سؤالات شرعی ساکنان شیعی دعوت نشده است.

۲- نماز جمعه و جماعت:

تمامی فعالیت‌‌های نماز جمعه مانند: اذان و اقامه به طور زنده و مستقیم از تلویزیون پخش می‌شود، اما در مورد شیعیان چنین نیست و حتی از مراکز مهم و اصلی شیعیان گزارشی هم پخش نمی‌کنند. آیا رادیو دولتی بحرین، ملی و متعلق به همه نیست؟ پس چرا از اکثریت شیعیان نه تنها برنامه‌ای پخش نمی‌شود، بلکه علیه آنان برنامه‌سازی می‌گردد؟

۳- احیای شب قدر و معراج:

احیای شب‌های قدر و معراج بر اساس تقویم اهل تسنن صورت می‌گیرد و در این مورد هیچ سخنی از تاریخ شیعه و نحوه احیای شب‌های قدر و معراج توسط شیعیان گفته نمی‌شود.

۴- افطار و روزه ماه رمضان:

آغاز و پایان ماه مبارک رمضان، بر اساس فتوای علمای اهل تسنن است و هیچ اعتباری برای فتوای علمای شیعه قائل نیستند، به گونه‌ای که گویا همه مردم بحرین غیرشیعیانند!

ممنوعیت کتب اسلامی ویژۀ شیعیان

ادارۀ مطبوعات وزارت تبلیغات، با همکاری وزارت شئون اسلامی، ملزم به مصادره و جلوگیری از ورود کتب سیاسی که با حاکمیت کشور مغایرت دارد می‌باشند، و کتاب‌هایی که بیانگر عقائد شیعه هستند از جمله همین کتب قلمداد شد‌ه‌اند.([۳۴])

الف): نمایشگاه‌‌های کتاب:

بر اساس آنچه که از گزارش روزنامه‌‌ها به دست می‌آید، ادارۀ مطبوعات، بیش از ۲۰۰ نسخه از کتب شیعیان در یازدهمین نمایشگاه بین‌المللی کتاب بحرین (۱۸ تا ۲۷ آوریل ۲۰۰۴) را جمع آوری کرده است.

علاوه بر آنها کتاب‌‌های زیادی در مورد دعا، شعر ملی و… را نیز جمع آوری نموده است.

ب): چاپ داخلی:

وزارت شئون اسلامی با کمک ادارۀ مطبوعات وزارت تبلیغات، از تولید و پخش حتی دفترچه‌‌های صندوق صدقات و خیرات شیعیان در فصول مختلف سال جلوگیری نموده و شیعیان را تحت فشار قرار می‌دهند.

بر اساس بخشنامۀ ادارۀ مطبوعات وزارت تبلیغات به مسئولین چاپخانه‌‌ها، کتاب یا روزنامه‌ای مجاز به چاپ است که مهر تأیید و یا موافقت این اداره را داشته باشد، در غیر این صورت چاپ آن ممنوع است.

ج) چاپ در خارج:

اگر نویسندگان و مؤلفین شیعه، آثار خود را در خارج از بحرین هم به چاپ برسانند، دولت اجازۀ ورود این کتاب‌ها و آثار را به بحرین نمی‌دهند.([۳۵])

محدودیت مراکز آموزشی

مراکز آموزشی ـ فرهنگی شیعیان در بحرین، از طرف دولت غیرقانونی اعلام شده که به برخی از این مراکز اشاره می‌کنیم:

۱ ـ جمعیه التوعیه الاسلامیه؛ جمعیت بیداری اسلامی:

نخستین و مشهورترین جمعیت و گروه در بحرین است که در سال ۱۹۷۲، با اهداف سیاسی تشکیل گردیده و دارائی‌های آن مصادره شد.

در سال ۲۰۰۱ م.، بازگشایی شد اما قادر نیست فعالیت‌‌هایش را از سر بگیرد و مرکز اصلی خود را از خطر آتش سوزی، غارتگری و ویرانی حفظ نماید.

۲ ـ المراسم الحسینی:

پس از گذشت چهار سال تلاش مستمر، اجازۀ تأسیس المراسم الحسینی، منسوب به امام حسین صادر گردید.

این گروه؛ با الهام از مکتب و نهضت امام حسین و تطبیق آن بر مسائل مختلف کشوری و جهانی با استفاده از ابزار هنری مختلف تشکیل گردید.

وقتی که مسئولین مربوطه، اجازۀ تأسیس این گروه را صادر کردند، به مؤسّسین این گروه گفتند که حق آشکار کردن فعالیت‌‌های خود مربوط به امام حسین را ندارید.([۳۶])

۳ ـ مرکز دینی (الجعفری):

پس از درخواست‌‌های مکرر در ژوئن سال ۲۰۰۵ م. نخستین مرکز دینی جعفری – پس از کار در مقر موقت آن در فوریه ۲۰۰۳ م. – افتتاح گردید.([۳۷])

وزارت آموزش و پرورش از طریق ادارۀ متبوعش، محدودیت‌‌های فراوانی را به این مؤسسه ابلاغ کرد.

خواسته‌‌های شیعیان نسبت به آزادی رسانه‌‌ها

زمانی معنای برابری میان شهروندان شیعه و سنی به صورت کامل برقرار می‌شود که همۀ نیرو‌ها را برای از بین بردن نفاق و تفرقه مذهبی به کار ببندیم تا حقوق بشر حفظ شود.

این مهم به دست نمی‌آید مگر اینکه فشار‌ها و… بر ضد شیعیان بحرین – که شهروندان آن هستند – از بین برود.

هدف از بیان این خواسته‌‌ها کاهش حقوق دیگر شهروندان نیست.

دولت، نخستین متّهم در ایجاد تفرقه در بین جامعه است که با بهانه‌‌های گوناگون سیاسی و… به این کار دست می‌زند.

قابل ذکر است که از خطرناکترین تبعیض‌ها که بافت اجتماعی و وحدت ملی را از بین می‌برد، تبعیض در مسائل اساسی دین است.

آنچه در بحرین دنبال می‌شود، بغض بر علیه شیعه و افزایش فشار مذهبی است که زمینه‌ساز یک انفجار بزرگ می‌باشند که هر آن ممکن است بحرانی عظیم را به وجود آورد.

رسیدن به وضعیت اید‌ه‌آل شیعیان در بحرین ممکن نیست مگر با راهکار‌های قانونی و عملی که به برخی از آنها اشاره می‌کنیم:

۱ ـ ممنوعیت انواع تبعیض بنابر آنچه که در منشور سازمان ملل متحد در مورد قضا آمده است؛ با همۀ اشکال منع تبعیض و تعصّبات بر اساس دین و معتقدات.

۲ ـ اعادۀ کلیه حقوق شیعیان همانند دیگر شهروندان بحرینی:

اختیار و آزادی دادن به خانواده‌‌ها در انجام تعلیم و تربیت، به گونه‌ای که والدین بتوانند بر طبق عقاید خود، فرزندانشان را تربیت کنند و زندگی خانوادگی و نظام تربیتی خود را بر اساس آن تنظیم نمایند؛ با التزام دولت به دادن این حق در امور مالی و… همانگونه که دیگر شهروندان از این حق برخوردارند.

۳ ـ حمایت از حقوق کودکان شیعه، از جمله آموزش مسائل دینی و عقاید و آنچه که والدین و بزرگان دین آنها دوست دارند و بر آن معتقد هستند.

۴ – از دیگر حقوق شیعیان، برگزاری مراسم عبادی بر طبق مذهب آنان است که ساخت مساجد، تکایا مراکز فرهنگی در مناطق شیعه نشین از مهمترین حقوق آنان است.

۵- استفاده از ابزار و وسایل تبلیغاتی و رسانه‌ای (مستقیم و غیرمستقیم) برای انجام و گسترش این فعالیت‌‌ها و مراسم عبادی.

۶ – از دیگر حقوق شیعیان – همان گونه که دیگر شهروندان از آن برخوردارند – آگاه کردن و آشنایی مردم با مذهب آنان با استفاده از کلیه ابزار و وسایل ارتباط جمعی مانند: رادیو، تلویزیون، روزنامه‌‌ها و… است و بجاست که در تلویزیون برنامه‌ای ویژه برای این منظور ترتیب داده شود.

۷- اجازۀ چاپ کتب، مجلاّت و هفته‌نامه‌‌ها و ماهنامه‌‌های دینی و فرهنگی ویژه در مورد شیعه و تشیع.

 

([۱]). هویه التشیع، به نقل از شیخ مفید، ص۱۲٫

([۲]). الفصل فی الملل و الاهواء و نحل، ج۲، ص۲۲۶٫

([۳]). شعراء/۲۱۴ ـ ۲۱۵٫

([۴]). تاریخ طبری/ج ۲/ص ۳۱۹/چاپ دار المعارف مصر؛ السیره الحلبیه/ حلبی شافعی/ ج۱/ص۳۱۱؛ حاشیه مسند احمد بن حنبل/ ج۵/ ص۴۱/ حدیث ۵۱۴ و ۵۸۰/چاپ بیروت؛ شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید/ج۱۳/ص۲۱۲ و ۲۴۴ و… .

([۵]). شرح نهج البلاغه، ج، ص ۴۳ ـ ۴۵، چاپ قاهره، دار الاحیاء، الکتب العربیه، ۱۹۶۱م.

([۶]). الفتوح، ج ۴، ص ۲۰۳٫

([۷]). طبری، محمد بن جریر، تاریخ الامم و الملوک، ج۶، ص ۱۳۲٫

([۸]). تاریخ الامم و الملوک، ج۶، ص ۱۳۲٫

([۹]). مروج الذهب، ج۳، ص۱۸۷، بیروت.

([۱۰]) پژوهش‌هایی در مسائل حکومت اسلامی – شماره ۱۲ ص ۲۱۴ – زیر نظر دبیرخانه مجلس خبرگان رهبری – سال ۱۳۸۱

([۱۱]) حسن ألامین، دائره المعارف الشیعیه، ج ۲، صص ۴۳۸ و ۴۳۹

([۱۲]) تربیت اسلامی، دوره ابتدایی، وزارت آموزش و پرورش بحرین. مؤلفان: یوسف محمود العلوی، ناصر جاسم الفایز، خالد احمد السخی، علی خلیفه الزیانی، نادیه احمد اصغر، نبیل خلیل علی صالح، چاپ اول، ١۴٢٧هـ . ٢٠٠۵م.

([۱۳]) سازمان جهانی حقوق بشر سازمان ملل متحد در سال ۱۹۸۶ م.

[۱۴] کلیه دولت‌‌های طرف قرارداد، موظف‌اند به حقوقی که در این «تعهد» آمده احترام بگذارند و زمینه رسیدن افراد به این حقوق را فراهم نمایند؛ به دور از تعصبات قومی، جنسی، زبانی، دینی و سیاسی و غیرسیاسی یا اعتبارات اجتماعی مانند، مال و ثروت، نسبت خانوادگی و غیره.

همچنین دولت‌‌های طرف قرارداد متعهد شدند: الف) راهکار‌های مناسبی برای جلوگیری از به هدر رفتن حقوق و آزادی‌های مندرج در این پیمان، حتی اگر اشخاص بخواهند آن را تضعیف نمایند، باید با آنان قانونی برخورد کنند. ب) با هر نهادی که بخواهد این حقوق را از مردم سلب نماید و در حق آنان ظلم روا دارد، باید از طریق دستگاه قضایی به رفع ظلم اقدام نماید. ج) قوای مسئول موظفند برای اجرای احکامی که برای مصلحت افراد مورد ظلم واقع شده، صادر شده است، تلاش کنند.

[۱۵] ماده ۱۸ : ۱- هر انسانی در انتخاب و پیروی از دین آزاد است و از حق آزادی فکر، اندیشه و دین برخوردار است و در اظهار دین و انجام مراسم عبادی و شعائر دینی خود آزاد است و می‌تواند آن را به فرد یا گروه دیگر تعلیم و آموزش بدهد. ۲- هیچ کس حق ندارد فردی را به پذیرش یا رد دین و عقایدی مجبور و تحریک نماید. ۳- هیچ کس حق ندارد دیگری را از اظهار دین و عقید‌ه‌اش بازدارد، مگر در چارچوب قانون و یا برای حفظ سلامت جامعه یا حقوق مردم یا برای حفظ آزادی‌‌های اساسی دیگران. ۴- دولت‌‌های طرف قرارداد موظف‌اند، احترام آزادی پدر یا مربیان را در تربیت فرزندانش آن مطابق دین، اخلاق و آداب و رسوم ویژه خود حفظ نمایند.

[۱۶] ماده ۲۷: دولت‌‌هایی که اقلیت‌‌های دینی یا زبانی دارند، حق ندارند آنها را از استفاده از فرهنگشان یا اظهار دین یا اقامه شعائر دینی یا زبانشان باز دارند؛ آنان نیز مانند سایر شهروندان باید از حقوق شهروندی بهره‌مند گردند. این در حالی است که در کشور بحرین این اقلیت حاکم هستند که همه محدودیت‌‌ها و محرومیت‌‌ها را بر اکثریت تحمیل می‌نمایند.

[۱۷] اعلامیه سازمان ملل متحد در مورد حقوق قضایی با همه ابعادش

ماده ۱: هر انسانی در داشتن فکر، اندیشه و دین آزاد است و این حق شامل آزادی در انتخاب دین، ایمان، عقیده است. او آزاد است، تا به هر شکل که بخواهد، دین خود را اظهار نماید، اعم از: عبادت، اقامه شعائر، آموزش، چه فردی و چه اجتماعی، آشکار یا پنهان و… .

ماده ۲: الف) هیچ مؤسسه، دولت، شخص یا اشخاصی حق ندارد، انسان را وادار به ترجیح یک دین و عقیده بر دین و عقیده دیگر کند.

ب) اصطلاحاتی که در این اعلامیه به کار رفته است، هدف آن بیان حقوق بشر و آزادی‌‌های اساسی و بهره‌گیری از آن بر اساس مساوات و برابری است.

ماده ۳: گسترش تبعیض بین انسان، ا‌هانت به کرامت انسانی و ردّ میثاق جهانی سازمان ملل متحد است و بر همگان است که تضییع حقوق بشر و آزادی دینی را که در اعلامیه جهانی حقوق بشر آمده است، محکوم کنند و به دنبال آن برای برقراری ارتباط دوستانه و مسالمت آمیز در جامعه بشری تلاش کنند.

ماده ۴: الف) همه دولت‌‌ها موظفند برای ممنوعیت تبعیض بر اساس دین و معتقدات، در بیان حقوق بشر و آزادی‌‌های اساسی در همه ابعاد زندگی، حقوقی، اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و فرهنگی و برای بهره‌گیری از این حقوق و آزادی‌‌ها تلاش کنند.

ب) همه دولت‌‌ها موظفند تا آنجا که توان دارند، برای ریشهکنی تبعیض در دین و اعتقادات و دیگر بخش‌‌ها تلاش نمایند.

ماده ۵ : الف) پدران، مادران و سرپرستان حقوقی کودک، حق دارند تا زندگی داخلی و خارجی خانواده را بر اساس دین و معتقداتشان تنظیم نمایند و کودک را بر اساس آنها تربیت کنند.

ب) حمایت از کودک در برابر تعصبات و آشنایی و تربیت او بر اساس تفاهم و تسامح و حاکمیت صداقت در بین مردم ضروری است و احترام به آزادی دینی و عقیدتی دیگران نیز همانگونه است.

ت) بهره‌گیری کودک از تعالیم دینی و عقیدتی که والدین می‌خواهند، اجتنابناپذیر است و هیچ کس حق ندارد او را به فراگیری از دین و اعتقاداتی که غیر پدر و مادر و سرپرست شرعی او می‌خواهند، مجبور نمایند؛ زیرا مصلحت کودک در انجام فصل نخست است.

ماده ۶: آزادی که در ماده یک اعلامیه سازمان ملل متحد در مورد حقوق قضایی از آن سخن گفتیم، دارای شکل‌‌های زیر است:

۱- آزادی در انجام مراسم عبادی یا برپایی اجتماعات دینی و ساخت اماکنی بدین منظور؛

۲- آزادی تأسیس مؤسسات خیریه و بشردوستانه مناسب؛

۳- آزادی ساخت و به کارگیری مقدار کافی از محیط زیست (آب و هوا) یا عادات دین و اعتقادی؛

۴- آزادی آموزش دین و ساخت مکانی برای همین منظور؛

۵- آزادی نگارش، چاپ و توزیع منشورات در حوزه مسائل دین؛

۶- آزادی برقراری ارتباط، سهمگیری مالی و غیرمالی افراد و دیگر مؤسسات؛

۷- آزادی تعیین و انتخاب رهبرانی برای حل مشکلات و مطالبات دینی و عقیدتی؛

۸- آزادی استفاده از اوقات فراغت، اعیاد و برپایی شعائر دینی بر اساس دین و عقیده خود؛

۹- آزادی برقراری ارتباط با افراد و گروه‌‌ها در امور دین در سطح ملی و بین‌المللی.

ماده ۷

این قوانین برای اجرا در همه کشور‌ها وضع گردیده است و هر فرد و گروه به هر شکلی که می‌تواند باید از این حقوق و آزادی‌‌ها بهره‌برداری نماید.

ماده ۸: هیچ کس حق ندارد این قوانین – که از سوی سازمان جهانی حقوق بشر اعلام شده است – را تأویل یا تنقیص یا مقید نماید.

([۱۸]) گزارش اداره آزادی دینی سال ٢٠٠۴ م.

([۱۹]) روزنامه الایام ٢۴و ٢٣ مارس ٢٠٠۵م.

([۲۰]) همان.

([۲۱]) همان.

([۲۲]) روزنامه الایام، ۲۴ مارس ۲۰۰۵ م.

([۲۳]) همان.

([۲۴]) همان.

([۲۵]) همان.

([۲۶]) گزارش اداره آزاد‌های دینی در خارج از آمریکا سال ٢٠٠۵م.

([۲۷]) در کلاس‌های تربیت اسلامی سوم راهنمایی، این حوادث و رخداد‌ها به گونه‌ای تحریف شده است که مناقب و فضایل علی× کمرنگ جلوه داده شده و افضلیت از آن فهمیده نشود.

([۲۸]) ماده ۴ و ۶ از قانون گروه‌های سیاسی.

([۲۹]) روزنامه الایام، ۱۵ آوریل ۲۰۰۵ م، صفحه اسلامیات.

([۳۰]) رادیو بحرین، موج اف ام ۱۰۲۰۳ مگاهرتز.

([۳۱]) همان، ۱۰۶۰۱ مگاهرتز.

([۳۲]) در این برنامه حتی از حجاج بن یوسف ثقفی؛ آن سفاک خون آشام، به عنوان «قوی الامین» یاد می‌شود که هزاران نفر از پیروان مکتب اهل بیت و علویان را قتل عام نمود.

([۳۳]) برخی از این برنامه‌ها در شبکه ماهوار‌های بین‌المللی (۳۸ و ۴۸) پخش و تکرار شده است.

([۳۴]) مصادره کتب دینی شیعیان در نمایشگاه ۱ تا ۱۱ نوامبر ۲۰۰۳ م. و یازدهمین نمایشگاه بین‌المللی بحرین از ۱۸ تا ۲۷ مارس ۲۰۰۴ م.

([۳۵]) یکی از نمونه‌های آن، کتاب «المهدی المنتظر» است که در بیروت چاپ شده اما ورود آن به کشور بحرین ممنوع است.

([۳۶]) روزنامه الوسط، ۳۰ مه ۲۰۰۵ م.

([۳۷]) روزنامه الایام، ۱۱ ژوئن ۲۰۰۵ م.

منبع: برگرفته از کتاب شیعیان بحرین: اختصاصی مجمع حهانی شیعه شناسی

برای مشاهده کتاب اینجا را کلیک کنید

http://shiastudies.com/fa

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.