تحلیلی بر اجازهنامهها و کارکردهای آن در عصر صفوی
چکیده
اجازه، به عنوان یکی از طرق تحمل حدیث و حفظ احادیث از تحریف، به مرور در جهت تضمین درستی آثار علمی، به دیگر علوم نیز سرایت کرد و از ضروریات نظام آموزش اسلامی قرار گرفت و کارکردهای مختلفی یافت. اما پرسش این است که در عصر صفوی با رسمیت یافتن مذهب تشیع، اجازه نامه ها چه روندی را طی کردند و چه کارکردی داشتند؟ این نوشتار، تلاش میکند با استفاده از اجازه نامه های عصر صفوی، به ویژه آنچه در جلد آخربحارالانوار آمده است، به این پرسش پاسخ گوید. بر اساس مطالعات صورتگرفته در این باره، اجازه نامه ها از اهمیت فراوانی برخوردار بود و علوم معقول و منقول را دربر میگرفت، اما در نیمه دوم عصر صفوی با چیرگی اندیشه اخباری، اجازه نامه ها بیشتر شامل احادیث گردید و از معقولات کاسته شد. با توجه به ماهیت دینی حکوت صفوی،اجازه نامه ها علاوه بر این که یکی از طرق تحمل حدیث بود، کارکردهای برجسته تری نسبت به گذشته داشت و نشانی بر شایستگی طلبه برای اجتهاد، کسب مرتبه تدریس و همچنین تصدی امور شرعیبودکه با توجه به تشکیلات گسترده دینیاین دوره و نیازهای آن بسیار اهمیت داشت.
کلیدواژهها
اجازهنامه؛ اخباریگری؛ حدیث؛ صفویه
اصل مقاله
حدیث پس از قرآن کریم، دومین منبع شرعیدین اسلام است. کلام معصوم۷با توجه به عصمت و حجت بودن آن، اهمیت خاصیداشته است. از این رو مسلمانان، از آغاز برای حفظ و نقل کلام معصوم و عمل به آن، بسیار اهتمام ورزیدند. پس از دوره حضور، تنها راه دستیابی به کلام معصوم، شنیدن احادیث از راویان حدیث بود. با توجه به زیاد شدن واسطهها و راهیابی احادیث ساختگی به روایات و برخی مشکلات دیگر، مسلمانان بر آن شدند تا از وثاقت راویان مطمئن شوند و برای حفظ و صیانت حدیث، قوانین و قواعدی را بنیان نهند و راههای متعددی را برای نقل حدیث وضع کنند. بدین سبب، «اجازه» نیز در تکمیل اسناد و برای حفظ احادیث و اخبار نبوی به وجود آمد تا نسبت کتابهای حدیث به نویسندگانش را از تحریف مصون دارد و متون حدیثی را از تصحیف و تدلیس حفظ کند.