صحاح سته؛ صحیح مسلم

صحاح سته؛ صحیح مسلم

۲ـ صحیح مسلم

عنوان اصلى:

«المسندُ الصحیح المختصر من السنن بنقل العدل عن العدل عن رسول‏الله‏».([۱])

به اختصار آن را «المسند الصحیح» گویند ولى آنچه بر سر زبان‌هاست همان «صحیح مسلم» است.

گردآورنده آن:

«خطیب» در «تاریخ» او را چنین معرفى کرده است: «أبوالحسین‌مسلم بن الحجّاج بن مسلم القشیرى النیسابوریّ»([۲]). و «ذهبى» در «سیر أعلام النبلاء» چنین مى‏نویسد: «أبوالحسین مسلم بن الحجاج بن مسلم بن ورد بن کوشاذ النیسابورى»، سپس مى‏افزاید: «ولعلّه من موالى قُشیر»([۳]) (قُشیر، تیره‏اى از تازیان‏اند.)

تولدش:

آورده‏اند که در سال ۲۰۴ هـ.ق در نیشابور چشم به‏جهان گشود.([۴])

وفاتش:

در روز یکشنبه، ۲۵ رجب سال ۲۶۱ بود([۵]) و گورش در نیشابور است.([۶]) «أحمد بن سلمهًْ» گوید: «در مجلس درس، حدیثى خوانده شد، مسلم آنرا نشناخت، پس به خانه رفته چراغى روشن کرد و گفت: کسى بر من وارد نشود. گفتند: خرما بر ایمان آورده‏اند. گفت: بیاورید. پس تا سپیده دم مى‏خورد و مى‏خواند تا حدیث را یافت.» گویند بر اثر این خرما خوران مُرد.([۷])

زندگى علمى او:

آغاز سماعش سال ۲۱۸، از «یحیى بن یحیى تمیمى»([۸]) بود. در سال ۲۲۰ به حج رفت و هنوز موى بر چهره نداشت. در مکه از «قَعْنبى»([۹]) شنید، و او پیرترین شیخش بود. در کوفه نیز از «أحمد بن یونس»([۱۰]) و گروهى دیگر شنید. سپس به نیشابور بازگشت و بار دیگر در سال ۲۲۵ سفر آغاز کرد، و زیاد از «على بن جعد»([۱۱]) شنید، ولى از او در صحیحش روایت نکرده است. به عراق و حرمین و مصر هم رفته و در آن‏جا هم حدیث شنید.([۱۲]) مسلم می‌گوید:

«صنفت هذا المسند الصحیح من ثلاثمائه ألف حدیث مسموعه».([۱۳])«أحمد بن سلمه» گوید: «کنت مع مسلم فی تألیف صحیحه خمس عشره سنه وهو اثناعشر ألف حدیث»([۱۴])

«مکى بن عبدان» گوید: شنیدم که مسلم مى‏گفت:

«عرضتُ کتابی هذا المسند على أبی زرعه فکل ما أشار عَلىّ فی هذا الکتاب أنّ له علّه وسبباً ترکته وکلّ ما قال: إنّه صحیح لیس له علّه، فهو الذی أخرجتُ».([۱۵])

ستایش پیروان خلفا از او و کتابش:

صحیح مسلم نیز همانند بخارى از جایگاه ویژه‏اى نزد عامه برخوردار است و ایندو را «صحیحین» گویند.

گاه از سخنان برخى نیز بوى برترى مسلم و کتابش بر بخارى شنیده مى‏شود.([۱۶]) براى نمونه «ذهبى» در «سیر أعلام النبلاء» به نقل از «أبوعمرو بن حمدان» آورده است:

«سألت الحافظ إبن عقده([۱۷]) عن البخاری ومسلم: أیهما أعلم؟ فقال: کان محمدٌ عالماً ومسلم عالمٌ. فکرّرت علیه مراراً، فقال: یا أبا عمرو، قد یقع لمحمّدٍ الغلطُ فی أهل الشام، وذلک أنه أخذ کتبهم، فنظر فیها، فربما ذکر الواحد منهم بکُنیته ویذکره فی موضع آخر باسمه، یتوهّم أنهما اثنان، وأما مسلم فقلّما یقع له من الغلط فی العلل، لأنّه کتب المسانیدَ ولم یکتب المقاطیع ولا المراسیل».([۱۸])

«ابن‏کثیر» (م ۷۷۴ هـ.ق) در «البدایهًْ والنهایهًْ» گوید:

«وذهبت المغاربه وأبوعلی النیسابوری من المشارقه، إلى تفضیل صحیح مسلم على صحیح البخاری».([۱۹])

«ابن حجر عسقلانی» نیز در «تهذیب التهذیب» سخنى گفته که از آن برترى مسلم بر بخارى از دیدگاه او را مى‏توان فهمید.

دیگر آثارش:

او افزون بر صحیح، آثار دیگرى نیز دارد. که «حاکم»([۲۰]) در «تاریخ نیشابور» بیان کرده است:

۱ـ المسند الکبیر على الرجال.

۲ـ الجامع الکبیر على الأبواب.

۳ـ کتاب الأسامی والکنى.

۴ـ کتاب التمییز.

۵ـ کتاب العلل.

۶ـ کتاب الوحدان.

۷ـ کتاب الأفراد.

۸ـ کتاب الأقران

۹ـ کتاب سؤالات أحمد بن حنبل.

۱۰ـ کتاب مشایخ مالک بن أنس.

۱۱ـ کتاب ذکر من لیس له اِلاّ راوٍ واحدٍ من رواهًْ الحدیث.

۱۲ـ کتاب المخضرمین.

۱۳ـ کتاب اولاد الصحابهًْ فمن بعدهم من المحدثین.

۱۴ـ کتاب طبقات التابعین.

۱۵ـ کتاب ذکر اوهام المحدثین.([۲۱])

بیشتر آثار وى از بین رفته و آنچه به‏چاپ رسیده یا در دسترس است، اندک است. کتاب‏هاى «الأسامی والکنى»، «التمییز»، «المنفردات والوحدان» و«الطبقات» او به چاپ رسیده است.

شروح صحیح مسلم:

به صحیح مسلم نیز همچون بخارى، زیاد پرداخته شده و کتابهاى زیادى درباره آن نگاشته شده است. از جمله مشهور ترین شرح‌هایى که بر آن نوشته شده شرح «نووى»([۲۲]) است، به‏نام «المنهاج».

براى آشنایى با شروح صحیح مسلم و دیگر آثارى که درباره آن نوشته شده، کتاب «صیانهًْ صحیح مسلم» نوشته «ابن الصلاح الشهرزوری» (م ۶۴۳ هـ.ق)، به‏تحقیق «موفق بن عبدالله‏ بن عبدالقادر» را ببینید.([۲۳])

صحیح مسلم را «نورالحق بن عبدالحقّ الدّهلوی» (م ۱۰۷۳) به فارسى شرح کرده است.([۲۴])

ویژگی‌هاى صحیح مسلم:

۱ـ دومین کتاب حدیثى با عنوان صحیح نزد عامّه.([۲۵])

۲ـ کمى تکرار احادیث (دربرابر بخارى).

۳ـ جاى گرفتن احادیث در بخش مربوط به خود و آسانى رسیدن به آن.

۴ـ نام ننهادن مسلم بر ابواب کتاب.

«ابن الصلاح»([۲۶]) گوید:

«ثم إنّ مُسلماً رَحمهُ الله‏ وإیّانا، رتّبَ کتابَهُ علَى الأبواب، فهو مبوبٌ فی الحقیقه ولکنّه لم یذکر فیه تراجم الأبواب لئلا یزداد بها حجم الکتاب أو لغیرذلک».([۲۷])

گمان نمى‏رود که مسلم براى کم کردن از حجم کتاب، این کار را نکرده باشد. مگر آوردن عنوان هر بخش از کتاب چه اندازه مى‏تواند بر حجم کتاب بیفزاید؟

۵ـ اندک بودن تعلیق حدیث نسبت به بخارى.([۲۸])

شروط مسلم:

مسلم نیز همچون بخارى، براى احادیثى که نقل کرده شرطى یادآور نشده و کسانى که بعد از او آمده‏اند با دقت در صحیح و احادیثش شروطى را مطرح کرده‏اند.

«ابن الصلاح» مى‏گوید:

«شرط مسلمٍ فی صحیحه أن یکونَ الحدیث متّصل الاسناد، بنقل الثقه عن الثقه، من أوّله إلى منتهاه، سالماً من الشذوذ ومن العلّه، وهذا هو حَدُّ الحدیث الصحیح فی نفس الأمر، فکلّ حدیثٍ اجتمعت فیه هذه الأوصاف فلا خِلافَ بین أهل الحدیث فی صحته…».([۲۹])

«ابن طاهر مقدسى» گوید:

«إعلم أن البخارى ومسلماً ومن ذکرنا بعدهم([۳۰]) لم ینقل عن واحد منهم أنه قال: شرطت أن أخرج فی کتابى ما یکون على الشرط الفلانی وإنّما یعرف ذلک من سبر کتبهم فیعلم بذلک شرط کل رجل منهم. فاعلم أن شرط (البخاری ومسلم) أن یخرجا الحدیث المتفق علی ثقه نقله إلى الصحابی المشهور من غیر اختلاف بین الثقات الأثبات، ویکون اسناده متصلاً غیر مقطوع فان کان للصحابی راویان فصاعداً فحسن وإن لم یکن له إلا راو واحد إذا صح الطریق إلى ذلک الراوی أخرجاه، اِلاّ أن مسلماً أخرج أحادیث أقوام ترک البخاری حدیثهم لشبهه وقعت فی نفسه، أخرج مسلم أحادیثهم بازاله الشبهه».([۳۱])

استاد علامه، مرحوم «شانه‏چى» پس از ذکر شرایط بخارى و مسلم، که پیش از این در شرط بخارى یادآورى شد، تنها مورد اختلاف میان بخارى و مسلم را در «لقاء» مى‏دانند. بخارى روایتى را نقل مى‏کند که راوىِ آن را دیده باشد ولى مسلم دیدار راوى را شرط نمى‏داند.([۳۲]) (در احادیث معنعن، که باید در یک عصر باشند.)

سخن درباره شرط مسلم و بخارى فراوان است؛ امّا آنچه باید گفت این است که شرط مسلم و بخارى صحت روایت نزد آنها بوده و بس. چه‏بسا روایتى نزد مسلم صحیح و نزد بخارى غیر صحیح باشد یا اینکه روایتى نزد بخارى صحیح و نزد مسلم ناصحیح باشد.([۳۳])

بخش‌بندى صحیح مسلم:

صحیح مسلم نیز به شیوه کتاب بندى تنظیم شده است، و هر کتاب داراى ابوابى است، اما همان‌گونه که گفته شد، مسلم خود نامى بر این ابواب ننهاده و دیگران پس از او این کار را کرده‏اند که از همه بهتر کار «نووى» است.

این کتاب پس از مقدمه‏اى که مسلم آورده با «کتاب الایمان» آغاز شده و با «کتاب التفسیر» (کتاب پنجاه و چهارم) به پایان مى‏رسد.

این کتاب داراى ۷۵۶۳ حدیث است (درباره آمار احادیث صحیح مسلم در آینده سخن گفته خواهد شد).

سبب گردآورى صحیح:

همان گونه که خود در مقدمه صحیحش بدان اشاره کرده، پیشنهاد کسى از دوستان یا شاگردانش، سبب شد تا مسلم دست به این کار بزند.([۳۴])

خلفاى روزگار مسلم:

او در پنجاه و هفت سالى که زندگى کرد (۲۰۴ـ ۲۶۱ هـ.ق) خلفاى عباسى معاصر بخارى، را درک کرد جز آنکه بخارى «المعتمد على الله‏» (۲۵۶ـ ۲۷۹ هـ.ق) را نیز درک کرده است. البته بخارى نیز روزگار خلافت معتمد را درک کرده ولى بسیار کوتاه، چه آنکه بخارى در شوال ۲۵۶ مرده و معتمد در رجب ۲۵۶ به خلافت رسید.

زمان گردآورى صحیح:

«عراقى»([۳۵]) در «التقیید والایضاح» مى‏گوید: «مسلم کتاب خود را در سال ۲۵۰  هـ.ق نوشت.»([۳۶])

باتوجه به اینکه نوشتن این کتاب پانزده سال به‏درازا کشید، مسلم باید در حدود سال ۲۳۵ هـ.ق کار خود را آغاز کرده باشد. ولى این را به‏سختى مى‏توان پذیرفت؛ چرا که در این صورت او نزدیک به سى‏سالگى نوشتن صحیح را آغاز کرده است و در سال ۲۳۵، هنوز ۲۱ سال به مرگ بخارى مانده بود.

از طرفى «ابن عساکر» مى‏گوید: «مسلم پیش از آنکه کتابش را به‏انجام برساند درگذشت، و از این روست که براى ابواب کتابش نامى ننهاد».([۳۷])

از این رو شاید مسلم صحیح را در پانزده سال پایانى زندگانى خود نوشته باشد.

توصیفى از نیشابور:

«یاقوت» در «معجم البلدان» درباره نیشابور چنین مى‏گوید:

«… هی مدینه عظیمه ذات فضائل جسیمه، معدن الفضلاء ومنبع العلماء، لم أر فیما طَوّفتُ من البلاد مدینه کانت مثلها… واختلف فی تسمیتها بهذا الاسم، فقال بعضهم: إنّما سمیت بذلک لأن سابور مرّ بها وفیها قصب کثیر، فقال: یصلح أن یکون ههنا مدینه، فقیل لها نیسابور… ومن أسماء نیسابور «أبرشَهر» وبعضهم یقول «إیرانشهر»، والصحیح أن ایرانشهر هى مابین «جیحون» إلى «القادسیه»؛ ومن الرّی إلى نیسابور مائه وستون فرسخاً… وعهدی بها کثیره الفواکه والخیرات، وبها «ریباس» لیس فی الدنیا مثله، تکون الواحده منها منّاً أو اکثر… وکان المسلمون فتحوها فی أیام عثمان بن عفّان، والأمیر «عبدالله‏ بن عامر بن کُریز» فی سنه (۳۱ هـ.ق) صلحاً وبنى بها جامعاً، وقیل إنها فتحت فی أیام عمر، على ید «الأحنف بن قیس»، وإنما انتقضت فی أیام عثمان فأرسل إلیها عبدالله‏ بن عامر ففتحها ثانیهً… وقد خرج منها من أئمه العلم من لا یُحصى…»([۳۸])

«حاکم» کتابى نوشت و نامش را «تاریخ نیشابور» گذاشت و «محمد بن حسین خلیفه نیشابورى» آن را ترجمه کرد. او از زبان حاکم در وصف نیشابور مى‏گوید:

«نشابورست، هواى او صافى، به صحتِ ابدان وافى، خالى از خطایا، عارى از وبا و اکثرِ بلایا،… عروس بُلدان، خزانه خراسان، دار امارت، لطیف عمارت، معدن فتوّت، مخزن مروّت، موطن ادیبان، مقر سلطان، موضع اعلام هدى، مطلع انوار تُقى، رحمت در وِى نازل، برکت به او واصل، بدلِ آنکه در سرخس دُنیش‌ها به نیش‌ها تنها خونین کند، در نشابور زنبورِ کندو، جهان پر انگبین کند. ریزه او فیروزه، حجر او جوهر، کمر او نقره و زر… سلاطین به امارت آن متفاخر، در انتزاع آن از یکدیگر متظاهر، منازل کُبرا، مناهل عظما، مأواىِ اشراف، مثواى عدل و انصاف، همه‏چیز او موصوف، سکّان او به سخا و جود موصوف، اهل کمال را درو مقام، همه کمالات او تمام…».([۳۹])

[۱]) تحقیق إسمی الصحیحین واسم جامع الترمذی؛ أبوغدّهًْ؛ ص۳۳٫

[۲]) تاریخ بغداد؛ ج۱۳، ص۱۰۱٫

[۳]) سیر أعلام النبلاء؛ ج۱۲، ص۵۵۷٫

[۴]) تهذیب الکمال؛ ج۲۷، ص۵۰۷ مؤسسهًْ الرسالهًْ؛ و تایخ الاسلام؛ الذهبی؛ ج۲۰، ص۱۸۳؛ و سیر أعلام النبلاء؛ الذهبی؛ ج۱۲، ص۵۵۸٫

[۵]) تهذیب الکمال؛ ج۲۷، ص۵۰۷٫

[۶]) سیر أعلام النبلاء؛ ج۱۲، ص۵۸۰٫

[۷]) تهذیب الکمال؛ ج۲۷، ص۵۰۶٫

[۸]) أبوزکریا التمیمى المنقرى النیسابورى. قال الحاکم: …عنه إسحاق والذهلی والبخاری ومسلم و… ۱۴۲ـ۲۲۶ هـ.ق.

[۹]) عبدالله‏ بن مسلمه بن قعنب، المدنی نزیل بالبصره ثم مکه. عنه الذهلی وأبوزرعه والبخاری ومسلم بن الحجاج و… قال أبوزرعه: ما کتبت عن أحد أجل فی عینی من القعنبی ۱۳۰ـ ۲۲۱هـ.ق، تذکره الحفاظ؛ ج۱، ص۲۸۳٫

[۱۰]) أحمدبن عبدالله‏ بن یونس الیربوعی الکوفی،… عنه أبوزرعه والبخارى ومسلم وأبوداود و… قال أبوداود: نهانی أحمدبن یونس أن أصلی خلف من یقول القرآن مخلوق، وقال: هؤلاء کفار. ۱۳۲ ـ ۲۲۷هـ.ق، تذکره الحفاظ؛ ج۱، ص۴۰۰٫

[۱۱]) أبوالحسن الهاشمی مولاهم الجوهری… عنه البخاری وأبوداود وأبوزرعه وأبوحاتم وأبویعلى الموصلی… وقد رأی الأعمش، ۱۳۴ ـ ۲۳۰هـ.ق، تذکره الحفاظ، ج۱، ص۳۹۹٫

[۱۲]) سیر أعلام النبلاء، ج۱۲، ص۵۵۸٫

[۱۳]) تاریخ بغداد؛ الخطیب البغدادی؛ ج۱۳، ص۱۰۲٫

[۱۴]) سیر أعلام النبلاء؛ الذهبی؛ ج۱۲، ص۵۶۶٫ (نووى در مقدمه شرح صحیح مسلم گفته شانزده سال به درازا کشید.)

[۱۵]) همان؛ ص۵۶۸٫

[۱۶]) تاریخ بغداد، ج۱۳، ص۱۰۲٫

[۱۷]) أبوالعباس أحمدبن محمدبن سعید الکوفی، مولى بنى‏هاشم، …قال أبوعمر بن حیویه: کان إبن عقده یملی مثالب الصحابه فترکت حدیثه، ۲۴۹ـ ۳۳۲ هـ.ق؛ تذکره الحفاظ؛ ج۳، ص۸۴۱٫

[۱۸]) سیر أعلام النبلاء؛ الذهبی؛ ج۱۲، ص۵۶۵، و تاریخ بغداد؛ الخطیب البغدادی؛ ج۱۳، ص۱۰۲، و تاریخ نیشابور؛ حاکم نیشابورى؛ ص۱۰۰٫

[۱۹]) البدایه والنهایه؛ ابن‏کثیر؛ ج۱۱، ص۳۶٫ دارالحدیث.

[۲۰]) أبوعبدالله‏ محمد بن عبدالله‏ بن محمد النیسابورى، المعروف بابن البیع… سمع سنه ثلاثین ۳۳۰ ورحل إلى العراق وهو ابن عشرین و…. حدث عنه الدار قطنی و… (۳۲۱ـ ۴۰۵ هـ)؛ تذکره الحفاظ؛ ج۳، ۱۰۳۹٫

[۲۱]) تاریخ نیشابور، ص۱۰۰، نیز نک: تاریخ الاسلام؛ الذهبی؛ ج۲۰، ص۱۸۸٫

[۲۲]) محیی الدین أبوزکریا یحیى بن شرف بن مری الشافعی صاحب التصانیف النافعه. مولده فی المحرم سنه ۶۳۱ هـ.ق وقدم دمشق سنه (۶۴۹ هـ.ق)… من تصانیفه شرح مسلم وریاض الصالحین والأذکار والأربعین والارشاد فی علوم الحدیث والتبیان فی آداب حمله القرآن، (م ۶۷۶ هـ.ق)، صحیح مسلم بشرح النووی؛ ج۱، ص۶٫

[۲۳]) صیانه صحیح مسلم؛ ابن الصلاح؛ ص۱۹٫ نیز نک: کشف الظنون؛ الجلبی؛ ج۱، ص۴۴۰٫

[۲۴]) همان؛ ص۲۸٫

[۲۵]) ابن صلاح گوید: «هذا الکتاب ثانی کتاب صنّف فی صحیح الحدیث ووُسِم به، ووضع له خاصهً، سبقه البخاری إلى ذلک»، صیانه صحیح مسلم، ص۶۷٫

[۲۶]) شیخ الاسلام، تقی الدین أبوعمرو عثمان بن عبدالرحمن بن عثمان بن موسى الکُردی الشهرزوری الموصلی الشافعی، ۵۷۷ـ ۶۴۳ هـ.ق؛ صیانه صحیح مسلم؛ ص۹٫

[۲۷]) همان؛ ص۱۰۳٫

[۲۸]) همان؛ ص۷۶٫ «وهو فی کتاب البخاری کثیر وفی کتاب مسلم قلیل».

[۲۹]) صیانه صحیح مسلم؛ ابن الصلاح؛ ص۷۲٫

[۳۰]) یعنى ابن‏ماجه، ترمذى، ابوداود و نسائى.

[۳۱]) شروط الأئمه السته؛ المقدسی، ص۱۳ دارالهجرهًْ.

[۳۲]) تاریخ حدیث؛ شانه‏چى؛ ص۴۰٫ نیز نک: مقدمه نووى بر شرح صحیح مسلم؛ ج۱، ص۲۱٫

[۳۳]) براى آگاهى از شروط مسلم و بخارى، باید به کتاب‌هاى زیر مراجعه کنید: هدی الساری ابن حجر، شرح نووى بر صحیح مسلم (ج ۱الحطه فی ذکر الصحاح الستّه (القنوجی)، صیانه صحیح مسلم (ابن الصلاح)، شروط الأئمه الستّه (المقدسى)، شروط الأئمه الخمسه (الحازمی)، تدریب الراوى (سیوطى)، و… .

[۳۴]) شرح صحیح مسلم؛ النووی؛ ج۱، ص۴۶٫

[۳۵]) زیدالدین عبدالرحیم بن الحسین العراقی م ۸۰۶ هـ.ق.

[۳۶]) التقیید والایضاح شرح مقدمه ابن الصلاح؛ العراقی؛ ص۱۴٫

[۳۷]) کشف الظنون؛ الجلبی؛ ج۱، ص۴۳۹٫

[۳۸]) معجم البلدان؛ یاقوت الحموی؛ ج۵، ص۳۳۱٫

[۳۹]) تاریخ نیشابور؛ حاکم نیشابورى؛ ص۲۱۲٫

منبع؛ برگرفته از کتاب فضائل اهل بیت در صحاح سته؛ اختصاصی مجمع جهانی شیعه شناسی

برای مشاهد کتاب اینجا را کلیک کنید.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

This site uses Akismet to reduce spam. Learn how your comment data is processed.