اهل بیت به روایت اهل سنت2

اهل بیت به روایت اهل سنت۲

اهل بیت به روایت اهل سنت۲

اهل بیت به روایت اهل سنت۱

اهل بیت به روایت اهل سنت۳

۱۴ـ ابن ابى‏حاتم رازى (م ۳۲۷ هـ.ق):([۱])

او نیز در تفسیر خود روایات زیادى را در این معنا آورده است؛ از جمله روایت ابوسعید خدرى(رضى‏الله‏عنه) راکه پیش از این به‏نقل از طبرى یادآورى شد که پیامبر فرمود:

نزلت هذه الآیه فی خمسه: فیّ وفی علی وفاطمه وحسن وحسین {إنما یریدالله‏ لیذهب عنکم‏الرجس أهل‏البیت ویطهّرکم تطهیراً}.

او روایتى را نیز به نقل از عایشه آورده که در آن نیامده که عایشه خواستار دخول در اهل‏بیت باشد.

او در پایان روایتى که راوى آن ام سلمه است، مى‏گوید:

«…فأدخلت رأسى فی الستر تطهیراً، فقلت: یا رسول‏الله‏، وأنا معکم؟ فقال: إنکِ إلى خیر، مرتین».

همچنین در پایانِ روایتى، از امام حسن روایت مى‏کند که فرمودند:

«…یا أهل العراق! إتقوا الله‏ فینا فإنا أمراؤکم وضیفانکم، ونحن أهل‏البیت الذی قال الله‏: {إنما یرید الله‏ لیذهب عنکم الرجس أهل‏البیت ویطهّرکم تطهیراً}»([۲])

۱۵ـ طبرانى (م ۳۶۰ هـ.ق):

سلیمان بن احمد طبرانى نیز روایات فراوانى را در این باب آورده است:

الف ـ به سند خود از ابوسعید خدرى از ام سلمهًْ: …([۳])

ب ـ به سند خود از عبدالله‏ بن زمعهًْ از ام سلمهًْ: …([۴])

ج ـ به سند خود از شهر بن حوشب از ام سلمهًْ: …([۵])

…فرفعت الکساء لأدخل معهم، فجذبه من یدی وقال: «إنکِ على خیرٍ»([۶])

د ـ نیز به سند خود از شهر از ام سلمهًْ:

أن رسول‏الله‏ قال لفاطمه: «ائتینی بزوجک وابنیکِ»، فجاءت بهم، فألقى علیهم رسول‏الله‏ کساء ثم قال: «اللهمّ هؤلاء آل محمد فاجعل صلواتِک وبرکاتک على آل محمد کما جعلتها علی إبراهیم إنک حمید مجید»([۷])

هـ ـ در روایات دیگرى از ام ‏سلمهًْ، در پایان مى‏خوانیم:

…فأدخلت رأسی البیت فقلت: یا رسول‏الله‏ وأنا معکم؟ قال: «أنت علی خیر» مرتین.([۸])

از این روایت روشن مى‏شود که گویا در هنگام نزول آیه، اساساً ام ‏سلمه (رضى الله‏ عنها) در خانه نبوده است.

و ـ در حدیثى دیگر ام ‏سلمهًْ مى‏گوید:

…وأنا معهم یا رسول‏الله‏؟ قال: «أنت زوج النبی، وإلى ـ او على ـ خیر»([۹]).

ز ـ به سند خود از عطاء بن یسار از ام ‏سلمهًْ: …([۱۰]).

ح ـ به سند خود از عمر بن أبی سلمهًْ:

نزلت هذه الآیه على رسول‏الله‏ وهو فی بیت ام‏سلمه {إنّما یرید الله‏ لیذهب عنکم الرجس أهل‏البیت ویطهّرکم تطهیراً}. فدعا الحسن والحسین… ، فقالت أم سلمه: وأنا معهم یا رسول‏الله‏؟ فقال: «وأنتِ مکانکِ وأنتِ على خیرٍ»([۱۱])

ط ـ از ام سلمه روایت مى‏کند:

…ثم قال: «اللهم هؤلاء عترتی وأهلی، فأذهب عنهم الرجس وطهّرهم تطهیراً»، فقالت أم سلمه: وأنا من أهل‏بیتک؟ فقال: «وأنتِ إلى خیر»([۱۲])

طبرانى در «اوسط» مى‏نویسد:

از شهر از ام سلمه([۱۳])؛ و نیز به سند خود از ابوهریره از ام سلمه. در پایان این روایت آمده است:

…فقال: «اللهمّ هؤلاء أهل‏بیتی، فأذهب عنهم الرجس وطهّرهم تطهیراً، ثلاث مرّات»([۱۴]).

در «صغیر» نیز روایت کرده؛ در پایان روایتى از ام سلمه آمده است:

…فلما اجتمعوا عنده، قال لهم: «هؤلاء حامیتی وأهل‏بیتی، فأذهب عنهم الرجس وطهّرهم تطهیراً»([۱۵]).

۱۶ـ ابوبکر شافعى (م ۳۵۴ هـ.ق):([۱۶])

وى روایت کرده و مى‏گوید:

حدّثنى إسحاق بن الحسن بن میمون الحربی، ثنا أبوغسان، ثنا فضیل عن عطیه عن أبی‌سعید الخدری عن أم سلمه قالت: نزلت هذه الآیه فی بیتی: {إنما یرید الله‏ لیذهب عنکم الرجس أهل‏البیت ویطهرکم تطهیراً}، قلت: یا رسول‏الله‏! ألست من أهل‏البیت؟ قال: إنک إلى خیر، إنک من أزواج رسول‏الله‏. قالت: وأهل‏البیت، رسول‏الله‏ وعلی وفاطمه والحسن والحسین([۱۷]).

۱۷ـ طحاوى (م ۳۲۱ هـ.ق):([۱۸])

وى مى‏گوید:

حدّثنا الربیع المرادی، حدّثنا أسد بن موسى، حدّثنا حاتم‌بن إسماعیل، حدّثنا بُکیر بن مسمار، عن عامر بن سعد، عن أبیه، قال: لما نزلت هذه الآیه([۱۹])، دعا رسول‏الله‏ علیّاً وفاطمه وحسناً وحسیناً، فقال: «اللهمّ هؤلاء أهلی».

او پس از نقل این حدیث مى‏گوید:

«ففی هذا الحدیث أن المرادین بما فی هذه الآیه هم رسول‏الله‏ وعلی وفاطمه وحسن وحسین»([۲۰]).

حدیث صحیح است.

او روایت دیگرى را از ام سلمه نقل کرده، که ام سلمه در پایان حدیث مى‏گوید:

فقلت: یا رسول‏الله‏ فتُدخلنی معهم، قال: «أنتِ من أهلی»([۲۱])

از این روایت و سیاق آن به خوبى روشن مى‏شود که مراد از اهل در اینجا به‏معناى زوجیّت است و نه اینکه ام سلمه داخل در اهل‏بیتى باشد که خداوند در آیه آن را اراده کرده است؛ چون اگر او را شامل مى‏شد اجازه ورود در زیر کساء به او داده مى‏شد. همچنین باید گفت اسناد این روایت ضعیف است، چون در سند «خالد بن مخلد قطوانى» و «موسى بن یعقوب زمعى» به‏چشم مى‏خورند([۲۲]).

او همچنین روایت دیگرى را به سند خود از ام سلمه آورده که مى‏گوید:

نزلت هذه الآیه فی بیتی: «إنما یرید…» یعنی فی سبعه: جبریل ومیکائیل و رسول‏الله‏ وعلی وفاطمه والحسن والحسین، وأنا على باب البیت، فقلت: یا رسول‏الله‏! ألست من أهل‏البیت، قال: «إنکِ من أزواج النبی» وما قال: إنکِ من أهل‏البیت([۲۳]).

«شعیب الأرنؤوط» در زیر نویس این حدیث مى‏گوید که اسناد آن ضعیف است و بى جهت چنین نسبتى داده است؛ زیرا روایت صحیح است. البته او ضعف یکى از راویان این روایت را بهانه کرده که نامش «مُخَوَّل» است.

شیخ الاسلام در تقریب درباره او مى‏گوید: «ثقهًْ»([۲۴]).

در پاورقى ترجمه «مخول» مى‏خوانیم:

«قال ابن معین: ثقه، قال النسائی: ثقه، قال أبوحاتم: یکتب حدیثه، قال العجلى: ثقه، ذکره ابن‏حبّان فی الثقات»([۲۵])

او بر این همه توثیق چشم بسته و تنها جرح عقیلى را بهانه کرده (؟!) الغریق یتشبث بکل حشیش. او همچنین درباره «عمرهًْ بنت أفعی»، که یکى دیگر از رجال([۲۶]) سند است خرده گرفته و مى‏گوید:

«… لم یرو عنها غیر عمار الدُهنی، ولم یوثقها غیر ابن‏حبان»([۲۷]).

باید پرسید آیا اینکه جز عمار از او روایت نکرده یا اینکه تنها ابن حبان او را توثیق کرده، براى عمرهًْ جرح است؟

و اما اگر سخن روى عمار است، او نیز ثقه است. شیخ‏الاسلام مى‏گوید:

«عمار بن معاویه الدُّهنی… صدوق یتشیع…»([۲۸])

در زیرنویس ترجمه او مى‏خوانیم:

«قال أحمد: ثقه، قال ابن معین: ثقه، قال أبوحاتم: ثقه، قال النسائی: ثقه، ذکره ابن‏حبان فی الثقات»([۲۹])

وکم من عائبٍ قولاً صحیحاً        وآفته من الفهم السقیمِ([۳۰])

در پایان باید گفت که طحاوى سخن جالبى درباره اینکه مراد از اهل‏بیت در آیه شریفه کیانند، رانده که خواندنى است([۳۱]).

۱۸ـ ابن سعد (م ۲۳۰ هـ.ق):

روایت کرده، مى‏گوید:

أخبرنا یزید بن هارون، قال: أخبرنا العوام بن حوشب، عن هلال‌بن یساف، قال: سمعت الحسن بن علی وهو یخطب وهو یقول: یا أهل الکوفه، اتقوا الله‏ فینا، فإنا أمراؤکم وإنا أضیافکم، ونحن أهل‏البیت الذین قال الله‏: {إنما یرید الله‏ لیذهب عنکم الرجس أهل‏البیت ویطهّرکم تطهیراً}، قال: فما رأیت یوماً قط أکثر باکیاً من یومئذ.([۳۲])

۱۹ـ ابن حیّان (م ۳۶۹ هـ.ق):([۳۳])

به سند خود از ابوسعید خدرى روایت مى‏کند که:

عن النبی حین نزلت: «وأمر أهلک بالصلوه واصطبر علیها»،([۳۴]) کان یجیء نبی الله‏ إلى باب علیّ صلاه الغداه ثمانیه أشهر یقول: «الصلاه ـ رحمکم الله‏ ـ {انما یرید الله‏ لیذهب عنکم الرجس اهل‏البیت ویطهّرکم تطهیراً}([۳۵])

۲۰ـ حاکم نیشابورى (م ۴۰۵ هـ.ق):

ابوعبدالله‏ در «کتاب التفسیر» مستدرک خود ذیل عنوان «تفسیر سورهًْ الاحزاب» روایاتى را ذکر کرده؛ از آن جمله است:

الف ـ به سند خود از ام سلمه:

«…انّها قالت: فی بیتی نزلت هذه الآیه {انما یرید الله‏…}، قالت: فأرسل رسول‏الله‏ إلى علی وفاطمه والحسن والحسین رضوان الله‏ علیهم اجمعین، فقال: اللهم هؤلاء أهل‏بیتی. قالت ام سلمه یا رسول‏الله‏ ما أنا من أهل‏البیت؟ قال: إنکِ أهلی خیر وهؤلاء أهل‏بیتی، اللهم أهلی أحق»

نیشابورى در پایان این حدیث مى‏گوید: «هذا حدیث صحیح على شرط البخارى ولم یخرجاه»([۳۶])

ابو عبدالله‏ ذهبى در ذیل این روایت شریفه مى‏گوید: «سمعه الولید بن مزید من الاوزاهی»([۳۷])

ب ـ حدیث دیگرى را به سند خود از «واثله» نقل کرده، و در پایان مى‏گوید: «هذا حدیث صحیح على شرط مسلم ولم یخرجاه»([۳۸])

باید گفت: در این روایت ذکرى از اینکه واثله داخل در اهل پیامبر باشد درمیان نیست. او همچنین در کتاب «معرفهًْ الصحابه» از کتاب مستدرک مى‏گوید:

ج ـ «أخبرنی جعفر بن محمد بن نصیر الخلدی ببغداد، ثنا موسى‌بن هارون، ثنا قتیبه‌بن سعید، ثنا حاتم‌بن اسمعیل، عن بکیربن مسمار، عن عامربن سعد عن أبیه، قال: لما نزلت هذه الآیه: {ندع ابناءنا وابناءکم ونساءنا ونساءکم وانفسنا وانفسکم}، دعا رسول الله‏ علیّا وفاطمه وحسنا وحسینا رضی الله‏ عنهم فقال: اللهم هؤلاء أهلی»

سپس مى‏گوید: «هذا حدیث صحیح على شرط الشیخین ولم یخرجاه»([۳۹])

د ـ کتب إلی أبو اسمعیل محمد بن النحوی بذکر أنّ الحسن بن عرفه حدثهم، قال حدثنى علی بن ثابت الجزدى، ثنا بکیر بن مسمار مولى عامر بن سعد، سمعت عامر بن سعد یقول، قال سعد: نزل على رسول‏الله‏ الوحی، فأدخل علیّا وفاطمه وابنیهما تحت ثوبه ثم قال: «اللهم هؤلاء اهلی وأهل‏بیتی»([۴۰])

 

[۱]) أبو محمد عبدالرحمن ابن أبی‌حاتم، محمد بن إدریس بن المنذر التمیمی الحنظلی الرازی… کتابه فی التفسیر عده مجلدات… تذکره الحفاظ؛ الذهبی؛ ج۳، ص۸۲۹٫

[۲]) تفسیر القرآن العظیم مُسنداً عن رسول‏الله‏ والصحابه التابعین؛ ج۹، صص ۳۱۳۱ـ ۳۱۳۳٫

[۳]) المعجم الکبیر؛ ج۳، ص۵۲ حدیث شماره ۲۶۶۲٫

[۴]) همان، ص۵۳٫

[۵]) همان، ص۵۳٫

[۶]) همان، ص۵۳٫

[۷]) همان، ص۵۳٫

[۸]) همان، ص۵۴ حدیث شماره ۲۶۶۶٫

[۹]) همان، ص۵۵ حدیث شماره ۲۶۶۷٫

[۱۰]) همان، ج۲۳، ص۲۸۶ حدیث شماره ۶۲۷٫

[۱۱]) همان، ج۹، ص۲۵ حدیث شماره ۸۲۹۵٫

[۱۲]) همان، ج۲۳، ص۳۹۶ حدیث شماره ۹۴۷٫

[۱۳]) المعجم الاوسط؛ ج۳، ص۱۳۶ حدیث شماره ۲۲۸۱٫

[۱۴]) الروض الدانی إلى المعجم الصغیر للطبرانی؛ ج۱، ص۱۲۰٫

[۱۵]) همان.

[۱۶]) أبوبکر الشافعی، محمد بن عبدالله‏ بن إبراهیم بن عبدویه البغدادى الشافعی البزار. مولده.. سنته ۲۶۰هـ.ق… حدث عنه الدارقطنی و… مات فی… سنه (۳۵۴هـ.ق)؛ تذکره الحفاظ؛ الذهبی؛ ج۳، ص۸۸۰٫

[۱۷]) کتاب الفوائد، الشهیر ب الغیلانیات؛ ص۲۶۴٫

[۱۸]) أبوجعفر أحمدبن محمدبن سلامه… المصری الحنفی، وطحا من قرى مصر،… روی عنه… والطبرانی، …قال ابن یونس: ولد سنه ۲۳۷ هـ.ق صنف: … وکتاب معانی الآثار… مات فى سنه (۳۲۱هـ.ق)؛ تذکره الحفاظ؛ الذهبی؛ ج۳، ص۸۰۸٫

[۱۹]) یعنى آیه تطهیر.

[۲۰]) شرح مشکل الآثار؛ الطحاوى؛ ج۲، ص۲۳۵٫

[۲۱]) همان؛ ص۲۳۷٫

[۲۲]) نک: تقریب التهذیب؛ ج۱، ص۲۱۶ و ج۲، ص۲۹۴٫

[۲۳]) شرح مشکل الآثار؛ ج۲، ص۲۳۹٫

[۲۴]) ج۲، ص۲۴۳٫

[۲۵]) همان؛ زیرنویس.

[۲۶]) به‏معناى اصطلاحى آن، وگرنه او از نساء است.

[۲۷]) کتاب الثقات؛ إبن حبان؛ ج۵، ص۲۸۸: «عمره بنت الشافع، تروى عن أم سلمه، روى عنها عمار الدهنی».

[۲۸]) تقریب التهذیب؛ ج۲، ص۵۴٫

[۲۹]) همان.

[۳۰]) متنبّى.

[۳۱]) نک: شرح مشکل الآثار؛ ج۲، صص ۲۴۶ـ ۲۴۸٫

[۳۲]) کتاب الطبقات الکبیر؛ ج۶، ص۳۸۰٫

[۳۳]) ابومحمد عبدالله‏ بن محمد بن جعفر ابن حیّان الأنصاری… قال ابن مردویه: ثقه مأمون… قال ابوبکر الخطیب: کان حافظاً ثبتاً متقناً ۲۷۴ ـ ۳۶۹هـ.ق؛ تذکره الحفاظ؛ ج۳، ص۹۴۵٫

[۳۴]) طه / ۱۳۲٫

[۳۵]) طبقات المحدثین باصبهان والواردین علیها؛ ج۴، ص۱۴۹٫

[۳۶]) المستدرک على الصحیحین؛ ج۲، ص۴۱۶ دارالمعرفه.

[۳۷]) همان.

[۳۸]) همان.

[۳۹]) همان؛ ج۳، ص۱۵۰٫

[۴۰]) همان؛ ص۱۴۷٫

منبع؛ برگرفته از کتاب فضائل اهل بیت در صحاح سته؛ اختصاصی مجمع جهانی شیعه شناسی

برای مشاهد کتاب اینجا را کلیک کنید.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.