آیا ارواح در برزخ تکامل و تنزّل دارند؟
آیا ارواح در برزخ تکامل و تنزّل دارند؟
با سپری شدن عمر و فرا رسیدن مرگ، رزق و روزی دنیوی آدمی قطع میشود و بدون فاصله وارد عالمی ـ که مانند عالم دنیا پایان میپذیرد، ـ میشود که آن را «عالم برزخ یا عالم ارواح و قبر» مینامند. و انسان مرحله دیگری از حیات خود را آغاز میکند. کوتاه سخن اینکه برزخ، قیام و زندگی جدید و جهان نو است که در آن حقایق جهان هستی تا حدّی بر او روشن و از خواب چندین ساله بیدار میشود و نتیجه کردارش را با شگفتی تمام مینگرد که همه چیز را حس میکند، میگوید و میشنود. از چیزهایی لذّت و از چیزهایی رنج میبرد. البتّه لذّت و رنجش بستگی به افکار، اخلاق و اعمال او در دنیا دارد.
در این جا یک سؤال مهم پیش میآید که آیا برای روح انسان پس از مرگ و ورود در عالم برزخ، تکامل و ترقّی و یا تنزّل و انحطاط ممکن است؟ یا اینکه تکامل و تنزّل در آنجا وجود ندارد؟ قبل از جواب این سؤال، بهتر است به این مطلب توجه داشته باشیم که اگر معنای تکامل و تنزّل، طرح و بررسی شود، جواب کاملاً روشن خواهد شد. توضیح اینکه:
اگر گفته شود مراد از تکامل، تحصیل ثواب و مزد جدید به سبب انجام طاعات و عبادات در عالم قبر و برزخ است؛ و مراد از تنزّل، نافرمانی و معصیت احکام جدید، در این صورت جواب قطعاً منفی خواهد بود. یعنی ارواح در عالم برزخ تکامل و تنزّل نخواهند داشت، زیرا دلیلی بر اصل تکلیف ارواح در عالم برزخ وجود ندارد تا امتثال و عصیان تحقق یابد. به اصطلاح اهل منطق، «سالبه به انتفاء موضوع» است. یعنی: اصلاً در برزخ تکلیفی نیست تا تکامل و تنزل وجود داشته باشد. چون طبق آیات و روایات ائمّه هدی دنیا دار تکلیف و عمل است. عالم برزخ و قیامت دار حساب و جزا. و مرگ، حدّ فاصل بین این دو عالم است. با فرارسیدن مرگ، مرحله عمل و سعی پایان مییابد؛ اراده و تصمیم و تمایلات در آنجا از انسان سلب میگردد. قرآن کریم که نسخه حیات بخش جامعه بشری در دنیا و آخرت است، میفرماید:
{إِنَّما هذِهِ الْحَیاهُ الدُّنْیا مَتاعٌ وَإِنَّ الآخِرَهَ هی دارُ الْقَرارِ}.([۱])
این زندگى دنیا، تنها متاع و کالایى [ناچیز] است، و در حقیقت، آن آخرت است که سراى پایدار است.
در این آیه، تعبیر «متاع» آورده شده است، که منظور، همان اعمال و تکالیف الاهی است.
چنانکه حضرت علی نیز فرمودهاند:
فَإِنَّ الدُّنْیَا لَمْ تُخْلَقْ لَکُمْ دَارَ مُقَامٍ بَلْ خُلِقَتْ لَکُمْ مَجَازاً لِتَزَوَّدُوا مِنْهَا الأَعْمَالَ إِلَی دَارِ الْقَرَارِ.([۲])
دنیا برای شما، سرای ثبات و قرار آفریده نشده است؛ بلکه آفریده شده، تا عبورگاه باشد و از آن، زاد و توشه و اعمال صالح برای سرای قرار و ثبات فراهم کنید.
در برزخ، آدمی از کار و کوشش باز میماند و قدرت فعالیتهای خوب و بد از وی سلب میشود. از این رو پس از مرگ، هیچکس قادر نیست عملاً وضع موجود خویش را دگرگون سازد و در پرونده اعمال خود تغییر و تحوّلی به وجود آورد.
علی در جای دیگر میفرماید:
وَاُوصِیکُمْ بِذِکْرِ الْمَوْتِ وَإِقْلالِ الْغَفْلَهِ عَنْهُ وَکَیْفَ غَفْلَتُکُمْ عَمَّا لَیْسَ یُغْفِلُکُمْ…لا عَنْ قَبِیحٍ یَسْتَطِیعُونَ انْتِقَالاً وَلافی حَسَنٍ یَسْتَطِیعُونَ ازْدِیَادا.([۳])
مردم شما را به یاد آوری مرگ، سفارش میکنم. از مرگ کمتر غفلت کنید، چگونه مرگ را فراموش میکنید در حالی که او شما را فراموش نمیکند… اکنون کسانی که از دنیا رفتهاند نه قدرت دارند از اعمال زشت خود دوری کنند، و نه میتوانند عمل نیکی بر نیکیهای خود فزونی بخشند.
و نیز آن حضرت فرمود:
إِنَّ الْیَوْمَ عَمَلٌ وَلا حِسَابَ وَغَداً حِسَابٌ وَلا عَمَل.([۴])
امروز، هنگام عمل است نه حسابرسی و فردا روز حسابرسی است، نه عمل.
بنابراین، دنیا مرحله قوه و حرکت تکاملی برای برزخ و قیامت است. برزخ و قیامت مرحله رسیدن به ثمرات اعمال است و مادامی که در مرحله قوّه است، همانند کشتی حرکت دارد و وقتی که به مرحله فعلیّت رسید آرام میشود و از حرکت باز میماند. به عبارت دیگر، دنیا عالم طبع و ماده است و برزخ عالم مجرد و غیر مادی؛ یعنی دنیا عالم ملک است و برزخ عالم ملکوت. این عالم با آن عالم از نظر موضوع و حکم تفاوت دارد پس میتوان گفت، حرکت تکاملی در آنجا وجود ندارد.
امّا اگر مراد از تکامل و تنزّل، این باشد که ممکن است در عالم برزخ، در اثر برخی از عوامل و شرایط، نعمتِ بعضی از افرادِ متنعّم افزایش یابد یا از بین برود، و یا برعکس کیفرشان شدیدتر و بر عذابشان افزوده شود، این تغییر یافتن اوضاع و احوال بعضی از افراد متنعّم یا معذّب در عالم برزخ، مطلبی است که در روایات بسیاری وارد گردیده ولی باید دید که این تغییرات بر اثر چه عاملی صورت گرفته است.
به عبارت روشن، انسان پس از مرگ نیز ممکن است از نتیجه اعمال دنیوی در عالم برزخ برخوردار شود، به این معنا که آثار اعمالی که قبلاً در دنیا انجام داده، هنوز وجود داشته باشد و همین آثار، موجب افزایش نعمتهای برزخی یا عذابهای برزخی او شود. قرآن کریم میفرماید:
{إِنَّا نَحْنُ نُحْیِ الْمَوْتیَ وَنَکْتُبُ مَا قَدَّمُواْ وَءَاثَارَهُمْ وَکُلَ شَیْءٍ أَحْصَیْنَاهُ فىِ إِمَامٍ مُّبِین}.([۵])
ماییم که مردگان را زنده مىکنیم و آنچه کردهاند و آنچه از آثارشان بعد از مردن بروز مىکند، همه را مىنویسیم و همه چیز را در کتاب آشکار کنندهاى برشمردهایم!
بدون شک، منظور از «مَا قَدَّمُواْ» اعمال دنیوی انسان است. تعبیر «ءَاثَارَهُمْ» نیز مصادیقی دارد؛ از جمله هدایت شدن افراد توسّط متوفّی، بهرههای معنوی دیگران از آثار علمی میّت، استفاده از بناهای خیریهای که در دنیا ایجاد کرده، همچنین گمراه شدن افراد در اثر کتب ضالّه، به فساد کشیده شدن ایمان و عقاید افراد در اثر مراکز فسادی که متوفّی در دنیا ایجاد کرده، که طبق آیه شریفه چنین آثاری نیز در نامه عمل منظور خواهد شد.
بعضی از روایات با ذکر مواردی از بهرهمند شدن انسان از آثار اعمال خود پس از مرگ، یا از احسانهایی که اقوام و بازماندگانشان درباره آنها انجام میدهند بیان واضحتری دارد؛ و همچنین برخی از روایات با صراحت میگوید: آثار بد و گمراه کننده سبب افزایش عذاب خواهد شد. در این مورد اوّلاً لازم است انسانها در دنیا آثار خیر باقی بگذارند تا بعد از مردن از آنها بهرهمند گردند. ثانیاً لازم است ارواح گذشتگان را با احسان و صدقات و اعمال خیر یاد کنیم، چنانکه دین اسلام به هر یک از این دو مورد دعوت و تشویق کرده است.
در اینجا به برخی از آن روایات که در این باره وارد شده است، اشاره میشود:
- عَنِ الحُسَینِ قَالَ: قَالَ النَّبِیُّ: مَنْ سَنَّ سُنَّهً حَسَنَهً فَلَهُ أجْرُهَا وَأَجْرُ مَنْ عَمِلَ بِهَا إِلَى یَوْمِ الْقِیَامَهِ مِنْ غَیْرِ أَنْ یُنْقَصَ مِنْ أُجُورِهِمْ شَیْءٌ.([۶])
حضرت امام حسین از نبی اکرم حدیث کرده که فرموده است: هر کسی سیره و روش خوبی را در جامعه بنیان نهد، اجر آن سیره و اجر کسانیکه تا قیامت به آن سیره عمل میکنند، برای او خواهد بود، بدون آنکه از اجر عاملین به آن، چیزی کاسته شود.
تأسیس سیره بد نیز از جهت کیفری، آثارش ممتد و دامنه دار است.
- عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ قَالَ: أَیُّمَا عَبْدٍ مِنْ عِبَادِ اللهِ سَنَّ سُنَّهَ هُدًى کَانَ لَهُ مِثْلُ أَجْرِ مَنْ عَمِلَ بِذَلِکَ مِنْ غَیْرِ أَنْ یُنْقَصَ مِنْ أُجُورِهِمْ شَیْءٌ وَأَیُّمَا عَبْدٍ مِنْ عِبَادِ اللهِ سَنَّ سُنَّهَ ضَلالٍ کَانَ عَلَیْهِ مِثْلُ وِزْرِ مَنْ فَعَلَ ذَلِکَ مِنْ غَیْرِ أَنْ یُنْقَصَ مِنْ أَوْزَارِهِمْ شَیْءٌ.([۷])
امام باقر فرمود: هر بندهای از بندگان خدا که سیره و روش هدایت را در جامعه بنیان نهد، برای او ثوابی همانند ثواب عامل آن کار است، بدون اینکه از ثواب عاملین کاسته شود و هر بندهای از بندگان خدا روش گمراه کنندهای را بین مردم بنیان نهد، برای او گناهی همانند گناه کسانی است که مرتکب آن عمل شدهاند بدون آنکه از گناه عاملین آن کاسته شود.
از این دو روایت استفاده میشود که اثر بنیانگذاری سنّت ـ چه حسنه باشد و چه ضالّه و گمراه کننده ـ پایدار است. کسی که سنّت خوبی را در جامعه پایه گذاری کند، سپس دیگری از وی پیروی نماید، هر بار که آن سیره و سنّت خوب، مورد عمل دیگران واقع میشود، مؤسّس و پایه گذار آن سنّت خواه زنده و خواه مرده باشد، در پیشگاه الاهی از پاداش تازهای همانند پاداش عامل آن برخوردار میگردد. کسی که سنّت بدی را در جامعه بنیان نهد، پس دیگران از او پیروی کنند، هر بار که آن سیره و روش بد مورد عمل واقع شود، در پرونده مؤسّس آن ـ خواه زنده و خواه مرده باشد ـ گناه تازهای ثبت میشود و مستحقّ کیفر جدید میگردد. بنابراین، هر کس که آثار خیریه او مورد عمل مؤمنین قرار گیرد، به مقدار ثواب عمل کنندگان که گاهی در طول تاریخ به صدها میلیون میرسند به بانی هم مزد میرسد، به راستی مزد جمعی از بندگان خوشبخت الاهی همچون نهر جاری به آنان میرسد.
برای نمونه به یک مثال بسنده میکنیم: شخص خیرخواهی تصمیم میگیرد بیمارستانی برای معالجه بیماران، مجروحان و مصدوّمان بسازد و مقداری از مال خود یا همه آن را در این راه صرف کند، بیماران به آن بیمارستان مراجعه میکنند و معالجه میشوند. ممکن است این عمل دهان به دهان به شهرهای دیگر برسد و افراد خیرخواه دیگری هم، چنین کاری را انجام دهند و در هر شهری بیمارستانی ساخته شود و صدها و هزاران بیمار در آنها معالجه شوند و از مرگ نجات پیدا کند و صدها سال، آن بیمارستانها بر پا باشد.
به موجب روایات هرکس که سنّت خوبی را در جامعه پایه گذاری کند، سپس دیگران از وی پیروی نمایند هر بار که آن سیره و سنّت، مورد عمل پیروان قرار گیرد، مؤسّس و پایهگذار آن، در پیشگاه الاهی از پاداش تازهای برخوردار میگردد و به نعمت جدیدی دست مییابد و ثواب ساختن بیمارستانها و مراجعین به آنها، لحظه به لحظه در نامه اعمال آنها نوشته میشود. بر عکس آنانی که کتابهای گمراه کننده نوشتهاند یا سینماها و مجالس رقص و مراکز فسق و فجور تأسیس نمودهاند و مردم در آنجا سرگرم فسق و معاصی شدند، یا بدتر از آن، به تأسیس احزاب مضل و گمراه کننده خصوصاً مذاهب باطله پرداختهاند که عقاید مردم بیخبر را تباه سازند و از دین حق، آنان را دور نمایند، تمام گناهانی که به عاملین آن تعلّق میگیرد، برای مؤسّسین آنها نیز میرسد.
در این باره روایتی است از امام صادق که آن حضرت فرمود:
لَیْسَ یَتْبَعُ الرَّجُلَ بَعْدَ مَوْتِهِ مِنَ الأَجْرِ إِلَّا ثَلاثُ خِصَالٍ صَدَقَهٌ أجْرَاهَا فی حَیَاتِهِ فَهِیَ تَجْرِی بَعْدَ مَوْتِهِ إِلَی یَوْمِ الْقِیَامَهِ صَدَقَهً مَوْقُوفَهً لا تُورَثُ أَوْ سُنَّهُ هُدًی سَنَّهَا وَکَانَ یَعْمَلُ بِهَا وَعَمِلَ بِهَا مِنْ بَعْدِهِ غَیْرُهُ أَوْ وَلَدٌ صَالِحٌ یَسْتَغْفِرُ لَه.([۸])
پس از آنکه آدمی از دنیا میرود، اجری عایدش نمیگردد مگر از سه راه. اوّل صدقهای که آنرا در ایّام حیات خود، به جریان انداخته و پس از مرگش تا قیامت جریان داشته باشد مانند موقوفاتی که ارث برده نمیشوند. یا سنّت خوبی که پایه گذاری نموده و بعد از او مورد عمل دیگران است. یا فرزند صالحی که وی را به شایستگی تربیت نموده و برای او استغفار مینماید.
صدقه جاریهای که در روایات آمده، معنی وسیعی دارد و موارد بسیاری را شامل است که قسمتی از آنها در دو حدیث پیش رو ذکر شده است:
عَنِ الْهَیْثَمِ عَنْ أبِی کَهْمَشٍ عَنْ أَبِی عَبْدِاللهِ قَالَ: سِتُّ خِصَالٍ یَنْتَفِعُ بِهَا الْمُؤْمِنُ مِنْ بَعْدِ مَوْتِهِ وَلَدٌ صَالِحٌ یَسْتَغْفِرُ لَهُ وَمُصْحَفٌ یُقْرَأُ فِیهِ وَقَلِیبٌ یَحْفِرُهُ وَغَرْسٌ یَغْرِسُهُ وَصَدَقَهُ مَاءٍ یُجْرِیهِ وَسُنَّهٌ حَسَنَهٌ یُؤْخَذُ بِهَا بَعْدَهُ.([۹])
هیثم از ابی کهمش نقل میکند که امام صادق فرمود: شش خصلت است که انسان مؤمن پس از مرگ از آنها بهرهمند میشود: فرزند صالحی که برای او دعا کند؛ قرآنی که (از او به جا مانده و) خوانده شود؛ چاه آبی که (برای استفاده دیگران) حفر کند؛ درختی که بنشاند (و دیگران از سایه یا میوه و … آن استفاده کنند)؛ چشمه آبی که (برای استفاده مردم) جاری نماید و سنّت نیکویی که (از خود بر جا گذاشته) پس از او به آن عمل شود.
مضمون این روایت را ابن عباس از پیامبر اسلام با کمی اختلاف نقل کرده است:
سَبعَهُ أسبابٍ یُکتَبُ لِلعبدِ ثَوابُها بَعدَ وَفاتِهِ، رَجُلٌ غَرَسَ نَخلاً أو حَفَرَ بِئراً أو أَجرَی نَهراً أو بَنى مَسجِداً أو کَتَبَ مُصحَفاً أو وَرَّثَ عِلماً أو خَلَّفَ وَلَداً صالِحاً یَستَغفِرُ لَه بَعدَ وَفاتِهِ.([۱۰])
هفت عامل است که اگر شخصی یکی از آنها را به جای گذارده باشد، پس از مرگ، ثوابش در پرونده عمل وی ثبت میگردد. کسی که درخت مثمری غرس نماید، چاهی حفر کند، قناتی را جاری سازد، مسجدی را بنیان نهد، قرآنی بنویسد، علمی از خود به جای بگذارد و فرزند صالحی تربیت کند که برای او استغفار نماید.
فرزند صالح، همانند صدقات جاری برای والدین در عالم برزخ موجب اجر است. گاهی فرزند صالح برای پدر و مادر خویش استغفار میکند و خداوند در برزخ، آنان را مشمول عفو و رحمت خود قرار میدهد و گاهی فرزند بدون آن که در یاد پدر و مادر باشد، عمل نیکی انجام میدهد و چون انجام آن کار خوب، مخصوص تربیت صحیح والدین بوده، خداوند در برزخ، آنان را از عمل خیر فرزندشان برخوردار میسازد و به عذابشان خاتمه میدهد.
عَنِ الصَّادِقِ قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللهِ: مَرَّ عِیسَى ابْنُ مَرْیَمَ بِقَبْرٍ یُعَذَّبُ صَاحِبُهُ ثُمَّ مَرَّ بِهِ مِنْ قَابِلٍ فَإِذَا هُوَ لَیْسَ یُعَذَّبُ فَقَالَ: یَا رَبِّ مَرَرْتُ بِهَذَا الْقَبْرِ عَامَ اوّل فَکَانَ صَاحِبُهُ یُعَذَّبُ ثُمَّ مَرَرْتُ بِهِ الْعَامَ فَإِذَا هُوَ لَیْسَ یُعَذَّبُ فَأَوْحَى اللهُ عَزَّ وَجَلَّ إِلَیْهِ یَا رُوحَ اللهِ إِنَّهُ أَدْرَکَ لَهُ وَلَدٌ صَالِحٌ فَأَصْلَحَ طَرِیقاً وَآوَی یَتِیماً فَغَفَرْتُ لَهُ بِمَا عَمِلَ ابْنُهُ.([۱۱])
امام صادق از پدرانش و از رسول گرامی اسلام نقل کرده است: حضرت مسیح بر قبری گذر کرد که صاحب آن معذّب بود، سال بعد نیز از کنار همان قبر گذشت و صاحب قبر را معذّب نیافت، از ساحت الاهی علّت آن را جویا شد، خدای تعالی هم به او وحی کرد که : ای روح الله آن شخص دارای فرزند صالحی است که راهی را اصلاح کرده و یتیمی را پناه داده است؛ از این رو او را مورد مغفرت قرار داده و بخشیدم به سبب آنچه که فرزندش انجام داد.
نتیجه اینکه: با جرأت میتوان گفت که افزایش و تکامل و یا انحطاط و تنزّل ارواح در عالم برزخ، نتیجه اعمالی است که در دنیا انجام میگیرد. چه اینکه متوفّی خود سنّت حسنه و صدقه جاریه و یا سنّت بد و گمراه کننده به جای گذارده باشد و یا اینکه به سبب اعمال بستگان و دوستان با وفای او مشمول عفو و رحمت واسعه الاهی قرار گرفته و مستحقّ پاداش جدید میگردد. پس میتوان گفت در این صورت تکامل و تنزّل صادق است.
نکته: بدون هیچ تردیدی، روح پس از جدایی از جسم مادّی و آزاد شدن از قفس تنگ بدن و راه یافتن به عالم ارواح و برزخ، به معلومات و آگاهی جدیدی دسترسی پیدا نموده و درجه اعتقاد و ایمان او به خدا، قیامت، نبوّت و ولایت قویتر میشود. زیرا حجاب و پردهها عقب زده میشود و شعاع درک و دید انسان در عالم برزخ به مراتب بیشتر از دنیا است.
حدّاقل روح در برزخ، همانند یک مسافر تازه سفر کرده وارد به شهر بزرگی است که معلومات جدیدی از آن شهر به دست خواهد آورد.
در اینجا ذکر یک مطلب دیگر را نیز لازم میدانم. ارواحی که هم اکنون در عالم برزخند، از اوضاع و احوال آینده خویش بیخبرند و نمیدانند در روز حشر چه وضعی خواهند داشت. غیب قیامت برای برزخیان همانند غیب برزخ برای اهل دنیا نسبی است.
همانطور که با پایان یافتن عمر آدمی و فرا رسیدن مرگ، غیب برزخ برای متوفّی مشهود میگردد همچنین با پایان عالم برزخ و قیام قیامت، غیب آخرت برای برزخیان عیان میشود. در آن روز مؤمنین و کفّار به اصالت سخنان پیامبران الاهی وقوف مییابند، به صحّت خبرهای غیبی که از راه وحی به مردم داده بودند پی میبرند. حساب و میزان و بهشت و دوزخ را میبینند و از تمام خصوصیات ثواب و عقاب خداوند آگاه میگردند.
{وَنَادَی أَصحابُ الْجَنَّهِ أصحابَ النَّارِ أن قَدْ وَجَدْنَا مَا وَعَدَنَا رَبُّنَا حَقًّا فَهَلْ وَجَدتُّم مَّا وَعَدَ رَبُّکُمْ حَقًّا قَالُواْ نَعَمْ فَأَذَّنَ مُؤَذِّنُ بَیْنَهُمْ أن لَّعْنَهُ اللهِ عَلیَ الظَّالِمِین}.([۱۲])
و بهشتیان، دوزخیان را آواز مىدهند که: ما آنچه را که پروردگارمان به ما وعده داده بود، حق یافتیم، آیا شما هم آنچه را که پروردگارتان وعده داده بود، حق یافتید؟ گویند: آرى. پس آواز دهندهاى در میان آنان آواز دهد که: لعنت خدا بر ستمکاران باد.
حال، آیا میشود این معلومات را که بعد از مرگ به دست آورده، از مصادیق تکامل دانست؟ یا بگوییم اصلاً طبیعت عالم برزخ همین است؟ فرق نشئه دنیا و نشئه برزخ هم در همین بوده و این معلومات را نمیتوان از مصادیق تکامل دانست.
ارواح اطفال در برزخ تکامل دارند؟
در بحث قبل، روایاتی را که دلالت بر تکامل و تنزّل ارواح در عالم برزخ میکرد، مورد بررسی قرار داده و گفتیم که این تکامل و تنزّل نتیجه و اثر عملهایی است که متوفّی در زمان حیات خود در عالم دنیا انجام داده است.
امّا نکتهای ناگفته باقی میماند و آن اینکه: ارواح افراد معیوب و ناقص و اوّلاد مؤمنان که در سنّ کودکی از دنیا رفتهاند، حتّی بچّههای سقط شده، در برزخ تکامل دارند یا خیر؟
با استناد به مضمون دو حدیث، جواب مثبت است یعنی تکامل وجود دارد.
الف) ابْنُ سَعِیدٍ الْهَاشِمِیُّ عَنْ فُرَاتٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ أَحْمَدَ بْنِ عَلِیٍّ الْهَمْدَانِیِّ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ عَلِیٍّ الشَّامِیِّ عَنْ أَبِیهِ عَنْ أَبِی جَرِیرٍ عَنْ عَطَاءٍ الْخُرَاسَانِیِّ رَفَعَهُ عَنْ عَبْدِ الرَّحْمَنِ بْنِ غَنْمٍ قَالَ: لَمَّا أُسْرِیَ بِالنَّبِیِّ مَرَّ عَلَى شَیْخٍ قَاعِدٍ تَحْتَ شَجَرَهٍ وَ حَوْلَهُ أَطْفَالٌ. فَقَالَ رَسُولُ اللهِ: مَنْ هَذَا الشَّیْخُ؟ یَا جَبْرَئِیلُ! قَالَ: هَذَا أَبُوکَ إِبْرَاهِیمُ! قَالَ: فَمَا هَؤُلَاءِ الْأَطْفَالُ حَوْلَهُ قَالَ هَؤُلَاءِ أَطْفَالُ الْمُؤْمِنِینَ حَوْلَهُ یَغْذُوهُمْ.([۱۳])
پیامبر اسلام فرمود: در شب معراج نظرم به پیرمردی افتاد که در زیر درختی نشسته است و در اطراف او کودکانی گرد آمده بودند، از جبرئیل سؤال کردم: این پیرمرد کیست؟ گفت: پدرت حضرت ابراهیم خلیل است. پرسیدم: این اطفال که در اطراف او هستند، چه کسانی میباشند؟ جبرئیل گفت: اینها اطفال مؤمنانی هستند که حضرت ابراهیم به آنان غذا میدهد.
ب) از امام صادق نقل شده است که فرمود:
عَنْ سُلَیْمَانَ الدَّیْلَمِیِّ عَنْ أَبِیبَصِیرٍ عَنْ أَبِی عَبْدِاللهِ قَالَ: إِنَّ أَطْفَالَ شِیعَتِنَا مِنَ الْمُؤْمِنِینَ تُرَبِّیهِمْ فَاطِمَهُ.([۱۴])
اوّلاد شیعیان ما را که به سنّ کودکی از دنیا رفته و به حدّ کمال نرسیدهاند، حضرت «فاطمه»÷ تربیت میکند.
این دو روایت از لحاظ سند ضعیف هستند و قابل اعتماد نمیباشند.
قطع نظر از ضعف سند، این دو روایت قابل مقایسه با روایات زیاد دیگری که هر گونه عمل را نفی میکند، نیست. در آن روایات گفته شده که در عالم برزخ و قیامت سعی و عمل انسان پایان مییابد و قدرت فعالیتهای خوب و بد از او سلب میشود. به عبارت روشنتر، دنیا دار تکلیف و عمل است و برزخ عالم پاداش و کیفر که قبلاً مفصّلاً بیان گردید، گذشته از همه، اطفال نه در دنیا مکلّف هستند و نه در عالم برزخ. پس تربیت برای چه عالمی صورت میگیرد؟
به هر حال یک مطلب مهمّ دیگری که وجود دارد این است که آیا اطفال در برزخ رشد دارند؟ یعنی گذشت زمان طولانی بر اجسام مثالی و برزخی چه تأثیری میگذارد؟ در این مورد باید به ضعف خود اعتراف نموده و بگوییم: (لا أدری، نصف العلم)
مولوی در این باره چه زیبا سروده است:
نکتهها چون تیغ پولاد است و تیز نزد این الماس، بی اسپر میا زین سبب من تیغ کردم در غلاف |
گر نداری تو سپر، واپس گریز کز بریدن تیغ را نبود حیا تا که کژخوانی نخواند بر خلاف |
در عین حال بعید به نظر میرسد که در عالم برزخ رشد سنّی در اطفال تحقق یابد.
[۱]) غافر/۳۹٫
[۲]) نهج البلاغه فیض الاسلام، خطبه ۱۳۲٫
[۳]) نهج البلاغه، خطبه ۱۸۸٫
[۴]) همان، خطبه ۴۲٫
[۵]) یس/ ۱۲٫
[۶]) الکافی، ج۵، ص ۹٫
[۷]) وسائل الشیعه، ج ۱۶، ص ۱۷۳٫
[۸]) بحار الانوار، ج ۶، ص ۲۹۳٫
[۹]) همان.
[۱۰]) مجموعه ورام، ج۲، ص ۱۱۰٫
[۱۱]) وسائل الشیعه، ج۱۶، ص ۳۳۸؛ بحار الانوار، ج۶، ص ۲۲۰٫
[۱۲]) اعراف/ ۴۴٫
[۱۳]) بحار الانوار، ج۶، ص ۲۲۹٫
[۱۴]) همان.
برگرفته از کتاب “برزخ و معاد از دیدگاه قرآن و روایات”؛ اختصاصی مجمع جهانی شیعه شناسی
برای مشاهده کتاب اینجا را کلیک کنید.