درآمدی بر روششناسی کلینی در استناد به سیرۀ پیامبر(ص) با تکیه بر بخش «مولد النبی(ص)» کتاب کافی
درآمدی بر روششناسی کلینی در استناد به سیرۀ پیامبر(ص) با تکیه بر بخش «مولد النبی(ص)» کتاب کافی
چکیده
یکی از کهنترین و مهمترین منابع حدیثی شیعه، در بررسی زندگانی پیامبر(ص)، کتاب کافی نوشتۀ کلینی است. کلینی ذیل «ابواب التاریخ» کافی، در قسمت «مولد النبی(ص)»، از میان انبوه روایات باقیمانده در متون پیشینیان دربارۀ پیامبر(ص)، به چهل روایت بسنده کرده است. در این پژوهش، با بررسی احادیث گردآمده ذیل «مولد النبی(ص)» کافی درصددیم روش، منطق و تأثیر دیدگاههای مطرح عصر کلینی در گزینش روایات این باب را بیابیم. با بررسی سندی و متنی روایات باب «مولد النبی(ص)» نتیجه گرفتیم که هدف و دغدغۀ اصلی کلینی نه بررسی صرف تاریخی، بلکه نشان دادن ویژگیها و تواناییهای پیامبر(ص) و معرفی مصداقی حجتهای الهی بوده است. در خصوص منزلت معصومان(ع)، دستهای از شیعیان آن روز بر ویژگیهای فرابشری و عدهای بر ویژگیهای بشری تأکید میکردند؛ اما کلینی روشی میانه برگزید. او ضمن بازتاب دادن دو دیدگاه رایج در این زمینه، به طور ویژه، به جنبههای غیر طبیعی پیامبر(ص) توجه و احادیث بیشتری در تقویت آن گرد آورد.
کلیدواژهها
سیرۀ پیامبر(ص)؛ روش کلینی؛ کافی؛ حدیث؛ «مولد النبی(ص)»
اصل مقاله
ابوجعفر محمد بن یعقوب بن اسحاق کلینی رازی (م۳۲۹ق)، در میان قرن سوم هجری، در کُلین، از توابع ری به دنیا آمد. کلینی بخشی از تحصیلات خود را در ری سپری کرد که با حضور صاحبان اندیشههای کلامی و گرایشهای مذهبی مختلف، مرکزی علمی بود. او بعدها به قم رفت و از محضر استادان بزرگی، چون حسین بن محمد اشعری، احمد بن ادریس قمی (م۳۰۶ق)، محمد بن یحیی عطار و علی بن ابراهیم بن هاشم قمی (م۳۰۷ق) بهره برد. محدثان حوزۀ حدیثی قم، بر خلاف حوزۀ ری، در موضوعات عقیدتی گرایش یکسانی نداشتند و بر عمل به ظواهر روایات تأکید و با غالیان، به شدت برخورد میکردند. بغداد مقصد نهایی سفرهای کلینی بود که در آن، عقلگرایی، به نمایندگی ابوسهل نوبختی (م۳۱۱ق) غلبه داشت.
کتاب کافی که در حضور این جریانهای فکری پدید آمد، در شمار نخستین کتابهای جامع حدیثی شیعه قرار گرفت. این کتاب سه بخش «اصول»، «فروع» و «روضه» و نیز ۱۶۱۹۹ روایت در موضوعات گوناگون اعتقادی، فقهی، اخلاقی، تاریخی و غیره را دربردارد. شیخ مفید (م۴۱۳ق) (۱۴۱۴: ۷۰) دربارۀ این کتاب که در میان کتب اربعۀ شیعه، بزرگترین و مهمترین است، میگوید: «کافی در ردیف جلیلترین کتب شیعه و سودمندترین آنهاست».
فراوانی احادیث، نقل احادیث به گونۀ مسند و نزدیکی به عصر حضور ائمه(ع) از ویژگیهای کافی است. دیگر آثار کلینی عبارت است از: الرد علی القرامطه، رسائل الائمه(ع)، تعبیر الرؤیا، کتاب الرجال و ما قیل فی الائمه(ع) من الشعر (نجاشی، ۱۴۰۷: ۱/۳۷۷)؛ اما جز کافی کتابی از وی نمانده است.
سیرۀ پیامبر(ص) در کتب اربعه
سخنان و رفتار رسول خدا(ص)، در کتابهای حدیثی شیعه، بیشتر به صورت پراکنده و در لابهلای عناوینی یافت میشود که به رسول خدا(ص) اختصاص ندارد. شیخ صدوق(م۳۸۱ق)، در من لایحضره الفقیه، در موارد اندکی، به سیرۀ پیغمبر(ص) توجه کرده؛ ولی فصلی یا بابی ویژه به مباحث مربوط به سیرۀ آن حضرت اختصاص نداده است. او ضمن بیان احادیث مربوط به وضو، به کیفیت وضو و نماز پیامبر(ص) اشاره کرده است (ابنبابویه، ۱۴۱۳: ۱/۳۶)؛ او همچنین احادیثی در مورد کیفیت و فضیلت زیارت آن حضرت آورده(همان: ۲/۵۷۷) و بابی را به نهیهای پیامبر(ص) ایشان اختصاص داده است (همان: ۴/۳).
شیخ طوسی(م۴۶۰ق) (۱۴۰۷: ۲/۶)، در تهذیب الاحکام، فقط در «کتاب مزار»، بسیار خلاصهوار، به نسب، تاریخ ولادت و وفات، محل دفن، فضیلت و کیفیت زیارت آن حضرت اشاره کرده است. در الاستبصار هم، عنوانی به تاریخ و سیرۀ رسول اکرم(ص) اختصاص نیافته است (همو: ۱۳۹۰).
از میان کتب اربعه، کافی عناوین بیشتری را به رسول خدا(ص) اختصاص داده است. کلینی در این کتاب، در ابواب گوناگون، به گوشههایی از سیره و رفتار پیامبر(ص) پرداخته و احادیثی در این زمینه گرد آورده است. مهمترین این بابها «ابواب التاریخ» است. ابواب دیگری که کلینی، در آنها هم، به سیرۀ پیامبر(ص) توجه کرده، به شرح زیر است:
۱٫ دو صفحه از «بابُ أن رسول اللّه(ص) اولُ مَن اجاب و اقر للّه عزّ و جلّ بالربوبیه»، ذیل «کتاب الایمان و الکفر» (کلینی، ۱۴۰۷: ۲/۱۰-۱۲)؛
۲٫ هفت روایت در «باب صوم رسول اللّه(ص)»، ذیل «کتاب الصیام» و دربارۀ روزۀ پیامبر(ص) (همان: ۴/۸۹-۹۱)؛
۳٫ حدود پنج صفحه از «باب ما اُحلّ للنبی(ص) من النساء»، ذیل «کتاب نکاح» (همان: ۵/۳۸۷-۳۹۱)؛
۴٫ دو صفحه از «باب آخر منه و فیه ذکر ازواج النبی(ص)» دربارۀ همسران پیامبر(ص) (همان: ۴۲۰-۴۲۱)؛
۵٫ سه صفحه از «باب صفه مُبایعه النبی(ص) النساء» (همان: ۵۲۶- ۵۲۸)؛
۶٫ سه صفحه از «باب أن رسول اللّه(ص) و فاطمه(ع) عَقَّا عن الحسن و الحسین(ع)» و «باب أن اباطالب عَقَّ عن رسول اللّه(ص)» (همان: ۶/۳۲-۳۴)؛
۷٫ «باب صدقات النبی(ص) و فاطمه و الائمه(ع) و وصایاهم» (همان: ۷/۴۷).
در «کتاب الروضه» نیز، به صورت متفرقه و بدون دستهبندی، احادیث و گزارشهای تاریخی فراوانی دربارۀ پیامبر(ص) درج شده است. مقایسۀ بین کافی و دیگر کتب اربعه در عناوین اختصاصیافته به پیغمبر(ص) روشن میکند که کافی اطلاعات بیشتری دربارۀ تاریخ و سیرۀ پیامبر(ص) ارائه کرده است.
«ابواب التاریخ»، «باب مولد النبی(ص)»
جزء اول از هشت جزء کافی چهار کتاب را دربردارد: «کتاب العقل و الجهل»، «کتاب فضل العلم»، «کتاب التوحید» و «کتاب الحجه». کلینی در بخش «ابواب التاریخِ» «کتاب الحجه»، اطلاعاتی تاریخی دربارۀ معصومان(ع) ارائه کرده که نخستین عنوان آن «مولد النبی(ص)» و به زندگانی پیامبر(ص) مربوط است. تعبیر «مولد النبی(ص)»، در عصر کلینی، برای بررسی زندگانی پیامبر(ص) رایج و با کل تاریخ زندگی ایشان مرادف بود؛ چنان که ابنحبیب بغدادی (م۲۴۵ق) (بیتا: ۸)، در المُحبَّر، ذیل عنوان «مولد النبی(ص)»، اطلاعاتی تاریخی از تولد تا وفات پیامبر(ص) درج کرده است. کلینی تعبیر «مولد النبی(ص)» را برای بیان شرححال ائمه(ع) تکرار کرده و مرادش اطلاعات مربوط به کل زندگی آنان بوده است. برای تحلیل دیدگاه کلینی و دستیابی به سبک وی در ارائۀ اطلاعات تاریخی مربوط به پیامبر(ص)، دو قسمت «باب مولد النبی(ص)» را جداگانه بررسی میکنیم.
۱٫ گزارش تاریخی
کلینی پیش از بیان احادیث و بدون اسناد، در اندکی بیش از یک صفحه، اطلاعاتی تاریخی مربوط به پیامبر(ص) ارائه کرده است. این شیوه، در کتابهای حدیثی اهلسنت نیز معمول بوده است؛ چنان که بخاری (م۲۵۶ق) (۱۴۰۱: ۵/۷، ۲۸، ۵۴) در بررسی غزوههای پیامبر(ص)، همچون عشیره، احد و بنومصطلق، نخست به اختصار و بدون ارائۀ اسناد، دربارۀ تاریخ جنگ توضیح داده و سپس به صورت مسند، احادیث مرتبط با آن غزوه را ارائه کرده است. کلینی در این یک صفحه، اطلاعاتی دربارۀ زمان و مکان ولادت، مدت اقامت در مکه، هجرت به مدینه و زمان رحلت پیامبر(ص) در اختیار میگذارد. قسمتی از اطلاعات این بخش با دیدگاههای اهلسنت همخوان و با گزارشهای رایج کتابهای تاریخی همسوست؛ مثلاً تاریخ ولادت پیامبر(ص) دوازدهم ربیعالاول ثبت شده که مطابق با قول مشهور عامه و مخالف با نظر مشهور امامیه (هفدهم ربیعالاول) است (مفید، ۱۴۱۳: ۵۰؛ ابنشهرآشوب، ۱۳۷۹: ۱/۱۷۲؛ طبرسی، ۱۳۹۰: ۵؛ اربلی، ۱۴۲۱: ۱/۳۸؛ امین، ۱۴۰۳: ۱/۲۱۸). کلینی تاریخ وفات پیامبر(ص)را هم، مانند مشهور اهلتسنن، ۱۲ ربیعالاول میداند؛ درحالیکه منابع شیعی پس از کلینی، ۲۸ صفر را روز درگذشت رسول خدا(ص) ثبت کرده است (مفید، ۱۴۱۳: ۴۷؛ طبرسی، ۱۳۹۰: ۷).
اگرچه کلینی، در «ابواب التاریخ» درصدد بوده اهلبیت(ع) را به صورت مصداقی معرفی کند، دانش تاریخ را در نشان دادن ویژگیهای منحصربهفرد آنان توانا ندیده است. او که درصدد بوده منزلت و حجت بودن معصومان(ص) را نشان دهد، گزارههای غیر تاریخی را برای تأمین هدف خود مطلوبتر دیده است. این نگاه که به مقصد نهایی کلینی معطوف است، در روش وی دو اثر آشکار داشته است: یکی بیتوجهی به سند در ارائۀ اطلاعات تاریخی و دیگری استناد به مشهورات و پرهیز از شذوذات (داداشنژاد و کرمی، ۱۳۹۳: ۱۸۵-۱۶۲).
۲٫ گزارش حدیثی
کلینی پس از گزارش یکصفحهای دربارۀ پیامبر(ص)، چهل حدیث مسند دربارۀ ایشان ارائه کرده است. موضوع و راویان این احادیث و ارزیابی آنها، در جدول زیر آمده و در ادامه بررسی میشود.
ش
موضوع
آخرین راوی
نخستین راوی
خاستگاه
۱
پیامبر(ص) سید فرزندان آدم
محمد بن یحیی
حسین بن عبداللّه
قمی
–
۲
پیامبر(ص) بهترین مخلوق
محمد بن یحیی
حماد بن عثمان ناب
قمی
کوفی
۳
خلقت نوری پیامبر(ص)
احمد بن ادریس
مُرازم بن حکیم أزدی
قمی
مدائنی
۴
خلقت پیامبر(ص)
احمد بن ادریس
ابوحمزه ثمالی
قمی
کوفی
۵
خلقت پیشین پیامبر(ص)
حسین بن محمد اشعری
محمد بن سنان زاهری
قمی
کوفی
۶
فضیلت پیامبر(ص) اسلام بر دیگر پیامبران(ص)
عده من اصحابنا
صالح بن سهل همدانی
–
همدانی
۷
تسبیح خداوند کردن ائمه(ع) در اظله
علی بن محمد (ملقب به علان)
مفضّل بن عمر جعفی
ری
کوفی
۸
بلندی نام ائمه(ع) هنگام آفرینش
سهل بن زیاد
سنان بن طریف
ری
–
۹
خلقت نوری ائمه(ع)
احمد بن ادریس
محمد بن عبداللّه بن عمر
قمی
–
۱۰
خلقت نوری ائمه(ع)
الحسین
جابر بن یزید جعفی
قمی
کوفی
۱۱
سایه نداشتن پیامبر(ص)
علی بن محمد، علان
سالم بن ابیحفصه عجلی
ری
کوفی
۱۲
برتری پیامبر(ص) از جبرئیل
علی بن ابراهیم
ابوبصیر اسدی
قمی
کوفی
۱۳
برتری پیامبر(ص) از جبرئیل
عده من اصحابنا
علی بن ابیحمزه بطائنی
–
کوفی
۱۴
چهرۀ پیامبر(ص)
عده من اصحابنا
جابر بن یزید جعفی
–
کوفی
۱۵
استغفار پیامبر(ص) برای شیعۀ علی
عده من اصحابنا
محمد بن علی بن ابیشعبه حلبی
–
حلبی
۱۶
نام بهشتیان و دوزخیان نزد پیامبر(ص)
علی بن ابراهیم
سیف بن عمیره عمن ذکره
قمی
کوفی
۱۷
اوصاف پیامبر(ص)
محمد بن یحیی
اسحاق بن غالب أسدی
قمی
کوفی
۱۸
ایمان ابوطالب
محمد بن یحیی
دُرُستُ بن ابیمنصور
قمی
واسطی
۱۹
تعزیت خداوند به اهلبیت در رحلت پیامبر(ص)
حسین بن محمد أشعری
یعقوب بن سالم، عن رجل
قمی
کوفی
۲۰
نور پیامبر(ص) در تاریکی
عده من اصحابنا
اسماعیل بن عمار صیرفی
–
کوفی
۲۱
حرمت آتش بر بستگان پیامبر(ص)
احمد بن ادریس
حسن بن علی بن فضال تیمی
قمی
کوفی
۲۲
منزلت عبدالمطلب در قیامت
محمد بن یحیی
زراره بن اعین شیبانی
قمی
کوفی
۲۳
منزلت عبدالمطلب در قیامت
علی بن ابراهیم
مقرن
قمی
–
۲۴
منزلت عبدالمطلب در قیامت
بعض اصحابنا
مفضل بن عمر جعفی
–
کوفی
۲۵
عبدالمطلب و سپاه فیل
عده من اصحابنا
ابان بن تغلب جریری
–
کوفی
۲۶
منزلت پیامبر(ص) نزد عبدالمطلب
علی بن ابراهیم
رفاعه بن موسی النخاس
قمی
کوفی
۲۷
شیر خوردن پیامبر(ص) از ابوطالب
محمد بن یحیی
ابوبصیر اسدی
قمی
کوفی
۲۸
تشبیه ابوطالب به اصحاب کهف
علی بن ابراهیم
هشام بن سالم
قمی
کوفی
۲۹
ایمان ابوطالب
حسین بن محمد و محمد بن یحیی
اسحاق بن جعفر الصادق(ع)
قمی
مدنی
۳۰
دفاع ابوطالب از پیامبر(ص)
علی بن ابراهیم
هشام بن حکم
قمی
کوفی
۳۱
هجرت پیامبر(ص) پس از درگذشت ابوطالب
علی بن ابراهیم
عبید بن زراره بن اعین
قمی
کوفی
۳۲
اسلام ابوطالب به حساب جُمَّل
علی بن محمد و محمد بن یحیی
محمد بن عبداللّه، رفعه
قمی
–
۳۳
اسلام ابوطالب به حساب جُمَّل
محمد بن یحیی
اسماعیل بن ابیزیاد سکونی
قمی
کوفی
۳۴
فضیلت فرزندان
عبدالمطلب
محمد بن یحیی
اصبغ بن نباته حنظلی
قمی
کوفی
۳۵
کیفیت نماز بر پیامبر(ص)
محمد بن حسن طائی رازی
عبدالغفار بن قاسم انصاری
۳۶
محل دفن پیامبر
محمد بن یحیی
عقبه بن بشیر
قمی
–
۳۷
محل دفن پیامبر(ص)
علی بن ابراهیم
عبداللّه بن علی
حلبی
قمی
حلبی
۳۸
نماز مهاجر و انصار بر پیامبر(ص)
محمد بن یحیی
جابر بن یزید جعفی
قمی
کوفی
۳۹
معنای سلام بر رسول
خدا
بعض اصحابنا رفعه
داود بن کثیر رقی
–
۴۰
کیفیت صلوات امام صادق(ع) بر پیامبر(ص)
حسن بن محبوب سراد
عبداللّه بن سنان
کوفی
کوفی
بررسی سند
مشایخ کلینی و سهم آنها، در بخش «مولد النبی(ص)»، به شرح زیر است:
۱٫ ده روایت از محمد بن یحیی بن عطار قمی. چهار روایت دیگر را نیز محمد بن یحیی، با دیگران (حسین بن محمد و علی بن محمد بن عبداللّه) نقل کرده است؛ بنابراین، چهارده روایت از چهل روایت، به واسطۀ محمد بن یحیی عطار اشعری قمی نقل شده که از جملۀ مشایخ کلینی بوده است؛
۲٫ هشت روایت از علی بن ابراهیم بن هاشم قمی؛
۳٫ چهار روایت از احمد بن ادریس اشعری قمی. کلینی از شاگردان او بوده، روایات را بدون واسطه از او نقل کرده است؛
۴٫ چهار روایت از حسین بن محمد اشعری قمی؛
۵٫ یک روایت از علی بن محمد بن عبداللّه؛
۶٫ هشت روایت از عده من اصحابنا که در شش مورد، پس از «عده من اصحابنا»، نام احمد بن محمد آمده که اشاره به احمد بن محمد بن عیسی اشعری است. احمد بن محمد بن عیسی دو کتاب به نامهای فضل النبی(ص) و کتاب الاظله داشته است (نجاشی، ۱۴۰۷: ۱/۸۲). کلینی بسیاری از روایات خود را از طریق محمد بن یحیی، علی بن ابراهیم و احمد بن ادریس، از کتاب احمد بن محمد بن عیسی نقل کرده است. او همان کسی است که سهل بن زیاد را به دلیل غلو، از قم اخراج کرد؛
۷٫ دو روایت از علی بن محمد عَلّان رازی از ری؛
۸٫ یک روایت از سهل بن زیاد از ری؛
۹٫ یک روایت از محمد بن حسن رازی از ری؛
۱۰٫ یک روایت از حسن بن محبوب از کوفه.
از بررسی آخرین راوی این چهل روایت به دست میآید که اکثر قریب به اتفاق مشایخ کلینی، در بخش «مولد النبی(ص)»، از محدثان حوزۀ حدیثی قم بودهاند. محدثان ری، با چهار روایت، در درجۀ بعد قرار گرفتهاند و نقش محدثان کوفه ناچیز و در حد یک حدیث بوده است.
از بررسی خاستگاه نخستین راوی این چهل روایت روشن میشود که راوی ۲۶ روایت اهل کوفه بودهاند؛ اما هیچیک از راویان کوفی سهم چشمگیری در نقل این روایات نداشتهاند و کلینی از هریک از راویان، به صورت پراکنده، روایتی برگزیده و نقل کرده است.
از بررسی نخستین و آخرین راوی این احادیث به دست میآید که بیشتر این احادیث هرچند منشأ کوفی داشته است، به تأیید محدثان قمی رسیده است و ازاینرو، کلینی با آرامش خاطر، آنها را نقل و با دیدگاه خود، تعدادی از آنها را گزینش کرده است. ازاینجهت میتوان احادیث این باب کافی را ترکیبی از گرایشهای کوفی و قمی و برایند نظرهای آنان دربارۀ پیامبر(ص) دانست.
در اسناد بیست روایت از روایات چهلگانه، افرادی وجود دارند که به لحاظ رجالی، به آنها خدشه وارد است. برخی از آنها گرایشهای مذهبی غیر دوازدهامامیداشتهاند. سالم بن ابیحفصه عِجلی (از مرجئه و از سران بتریه) (کشی، ۱۳۴۸: ۱/۲۳۵؛ ابنداود حلی، ۱۴۱۱: ۱/۴۵۵)، علی بن ابیحمزه (طوسی، بیتا: ۱/۲۸۳)، دُرُست بن منصور واقفی (طوسی، ۱۳۸۱: ۱/۳۳۶) و اسماعیل بن ابیزیاد سَکونی نیز از راویان عامه شمرده شدهاند (علامه حلی، ۱۴۱۱: ۱۹۹). شش تن از راویان هم به غلو متهم شدهاند که عبارتاند از: صالح بن سهل همدانی (که غالی و جاعل معرفی شده است. ابنغضائری، ۱۳۶۴: ۱/۶۹)، مُفَضَّل بن عمر جُعفی (که رجالیان متقدم شیعه او را ضعیف، غیرقابل اعتماد و مرتفع القول دانستهاند. نجاشی، ۱۴۰۷: ۱/۴۱۶)، جابر بن یزید جُعفی (برخی رجالیان شیعه در روایات و عقیدۀ او تردید کردهاند. همان: ۱۲۸)، محمد بن سنان زاهری (که ابنغضائری او را ضعیف، غالی و وضّاع معرفی کرده است. ابنغضائری، ۱۳۶۴: ۱/۹۲؛ طوسی، بیتا: ۱/۴۰۶)، داود بن کثیر رَقّی (که نجاشی او را ضعیف و مورد اعتماد غالیان و ابنغضائری فاسد المذهب دانستهاند. نجاشی، ۱۴۰۷: ۱/۱۵۶؛ ابنغضائری، ۱۳۶۴: ۱/۵۸) و احمد بن هلال عَبَرتایی (که طوسی او را غالی و متهم در دین شناسانده است. طوسی، بیتا: ۱/۸۳).
بررسی محتوا
همۀ چهل روایت باب «مولد النبی(ص)»، مستقیم یا غیر مستقیم، به پیامبر(ص) ارتباط مییابد و درصدد است جایگاه دینی رسول خدا(ص) را نشان دهد. نوزده روایت از آنها به بیان ویژگیها و فضایل آن حضرت میپردازد. چهارده روایت به بستگان پیامبر(ص) اختصاص دارد و پنج روایت از وفات و دفن ایشان حکایت میکند. از نظر سنخشناسی، روایات برگزیدۀ کلینی دو گونه است: بیانکنندۀ امور طبیعی و بیانکنندۀ امور غیر طبیعی.
روایات بیانکنندۀ امور طبیعی
دستهای از روایات به جنبههای طبیعی و عادی اشاره دارد؛ مانند برتری پپامبر(ص) از دیگران، معراج ایشان، وصف چهرۀ حضرت، آگاهی پیامبر(ص) از اهل بهشت و دوزخ، ویژگیهای اخلاقی پیغمبر(ص)، حرمت آتش بر پدر و مادر ایشان، محشور شدن عبدالمطلب با سیمای انبیاء(ص)، گزارش رویداد اصحاب فیل و اقدامات عبدالمطلب، جایگاه پیامبر(ص) نزد عبدالمطلب، تشبیه ابوطالب به اصحاب کهف، ایمان ابوطالب با تکیه بر اشعار او، حمایت ابوطالب از رسول خدا(ص) در برابر مشرکان، خروج پیامبر(ص) از مکه پس از رحلت ابوطالب، اسلام ابوطالب، کیفیت نماز خواندن بر پیامبر(ص) و اختلاف در مکان دفن آن حضرت.
این احادیث هرچند به هدف نشان دادن جایگاه دینی رسول خدا(ص) و به تبع، حجت بودن ایشان در کنار یکدیگر گرد آمده است، به لحاظ محتوا، گاه به موضوعات تاریخی عنوانداری، همچون رویداد فیل اشاره میکند. شمار روایات گزارشگر امور عادی مجموعاً ۲۶ است. همۀ روایات منقول از علی بن ابراهیم قمی در این دسته جای میگیرد.
روایات بیانکنندۀ امور غیر طبیعی
چهارده روایت اطلاعاتی مربوط به امور غیرطبیعی دربردارد و از پیامبر(ص) چهرهای فرابشری نشان میدهد. تأکید این روایات بر منزلت قدسی پیامبر(ص) و ائمه(ع) است که برخی جریانهای شیعه در آن تردید دارند. روایات حاکی از تفویض امور مخلوقات و حرامها و حلالها به ائمه(ع) (روایت ۵)، خلقت پیشین و نوری پیامبر(ص) و ائمه(ع) و پیمان مخلوقات بر پیروی از اهلبیت(ع) (روایت ۳ تا ۱۰)، سایه نداشتن پیامبر(ص) و سلام جمادات بر ایشان (روایت ۱۱)، تعیین امام علی(ع) به جانشینی پیامبر(ص) در معراج (روایت ۱۳)، نامۀ تعزیت خداوند به اهلبیت(ع) در رحلت پیامبر(ص) (روایت ۱۹)، نورافشانی آن حضرت در شب (روایت ۲۰) و شیر خوردن پیامبر(ص) از سینۀ ابوطالب در کودکی (روایت ۲۷) از جملۀ این احادیث است. این روایات با گرایشهای مفوضه همسوست که ائمه(ع) را فوق بشر، دارای علم نامحدود و توانا بر تصرف در کائنات میدانستند. این گروه معتقد بودند که خداوند کار جهان از خلق و رزق و اختیار و تشریع احکام را به ائمه(ع) تفویض فرموده است (فرمانیان، ۱۳۸۷: ۱۴۳). روایات محمد بن سنان و مفضل بن عمر در این دسته جای دارد.
بهطورکلی، در این احادیث، دو خط پیگیری میشود: اول نشان دادن جایگاه دینی پیامبر(ص) و دوم جایگاه دینی امام علی(ع) و اهلبیت(ع) که استمرار پیامبر(ص) هستند. اتحاد امام علی (ع) با پیامبر(ص) در این روایات، از هنگام آفرینش نور این دو آغاز شده و در مراحل بعدی زندگی رسول خدا(ص)، خود را نشان میدهد. آفرینش نوری پیامبر(ص)، علی(ع) و ائمه(ع)، سالها پیش از آفرینش موجوادت انجام و اطاعت و پیروی از آنها به مخلوقات سفارش شده است. در معراج، به ولایت امام علی(ع) اشاره میشود و پیامبر(ص) برای علی(ع) و شیعیان او استغفار میکند. به پدر امام علی(ع) بهای ویژهای داده شده و او در حد انبیاء(ع) معرفی میشود که مأمور رساندن وصایای رسولان گذشته به پیامبر اسلام(ص) بودند. پس از درگذشت پیامبر(ص)، ادامۀ مأموریت ایشان بر عهدۀ اهلبیت(ع) قرار میگیرد و در شب وفات پیامبر(ص)، نامۀ تعزیت خداوند به اهلبیت(ع) میرسد که در آن، خداوند جایگاه اهلبیت(ع) را بیان میکند و دوستی با آنان و اطاعت از ایشان را واجب میشمارد.
روش ارائۀ بخش حدیثی
نظم در ساختار داخلی از ویژگیهای روش تنظیم این بخش است. کلینی با نظم خاصی، احادیث را مرتب کرده و میان احادیث چهلگانۀ باب ارتباط وجود دارد. ده حدیث اول به پیش از بعثت پیامبر(ص) مربوط است و دربارۀ خلقت پیامبر(ص) و برتری او از مخلوقات است. یازده روایت بعدی راجع به ویژگیهای ناشی از پیامبری، مانند سایه نداشتن و ساطع شدن نور از ایشان در تاریکی است. سیزده روایت بعد به بستگان پیامبر(ص)، شامل عبدالمطلب، ابوطالب، پدر و مادر آن حضرت، حمزه، جعفر و حسنین(ع) اختصاص یافته است. شش روایت پایانی دربارۀ درگذشت پیامبر(ص) و شیوۀ دعا کردن برای آن حضرت است. بنابراین، چینش داخلی روایات منطقی است. اکتفای به چهل حدیث، در این باب نیز ممکن است به دلیل اهمیت این عدد بوده باشد.
برخی روایات، به ظاهر، در جای خود قرار ندارد؛ اما در واقع، با توجه به حدیث پیشین و برای توضیح دربارۀ آن و برطرف کردن ابهامش آمده است؛ مثل روایت ۳۹ و ۴۰٫ چون در حدیث ۳۸ ضمن بیان کیفیت نماز بر پیامبر(ص)، آیۀ «إنّ اللّه و مَلائکتَه … و سَلّموا تَسلیماً» (احزاب: ۵۶) آمده است، در حدیث بعدش، مراد از سلام بر پیامبر(ص) و در حدیث ۴۰، نحوۀ درود فرستادن امام صادق(ع) بر ایشان بیان شده است.
مشخص بودن منابع هم، در ارائۀ احادیث کافی رعایت شده است. اگرچه روشن نیست کلینی احادیث این باب را چگونه از استادانش دریافت کرده، او با ارائۀ اسناد، مسیر نقل و منشأ حدیث را مشخص کرده است. تکتک احادیث این باب مسند و دارای ناقلان مشخص است. کلینی ۳۱ حدیث این باب چهلحدیثی را به صورت مستقیم، از استادان خود نقل و ۸ حدیث را با تعبیر «عده من اصحابنا» آغاز میکند که به افراد تعریفشدهای از میان استادان وی بازمیگردد (حمادی و طباطبایی، ۱۳۹۱: ۱۰۰-۱۰۱).
کلینی امانت علمی را در التزام به آنچه از استادانش شنیده یا در کتابها دیده رعایت کرده است. اگر دو حدیث، از جهت متن و سند، با یکدیگر اندک تفاوتی داشته باشد، وی مسیر هر دو سند را در بخش اختلافی مشخص و تفاوتهای متنی را نیز ذکر کرده است؛ مثل روایتهای ۲۱ و ۲۴٫ او دربارۀ روایت ۲۱ توجه میدهد که متن نقلشده از ابنفضال افزودهای دارد.
بااینحال، سند همۀ روایات این باب متصل نیست. برخی از روایات مرسل[۱] و تعدادی مرفوع است. روایتهای ۸، ۱۰، ۱۶، ۱۹، ۲۱ و ۴۰ مرسل و روایتهای ۳۲ و ۳۹ مرفوع است؛ چنان که خود کلینی تذکر میدهد (عن محمد بن عبداللّه رفعه؛ بعض اصحابنا رفعه). در این کتاب، گرچه شیوۀ کلینی بهکارگیری اسناد است، گاه روایتی، مانند روایت ۲۹، بدون ذکر سند، ذیل روایت پیشین بیان میشود. در روایت ۲۹، برای اثبات ایمان ابوطالب، به بندی از شعر او به روایت امام صادق(ع) استناد شده است. کلینی در ادامه، روایتی را نقل میکند که متضمن دو بیت دیگر از اشعار ابوطالب است؛ ولی مشخص نمیکند روایت از کدام امام است و هیچ سندی ارائه نمیدهد.
بر اساس منطق کلینی در گزینش روایات، افراد موجود در اسناد این باب، خاستگاهها و گرایشهای فکری گوناگون دارند. کلینی بر اساس نام راویان، روایتی را حذف نکرده و به ضعیف یا ثقه بودن آنها توجهی نداشته است. به نظر میرسد کلینی بیشتر به محتوای احادیث نظر داشته و کوشیده تا میان دو خط فکری امامیه تلفیقی صورت دهد و در قالب گزینش احادیث، نظریه و طرح خویش را تکامل بخشد. ازاینجهت، افراد موجود در سند اولویت نخست و مورد توجه جدی وی نبوده؛ بلکه برایند متن برای وی مهمتر بوده است؛ او ازهمینرو، از آوردن روایات افراد متهم به غالیگری یا گرایشهای دیگری چون واقفیه و فطحیه ابایی نداشته و آنچه را به کار گرفته که میتوانسته است دیدگاههایش را تقویت کند. احادیث برگزیدۀ کلینی نشان میدهد که او در کشاکشهای میان جریانهای داخلی شیعه، بیشتر جانب گروهی را گرفته که بر منزلت قدسی اهلبیت(ع) تأکید میکردند؛ گرچه عرصه را مطلقاً در انحصار آنها قرار نداده است. حرکت میان این دو جریان نقشۀ راه کلینی و مهمترین معیار گزینش روایات در روششناسی اوست.
در باب «مولد النبی(ص)» هیچ اظهار نظری از کلینی ثبت و هیچ روایتی با روایت دیگر مقایسه یا بر دیگری ترجیح داده نشده است. از آوردن اخبار متعارض نیز پرهیز شده و برای زدودن ابهام برخی روایات کوششی صورت نگرفته است؛ از جمله برای برطرف کردن ابهام دو روایت مربوط به اسلام آوردن ابوطالب به حساب جُمَّل (روایت ۳۲ و ۳۳). کلینی همچنین، یک محتوا را با الفاظ و اسناد گوناگون آورده است. این تکرار میتواند ضعف سندی برخی روایات را جبران کند.
محتوای برخی احادیث این باب با اطلاعات تاریخی سازگار نیست؛ برای نمونه طبق حدیث ۳۱، پیامبر(ص) در هجرت به مدینه، به کوه حَجون پناه برد؛ درحالیکه طبق تاریخ، ایشان در این هجرت، به کوه ثور پناه برد (بلاذری، ۱۴۱۷: ۱/۲۶۰؛ ابنسعد، ۱۴۱۰: ۱/۱۷۷؛ مقریزی، ۱۴۲۰: ۱/۵۸؛ ذهبی، ۱۴۱۳: ۱/۳۲۱؛ ابنکثیر، ۱۴۰۷: ۳/۱۷۹).
نتیجه
کلینی بیش از دیگر نویسندگان کتب اربعۀ شیعه، به زندگانی و سیرۀ رسول خدا(ص) توجه کرده است. توجه او به تاریخ و سیرۀ پیامبر(ص) و اختصاص عنوانی ویژۀ تاریخ در کتاب کافی نشاندهندۀ علاقۀ صرف او به تاریخ نیست و آنچه در این عنوان پی گرفته شده، گزارش برتریها و ویژگیهای پیامبر(ص) و امامان(ع)، از دیدی کلامی و برای برقراری تعادل میان دو جریان رقیب شیعی است. روش کلینی در بخش «مولد النبی(ص)» را میتوان آمیختهای از روش تاریخی و حدیثی دانست. وی در بخش تاریخی، از گزارشهای مشهور دربارۀ پیامبر(ص) بهره برده و آنها را به صورت موجز و بدون ارائۀ سند منعکس کرده است؛ چنان که محور مطالب تاریخی مربوط به پیامبر(ص) را گزارشهای مندرج در کتابهای اهلسنت قرار داده و گزارشهای شیعی را به صورت فرعی و ذیل روایت مشهور درج کرده است. مرجعیت راوی و سند که برای برخی محدثان حرف نخست را میزده، از نظر کلینی، ارزش درجۀ نخست را نداشته است؛ ازاینرو، وی از احادیث با اسناد مخدوش و تردیدبرانگیز هم در رسیدن به اهداف و اندیشههایش استفاده کرده است.
[۱]. مرسل روایتی است که از سلسلۀ سند آن، یک راوی یا بیشتر حذف یا یکی از رجال سندش، به گونۀ مبهم ذکر شده باشد. کلینی در روایت هشتم نمیتوانسته به صورت مستقیم، از سهل بن زیاد نقل کرده باشد؛ بلکه از دایی خود، علی بن محمد (علان)، روایت کرده؛ اما نام علان، در سند نیامده است. وضع روایت دهم نیز چنین است و نام احمد بن ادریس، در سند از قلم افتاده است.
مراجع
ابنبابویه، محمد بن علی (۱۴۱۳ق). من لا یحضره الفقیه، ج۱ و ۲، قم: دفتر انتشارات اسلامی.
ابنحبیب بغدادی (بیتا).المحبَّر، بیروت: دارالآفاق الجدیده.
ابنداود حلی، حسن بن علی (۱۴۱۱ق). رجال ابنداود، ج۱، تهران: انتشارات دانشگاه تهران.
ابنسعد، محمد بن سعد (۱۴۱۰ق). طبقات الکبری، ج۱، بیروت: دارالکتب العلمیه.
ابنشهرآشوب، محمد بن علی (۱۳۷۹ق). المناقب، ج۱، قم: علامه.
ابنغضائری، احمد بن حسین (۱۳۶۴ق). رجال ابنغضائری، ج۱، قم: مؤسسۀ اسماعیلیان.
ابنکثیر، اسماعیل بن عمر (۱۴۰۷ق). البدایه و النهایه، ج۳، بیروت: دارالفکر.
اربلی، علی بن عیسی (۱۴۲۱ق). کشف الغمه، ج۱، قم: رضی.
امین، محسن (۱۴۰۳ق). اعیان الشیعه، ج۱، بیروت: دارالتعارف.
بخاری، محمد بن اسماعیل (۱۴۰۱ق). صحیح البخاری، ج۵، بیروت: دارالفکر.
بلاذری، احمد بن یحیی (۱۴۱۷ق). انساب الاشراف، ج۱، بیروت: دارالفکر.
حمادی، عبدالرضا؛ طباطبایی، محمدکاظم (۱۳۹۱ش). «الکافی و گفتمانحدیثی»، علوم حدیث، سال ۱۷، شمارۀ ۶۶، ص ۹۸-۱۱۳٫
داداشنژاد، منصور؛ کرمی، فاطمه (۱۳۹۳ش). «ارزیابی و بازیابی مستندات گزارشهای تاریخی کلینی دربارۀ مولد النبی(ص)»، علوم حدیث، سال نوزدهم، شمارۀ ۷۱، ص۱۶۲-۱۸۵٫
ذهبی، محمد بن احمد (۱۴۱۳ق). تاریخ الاسلام، ج۱، چ۲، بیروت: دارالکتاب العربی.
طبرسی، فضل بن حسن (۱۳۹۰ق). اعلام الوری بأعلام الهدی، تهران: اسلامیه.
طوسی، محمد بن حسن (۱۳۹۰ق). الاستبصار فیما اختلف من الاخبار، تهران: دارالکتب الاسلامیه.
ـــــــــــــ (۱۴۰۷ق). تهذیب الاحکام، ج۲، تهران: دارالکتب الاسلامیه.
ـــــــــــــ (۱۳۸۱ق). رجال طوسی، ج۱، نجف: انتشارات حیدریه.
ـــــــــــــ (بیتا). الفهرست، ج۱، نجف: المکتبه المرتضویه.
علامه حلی، حسن بن یوسف (۱۴۱۱ق).الخلاصه للحلی، قم: دارالذخائر.
فرمانیان، مهدی (۱۳۸۷). آشنایی با فرق تشیع، قم: مرکز مدیریت حوزۀ علمیه.
کشی، محمد بن عمر (۱۳۴۸ش) رجال الکشی، ج۱، مشهد: انتشارات دانشگاه مشهد.
کلینی، محمد بن یعقوب (۱۴۰۷ق). الکافی،ج۲ و۴ و۵ و۶ و۷، تهران: دارالکتب الاسلامیه.
مفید، محمد بن محمد (۱۴۱۴). تصیح اعتقادات الامامیه، تحقیق حسین درگاهی، قم: کنگرۀ شیخ مفید.
ـــــــــــــ (۱۴۱۳ق). مسار الشیعه، قم: کنگرۀ شیخ مفید.
مقریزی، احمد بن علی (۱۴۲۰ق). امتاع الاسماع، ج۱، بیروت: دارالکتب العلمیه.
نجاشی، احمد بن علی (۱۴۰۷ق). رجال النجاشی، ج۱، قم: انتشارات جامعۀ مدرسین.
منبع: مقاله ۲، دوره ۲، شماره ۲، بهار ۱۳۹۴، صفحه ۳۹-۵۳
نوع مقاله: مقاله پژوهشی شیعه پژوهی
نویسندگان
منصور داداش نژاد ۱؛ فاطمه کرمی۲
۱استادیار پژوهشگاه حوزه و دانشگاه
۲کارشناس ارشد تاریخ اسلام جامعهالزهرا