مبادی عصمت
مبادی عصمت
عصمت و جایگاه آن
یکی از مهمترین مباحث در علم امامشناسی، بحث «عصمت» است. ضرورت این بحث هنگامی مشخص خواهد شد که بدانیم حجیت قول و فعل و تقریر امام در گرو اثبات عصمت است و بدون آن نمیتوان به عمل و سخن امام اعتماد کرد یا به آن استناد نمود! در نتیجه یکی از اهداف مهم وجود امام که همان هدایت است نقض خواهد شد.
تعریف عصمت
لغت «عصمت» از عَصَم معادل مَسَکَ به معنای نگهداری و گرفتن است و اعتصمام به معنای استمساک و معصوم به معنای مصون و محفوظ و منزه از خطاست.[۱]
واژههای قرآنی عصمت
واژه عصمت و مشتقات آن در قرآن نیز بیشتر به معنای محافظت و نگهداری آمده است. مانند:
- {وَاللهُ یَعْصِمُکَ مِنَ النّاسِ}؛[۲] و خدا تو را از شر مردم حفظ میکند.
- {لاَ عَاصِمَ الْیَوْمَ مِنْ أَمْرِ اللهِ إِلّا مَن رَحِمَ}؛[۳] امروز هیچ حافظ و نگهداری در برابر فرمان خدا نخواهد بود، مگر برای کسی که خدا به او رحم کند.
- {وَاعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللهِ جَمِیعاً وَلاَ تَفَرّقُوا}؛[۴] همگی با تمسک به ریسمان الهی خود را از خطر انحراف نگهدارید و گروه گروه نشوید.
تعریف عصمت در روایات
قال الصادق: المعصوم هو الممتنع بالله من جمیع محارم الله وقال الله تبارک وتعالی: {وَ مَنْ یَعْتَصِمْ بِاللهِ فَقَدْ هُدِیَ إِلی صِراطٍ مُسْتَقیمٍ}؛[۵] حضرت امام صادق میفرماید: معصوم کسی است که به توفیق و مدد الهی از همه محارم الهی محفوظ مانده و خداوند متعال میفرماید: «هر کس خود را به خدا بسپارد و در پناه او درآید به راه راست هدایت میشود.»[۶]
عصمت در اصطلاح علم کلام
به اعتقاد شیعه امامیه، عصمت نیرویی الهی است که انسان را از هرگونه لغزش و خطا محافظت میکند.
موارد عصمت
دایرهی عصمت گسترده و وسیع است و شامل عصمت علمی و عملی میشود از این رو به برخی از موارد آن اشاره میکنیم:
- عصمت در وحی؛ هم در ادراک آن و هم در حفظ آن و هم در ابلاغ آن.
- عصمت از گناه و معصیت؛ کبیره باشد یا صغیره.
- عصمت نسبت به جرم و جنایت؛ عمدی باشد یا سهوی.
- عصمت در لغزش و خطا؛ ظاهری باشد یا باطنی.
- عصمت در سهو و نسیان؛ در خواب باشد یا بیداری.
- عصمت نسبت به ترک اولی انجام مکروه یا ترک مستحب.
- عصمت از رذائل اخلاقی؛ شک و تردید در احکام و مسائل دینی باشد یا دنیوی.
- عصمت در گفتار و رفتار؛ در سیره فردی و خانوادگی باشد یا اجتماعی.
- عصمت نسبت به افعال قبیح و ناپسند؛ خلاف عرف و عادت باشد یا خلاف مروّت.[۷]
- عصمت در زمان؛ قبل از رسالت یا امامت باشد یا پس از آن (از آغاز ولادت تا پایان عمر).
صاحبان عصمت
به اعتقاد شیعه، عصمت پیرامون سه دسته از افراد مطرح میشود:
- ملائکه و فرشتگان الهی؛
- انبیاء الهی از آدم تا خاتم؛
- ائمه اطهار (حضرات چهارده معصوم).
انواع عصمت
مقام عصمت نیز مانند دیگر صفات و ویژگیها دارای اقسام و مراتبی است، که از جانب خداوند متعال به هر صنف و گروه از معصومین درجات و مراتبی از آن عطا شده است.
مرتبه کامل عصمت در علم و عمل و به طور مطلق ـ موارد دهگانهای که گذشت ـ تنها به چهارده معصوم اختصاص دارد. عصمت اهل بیت همانند دیگر صفات و ویژگیهای آنان مطلق و در اوج کمال است، همان طور که علم آنان کامل، ولایتشان تمام و صفاتشان در حد کمال مطلق است.
مرتبه دیگر عصمت را انبیاء الهی و فرشتگان الهی دارا هستند، یعنی از هرگونه گناه و معصیت در افعال و اعمال و سهو و نسیان، در امر ادراک وحی و ابلاغ آن مصون هستند؛ اما ممکن است از آنان ترک اولی سر بزند که البته این امر نافی مقام عصمت و نبوت نیست همانطور که به برخی از ترک اولی یا لغزشهای انبیاء یا فرشتگان الهی در آیات و روایات اشاره شده است. مانند: ترک اولای حضرت یونس یا لغزش فطرس ملک و… .
اما همین ترک اولی یا مستحب یا انجام مکروه، هر چند گناه و معصیت نیست در مورد چهارده معصوم به هیچوجه متصوّر نمیباشد.
عصمت امام زادگان عظیمالشأن
برخی از امامزادگان عظیم الشان نیز در مرتبهی بالای عصمت (پس از امامان معصوم و انبیاء الهی) هستند. شخصیتهایی چون حضرت قمر بنی هاشم ابالفضل العباس، زینب کبری، علی اکبر، حضرت فاطمه معصومه، و… صلوات الله علیهم اجمعین، بدون شک و تردید در مرتبه عالی عصمت قرار دارند، هرچند که به مقام کامله عصمت چهارده معصوم نمیرسند. از این رو علمای بزرگ شیعه در مقام عصمت این امام زادگان و اثبات آن با دلائل متعدد، کتابهایی را تألیف نمودهاند.[۸]
تفاوت دو عصمت
عصمت ائمه اطهار هم در بُعد علمی است و هم در بعد عملی، اما عصمت امامزادگان عظیم الشأن تنها در بعد عملی است و لزومی ندارد که در بُِعد علمی نیز معصوم باشند. اما نکته قابل توجه این است که امام زادگان عظیم الشأن بهره فراوانی از علم لدنی و علوم ائمه اطهار داشتهاند، چرا که در دامان امامان معصوم پرورش یافتهاند، نظیر حضرت زینب کبری که امام سجاد در شأن ایشان فرمودند: «أنت بحمد لله عالمه غیر معلّمه».[۹]
اما با وجود این، علم و آگاهی این بزرگواران از سنخ علم مطلق حضرات چهارده معصوم نیست. بنابراین عصمت آنان نیز مطلق نیست اگرچه در مقام عمل هیچ گناه و خطایی از آنان سر نزده است.
تفاوت دیگر: عصمت ائمه اطهار جنبه وجوبی دارد و با دلائل عقلی و نقلی ثابت میشود که عصمت برای آن بزرگواران لازم و ضروری است، اما عصمت برای امامزادگان عظیم الشأن واجب نیست گرچه دارا هستند.
مرتبه نازله عصمت
مرتبه دیگری از عصمت را ممکن است برخی اولیاء الهی نیز کسب کنند، یعنی یک ولی خدا از آغاز تکلیف تا پایان عمر ممکن است حتی یک گناه هم انجام ندهد یا هیچ واجبی را ترک نکند بلکه مقید به انجام مستحبات و ترک مکروهات نیز باشد، اما خطاها و لغزشهای جزئی یا سهو و نسیان از او صادر شود. این همان عصمت عملی است که غیر از عصمت علمی است.[۱۰]
برخی از مؤمنین هم ممکن است تنها در برخی موارد عصمت داشته باشند. به عنوان مثال یک مؤمن شاید تا پایان عمر حتی یک مرتبه هم در ذهنش خطور نکند که شراب بنوشد، یا فلان عمل قبیح را مرتکب شود، یا نماز خود را به صورت عمدی ترک کند. اما در انجام مستحبات و ترک مکروهات به طور کامل موفق نیست. این هم مرتبه نازلهای از عصمت است، آن هم به صورت جزئی و تنها در برخی موارد.
در مورد اطفال و کودکان نیز که واژه معصوم به کار میرود به دلیل آن است که از دایره تکلیف خارج هستند و هیچ گونه تکلیفی به آنان تعلق نمیگیرد.
قال علی: أن القلم رفع عن الصبی حتی یحتلم؛[۱۱] قلم تکلیف از کودکان تا زمان بلوغ برداشته شده است.
بنابراین اطفال و کودکان به حقیقت مرتبهای از عصمت را دارا هستند. چرا که نه دروغ میگویند نه غیبت میکنند و نه تهمت میزنند و وجودشان از کبر و غرور و عجب و بغض و کینه خالی است و فطرتی سالم و خداجو دارند. اگرچه در اثر معاشرت با اطرافیان خود به تدریج خطاها و لغزشها را فرا میگیرند.
عصمت مطلق، عصمت نسبی
عصمت کلی مشکک است که مراتب و درجاتی دارد، عصمت مطلق و کامل تنها اختصاص به چهارده معصوم دارد و دیگران ظرفیت پذیرش چنین عصمتی را ندارند، اگرچه هر کسی میتواند درجه یا مرتبهای از عصمت را کسب نماید. به همین دلیل در برخی دعاها از خداوند متعال عصمت را میخواهیم مانند:
عصمت در باقیمانده عمر
اللهم صل علی محمد و آل محمد و اغفرلی ما سلف من ذنوبی و اعصمنی فیما بقی من عمری؛[۱۲] خدایا بر محمد و آل محمد درود فرست و گناهان گذشته مرا بیامرز و در مابقی عمر مرا عصمت بخش و از خطا حفظ فرما.
عصمت از تمام گناهان
اللهم و اعصمنی من المعاصی کلها و من الشیطان الرجیم آمین رب العالمین؛[۱۳] خداوندا مرا از همه گناهان و از شیطان رانده شده حفظ فرما و دعای مرا مستجاب کن ای پروردگار جهانیان.
عصمت از لغزشها
اللهم اعصمنی من الزلل؛[۱۴] خداوندا مرا از تمام لغزشها حفظ فرما.
بهترین عصمتها
و اعصمنا من الذنوب خیر العصم؛[۱۵] خداوندا به ما عصمت از گناهان را بده آن هم بهترین عصمتها را.
بدیهی است که، مقصود از درخواست عصمت در ادعیه و زیارات همان عصمت نسبی است و یا آن که معنای لغوی آن (حفظ و نگهداری) در نظر گرفته شده است، اما به هر صورت به غیر از عصمت مطلق، درخواست مراحلی از عصمت، نیز برای همگان قابل دسترسی است که اگر چنین نبوده، ما را به طلب کردن آن امر نمیکردند.
منشأ عصمت
در بین متکلمان شیعه نظرات مختلفی پیرامون منشأ عصمت وجود دارد، برخی تنها لطف الهی را علّت عصمت میدانند و برخی دیگر عقیده دارند که سرچشمه و منشأ عصمت، علم است. و البته آن هم برخاسته از لطف الهی است.
به عقیده ما نظریه دوم صحیحتر به نظر میرسد گرچه مخالفانی دارد. مخالفان این نظریه، علم را صورت حاصل در نفس میدانند که اگر گناه و معصیت را نفی کند قادر نیست سهو و نسیان را برطرف کند. اما به نظر ما علم اهل بیت از سنخ علم ما نیست. زیرا علم جزئی، عصمت جزئی میآورد ولی علم مطلق آن هم علم لدنی و علم الهی، عصمت مطلق و کامل میآورد. علم حضرات چهارده معصوم نوری است که تمامی تاریکیها و جهل و ظلمتها را از بین میبرد، علاوه بر آن سهو و نسیان را نیز برطرف میسازد. اگر ما به قبح و آلودگی نجاست علم داریم و از خوردن آن پرهیز میکنیم، اولیاء الهی به قبح و خباثت گناه و معصیت علم دارند و از آن دوری میکنند، ائمه اطهار با علم الهی خود تمامی زوایای پیدا و پنهان هستی را میبینند و به آن آگاهی کامل دارند تا آن جا که ترک اولی نیز در ساحت مقدس آنان راه ندارد. مرحوم علامه طباطبایی نیز در این خصوص میفرماید: امری که عصمت به واسطه آن تحقق مییابد، نوعی علم است که مانع از ارتکاب معصیت و خطا توسط صاحب آن علم میشود. عصمت که یک موهبت الهی است نوعی از علم و شعور است که با سایر انواع علم مغایرت دارد. سایر علوم گاهی مغلوب قوای دیگر واقع میشوند، ولی این علم همیشه بر سایر قوا غالب است و همه را به خدمت خود در میآورد و به همین جهت، صاحب خود را از کل ضلالتها و خطاها حفظ میکند.[۱۶]
برخی آیات و روایات این نظریه را تأیید میکند که ریشه عصمت در علم نهفته است. مانند:
{إِنّمَا یَخْشَی اللهَ مِنْ عِبَادِهِ الْعُلَمَاءُ}؛[۱۷] جز این نیست که از میان بندگان الهی تنها علما و دانشمندان هستند که از خدا میترسند.
امام صادق فرمودند:
نحن العلماء وشیعتنا المتعلمون وسائر الناس غثاءٌ؛[۱۸] منظور از علماء و دانشمندان، ما اهل بیت هستیم و شیعیان ما دانش آموختگان ما هستند و مابقی مردم همانند خار و خاشاک هستند.
علم خشیت میآورد و خشیت نیز عصمت را به دنبال خواهد آورد.
{وَ عَلَّمَکَ ما لَمْ تَکُنْ تَعْلَمُ}؛[۱۹] و خداوند آنچه را نمیدانستی به تو آموخت.
ریشه عصمت علم است همان گونه که ریشه معصیت جهل است. حضرت یوسف به خداوند متعال میگوید: اگر مرا از کید زنان دور نکنی، از جاهلان خواهم بود.
}أَکُنْ مِنَ الْجاهِلینَ{.[۲۰]
{إِنَّمَا التَّوْبَهُ عَلَی اللهِ لِلَّذینَ یَعْمَلُونَ السُّوءَ بِجَهالَهٍ}؛[۲۱] بیتردید توبه نزد خدا فقط برای کسانی است که از روی نادانی مرتکب کار زشت میشوند.
و حضرت علی نیز میفرمایند:
ظلمت نفسی و تجرأت بجهلی؛[۲۲] برخود ستم کردم و جرأت بر گناه پیدا کردم به خاطر جهل و نادانیام.[۲۳]
به میزان علم و معرفت به حضرت باری تعالی، خوف و خشیت از آن بارگاه ربوبی محقق میشود. هر مقدار علم و معرفت بیشتر شود خوف و خشیت نیز فزونی مییابد، در نتیجه اطاعت و تبعیت بیشتر میشود.[۲۴] حضرات چهارده معصوم چون در معرفهًْ الله به کمال مطلق رسیدهاند، در خوف الهی نیز بینظیر هستند و در مقام اطاعت و ترک معصیت نیز به سر حدّ کمال رسیدهاند. توبه و انابه و استغفار ایشان نیز نه به جهت انجام معصیت بلکه بدان جهت است که خوف و خشیت از ذات ربوبی در سراسر وجود آنان جلوهگر شده و خود را در برابر خداوند متعال کوچک و بیمقدار میدانند.[۲۵]
قال امیرالمؤمنین علی: قُرِنَت الحکمهُ بالعصمه؛[۲۶] حکمت با عصمت قرین و همراه است.
مرحوم آقا جمال خوانساری در توضیح این حدیث مینویسد:
حکمت همان علم صحیح و راست است و معنای حدیث آن است که شخص حکیم و صاحب حکمت، عصمتی به دست میآورد که مرتکب گناه و معصیت نخواهد شد.[۲۷]
موارد دیگری که میتواند به عنوان منشأ و سبب عصمت مطرح گردد عبارتند از: ایمان قوی و یقین کامل، تلازم دائمی با قرآن و توفیق و مدد الهی.[۲۸]
دیدگاه علمای شیعه پیرامون عصمت
علمای شیعه همواره پیرامون عصمت، اهمیت، ضرورت و مراتب آن، آثار ارزشمندی را تألیف کردهاند و یا در میان آثار کلامی، تفسیری و فقهی و اصولی خود به تناسب به موضوع عصمت اشاره نموده یا مقالات مستقلی را تدوین نمودهاند. به عنوان نمونه به برخی از این نظرات ارزشمند اشاره میشود:
شیخ مفید در تعریف عصمت میفرماید:
عصمت لطفی است از ناحیه خداوند متعال به طوری که معصوم را از انجام هر گناه و معصیت و ترک طاعت باز میدارد. هر چند قدرت انجام آن را داشته باشد.[۲۹]
سید مرتضی پیرامون حجیت اجماع مینویسد:
اجماع علمای شیعه به این جهت حجت است که قول امام در آن وجود دارد، امامی که ادله عقلی دلالت میکند که زمین هیچگاه از وجود او خالی نیست و او امامی است که معصوم از خطا در گفتار و کردار است.[۳۰]
شیخ طوسی در مراتب عصمت چنین میگوید:
سهو و اشتباه از اموری است که با دلائل قطعی و یقینی از پیامبر اکرم ممتنع است، علاوه بر آن که پیامبر و امام باید از آنچه که موجب نفرت عمومی و خلاف مروت است پرهیز کند.[۳۱]
شهید ثانی دلیل عظمت روایات را چنین میداند:
علم حدیث که برگرفته از پیامبر و امامانی است که در گفتار و کردار و تقریر و یا صفاتی از صفات همچون حرکات و سکنات و خواب و بیداری معصوم هستند، پس از قرآن، در بالاترین جایگاه ارزش و منزلت و ثواب قرار دارد.[۳۲]
علامه مجلسی عصمت را از ضروریات مذهب دانسته و مینویسد:
اعتقاد به عصمت به دلیل اجماع و روایات بسیار، در زمره ضروریات مذهب امامیه به شمار میرود و علمای شیعه برای اثبات عصمت علاوه بر دلائل فقهی به دلائل عقلی نیز استدلال میکنند.[۳۳]
جایگاه عصمت نزد علمای اهل سنت
در میان علمای اهل سنت، پیرامون عصمت، موارد و مراتب آن، اختلاف نظر فراوان و تعجب آوری وجود دارد، به نحوی که در میان اقوال آنان، از قول به عصمت مطلق تا انجام گناه کبیره برای انبیاء الهی به چشم میخورد.
برخی از آنان قائل به عصمت انبیاء الهی هستند، امّا فرشتگان و جانشینان انبیاء را معصوم ندانسته بلکه جائز الخطاء، حتی اهل گناهان کبیره میدانند! برخی دیگر قائل به عصمت انبیاء آن هم تنها در کبائر بوده و برخی دیگر انبیاء را تنها از هنگام بلوغ و برخی دیگر از هنگام نبوت معصوم میدانند، اما برخی دیگر از علمای اهل سنت به طور کلّی منکر عصمت انبیاء شدهاند.[۳۴]
نمونهای از نظریات علمای اهل سنت بیان میشود:[۳۵]
عصمت مطلق
زرقانی یکی از علمای بزرگ فرقه مالکیه در شرح خود بر کتاب موطأ مالک مینویسد:
بر اساس قول صحیح، پیامبر پس از نبوت و پیش از آن از گناهان کبیره و صغیره، عمداً و سهواً، در ظاهر و باطن، خفا و آشکار، در حالت جدّی و شوخی، خشنودی و غضب معصوم است. چگونه معصوم نباشد در حالی که همه صحابه، بر تبعیت از او در تأسی به او در تمام افعالش اجماع دارند.[۳۶]
عصمت در امور اختیاری
فخر رازی عصمت مطلق را قبول نداشته و ارتکاب معاصی را برای انبیاء جایز میداند و مینویسد:
انبیاء در زمان نبوت از گناهان کبیره و صغیره عمدی معصوم هستند اما سر زدن گناه در موارد سهوی از آنان جایز است.[۳۷]
پیامبر کافر!
ابو حامد غزالی نظریهی عجیبتری داشته و میگوید:
ما جایز میدانیم که خداوند متعال به شخص کافری مقام نبوت دهد و او را با معجزه تأیید کند.[۳۸]
نسبتهای ناروا به انبیاء الهی[۳۹]
در مهمترین منابع اهل سنت که بنابر نظر خودشان این منابع از معتبرترین کتب آنان پس از قرآن میباشد، مانند: صحیح بخاری، مسلم، مسند احمد و… بدترین نسبتهای ناروا و قبیحترین اعمال و زشتترین گناهان را به انبیاء الهی نسبت داده و حتی کذب و کفر و فحشاء را در احادیث جعلی و ساختگی خود به ساحت مقدس و معصوم انبیاء الهی روا میدارند.[۴۰]
معادل سازی واژهی عصمت!
اهل سنت در مقابل اعتقاد شیعه به عصمت اهل بیت، واژه معادلی را در نقطه مقابل آن با عنوان «عدالت صحابه ساختهاند» و آن دیدگاهی را که شیعه با دلائل عقلی و نقلی از قرآن و روایات در مورد عصمت اهل بیت دارد، بدون مبنا و دلیل به عدالت صحابه نسبت دادهاند تا آن جا که منکرین به عدالت تمامی صحابه را زندیق و کافر و… میدانند، حال آن که خود صحابه در زمان خود چنین عدالتی را (عصمتی!)، برای خود قائل نبوده و به آن نیز استناد نکردهاند. اما اهل بیت بارها به عصمت و طهارت خود استناد کردهاند.
نتیجهی این اشتباه بزرگ!
نتیجه قائل شدن به عدالت تمامی صحابه، آن هم در حد عصمت مطلق، این است که هر سخن و حدیثی که به یکی از صحابه ختم بشود حکم به صحت آن شود هرچند آن حدیث مخالف اعتقادات صحیح اسلامی باشد یا حتی اگر جعلی باشد و یا قائل آن حدیث شخصی هم چون ابوهریره، معاویه و… باشد.
نتیجه دوم این نظریه و اعتقاد غلط، توجیه تمامی کارهای خطا و اشتباه و لغزشها و گناهان بزرگ صحابه است. گویا همین که شخصی پیامبر خدا را دیده است و نام صحابی گرفته، پس مجاز به انجام هر خطا و گناه و معصیتی است. به عنوان مثال: عمل قبیح خالدبن ولید در مورد قتل مالک ابن نویره و زنا با همسر او در نگاه این افراد منافات با عدالت ندارد چون او صحابی رسول خدا بوده است.[۴۱]
حقیقت ماجرا!
علت همه این نظریات عجیب و غریب در مورد «عدم عصمت» انبیاء الهی از یک طرف و عدالت (عصمت) همه صحابه از طرف دیگر، تنها به کرسی نشاندن خلفای غاصب و ردّ و انکار نظر رسول خدا پیرامون وصایت و خلافت امیرالمؤمنین است.
[۱]. المفردات فی غریب القرآن، ص۳۳۶؛ و فرهنگ نوین، ص۴۴۲٫
[۲]. مائده / ۶۷٫
[۳]. هود / ۴۳٫
[۴]. آل عمران / ۱۰۳٫
[۵]. آل عمران / ۱۰۱٫
[۶]. معانی الاخبار، ص۱۳۲٫
[۷]. خلاف مروّت یا عرف و عادت کارهای سبک و انجام اموری است که در بین مردم موجب وهن و تحقیر میشود، هر چند خطا و گناه نباشد مانند: خوردن غذا در کنار خیابان برای کسی که در شأن او نیست.
[۸]. مراجعه کنید: کتاب تنقیح المقال مرحوم مامقانی، کریم اهل بیت حجهًْ الاسلام و المسلمین مهدی پور، حضرت زینب، آیت الله کریمی جهرمی.
[۹]. احتجاج طبرسی، ج ۲، ص۳۰۵٫
[۱۰]. در عظمت سید ابن طاووس آمده که برخی علما قائل به عصمت ایشان شدهاند و درباره عظمت آیت الله سید احمد خوانساری آمده که ایشان در مرز عصمت قرار داشتند. مقام معظم رهبری مدظله العالی در توصیف حضرت امام خمینی فرمودهاند: او به همه فهماند که علیوار زیستن و تا نزدیکی مرزهای عصمت پیش رفتن افسانه نیست. یا در مورد سید مرتضی آمده که حتی در ذهن خود خیال مکروه را راه نداده است. (مراجعه کنید: شفیعه محشر، اثر استاد گنجی، ص ۱۱۷).
[۱۱]. الخصال، ج ۱، ص۹۴٫
[۱۲]. تهذیب الاحکام، ج ۳، ص۷۷؛ الدعا بین الرکعات.
[۱۳]. بحارالانوار،ج ۸۲، ص۴۵٫ تعقیب الصلاهًْ.
[۱۴]. بحارالانوار، ج ۹۸، ص۳۲۴٫ زیارهًْ اخری فی یوم عاشوراء.
[۱۵]. مصبحاح المتهجد و سلاح المتعبد، ج ۲، ص۸۰۴٫ دعاء اول یوم من رجب.
[۱۶]. المیزان، ج ۵، ص ۱۲۷٫
[۱۷]. فاطر / ۲۸٫
[۱۸]. بصائر الدرجات، ج ۱، ص ۹٫
[۱۹]. نساء / ۱۱۳٫
[۲۰]. یوسف /۳۳٫
[۲۱]. نساء / ۱۷٫
[۲۲]. دعای کمیل، مفاتیح الجنان.
[۲۳]. البته این جمله جنبه تربیتی دارد و در جای خود بحث خواهد شد.
[۲۴]. خوف و خشیت اولیاء الهی با مردم عادی فرق دارد. خوف آنان از هجران است و خوف مردم از عذاب است.
[۲۵]. پیرامون دلائل استغفار اهل بیت در فصل سوم به صورت مبسوط بحث میشود.
[۲۶]. غرر الحکم و درر الکلم، ص ۴۹۷٫
[۲۷]. شرح غرر الحکم، آقا جمال الدین خوانساری، ج ۴، ص ۴۹۳٫
[۲۸]. مراجعه کنید: بحارالانوار،ج ۲۵، ص ۱۹۴٫
[۲۹]. النکت الاعتقادیهًْ، ص ۳۷٫
[۳۰]. الانتصار، ص ۸۱ .
[۳۱]. الاستبصار، ج ۱، ص ۳۷۱ و کشف المراد فی شرح تجرید الاعتقاد، ص ۴۷۲٫
[۳۲]. منیهًْ المرید، ص ۳۶۹٫
[۳۳]. بحارالانوار، ج۱۱، ص۹۱٫
[۳۴]. آموزش عقائد، ص ۲۳۷٫
[۳۵]. مراجعه کنید: به کتاب جواهر الکلام فی معرفهًْ الامامهًْ والامام، ج ۲٫
[۳۶]. شرح الزرقانی، ج ۷، ص ۳۲۷٫
[۳۷]. عصمهًْ الأنبیاء، ص ۹٫
[۳۸]. المنخول، ص ۳۱۰٫
[۳۹]. مراجعه کنید: امام شناسی، ج ۱، ص ۷۶، نبوت از دیدگاه اهل سنت.
[۴۰]. با مراجعه به کتاب آیات شیطانی سلمان رشدی یا فیلمهای زنندهای که بر علیه پیامبر خاتم توسط کشورهای غربی ساخته شده و یا کاریکاتورهایی که در اروپا در مورد رسول الله الأعظم کشیده شد، متوجه میشویم که منبع اصلی بسیاری از این اهانتها همین کتب به اصطلاح معتبر اهل سنت میباشد.
[۴۱]. مراجعه کنید به خصال، ج ۱، ص ۱۷۲؛ روضه کافی، ترجمه کمرهای ج ۱، ص ۹۸٫
منبع: برگرفته از کتاب امام شناسی استاد گنجی جلد۲: اختصاصی مجمع جهانی شیعه شناسی