نگرشی بر تفاوت تعریف کلامی امام و نبی
مروری بر تعریفهایی که برای امامت از جانب متکلمان شیعه و سنی نگارش یافت، نمایانگر این مطلب است که در ظاهر این تعریفها و الفاظ تفاوت چندانی وجود ندارد دست کم به تناسب عنوان بالا میتوان از بیشتر آن تعریفها استفاده کرد که متکلمان شیعه و سنی در تعریف امامت توجه خاصی به بحث خلافت و جانشینی دارند و بیشتر آنان بحث «خلافهًْ عن النبی» یا «نیابهًْ عن النبی» را مطرح کردهاند.
پس از آن، مطلب قابل توجه دیگر در همین تعریفها، بحث لزوم اطاعت و فرمانبرداری امت از امام مطرح شده و اطاعت از او را به منزله اطاعت از فرمان پیامبر دانستهاند؛ چنانچه شیخ صدوق در این زمینه مینگارد: «بنا به اعتقاد ما امامیه، کسی که امامت را انکار کند گویا نبوت را انکار نموده است».[۱]) حال در اینجا به تناسب بحث که بررسی و تعریف امامت است جای این سؤال است که اگر امام طبق این تعریف جانشین پیامبر و مانند آن حضرت واجب الطاعه است که حق هم همین است) پس چرا در تعریف مشهور از طرح منصب الاهی بودن، که دخالت مستقیم در ماهیت امامت دارد، خودداری شده است؟ این در حالی است که در تعریف نبی و نبوت بحث نصب الاهی بودن به خوبی طرح شده است که برای روشن شدن مطلب به شواهدی از آن تعریفها اشاره میشود:
خواجه نصیر الدین طوسی میگوید:
النبی انسان مبعوث من الله تعالی الا عباده؛[۲])
نبی انسانی است که از جانب پروردگار به سوی بندگانش برگزیده میشود.
و در ادامه می گوید غرض و هدف از بعثت انبیا این است که بندگان خدا را با راههای کمال و اطاعت و نیز دوری از معصیت خدا آشنا سازند.
و در بسیاری از منابع دیگر در تعریف نبی آمده:
النبی هو انسان مخبر عن الله بغیر واسطه احد من البشر؛[۳])
نبی انسانی است که از جانب خداوند بدون واسطه شدن هیچ بشری خبر دهد.
هم چنین در تعریف دیگر آمده است:
النبوه خلافه الهیه لاصلاح المعاش و المعاد مع فعل الخارق للعاده؛[۴])
نبوت جانشینی خداوند است برای ساماندهی امور دنیوی و اخروی با انجام کارهای غیر متعارف.
نیز در تعریف نبی آمده است:
النبوه منصب الاهی یؤتیه الله من یشاء من افراد الانسان بلاحیثیه نیابیه؛[۵])
نبوت منصب الاهی است که خداوند آن را بر هر فردی از انسانها که بخواهد، میدهد.
عضد الدین ایجی نیز در «شرح مواقف» بر جنبه الاهی بودن نبوت اشاره نموده، مینگارد:
قالوا فی هذا التعریف النبی هو من قال له تعالی ارسلناک الی الناس او الی قوم؛[۶])
دانشمندان ما در تعریف نبی گویند: نبی کسی است که خداوند به او خطاب کند ما تو را به سوی تمام مردم یا قومی فرستادیم.
تفتازانی در تعریف نبی مینگارد:
النبی هو کون الانسان مبعوثا من الحق الی الخلق؛[۷])
نبی انسانی است که از جانب حق به سوی خلق برگزیده باشد.
در «شرح عقائد طحاویه»، یکی دیگر از منابع اهل سنت، درباره تعریف نبی آمده است:
النبی هو من اوحیی الیه بشرع؛[۸])
نبی کسی است که به سوی او از جانب شرع وحی میشود.
بنابراین شیعه و سنی در تعریف نبی بدون هیچگونه اختلافی الاهی بودن آن را در ماهیت نبی قبول داشته و در تعریف نبی آن را لحاظ نمودهاند و تأکید میشود از آنجا که مقام نبوت برای نبی و مقام امامت برای امام جلوهای از الطاف خداوند بوده و در ماهیت هر دو مقام دخالت دارد؛ مناسب بود که متکلمان در تعریف امامت، مانند نبوت جنبه الاهی بودن آن را لحاظ میکردند.
یکی از نویسندگان معاصر در این رابطه مینگارد: «در هر جا سخن از کار خداوند بود مسئله کلامی است و در نبوت و امامت باید گوید یجب عن الله که نبی بفرستد و در امامت نیز گوید «یجب عن الله» که جانشین معصوم به جای نبی تعیین کند».[۹])
ما در اینجا به همین مقدار از بحث اکتفا میکنیم و تأکید میشود که این دوگانگی در تعریف امام و نبی دلیل دیگر است بر اینکه تعریف امام و امامت از جهت ماهیت و موضوع تعریف مانع و جامع نیست.
گرچه اصل این بحث، از موضوع این نگارش، که درباره معنا شناسی اصطلاحی امامت است، خارج میباشد، از آنجا که بسیاری از متکلمان به این بحث پرداختهاند در اینجا به اختصار اشاره میشود. از مباحث پیشین درباره تعریف امام و نبی روشن شد که امام و نبی از جهاتی با هم مشترک و از جهاتی نیز با هم تفاوت دارند؛ مثلا در اینکه مقبولیت و مشروعیت هر دو از جانب خداوند است و اینکه هر دو هادیاند و… مشترک میباشند و در اینکه نبی بدون واسطهی احدی از بشر از جانب خداوند سخن میگوید اما امام با واسطه بشر، ـ که نبی باشد ـ سخن میگوید[۱۰]) جنبه افتراق و تفاوتهای میان نبی و امام است.
شیخ طوسی در این رابطه، رساله مستقلی به نگارش درآورده که در بخشی از آن مینگارد: «در لفظ امام دو معنا وجود دارد الف: مقتدا بودن و ب: تدبیر امت در امور سیاست و دفاع از جامعه دینی… میباشد؛ در معنای اول نبی و امام تفاوتی با هم ندارند؛ زیرا نبی کسی است که به کردار و گفتارش میتوان اقتدا نمود اما از جهت معنای دوم گاهی با هم تفاوت دارد؛ زیرا قیام به تدبیر امور سیاست و به دست گرفتن امور حکومتی بر هر نبی واجب نیست».[۱۱])
شهید مطهری درباره نسبت بین امام و نبی میگوید: «حقیقت این است که میان راهنمایی شان نبوت) و رهبری شان امامت) به حسب مورد، عموم من وجه است نبوت از نوع راهنمایی و امامت از نوع رهبری است و این دو مورد عام من وجه میباشند».[۱۲])
ما در اینجا به همین مقدار بسنده میکنیم و برای تکمیل این بحث لازم است که تعریف امامت و ناسازگار بودن آن را به گونهای مستقل در دو گزینه با رویکرد اعتقادی و کلامی تشیع و تسنن تطبیق نموده و تفاوتها را نشان دهیم.
[۱]) الهدایۀ، ص۲۷٫
[۲]) قواعد العقائد، ص۸۷
[۳]) شیخ مفید النکت الاعتقادیه، ص۳۴؛ المسلک فی اصول الدین، علامه حلی، ص۱۵۳٫
[۴]) رسائل فیض کاشانی، ص۶۳۳؛ عقائد الامامیه، شیخ محمد رضا مظفر، ص ۴۸٫
[۵]) محمد اصف محسنی، صراط الحق، ج۳، ص۱۱٫
[۶]) شرح مواقف، ج۸، ص۲۶۹٫
[۷]) شرح مقاصد، ج۵، ص۵٫
[۸]) شرح عقاید الطحاویه، ص۳۲۹٫
[۹]) تاملات سیاسی در تاریخ تفکر اسلامی، ج۱، ص۶٫
[۱۰]) عماد الدین طبرسی، حسن بن علی، اسرار امامت، ص۱۴۵٫
[۱۱]) برای تفصیل بیشتر رک الرسائل العثر، ص۱۰۹ـ۱۱۴٫
[۱۲]) امامت و رهبری، ص۲۹
منبع: برگرفته از کتاب امامت و واژگان مرتیط؛ اختصاصی مجمع جهانی شیعه شناسی