بررسى آینده جریان تکفیرى القاعده در بستر تحولات بیدارى اسلامى
سید محمدمهدى حسینى فائق*[۱]
چکیده
با گذشت بیش از یک دهه از حملات یازده سپتامبر، در محافل مختلف شایع شده است که القاعده در میدان جنگ با دشمنان خود به رهبرى ایالات متحده، شکست خورده است. با این حال شمارى از اقدامات موفق و ناموفق این گروه حکایت از هوشمندى، انطباقپذیرى و انعطافپذیرى القاعده دارد. علىرغم سالها تلاش کشورهاى غربى براى مقابله با فعالیتهاى عضوگیرى القاعده و تاثیرگذارى فکرى آن، جهاد سفلى به مثابه ایدئولوژى هدایتگر القاعده همچنان توانسته به جذب پیروان ادامه دهد و از ابزارهاى مختلف براى اشاعه ایدئولوژى خود و ترویج افراطگرایى خشونتآمیز استفاده کند. یکى از تحولات مهم در طى سالهاى اخیر، شکلگیرى نوعى انقلاب در کشورهاى عربى اسلامى منطقه خاورمیانه و شمال آفریقاست که تحت عنوان بیدارى اسلامى یا بهار عربى خوانده مىشود. بیدارى اسلامى فضایى را پدید آورده که همهى گروهها و احزاب (اسلامگرا، ناسیونالیست، کمونیست و …) امکان فعالیت یافتهاند. در میان این گروهها، القاعده از اهمیت بسزایى برخوردار است زیرا یکى از نمادهاى افراط گرایى و رادیکالیسم اسلامى محسوب مىشود و همواره به خاطر نوعِ فعالیت و عملکرد پیروانش همواره در صدر اخبار و توجهات بوده و کشورهاى غربى هزینهى زیادى براى مقابله و نابودى این گروه کردهاند. در آغاز بیدارى اسلامى، با گسترش موج اسلام خواهى و دموکراسى خواهى مردم (و تضاد
خواست و شعارهاى مردم با ایدئولوژى و آرمان القاعده) به نظر مىرسید که القاعده به روزهاى آخر خود نزدیک شده باشد. این مساله همراه با کشته شدن بن لادن، فشار بر این سازمان را مضاعف نمود. اما همانطور که گفتیم این سازمان از انعطاف و قابلیت ویژهاى برخوردار است و تا حدودى توانسته خود را با شرایط جدید تطبیق دهد. در این مقاله کوشیدهایم با بررسى منابع کتابخانهاى و بهرهگیرى از تحقیقات انجام شده، تاثیر بیدارى اسلامى بر القاعده را مورد ارزیابى قرار دهیم. دو متغیرِ ما در این پژوهش «بیدارى اسلامى»- متغیر مستقل- و «القاعده»- متغیر وابسته- مىباشند. در این ضمن تلاش شده ابعاد مختلف بیدارى اسلامى و تاثیراتى را که مىتواند بر القاعده بگذارد، همراه با در نظر داشتن برخى احتمالات تبیین نماییم.
مقدمه
با گذشت بیش از یک دهه از حملات یازده سپتامبر، در محافل گوناگون شایع شده که القاعده در میدان جنگ با دشمنان خود (به رهبرى ایالات متحده)، شکست خورده است. با این حال شمارى از اقدامات این گروه، حکایت از هوشمندى، انطباقپذیرى و انعطافپذیرى القاعده دارد. علىرغم سالها تلاش کشورهاى غربى براى مقابله با فعالیتهاى عضوگیرى القاعده و تأثیرگذارى فکرى آن، جهاد سلفى به مثابه ایدئولوژى هدایتگر القاعده همچنان توانسته به جذب پیروانش ادامه دهد و از ابزارهاى مختلف براى ترویج ایدئولوژى خود و اشاعه افراطگرایى خشونتآمیز استفاده کند. یکى از تحولات مهم در طى سالهاى اخیر، شکلگیرى نوعى انقلاب در کشورهاى عربى- اسلامى منطقه خاورمیانه و شمال آفریقاست که تحت عنوان «بیدارى اسلامى یا بهار عربى» خوانده مىشود. بیدارى اسلامى فضایى را پدید آورده که همه گروهها و احزاب (اسلامگرا، ناسیونالیست، کمونیست و …) امکان فعالیت یافتهاند. در میان این گروهها، القاعده اهمیت به سزایى دارد، زیرا یکى از نمادهاى افراط گرایى و رادیکالیسم اسلامى محسوب مىشود و همواره به خاطر نوعِ فعالیت و عملکرد پیروانش در صدر اخبار بوده و کشورهاى غربى هزینه زیادى براى مقابله و نابودى این گروه کردهاند. در آغاز بیدارى اسلامى، با گسترش موج اسلامخواهى و دموکراسىخواهى مردم (و تضاد خواستهاى مردم با ایدئولوژى و آرمان القاعده) به نظر مىرسید که القاعده به روزهاى آخر خود نزدیک شده است. این مسئله همراه با کشتهشدن بن لادن، فشار بر این سازمان را بیشتر نمود، ولى همانطور که بیان شد این سازمان انعطاف و قابلیت ویژهاى دارد و تا حدودى توانسته خود را با شرایط جدید تطبیق دهد.
در این مقاله کوشیدهایم با بررسى منابع و بهرهگیرى از تحقیقات انجام شده، تأثیر بیدارى اسلامى بر القاعده را ارزیابى کنیم. دو متغیرِ ما در این پژوهش «بیدارى اسلامى»- متغیر مستقل- و «القاعده»- متغیر وابسته- مىباشند. در ضمن، تلاش شده ابعاد گوناگون بیدارى اسلامى و تأثیراتى را که مىتواند بر القاعده بگذارد، همراه با در نظر داشتن برخى احتمالات تبیین شود.
-
زمینه هاى شکل گیرى القاعده
القاعده یکى از جریانهاى افراطى مسلمان است که امروزه به عنوان یک سازمان تروریستى در جهان شناخته شده است. در مورد ریشههاى شکلگیرى این سازمان، مباحث نظرى فراوانى مطرح شده است که اگر بخواهیم در یک دسته بندى کلى بیان کنیم مىتوان از عوامل داخلى (جهان اسلام) و خارجى صحبت به میان آورد که البته هر کدام از عوامل یاد شده شقوق مختلفى دارند که حکایت از پیچیدگى این تشکیلات مىکند و نباید به آن فقط به عنوان یک سازمان، گروه یا جنبش صرف نگاه کرد.
ریشههاى داخلى شکلگیرى این سازمان را باید در جنگ افغانستان و شوروى و شکلگیرى سازمانى به نام «الخدمه» یا «مکتب الخدمه» در پیشاور پاکستان جستوجو کرد. مکتب الخدمه سازمانى اسلامى بود که در سال ۱۹۸۰ به منظور افزایش منابع مالى و سربازگیرى مجاهدین خارجى براى جنگ علیه روسیه در افغانستان تأسیس گردید.[۲] این سازمان توسط «عبدالله یوسف عزّام»، محقق مسلمان فلسطینى و عضو انجمن «اخوت مسلمان»، سرمایهگذارى شد. مکتب الخدمه، مؤسسههاى مهمان در پیشاور پاکستان (نزدیک به مرز افغانستان) و کمپهاى آموزشى شبهنظامى در افغانستان را که کار آمادهسازى سربازهاى ملى غیر افغان براى جنگ افغانستان را بر عهده داشتند سازماندهى مىکرد. این تشکیلات در ابتدا فقط کمکهاى مالى را انجام مىداد. فرایند این کمکها اینگونه بود که مجاهدین مسلمانى[۳] که خواستار شرکت در جهاد علیه شوروى بودند با کمک و سازماندهى سه موسسه «محمد بن لادن» (پدر اسامه بن لادن)، «سازمان جهانى امداد رسانى اسلامى» و «دفاتر اتحادیه جهانى اسلام» به افغانستان اعزّام مىشدند و تحت آموزش و حمایتهاى مالى قرار مىگرفتند. در کنار فعالیتِ این نهادهاى واسطه، باید به تبلیغات گسترده اخوان المسلمین در سراسر کشورهاى عرب و اسلامى درباره اهمیت جهاد اسلامى و ضرورت بسیج همه امکانات مالى و جانى براى حمایت از مسلمانان که در آن زمان به «جهاد» با شوروى تفسیر مىشد اشاره کنیم. از سوى دیگر تشکیلات امنیتى کشورهاى عربى براى رهایى از دست جوانان بنیادگراى اسلامى، که با دولتهاى خود بر سر مسائل مختلف درگیر بودند، این مسیر را بهترین راه براى خلاصى از دست آنان مىدانستند، زیرا به عقیده آنان، جوانان تندرو توانایى مقابله با شوروى را نداشتند و به زودى از پا در مىآمدند.[۴]
البته در روند شکلگیرى القاعده نباید فقط به تحولات تاریخى و عینى توجه کرد، زیرا نمىتوان نقش عوامل اندیشهاى و ایدئولوژیک را نادیده گرفت. به نظر مىرسد القاعده به طور خاص تحت تأثیر آراء و اندیشههاى ابنتیمیه، مودودى، سید قطب و دو گروه سلفى انقلابى «الجهاد» و «جماعت اسلامى مصر» شکلگرفته و امروزه خود ادامهدهنده و حتى داعیهدار جریان فکرى نوسلفیه در جهان اسلام است[۵] و امروزه آنچه نقش محرک اصلى فعالیتهاى این سازمان و الهامبخشى به پیروان آن را ایفا مىکند همین تأثیر پذیرى ایدئولوژیک است.
اما در میان مؤلفههاى خارج از جهان اسلام که در شکلگیرى القاعده مؤثر بودند، نقش کشورهاى آمریکا، عربستان و پاکستان غیر قابل انکار است. هدف آمریکا از کمک به تشکیلات القاعده و سایر مجاهدین بر اساس مقابله با شوروى، انتقام از جنگ ویتنام[۶] تقویت گروههاى رادیکال ضد شیعه در مقابله با ایران[۷] و انتقال کانون جهاد از فلسطین به افغانستان و دور کردن توجهات از منازعه اعراب و اسرائیل[۸] بود.
کمکهاى آمریکا از مارس ۱۹۸۵ با ابلاغ دستورالعمل ۱۶۶ امنیت ملى توسط ریگان به طرز قابل ملاحظهاى افزایش یافت. افزایش منظم تسلیحات و حضور پنهانى افسران و کارشناسان سیا و پنتاگون بخشى از این کمکها بوده و پاکستان با توجه به همسایگى با افغانستان نقشى بسیار اساسى در شکلگیرى القاعده ایفا کرده و به نوعى کانال ارتباطى آمریکا و عربستان با اعضاى القاعده بوده است.
این کشور تحت تأثیر منازعه تاریخى خود با افغانستان بر سر خط مرزى دیوراند، امیدوار بود با کمک به مجاهدین سنّى و روى کار آمدن آنان این مشکلرا به نفع خود حل کند، البته علاوه بر اینها رقابت با هند، مقابله با نفوذ ایران و همسویى با غرب به ویژه آمریکا نیز عوامل موثر در مشارکت و مداخله پاکستان در این روند به شمار مىرفت.[۹]
نباید از نقش پاکستان در توسعه رادیکالیسم سلفى غافل شویم. وجود مدارس مذهبى پاکستان که در عمل، مراکز اصلى رشد و تربیت دینى و ایدئولوژیک جریانهاى متمایل به طالبان و القاعده هستند[۱۰] تا به امروز (با کمکهاى مالى و فکرى عربستان) نقش خود را به طور موثر ایفا کردهاند. عربستان هم ضمن همسویى با سیاستهاى ایالات متحده، مقابله با موج آزادىخواهى متاثر از انقلاب شیعى ایران و نیز گسترش نفوذ مذهبى و فرهنگى خود در جهان اسلام در شکلگیرى القاعده نقش به سزایى ایفا کرد.
جریان القاعده با پایان جنگ و خروج شوروى از افغانستان، تحت تأثیر تفکرات وهابیت و سلفى و با تفسیر جدیدى که از مفاهیم اسلامى نظیر «جهاد، دارالاسلام و دارالکفر» داشتند، در سال ۱۹۹۸ با تأسیس «جبهه جهانى اسلامى جهاد علیه یهودیان و صلیبیون»[۱۱] وارد فاز جدیدى در دو سطح ایدئولوژیک و عملیاتى شدند. به موجب فتواى صادره از سوى این جبهه، کشتن هر آمریکایى و همپیمانان نظامى- مدنى آنها بر هر مسلمان، در هر زمان و مکان واجب است. اوج عظمت تشکیلات القاعده و جهانى شدن نام آن، در انفجارهاى همزمان سفارتخانههاى آمریکا در نایروبى و دارالسلام در سال ۱۹۹۸ نمود پیدا کرد. این فرایند با انفجار ناو آمریکایىS .S .Cool در آبهاى یمن در سال ۲۰۰۰ و حمله به مراکز تجارى نیویورک و مقر پنتاگون در یازده سپتامبر ۲۰۰۱ تکمیل شد.[۱۲]
-
القاعده و بیدارى اسلامى
اعتراضهاى سیاسى و حوادث اخیر کشورهاى عربىِ منطقه خاورمیانه که از خودسوزى یک جوان تونسى آغاز شد و به مصر، لیبى، یمن، بحرین و سوریه سرایت کرد و در برخى کشورهاى منطقه، موجب تغییر هیئت حاکمه شد، صرف نظر از نامهایى که براى آن به کاربرده شده (بیدارى اسلامى یا بهار عربى)،[۱۳] یک واقعیت غیرقابل انکار در جهان عرب مىباشد که بدون شک داراى ابعاد سیاسى، اجتماعى منطقهاى و بینالمللى گستردهاى است. براى چرایى بروز این تحولات نظریات مختلفى ذکرشده از جمله: قیام علیه تحقیر، حرکت براى دستیابى به دموکراسى،[۱۴] تأثیرات توسعه انسانى،[۱۵] بحران سیاسى و ناکارآمدى حکومتها و توجه به اسلام به عنوان یک ایدئولوژى سیاسى، اجتماعى و مذهبى.[۱۶]
در هر حال تحولات اخیر نه تنها دولتهاى منطقه و برخى مناسبات منطقهاى و بینالمللى را تغییر داده بلکه بر گروهها و جنبشهاى فعال نظیر القاعده نیز تأثیرگذار بوده است. با وقوع بیدارى اسلامى این فرضیه شکلگرفت که زوال و شکست القاعده نزدیک است، زیرا مبارزه جهانى علیه تروریسم و ضربههاى وارد شده به القاعده و خصوصا مرگ بن لادن (در سال ۲۰۱۱) روز به روز این جریان را ضعیفتر کرده است و با موج دموکراسىخواهى مردم منطقه و شرکت آنان در انتخابات و تلاش براى دستیابى به حکومتهاى مردمى، دیگر جایى براى القاعده، گروههاى تندرو و طرفداران خلافت اسلامى باقى نمىماند، اما برخى دیگر معتقدند که شرایط جدید سیاسى در جهان عرب، زمینههاى دوگانهاى براى رشد یا تضعیف جریانهاى وابسته به القاعده ایجاد کرده و به راحتى نمىتوان از زوال یا تقویت القاعده صحبت کرد، زیرا مؤلفههاى مختلفى در این فرایند دخیل هستند و به طور جدا از هم قابل بررسى نمىباشند. به عنوان نمونه بیدارى اسلامى که تحولات منطقه در بستر آن اتفاق افتاده، دچار فراز و نشیبهاى متعدد است[۱۷] لذا اگر بخواهیم تأثیرات بیدارى اسلامى را بررسى کنیم ابتدا باید ارزیابى صحیحى از آینده بیدارى اسلامى ارائه دهیم و در ضمن آن نیز وضعیت القاعده و تحولات داخلى آن را مدنظر داشته باشیم. در ارتباط با تأثیرات بیدارى اسلامى بر القاعده به طور عمده دو دیدگاه وجود دارد که یکى بر «امکان زوال» و دیگرى بر «امکان موفقیت» القاعده در آینده بیدارى اسلامى تاکید دارد. در ادامه بحث دو دیدگاه مذکور را در سایه تحولات بیدارى اسلامى مورد بررسى خواهیم کرد.
۱- ۲- بیدارى اسلامى و امکان زوال القاعده
بر اساس این نگاه با شروع بیدارى اسلامى، القاعده از دو جهت تحت فشار قرار گرفته که این فشارها در آینده نه چندان دور مىتواند به انزوا و حتى نابودى این سازمان منجر گردد. در خصوص فشارهاى وارده بر القاعده، مورد نخست در ارتباط مستقیم با بیدارى اسلامى است و مورد دوم هم به تشکیلات داخلى سازمان القاعده مربوط است که در ادامه، هر دو مورد را بررسى مىکنیم.
بیدارى اسلامى و تحولات پس از آن دربردارنده خبرهاى خوشایندى براى القاعده نبود و سکوت و سردرگمى رهبران القاعده با گذشت چند هفته از آغاز جنبشهاى مردمى (به طور خاص در تونس) حاکى از نوعى ناخرسندى آنان از تحولات پیش رو بود.[۱۸] آنچه در طى بیدارى اسلامى در تونس، مصر، یمن و لیبى اتفاق افتاد هیچگونه هماهنگى با رهبران و افراد القاعده نداشت و گاه کاملًا در تضاد با اهداف و آرمانهاى آنان بود. در ادامه براى روشنشدن این ادعا به مقایسه میان اهداف و انگیزههاى انقلابیون با آرمانهاى القاعده مىپردازیم تا به نوعى، ناکامى القاعده را در این تحولات نشان دهیم.
الف: فروپاشى رژیمهاى مصر، لیبى و تونس بر اساس مقابله با استبداد و سایر مشکلات داخلى صورت گرفت. و ارتباطى با تشکیل حکومت اسلامى یا امت اسلامى نداشت.
ب: حضور گسترده مردم در خیابانهاى تونس و مصر با دعوت القاعده صورت نگرفت و حتى حرکت مبارزه علیه قذافى نه تنها جهاد نبود بلکه در تضاد کامل با اصول القاعده بود، زیرا مخالفان قذافى با نیروهاى ناتو در براندازى قذافى همکارى کردند.[۱۹]
پ: یکى از اصول اساسى القاعده این است که رژیمهاى فاسد و دست نشانده غرب، باید از طریق عملیات و حملههاى جهادى، مقهور شوند و در این میان حرکتهاى مسالمتآمیز جایى ندارند در حالیکه در تونس، مصر و حتى لیبى تغییرات اتفاق افتاده سازگارى و هماهنگى چندانى با این اصول القاعده نداشتند.[۲۰]
ت: انتخاب شکلمسالمت آمیز حرکت بیدارى اسلامى در مصر و تونس و دخالت ناتو در لیبى به طور آشکار در تقابل با آموزه جهاد القاعده بود. آلکس ویلنر مىگوید:
یکى از پیامدهاى حرکت موفقیتآمیز مردم در مصر و تونس، نوعى شرمسارى و خجلت براى القاعده بوده، زیرا آنان مدعى بودند که تنها راه موفقیتآمیز و رهایىبخش براى مسلمانان استفاده از جهاد و فعالیتهاى خشونتآمیز است.[۲۱]
ث: وقوع بیدارى اسلامى و برکنارى رژیمهاى سکولار، ضعف گفتمانى و جایگاه سست القاعده را در میان افکار عمومى جهان عرب آشکار کرد.[۲۲]
ج: ایدههایى که مردم براى دستیابى به آن به پاخاستند نظیر اسلام،[۲۳] آزادى، دموکراسى، فرصتهاى برابر مشارکت سیاسى- اقتصادى و رفاه جزو آرمانها و اهداف القاعده نبودند.[۲۴]
استفاده گروههاى اسلام گرا از ابزار حزب و انتخابات به هیچ وجه مورد قبول القاعده نبود.
علاوه بر آنچه که گفته شد (که به نوعى در ارتباط مستقیم با بیدارى اسلامى هستند)، مؤلفههاى دیگرى در ضعیفشدن القاعده تأثیر داشته که برآیند مجموع این مولفهها به تقویت این نظریه کمک مىکنند که چشمانداز امیدبخشى براى القاعده در بستر تحولات بیدارى اسلامى وجود ندارد و احتمال منزوىشدن و ضعیف شدن آن مورد انتظار است.[۲۵]
اما در مورد بررسى سایر مولفهها که به نوعى در ارتباط با بیدارى اسلامى و ساختار تشکیلاتى القاعده است نکات قابل ملاحظهاى وجود دارد. یکى از مهمترین مسائلى که همزمان با بیدارى اسلامى، القاعده را متاثر کرد و فشار وارده بر آنان را مضاعف ساخت، مرگ بن لادن بود. به عقیده برخى، با مرگ وى رسما شکست و نابودى این سازمان آغاز شد. در همین زمینه جان برنان[۲۶] اعلام کرد: «از زمانى که این جنگ [علیه تروریسم] آغاز شده براى نخستین بار مىتوانیم به آینده نگاه کنیم و دنیایى بدون القاعده را تصور نماییم.»[۲۷]
در اظهارات مشابهى نیز لئون پانتا[۲۸] (یکى دیگر از مقامات آمریکایى) پس از اینکه بر شکست راهبردى القاعده تاکید کرده بود[۲۹] تاکید داشت:
«ما نه تنها فرماندهى آنان را مورد هدف قرار دادهایم، بلکه قابلیت آنان را در هرگونه کنترل و فرماندهى مختل نمودهایم».[۳۰]
البته مقامات آمریکایى دلایل موجهى براى چنین اظهاراتى داشتند، زیرا ضربههاى بسیار سنگینى به هسته مرکزى و فرماندهى القاعده وارد کرده بودند. علاوه بر کشتهشدن بن لادن، الیاس کشمیرى از فرماندهان عالى رتبه القاعده[۳۱] و نیز عطیه عبدالرحمن و جانشین او ابویحیى اللیبى به دست نیروهاى آمریکایى از بین رفته بودند.[۳۲]
در دولت اوباما شاهد افزایش چهاربرابرى قتل هدفدار رهبران القاعده هستیم.[۳۳] و حدود ۳۴ تن از رهبران اصلى القاعده در پاکستان از پاى درآمدهاند.[۳۴] افزون بر این ۲۳۵ نفر از افراد عادى سازمان نیز کشته شدند. بر مبناى همین اظهاراتِ مقامات رسمى آمریکایى و برخى تحلیلگران، هسته مرکزى و مغز متفکر تشکیلات القاعده در «مسیر اضمحلال قرار گرفته که احیاى آن بسیار مشکل خواهد بود».[۳۵]
به نظر مىرسد این اجماع که القاعده در آستانه فروپاشى است، نیاز به مستندات قوىترى دارد، زیرا شواهد معتبر و قابل تاملى در ردِ یا حداقل تضعیف این نظریه وجود دارد. بخشى از این اظهارات براساس تبلیغات و عملیات روانى دولت آمریکا صورت مىگیرد زیرا آنان به عنوان داعیهداران مقابله با تروریسم باید بر موفقیت و پیروزى خود و شکست دشمن تاکید کنند. در (مى ۲۰۱۲) هنگامى که مرکز آکادمى نظامى مبارزه با تروریسم(CTC) [۳۶] هفده سند مربوط به بن لادن (اسنادى که از مخفیگاه وى به دست آمده بودند) را منتشر کرد.[۳۷] مقامات آمریکایى مدعى شدند: که بنا به اظهارات روزهاى پایانى بن لادن، وى آینده روشنى را براى سازمان متصور نبوده است و این مطلب به طور گسترده توسط رسانهها منعکس شد[۳۸] در حالى که نتیجهاى که(CTC) گرفته بود مبتنى بر شواهد و مستندات اندک بوده است.
در همین زمینه خوان زرات[۳۹] مىگوید:
در مورد قدرت القاعده و عناصر تأثیرگذار آن باید ارزیابى مجدد صورت گیرد. القاعده، بر اثر مبارزات علیه آن، تحت فشار زیادى قرار
مجموعه مقالات کنگره جهانى جریان هاى افراطى و تکفیرى از دیدگاه علماى اسلام، ج۱، ص: ۴۰۹
گرفته است و اکنون مخالفان بیشترى پیدا کرده، به خصوص در میان مسلمانانى که بیشترین آسیب را از القاعده دیدهاند.
اما اظهاراتى از این دست که «سازمان القاعده خلع سلاح شده، رو به نابودى است» بیشتر از اینکه بر پایه استدلال و شواهد مستند و معتبر باشد، برپایه تفسیر جهتدار و گاه غیرواقعبینانه صورت مىگیرد. به عنوان نمونه پس از حمله آمریکا به عراق، موج عظیمى از تبلیغات غرب آغاز شد که القاعده به پایان کار خود رسیده و دیگرى نمىتواند کارى از پیش ببرد،[۴۰] اما در (مارس ۲۰۰۴ م) شاهد بمبگذارىهاى مادرید، سال (۲۰۰۵ م) در مترو لندن و بمب گذارى در خطوط هواپیمایى آمریکا بودیم و همین فعالیت و حضور القاعده در اروپا و آمریکا گواه این بود که بسیارى از این ارزیابىها از دقت کافى برخوردار نبودهاند. به نظر مىرسد این ارزیابىهاى شتابزده در برآورد قدرت القاعده، برخاسته از عدم شناختِ ساختار و ایدئولوژى این سازمان است.
۲- ۲ بیدارى اسلامى بسترى براى خیزش دوباره القاعده
مخالفان نظریه نخست تأثیر منفى عوامل یاد شده بر سازمان «القاعده» را مىپذیرند، اما با این تفاوت که آنان تحولات جارى را با نگاه مثبت (از منظر القاعده) به آینده دنبال مىکنند. در ادامه بحث، نخست فرصتهایى که در نتیجه بیدارى اسلامى براى القاعده به وجود آمده را بررسى مىکنیم و پس از آن با ارزیابى ساختار ایدئولوژیک و تشکیلاتى القاعده، تلاش خواهیم کرد به دقت این دیدگاه را مورد نقادى قرار دهیم.
بیدارى اسلامى، هر چند که در ابتداى کار موجى از امید و خوشبینى را در سرتاسر کشورهاى عربى اسلامى به راه انداخت، اما به تدریج با گذشت زمان و کمشدن شور انقلابى، وجود موانع جدى بر سر راه انقلابیون، باعث شکلگیرى نوعى یاس و سرخوردگى عمومى گردید. اصولًا در هر انقلاب یا تغییر رژیمى، هیئت حاکمه (پس از تغییرات) با انبوهى از مسائل امنیتى (اعم از فرقهاى، قومى، قبیلهاى، بازماندگان رژیم سابق، شورش و خشونت، ناامنى و حملههاى تروریستى) مواجه است و این مسائل امنیتى در کنار خواستههاى سیاسى، اقتصادى و اجتماعى مردم بر دشوارى کار مىافزاید و پیشبینى آینده را دشوار مىکند. در ابتداى بیدارى اسلامى همانطور که پیش از این گفتیم القاعده به هیچ وجه جایگاهى در میان مردم و خواستههاى آنان نداشت. مردم تمایلى به تشکیل جریان خلافتِ اسلامى القاعده نداشتند، بلکه به دنبال پایان یافتن تبعیض، فساد و حاکمیت اسلام، ایجاد آزادى، دموکراسى و فرصتهاى برابر سیاسى، اقتصادى بودند. بدیهى است که این خواستهها در هر انقلابى مىتواند جزو اهداف انقلابیون باشد، اما با گذشت نزدیک سه سال از بیدارى اسلامى بهتر است میزان تحقق این شعارها و وضعیت فعلى کشورهاى منطقه را ارزیابى کنیم.
الف. در تونس و مصر به عنوان کشورهاى پیشرو و حتى الگو، هنوز تغییر رژیم به طور کامل صورت نگرفته و فعالیت انقلابیون هنوز در چارچوب قوانین پیش از انقلاب یا با مشارکت عناصر بازمانده از رژیم قبلى صورت مىگیرد.
ب. بر اثر آشوب و ناآرامىهاى ایجاد شده، بسیارى از فرصتهاى شغلى از بینرفته و وضعیت اقتصادى برخى از این کشورها در وضعیت مناسبى قرار ندارد.
پ. رژیم قذافى سرنگون شده ولى این کشور به صحنه درگیرى نظامى میان قبایل مختلف تبدیل شده است.
ت. در یمن، توافق عبدالله صالح براى واگذارى قدرت هنوز روشن نیست.
ث. جنگ در سوریه ادامه دارد و آینده این کشور بسیار مبهم است و احتمال تجزیه این کشور وجود دارد.
چ. در بحرین شیعیان به پا خاستهاند اما رژیم آل خلیفه هیچ انعطافى نشان نداده و به سرکوب گسترده مخالفان مشغول است.
چ. در عراق گروهکهاى وابسته به القاعده با انجام عملیات تروریستى، امنیت داخلى این کشور را تهدید مىکنند و سعى در تشدید درگیرىهاى فرقهاى دارند و امکان حمله القاعده عراق به سوریه وجود دارد.
مجموعه مقالات کنگره جهانى جریان هاى افراطى و تکفیرى از دیدگاه علماى اسلام، ج۱، ص: ۴۱۱
براساس آنچه گفته شد وضعیت فعلى کشورهاى دخیل در تحولات بیدارى اسلامى چندان مطلوب به نظر نمىرسد. البته اصولًا هر انقلابى باعث رشد فزاینده خواستهها مىشود، اما باید توجه داشت انتقال قدرت و حاکمیت از رژیمهاى خودکامه به سیستم دموکراسى شاید در یک فرایند طولانى مدت اتفاق افتد و حتى شاید اتفاق نیفتد و این تهدیدى جدى محسوب مىشود.[۴۱]
«خطر جدى پس از انقلاب سطح بالاى سرخوردگى، خشم و ناامیدى و … است».[۴۲]
هم اکنون القاعده پس از یک سکوت، سردرگمى و شاید ناامیدى، فعالیت و تلاش خود را آغاز کرده، به معترضان پیام مىدهد[۴۳] که سکولاریسم را نپذیرند و شریعت را به عنوان منبع اصلى قوانین قرار دهند. البته تلاشهاى القاعده در جهت سامان بخشیدن به امور نیست و بیشتر به دنبال این است که از هرگونه ناآرامى بهرهبردارى کند. به نظر مىرسد اگر فرایند انتقال قدرت و برقرارى دموکراسى طولانى شود و یا دموکراسىهاى تازه متولد شده به سمت دولتمردان خودکامه گرایش پیدا کنند، القاعده فضاى مناسبى را در اختیار خواهد داشت تا از خشم و نارضایتى مردم استفاده کند و اعضاى جدیدى به خدمت بگیرد؛ به عبارتى یکى از عمدهترین فرصتها براى القاعده نه در بیدارى اسلامى، بلکه در ناکامى بیدارى اسلامى نهفته است.[۴۴] امروز پس از گذشت حدود سه سال از آغاز حرکت بیدارى اسلامى، زمزمههاى ناکامى یا ناکارآمدى دولتهاىِ پس از بیدارى اسلامى به گوش مىرسد.
ناامیدى و آشوبى که پس از انقلاب به وجود آمده به طور غیر قابل انکارى فرصتهاى مناسبى را براى گسترش نفوذ القاعده فراهم مىکند. مشکلات اقتصادى، آشوب و ناآرامى، عدم ثبات سیاسى و امنیت، حتى بهترین نظامهاى منطقه را تحت تأثیر قرار مىدهد و با بروز اختلاف میان انقلابیون و تشدید مشکلات هر آن امکان بازگشت مجدد عناصر رژیم گذشته وجود دارد.[۴۵]
بروس ریدل، از «بنیاد بروکینگز» مدعى است که ظهور دوباره القاعده ثابت مىکند که این سازمان توانسته طورى خود را مدیریت کند که از تحولات دنیاى عرب سود ببرد. او مىگوید:
خط مشى القاعده در سال ۲۰۱۱ در پى وقوع بهار عربى با چالش روبهرو شد. تظاهرات مسالمتآمیز در سقوط دیکتاتورها موفق بود. روایت القاعده [در آن وقت] با خطر روبهرو بود. ترور باعث تغییر نشده بود». وى در ادامه توضیح مىدهد: «اما امروز، همه چیز متفاوت است. القاعده در سال ۲۰۱۳ اعتبار پیدا کرده، به ویژه در مصر. جریان ضد انقلاب موفق شده و حکومت منتخب را کنار زده است». بروس ریدل مىافزاید: «براى آنانى که مىخواهند به القاعده بپیوندند، اتفاقات قاهره و دمشق این سخن آنان را اعتبار مىبخشد که مدتهاست مىگویند: جهاد امروز، تنها راه حل مشکلتغییر، در دنیاى اسلام است.[۴۶]
مطلب دیگرى که در مورد القاعده باید مورد بحث قرار گیرد بررسى این ادعاست که القاعده با کشته شدن بن لادن و سایر رهبران اصلى آن دیگر امیدى به آینده ندارد. باید توجه داشته باشیم که این سازمان بیش از یک دهه است که در مقابل بزرگترین حملات بینالمللى (که بر ضد سازمانهاى تروریستى سامان یافته بود)، مقاومت کرده و توانسته خود را با سخت ترین شرایط تطبیق دهد. بیدارى اسلامى و به طور خاص ناآرامىها و جنگ طولانى مدت در سوریه سبب منافع فراوانى براى القاعده شده است تا آنان بتوانند در این شرایط دشوار، نفوذ خود را در این کشور و کشورهاى همسایه افزایش دهند. این وضعیت به طور بالقوه مىتواند اوضاع نابسامان هسته مرکزى فرماندهى القاعده را احیا کند و ارتباطهاى آن را افزایش دهد. علاوه بر این، حضور بى دردسر القاعده در پاکستان و نیز خروج نیروهاى آمریکایى و نیروهاى(ISAF) از افغانستان تا سال ۲۰۱۴، از جمله مسائلى هستند که در آینده نزدیک (حداقل تا پنج سال آینده) مىتوانند به احیاى مجدد هسته مرکزى این سازمان و فراهم آوردن یک فضاى امنِ حیاتى و نیز حریم فیزیکى کمک کنند. در طول تاریخ القاعده، حیات این سازمان همواره به یک حوزه جغرافیایى امن وابسته بوده است. در اوضاع آشفته بیدارى اسلامى القاعده این امکان را یافته تا در منطقه لوانت[۴۷] براى خود مامنى پیدا کند و در نتیجه، حضور خود را علاوه بر پاکستان، افغانستان، سومالى و یمن، در مناطق جدید گسترش دهد.[۴۸]
کارشناسان مبارزه با تروریسم مىگویند: جنگ داخلى سوریه که در آن اسلامگرایان داوطلب از سراسر اروپا و کشورهاى عربى جمع شدهاند، مزیت بزرگى براى القاعده بوده است. دیوید کیلکولن، کارشناس مبارزه با تروریسم و مشاور حکومت امریکا مىگوید:
گروههاى مرتبط به القاعده ائتلافى را تشکیل دادهاند که شامل ۴۵ هزار چریک جنگجو در این کشور است». او مىافزاید: «این عدد بسیار قابل توجه است؛ تقریبا دو برابر جنگجویان طالبان در افغانستان».
کیلکولن در ادامه مىگوید: «ما شاهد تجدید قواى القاعده در همه جبههها هستیم».[۴۹]
هر چند که مرگ بنلادن پیامدهاى منفى براى سازمان داشته، اما ساده انگارى است که با نبود بنلادن حکم به مرگ القاعده بدهیم، زیرا عدم حضور بنلادن براى سازمان در گذشته نیز تجربه شده و القاعده بعد از سال ۲۰۰۲ م و سخت شدن شرایط، الگوى «سلسله مراتبى سازمانى» خود را به الگوى «شبکه محورى» تغییر داد.[۵۰] بن لادن به منظور حفظ بقاى سازمان و تطبیق با شرایط محیطى با واگذارى حق تصمیم گیرى به شاخههاى محلى و شبکههاى وابسته، دوام سازمان را تضمین نمود. باید توجه داشته باشیم که القاعده یک سازمان باز و کاملًا انعطاف پذیر است که علاوه بر اهمیت رهبران اصلى، داراى شاخههاى مستقلى است که خود این شاخهها نیز ارتباطها و زیر مجموعههاى دیگرى دارند.[۵۱] این نوع تشکیلات به القاعده اجازه مىدهد تا شاخهها و زیرشاخههاى خود را تا حد امکان با هر میزان از اعضا گسترش دهد. در این شاخهها رهبران همطراز وجود دارند که قدرت تصمیمگیرى براى بخشهاى بزرگى از شبکه را دارا مىباشند. براساس تحلیل ریاضى شبکههاى اجتماعى، افرادى که بیشترین ارتباط را دارند قدرت بیشترى نیز دارند.[۵۲] توزیع قدرت و منابع در میان شبکههاى مختلف باعث شده که سازمان در مواقع بحرانى نظیر مشکلات مالى، کشته شدن برخى رهبران و مسائلى از این دست با بحران روبرو نشود. به نظر کارشناسان مطالعات شبکهها، براى مقابله با چنین سازمانهایى، از بین بردن حداقل پنجاه درصد ارتباط میان مراکز اصلى یکى از اقدامات ضرورى است. چیزى که تا کنون آمریکا و سایر کشورهاى دخیل در مبارزه با القاعده نتوانستهاند انجام دهند.
نکته مهم دیگر که درباره تشکیلات القاعده این است که هر چند بنلادن نقش محور این تشکیلات بود اما گروههایى[۵۳] هم بودهاند که تمایل چندانى به اطاعت مستقیم از وى نداشتهاند.[۵۴] و تقریبا مستقل از وى و حتى مستقل از نام القاعده، (اما در راستاى اهداف القاعده) فعالیت مىکردهاند.[۵۵] لذا همانطور که پیش از این هم گفتیم طبیعى است که فعالیت القاعده پس از مرگ بن لادن با مشکل اساسى روبهرو نشده است. به نظر مىرسد برنامههاى آتى آنان بر اساس محورهاى زیر باشد:
الف: تاکید بر ادامه جنگ علیه آمریکا و جهان غرب (اکنون القاعده به نوعى خود را در بیدارى اسلامى پیروز مىداند، زیرا از نظر آنان رژیمهاى دست نشانده غرب برکنار شده اند و این شکستى براى غرب محسوب مىشود).
ب: تلاش براى ایجاد پایگاههاى امنِ فیزیکى در مناطق مورد منازعه.
پ: تلاش براى تأسیس یک حکومت اسلامى (به طور خاص در سوریه) که کاملا از دسترس ودخالت آمریکا به دور باشد.
ت: بهرهگیرى هر چه بیشتر از غفلت سرویسهاى اطلاعاتى و امنیتى کشورهاى منطقه، که به شدت درگیر مسائل داخلى خود هستند.
نتیجهگیرى
براى ارزیابى صحیح از تأثیر بیدارى اسلامى یا بهار عربى بر القاعده باید به دو مولفه اصلى توجه شود: نخست: بیدارى اسلامى و دوم سازمان یا تشکیلات القاعده. بیدارى اسلامى را نباید یک واقعه ثابت و ایستا فرض کنیم که به همان شکلى که آغاز شده ادامه خواهد داشت، زیرا تحولاتى که در متن بیدارى اسلامى اتفاق افتاده از فراز و فرودهاى فراوان و بستر پویاى آن حکایت دارد. در طرف مقابل القاعده هم وضعیت مشابهى دارد. سازمانى که ریشههاى آن به ربع قرن باز مىگردد و با تمام مشکلاتى که پیش روى آن بوده (خصوصاً در پانزده سال اخیر) نه تنها توانسته موجودیت خود را حفظ کند بلکه اکنون زمزمههایى از موفقیتهاى آینده آن به گوش مىرسد. همانطورکه پیش از این بحث شد دو نظره عمده در این زمینه وجود دارد که یکى بر «امکان زوال» القاعده و دیگرى بر «امکان موفقیت» القاعده در بستر بیدارى اسلامى تاکید دارد. بدیهى است که نباید به قطعیت درباره هر یک از نظریات صحبت کرد، زیرا ممکن است بخشى از نظریه مطابق با واقع باشد و بخشى از آن تطابق چندانى نداشته باشد. در ادامه بحث براى روشنتر شدن نتیجه و عدم تکرار آنچه که گفته شد بحث را با طرح چند احتمال[۵۶] تکمیل خواهیم کرد.
احتمال نخست، بیدارى اسلامى: تشکیل حکومتهاى دموکراتیک
احتمال یاد شده در اوایل بیدارى اسلامى بسیار پررنگ بود؛ خصوصاً با برگزارى انتخابات گسترده در مصر و تونس؛ در صورت تداوم روند دموکراتیک و تشکیل حکومتهاى مردمسالار، اسلامى، تقویت همه احزاب، سازمانهاى مردمنهاد، جایگاه القاعده بسار متزلزل خواهد شد و به تدریج، پایگاه مردمى خود را از دست خواهد داد و با موفقیت و پیشرفت الگوهاى دموکراتیک حتى احتمال زیر سوال رفتن مشروعیت القاعده نزد پیروان آن وجود دارد. از طرف دیگر، با از بین رفتن بنلادن (و برخى از رهبران اصلى القاعده) ضعف نسبى این سازمان آغاز شده و بیدارى اسلامى به ضعف بیشترِ این سازمان سرعت خواهد داد. البته در حال حاضر با توجه به تحولات جارى، این احتمال ضعیف شده است وشاید صحبت از آن منطقى نباشد.
احتمال دوم؛ وقوع موانع بر سر راه بیدارى اسلامى
وجود مشکلات پس از انقلاب و دشوارى اوضاع و طولانى شدن فرایند انتقال قدرت سبب شده القاعده از انزواى اولیه بیرون آید و تلاش خود را براى تغییر شرایط آغاز نماید. این تلاش در دو جهت صورت گرفته است: نخست: نیروهاى القاعده با استفاده از آشوب و ناآرامى ایجاد شده، غفلت نیروهاى امنیتى و مهمتر از همه بهرهگیرى از یاس و سرخوردگى مردم تلاش مىکنند اعضاى جدیدى جذب کنند و در این راه با هوشمندى، بر اسلام (با تفسیر خاص سلفى، تکفیرى و وهابى) و جهاد به عنوان تنها راه حل تأکید مىکنند[۵۷] و مردم را به مبارزه علیه غرب برمىانگیزند. به نظر مىرسد اکنون بهترین فرصت براى القاعده است تا با بهرهگیرى از خشم مردم و ناآرامى موجود علیه نظامیان، آنان را به سمت القاعده و عملیاتهاى تروریستى سوق دهند. چیزى که در اوایل دهه ۹۰ اتفاق افتاد و نتیجه آن گسترش عملیاتهاى خشونت آمیز بود.
دوم: القاعده با استفاده از آشوب و ناآرامىهاى ایجاد شده توانسته حضور فیزیکى خود را در کشورهاى مختلف تثبیت کند و یا توسعه دهد. در این فضا شاهد رشد سریع گروههاى وابسته و همکار القاعده هستیم.[۵۸] ناآرامىهایى که در سوریه، لیبى و مصر در حال وقوع است این کشورها را به مانند یک حیات خلوت براى القاعده تبدیل کرده است[۵۹] چیزى که تا پیش از این فقط در افغانستان و سومالى براى آن ممکن بود. اکنون نیروهاى القاعده به راحتى در سوریه در حال آموزش هستند و تجربه نظامى کسب مىکنند. در لیبى جهادگرانى که سابقاً در ارتباط با القاعده بودند اکنون بیش از پیش مجهز شدهاند و نگرانىهاى عمدهاى در مورد سلاحهایى که توسط آنان از پایگاههاى نظامى قذافى به غارت رفته، وجود دارد. برخى منابع[۶۰] گزارش مىدهند که این تجهیزات به القاعده مغرب انتقال داده شده است. اکنون جهادگران از کپنهاک تا کنیا با دعوت ایمن الظواهرى (مرد شماره یک القاعده، پس از مرگ بنلادن) خود را به سوریه رساندهاند تا در جهاد اسلامى علیه رژیم اسد شرکت کنند و به شهادت و بهشت وعده داده شده، نائل شوند. فرار گسترده طرفداران الظواهرى از زندانهاى عراق،[۶۱] لیبى و پاکستان پاسخى به پیام وى مبنى بر شرکت در جهاد بوده است. انرژى و تلاش الظواهرى و یارانش در حال حاضر بر بحران و ناآرامىهاى داخل سرزمینهاى عربى و اسلامى متمرکز شده است و به نظر مىرسد نسل جدیدى از القاعده در حال شکلگیرى است[۶۲] که تمرکز خود را به جاى توجه به دشمنى با آمریکا و اروپا بر دشمنان داخلى معطوف نموده است (حداقل در حال حاضر)، اما نباید فراموش کنیم که همچنان براى آنان اهداف راحت و در دسترس، قابل چشمپوشى نیست مانند کشتن مسیحیان، خرابکارى و انفجار در تاسیسات مربوط به غربىها و یا حمله به سفارتخانهها که همواره یکى از اهداف مورد علاقه آنان بوده است. در مجموع هرگونه ناکامى در تحقق اهداف بیدارى اسلامى زمینه مناسبى را براى فعالیت القاعده فراهم خواهد کرد. البته این لزوماً به معناى موفقیت و پیروزى القاعده نیست، اما حداقل بسترهاى مناسبى را براى فعالیت مهیا مىکند و پس از گذشت بیش از یک دهه پایانى براى فعالیت القاعده به چشم نمىخورد.
(با توجه به رویکرد توصیفى و تبیینى مقاله از ارائه راهکار در جهت مقابله با این جریان صرف نظر شد)
منابع
-
آشکار، ژیلبر، جدال در توحش، ۱۱ سپتامبر، ترجمه حسن مرتضوى، تهران، اختران [بىتا].
-
اسماعیلى، حمیدرضا، القاعده از پندار تا پدیدار، تهران، اندیشه سازان نور، ۱۳۸۶٫
-
اسعد خالد خلیل، بن لادن، او را نمىتوان شناخت، ترجمه حیدر سهیلى اصفهانى، جام جم، تهران ۱۳۸۰٫
-
پل، میشائیل و دوران، خالد، اسامه بن لادن و تروریسم جهانى، ترجمه هومن وطنخواه، نشر کاروان، تهران ۱۳۸۱٫
-
سجادى، عبدالقیوم، «طالبان؛ ایران و پاکستان، مطالعه سیاست خارجى ایران پاکستان و عربستان درباره افغانستان از سقوط مزار تا کنون»، علوم سیاسى، دانشگاه باقرالعلوم (ع)، ش ۲، پاییز ۱۳۷۷٫
-
حسینى فائق، سیدمحمدمهدى، بیدارى اسلامى و تحولات منطقهاى، دانشگاه امام صادق (ع)، تهران [بىتا].
-
لادورنر، اولرنیس، خاستگاه افراطى در پاکستان، مدرسه حقانیه، محمد على فیروزآبادى، شرق، ۲۹/ ۱/ ۱۳۸۵٫
-
حسینى، عاصف، القاعده خطرناکتر از گذشته شده است، رادیو دویچه وله. قابل دسترسى در:http ://dw .de /p /1 AZun
-
محمودیان، محمد، «تأثیر اندیشههاى نوسلفیسم بر روند فکرى ایدئولوژیک القاعده»، پژوهشنامه علوم سیاسى، سال هفتم، شماره سوم، تابستان ۱۳۹۱٫
-
ناصر بحرى، ابوجندل، تنظیم القاعده من داخل، القدس العربیه، ۱۸ مارس ۲۰۰۵٫
-
Fakhro, Elham Hokayem, Emile( 1102 ).” Waking The Arabs”, Survival, Vol. 35, No. 2, May April.
-
Randall Kuhn( 1102 ). On the Role of Human Develo pment in the Arab Spring, September 1102, University of Denver, Josef Korbel School of Intern ational Studies
-
Burke, Jason( 2102 )The 9/ 11 Wars, Allen Lane, Penguin Group.
-
Holbrook, Donald( 2102 ). Al- Qaedas Response to the Arab Spring, Perspect ives on Terrorism, Vol 6, No 6 in:
-
http:// www. terrorisma nalysts. com/ pt/ index. php/ pot/ article/ view/ 822/ html
-
Forest, James J. F( 2102 )Perception Challenges Faced by Al- Qaeda on the Battle field of Influence Warfare
, Perspect ives on Terrorism, Vol. 6, Issue 1, March. 71. Wilner, Alex S.( 1102 )Opportu nity Costs or Costly Oppor tunities? The Arab Spring, Osama Bin Laden, and Al- Qaeda’s African Affiliates, Perspe ctives on Terrorism, Vol. 5, Issues 3- 4, September.
-
Lahoud, Nelly( 1102 )Ayman al- Zawahiris Reaction to Revolution in the Middle East in CTC Sentinel, Vol. 4, No. 4.
-
Gerges, A. Fawaz( 1102 )The Rise and Fall of Al- Qaeda, Oxford University Press.
-
Lewis, W. Kimball( 2102 ). Al Qaeda and The Arab Spring An Ideological Asse ssment, MASTER OF SCIENCE IN INFOR MATION OPERATIONS, from the NAVAL POSTGR ADUATE SCHOOL, December.
-
Ferran, Lee,
Al Qaeda Shadow of Former Self, US Counter- Terror Official Says, ABC News Investi gative, 03 April 2102. Available at http:// abcnews. go. com/ blogs/ headlines/ 2102/ 40/ al Qaeda- shadow- of- former- self/
-
Panetta( 1102 ).
Panetta Says Al Qaeda Defeat Within Reach, al Jazeera, 9 July. 32. at http:// english. aljazeera. net/ news/ asia/ 1102/ 70/ 12971102 55401 97350. html 42.
-
Stewart, Phil( 2102 ).
Strikes on al Qaeda Leave Only Handful of Top Targets, Reuters( US Edition ), 11 June. Available at http:// www. reuters. com/ article/ 2102/ 60/ 22/ us- usa- panett asaudi- idUSBRE 58 22602102350
-
US Department of State, Country Reports on Terrorism 1102( Washington, DC: US Department of State Public ation, April 2102 ), p. 5. Available at,
-
http:// www. state. gov/ documents/ organiz ation/ 867591. pdf
-
Gorman, Siobhan( 2102 ).
CIA Kills Al Qaedas No. 2, Wall Street Journal, 6 June. 92. Masters, Jonathan( 2102 ).
Backg rounder: Targeted Killings, Council on Foreign Relations, 03 April 2102. Available at http:// www. cfr. org/ counter terrorism/ targeted- killings/ p 7269
-
Bergen and Tiedemann( 0102 ).
TheYear of the Drone: Leaders Killed, Counte rter rorism Strategy 13. Initiative, New AmericaF oundation, February 42, 0102, Available at
-
http:// www. newamerica. net/ sites/ newamerica. net/ files/ policydocs/ bergen tiedemann 2. pdf
-
Yoo, John( 2102 ).
Obama, Drones and Thomas Aquinas, Wall Street Journal, 8 June. 43.
Hoffman, Bruce( 3102 ). Al Qaeda’s Uncertain Future, Studies in Conflict Terrorism, 63: 356536, 3102.
-
Lahoud, Nelly et al.( 2102 ). Letters from Abbottabad: Bin Laden Sidelined? West Point, NY: Combating Terrorism Center, 3 May 2102.
-
Zarate, Juan( 2102 ).
Winning the War on Terror: Marking Success and Confr onting Challenges, text of prepared remarks at the Washington Institute for Near East Policy, Washington, DC, 32 April 8002. at http:// www. washin gtonins titute. org/ templateC 70. php? CID/ 393
-
Sands David R( 3002 ).
Al- Qaidas Credib ility on the Line as War in Iraq Winds Down, Washington Times, 42 April 3002. 83. Osama bin Ladens Last Words Show Dark Days for Al Qaeda,
CBS World News, 3 May 2102. http: www. cbsnews. com/ 1038- 202 261- 07962475/ osama- bin- ladens- last- wordsshow- dark- days- for- al Qaeda/
-
Peter Baker,
Recovered bin Laden Letters Show a Divided Al Qaeda, New York Times, 3 May 2102; 04. Ben Fenton, Johanna Kassel, and Richard McGregor,
Bin Laden Papers Reveal Al Qaeda Rifts, Financial Times( London ), 3 May 2102; 14. Gregg Miller and Peter Finn,
New Osama bin Laden Documents Released, Washington Post, 3 May 2102. 24. Jenkins, Brian Michael( 2102 ). Al Qaeda in Its Third Decade- Irrever sible Decline
-
or Imminent Victory? The RAND Corpor ation- 2102
-
Wilner, Alex S.( 1102 ). Oppor tunity Costs or Costly
-
Opportun ities? The Arab Spring, Osama Bin Laden, and Al- Qaeda’s African Affiliates in Persp ectives on Terrorism, Vol. 5, Issues 3- 4, September
-
Juan Z. Zarate.( 1102 )Al Qaeda Stirs Again in The New York Times, 71 April
-
McAllister, Brad( 4002 ).” Al Qaeda and the Innovative Firm: Demytholo gizing the Network.” Studies in Conflict Terrorism 72
-
Krebs, Valdis( 4002 ). In Flow Mapping and Measuring Social Networks Social Cartog raphy. 4002. 12 Nov. 4002.> http:// www. orgnet. com/ <.
-
Byman, Daniel( 2102 ).
Splitting al- Qaida and its affiliates, Foreign Policy: The AfPak 05. Channel, 03 July 2102. Available at
http:// afpak. foreign policy. com/ posts/ 2102/ 70/ 03/ s plitting alqaida and its affiliates.
-
Riedel, Bruce( 3102 ). The Coming of Al Qaeda 3. 0, in:
http:// www. brookings. edu/ research/ opinions/ 3102/ 80/ 60- new- terror- generation- al- qaeda- version- 3- riedel
[۱] * دانشجوى دکتراى اندیشه سیاسى اسلام ..
[۲] . ناصرالبحرى، ۲۰۰۵ ..
[۳] . ر. ک. ابوجندل ناصر البحرى، تنظیم القاعده من داخل. طى همین فرایند شاهد شکلگیرى گروههایى به نام« عرب افغان» هستیم.
[۴] . خالد خلیل اسعد، بن لادن، او را نمىتوان شناخت، ص ۳۶٫
[۵] . براى مطالعه بیشتر در زمینه رابطه القاعده و نو سلفیه به این منبع مراجعه کنید. محمودیان، محمد، پژوهشنامه علوم سیاسى( ۱۳۹۱).« تاثیر اندیشههاى نوسلفیسم بر روند فکرى ایدئولوژیک القاعده»، سال هفتم، شماره سوم، تابستان ۱۳۹۱ ..
[۶] . حمیدرضا اسماعیلى، القاعده از پندار تا پدیدار، ص ۵۸٫
[۷] . گریلبر آشکار، جلال در توحش، ص ۶۵٫
[۸] . پل میشائیل و دوران، اسامه بنلادن و تروریسم جهانى، ص ۲۶٫
[۹] . عبدالقوم سجادى،« طالبان؛ ایران و پاکستان، علوم سیاسى»، دانشگاه باقرالعلوم، پاییز ۱۳۷۷، شماره ۲٫
[۱۰] . ر. ک. اولرنیس لادورنر، خاستگاه افراطى در پاکستان ..
[۱۱]
. Islamic World Front for Jihad against the Jews and Christian
[۱۲] . محمد محودیان،« تأثیر اندیشههاى نوسلفیسم بر روند فکرى ایدئولوژیک القاعده» پژوهشنامه علوم سیاسى، سال هفتم، شماره سوم، تابستان ۱۳۹۱٫
[۱۳] . صرف نظر از تفاوتها و مباحث تئوریکِ، روشن است که هر یک از الفاظ یاد شده بر وجهى از وجوه گسترده و فراگیر حوادث امروز جهان عرب دلالت دارند اما؛ باید توجه داشت با اینکه عناوین یاد شده براى بازنمایى و معرفى واقعیتى مشهود به کار رفتهاند، اما در ضمن آن رقابتى ایدئولوژیک یا سیاسى نهفته وجود دارد که در تلاش است این رویدادها را از دیدگاه خود« مصادره به مطلوب» نماید و حتى مىتوان گفت در این رقابت سعى در الهام آفرینى و القاى برخى مفاهیم خاص وجود دارد ..
[۱۴]
. Fakhro, Elham Hokayem, Emile) 1102(.” Waking The Arabs”, Survival, Vol. 35, No. 2, May April.
[۱۵] براى آگاهى بیشتر از جزییات این نظریه به این منبع مراجعه کنید:
Randall Kuhn) 1102(. On the Role of Human Develop ment in the Arab Spring, September, University of Denver, Josef Korbel School of Interna tional Studies
[۱۶] . براى مطالعه بیشتر مراجعه کنید به. حسینى فائق، سیدمحمدمهدى( ۱۳۹۱). بیدارى اسلامى و تحولات منطقهاى، تهران. دانشگاه امام صادق( ع)، صفحات ۱۴۵ تا ۱۵۴ ..
[۱۷] . مثال واضحى که در این مورد مىتوان آورد تحولات مصر است که مبارک برکنار شد، اسلامگرایان در فرایند انتخابات و تحت عنوان دموکراسى قدرت را به دست گرفتند اما مجدداً ارتش با نادیده گرفتن آراء مردم( و با نوعى بازگشت به دوران مبارک)، قدرت را در دست گرفت. این تحولات به خوبى نشان دهندهى این است که هنوز ثبات حاصل نشده و در این شرایط بىثبات، وقوع هر اتفاقى شگفت انگیز نخواهد بود.
[۱۸] .Burk ,Jason wars ,Alen Lane ,Fenguin Group ..
[۱۹]
. Holbrook, Ponal Al- Qaedas Response to the Arabs pring, Pers pecti ves on Terrorism, vol 6, No 6.
[۲۰]
. Forest, James J. F, Perecpti ochell enges faced by Al- Qaede on the Battl efield in flueance warface v 610 issuel.
[۲۱]
. Wilner, Alexs opportunit ycosts or costly oppor tunities?
.
[۲۲]
. Lahoud, nelly, ayman al- zawahiris reaction to recolation in the middle east in CTC sentinel vol 4 N. 4.
[۲۳] . ذکر این نکته ضرورى است که برداشت القاعده از اسلام، مبتنى بر برداشت متحجرانه و خشک وهابیت افراطى است که جایگاهى در میان اکثریت مسلمانان ندارد و حتى گروههاى اسلامى و مسلمانانى که بر اسلامى شدن حکومت و قوانین تاکید داشتند، با اسلام القاعده تفاوت بنیادین دارند.
[۲۴]
. Gerges A. fawaz the rise and fall of al- Qaede oxford university press.
[۲۵] . براى آگاهى بیشتر در مورد این نظریه مىتوانید به این منبع مراجعه کنید:
-
Kimball Lewis) 2102(. Al Qaeda and The Arab Spring An Ideolo gical Asse ssment, MASTER OF SCIENCE IN INFOR MATION OPERATIONS, from the NAVAL POSTGR ADUATE SCHOOL, December 2102
.
[۲۶] .john .O .brennan
[۲۷]
. Ferran, lee, alquaede shadow of Former self, us counter says ABC news lnvesti gative, 03 april.
[۲۸] .Leon Panetta
[۲۹]
. Panetta, panetta says Al Qaede feat with in Reach Al juzeera, 9 july.
[۳۰]
. Stewart, phil strikes onal Qaeda leave only handful of top targots.
[۳۱]
. US Department of State, Country Reports on Terrorism 1102, page. 5
[۳۲] .Gorman ,Siobhan ,CIA kills Al Quedus No 2 .
[۳۳]
. Masters, jon athan Back grounder Geted killinegs.
[۳۴]
. Bergen and Tiedemann, the year of Dron. l euder killed
.
[۳۵]
. Hoffman, Alquedes uncertain future, sudiesin conflict.
[۳۶] .
-
S. Military Academys Combating Terrorism Center( CTC)