بررسى آینده جریان تکفیرى القاعده در بستر تحولات بیدارى اسلامى‏

بررسى آینده جریان تکفیرى القاعده در بستر تحولات بیدارى اسلامى‏

سید محمدمهدى حسینى فائق*[۱]

 

چکیده‏

با گذشت بیش از یک دهه از حملات یازده سپتامبر، در محافل مختلف شایع شده است که القاعده در میدان جنگ با دشمنان خود به رهبرى ایالات متحده، شکست خورده است. با این حال شمارى از اقدامات موفق و ناموفق این گروه حکایت از هوشمندى، انطباق‏پذیرى و انعطاف‏پذیرى القاعده دارد. على‏رغم سال‏ها تلاش کشورهاى غربى براى مقابله با فعالیت‏هاى عضوگیرى القاعده و تاثیرگذارى فکرى آن، جهاد سفلى به مثابه ایدئولوژى هدایت‏گر القاعده همچنان توانسته به جذب پیروان ادامه دهد و از ابزارهاى مختلف براى اشاعه ایدئولوژى خود و ترویج افراطگرایى خشونت‏آمیز استفاده کند. یکى از تحولات مهم در طى سالهاى اخیر، شکل‏گیرى نوعى انقلاب در کشورهاى عربى اسلامى منطقه خاورمیانه و شمال آفریقاست که تحت عنوان بیدارى اسلامى یا بهار عربى خوانده مى‏شود. بیدارى اسلامى فضایى را پدید آورده که همه‏ى گروهها و احزاب (اسلام‏گرا، ناسیونالیست، کمونیست و …) امکان فعالیت یافته‏اند. در میان این گروهها، القاعده از اهمیت بسزایى برخوردار است زیرا یکى از نمادهاى افراط گرایى و رادیکالیسم اسلامى محسوب مى‏شود و همواره به خاطر نوعِ فعالیت و عملکرد پیروانش همواره در صدر اخبار و توجهات بوده و کشورهاى غربى هزینه‏ى زیادى براى مقابله و نابودى این گروه کرده‏اند. در آغاز بیدارى اسلامى، با گسترش موج اسلام خواهى و دموکراسى خواهى مردم (و تضاد

خواست و شعارهاى مردم با ایدئولوژى و آرمان القاعده) به نظر مى‏رسید که القاعده به روزهاى آخر خود نزدیک شده باشد. این مساله همراه با کشته شدن بن لادن، فشار بر این سازمان را مضاعف نمود. اما همانطور که گفتیم این سازمان از انعطاف و قابلیت ویژه‏اى برخوردار است و تا حدودى توانسته خود را با شرایط جدید تطبیق دهد. در این مقاله کوشیده‏ایم با بررسى منابع کتابخانه‏اى و بهره‏گیرى از تحقیقات انجام شده، تاثیر بیدارى اسلامى بر القاعده را مورد ارزیابى قرار دهیم. دو متغیرِ ما در این پژوهش «بیدارى اسلامى»- متغیر مستقل- و «القاعده»- متغیر وابسته- مى‏باشند. در این ضمن تلاش شده ابعاد مختلف بیدارى اسلامى و تاثیراتى را که مى‏تواند بر القاعده بگذارد، همراه با در نظر داشتن برخى احتمالات تبیین نماییم.

مقدمه‏

با گذشت بیش از یک دهه از حملات یازده سپتامبر، در محافل گوناگون شایع شده که القاعده در میدان جنگ با دشمنان خود (به رهبرى ایالات متحده)، شکست خورده است. با این حال شمارى از اقدامات این گروه، حکایت از هوشمندى، انطباق‏پذیرى و انعطاف‏پذیرى القاعده دارد. على‏رغم سال‏ها تلاش کشورهاى غربى براى مقابله با فعالیت‏هاى عضوگیرى القاعده و تأثیرگذارى فکرى آن، جهاد سلفى‏ به مثابه ایدئولوژى هدایت‏گر القاعده همچنان توانسته به جذب پیروانش ادامه دهد و از ابزارهاى مختلف براى ترویج ایدئولوژى خود و اشاعه افراطگرایى خشونت‏آمیز استفاده کند. یکى از تحولات مهم در طى سال‏هاى اخیر، شکل‏گیرى نوعى انقلاب در کشورهاى عربى- اسلامى منطقه خاورمیانه و شمال آفریقاست که تحت عنوان «بیدارى اسلامى یا بهار عربى» خوانده مى‏شود. بیدارى اسلامى فضایى را پدید آورده که همه گروه‏ها و احزاب (اسلام‏گرا، ناسیونالیست، کمونیست و …) امکان فعالیت یافته‏اند. در میان این گروه‏ها، القاعده اهمیت به سزایى دارد، زیرا یکى از نمادهاى افراط گرایى و رادیکالیسم اسلامى محسوب مى‏شود و همواره به خاطر نوعِ فعالیت و عملکرد پیروانش در صدر اخبار بوده و کشورهاى غربى هزینه زیادى براى مقابله و نابودى این گروه کرده‏اند. در آغاز بیدارى اسلامى، با گسترش موج اسلام‏خواهى و دموکراسى‏خواهى مردم (و تضاد خواست‏هاى مردم با ایدئولوژى و آرمان القاعده) به نظر مى‏رسید که القاعده به روزهاى آخر خود نزدیک شده است. این مسئله همراه با کشته‏شدن بن لادن، فشار بر این سازمان را بیشتر نمود، ولى همانطور که بیان شد این سازمان انعطاف و قابلیت ویژه‏اى دارد و تا حدودى توانسته خود را با شرایط جدید تطبیق دهد.

در این مقاله کوشیده‏ایم با بررسى منابع و بهره‏گیرى از تحقیقات انجام شده، تأثیر بیدارى اسلامى بر القاعده را ارزیابى کنیم. دو متغیرِ ما در این پژوهش «بیدارى اسلامى»- متغیر مستقل- و «القاعده»- متغیر وابسته- مى‏باشند. در ضمن، تلاش شده ابعاد گوناگون بیدارى اسلامى و تأثیراتى را که مى‏تواند بر القاعده بگذارد، همراه با در نظر داشتن برخى احتمالات تبیین شود.

  1. زمینه‏ هاى شکل‏ گیرى القاعده‏

القاعده یکى از جریان‏هاى افراطى مسلمان است که امروزه به عنوان یک سازمان تروریستى در جهان شناخته شده است. در مورد ریشه‏هاى شکل‏گیرى این سازمان، مباحث نظرى فراوانى مطرح شده است که اگر بخواهیم در یک دسته بندى کلى بیان کنیم مى‏توان از عوامل داخلى (جهان اسلام) و خارجى صحبت به میان آورد که البته هر کدام از عوامل یاد شده شقوق مختلفى دارند که حکایت از پیچیدگى این تشکیلات مى‏کند و نباید به آن فقط به عنوان یک سازمان، گروه یا جنبش صرف نگاه کرد.

ریشه‏هاى داخلى شکل‏گیرى این سازمان را باید در جنگ افغانستان و شوروى و شکل‏گیرى سازمانى به نام «الخدمه» یا «مکتب الخدمه» در پیشاور پاکستان جست‏وجو کرد. مکتب الخدمه سازمانى اسلامى بود که در سال ۱۹۸۰ به منظور افزایش منابع مالى و سربازگیرى مجاهدین خارجى براى جنگ علیه روسیه در افغانستان تأسیس گردید.[۲] این سازمان توسط «عبدالله یوسف عزّام»، محقق مسلمان فلسطینى و عضو انجمن‏ «اخوت مسلمان»، سرمایه‏گذارى شد. مکتب الخدمه، مؤسسه‏هاى مهمان در پیشاور پاکستان (نزدیک به مرز افغانستان) و کمپ‏هاى آموزشى شبه‏نظامى در افغانستان را که کار آماده‏سازى سربازهاى ملى غیر افغان براى جنگ افغانستان را بر عهده داشتند سازماندهى مى‏کرد. این تشکیلات در ابتدا فقط کمک‏هاى مالى را انجام مى‏داد. فرایند این کمک‏ها این‏گونه بود که مجاهدین مسلمانى‏[۳] که خواستار شرکت در جهاد علیه شوروى بودند با کمک و سازماندهى سه موسسه «محمد بن لادن» (پدر اسامه بن لادن)، «سازمان جهانى امداد رسانى اسلامى» و «دفاتر اتحادیه جهانى اسلام» به افغانستان اعزّام مى‏شدند و تحت آموزش و حمایت‏هاى مالى قرار مى‏گرفتند. در کنار فعالیتِ این نهادهاى واسطه، باید به تبلیغات گسترده اخوان المسلمین در سراسر کشورهاى عرب و اسلامى درباره اهمیت جهاد اسلامى و ضرورت بسیج همه امکانات مالى و جانى براى حمایت از مسلمانان که در آن زمان به «جهاد» با شوروى تفسیر مى‏شد اشاره کنیم. از سوى دیگر تشکیلات امنیتى کشورهاى عربى براى رهایى از دست جوانان بنیادگراى اسلامى، که با دولت‏هاى خود بر سر مسائل مختلف درگیر بودند، این مسیر را بهترین راه براى خلاصى از دست آنان مى‏دانستند، زیرا به عقیده آنان، جوانان تندرو توانایى مقابله با شوروى را نداشتند و به زودى از پا در مى‏آمدند.[۴]

البته در روند شکل‏گیرى القاعده نباید فقط به تحولات تاریخى و عینى توجه کرد، زیرا نمى‏توان نقش عوامل اندیشه‏اى و ایدئولوژیک را نادیده گرفت. به نظر مى‏رسد القاعده به طور خاص تحت تأثیر آراء و اندیشه‏هاى ابن‏تیمیه، مودودى، سید قطب و دو گروه سلفى انقلابى «الجهاد» و «جماعت اسلامى مصر» شکل‏گرفته و امروزه خود ادامه‏دهنده و حتى داعیه‏دار جریان فکرى‏ نوسلفیه‏ در جهان اسلام است‏[۵] و امروزه آنچه‏ نقش محرک اصلى فعالیت‏هاى این سازمان و الهام‏بخشى به پیروان آن را ایفا مى‏کند همین تأثیر پذیرى ایدئولوژیک است.

اما در میان مؤلفه‏هاى خارج از جهان اسلام که در شکل‏گیرى القاعده مؤثر بودند، نقش کشورهاى آمریکا، عربستان و پاکستان غیر قابل انکار است. هدف آمریکا از کمک به تشکیلات القاعده و سایر مجاهدین بر اساس مقابله با شوروى، انتقام از جنگ ویتنام‏[۶] تقویت گروه‏هاى رادیکال ضد شیعه در مقابله با ایران‏[۷] و انتقال کانون جهاد از فلسطین به افغانستان و دور کردن توجهات از منازعه اعراب و اسرائیل‏[۸] بود.

کمک‏هاى آمریکا از مارس ۱۹۸۵ با ابلاغ دستورالعمل ۱۶۶ امنیت ملى توسط ریگان به طرز قابل ملاحظه‏اى افزایش یافت. افزایش منظم تسلیحات و حضور پنهانى افسران و کارشناسان سیا و پنتاگون بخشى از این کمک‏ها بوده و پاکستان با توجه به همسایگى با افغانستان نقشى بسیار اساسى در شکل‏گیرى القاعده ایفا کرده و به نوعى کانال ارتباطى آمریکا و عربستان با اعضاى القاعده بوده است.

این کشور تحت تأثیر منازعه تاریخى خود با افغانستان بر سر خط مرزى دیوراند، امیدوار بود با کمک به مجاهدین سنّى و روى کار آمدن آنان این مشکل‏را به نفع خود حل کند، البته علاوه بر این‏ها رقابت با هند، مقابله با نفوذ ایران و هم‏سویى با غرب به ویژه آمریکا نیز عوامل موثر در مشارکت و مداخله پاکستان در این روند به شمار مى‏رفت.[۹]

نباید از نقش پاکستان در توسعه رادیکالیسم سلفى غافل شویم. وجود مدارس مذهبى پاکستان که در عمل، مراکز اصلى رشد و تربیت دینى و ایدئولوژیک جریان‏هاى متمایل به طالبان و القاعده هستند[۱۰] تا به امروز (با کمک‏هاى مالى و فکرى عربستان) نقش خود را به طور موثر ایفا کرده‏اند. عربستان هم ضمن هم‏سویى با سیاست‏هاى ایالات متحده، مقابله‏ با موج آزادى‏خواهى متاثر از انقلاب شیعى ایران و نیز گسترش نفوذ مذهبى و فرهنگى خود در جهان اسلام در شکل‏گیرى القاعده نقش به سزایى ایفا کرد.

جریان القاعده با پایان جنگ و خروج شوروى از افغانستان، تحت تأثیر تفکرات وهابیت و سلفى و با تفسیر جدیدى که از مفاهیم اسلامى نظیر «جهاد، دارالاسلام و دارالکفر» داشتند، در سال ۱۹۹۸ با تأسیس «جبهه جهانى اسلامى جهاد علیه یهودیان و صلیبیون»[۱۱] وارد فاز جدیدى در دو سطح ایدئولوژیک و عملیاتى شدند. به موجب فتواى صادره از سوى این جبهه، کشتن هر آمریکایى و هم‏پیمانان نظامى- مدنى آن‏ها بر هر مسلمان، در هر زمان و مکان واجب است. اوج عظمت تشکیلات القاعده و جهانى شدن نام آن، در انفجارهاى هم‏زمان سفارت‏خانه‏هاى آمریکا در نایروبى و دارالسلام در سال ۱۹۹۸ نمود پیدا کرد. این فرایند با انفجار ناو آمریکایى‏S .S .Cool در آب‏هاى یمن در سال ۲۰۰۰ و حمله به مراکز تجارى نیویورک و مقر پنتاگون در یازده سپتامبر ۲۰۰۱ تکمیل شد.[۱۲]

  1. القاعده و بیدارى اسلامى‏

اعتراض‏هاى سیاسى و حوادث اخیر کشورهاى عربىِ منطقه خاورمیانه که از خودسوزى یک جوان تونسى آغاز شد و به مصر، لیبى، یمن، بحرین و سوریه سرایت کرد و در برخى کشورهاى منطقه، موجب تغییر هیئت حاکمه شد، صرف نظر از نام‏هایى که براى آن به کاربرده شده (بیدارى اسلامى یا بهار عربى)،[۱۳] یک واقعیت‏ غیرقابل انکار در جهان عرب مى‏باشد که بدون شک داراى ابعاد سیاسى، اجتماعى منطقه‏اى و بین‏المللى گسترده‏اى است. براى چرایى بروز این تحولات نظریات مختلفى ذکرشده از جمله: قیام علیه تحقیر، حرکت براى دست‏یابى به دموکراسى،[۱۴] تأثیرات توسعه انسانى،[۱۵] بحران سیاسى و ناکارآمدى حکومت‏ها و توجه به اسلام به عنوان یک ایدئولوژى سیاسى، اجتماعى و مذهبى.[۱۶]

در هر حال تحولات اخیر نه تنها دولت‏هاى منطقه و برخى مناسبات منطقه‏اى و بین‏المللى را تغییر داده بلکه بر گروه‏ها و جنبش‏هاى فعال نظیر القاعده نیز تأثیرگذار بوده است. با وقوع بیدارى اسلامى این فرضیه شکل‏گرفت که زوال و شکست القاعده نزدیک است، زیرا مبارزه جهانى علیه تروریسم و ضربه‏هاى وارد شده به القاعده و خصوصا مرگ بن لادن (در سال ۲۰۱۱) روز به روز این جریان را ضعیف‏تر کرده است و با موج دموکراسى‏خواهى مردم منطقه و شرکت آنان در انتخابات و تلاش براى دست‏یابى به حکومت‏هاى مردمى، دیگر جایى براى القاعده، گروه‏هاى تندرو و طرفداران خلافت اسلامى باقى نمى‏ماند، اما برخى دیگر معتقدند که شرایط جدید سیاسى در جهان عرب، زمینه‏هاى دوگانه‏اى براى رشد یا تضعیف جریان‏هاى وابسته به القاعده ایجاد کرده و به راحتى نمى‏توان از زوال یا تقویت القاعده صحبت کرد، زیرا مؤلفه‏هاى مختلفى در این فرایند دخیل هستند و به طور جدا از هم قابل بررسى نمى‏باشند. به عنوان نمونه بیدارى اسلامى که تحولات منطقه در بستر آن اتفاق افتاده، دچار فراز و نشیب‏هاى متعدد است‏[۱۷] لذا اگر بخواهیم تأثیرات بیدارى اسلامى را بررسى کنیم ابتدا باید ارزیابى صحیحى از آینده بیدارى اسلامى ارائه دهیم و در ضمن آن نیز وضعیت القاعده و تحولات داخلى آن را مدنظر داشته باشیم. در ارتباط با تأثیرات بیدارى اسلامى بر القاعده به طور عمده دو دیدگاه وجود دارد که یکى بر «امکان زوال» و دیگرى بر «امکان موفقیت» القاعده در آینده بیدارى اسلامى تاکید دارد. در ادامه بحث دو دیدگاه مذکور را در سایه تحولات بیدارى اسلامى مورد بررسى خواهیم کرد.

۱- ۲- بیدارى اسلامى و امکان زوال القاعده‏

بر اساس این نگاه با شروع بیدارى اسلامى، القاعده از دو جهت تحت فشار قرار گرفته که این فشارها در آینده نه چندان دور مى‏تواند به انزوا و حتى نابودى این سازمان منجر گردد. در خصوص فشارهاى وارده بر القاعده، مورد نخست در ارتباط مستقیم با بیدارى اسلامى است و مورد دوم هم به تشکیلات داخلى سازمان القاعده مربوط است که در ادامه، هر دو مورد را بررسى مى‏کنیم.

بیدارى اسلامى و تحولات پس از آن دربردارنده خبرهاى خوشایندى براى القاعده نبود و سکوت و سردرگمى رهبران القاعده با گذشت چند هفته از آغاز جنبش‏هاى مردمى (به طور خاص در تونس) حاکى از نوعى ناخرسندى آنان از تحولات پیش رو بود.[۱۸] آنچه در طى بیدارى اسلامى در تونس، مصر، یمن و لیبى اتفاق افتاد هیچ‏گونه هماهنگى با رهبران و افراد القاعده نداشت و گاه کاملًا در تضاد با اهداف و آرمان‏هاى آنان بود. در ادامه براى روشن‏شدن این ادعا به مقایسه میان اهداف و انگیزه‏هاى‏ انقلابیون با آرمان‏هاى القاعده مى‏پردازیم تا به نوعى، ناکامى القاعده را در این تحولات نشان دهیم.

الف: فروپاشى رژیم‏هاى مصر، لیبى و تونس بر اساس مقابله با استبداد و سایر مشکلات داخلى صورت گرفت. و ارتباطى با تشکیل حکومت اسلامى یا امت اسلامى نداشت.

ب: حضور گسترده مردم در خیابان‏هاى تونس و مصر با دعوت القاعده صورت نگرفت و حتى حرکت مبارزه علیه قذافى نه تنها جهاد نبود بلکه در تضاد کامل با اصول القاعده بود، زیرا مخالفان قذافى با نیروهاى ناتو در براندازى قذافى همکارى کردند.[۱۹]

پ: یکى از اصول اساسى القاعده این است که رژیم‏هاى فاسد و دست نشانده غرب، باید از طریق عملیات و حمله‏هاى جهادى، مقهور شوند و در این میان حرکت‏هاى مسالمت‏آمیز جایى ندارند در حالیکه در تونس، مصر و حتى لیبى تغییرات اتفاق افتاده سازگارى و هماهنگى چندانى با این اصول القاعده نداشتند.[۲۰]

ت: انتخاب شکل‏مسالمت آمیز حرکت بیدارى اسلامى در مصر و تونس و دخالت ناتو در لیبى به طور آشکار در تقابل با آموزه جهاد القاعده بود. آلکس ویلنر مى‏گوید:

یکى از پیامدهاى حرکت موفقیت‏آمیز مردم در مصر و تونس، نوعى شرم‏سارى و خجلت براى القاعده بوده، زیرا آنان مدعى بودند که تنها راه موفقیت‏آمیز و رهایى‏بخش براى مسلمانان استفاده از جهاد و فعالیت‏هاى خشونت‏آمیز است.[۲۱]

ث: وقوع بیدارى اسلامى و برکنارى رژیم‏هاى سکولار، ضعف گفتمانى و جایگاه سست القاعده را در میان افکار عمومى جهان عرب آشکار کرد.[۲۲]

ج: ایده‏هایى که مردم براى دست‏یابى به آن به پاخاستند نظیر اسلام،[۲۳] آزادى، دموکراسى، فرصت‏هاى برابر مشارکت سیاسى- اقتصادى و رفاه جزو آرمان‏ها و اهداف القاعده نبودند.[۲۴]

استفاده گروه‏هاى اسلام گرا از ابزار حزب و انتخابات به هیچ وجه مورد قبول القاعده نبود.

علاوه بر آنچه که گفته شد (که به نوعى در ارتباط مستقیم با بیدارى اسلامى هستند)، مؤلفه‏هاى دیگرى در ضعیف‏شدن القاعده تأثیر داشته که برآیند مجموع این مولفه‏ها به تقویت این نظریه کمک مى‏کنند که چشم‏انداز امیدبخشى براى القاعده در بستر تحولات بیدارى اسلامى وجود ندارد و احتمال منزوى‏شدن و ضعیف شدن آن مورد انتظار است.[۲۵]

اما در مورد بررسى سایر مولفه‏ها که به نوعى در ارتباط با بیدارى اسلامى و ساختار تشکیلاتى القاعده است نکات قابل ملاحظه‏اى وجود دارد. یکى از مهم‏ترین مسائلى که هم‏زمان با بیدارى اسلامى، القاعده را متاثر کرد و فشار وارده بر آنان را مضاعف ساخت، مرگ بن لادن بود. به عقیده برخى، با مرگ وى رسما شکست و نابودى این‏ سازمان آغاز شد. در همین زمینه جان برنان‏[۲۶] اعلام کرد: «از زمانى که این جنگ [علیه تروریسم‏] آغاز شده براى نخستین بار مى‏توانیم به آینده نگاه کنیم و دنیایى بدون القاعده را تصور نماییم.»[۲۷]

در اظهارات مشابهى نیز لئون پانتا[۲۸] (یکى دیگر از مقامات آمریکایى) پس از این‏که بر شکست راهبردى القاعده تاکید کرده بود[۲۹] تاکید داشت:

«ما نه تنها فرماندهى آنان را مورد هدف قرار داده‏ایم، بلکه قابلیت آنان را در هرگونه کنترل و فرماندهى مختل نموده‏ایم».[۳۰]

البته مقامات آمریکایى دلایل موجهى براى چنین اظهاراتى داشتند، زیرا ضربه‏هاى بسیار سنگینى به هسته مرکزى و فرماندهى القاعده وارد کرده بودند. علاوه بر کشته‏شدن بن لادن، الیاس کشمیرى از فرماندهان عالى رتبه القاعده‏[۳۱] و نیز عطیه عبدالرحمن و جانشین او ابویحیى اللیبى به دست نیروهاى آمریکایى از بین رفته بودند.[۳۲]

در دولت اوباما شاهد افزایش چهاربرابرى قتل هدف‏دار رهبران القاعده هستیم.[۳۳] و حدود ۳۴ تن از رهبران اصلى القاعده در پاکستان از پاى درآمده‏اند.[۳۴] افزون بر این ۲۳۵ نفر از افراد عادى سازمان نیز کشته شدند. بر مبناى همین اظهاراتِ مقامات رسمى‏ آمریکایى و برخى تحلیل‏گران، هسته مرکزى و مغز متفکر تشکیلات القاعده در «مسیر اضمحلال قرار گرفته که احیاى آن بسیار مشکل خواهد بود».[۳۵]

به نظر مى‏رسد این اجماع که القاعده در آستانه فروپاشى است، نیاز به مستندات قوى‏ترى دارد، زیرا شواهد معتبر و قابل تاملى در ردِ یا حداقل تضعیف این نظریه وجود دارد. بخشى از این اظهارات براساس تبلیغات و عملیات روانى دولت آمریکا صورت مى‏گیرد زیرا آنان به عنوان داعیه‏داران مقابله با تروریسم باید بر موفقیت و پیروزى خود و شکست دشمن تاکید کنند. در (مى ۲۰۱۲) هنگامى که مرکز آکادمى نظامى مبارزه با تروریسم(CTC) [۳۶] هفده سند مربوط به بن لادن (اسنادى که از مخفیگاه وى به دست آمده بودند) را منتشر کرد.[۳۷] مقامات آمریکایى مدعى شدند: که بنا به اظهارات روزهاى پایانى بن لادن، وى آینده روشنى را براى سازمان متصور نبوده است و این مطلب به طور گسترده توسط رسانه‏ها منعکس شد[۳۸] در حالى که نتیجه‏اى که(CTC) گرفته بود مبتنى بر شواهد و مستندات اندک بوده است.

در همین زمینه خوان زرات‏[۳۹] مى‏گوید:

در مورد قدرت القاعده و عناصر تأثیرگذار آن باید ارزیابى مجدد صورت گیرد. القاعده، بر اثر مبارزات علیه آن، تحت فشار زیادى قرار

مجموعه مقالات کنگره جهانى جریان هاى افراطى و تکفیرى از دیدگاه علماى اسلام، ج‏۱، ص: ۴۰۹

گرفته است و اکنون مخالفان بیشترى پیدا کرده، به خصوص در میان مسلمانانى که بیشترین آسیب را از القاعده دیده‏اند.

اما اظهاراتى از این دست که «سازمان القاعده خلع سلاح شده، رو به نابودى است» بیشتر از این‏که بر پایه استدلال و شواهد مستند و معتبر باشد، برپایه تفسیر جهت‏دار و گاه غیرواقع‏بینانه صورت مى‏گیرد. به عنوان نمونه پس از حمله آمریکا به عراق، موج عظیمى از تبلیغات غرب آغاز شد که القاعده به پایان کار خود رسیده و دیگرى نمى‏تواند کارى از پیش ببرد،[۴۰] اما در (مارس ۲۰۰۴ م) شاهد بمب‏گذارى‏هاى مادرید، سال (۲۰۰۵ م) در مترو لندن و بمب گذارى در خطوط هواپیمایى آمریکا بودیم و همین فعالیت و حضور القاعده در اروپا و آمریکا گواه این بود که بسیارى از این ارزیابى‏ها از دقت کافى برخوردار نبوده‏اند. به نظر مى‏رسد این ارزیابى‏هاى شتاب‏زده در برآورد قدرت القاعده، برخاسته از عدم شناختِ ساختار و ایدئولوژى این سازمان است.

۲- ۲ بیدارى اسلامى بسترى براى خیزش دوباره القاعده‏

مخالفان نظریه نخست تأثیر منفى عوامل یاد شده بر سازمان «القاعده» را مى‏پذیرند، اما با این تفاوت که آنان تحولات جارى را با نگاه مثبت (از منظر القاعده) به آینده دنبال مى‏کنند. در ادامه بحث، نخست فرصت‏هایى که در نتیجه بیدارى اسلامى براى القاعده به وجود آمده را بررسى مى‏کنیم و پس از آن با ارزیابى ساختار ایدئولوژیک و تشکیلاتى القاعده، تلاش خواهیم کرد به دقت این دیدگاه را مورد نقادى قرار دهیم.

بیدارى اسلامى، هر چند که در ابتداى کار موجى از امید و خوش‏بینى را در سرتاسر کشورهاى عربى اسلامى به راه انداخت، اما به تدریج با گذشت زمان و کم‏شدن شور انقلابى، وجود موانع جدى بر سر راه انقلابیون، باعث شکل‏گیرى نوعى یاس و سرخوردگى عمومى گردید. اصولًا در هر انقلاب یا تغییر رژیمى، هیئت حاکمه (پس از تغییرات) با انبوهى از مسائل امنیتى (اعم از فرقه‏اى، قومى، قبیله‏اى، بازماندگان رژیم‏ سابق، شورش و خشونت، ناامنى و حمله‏هاى تروریستى) مواجه است و این مسائل امنیتى در کنار خواسته‏هاى سیاسى، اقتصادى و اجتماعى مردم بر دشوارى کار مى‏افزاید و پیش‏بینى آینده را دشوار مى‏کند. در ابتداى بیدارى اسلامى همان‏طور که پیش از این گفتیم القاعده به هیچ وجه جایگاهى در میان مردم و خواسته‏هاى آنان نداشت. مردم تمایلى به تشکیل جریان خلافتِ اسلامى القاعده نداشتند، بلکه به دنبال پایان یافتن تبعیض، فساد و حاکمیت اسلام، ایجاد آزادى، دموکراسى و فرصت‏هاى برابر سیاسى، اقتصادى بودند. بدیهى است که این خواسته‏ها در هر انقلابى مى‏تواند جزو اهداف انقلابیون باشد، اما با گذشت نزدیک سه سال از بیدارى اسلامى بهتر است میزان تحقق این شعارها و وضعیت فعلى کشورهاى منطقه را ارزیابى کنیم.

الف. در تونس و مصر به عنوان کشورهاى پیشرو و حتى الگو، هنوز تغییر رژیم به طور کامل صورت نگرفته و فعالیت انقلابیون هنوز در چارچوب قوانین پیش از انقلاب یا با مشارکت عناصر بازمانده از رژیم قبلى صورت مى‏گیرد.

ب. بر اثر آشوب و ناآرامى‏هاى ایجاد شده، بسیارى از فرصت‏هاى شغلى از بین‏رفته و وضعیت اقتصادى برخى از این کشورها در وضعیت مناسبى قرار ندارد.

پ. رژیم قذافى سرنگون شده ولى این کشور به صحنه درگیرى نظامى میان قبایل مختلف تبدیل شده است.

ت. در یمن، توافق عبدالله صالح براى واگذارى قدرت هنوز روشن نیست.

ث. جنگ در سوریه ادامه دارد و آینده این کشور بسیار مبهم است و احتمال تجزیه این کشور وجود دارد.

چ. در بحرین شیعیان به پا خاسته‏اند اما رژیم آل خلیفه هیچ انعطافى نشان نداده و به سرکوب گسترده مخالفان مشغول است.

چ. در عراق گروهک‏هاى وابسته به القاعده با انجام عملیات تروریستى، امنیت داخلى این کشور را تهدید مى‏کنند و سعى در تشدید درگیرى‏هاى فرقه‏اى دارند و امکان حمله القاعده عراق به سوریه وجود دارد.

مجموعه مقالات کنگره جهانى جریان هاى افراطى و تکفیرى از دیدگاه علماى اسلام، ج‏۱، ص: ۴۱۱

براساس آنچه گفته شد وضعیت فعلى کشورهاى دخیل در تحولات بیدارى اسلامى چندان مطلوب به نظر نمى‏رسد. البته اصولًا هر انقلابى باعث رشد فزاینده خواسته‏ها مى‏شود، اما باید توجه داشت انتقال قدرت و حاکمیت از رژیم‏هاى خودکامه به سیستم دموکراسى شاید در یک فرایند طولانى مدت اتفاق افتد و حتى شاید اتفاق نیفتد و این تهدیدى جدى محسوب مى‏شود.[۴۱]

«خطر جدى پس از انقلاب سطح بالاى سرخوردگى، خشم و ناامیدى و … است».[۴۲]

هم اکنون القاعده پس از یک سکوت، سردرگمى و شاید ناامیدى، فعالیت و تلاش خود را آغاز کرده، به معترضان پیام مى‏دهد[۴۳] که سکولاریسم را نپذیرند و شریعت را به عنوان منبع اصلى قوانین قرار دهند. البته تلاش‏هاى القاعده در جهت سامان بخشیدن به امور نیست و بیشتر به دنبال این است که از هرگونه ناآرامى بهره‏بردارى کند. به نظر مى‏رسد اگر فرایند انتقال قدرت و برقرارى دموکراسى طولانى شود و یا دموکراسى‏هاى تازه متولد شده به سمت دولت‏مردان خودکامه گرایش پیدا کنند، القاعده فضاى مناسبى را در اختیار خواهد داشت تا از خشم و نارضایتى مردم استفاده کند و اعضاى جدیدى به خدمت بگیرد؛ به عبارتى یکى از عمده‏ترین فرصت‏ها براى القاعده نه در بیدارى اسلامى، بلکه در ناکامى بیدارى اسلامى نهفته است.[۴۴] امروز پس از گذشت حدود سه‏ سال از آغاز حرکت بیدارى اسلامى، زمزمه‏هاى ناکامى یا ناکارآمدى دولت‏هاىِ پس از بیدارى اسلامى به گوش مى‏رسد.

ناامیدى و آشوبى که پس از انقلاب به وجود آمده به طور غیر قابل انکارى فرصت‏هاى مناسبى را براى گسترش نفوذ القاعده فراهم مى‏کند. مشکلات اقتصادى، آشوب و ناآرامى، عدم ثبات سیاسى و امنیت، حتى بهترین نظام‏هاى منطقه را تحت تأثیر قرار مى‏دهد و با بروز اختلاف میان انقلابیون و تشدید مشکلات هر آن امکان بازگشت مجدد عناصر رژیم گذشته وجود دارد.[۴۵]

بروس ریدل، از «بنیاد بروکینگز» مدعى است که ظهور دوباره القاعده ثابت مى‏کند که این سازمان توانسته طورى خود را مدیریت کند که از تحولات دنیاى عرب سود ببرد. او مى‏گوید:

خط مشى القاعده در سال ۲۰۱۱ در پى وقوع بهار عربى با چالش روبه‏رو شد. تظاهرات مسالمت‏آمیز در سقوط دیکتاتورها موفق بود. روایت القاعده [در آن وقت‏] با خطر روبه‏رو بود. ترور باعث تغییر نشده بود». وى در ادامه توضیح مى‏دهد: «اما امروز، همه چیز متفاوت است. القاعده در سال ۲۰۱۳ اعتبار پیدا کرده، به ویژه در مصر. جریان ضد انقلاب موفق شده و حکومت منتخب را کنار زده است». بروس ریدل مى‏افزاید: «براى آنانى که مى‏خواهند به القاعده بپیوندند، اتفاقات قاهره و دمشق این سخن آنان را اعتبار مى‏بخشد که مدت‏هاست مى‏گویند: جهاد امروز، تنها راه حل مشکل‏تغییر، در دنیاى اسلام است.[۴۶]

مطلب دیگرى که در مورد القاعده باید مورد بحث قرار گیرد بررسى این ادعاست که القاعده با کشته شدن بن لادن و سایر رهبران اصلى آن دیگر امیدى به آینده ندارد. باید توجه داشته باشیم که این سازمان بیش از یک دهه است که در مقابل بزرگ‏ترین حملات بین‏المللى (که بر ضد سازمان‏هاى تروریستى سامان یافته بود)، مقاومت کرده و توانسته خود را با سخت ترین شرایط تطبیق دهد. بیدارى اسلامى و به طور خاص ناآرامى‏ها و جنگ طولانى مدت در سوریه سبب منافع فراوانى براى القاعده شده است تا آنان بتوانند در این شرایط دشوار، نفوذ خود را در این کشور و کشورهاى همسایه افزایش دهند. این وضعیت به طور بالقوه مى‏تواند اوضاع نابسامان هسته مرکزى فرماندهى القاعده را احیا کند و ارتباطهاى آن را افزایش دهد. علاوه بر این، حضور بى دردسر القاعده در پاکستان و نیز خروج نیروهاى آمریکایى و نیروهاى(ISAF) از افغانستان تا سال ۲۰۱۴، از جمله مسائلى هستند که در آینده نزدیک (حداقل تا پنج سال آینده) مى‏توانند به احیاى مجدد هسته مرکزى این سازمان و فراهم آوردن یک فضاى امنِ حیاتى و نیز حریم فیزیکى کمک کنند. در طول تاریخ القاعده، حیات این سازمان همواره به یک حوزه جغرافیایى امن وابسته بوده است. در اوضاع آشفته بیدارى اسلامى القاعده این امکان را یافته تا در منطقه لوانت‏[۴۷] براى خود مامنى پیدا کند و در نتیجه، حضور خود را علاوه بر پاکستان، افغانستان، سومالى و یمن، در مناطق جدید گسترش دهد.[۴۸]

کارشناسان مبارزه با تروریسم مى‏گویند: جنگ داخلى سوریه که در آن اسلام‏گرایان داوطلب از سراسر اروپا و کشورهاى عربى جمع شده‏اند، مزیت بزرگى براى القاعده بوده است. دیوید کیلکولن، کارشناس مبارزه با تروریسم و مشاور حکومت امریکا مى‏گوید:

گروه‏هاى مرتبط به القاعده ائتلافى را تشکیل داده‏اند که شامل ۴۵ هزار چریک جنگجو در این کشور است». او مى‏افزاید: «این عدد بسیار قابل توجه است؛ تقریبا دو برابر جنگجویان طالبان در افغانستان».

کیلکولن در ادامه مى‏گوید: «ما شاهد تجدید قواى القاعده در همه جبهه‏ها هستیم».[۴۹]

هر چند که مرگ بن‏لادن پیامدهاى منفى براى سازمان داشته، اما ساده انگارى است که با نبود بن‏لادن حکم به مرگ القاعده بدهیم، زیرا عدم حضور بن‏لادن براى سازمان در گذشته نیز تجربه شده و القاعده بعد از سال ۲۰۰۲ م و سخت شدن شرایط، الگوى «سلسله مراتبى سازمانى» خود را به الگوى «شبکه محورى» تغییر داد.[۵۰] بن لادن به منظور حفظ بقاى سازمان و تطبیق با شرایط محیطى با واگذارى حق تصمیم گیرى به شاخه‏هاى محلى و شبکه‏هاى وابسته، دوام سازمان را تضمین نمود. باید توجه داشته باشیم که القاعده یک سازمان باز و کاملًا انعطاف پذیر است که علاوه بر اهمیت رهبران اصلى، داراى شاخه‏هاى مستقلى است که خود این شاخه‏ها نیز ارتباطها و زیر مجموعه‏هاى دیگرى دارند.[۵۱] این نوع تشکیلات به القاعده اجازه مى‏دهد تا شاخه‏ها و زیرشاخه‏هاى خود را تا حد امکان با هر میزان از اعضا گسترش دهد. در این شاخه‏ها رهبران هم‏طراز وجود دارند که قدرت تصمیم‏گیرى براى بخش‏هاى بزرگى از شبکه را دارا مى‏باشند. براساس تحلیل ریاضى شبکه‏هاى اجتماعى، افرادى که بیشترین ارتباط را دارند قدرت بیشترى نیز دارند.[۵۲] توزیع قدرت و منابع در میان شبکه‏هاى مختلف باعث شده که سازمان در مواقع بحرانى نظیر مشکلات مالى، کشته شدن برخى رهبران و مسائلى از این دست با بحران روبرو نشود. به نظر کارشناسان مطالعات شبکه‏ها، براى مقابله با چنین سازمان‏هایى، از بین بردن حداقل پنجاه درصد ارتباط میان مراکز اصلى یکى از اقدامات ضرورى است. چیزى که تا کنون آمریکا و سایر کشورهاى دخیل در مبارزه با القاعده نتوانسته‏اند انجام دهند.

نکته مهم دیگر که درباره تشکیلات القاعده این است که هر چند بن‏لادن نقش محور این تشکیلات بود اما گروه‏هایى‏[۵۳] هم بوده‏اند که تمایل چندانى به اطاعت مستقیم از وى‏ نداشته‏اند.[۵۴] و تقریبا مستقل از وى و حتى مستقل از نام القاعده، (اما در راستاى اهداف القاعده) فعالیت مى‏کرده‏اند.[۵۵] لذا همانطور که پیش از این هم گفتیم طبیعى است که فعالیت القاعده پس از مرگ بن لادن با مشکل اساسى روبه‏رو نشده است. به نظر مى‏رسد برنامه‏هاى آتى آنان بر اساس محورهاى زیر باشد:

الف: تاکید بر ادامه جنگ علیه آمریکا و جهان غرب (اکنون القاعده به نوعى خود را در بیدارى اسلامى پیروز مى‏داند، زیرا از نظر آنان رژیم‏هاى دست نشانده غرب برکنار شده اند و این شکستى براى غرب محسوب مى‏شود).

ب: تلاش براى ایجاد پایگاه‏هاى امنِ فیزیکى در مناطق مورد منازعه.

پ: تلاش براى تأسیس یک حکومت اسلامى (به طور خاص در سوریه) که کاملا از دسترس ودخالت آمریکا به دور باشد.

ت: بهره‏گیرى هر چه بیشتر از غفلت سرویس‏هاى اطلاعاتى و امنیتى کشورهاى منطقه، که به شدت درگیر مسائل داخلى خود هستند.

نتیجه‏گیرى‏

براى ارزیابى صحیح از تأثیر بیدارى اسلامى یا بهار عربى بر القاعده باید به دو مولفه اصلى توجه شود: نخست: بیدارى اسلامى و دوم سازمان یا تشکیلات القاعده. بیدارى اسلامى را نباید یک واقعه ثابت و ایستا فرض کنیم که به همان شکلى که آغاز شده ادامه خواهد داشت، زیرا تحولاتى که در متن بیدارى اسلامى اتفاق افتاده از فراز و فرودهاى فراوان و بستر پویاى آن حکایت دارد. در طرف مقابل القاعده هم وضعیت مشابهى دارد. سازمانى که ریشه‏هاى آن به ربع قرن باز مى‏گردد و با تمام مشکلاتى که پیش روى آن بوده (خصوصاً در پانزده سال اخیر) نه تنها توانسته موجودیت خود را حفظ کند بلکه اکنون زمزمه‏هایى از موفقیت‏هاى آینده آن به گوش مى‏رسد. همان‏طورکه پیش از این بحث شد دو نظره عمده در این زمینه وجود دارد که یکى بر «امکان زوال» القاعده و دیگرى بر «امکان موفقیت» القاعده در بستر بیدارى اسلامى تاکید دارد. بدیهى است که نباید به قطعیت درباره هر یک از نظریات صحبت کرد، زیرا ممکن است بخشى از نظریه مطابق با واقع باشد و بخشى از آن تطابق چندانى نداشته باشد. در ادامه بحث براى روشن‏تر شدن نتیجه و عدم تکرار آنچه که گفته شد بحث را با طرح چند احتمال‏[۵۶] تکمیل خواهیم کرد.

احتمال نخست، بیدارى اسلامى: تشکیل حکومت‏هاى دموکراتیک‏

احتمال یاد شده در اوایل بیدارى اسلامى بسیار پررنگ بود؛ خصوصاً با برگزارى انتخابات گسترده در مصر و تونس؛ در صورت تداوم روند دموکراتیک و تشکیل حکومت‏هاى مردم‏سالار، اسلامى، تقویت همه احزاب، سازمان‏هاى مردم‏نهاد، جایگاه القاعده بسار متزلزل خواهد شد و به تدریج، پایگاه مردمى خود را از دست خواهد داد و با موفقیت و پیشرفت الگوهاى دموکراتیک حتى احتمال زیر سوال رفتن مشروعیت القاعده نزد پیروان آن وجود دارد. از طرف دیگر، با از بین رفتن بن‏لادن (و برخى از رهبران اصلى القاعده) ضعف نسبى این سازمان آغاز شده و بیدارى اسلامى به ضعف بیشترِ این سازمان سرعت خواهد داد. البته در حال حاضر با توجه به تحولات جارى، این احتمال ضعیف شده است وشاید صحبت از آن منطقى نباشد.

احتمال دوم؛ وقوع موانع بر سر راه بیدارى اسلامى‏

وجود مشکلات پس از انقلاب و دشوارى اوضاع و طولانى شدن فرایند انتقال قدرت سبب شده القاعده از انزواى اولیه بیرون آید و تلاش خود را براى تغییر شرایط آغاز نماید. این تلاش در دو جهت صورت گرفته است: نخست: نیروهاى القاعده با استفاده از آشوب و ناآرامى ایجاد شده، غفلت نیروهاى امنیتى و مهم‏تر از همه‏ بهره‏گیرى از یاس و سرخوردگى مردم تلاش مى‏کنند اعضاى جدیدى جذب کنند و در این راه با هوشمندى، بر اسلام (با تفسیر خاص سلفى، تکفیرى و وهابى) و جهاد به عنوان تنها راه حل تأکید مى‏کنند[۵۷] و مردم را به مبارزه علیه غرب برمى‏انگیزند. به نظر مى‏رسد اکنون بهترین فرصت براى القاعده است تا با بهره‏گیرى از خشم مردم و ناآرامى موجود علیه نظامیان، آنان را به سمت القاعده و عملیات‏هاى تروریستى سوق دهند. چیزى که در اوایل دهه ۹۰ اتفاق افتاد و نتیجه آن گسترش عملیات‏هاى خشونت آمیز بود.

دوم: القاعده با استفاده از آشوب و ناآرامى‏هاى ایجاد شده توانسته حضور فیزیکى خود را در کشورهاى مختلف تثبیت کند و یا توسعه دهد. در این فضا شاهد رشد سریع گروه‏هاى وابسته و همکار القاعده هستیم.[۵۸] ناآرامى‏هایى که در سوریه، لیبى و مصر در حال وقوع است این کشورها را به مانند یک حیات خلوت براى القاعده تبدیل کرده است‏[۵۹] چیزى که تا پیش از این فقط در افغانستان و سومالى براى آن ممکن بود. اکنون نیروهاى القاعده به راحتى در سوریه در حال آموزش هستند و تجربه نظامى کسب مى‏کنند. در لیبى جهادگرانى که سابقاً در ارتباط با القاعده بودند اکنون بیش از پیش مجهز شده‏اند و نگرانى‏هاى عمده‏اى در مورد سلاح‏هایى که توسط آنان از پایگاههاى نظامى قذافى به غارت رفته، وجود دارد. برخى منابع‏[۶۰] گزارش مى‏دهند که این تجهیزات به القاعده مغرب انتقال داده شده است. اکنون جهادگران از کپنهاک تا کنیا با دعوت ایمن الظواهرى (مرد شماره یک القاعده، پس از مرگ بن‏لادن) خود را به‏ سوریه رسانده‏اند تا در جهاد اسلامى علیه رژیم اسد شرکت کنند و به شهادت و بهشت وعده داده شده، نائل شوند. فرار گسترده طرفداران الظواهرى از زندان‏هاى عراق،[۶۱] لیبى و پاکستان پاسخى به پیام وى مبنى بر شرکت در جهاد بوده است. انرژى و تلاش الظواهرى و یارانش در حال حاضر بر بحران و ناآرامى‏هاى داخل سرزمین‏هاى عربى و اسلامى متمرکز شده است و به نظر مى‏رسد نسل جدیدى از القاعده در حال شکل‏گیرى است‏[۶۲] که تمرکز خود را به جاى توجه به دشمنى با آمریکا و اروپا بر دشمنان داخلى معطوف نموده است (حداقل در حال حاضر)، اما نباید فراموش کنیم که همچنان براى آنان اهداف راحت و در دسترس، قابل چشم‏پوشى نیست مانند کشتن مسیحیان، خراب‏کارى و انفجار در تاسیسات مربوط به غربى‏ها و یا حمله به سفارت‏خانه‏ها که همواره یکى از اهداف مورد علاقه آنان بوده است. در مجموع هرگونه ناکامى در تحقق اهداف بیدارى اسلامى زمینه مناسبى را براى فعالیت القاعده فراهم خواهد کرد. البته این لزوماً به معناى موفقیت و پیروزى القاعده نیست، اما حداقل بسترهاى مناسبى را براى فعالیت مهیا مى‏کند و پس از گذشت بیش از یک دهه پایانى براى فعالیت القاعده به چشم نمى‏خورد.

(با توجه به رویکرد توصیفى و تبیینى مقاله از ارائه راهکار در جهت مقابله با این جریان صرف نظر شد)

منابع‏

  1. آشکار، ژیلبر، جدال در توحش، ۱۱ سپتامبر، ترجمه حسن مرتضوى، تهران، اختران [بى‏تا].

  2. اسماعیلى، حمیدرضا، القاعده از پندار تا پدیدار، تهران، اندیشه سازان نور، ۱۳۸۶٫

  3. اسعد خالد خلیل، بن لادن، او را نمى‏توان شناخت، ترجمه حیدر سهیلى اصفهانى، جام جم، تهران ۱۳۸۰٫

  4. پل، میشائیل و دوران، خالد، اسامه بن لادن و تروریسم جهانى، ترجمه هومن وطن‏خواه، نشر کاروان، تهران ۱۳۸۱٫

  5. سجادى، عبدالقیوم، «طالبان؛ ایران و پاکستان، مطالعه سیاست خارجى ایران پاکستان و عربستان درباره افغانستان از سقوط مزار تا کنون»، علوم سیاسى، دانشگاه باقرالعلوم (ع)، ش ۲، پاییز ۱۳۷۷٫

  6. حسینى فائق، سیدمحمدمهدى، بیدارى اسلامى و تحولات منطقه‏اى، دانشگاه امام صادق (ع)، تهران [بى‏تا].

  7. لادورنر، اولرنیس، خاستگاه افراطى در پاکستان، مدرسه حقانیه، محمد على فیروزآبادى، شرق، ۲۹/ ۱/ ۱۳۸۵٫

  8. حسینى، عاصف، القاعده خطرناکتر از گذشته شده است، رادیو دویچه وله. قابل دسترسى در:http ://dw .de /p /1 AZun

  9. محمودیان، محمد، «تأثیر اندیشه‏هاى نوسلفیسم بر روند فکرى ایدئولوژیک القاعده»، پژوهشنامه علوم سیاسى، سال هفتم، شماره سوم، تابستان ۱۳۹۱٫

  10. ناصر بحرى، ابوجندل، تنظیم القاعده من داخل، القدس العربیه، ۱۸ مارس ۲۰۰۵٫

  11. Fakhro, Elham Hokayem, Emile( 1102 ).” Waking The Arabs”, Survival, Vol. 35, No. 2, May April.

  12. Randall Kuhn( 1102 ). On the Role of Human Develo pment in the Arab Spring, September 1102, University of Denver, Josef Korbel School of Intern ational Studies

  13. Burke, Jason( 2102 )The 9/ 11 Wars, Allen Lane, Penguin Group.

  14. Holbrook, Donald( 2102 ). Al- Qaedas Response to the Arab Spring, Perspect ives on Terrorism, Vol 6, No 6 in:

  15. http:// www. terrorisma nalysts. com/ pt/ index. php/ pot/ article/ view/ 822/ html

  16. Forest, James J. F( 2102 )Perception Challenges Faced by Al- Qaeda on the Battle field of Influence Warfare

, Perspect ives on Terrorism, Vol. 6, Issue 1, March. 71. Wilner, Alex S.( 1102 )Opportu nity Costs or Costly Oppor tunities? The Arab Spring, Osama Bin Laden, and Al- Qaeda’s African Affiliates, Perspe ctives on Terrorism, Vol. 5, Issues 3- 4, September.

  1. Lahoud, Nelly( 1102 )Ayman al- Zawahiris Reaction to Revolution in the Middle East in CTC Sentinel, Vol. 4, No. 4.

  2. Gerges, A. Fawaz( 1102 )The Rise and Fall of Al- Qaeda, Oxford University Press.

  3. Lewis, W. Kimball( 2102 ). Al Qaeda and The Arab Spring An Ideological Asse ssment, MASTER OF SCIENCE IN INFOR MATION OPERATIONS, from the NAVAL POSTGR ADUATE SCHOOL, December.

  4. Ferran, Lee,

Al Qaeda Shadow of Former Self, US Counter- Terror Official Says, ABC News Investi gative, 03 April 2102. Available at http:// abcnews. go. com/ blogs/ headlines/ 2102/ 40/ al Qaeda- shadow- of- former- self/

  1. Panetta( 1102 ).

Panetta Says Al Qaeda Defeat Within Reach, al Jazeera, 9 July. 32. at http:// english. aljazeera. net/ news/ asia/ 1102/ 70/ 12971102 55401 97350. html 42.

  1. Stewart, Phil( 2102 ).

Strikes on al Qaeda Leave Only Handful of Top Targets, Reuters( US Edition ), 11 June. Available at http:// www. reuters. com/ article/ 2102/ 60/ 22/ us- usa- panett asaudi- idUSBRE 58 22602102350

  1. US Department of State, Country Reports on Terrorism 1102( Washington, DC: US Department of State Public ation, April 2102 ), p. 5. Available at,

  2. http:// www. state. gov/ documents/ organiz ation/ 867591. pdf

  3. Gorman, Siobhan( 2102 ).

CIA Kills Al Qaedas No. 2, Wall Street Journal, 6 June. 92. Masters, Jonathan( 2102 ).

Backg rounder: Targeted Killings, Council on Foreign Relations, 03 April 2102. Available at http:// www. cfr. org/ counter terrorism/ targeted- killings/ p 7269

  1. Bergen and Tiedemann( 0102 ).

TheYear of the Drone: Leaders Killed, Counte rter rorism Strategy 13. Initiative, New AmericaF oundation, February 42, 0102, Available at

  1. http:// www. newamerica. net/ sites/ newamerica. net/ files/ policydocs/ bergen tiedemann 2. pdf

  2. Yoo, John( 2102 ).

Obama, Drones and Thomas Aquinas, Wall Street Journal, 8 June. 43.

Hoffman, Bruce( 3102 ). Al Qaeda’s Uncertain Future, Studies in Conflict Terrorism, 63: 356536, 3102.

  1. Lahoud, Nelly et al.( 2102 ). Letters from Abbottabad: Bin Laden Sidelined? West Point, NY: Combating Terrorism Center, 3 May 2102.

  2. Zarate, Juan( 2102 ).

Winning the War on Terror: Marking Success and Confr onting Challenges, text of prepared remarks at the Washington Institute for Near East Policy, Washington, DC, 32 April 8002. at http:// www. washin gtonins titute. org/ templateC 70. php? CID/ 393

  1. Sands David R( 3002 ).

Al- Qaidas Credib ility on the Line as War in Iraq Winds Down, Washington Times, 42 April 3002. 83. Osama bin Ladens Last Words Show Dark Days for Al Qaeda,

CBS World News, 3 May 2102. http: www. cbsnews. com/ 1038- 202 261- 07962475/ osama- bin- ladens- last- wordsshow- dark- days- for- al Qaeda/

  1. Peter Baker,

Recovered bin Laden Letters Show a Divided Al Qaeda, New York Times, 3 May 2102; 04. Ben Fenton, Johanna Kassel, and Richard McGregor,

Bin Laden Papers Reveal Al Qaeda Rifts, Financial Times( London ), 3 May 2102; 14. Gregg Miller and Peter Finn,

New Osama bin Laden Documents Released, Washington Post, 3 May 2102. 24. Jenkins, Brian Michael( 2102 ). Al Qaeda in Its Third Decade- Irrever sible Decline

  1. or Imminent Victory? The RAND Corpor ation- 2102

  2. Wilner, Alex S.( 1102 ). Oppor tunity Costs or Costly

  3. Opportun ities? The Arab Spring, Osama Bin Laden, and Al- Qaeda’s African Affiliates in Persp ectives on Terrorism, Vol. 5, Issues 3- 4, September

  4. Juan Z. Zarate.( 1102 )Al Qaeda Stirs Again in The New York Times, 71 April

  5. McAllister, Brad( 4002 ).” Al Qaeda and the Innovative Firm: Demytholo gizing the Network.” Studies in Conflict Terrorism 72

  6. Krebs, Valdis( 4002 ). In Flow Mapping and Measuring Social Networks Social Cartog raphy. 4002. 12 Nov. 4002.> http:// www. orgnet. com/ <.

  7. Byman, Daniel( 2102 ).

Splitting al- Qaida and its affiliates, Foreign Policy: The AfPak 05. Channel, 03 July 2102. Available at

http:// afpak. foreign policy. com/ posts/ 2102/ 70/ 03/ s plitting alqaida and its affiliates.

  1. Riedel, Bruce( 3102 ). The Coming of Al Qaeda 3. 0, in:

http:// www. brookings. edu/ research/ opinions/ 3102/ 80/ 60- new- terror- generation- al- qaeda- version- 3- riedel

 

 

[۱] * دانشجوى دکتراى اندیشه سیاسى اسلام ..

[۲] . ناصرالبحرى، ۲۰۰۵ ..

[۳] . ر. ک. ابوجندل ناصر البحرى، تنظیم القاعده من داخل. طى همین فرایند شاهد شکل‏گیرى گروه‏هایى به نام« عرب افغان» هستیم.

[۴] . خالد خلیل اسعد، بن لادن، او را نمى‏توان شناخت، ص ۳۶٫

[۵] . براى مطالعه بیشتر در زمینه رابطه القاعده و نو سلفیه به این منبع مراجعه کنید. محمودیان، محمد، پژوهشنامه علوم سیاسى( ۱۳۹۱).« تاثیر اندیشه‏هاى نوسلفیسم بر روند فکرى ایدئولوژیک القاعده»، سال هفتم، شماره سوم، تابستان ۱۳۹۱ ..

[۶] . حمیدرضا اسماعیلى، القاعده از پندار تا پدیدار، ص ۵۸٫

[۷] . گریلبر آشکار، جلال در توحش، ص ۶۵٫

[۸] . پل میشائیل و دوران، اسامه بن‏لادن و تروریسم جهانى، ص ۲۶٫

[۹] . عبدالقوم سجادى،« طالبان؛ ایران و پاکستان، علوم سیاسى»، دانشگاه باقرالعلوم، پاییز ۱۳۷۷، شماره ۲٫

[۱۰] . ر. ک. اولرنیس لادورنر، خاستگاه افراطى در پاکستان ..

[۱۱]

. Islamic World Front for Jihad against the Jews and Christian

[۱۲] . محمد محودیان،« تأثیر اندیشه‏هاى نوسلفیسم بر روند فکرى ایدئولوژیک القاعده» پژوهشنامه علوم سیاسى، سال هفتم، شماره سوم، تابستان ۱۳۹۱٫

[۱۳] . صرف نظر از تفاوت‏ها و مباحث تئوریکِ، روشن است که هر یک از الفاظ یاد شده بر وجهى از وجوه گسترده و فراگیر حوادث امروز جهان عرب دلالت دارند اما؛ باید توجه داشت با این‏که عناوین یاد شده براى بازنمایى و معرفى واقعیتى مشهود به کار رفته‏اند، اما در ضمن آن رقابتى ایدئولوژیک یا سیاسى نهفته وجود دارد که در تلاش است این رویدادها را از دیدگاه خود« مصادره به مطلوب» نماید و حتى مى‏توان گفت در این رقابت سعى در الهام آفرینى و القاى برخى مفاهیم خاص وجود دارد ..

[۱۴]

. Fakhro, Elham Hokayem, Emile) 1102(.” Waking The Arabs”, Survival, Vol. 35, No. 2, May April.

[۱۵] براى آگاهى بیشتر از جزییات این نظریه به این منبع مراجعه کنید:

Randall Kuhn) 1102(. On the Role of Human Develop ment in the Arab Spring, September, University of Denver, Josef Korbel School of Interna tional Studies

[۱۶] . براى مطالعه بیشتر مراجعه کنید به. حسینى فائق، سیدمحمدمهدى( ۱۳۹۱). بیدارى اسلامى و تحولات منطقه‏اى، تهران. دانشگاه امام صادق( ع)، صفحات ۱۴۵ تا ۱۵۴ ..

[۱۷] . مثال واضحى که در این مورد مى‏توان آورد تحولات مصر است که مبارک برکنار شد، اسلامگرایان در فرایند انتخابات و تحت عنوان دموکراسى قدرت را به دست گرفتند اما مجدداً ارتش با نادیده گرفتن آراء مردم( و با نوعى بازگشت به دوران مبارک)، قدرت را در دست گرفت. این تحولات به خوبى نشان دهنده‏ى این است که هنوز ثبات حاصل نشده و در این شرایط بى‏ثبات، وقوع هر اتفاقى شگفت انگیز نخواهد بود.

[۱۸] .Burk ,Jason wars ,Alen Lane ,Fenguin Group ..

[۱۹]

. Holbrook, Ponal Al- Qaedas Response to the Arabs pring, Pers pecti ves on Terrorism, vol 6, No 6.

[۲۰]

. Forest, James J. F, Perecpti ochell enges faced by Al- Qaede on the Battl efield in flueance warface v 610 issuel.

[۲۱]

. Wilner, Alexs opportunit ycosts or costly oppor tunities?

.

[۲۲]

. Lahoud, nelly, ayman al- zawahiris reaction to recolation in the middle east in CTC sentinel vol 4 N. 4.

[۲۳] . ذکر این نکته ضرورى است که برداشت القاعده از اسلام، مبتنى بر برداشت متحجرانه و خشک وهابیت افراطى است که جایگاهى در میان اکثریت مسلمانان ندارد و حتى گروه‏هاى اسلامى و مسلمانانى که بر اسلامى شدن حکومت و قوانین تاکید داشتند، با اسلام القاعده تفاوت بنیادین دارند.

[۲۴]

. Gerges A. fawaz the rise and fall of al- Qaede oxford university press.

[۲۵] . براى آگاهى بیشتر در مورد این نظریه مى‏توانید به این منبع مراجعه کنید:

  1. Kimball Lewis) 2102(. Al Qaeda and The Arab Spring An Ideolo gical Asse ssment, MASTER OF SCIENCE IN INFOR MATION OPERATIONS, from the NAVAL POSTGR ADUATE SCHOOL, December 2102

.

[۲۶] .john .O .brennan

[۲۷]

. Ferran, lee, alquaede shadow of Former self, us counter says ABC news lnvesti gative, 03 april.

[۲۸] .Leon Panetta

[۲۹]

. Panetta, panetta says Al Qaede feat with in Reach Al juzeera, 9 july.

[۳۰]

. Stewart, phil strikes onal Qaeda leave only handful of top targots.

[۳۱]

. US Department of State, Country Reports on Terrorism 1102, page. 5

[۳۲] .Gorman ,Siobhan ,CIA kills Al Quedus No 2 .

[۳۳]

. Masters, jon athan Back grounder Geted killinegs.

[۳۴]

. Bergen and Tiedemann, the year of Dron. l euder killed

.

[۳۵]

. Hoffman, Alquedes uncertain future, sudiesin conflict.

[۳۶] .

  1. S. Military Academys Combating Terrorism Center( CTC)

[۳۷]

. Lahoud, nellyetal. Leters from Abbottabad. bin lad on sidelined.

[۳۸] . به عنوان نمونه بنگرید به:

Osama bin Ladens Last Words Show Dark Days for Al Qaeda, CBS World News, 3 May 2102

www. cbsnews. com/ 1038- 202 261- 07962475/ osama- bin- ladens- last- wordsshow- dark- days- for- al Qaeda/

Peter Baker, Recovered bin Laden Letters Show a Divided Al Qaeda, New York Times, 3 May; Ben Fenton, Johanna Kassel, and Richard McGregor, Bin Laden Papers Reveal Al Qaeda Rifts, Financial Times) London(, 3 May 2102; and Gregg Miller and Peter Finn, New Osama bin Laden Documents Released, Washington Post, 3 May 2102.

[۳۹] Juan Zarate .

[۴۰]

. Sands David R. al- Quidas credib ility on the ine as war in irag winds down.

.

[۴۱]

. Jenkins brian Mishael. AlQuede in its third Decade- lmersile dedline.

[۴۲]

. Wilner AlexY oppor tunity costsor costy opport unities.

[۴۳] . اخیرا الظواهرى در پیامى به مردم مصر از آنان خواسته. در مقابل کودتاى نظامیان به پا خیزند و اجازه ندهند نظامیان که ابزار دست آمریکا هستند و از طرف عربستان و کشورهاى حاشیه خلیج فارس حمایت مالى مى‏شوند، کنترل امور آنان را به دست گیرند.

[۴۴] . گفتنى است که موارد یاد شده به معناى شکست جریان بیدارى اسلامى به شمار نمى رود، زیرا به عقیده آگاهان و صاحب‏نظران، بیدارى اسلامى یک تحول صرفا انقلابى یا سیاسى نیست بلکه یک جریان عمیق و اصیل اسلامى است که در کل تاریخ اسلام و سرزمینهاى اسلامى ریشه دارد و در مسیر خود با فراز و نشیب‏هاى متعدد روبرو خواهد شد، لذا نباید با نگاهى سطحى به برخى تحولات سیاسى از شکست یا خاتمه این جریان صحبت به میان آورد..

[۴۵] .Juanz .Zarate Alqaede stims Again .

[۴۶] . عاصف حسینى، القاعده خطرناک‏تر از گذشته شده است ..

[۴۷] .Levant

[۴۸]

. Hoffman, Bruce. Al qaedes uncertaion Futurs.

[۴۹] . عاصف حسینى، القاعده خطرناک‏تر از گذشته شده است ..

[۵۰]

. McAllister, Bad Al qaede and the lnnovative frim. demytho; og zing the network.

[۵۱] .ibid .

[۵۲]

. Krebs, valdis. In flow- mupping and measuring social networks- social car togralhy.

[۵۳] . به عنوان نمونه، گروه بوکوحرام(Boko Haram ) در نیجریه مى‏باشد که بن‏لادن در راستاى توسعه‏ى القاعده به آفریقا با رهبر این گروه به طور مستقیم دیدار کرد(Burke ,2102 ). برخى منابع از امکان پیوند و اتحاد قریب الوقوع این دو گروه حکایت دارند..

[۵۴]

. Lahoud, nelly, ayman al- ZAwahiris Reaction to revolau tionto revolation in thmiddle East.

[۵۵]

. Byman, Daniel splitting al- Qaideand its affiliates.

.

[۵۶] . در احتمال‏هاى یاد شده، بیدارى اسلامى را متغیر مستقل و القاعده را متغیر وابسته فرض مى‏کنیم بدین صورت که، آینده القاعده وابسته به موفقیت بیدارى اسلامى( یا شکست آن) مى‏باشد ..

[۵۷] . البته باید توجه داشته باشیم که این فرض نادرست است که القاعده فقط از مسلمانان استفاده مى‏کند، زیرا آنان براى دستیابى به اهداف خود از هر وسیله‏اى استفاده مى‏کنند. به عنوان نمونه بن‏لادن در طرح‏هاى خود علیه آمریکا، توصیه مى‏کند که یارانش از نیروهاى غیر مسلمان و اقلیت‏ها( به طور خاص آفریقایى‏ها و اتباع آمریکاى لاتین) استفاده کنند(miller ,1102 ).

[۵۸] .Riedel ,Bruce ,the coming of Al Queda 3 .in .

[۵۹]

. http:// www. nytimes. com/ 3102/ 80/ 60/ world/ middleeast/ rebels- gain- control- of- government- air- base- in- syria. html? r/ 0

[۶۰]

. Jenkins, Brian Micheal. Al Qaede in its third Decade- irrevers 

[۶۱]

. http:// www. thedail ybeast. com/ articles/ 3102/ 70/ 92/ al- qaeda- in- iraq- abu- ghraib- jailbreak- a- countert errorism- nightmare. html

[۶۲] .Riedel ,Bruce ,the coming of Al Quede ,3 ,0 ..

منبع: مجموعه مقالات کنگره جهانى جریان هاى افراطى و تکفیرى از دیدگاه علماى اسلام ؛ ج‏۱ ؛ ص۳۹۷-۴۲۲٫

http://shiastudies.com/fa

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.