عصمت انسانهای دیگر
عصمت انسانهای دیگر
آیا مقام عصمت، به پیامبر(صلی الله و علیه و آله) و ائمه(علیهم السلام) اختصاص دارد یا انسانهای دیگر نیز میتوانند به این مقام برسند؟
در پاسخ به این پرسش باید گفت، عصمت مقامی نیست که در انحصار انبیا و ائمه قرار داشته و دست سایر انسانها از رسیدن به آن کوتاه باشد.([۱])
عصمت به صورت مطلق و گسترده، مربوط به گروه معدودی به نام انبیا و امامان است، ولی عصمت نسبی یعنی مصونیت در برابر برخی از گناهان، اختصاصی به آن گروه ندارد. بسیاری از انسانها، در برخورد با برخی گناهان مانند سرقت مسلحانه در نیمه شب یا قتل انسانهای بیگناه و خود کشی، مصونیت دارند و دارای حالت درونی خاصی هستند که عوامل پیدایش این نوع گناهان در محیط ذهن آنها آن چنان محکوم و مورد تنفّر بوده که به فکر آنها نیز نمیافتند.([۲])
از آنجا که یکی از موارد منشأ عصمت، «اراده و اختیار» آدمی است([۳])؛ هر انسان صاحب ارادهای میتواند با ریاضت شرعی و تهذیب نفس و با الگو قرار دادن ائمه معصومین(علیهم السلام) در عقاید و اخلاق و افکار، روحیات و اعمال خود به برخی از مراتب عصمت دست یابد.([۴])
پس میتوان گفت: هر امام و پیامبری معصوم است اما هر معصومی لازم نیست امام و پیامبر باشد.
نکتهای که ذکر آن در اینجا لازم مینماید، این است که این مطلب با آنچه در کتابهای کلامی آمده و بعضی عصمت را موهبتی الهی دانستهاند نه یک امر اکتسابی([۵])، منافات ندارد؛ زیرا آنچه بخشش الهی است، عصمت کامل و منزه بودن از گناه و خطا در سراسر عمر و از ابتدای طفولیت تا آخر پیری است اما آنچه قابل کسب است این است که انسان پس از رسیدن به علم زیاد و تقوای قوی، بتواند احتمال ارتکاب گناه و خطا را از بین ببرد. مانند حضرت زینب(سلام الله علیها) و حضرت ابوالفضل(علیه السلام) که سیره زندگی آنان نشان میدهد که به مراتب بالایی از عصمت دست یافتهاند. در بین علما هم بزرگانی بودهاند که گفته شده سالهای زیادی کار مکروه هم انجام ندادند.([۶]) چنانچه بسیاری از علما و بزرگان تالی تلو معصوم(علیه السلام) خوانده شدهاند.([۷])
الف ـ تفاوت عصمت معصومان و انسانهای دیگر
مقصود از عصمتِ معصومان ـ پیامبران و ائمه و حضرت زهرا(علیهم السلام) ـ تنها عصمت از گناهان ـ آن هم پس از سنین متعارف بلوغ و تکلیف ـ نیست؛ بلکه عصمت از سهو و خطا در زمان طفولیت را نیز شامل میشود. روشن است که چنین عصمتی در امت اسلام، منحصر در چهارده معصوم(علیهم السلام) است.([۸])
اما انسانهای دیگر با «تهذیب نفس» میتوانند در آینده مصون بمانند و نیز ممکن است گذشته را با کفّارات و… جبران کنند اما نمیتوانند آن را به گونهای ترمیم نمایند که نسبت به گذشته، عصمت تحصیل شود؛ زیرا نمیتوان واقع شده را تغییر داد. البته اگر انسانی قبل از بلوغ در سایه تعلیم، تربیت، تهذیب و تزکیه به جایی برسد ـ که در هنگام بلوغ نیز معصوم باشد ـ عصمتش فراگیر خواهد بود؛ مانند امامزادگان و بسیاری از تربیتیافتگان در دامنهای پاک؛ زیرا کم نبودهاند عالمان تقواپیشهای که سالیان متمادی نه تنها از حرام، بلکه از امور مکروه نیز چشم پوشیدند و حتی به خوردن و آشامیدن خود نیز رنگ الهی دادند.([۹])
اگر افرادی در مقام وقوع نیز به چنین مقام ویژهای نایل آیند، بر اساس روایات و ادعیه، باز با هدایت و یاری پیامبران و ائمه(علیهم السلام) خواهد بود: «بکم فتح الله و بکم یختم».([۱۰])
از آنجا که آنان منشأ خیر و سبب وصول آدمی به مراتب بالا و مقامات انسانیاند، باز در این جهت بر تمامی انسانهای برتر، مقدماند.([۱۱])
[۱]) ر.ک: سیره رسول اکرم در قرآن، ج ۹، ص۲۰ـ۲۲؛ علامه طباطبایى، ولایت نامه، ص۵۸ـ۴۸، ترجمه: همایون همتى، تهران: امیرکبیر، چ ۱٫
[۲]) محمد سعیدی مهر، آموزش کلام اسلامی، ج ۲، ص۷۲، قم: کتاب طه، چ۳، ۱۳۸۳٫
[۳]) ر.ک: فصل دوم، بحث مربوط به منشأ عصمت.
[۴]) همانطور که خدای متعال در چند آیه از قرآن مسلمانان را امر به عصمت کرده و اهمیت آن را بیان فرموده و در بعضی از آیات عصمت را شرط ورود در زمره مؤمنین و دریافت اجر عظیم الهی و داخل شدن در رحمت و فضل الهی و صراط مستقیم بیان فرموده است: {و اعتصموا بحبل الله جمیاً ولا تفرّقوا …} (آل عمران / ۱۰۳)؛ {و جاهدوا فی الله حق جهاده …. فأقیموا الصّلاه و آتوا الزّکاه واعتصموا بالله هو مولاکم …} (حج / ۷۸)؛ {ان المنافقین فی الدرک الاسفل من النار ولن تجد لهم نصیراً * الاّ الذین تابوا و اصلحوا و اعتصموا بالله واخلصوا دینهم لله فأولئک مع المؤمنین و سوف یؤت الله المؤمنین اجراً عظیماً}. (نساء / ۱۴۵/ ۱۴۶)؛ {فأما الذین آمنوا بالله و اعتصموا به فسیدخلهم و رحمه منه و فضل و یهدیهم الیه صراطاً مستقیما} (نساء / ۱۷۵). (محقق کتاب)
[۵]) ر.ک: منشور جاوید، ج۵، ص۲۱٫ شیخ مفید، علامه حلى، فاضل مقداد و برخى دیگر عصمت را موهبتى الهى دانستهاند.
[۶]) ر.ک: esgraaq.com ؛ webmaster@qomicis.com.
[۷]) ر.ک: www.porseman.org.
[۸]) محمد تقی مصباح یزدی، جزوه راه و راهنماشناسى، ص ۶۷۶ـ۶۷۵، تهران: امیرکبیر، س۱۳۷۵٫
[۹]) ر.ک: www.al-shia.com.
[۱۰]) شیخ صدوق، عیون اخبار الرضا(علیه السلام)، ج ۱، ص ۳۰۸، بیروت؛ شیخ صدوق، من لایحضره الفقیه، ج ۲، ص۶۱۵، مؤسسه نشر اسلامی؛ شیخ طوسی، تهذیب الاحکام، ج ۶، ص ۹۹، دارالکتب الاسلامیهًْ. (محقق کتاب)
[۱۱]) انسان و خلافت الهى، ص۱۲۵ـ۱۵۵٫www.porseman.org.
منبع : منبع : اختصاصی مجمع جهانی شیعه شناسی