عصمت پیامبران (عصمت حضرت یوسف – آیه ۷۰ یوسف )
عصمت پیامبران (عصمت حضرت یوسف – آیه ۷۰ یوسف )
{فَلَمَّا جَهَّزَهُم بِجَهَازِهِمْ جَعَلَ السِّقَایهَ فِی رَحْلِ اَخِیهِ ثُمَّ اَذَّنَ مُؤَذِّنٌ اَیتُهَا الْعِیرُ إِنَّکُمْ لَسَارِقُونَ}
«و هنگامی که (مأمور یوسف) بارهای آنها را بست، ظرف آبخوری پادشاه را در بارِ برادرش گذاشت سپس کسی صدا زد «ای اهل قافله، شما دزد هستید!»
صاع و صواع با ضمه، اسم آلت و هر دو به معنی پیمانه است. صواع ملک ظرفی بود که هم با آن آب مینوشیدند و هم غلات را با آن پیمانه میکردند؛ به همین سبب یک مرتبه سقایه نامیده شده و مرتبه دیگر «صواع».([۱])
«رحل» در تفاسیر به متاع و ظرف، معنا شده است.
چون یوسف میخواست برادرش بنیامین را نزد خود نگاه دارد، خود را به او معرفی کرد و با وی تبانی کرد و برای این کار نقشه کشید که او را به دزدی تهمت بزند تا بتواند از این راه او را نزد خود به عنوان مجازات دزدی([۲]) نگهدارد. هنگامی که بارهای غلات را برای برادران آماده ساخت، دستور داد پیمانهگران قیمت مخصوص را، درون بار برادرش بنیامین بگذارند که این کار در خفا انجام گرفت. در این هنگام مأمورانِ کیل مواد غذایی، مشاهده کردند که اثری از پیمانه نیست و همین که قافله آماده حرکت شد، کسی فریاد زد: ای اهل قافله شما سارق هستید! برادران یوسف که این جمله را شنیدند، سخت تکان خوردند و وحشت کردند. رو به آنها کرده، گفتند: مگر چه چیز گم کردهاید؟ گفتند: ما پیمانه سلطان را گم کردهایم و نسبت به شما ظنین هستیم.([۳])
تقریر شبهه
آیه یاد شده (۷۰ سوره یوسف) بیانگر این است که یوسف دستور داد تا پیمانه را در بار برادرش قرار دهند و سپس کسی را وادار نمود که به دروغ به آنها بگویند که شما دزد هستید. آیا این حیله و اتهام دروغ با عصمت او منافات ندارد؟
پاسخ:
الف ـ این نقشه با توافق خود بنیامین و برای نگهداری او طراحی شده بود؛ اما نسبت به برادران، تهمتی وارد نمیشد. تنها ایجاد نگرانی و ناراحتی میکرد، که آن نیز در مورد یک آزمون مهم، مانعی نداشت. بنابراین جمله {أَیتُهَا الْعِیرُ إِنَّکُمْ لَسارِقُونَ} افتراء مذموم و محرمی که یوسف(علیه السلام) به برادران زده باشد، نیست.
ب ـ گرچه اصل قرار دادن پیمانه در رَحْلِ برادر به حضرت یوسف(علیه السلام) اسناد داده شد، خواه به طور مباشرت یا تسبیب؛ ولی هنگامی که مسئولانِ توزین، پیمانه را نیافتند، گروهی از کاروانها را به سرقت متّهم کردند. دلیل روشنی از آیه بر اسناد سرقت، به وسیلهی حضرت یوسف(علیه السلام) به برادران وجود ندارد.([۴])
ج ـ این عملی که در آیه، سرقت نامیده شده، امری بود که تنها قائم به بنیامین بود، نه به جماعت ولی چون هنوز نزد کارگزاران، بنیامین از دیگران متمایز نشده بود، لذا جایز بود خطاب را متوجه جماعت کند و در حقیقت معنای این خطاب این میشود که جام سلطنتی گم شده و یکی از شما آن را دزدیده که تا تفتیش نشود، معلوم نمیشود کدامیک از شماست.
د ـ عناصر محوری این نقشه را خداوند به حضرت یوسف القا کرد و فرمود:
{… کَذٰلِکَ کِدْنَا لِیوسُفَ مَا کَانَ لِیاْخُذَ اَخَاهُ فِی دِینِ الْمَلِکِ إِلاَّ اَن یشَاءَ اللهُ نَرْفَعُ دَرَجَاتٍ مِّن نَّشَاء وَفَوْقَ کُلِّ ذِی عِلْمٍ عَلِیمٌ}([۵])
«… اینگونه راه چاره را به یوسف یاد دادیم! او هرگز نمیتوانست برادرش را مطابق آیین پادشاه (مصر) بگیرد، مگر آنکه خدا بخواهد! درجات هر کس را بخواهیم بالا میبریم و برتر از هر صاحب علمی و عالمی است!»
ﻫ ـ پاسخ دیگری که از روایات مربوط به حرکات و کردار و رویکردهای پیامبران، به دست میآید، این است که برنامههایی از عالم قضا و قدر الهی برای هریک از آنها وجود داشته است. قرآن نیز گاهی به آنها اشاره میفرماید. در همین فرآیند از کارهای یعقوب و یوسف و برادران او و به پادشاهی رسیدن یوسف، میفرماید:([۶])
{… کذلِکَ کِدْنَا لِیوسُفَ مَا کَانَ لِیاْخُذَ اَخَاهُ فِی دِینِ الْمَلِکِ إِلاَّ اَن یشَاءَ اللهُ نَرْفَعُ دَرَجَاتٍ مِّن نَّشَاء وَفَوْقَ کُلِّ ذِی عِلْمٍ عَلِیمٌ}([۷])
بنابراین با در نظر داشتن این جهات، گفتار یوسف از افتراهای مذموم عقلی و حرام شرعی نبوده تا با عصمت انبیا منافات داشته باشد، به علاوه، اینکه گوینده این کلام، خود او نبوده، بلکه اعلام کنندهای بوده که آن را اعلام کرده است.
[۱]) ر.ک: المیزان، ج۱۱، ص۲۲۳؛ تفسیر هدایت، ج ۵، ص ۱۹۵؛ قاموس قرآن، ج ۴، ص۱۶۴؛ محمود بن عبد الرحیم صافى، الجدول فی إعراب القرآن (بیروت: دار الرشید مؤسسهًْ الإیمان، چ ۴، ۱۴۱۸ ق)، ج ۱۳، ص ۳۴؛ مفردات، ص ۴۹۹٫
[۲]) کیفر در سنت یعقوب(علیه السلام) این بود که اگر کسى مالى را میدزدید، سارق، برده صاحب مال مىشد.
[۳]) ر.ک: المیزان، ج۱۱، ص ۲۲۲؛ تفسیر نمونه، ج۱۰، ص ۳۵٫
[۴]) ر.ک: وحى و نبوّت در قرآن، ص ۲۵۸٫
[۵]) یوسف/۷۶ ـ ترجمه آیت الله مکارم شیرازی.
[۶]) ر.ک: وحى و نبوّت در قرآن، ص ۲۶۰ـ ۲۶۱٫
[۷]) یوسف / ۷۶ ـ ترجمه آیت الله مکارم شیرازی.
منبع : اختصاصی مجمع جهانی شیعه شناسی