تدریس علومی چون فقه، اصول، حکمت و عرفان، مطرح نمودن مطالبی ارزنده و آموزنده به صورت بیانات شیوا و شیرین که جامعه به خوبی قادر بود مضامین آنها را بفهمد و در زندگی خویش به کار بندد، امام در سخنرانی های خود اندیشه های اجتماعی، سیاسی و عرفانی را به روشن ترین وجه بیان نمود، همچنین ایشان در مقام قلم و نگارش استعداد خارق العاده ای از خود نشان داد و در تحریر مطالب به زبان فارسی و عربی تبحر داشت و مسایل علمی و افکار و نظرات خویش را از همان دوران جوانی قلمبند نمود.
امام با پیروی از دستور قرآنی مبنی بر: «و یزکیهم و یعلمهم الکتاب و الحکمه» نخست خود را مهذب ساختند و سپس به مسایل علمی پرداختند و با شناخت کامل و معرفت نسبت به خدا و خود، عامل اجرای دستورات الهی شدند و آموخته های خود را به عمل درآوردند، کسانی که با امام و کتابهایشان از نزدیک آشنا باشند می دانند که بین نوشتار، گفتار و کردار امام هماهنگی کامل وجود دارد و به همین دلیل مقرب درگاه حق گردید و مردم او را باور نمودند .
چون ایشان به باطن پرداخت و سفر نفس و کاوش در زوایای پنهان و آشکار روح و کشف سر خلیفه اللهی و درک حقیقت وجودی و اتکای صرف به مقام ذات حق را آغاز کرد به وادی حکمت، برهان و عرفان گام نهاد و در نهایت میان ظاهر و باطن آشنایی پدید آورد و در این راه دست به نگارش آثار عدیده ای زد و شاگردانی محقق و اهل قلم تربیت نمود و همراه با این حرکت علمی، حقایق ربانی و اخلاق معنوی را در قالب فهم عامه مردم بر آنان عرضه کرد و سلسله دروس اخلاق را در مدرسه فیضیه برپاداشت. امام در نگارش هم از نثر پخته، رسا و شیوا برخوردار بود و نیز در تحریر مطالب علمی به تمامی ابعاد مسئله مورد بحث توجه داشت به طوری که چون نوشته ایشان به پایان می رسید هیچ نکته مبهم و تاریکی برای استفاده کننده از آن باقی نمی ماند، در حواشی که بر دیگر آثار می نوشتند نیز هم ابهامات آن اثر را بر طرف می نمودند و هم موضوعاتی را که مؤلف آن طرح نکرده بود یادآوری می کردند.
امام هنوز به سن سی سالگی نرسیده بودند که کتاب های نفیس و گرانقدری در قلمرو عرفان تألیف کرده بودند که در برخی از آنها عمیق ترین و پیچیده ترین موضوعات عرفانی را به نقد کشیده اند حجه الاسلام محمد حسن رحیمیان می گوید: چون از تعلیقات بر فصوص و نیز مصباح الانس تنها یک نسخه وجود داشت به منظور بالا بردن ضریب اطمینان برای نگهداری آنها به پیشنهاد حاج احمد آقا مشغول استنساخ این آثار شدم. ضمن این کار و مراجعات مکرر به محضر امام در مورد آن، متوجه شدم به رغم گذشت نزدیک به شصت سال از زمان تألیف مزبور و پویایی مداوم و متصاعد حضرتشان در تمام زمینه های علمی و معنوی همچنان به دریافت های علمیشان در آن زمان پا برجا و استوار بودند به طوری که گویی در همان اول خط به آخر خط، رسیده بودند در حالی که معمولا افراد هنگامی که در بسیاری از علوم به نتیجه ای می رسند اگر حول همان موضوع و در مسیر همان مطلب به تحقیق خود ادامه دهند چه بسا نسبت به دریافت قبلی به تجدید نظر و اصلاح و حتی به خلاف آن برسند، نکته دیگر آن که در دهها موردی که در طی بازنویسی از محضرشان سؤال کردم گویی لحظه ای قبل قلمشان را از تحریر مطالب مورد نظر بر زمین نهاده اند و در همان لحظه بدون درنگ جواب می دادند، که این نشانه حضور ذهن و عدم فراموشی مطالب پس از گذشت شصت سال بود به گونه ای که گویی تمام مفاهیم از کف دست برایشان روشن تر بود.[۱]
وی می افزاید: حضرت امام با آن همه زحمت و تلاش در طی مدارج علمی در تمام زمینه ها و آن همه نوشته های ارزشمند و کم نظیر هیچ گونه دلبستگی و تعلق خاطری به آثار نوشته شده خود نداشتند و در پرتو این زهد علمی و وارستگی نه در هنگام به غارت رفتن گنجینه های نوشته هایشان به اندوه و ماتم نشستند و نه در زمان یافتن آنها به سرور و شادمانی برخاستند و نه هیچ گاه تمایلی به چاپ و انتشار آثارشان داشتند و نه کمترین اقدام در این راه نمودند آنچه هم چاپ و منتشر شده یا با اصرار و اقدام دیگران بوده یا چون بعضی از نوشته های ایشان به صورت مخطوط توسط شاگردانش از دیر زمان نسخه برداری و تکثیر محدود شده بود با همت برخی از آنان به زیور طبع آراسته شده است.[۲]
در دوران تبعید به نجف که رژیم شاه برای تحقیر علمی و کوچک جلوه دادن امام در حوزه نجف فعالیت زیاد می کرد اما هیچ اقدامی برای نشر آثار فقهی و اصولی خود که سالها قبل در قم تألیف کرده بود انجام نداد آثاری که می توانست به شدت مرجعیت و موقعیت ایشان را در حوزه نجف تثبیت کند، هیچ وقت به آثار علمی خود نبالید و به رخ دیگران نکشید در حالی که هر انسانی مایل است نوشته هایش زودتر انتشار یابد و دیگران از آنها استفاده کنند، گفتن و نوشتن این گونه مسایل ساده است ولی عمل به آن بسیار طاقت فرساست و این حالات عظمت درونی و پنهان مردان بزرگ را نمایان می سازد.
از وصیت نامه امام که در تاریخ ۲۵ محرم الحرام سال ۱۳۹۸ ه.ق یعنی اندکی پس از شهادت آیه الله حاج آقا مصطفی نوشته اند بر می آید که ایشان به دلیل تأثیر پذیری منابع اخلاقی بر روی مردم بر این نوشته ها بیش از آثار دیگر تأکید داشته و بر نشر آنها اصرار ورزیده اند :
«کتب خطی این جانب را در صورت امکان طبع کنند و اگر کسی خواست طبع کند در اختیار او بگذارند به طوری که ضایع نشود، خصوصا کتب اخلاقی را» .[3] پس از پیروزی انقلاب اسلامی، امام با در اختیار داشتن امکانات فراوان شخصا برای نشر آثار خود اقدامی نکرد و این ویژگی خود از وارستگی ایشان حکایت دارد.
کتاب فرازهای فروزان، صفحه ۴۶۷ ———————— [۱] . در سایه آفتاب، ص ۶۶ [۲] . همان، ص ۶۸ [۳] . وعده دیدار، ص ۷۸؛ آینه پژوهش، شماره ۵۸، ص ۹۳
بازدیدها: ۰









هیچ نظری وجود ندارد