اهمیت نماز و دعا

نـمـاز، درمیان عبادتها، از مهمّترین عبادات است ، بطورى که حدود ۱۰۴ مورد کلمه (صلاه ) با مـشـتـقـاتـش در قـرآن کـریـم ذکـر شـده و در پـانـزده مـورد بـه آن امـر شـده و در چـنـد جـا نـیـز رسـول اکـرم صلى الله علیه و آله درباره آن مورد خطاب قرار گرفته است . گذشته از اینها فواید و نتایج ارزنده اى نیز براى نماز در قرآن بیان شده است ، چنانچه مى فرماید:
(… اَقِمِ الصَّلوهَ لِذِکْرى )(۱)
… براى یاد من نماز بگزار.
همچنین مى فرماید:
(… اَقِمِ الصَّلوهَ اِنَّ الصَّلوهَ تَنْهى عَنِ الْفَحْشاءِ وَالْمُنْکَرِ)(۲)
… نماز بگزار که نماز آدمى را از فحشا و منکر باز مى دارد.


در روایـات اهـل بـیـت عـلیـهـم السـلام نـیـز، مـطـالب ارزنـده اى دربـاره اهـمـیـت نـمـاز نـقـل شـده و از آن بـه عـنـوان راءس اسـلام ، چـهـره دیـن ، مـوجـب تـقـرّب اهـل تـقـوا بـه خـداوند، افضل اعمال بعد از معرفت خدا، ستون خیمه دین و مانند آن یاد شده است . اینک در این رابطه به بعضى از سخنان گهربار آن بزرگواران ، اشاره مى کنیم :
امام باقر علیه السلام مى فرماید:
(اَلصَّلاهُ عَمُودُالدّینِ)(۳)
نماز ستون دین است .


پیامبر اکرم (ص ) فرمود:
(مـَثـَلُ الصَّلاهِ مـَثـَلُ عـَمـُودِ الْفـُسـْطـاطِ، اِذا ثَبَتَ الْعَمُودُ نَفَعَتِ الاَْطْنابُ وَالاَْوْتادُ وَالْغِشاءُ، وَاِذَانْکَسَرَ الْعَمُوُدُ لَمْ یَنْفَعْ طَنَبٌ وَلا وَتَدٌ وَلا غِشاءٌ)(۴)
مَثَل نماز همانند عمود و ستون خیمه است . هرگاه عمود ثابت باشد، طنابها، میخها و پرده نافع است ولى در صورتى که عمود شکست ، طناب ، میخ و پرده سودى نمى بخشد.


حضرت على علیه السلام در آخرین وصایایش درباره نماز فرمود:
(اَللّهَ، اَللّهَ! فِى الصَّلاهِ فَاِنَّهاعَمُودُ دینِکُمْ)(۵)
خدارا، خدارا! درباره نماز که نماز ستون خیمه دین شماست .


امام باقر علیه السلام فرمود:
(اِنَّ اَوَّلَ ما یُحاسَبُ بِهِ الْعَبْدُ اَلصَّلاهُ، فَاِنْ قُبِلَتْ قُبِلَ ماسِواها)(۶)
هـمـانـا نـمـاز اوّل چـیـزى اسـت کـه بـنـده نـسـبـت بـه آن مـحـاسـبـه مـى شـود؛ اگـر نـمـاز قبول شود، سایر کارها هم قبول مى شود.

چرا باید نماز بخوانیم ؟

بسیارى مى پرسند، عبادت خدا و از جمله نماز براى چیست ؟ مگر خداى سبحان به عبادت بندگان خـود، نیازمند است که به آن امر کرده است ؟ در پاسخ باید گفت که عبادت به خاطر رفع نیاز از سـاحـت بـى نـیـاز الهـى نـیـسـت . طـاعت و عصیان بندگان هیچ نوع سود و زیانى براى خداى سبحان ندارد.

على علیه السلام در این باره مى فرماید:
(فـَاِنَّ اللّهَ سـُبْحانَهُ وَتَعالى خَلَقَ الْخَلْقَ، حینَ خَلَقَهُمْ، غَنِیّاً عَنْ طاعَتِهِمْ، امِنًا مِنْ مَعْصِیَتِهِمْ لاَِنَّهُ لاتَضُرُّهُ مَعْصِیَّهُ مَنْ عَص اهُ وَلا تَنْفَعُهُ طاعَهُ مَنْ اَطاعَهُ)(۷)
خـداونـد سـبحان هنگام آفرینش خَلق از طاعت و بندگیشان بى نیاز و از معصیت و نافرمانى آنها ایـمـن بـود، زیـرا مـعـصـیـت گـناهکاران او را زیان ندارد و طاعت فرمانبرداران سودى به او نمى رساند.


هـدف از عـبـادت ، رشـد وتـکـامـل انـسـان اسـت ، زیـرا خـدا کـمـال مـطـلق اسـت و انـسـان بـراى رسیدن به کمال باید خود را به او نزدیک کند و راه تقرب انسان به خداى متعال ، عبودیت و بندگى است . اثر بندگى رفع تیرگیهاى درونى از صفحه دل و نـورانـى شـدن آن بـه انـوار مـلکـوت و آمـادگـى جـان انسان براى پذیرش تجلیّات حق و تابش نور عشق الهى است .


بـسـیـارى از نـمـاز خـوانـان ، نماز مى خوانند، ولى نمى دانند، براى چه نماز مى گذارند و در نـتـیـجـه از هدف اصلى آن غافلند، از این رو، سودى نمى برند و این عبادت در روح آنان اثرى نگذاشته و یا اثرى نامحسوس و غیر قابل توجه گذاشته است ؛ زیرا (همچون کلاغى که منقار بـر زمـیـن مـى کـوبـد)، بـه نـمـاز پرداخته و با غفلت به پایان مى رسانند. چنین نمازى باز دارنـده از گـنـاهان نیست . با آنکه قرآن نماز را بازدارنده از فحشاء ومنکر شمرده است معلوم مى شود نمازش در حقیقت نماز نبوده ، بلکه صورتى از نماز بوده است .


بـراى تـوجـه بـه هـدف اصـلى اقامه نماز، برخى ازعلماى بزرگ اسلام ، کتابهایى پیرامون اسـرار این عبادت وآداب قلبى و معنوى آن نگاشته اند که مطالعه دقیق و به کار بستن آنها بر همه سالکان طریق الهى ، بویژه جوانان عزیز، امرى ضرورى و لازم است .

اهتمام به نماز

اهـتـمام به نماز اقتضا مى کند، انتظار وقت نماز را داشته باشیم مانند کسى که وعده ملاقات با یـک شـخـصـیـت مـهـم گـذارده ، بـه خـاطـر وفـا بـه ایـن وعـده ، لحـظـه شـمـارى مـى کـنـد. هـیـچ قـول و قـرار دیـگـرى را کـه بـا ایـن وعـده مـنافات دارد، نمى پذیرد، حتى اگر قرار قبلى با دیـگـران گذارده است با عذر خواهى آن را لغو مى کند. براى این ملاقات ، خود را آماده مى سازد، لبـاس خـود را مـرتّب مى کند، آنچه مى خواهد بگوید در ذهن مرور مى کند. بنابراین باید چنین حالتى در نمازگزار باشد که با نزدیک شدن وقت نماز در چهره و رفتار او این انتظار مشاهده شود، برخیزد، وضو بگیرد، مقدمات دیگر نماز را فراهم سازد.


اهـتـمـام بـه نـمـاز اقـتـضـا مـى کـنـد، انـسـان نـمـاز را بـطـور صـحـیـح و کـامـل بـیـامـوزد و بـه فـراگـیـرى مـسـایـل نـمـاز اهـتـمـام داشـتـه بـاشـد وهـرگـز نـمـاز را از اوّل وقت تاءخیر نیندازد، مگر در شرایط اضطرارى که طبعاً عذر تاءخیر پذیرفته است .


اهـتـمـام بـه نـمـاز بـه تـوجـه قـلبـى درحـال نـمـاز وخـشـوع در حال عبادت است . چنانکه قرآن کریم ، در وصف مؤ منان رستگار مى فرماید:
(اَلَّذینَ هُمْ فى صَلوتِهِمْ خاشِعُونَ)(۸)
آنان (کسانى هستند که ) در نمازشان خشوع مى ورزند.


نـمـاز گـزار بـایـد کـارى کـنـد کـه درحال نماز فکر و ذهن او متوجه عبادت و معبود باشد. بدین مـنـظـور درجـایـى نـمـاز بـخـوانـد کـه مـایـه پـریـشـانـى حـواس نـشـود. درحـال نـمـاز بـا حـالت آرام وبـدون حـرکـت زایـد بـدن بـاشـد، درحـال قیام به محل سجده نگاه کند. درحال رکوع به پهلوى پاى راست بنگرد، از نماز خواندن درجـایـى کـه در بـرابـر آب ، درب گـشـاده ، نـقـاشـى ، خـطـاطـى ، گل و گیاه و چیزهایى است که موجب پریشانى حواس مى شود، خوددارى ورزد.


نـقـطـه مـقابل اهتمام به نماز، سبک شمردن نماز است ، پاره اى از مظاهر سبک شمردن نماز از این قرار است :
۱ـ تـرک نـمـاز در پـاره اى اوقـات ، مـثـلاً صـبـحـهـا بـه دلیل غلبه خواب آلودگى و مانند آن .
۲ـ تـاءخـیـرنـمـاز از اوّل وقـت ، بـه دلیـل اشـتـغـال و یـا بـه هـر دلیل دیگر (غیر حالت اضطرار).
۳ـ شرکت نکردن درنماز جماعت و حضور نیافتن در مسجد.
۴ـ اهمیت ندادن به آشنایى با مسایل نماز.
۵ـ نـمـاز خـوانـدن بـاشـتـاب ، بـطـورى کـه رکـوع ، سـجـود، قـرائت و ذکـر درآن کامل نباشد.
۶ـ پریشانى حواس درحال نماز.
۷ـ بدون مقدمه (اذان ، اقامه وپاره اى از دعاهاى مستحب پیش از نماز) به نماز پرداختن .
۸ـ بـدون تعقیبات (تسبیح فاطمه زهرا سلام الله علیها، سجده شکر، دعا و طلب حاجت از خدا) از حال عبادت خارج شدن .

پیامدهاى سبک شمردن نماز

سبک شمردن نماز، آثار نامطلوب دنیوى و اخروى در زندگى انسان دارد که در اینجا به برخى از آن روایات اهل بیت علیهم السلام اشاره مى کنیم :

رسول خدا صلى الله علیه و آله فرمود:
هر مرد و زنى که درنماز سستى کند (وسبک بشمارد)، خداوند او را به پانزده چیز مبتلا مى کند: شـش بـلا در دنـیا، سه بلاهنگام مرگ ، سه بلا در قبر و سه بلاى دیگر در قیامت وقتى که از قبرش خارج مى شود.


بلاهایى که در دنیا به او مى رسد عبارتند از:
۱ـ خداوند برکت را از عمرش مى برد.
۲ـ برکت را از روزیش مى برد.
۳ـ سیماى صالحان را از چهره اش مى زداید.
۴ـ هر عملى انجام دهد، پاداش نمى برد.
۵ـ دعایش به آسمان بالا نمى رود.
۶ـ در دعاى نیکو کاران ، بهره اى برایش نیست .


بلاهایى که هنگام مرگش به او مى رسد، عبارتند از:
۱ـ با ذلت و خوارى مى میرد.
۲ـ درحال گرسنگى مى میرد.
۳ـ در حال تشنگى مى میرد، بطورى که اگر از رودخانه هاى دنیا سیراب گردد، باز تشنگى او برطرف نمى شود.


بلاهایى که در قبرش به او مى رسد، عبارتند از :
۱ـ خداوند فرشته اى درقبرش ، بر او مى گمارد، تا آزارش کند.
۲ـ قبرش بر او تنگ مى شود.
۳ـ قبرش غرق تاریکى مى گردد.


بلاهایى که روز قیامت ، هنگام خارج شدن از قبر، به او مى رسد عبارتند از:
۱ـ خـداونـد، فـرشته اى را ماءمور مى کند، تا او را بر روى صورتش بر زمین بکشاند درحالى که دیگران او را مى بینند.
۲ـ به سختى و شدت محاسبه مى شود.
۳ـ خـداونـد بـر او نـظـر (رحـمـت ) نـمى کند و پاکیزه اش نمى گرداند و برایش عذابى دردناک خواهد بود.(۹)

پـس از وفـات امـام صـادق عـلیه السلام ، ابوبصیر آمد، تا به ام حمیده تسلیتى عرض کند. ام حمیده گریست . ابوبصیر هم گریست . بعد ام حمیده به ابوبصیر گفت :
ابوبصیر! نبودى و لحظه آخر امام را ندیدى ، جریان عجیبى رخ داد. امام درحالتى فرو رفت و بـعـد چـشـمهایش را باز کرده ، فرمود: تمام خویشان نزدیک مرا خبر کنید بیایند و بالاى سر من حـاضـر شـونـد. مـا نیز همه را دعوت کردیم . وقتى همه جمع شدند. امام در لحظات آخر عمرش ، چشم باز کرده ، به جمعیت رو کرد و فرمود:
(اِنَّ شَفاعَتَنا لا تَنالُ مُسْتَخِفّاً بِالصَّلاهِ)(۱۰)
شفاعت ما به کسى که نماز را سبک بشمارد نخواهد رسید.
امام (ع ) این را گفت و جان به جان آفرین تسلیم کرد.


دعا

(دعـا) در لغـت بـه مـعـنـاى خـوانـدن ، حـاجت خواستن و استمداد بوده (۷۵) و در اصطلاح اهل شرع ، گفتگو کردن با خداوند سبحان به شکل طلب حاجت و درخواست حلّ مشکلات از درگاه او یا به شکل مناجات و ذکر اوصاف جلال و جمال ذات پاکیزه اوست .(۱۱)


دعـا یـکـى از بـهـتـریـن عـبـادتـهـاسـت و بـه عـنـوان عـبـادتـى مـستقل ، داراى اجر و پاداش نیک مى باشد و گاهى نیز وسیله گشایش گِرِههاى بسته زندگى و حـل گـرفـتـاریـهـا و مشکلات به الهام خدا و یارى او و سبب بر آورده شدن حاجتهاى دنیا و آخرت است .(۱۲)


دعا از دیدگاه قرآن

از نـظـر قـرآن مـجـیـد، دعـا نـداى فـطرت بیدار انسان خدا جوست که از عمق جانش بر مى خیزد و همانند عاشقى شیدا معشوق ناپیدایش را مى خواند و به درگاهش دست نیاز مى برد.


خداجویان عاشق در سختى و راحتى ، گرسنگى و سیرى ، اندوه وشادى ، نیازمندى و بى نیازى و … او را مى خوانند. قرآن مجید، حالت خوشِ خداجویان مخلص را چنین توصیف مى کند:
(تَتَجافى جُنوُبُهُمْ عَنِ الْمَضاجِعِ یَدْعُونَ رَبَّهُمْ خَوْفاً وَ طَمَعاً…)(۱۳)
بسترخواب ، را رها مى کنند، پروردگارشان را با بیم و امید مى خوانند…


دعـا، مـحـبوبترین چیز نزد خدا بوده و مایه رشد و سعادت انسان است خداى تعالى به رسولش مى فرماید:
(وَاِذا سـَئَلَکَ عـِبـادى عـَنـّى فـَاِنّى قَریبٌ اُجیبُ دَعْوَهَ الدّاعِ اِذا دَعانِ فَلْیَسْتَجیبُوا لى وَلْیُؤْمِنُوا بى لَعَلَّهُمْ یَرْشُدُونَ)(۱۴)
هـنگامى که بندگانم درباره من از تو مى پرسند، (بگو) البته که من به آنها نزدیکم . کسى کـه مـرا بخواند، اجابت مى کنم ، پس باید دعوت مرابپذیرند و به من ایمان آورند تا به حق و سعادت راه یابند.


دعـا، مـایـه ارزش انـسـان در درگـاه الهى است واعتناى خدا به بشر، به واسطه دعا، راز و نیاز وگریه وزارى به درگاه او مى باشد.
خداوند متعال به رسولش مى فرماید:
(قُلْ ما یَعْبَؤُ بِکُمْ رَبّى لَوْلا دُعاءُکُمْ …)(۱۵)
بگو: اگر دعاى شما نباشد، پروردگار من به شما اعتنایى نمى کند… .

پـروردگـار مـتـعال ، بندگانش را دوست دارد و خیر و سعادت آنان را مى خواهد و نمى پسندد که بـنـدگانش بدبخت و بد عاقبت شوند. از این رو، آنان را به مقتضاى فطرت ، دعوت کرده و راه رشد، سعادت وارزش را به آنها نشان داده که مبادا از دعا غفلت کنند و سفارش مى کند:
(… اُدْعُونى اَسْتَجِبْ لَکُمْ …)(۱۶)
مرا بخوانید، تا دعاى شما را مستجاب کنم ….


دعا از نظر روایات

در روایـات اهـل بـیـت عـلیـهـم السـلام گـاهـى از دعـا بـه عـنـوان عـبـادتـى مستقل ، بهترین عبادت ،مغز و روح پرستش یاد شده واز محبوبترین کارها در روى زمین شمرده شده اسـت و گـاهـى نـیـز از آن بـه عـنوان وسیله رفع گرفتاریها، دفع بلا و مصیبت ، شفاى دردها، کـلیـد نـجـات ، گنجینه رستگارى ، سلاح و سپر مؤ من و بهترین وسیله نزدیکى به درگاه خدا یاد شده است .


اولیـاى گـرامـى اسـلام ، مـى کـوشـیـدنـد، فـرهـنـگ دعـا و اسـتـمـداد از درگـاه خـداونـد مـتـعـال در میان مسلمانان براى همیشه زنده بماند. از این رو، به پیروان خود سفارش مى کردند، درتـمام حالات زندگى با خدا ارتباط داشته و حاجتهاى خود را از او بخواهند، از او کمک بگیرند و حـتـى مـسـائل کـوچـک خـود را بـا خـدا در مـیـان بگذارند. چنانچه در حدیث قدسى آمده که خداوند تعالى به حضرت موسى (ع ) فرمود:
(یا مُوسى ! سَلْنى کُلَّ ما تَحْتاجُ اِلَیْهِ، حَتّى عَلَفِ شاتِکَ، وَمِلْحِ عَجینِکَ)(۱۷)
اى موسى ! به هر چه نیاز دارى ، حتى علف گوسفند و نمک خمیرت را، از من بخواه .


همچنین پیامبر اکرم (ص ) فرمود:
(لِیَسْئَالْ اَحَدُکُمْ رَبَّهُ حاجَتَهُ حَتّى یَسْئَالَهُ الْمِلْحَ وَ حَتّى یَسْاءَلَهُ شَسْعَهُ)(۱۸)
هر کدام از شما باید حاجتش را، حتى نمک و بند کفش خود را، از پروردگارش بخواهد.

پیامبر اکرم (ص ) فرمود:
(اَلدُّعاءُ مُخُّ الْعِبادَهِ…)(۱۹)
دعا، مغز و روح عبادت است … .

همچنین فرمود:
(اَلدُّعاءُ سِلاحُ الْمُؤْمِنِ وَعَمُودُالدّینِ وَنُورُ السَّماواتِ وَالاَْرْضِ)(۲۰)
دعا، سلاح مؤ من و ستون دین و نور آسمانها وزمین است .

على علیه السلام فرمود:
(اَحَبُّ الاَْعْمالِ اِلَى اللّهِ عَزَّوَجَلَّ فِى الاَْرْضِ اَلدُّعاءُ…)(۲۱)
محبوبترین کارها در (روى ) زمین براى خداى بزرگ ، دعاست … .

ونیز مى فرماید:
(اَلدُّعاءُ تُرْسُ الْمُؤْمِنِ …)(۲۲)
دعا، سپر مؤ من است … .

فـردى بـه نـام (سـُدَیـرِبـن حَنان ) مى گوید: به امام باقر علیه السلام عرض کردم : کدام عبادت بهتر است ؟ فرمود:
(چـیـزى نزد خداى ارجمند بهتر از این نیست که از او درخواست شود و از آنچه نزد اوست خواسته شود و بدترین فرد نزد خدا کسى است که از عبادت او تکبّر ورزد و آنچه نزد اوست ، درخواست نکند.)(۲۳)


از امام صادق علیه السلام نقل شده که فرمود:
(بر شما باد به دعا؛ زیرا با هیچ چیز مانند آن ، به خدا نزدیک نمى شوید و دعا را براى هیچ حـاجـت کـوچـکـى بـه خاطر کوچکى اش رهانکنید، زیرا آن کس که حاجتهاى بزرگ را بر آورده مى کند، حاجتهاى کوچک هم به دست اوست .)(۲۴)


لازم به توضیح است که مقصود از دعا و خواستن نیازمندیهاى بزرگ و کوچک از خدا این است که انـسـان هـمـواره مـتـوجـه بـاشـد کـه رب و روزى دهنده واداره کننده انسان خداست و براى اسباب و وسایط، استقلالى قایل نباشد وهمه اشیاء و انسانها را در راستاى رفع نیازهاى خود وسیله هاى الهـى بـشـمـارد و به آنها ارزش استقلالى ندهد، از این رو، تاءکید شده که هر چه مى خواهید از خدا بخواهیدو پیدایش چنین رفتار و روحیه اى انسان را بنده خدا وعزیز در نزد انسانها قرار مى دهـد. بنابراین مقصود این نیست که براى رفع نیازهاى خود دعا کنید واز انجام کارهایى که شما را بـه رفـع نـیـازهـا کـمک مى کند خود دارى ورزید. بلکه انسان معتقد به خدا مى بایست همچون انسان غیر معتقد به خدا در رفع مشکلات زندگى خود کوشا باشد، تفاوت آنها به این است که انـسـان غـیـر مـعتقد به خدا به اسباب و وسایل رفع نیازمندیها به چشم استقلالى مى نگرد؛ اما انـسـان مـعـتقد به خدا به چشم وسایط و راه کارهاى ارائه شده و ترتیب داده شده به وسیله خدا که در تاءثیر گذارى خود از اراده خداى متعال مستقل نیستند.

چرا دعا کنیم ؟

هـمـان گـونـه کـه در بـحـث اهـمـیـّت دعـا از دیـدگـاه قـرآن و روایـات اهـل بیت علیهم السلام روشن شد قدر و منزلت انسان نزد خدا و روح عبودیّت و بندگى به دعا، وابسته است .


کـسـى کـه مـى خـواهـد، بـنـده بـاشـد، از بـى بـند و بارى و افسار گسیختگى ، نجات یابد و گـرداب حـوادث روزگـار وتـوطـئه هـاى شـیـاطین به او آسیب نرساند، و کلید رستگارى دنیا و آخـرت را داشـتـه بـاشـد، کسى که مى خواهد درتمام زندگى ، معشوقى داشته باشد که همواره همدم اوباشد، در بن بستها، امیدبخش ، درهنگام بلا و مصیبت ، اضطراب و نگرانیها، آرامبخش روح و پناهگاه مطمئن او باشد، باید دعا کند.


مـمـکـن اسـت گفته شود، ما مى توانیم با کار و کوشش هر چه مى خواهیم بدست آوریم ، همچنانکه جـامعه هاى غیر معتقد به خدا ازاین راه نیازمندیهاى خود را بر طرف ساخته اند، بنابراین نیازى به دعا نیست .


در پـاسـخ بـایـد گـفـت : باکار و کوشش مى توان بخشى از نیازهاى انسان یعنى نیازمندیهاى مـادى او را تـاءمـیـن کـرد، امـّا انـسان موجودى است مرکب از بعد مادّى و روحى و معنوى ، حتّى کار و کوشش انسان براى رفع نیازهاى مادّى او نباید خالى از توجه به بعد روحى ومعنوى او باشد و دعا تاءمین کننده نیازهاى روحى ومعنوى انسان و تقویت کننده روح ومحتواى ارزشى نیازهاى مادى انـسـان اسـت . هـرگـز دعـا بـه معناى کنارنهادن کار و کوشش ‍ نیست ، بلکه جهت دار کردن کار و کـوشـش و نـیـز جهت دار کردن رفع نیازهاى مادى انسان است ، کار و کوشش براى رفع نیازهاى مادّى بدون دعا و عبادت ، جهت مناسب را نمى یابد.
اینک به چند فایده ازفواید دعا توجه کنید.


الف ـ نزول رحمت :

على علیه السلام فرمود:
(اَلدُّعاءُ مِفْتاحُ الرَّحْمَهِ…)(۲۵)
دعاکلید (نزول ) رحمت است … .


ب ـ رفع همه نیازها:

امام صادق علیه السلام فرمود:
(اَکْثِرْ مِنَ الدُّعاءِ فَاِنَّهُ … لا یُنالُ ما عِنْدَاللّهِ اِلاّ بالدُّعاءِ…)(۲۶)
بسیار دعا کن … زیرا به آنچه نزد خداست ، جز به وسیله دعا نمى توان رسید… .


ج ـ شفاى دردها:

امام صادق علیه السلام فرمود:
(عَلَیْکَ بِالدُّعاءِ فَاِنَّ فیهِ شِفاءً مِنْ کُلِّ داءٍ)(۲۷)
برتو باد به دعا؛ زیرا درمان هر دردى در آن است .


د ـ دفع بلا:

على علیه السلام فرمود:
(بِالدُّعاءِ یُسْتَدْفَعُ الْبَلاءُ)(۲۸)
بلا به وسیله دعا دفع مى گردد.


ه‍ ـ ایمنى ازشیطان :

على (ع ) فرمود:
(اَکْثِرِالدُّعاءَ تَسْلَمْ مِنْ سَوْرَهِالشَّیْطانِ…)(۲۹)
بسیار دعاکن ، تا از خشم و غضب شیطان ، سالم بمانى … .


و ـ رسیدن به مقامى ارجمند نزد خدا:

امام صادق (ع ) فرمود:
(… لا تـَقـُلْ اِنَّ الاَْمـْرَ قـَدْ فـُرِغَ مـِنـْهُ، اِنَّ عـِنـْدَاللّهِ عـَزَّ وَجـَلَّ مـَنـْزِلَهً لا تـُنـالُ اِلاّ بِمَسْاءَلَهٍ…)(۳۰)
نـگـو، کـار از کـار گـذشـتـه (ودعـا تـاءثیرى ندارد)؛ زیرا بندگان را نزد خداى بزرگ ، مقام ومنزلتى است که جز با دعا نمى توان به آن رسید… .


از ایـن روایـات در مى یابیم که درتمام صحنه هاى زندگى و براى دستیابى به همه نیازهاى مـادى و مـعـنـوى ، درکـنـار سـعـى و کـوشـش ، بـایـدا ز دعـا، غافل نباشیم وا ز مبداء غیب خود را بى نیاز ندانیم ، بلکه به او امید داشته ، شرایط لازم براى موفقیت درامور را از او خواسته و در تحقق نتیجه و رسیدن به هدف ، خدا را نیز در نظر بگیریم ؛ زیرا این دو، با هم ملازم و مرتبطند، یعنى دعا بدون تلاش و کوشش ، بى نتیجه است و تلاش بدون دعا و توسل به آفریدگار، مایه غفلت و خلاف شکر نعمت است .(۳۱)


قصد (ورود) و (رجا)(۳۲)

دعا بر دو قسم است :
۱ـ دعاهاى مطلق یعنى دعا کننده مطالب و نیازهاى خود را به زبان خود و به هر گونه جملات و بیانى که مى تواند، در پیشگاه خدا اظهار کند. این گونه دعاها را دعاهاى غیر وارد یا غیر ماثور مى نامند.


۲ـ دعـاهـاى ماءثور یعنى انشاها و الفاظ مخصوصى که از معصومى رسیده باشد. این گونه را دعـاهـاى وارد شده مى نامند که بعضى از آنها باید در وقت مخصوص و محلّ معلومى خوانده شود و بـراى بـعـضـى دیـگـر زمـان ومـکانى تعیین نشده است . ثواب و فضیلت این گونه دعاها براى کـسـى کـه آشـنـا بـه مـعـنـاى آنها باشد، بیش ازنوع اوّل است ؛ زیرامعصومین علیهم السلام به امراض روحى فرد و جامعه آشناتر و براى درخواست حاجت ، چگونگى بیان آن و کیفیت راز و نیاز بـا حـق تـعـالى ، آگـاهـتر و بیناتر بوده اند. آنان مى دانستند که بشر چه نقصى را دارا و چه کمالى را فاقد است . چه باید بکند و چه باید بخواهد. از این رو، سزاوار است دعاکننده ، طرز بیان حاجت و چگونگى درخواست مطالب خود را ازمعصوم فراگیرد، تا امید بر آورده شدن حاجتش بیشتر و اجرو پاداشش ، فزونتر باشد.


اگـر کـسـى بـتـوانـد از مدارک موجود، با موازین علمى ، صحّتِ صدور دعا از معصوم را به دست آورد، آن را بـه قـصـد ورود بـخـوانـد. ولى اگـرنـتـوانـد دلیل معتبر و مدرک قابل اعتمادى پیداکند، و در پژوهشها و بررسیهاى خود به این نتیجه برسد کـه سـنـد فـلان دعا ضعیف و غیر قابل اطمینان است ، نباید آن را بطور قطعى به معصوم ، نسبت دهـد، بـلکـه بـه امـیـد ثـواب و رسیدن به پاداش مخصوص آن ، بخواند که إ ن شاءَاللّهُ آن را خواهد یافت ، اگر چه در تشخیص خود به خطا رفته باشد.


یک نکته :
گـاهـى دعا یاعملى که سند معتبر هم دارد، مربوط به زمان یا مکانى خاص است ، مانند دعاهاى ماه رمضان یا مناجات مسجدکوفه ، اگر کسى بخواهد، آنها را در غیر آن زمان و یا غیر آن مکان انجام دهـد، در ایـن صـورت بـایـد آن را فـقـط بـه عـنـوان رجـا و احـتـمـال سـودمند بودن به جاى آورد ونه به قصد استحباب قطعى یا ثواب ثابت ، یعنى چنین نیت کند. (به احتمال اینکه مطلوب بوده و ماءجور باشم به جاى مى آورم .)


خـوانـدن زیـارتـهـاى مـخـصـوص درمـکـانهاى مقدس مانند زیارت جامعه کبیره ، امین الله ، وارث و غـیـرایـنـهـا نـیـز کـه در هـر یک خصوصیتى از نظر شخص معصوم یا از نظر زمان ومکان در نظر گـرفـتـه شـده ، در غـیـر مـحـلّ مـخـصـوص ، بـایـد به قصد رجا باشد و همچنین خواندن دعاهاى مـخـصـوص مـانـنـد کـمـیـل ، افـتـتـاح و غـیـره در غـیـر اوقـات اخـتـصـاصـى آنـهـا و خـلاصـه عمل عبادى در این موارد نیز باید به عنوان (رجاء) انجام گیرد.


آداب دعا

دعا کردن ، آداب مخصوصى دارد که رعایت آنها موجب مى شود، دعا به اجابت نزدیکتر شود و بى توجهى به آنها، چه بسا موجب بى اثر شدن دعا گردد. اکنون آداب دعا را در زیر مى آوریم :


۱ـ گـفـتن بِسم اللّهِ الرَّحمنِ الَّرحیمِ در اول دعا. رسول خدا صلى الله علیه و آله فرمود: دعایى که بسم الله الرحمن الرحیم در اوّلش باشد، ردّ نمى شود.(۳۳)


۲ـ تـمجید و ستایش خدا، پیش از دعا. محمدبن مسلم مى گوید: امام صادق علیه السلام فرمود: در کـتـاب امیرالمؤ منین علیه السلام است که ستایش پیش از دعا و درخواست است . پس هر گاه خدا را خواندى (ودعا کردى ) او را تمجید کن . عرض کردم : چگونه تمجیدش کنم ؟ فرمود: مى گویى :
(یامَنْ هُوَ اَقْرَبُ اِلَىَّ مِنْ حَبْلِ الْوَریدِ، یا فَعّالاً لِمایُریدُ، یامَنْ یَحُولُ بَیْنَ الْمَرْءِ وَقَلْبِهِ، یامَنْ هُوَ بِالْمَنْظَرِ الاَْعْلى ، یا مَنْ هُوَ لَیْسَ کَمِثْلِهِ شَىْءٌ)(۳۴)
اى کسى که از رگ گردن به من نزدیکترى ، اى کسى که هر چه را بخواهى ، انجام مى دهى واى کـسـى کـه مـیان مرد و قلبش حایل مى شوى و اى کسى که در نظر اندازهاى برتر هستى واى آن که به مانندش چیزى نیست .


۳ـ صلوات فرستادن ، امام صادق علیه السلام فرمود:
(لا یَزالُ الدُّعاءُ، مَحْجُوباً حَتّى یُصَلِّىَ عَلى مُحَمَّدٍ وَالِ مُحَمَّدٍ)(۳۵)
دعـا پـیـوسـتـه مـحـجـوب اسـت (مـیـان آن واجـابـتـش حـجـاب و پـرده اى حایل است )
تابرمحمد وخاندانش صلوات فرستاده شود.
دعـاهـاى ائمـه عـلیـهـم السـلام مـعـمـولاًهـمـراه بـا ذکـر صـلوات بـرمـحـمـد وآل محمد و تکرار صلوات است .


۴ـ شفیع قرار دادن انبیا، اولیا وصالحان


۵ـ اقـرار بـه گـنـاه و تقصیر، زیرا هر قدر انسان عابد و متقى باشد باز هم از انجام تکالیف بندگى بطور کامل ناتوان است تا چه رسد به عامه انسانها که پر از لغزش و خطایند.


۶ـ فـروتـنـى در درگـاه خـدا بـا گـشودن و بالابردن دستها به سوى آسمان و گریه وزارى کردن .


۷ـ خواندن دو رکعت نماز قبل از دعا.


۸ـ کوچک نشمردن دعا و بزرگ نشمردن حاجت .


۹ـ عالى بودن همّت درخواسته ها.(۳۶)


۱۰ـ عـمـومـیـت دادن بـه دعـا یـعـنـى بـراى هـمـه دعـا کـردن ، امـام صـادق (ع ) از رسول خدا صلى الله علیه و آله نقل مى کند که فرمود:
هـر گـاه یکى از شمادعا کند باید آن را عمومیت دهد و همه را دعا کند؛ زیرا آن به اجابت نزدیکتر است .(۳۷)


۱۱ـ پنهان کردن دعا، خداى متعال در قرآن مى فرماید:
(اُدْعُوا رَبَّکُمْ تَضَرُّعاً وَخُفْیَهً …)(۳۸)
خداى خود را با حالت زارى و پنهانى بخوانید.


۱۲ـ اجـتـمـاع بـراى دعـا. جـاهـایـى کـه دعـا کردن از ریا و خودنمایى ایمن بوده ، بهتر است به صورت دسته جمعى باشد؛ زیرا در قبولى آن مؤ ثرتر است . امام صادق علیه السلام فرمود:
هرگاه پیش آمدى ، پدرم را غمگین مى کرد، زنان و کودکان را جمع کرده ، سپس دعا مى کرد و آنان آمین مى گفتند.(۳۹)


۱۳ـ حسن ظن داشتن به اجابت دعا، امام صادق (ع ) فرمود:
هـرگـاه دعـا کـردى از عـمـق دل تـوجـه کـن و گـمـان تـوایـن بـاشـد کـه حـاجـتت بر درخانه است .(۴۰)


۱۴ـ دعا کردن در زمانها و احوال مناسب زمانها و احوالى که دعا کردن در آنها، به اجابت نزدیکتر اسـت ، عـبـارتـنـد از: دعـا بـعـد ازنـمـازهـاى واجـب ، هـنـگـام اذان ، اوّل ظـهـر، هـنـگـام قـرائت قـرآن ، و زیدن بادها و آمدن باران ، رقّت قلب ، درمیدان جنگ ، درنماز وتر، سحرها و بعد از سپیده صبح و… .
دعا کردن بویژه در سحرگاهان از اهمیت خاصى برخوردار است . از مردى به نام (عُمَربن اُذَیْنَه ) نقل شده که گفت : از امام صادق علیه السلام شنیدم که فرمود:
هـمـانا در شب ساعتى است که درک نکند آن را بنده مسلمانى که در آن نماز گزارد و خداى بزرگ را در آن ساعت بخواند، مگر اینکه اجابت مى شود و این ساعت در هر شب هست . عرض کردم : خدایت خیر دهد، بفرمایید آن ، چه ساعتى از شب است ؟ فرمود: هنگامى که نیمى از شب بگذرد و آن ساعت وقتى است که یک ششم از ابتداى نیمه دوم شب بگذرد.(۴۱)


۱۵ـ اصـرار و پـافـشـارى در دعـا، امـام صـادق (ع ) از رسول خدا صلى الله علیه و آله نقل مى کند که فرمود:
(خـدا رحـمت کند بنده اى را که از خداى بزرگ حاجتى بخواهد و درخواستن از آن ، پافشارى کند خواه اجابت شود و یا اجابت نشود، سپس این آیه را تلاوت کرد:
(وَاَدْعُوا رَبّى عَسى اَلاّ اَکُونَ بِدُعاءِ رَبّى شَقِیّاً )(۴۲)
دعـا مـى کـنـم بـه درگاه پروردگار خود، شاید به وسیله دعاى پروردگارم تیره بخت نباشم .(۴۳)


۱۶ـ دعـا کـردن یـا گـریـه وزارى ، خـدا دوسـت دارد انـسان در درگاه او خشوع کند و اوج خشوع ، لرزش دل انسان در برابر خداست و حاصل آن اشک و آه .
در قرآن بندگان خوب خود را چنین توصیف مى کند.
( وَیَخِرُّونَ لِلاَْذْقانِ یَبْکُونَ وَ یَزیدُهُمْ خُشُوعاً)(۴۴)
چهره بر خاک مى مالند و مى گریند و بر خشوع آنان مى افزاید.
در سـیـره پـیـامـبـر، امـیـر مـؤ مـنـان و سـایـر امـامـان مـعـصـوم و بـزرگـان دیـن نقل شده که گریه وزارى فراوان در درگاه خدا داشته اند.
اگر دل بشکند و اشک جارى شود امید استجابت دعا بسیار زیاد است .

از خدا چه بخواهیم ؟

در تـعـالیـم اسـلام سـفارش شده که انسان درخواسته هاى خود همتى والا و بلند داشته باشد و هـمـواره در جـهـت خشنودى خدا قدم برداشته و از درگاهش ، سلامتى دین و ایمان ، حفظ و پایدارى اسـلام و نـظام اسلامى ، حسن توفیق ، زندگى سعادتمندانه ، عاقبت به خیرى ، برخوردارى از درجـات شـهـدا، مـحـشور شدن با پیامبر اکرم صلّى الله علیه وآله و خاندان پاکش و مانند آن را طـلب کـنـد و براى چیزهاى بى ارزش و یا کم ارزش دنیا و نیز براى کارهاى حرام یا نشدنى و غیر ممکن ، دعا نکند.


نـقـل شـده اسـت کـه مـردى نـزد رسـول خـدا(ص ) آمـد و بـعـد از عـرض سـلام گـفـت : یـا رسـول اللّه ! آیـا مـرا مى شناسى ؟ پیامبر فرمود: توکیستى ؟ مرد گفت : من صاحب آن منزلى از طائف هستم که در جاهلیت ، در فلان روز، به خانه من آمدى و من تو را گرامى داشتم .


رسول خدا(ص ): فرمود: مرحبا به تو! حاجتت را از من بخواه .
آن مرد گفت : دو هزار گوسفند، همراه چوپان مى خواهم !

رسول خدا(ص ) حاجتش را بر آورده ، سپس به اصحاب خود فرمود:
چـه مـى شـد اگـر ایـن مـرد مـانـنـد آن پـیـره زن بـنى اسرائیل از من چیز مهمّى درخواست مى کرد؟ (نـقـل شـده که حضرت موسى (ع )، از پیره زنى پرسید:قبر حضرت یوسف (ع ) کجاست ؟ پیر زن گـفـت : نـمـى گـویـم ، مگر اینکه ضمانت کنى در روز قیامت ، در بهشت و در درجه تو باشم !!!)(۴۵)

هـمـچـنـیـن از مـردى بـه نـام (رَبـیـعـه بـن کـَعـب ) نـقـل شـده کـه گـفـت : روزى رسول خدا صلى الله علیه و آله به من فرمود:
اى ربیعه ! تو هفت سال به من خدمت کردى ، آیا حاجتى ازمن نمى خواهى ؟
گـفـتم : یا رسول الله ! به من مهلت بده ، تا فکرکنم ، چون شب را، صبح کردم ، نزد حضرت رفتم ، فرمود: اى ربیعه حاجتت را بگو؟ گفتم :
از خدا مى خواهم که مرا همراه تو، وارد بهشت کند.

رسـول خـدا(ص ) فـرمـود: چـه کـسـى ایـن را بـه تـو تـعـلیـم داده ؟ گـفـتـم : یـا رسـول الله کسى به من تعلیم نداده و لکن پیش خودم فکر کردم و گفتم : اگر مالى بخواهم ، خواه ناخواه نابود مى شود واگر طول عمر یا اولاد بخواهم ، (باز) عاقبتش مرگ است .
سپس رسول خدا(ص ) ساعتى سرمبارکش را پایین انداخته ، بعد فرمود:
من این کار را میکنم ، پس تو هم بازیاد سجده کردن یارى ام کن .(۴۶)

در دنـبـاله بـحـث چـنـد حـدیـث از امـیـرمـؤ مـنـان عـلى عـلیـه السـلام نقل مى کنیم :
(سَلُوا اللّهَ الْعَفْوَ وَالْعافِیَهَ وَحُسْنَ التَّوْفیقَ)(۴۷)
از خدا آمرزش گناهان ، سلامت و حسن توفیق را بخواهید.
(نـَسـْاءَلُ اللّهَ سـُبـْحـانـَهُ مـَنـازِلَ الشُّهـَداءِ وَمـَعـایـَشـَهَ السُّعـَداءِ وَمـُرافـَقـَهَ الاَْنـْبـِیـاءِ وَالاَْبْرارِ)(۴۸)
از خـداى سبحان مرتبه شهیدان ، زندگانى نیکبختان و رفاقت پیمبران و نیکوکاران را درخواست مى کنیم .
(هَبِ اللّهُمَّ لَنارِضاکَ وَاَغْنِنا عَنْ مَدِّالاَْیْدى اِلى سِواکَ)(۴۹)
خـداونـدا! خـشـنـودى خـود را به ما ببخش و ما را از دراز کردن دستها به سوى غیر خود بى نیاز گردان .

شرایط اجابت دعا

دعـا کـردن شرایطى دارد که وجود آنها موجب قبولى دعا مى شود. مهمترین آن شرایط، بر اساس روایات اهل بیت علیهم السلام ، به شرح زیر است :


الف ـ معرفت و شناخت خدا:

پیامبر اکرم صلى الله علیه وآله فرمود:
( یَقُولُ اللّهُ عَزَّوَجَلَّ مَنْ سَاءَلَنى وَهُوَ یَعْلَمُ اَنّى اَضُرُّ وَاَنْفَعُ اَسْتَجیبُ لَهُ)(۵۰)
خداوند بزرگ مى فرماید هر کس از من (چیزى ) بخواهد درحالى که بداند، تنها من ضرر و نفع مى رسانم ، خواسته اش را مستجاب مى کنم .
امـام کاظم علیه السلام فرمود: جمعى به امام صادق علیه السلام عرض کردند: چرا دعامى کنیم و اجـابـت نـمـى شـود؟ امـام فـرمـود: بـراى ایـنـکـه کـسـى را مـى خـوانـیـد کـه او را نـمـى شناسید.(۵۱)


ب ـ عمل به مقتضاى معرفت :

خداوند تعالى مى فرماید:
(اَوْ فُوا بِعَهْدى اُوفِ بِعَهْدِکُمْ …)(۵۲)
به عهد من وفا کنید، تا به عهدتان و فا کنم … .
پیامبر اکرم (ص ) فرمود:
(اَلدّاعى بِلا عَمَلٍ کَالرّامى بِلاوَتَرٍ)(۵۳)
دعا کننده بدون عمل همچون تیراندازى است که زه (درکمان ) ندارد. (یعنى دعاى او بى اثر است ).
از امیر مؤ منان علیه السلام درباره آیه (اُدْعُونى اَسْتَجِبْ لَکُمْ) پرسیدند (که اگر چنین است ) پس چرا ما دعا مى کنیم ، جواب ما داده نمى شود؟ حضرت پاسخ داد: هـمـانـا دلهـاتـان به هشت خصلت خو کرده است : اوّل ، خدا را شناختید ولى حقش را ادا نکردید، با ایـنـکـه بـرشـمـا واجـب شـده بـود. بـنـابـرایـن ، شـنـاخـتـى کـه از خدا داشتید، شما را بى نیاز نـکـرد(۵۴)# … پـس بـا ایـن کـارها چه دعاهایى باید مستجاب شود، در حالى که شما درها و راههاى آن را بسته اید.(۵۵)


ج ـ کسب حلال و خوردن روزى حلال :

پیامبر اکرم صلى الله علیه وآله فرمود:
(مَنْ اَحَبَّ اَنْ یُسْتَجابَ دُعاؤُهُ فَلْیُطَیِّبْ مَطْعَمَهُ وَمَکْسَبَهُ)(۵۶)
هر کس مى خواهد دعایش ، مستجاب شود، باید خوراک و درآمدش را پاک کند.
امام صادق علیه السلام فرمود:
(اِذا اَرادَ اَحَدُکُمْ اَنْ یُسْتَجابَ لَهُ فَلْیَطِبْ کَسْبَهُ، وَلْیَخْرُجْ مِنْ مَظالِمِ النّاسِ، وَاِنَّ اللّهَ لا یَرْفَعُ دُعاءَ عَبْدٍ وَ فى بَطْنِهِ حَرامٌ، اَوْعِنْدَهُ مَظْلَمَهٌ لاَِحَدٍ مِنْ خَلْقِهِ)(۵۷)
هرگاه یکى از شما بخواهد، دعایش مستجاب شود باید کسب خود را پاک کرده ، از عهده حقوق مردم خـارج شـود وهـمـانـا خـدا، دعـاى بـنده اى که در شکمش لقمه حرام باشد یا حقى از بندگان خدا نزدش ، باشد، قبول نمى کند.


د ـ حضور قلب و رقّت آن هنگام دعا:

از امام صادق علیه السلام نقل شده که فرمود:
خـداى بـزرگ ، دعـایـى را کـه از دل غافل برخیزد، اجابت نمى کند، پس هرگاه دعا کردى ، به دل توجه کن (حضور قلب داشته باش ) و یقین داشته باش که اجابت مى شود.(۵۸)
همچنین فرمود:
هـرگـاه دل یـکـى از شـمـا رقـت کـرد (ونـرم شـد) در آن حال ، دعا کند؛ زیرا دل تا پاک نشود نرم
نمى شود.(۵۹)


موانع اجابت دعا

در اینجا پاره اى از موانع اجابت دعا مطرح مى گردد.


الف ـ مصلحت نبودن :

گاهى حکمت الهى اقتضاى استجابت دعایى را ندارد و مصلحت ایجاب مى کند کـه دعـاى مـا مستجاب نشود؛ زیرا ما از حقیقت امور، مطلع نیستیم . چه بسا که چیزى براى ماضرر داشته باشد و ما به حسب ظاهر تصوّر مى کنیم مفید است ، ولى خدا صلاح و فساد و خیر و شر ما را بـهـتر مى داند وحکمتش اقتضا مى کند، بعضى از دعاها که به صلاح نیست مستجاب نشود. على علیه السلام فرمود:
(اِنَّ کَرَمَ اللّهِ سُبْحانَهُ لا یَنْقُضُ حِکْمَتَهُ فَلِذلِکَ لا یَقَعُ الاِْجابَهُ فى کُلِّ دَعْوَهٍ)(۶۰)
هـمـاناکَرم خداى سبحان ، حکمت او را، نقض نمى کند، به همین جهت ، در هر دعایى اجابت واقع نمى شود(یعنى خدا، در دعاها، حکمت و مصلحت را رعایت مى کند و اینکه بعضى دعاها مستجاب نمى شود، به اعتبار این است که مصلحت در اجابتِ آن نیست ، نه اینکه در کَرم الهى کوتاهى باشد).


ب ـ گناه :

گاهى مقتضى استجابت دعا وجود دارد، ولى بنده در اثر گناه و معصیت مانع اجابت آن مى گردد و از لطف پروردگار محروم مى شود. حضرت على علیه السلام فرمود:
(اَلْمَعْصِیَهُ تَمْنَعُ الاِْجابَهَ)(۶۱)
عصیان و نافرمانى ، مانع اجابت (دعا) مى گردد.


ج ـ سـتم کردن :

خداوند به حضرت عیسى بن مریم (ع ) وحى کرد که به ملا (ومستکبران ) بنى اسـرائیـل بـگـو: … هـمـانـا مـن دعاى احدى از شما را اجابت نمى کنم ، در حالى که براى یکى از بندگانم حقى نزد او باشد (یعنى ظلمى نسبت به او کرده باشد).(۶۲)


د ـ مـهـیـّا نـبـودن شـرایـط و زمـان :

گاهى مستجاب شدن دعا منوط به فراهم شدن شرایط وزمان مـنـاسـب اسـت ؛ یـعـنـى دعا مستجاب مى شود؛ اما اگر شرایط تحقق آن فراهم نباشد، آشکار شدن استجابت دعا تا آماده شدن شرایط تاءخیر مى افتد. یا اینکه خدا اجابت را تاءخیر مى اندازد تا انسان بیشتر در درگاه او زارى کند.
امام صادق علیه السلام فرمود:
(مـردى خـدمـت ابـراهـیـم خـلیـل (ع ) آمـده ، گـفـت : حـاجـتـى دارم کـه سـه سـال اسـت ، هر چه از خدا طلب مى کنم ، اجابت نمى شود. آن حضرت درجوابش فرمود: خدا وقتى بـنـده اى را دوسـت دارد، دعـایش را به تاءخیر مى اندازد، تا او با خدا بیشتر مناجات کند و از او درخواست و طلب نماید.)(۶۳)
و نیز فرمود:
(إِنَّ الْمُؤْمِنَ لَیَدْعُوا فَیُؤَخِّر اِجابَتُهُ اِلى یَوْمِ الْجُمُعَهِ)(۶۴)
مؤ من دعا مى کند و خداوند اجابت آن را تا روز جمعه عقب مى اندازد.


منبع:
۱- طه ، آیه ۱۴.
۲- عنکبوت ، آیه ۴۵.
۳- بحارالانوار، ج ۸۳، ص ۲۱۸.
۴- فروع کافى ، ج ۳، ص ۲۶۶، اسلامیه .
۵- نهج البلاغه ، فیض ، نامه ۴۷، ص ۹۷۸.
۶- بحارالانوار، ج ۸۳، ص ۲۵.
۷- نهج البلاغه ، فیض ، خطبه ۱۸۴، ص ۶۱۱.
۸- مؤ منون ، آیه ۲.
۹- بحارالانوار، ج ۸۳، ص ۲۱، اسلامیه .
۱۰- همان مدرک ، ص ۱۹.
۱۱- قاموس قرآن ، ج ۲، ماده دعو، اسلامیه .
۱۲- مصباح المنیر، على مشکینى ، ص ۱۱، مقدمه ، انتشارات یاسر، قم ، با اندک تغییر.
۱۳- همان مدرک .
۱۴- سجده ، آیه ۱۶.
۱۵- بقره ، آیه ۱۸۶.
۱۶- فرقان ، آیه ۷۷.
۱۷- مؤ من ، آیه ۶۰.
۱۸- بحارالانوار، ج ۹۳، ص ۳۰۳، اسلامیه .
۱۹- میزان الحکمه ، ج ۳، ص ۲۵۲، به نقل از کنز الفواید.
۲۰- بحارالانوار، ج ۹۳، ص ۳۰۰.
۲۱- اصول کافى ، ج ۴، ص ۲۱۳.
۲۲- همان مدرک .
۲۳- همان مدرک ، ص ۲۱۴.
۲۴- اصول کافى ، ج ۴، ص ۲۱۰.
۲۵- همان مدرک ، ص ۲۱۲.
۲۶- بحارالانوار، ج ۹۳، ص ۳۰۰.
۲۷- اصول کافى ، ج ۴، ص ۲۱۶.
۲۸- همان مدرک ، ص ۲۱۷.
۲۹- شرح غررالحکم آمدى ، ج ۳، ص ۲۱۳، دانشگاه تهران .
۳۰- بحارالانوار، ج ۷۸، ص ۹.
۳۱- اصول کافى ، ج ۴، ص ۲۱۱.
۳۲-مصباح المنیر، على مشکینى ، ص ۱۸، مقدمه ، اقتباس .
۳۳- همان مدرک ، ص ۱۸ ـ ۲۰، با ندک تغییر.
۳۴- بحارالانوار، ج ۹۳، ص ۳۱۳، اسلامیه .
۳۵- اصول کافى ، مترجم ، ج ۴، ص ۲۳۶.
۳۶- اصول کافى ، ج ۴، ص ۲۴۷.
۳۷- #ـ بـه خـاطـر اهـمـیـت ایـن مطلب ، درهمین درس در این باره بطورجداگانه بحث خواهیم کرد.
۳۸- اصول کافى ، ج ۴، ص ۲۴۲.
۳۹- اعراف ، آیه ۵۵.
۴۰- اصول کافى ، ج ۴، ص ۲۴۲.
۴۱- همان مدرک ، ص ۲۲۲.
۴۲- اصول کافى ، ج ۴، ص ۲۲۸.
۴۳- مریم ، آیه ۴۸.
۴۴- اصول کافى ، ج ۴، ص ۲۲۴.
۴۵- اسراء، آیه ۱۰۹.
۴۶- میزان الحکمه ، ج ۳، ص ۲۶۴، به نقل از تفسیر نورالثقلین ، ج ۲، ص ۴۷۴.
۴۷- همان مدرک ، ص ۲۶۴، به نقل بحارالانوار، ج ۹۳، ص ۳۲۷.
۴۸- شرح غررالحکم ، آمدى ، ج ۴، ص ۱۳۷، دانشگاه تهران .
۴۹- همان مدرک ، ج ۶، ص ۱۸۹.
۵۰- همان مدرک ، ص ۲۱۲.
۵۱- بحارالانوار، ج ۹۳، ص ۳۰۵.
۵۲- میزان الحکمه ، ج ۳، ص ۲۵۴، به نقل از بحارالانوار، ج ۹۳، ص ۳۶۸.
۵۳- بقره ، آیه ۴.
۵۴- میزان الحکمه ، ج ۳، ص ۲۵۵، به نقل از بحارالانوار، ج ۹۳، ص ۳۱۲.
۵۵ – دوم : بـه رسـول خـدا(ص ) ایـمـان آوردیـد، ولى سـنّتش را مخالفت کردید و… سوّم : قرآن خـوانـدید، ولى به آن عمل نکردید و.. چهارم : گفتید از آتش دوزخ مى ترسید، ولى به واسطه مـعـاصـى خـود را به طرف آن مى بردید. پنجم : مى گفتید راغب بهشت هستیم . ولى کارهایى مى کـردید که شما را از بهشت دور مى کرد. ششم : نعمت الهى را مى خوردید ولى شکرش را به جا نـمـى آوردیـد. هـفـتـم : خـداونـد شما را به دشمنى با شیطان دستور داد. ولى شما با او دوستى کردید. هشتم : عیوب مردم را پیش رو قرار داده و عیوب خویش را پشت سر انداختید.
۵۶- میزان الحکمه ،ج ۳، ص ۲۵۵، به نقل از بحارالانوار، ج ۹۳، ص ۳۷۶.
۵۷- همان مدرک ، ص ۲۵۶، به نقل از بحارالانوار، ج ۹۳، ص ۳۷۳.
۵۸- همان مدرک ، به نقل از بحارالانوار، ج ۹۳، ص ۳۲۱.
۵۹- اصول کافى ، ج ۴، ص ۲۲۱.
۶۰- همان مدرک ، ص ۲۲۷.
۶۱- شرح غررالحکم ، آمدى ، ج ۲، ص ۵۱۴.
۶۲- همان مدرک ، ج ۱، ص ۲۳۱.
۶۳- میزان الحکمه ، ج ۳، ص ۲۵۸، به نقل از بحارالانوار، ج ۷۵، ص ۳۱۱.
۶۴- وسائل الشیعه ، ج ۴، ص ۱۱۱۳.
۶۵- اصول کافى ، ج ۲، ص ۳۵۵.
منبع : پایگاه مذهبی سبطین

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.