بازشدن غل و زنجیر

اشاره:

یک از دلایل امامت ائمه اهل بیت (علیهم‌السلام) ترس حکام غاصب و ظالم از آنان است. با وجود اینکه امامان اهل بیت (علیهم‌السلام) هیچ تحرکی علیه حاکمان غاصب نداشتند، از وجود امامان در میان مردم ترس و وحشت داشتند. به ویژه که امام سجاد (علیه‌السلام) هیچ نوع حرکت سیاسی از خود نشان نداده و پیوسته مشغول دعا و عبادت خدا بوده است در عین حال عبدالملک بن مروان از آن حضرت وحشت داشته و از این رو یک بار او را با غل و زنجیر دربند کردند که در این نوشتار به این مطلب اشاره شده است.

زهری می گوید: عبدالملک بن مروان ملعون دستور داد که امام زین العابدین (علیه‌السلام) را در غل و زنجیر کنند و به شام ببرند و جماعت بسیاری را بر آن حضرت موکل کرده بود.

من رفتم و سعی بسیار کردم و از ایشان اجازه گرفتم که آن حضرت را ببینم، دیدم که آن جناب را به زنجیرها بسته اند و غل در گردن ایشان گذاشته اند.

از مشاهده  آن حال گریستم و گفتم: «کاش من به جای تو می بودم و تو سالم می بودی.»

حضرت فرمود: «تو گمان می بری که اینها بر من سنگینی می کند، اگر بخواهم می توانم اینها را از خود رفع کنم ولیکن می خواهم که باشد و عذاب الهی  به خاطر من بیاید.»

سپس دست و پاهای خود را از زنجیر بیرون آورد و فرمود: «اگر بخواهم می توانم چنین بکنم.»

سپس دست و پاهای خود را باز داخل در زنجیرها کرد و فرمود: «دو منزل بیشتر با ایشان نخواهم رفت.»

بعد از چهار روز دیدم که موکلان آن حضرت برگشته اند و در مدینه به دنبال ایشان می گردند.

من رفتم و حقیقت حال را از ایشان سوال کردم، گفتند: «کار این مرد بسیار غریب است، ما در تمام شب بیدار بودیم و از او حراست می نمودیم، چون صبح شد در محل او نظر کردیم ولی به غیر از غل و زنجیر چیزی ندیدیم.»

من بعد از آن رفتم به نزد عبدالملک و او از من حال آن حضرت را سوال کرد و من این واقعه را برای او نقل کردم، عبدالملک گفت: «در همان روزی که پاسبانان او را نیافته بودند، وی نزد من آمد و گفت: مرا با تو چکار است؟»

پس از آن حضرت، ترسی بر من مستولی شد که نتوانستم نسبت به او بدی بنمایم، پس گفتم: اگر می خواهی نزد من باش تا ترا گرامی بدارم، ایشان گفت: نمی خواهم، و سپس بیرون رفت و من دیگر او را ندیدم.»

من گفتم: «علی بن الحسین چنان نیست که تو گمان کرده ای و اراده ای در خاطر ندارد و پیوسته مشغول عبادت پروردگار خود است.

عبدالملک گفت: «کار او، کار نیکویی است، خوشا به حال او و خوشا به کار او.»

منبع:

کتاب عجایب و معجزات شگفت انگیزی از امام سجاد (علیه‌السلام)

نویسنده

مطالب مرتبط

امام سجاد علیه السلام از کربلا تا شهادت

درسهای فردی واجتماعی از سیره امام سجاد (ع)

سخاوت امام سجاد علیه السلام به اعتراف ابن کثیر دمشقی

چهل حدیث اخلاقی از امام سجاد علیه السلام

عنایت جنیان شیعه به امام سجاد(علیه‌السلام)

امام سجاد (علیه‌السلام) و تکلم با آهو

هیچ نظری وجود ندارد