آنچه مىتواند براى پرورش دینى کودک، فضاى مناسب و محیط مساعد، فراهم دارد، عبارتند از:فضاى اول – پدر و مادر، که به منزلهى یک فضاى بعددار است (۱) و فضایى که فرزند با آن تقریبا همه وقت در تماس مىباشد؛ شب و روز، در تاریکى و روشنى، در خواب و بیدارى، همه گاه و در همه حال. رابطهاى افراد در این فضا، محبت است و تدریجا باید این محبت خانوادگى را به محبتى خدایى تبدیل کرد؛ تا صفاى بیشتر و نفوذى عمیقتر و دوامى جاودانه داشته باشد.فضاى دوم – نماز، این فضا نیز ابعادى دارد و در جهات مختلف مىتواند نمایش تربیتى عرض کند؛ در اذکارش، باطن آدمى را با خدا رابطه دهد؛ در دعاهایش، روح نیازمند آدمى را استغنا بخشد و به فضل غنى مطلق متکى دارد؛ در تکرارش، بیدارى مداوم به انسان دهد و این هشیارى و توجه را در او امرى فطرى و وجودى سازد و چون همهى اهل خانه بدین نماز مىپردازند، این عمل، به همهى خانواده تلقین مىکند که ما همه با یکدیگر، هم جهت و هم نظر هستیم و آن جهت، جهت خدایى است و بس مقدس و بلندتر از حدود علم و عقل همهى ما و راهبر علم و افزایندهى عقل… و نماز با حفظ این مقاصد، فضایى مساعد، جهت تربیتى دینى فرزند، به وجود مىآورد.فضاى سوم – خانهى خدا، یعنى: مسجد (۲) که کودک را به اجتماعى آشنا مىسازد که آنان را «هدفى مقدس» جمع داشته است (نه پول و مال و شهوات و امور دنیایى موقت و بىاساس) (۳) و همه براى سالم بودن و بهتر شدن و بندگى حق و خیر کردن، در آنجا گرد آمدهاند و نظام نماز جماعت و احترام به «بزرگتر علمى و عملى» و انضباطى که در عمل دارند، همه آموزنده و آمادهساز پرورش وجودى فرزند خواهند بود و بنا به قولى «مسجد، روح دینى را از فردى که متدین و مؤمن است به فردى که مىخواهد متدین شود، منتقل مىنماید».(4)فضاى چهارم – مجالس مذهبى (اعم از مجالس سخنرانى، یا سوگوارى یا اعیاد) که حضور کودکان و نوجوانان در آنها، باعث مىشود که روح دینى و فطرت مذهبىشان پرورش یابد؛ البته بدین شرط که بزرگتران، مواظبت کنند که در آن مجالس، مطلب خرافى و القاى نادرست مطرح نگردد.فضاى پنجم – دیدار افراد سلیم النفس و صاف دل، (گرچه عامى باشند و به هر شغل و کارى) و نیز دیدار افراد مؤمن و علماء و افراد خلیق و عطوف و شجاع و کریم و منصف و مؤدب و باتقوى و نظیر اینها، گرچه اکتفا به دیدار و نظارهى حال و حرکت ایشان باشد، بس نافذ و اثربخش است.فضاى ششم – نگاه به آسمان صاف در بلندىها قرار گرفتن در میان دشت وسیع، نگاه به کبوتران، به گوسفندان، به سبزهها، به آبها به شبنمهاى صبحگاهى، به هرچه وسعت روح مىدهد، پاکى نظر و دل مىبخشد، تعالى عاطفه را موجب مىشود، عمق و دقت را سبب مىگردد، آرام جان، اعتدال درون، سادگى، کمتوقعى، بىخشمى، پرحوصلگى، دیرپایى و پرصفایى و قوت روح را ایجاد مىکند که همه، براى پرورش مذهبى، فضاى مساعد هستند.اصولا باید دانست، آدمى وقتى خود را در مکانى مقدس حس کرد و آن را اهمیت داد، موجب مىشود که خود را پاک و بىخلاف بدارد و تا مىتواند و متوجه است به کار خلاف و حتى منافى ادب هم نپردازد و چنین است اثر شبهاى مقدس، در آن کس که توجه و بینش دارد و آن شب را محترم مىدارد. همین اعتنا، اثرى خاص در پیشگیرى از رفتار نامناسب مىگذارد. (۵)حال، اگر این «مکان مقدس و زمان مقدس» را تعمیم دهیم و محل کسب را هم مقدس بدانیم و کوچه و بازار و مدرسه و… همه جا را «زمین خدا» بشناسیم و مقدس شماریم و همه وقت را چنان احساس کنیم که «عنایت خاص الاهى» و توجهات او در همان زمان، معطوف ما و زندگى ما است؛ چه خواهد شد؟آیا تصور غلطى کردهایم؟ نه، نه، فقط به حقیقتى، خود را متوجه داشتهایم که هست و ما قبلا از آن غافل بودهایم.آن گاه، بىشبهه در همه جا و همه وقت، ما همان حالت را خواهیم داشت که در اماکن مقدسه و شبهاى مقدس داریم؛ خلاف نمىکنیم؛ بد نمىخواهیم؛ عطوفت مىورزیم؛ به کمالات، متمایل مىشویم؛ نگاه خدا را به سوى خود، احساس مىنماییم؛ هر جا مىرویم و هر گوشه مىنشینیم و هر کار مىکنیم، خود را زیر پرتو مقدس خدایى و تحت نظارت او مىبینیم؛ در چنین حالت و موقعیتى است که دیگر «فضاهاى مقدس» همه وحدت یافتهاند و زندگى و محیط زندگى، همه مقدس و مساعد شده است و بىشبهه، چیزى که این امر را واقعیت بخشیده، توجه ما است به خدا و احساس خدا در همه جا و همه وقت و ایمانى که قلبا بدین امور یافتهایم.
پی نوشت :
(۱) سخ، ۱۵۰(مهندس مصحف).(۲) سخ، ۱۵۰(مهندس مصحف).(۳) که اگر اهداف دنیایى بر آن حاکم بود مسجد نیست؛ دکان است.(۴) سخ، ۱۵۰(مهندس مصحف).(۵) رجوع شود به کتاب «دیباچهاى بر رهبرى» از دکتر صاحب الزمانى – صفحهى ۳۳۳ – آمارى که در روزهاى ۱۹ تا ۲۳ رمضان از ادارهى پلیس و دادگسترى دریافته است.منبع: گامی در مسیر تربیت اسلامی از کودکی تا بلوغ / دکتر رجبعلی مظلومی
بازدیدها: ۱









هیچ نظری وجود ندارد