زندگی نامه و وصیت نامه شهید مدافع حرم محسن حججی

زندگی نامه شهید محسن حججی

محسن حججی در سال ۱۳۷۰ در شهر نجف‌آباد اصفهان به دنیا آمد و از جمله رزمندگان دلاور مدافع حرم بود که در خاک سوریه به شهادت رسید.

شهید حججی دهمین عضو از لشکر زرهی ۸ نجف اشرف است که طی جنگ در خاک سوریه به شهادت رسیده‌اند.
این جهادگر فرهنگی از فعالان ترویج و تبلیغ کتاب بود و اقدامات جهادی را در اردوهای سازندگی برای خدمت به مناطق محروم انجام داده و از خادمین راهیان نور در مناطق عملیاتی دوران دفاع مقدس بود. «پسرم، دفاع مقدس و رشادت و مجاهدت برای اسلام و دین هیچ‌وقت تمام‌شدنی نیست و تا دنیا هست مبارزه بین حق و باطل هم خواهد بود ان‌شاءالله روزی هم نوبت تو خواهد شد» همچنین شهید حججی در مدارس به تبلیغ کتاب می‌پرداخت و از زمره پیشگامان معرفی کتاب در نماز جمعه بود. او در نجف‌آباد استان اصفهان به معرفی و تبلیغ کتاب می‌پرداخت.
شهید محسن حججی در سال ۱۳۹۱ ازدواج کرد، ثمر ازدواجش پسری به‌نام علی است. این جوان رشید پاسدار در دومین اعزام خود به سوریه در مرز عراق با این کشور در روز دوشنبه ۱۶ مرداد ۱۳۹۶ به اسارت داعش درآمد و در روز چهارشنبه ۱۸ مرداد ۱۳۹۶ در منطقه‌ای به نام تنفت به شهادت رسید.

وصیت نامه

۲۷ تیر سال ۱۳۹۶، شهید محسن حججی متن وصیت نامه خود را تنظیم کرد؛ متن این وصیت نامه به شرح زیر است: «برای بانوی صبر السلام‌ای بانوی سلطان عشق السلام‌ای بانوی صبر دمشق زینب دنیا و عقبی علی شرح مدح لافتی الا علی در مسیر شام غوغا کرده ایی شهر را آشوب برپا کرده ایی خطبه خواندی از غریبی حسین زنده کردی کربلا در عالمین گر نبودی کربلایی هم نبود گریه و شور و نوایی هم نبود رنج‌هایی ست فراوان دیده ایی خیمه ها، غارت، سواران دیده ایی دیده بودی، حلق و چشم و حرمله گریه کردی پا به پای قافله بسم الله النور … صلی الله علیک یا اماه یا فاطمه الزهرا “سلام علیک” و لا تحسبن الذین قتلوا فی سبیل الله امواتا، بل احیاء عند ربهم یرزقون هرگز نمی‌میرد آنکه دلش زنده شد به عشق ثبت است بر جدیده عالم دوام ما … چند ساعتی بیشتر به رفتن نمانده است، هرچه به زمان رفتن نزدیکتر می‌شوم قلبم بی تاب‌تر می‌شود … نمی‌دانم چه بنویسم و چگونه حس و حالم را بیان کنم … نمی‌دانم چگونه خوشحالی ام را بیان کنم و چگونه و با چه زبانی شکر خدای منان را به جای بیاورم … به حسب وظیفه چند خطی را به عنوان وصیت با زبان قلم می‌نویسم … نمی‌دانم چه شد که سرنوشت مرا به این راه پر عشق رساند … نمی‌دانم چه چیز‌هایی عامل آن شد … بدون شک شیر حلال مادرم، لقمه حلال پدرم و انتخاب همسرم و خیلی چیز‌های دیگر در آن اثر داشته است … عمریست شب و روزم را به عشق شهادت گذرانده ام … و همیشه اعتقادم این بوده و هست که با شهادت به بالاترین درجه بندگی می‌رسم … خیلی تلاش کردم که خودم را به این مقام برسانم، اما نمی‌دانم که چقدر توانسته ام موفق باشم … چشم امیدم فقط به کرم خدا و اهل بیت است و بس امید دارم این رو سیاه پرگناه را هم قبول کنند و به این بنده بد پرخطا نظری از سر رحمت بنمایند … که اگر این چنین شد؛ الحمدالله رب العالمین … اگر روزی خبر شهادت این بنده حقیر سرا پا تقصیر را شنیدید؛ علت آن را جز کریمی و رحیمی خدا ندانید … اوست که رو سیاهی، چون مرا هم می‌بخشد و مرا یاری می‌کند … همسر عزیزم زهرا جانم اگر روزی خبر شهادتم را شنیدی بدان به آرزویم که هدف اصلی ام از ازدواج با شما بود رسیدم و به خود افتخار کن که شوهرت فدای حضرت زینب شد … مبادا بی تابی کنی، مبادا شیون کنی، صبور باش و هر آن خودت را در محضر حضرت زینب بدان … حضرت زینب بیش از تو مصیبت دید. پدر عزیزم همیشه و در همه حال الگوى زندگی و مردانگی ام تو بوده و هستی، اگر روزی خبر شهادتم را دیدی، زمانی را در مقابل خود فرض کن که حسین بن علی در کنار جگر گوشه اش علی اکبر حاضر شد … داغ تو بیشتر از داغ اباعبدالله نیست … پس صبور باش پدرم، می‌دانم سخت است، اما می‌شود … مادر عزیزم ام البنین علیهاالسلام ۴ جوان خود را فدای حسین و زینب کرد و خم به ابرو نیاورد.

حتی زمانی که خبر شهادت پسرانش را به آن دادند باز از حسین سراغ گرفت؛ پس اگر روزی خبر شهادتم را شنیدی، همچون ام البنین صبورانه و با افتخار فریاد بزن که مرا فدای حسین و حضرت زینب کرده‌ای و مبادا با بی تابی خود دل دشمن را شاد کنید … برادر عزیزم اگر روزی مرا در لباس شهادت دیدی آن لحظه ایی را به یاد بیاور که اباعبدالله بر بالین عباس ابن علی حاضر شد و داغ برادر کمرش را خم کرد … مبادا ناسپاسی کنی، مبادا به هدیه ایی که تقدیم اسلام کرده اید شک بیاورید … خواهران خوبم لحظه وداع با شما و مادرم و پدرم مرا به یاد آن لحظه ایی انداخت که اهل حرم حضرت علی اکبر را راهی میدان جنگ می‌کردند؛ پس اگر من هم رو سفید شدم غم و غصه و اشک و ناله خود را فدای علی اکبر کنید و مبادا داغ خود را از داغ دل اهل حرم بیشتر بدانید … پسر عزیزم، علی جان … ببخشید اگر قد کشیدنت را ندیدم و مرد شدنت را نظاره نکردم … سعی کن راه مرا ادامه بدهی … سعی کن کاری کنی که سرانجام آن به شهادت ختم شود … پدر و مادر همسر عزیزم … همیشه شما را همچون پدر و مادر واقعی خودم می‌دانستم و خوشحال ام که سرنوشتم با حضور در خانواده شما رقم خورد … به شما هم جز صبر و تحمل چیز دیگری سفارش نمی‌کنم، همیشه یاد داشته باشید علی اکبر حسین هم تازه داماد کربلا بود … از همه می‌خوام این رو سیاه را حلال کنید، اگر حقی از کسی ضایع کردم، اگر غیبتی پشت سر کسی کردم، اگر دلی را رنجاندم، اگر گناهی از من سر زد؛ حلالم کنید … اگر شهید شدم تا جایی که اجازه داشته باشم؛ شفیعتان خواهم بود. اما چند وصیت کلی: از ولایت فقیه غافل نشوید و بدانید من به یقین رسیدم که امام خامنه‌ای نائب بر حق امام زمان است. از همه خواهران عزیزم و از همه زنان امت رسول الله می‌خواهم روز به روز حجاب خود را تقویت کنید، مبادا تار مویی از شما نظر نامحرمی را به خود جلب کند؛ مبادا رنگ و لعابی بر صورتتان باعث جلب توجه شود؛ مبادا چادر را کنار بگذارید … همیشه الگوی خود را حضرت زهرا و زنان اهل بیت قرار دهید؛ همیشه این بیت شعر را به یاد بیاورید آن زمانی که حضرت رقیه سلام الله خطاب به پدرش فرمودند: غصه حجاب من را نخوری بابا جان چادرم سوخته، اما به سرم هست هنوز … از همه مردان امت رسول الله می‌خواهم فریب فرهنگ و مد‌های غربی را نخورید؛ همواره علی ابن ابی طالب امیرالمومنین را الگو و پیشوای خود قرار دهید و از شهداء درس بگیرید … خودتان را برای ظهورامام زمان روحی لک الفدا و جنگ با کفار به خصوص اسرائیل آماده کنید که آن روز خیلی نزدیک است. همیشه برای خدا بنده باشید که اگر این چنین شد بدانید عاقبت همه شما به خیر ختم می‌شود … مقداری حق الناس به گردن دارم که عاجزانه می‌خواهم برایم ادا کنید … -اگر برایتان مقدور بود به مقدار یک ماه نماز و روزه برایم ادا کنید که اگر خدایی ناکرده گهگاهی از روی خطا نمازی قضا کردم و یا روزه ایی از دست دادم جبران شود … اللهم عجل لولیک الفرج … آمین، ۱۳۹۶/۴/۲۷، محسن حججی.»

پی نوشت

تابناک

نوید شاهد

نویسنده

مطالب مرتبط

وهابیت و تخریب قبور متبرکه

تکفیر از دیدگاه مذهب شیعه

تجسیم و تشبیه در عقاید ابن تیمیه

انتساب شرک به شیعه از منظر قرآن ـ ۲

اصول برداشت علمی از آیات طبّی قرآن

انتساب شرک به شیعه از منظر قرآن ـ ۱

زندگی و شخصیت ام البنین: مادر شجاع و فداکار اهل بیت

هیچ نظری وجود ندارد