در اواخر ثلث اول قرن دوم هجرى،به دنبال انقلابات و جنگهاى خونینى که در اثر بیدادگرى و بد رفتاریهاى بنى امیه در همه جاى کشورهاى اسلامى ادامه داشت،دعوتى نیز به نام اهل بیت پیغمبر اکرم در ناحیه خراسان ایران پیدا شده،متصدى دعوت«ابو مسلم مروزى»سردارى ایرانى بود که به ضرر خلافت اموى قیام کردو شروع به پیشرفت نمود تا دولت اموى را بر انداخت (۱) .این نهضت و انقلاب اگر چه از تبلیغات عمیق شیعه سرچشمه مى گرفت و کم و بیش عنوان خونخواهى شهداى اهل بیت را داشت و حتى از مردم براى یک مرد پسندیده از اهل بیت (سربسته) بیعت مى گرفتند با این همه به دستور مستقیم یا اشاره پیشوایان شیعه نبود،به گواهى اینکه وقتى که«ابو مسلم»بیعت خلافت را به امام ششم شیعه امامیه در مدینه عرضه داشت،وى جدا رد کرد و فرمود:«تو از مردان من نیستى و زمان نیز زمان من نیست» (2) . بالاخره بنى عباس به نام اهل بیت خلافت را ربودند (۳) و در آغاز کار روزى چند به مردم و علویین روى خوش نشان دادند حتى به نام انتقام شهداى علویین،بنى امیه را قتل عام کردند و قبور خلفاى بنى امیه را شکافته هر چه یافتند آتش زدند (۴) ولى دیرى نگذشت که شیوه ظالمانه بنى امیه را پیش گرفتند و در بیدادگرى و بى بند و بارى هیچگونه فروگذارى نکردند. «ابو حنیفه»رئیس یکى از چهار مذهب اهل تسنن به زندان منصور رفت (۵) و شکنجه ها دید و«ابن حنبل»رئیس یکى از چهار مذهب،تازیانه خورد (۶) و امام ششم شیعه امامیه پس از آزار و شکنجه بسیار،با سم درگذشت (۷) و علویین را دسته دسته گردن مى زدند یا زنده زنده دفن مى کردند یا لاى دیوار یا زیر ابنیه دولتى مى گذاشتند. «هارون»خلیفه عباسى که در زمان وى امپراطورى اسلامى به اوج قدرت و وسعت خود رسیده بود و گاهى خلیفه به خورشید نگاه مى کرد و آن را مخاطب ساخته مى گفت به هر کجا مى خواهى بتاب که به جایى که از ملک من بیرون است نخواهى تابید!از طرفى لشکریان وى در خاور و باختر جهان پیش مى رفتند ولى از طرفى در جسر بغداد که در چند قدمى قصر خلیفه بود، بى اطلاع و بى اجازه خلیفه،مامور گذاشته از عابرین حق عبور مى گرفتند،حتى روزى خود خلیفه که مى خواست از جسر عبور کند،جلویش را گرفته حق العبور مطالبه کردند! (۸) یک مغنى با خواندن دو بیت شهوت انگیز،«امین»خلیفه عباسى را سر شهوت آورد،امین سه میلیون درهم نقره به وى بخشید،مغنى از شادى خود را به قدم خلیفه انداخته گفت:یا امیر المؤمنین!این همه پول را به من مى بخشى؟خلیفه در پاسخ گفت اهمیتى ندارد ما این پول را از یک ناحیه ناشناخته کشور مى گیریم!! (۹) ثروت سرسام آورى که همه ساله از اقطار کشورهاى اسلامى به عنوان بیت المال مسلمین به دار الخلافه سرازیر مى شد،به مصرف هوسرانى و حق کشى خلیفه وقت مى رسید، شماره کنیزان پریوش ودختران و پسران زیبا در دربار خلفاى عباسى به هزاران مى رسید!! وضع شیعه از انقراض دولت اموى و روى کار آمدن بنى عباس،کوچکترین تغییرى پیدا نکرد جز اینکه دشمنان بیدادگرى وى تغییر اسم دادند. پى نوشتها: 1-تاریخ یعقوبى،ج ۳،ص ۷۹.تاریخ ابى الفداء،ج ۱،ص ۲۰۸ و تواریخ دیگر. ۲-تاریخ یعقوبى،ج ۳،ص ۸۶.مروج الذهب،ج ۳،ص ۲۶۸. ۳-تاریخ یعقوبى،ج ۳،ص ۸۶.مروج الذهب ج ۳،ص ۲۷۰. ۴-تاریخ یعقوبى،ج ۳،ص ۹۱-۹۶.تاریخ ابى الفداء،ج ۱،ص ۲۱۲. ۵-تاریخ ابى الفداء،ج ۲،ص ۶. ۶-تاریخ یعقوبى،ج ۳،ص ۱۹۸.تاریخ ابى الفداء،ج ۲،ص ۳۳. ۷-بحار،ج ۱۲،احوالات حضرت صادق (ع) . ۸-قصه جسر بغداد. ۹-آغانى ابى الفرج،قصه امین. شیعه در اسلام صفحه ۵۵
هیچ نظری وجود ندارد