عصمت انبیاء (عصمت حضرت محمد (ص) – آیه ۵۲ شوری)

عصمت انبیاء (عصمت حضرت محمد (ص) - آیه ۵۲ شوری)

عصمت انبیاء (عصمت حضرت محمد (ص) – آیه ۵۲ شوری)

{وَکَذٰلِکَ اَوْحَینَا إِلَیکَ رُوحاً مِّنْ اَمْرِنَا مَا کُنتَ تَدْرِی مَا الْکِتَابُ وَلاَ الاِیمَانُ وَلَکِن جَعَلْنَاهُ نُوراً نَّهْدِی بِهِ مَنْ نَّشَاء مِنْ عِبَادِنَا وَإِنَّکَ لَتَهْدِی إِلَی صِرَاطٍ مُّسْتَقِیمٍ}.
«همان‌گونه (که بر پیامبران پیشین وحی فرستادیم) بر تو نیز روحی را به فرمان خود وحی کردیم تو پیش از این نمی‌دانستی کتاب و ایمان چیست (و از محتوای قرآن آگاه نبودی) ولی ما آن را نوری قرار دادیم که به وسیله آن هر کس از بندگان خویش را بخواهیم هدایت می‌کنیم و تو مسلّماً به راه راست هدایت می‌کنی».
معنای ظاهر {ما کنت تدری ما الکتاب ولا الایمان} در آیه مبارکه این است که پیامبر(صلی الله و علیه و آله) پیش از بعثت متصف به ایمان نبوده و کسی که ایمان ندارد، به طور قطع عصمت هم ندارد.([۱]) محور اساسی بحث در سوره، وحی است. این آیه، نحوه سخن گفتن خدا با بشر را توضیح می‌دهد. آیه مورد بحث وضع پیامبر را با پیامبران پیشین یکسان معرفی می‌کند. در این صورت می‌توان گفت: «روحی» که به پیامبر وحی شده است، همان قرآن است.([۲])
جمله «ما کنت» یا «ما کان» در زبان عرب در جایی به کار می‌روند که گوینده بخواهد امکان و توان یا شأن و شایستگی را از چیزی نفی کند و قرآن نیز این نوع جمله‌ها را در همین مقوله به کار برده است:
{وَمَا کَانَ لِنَفْسٍ اَنْ تَمُوتَ إِلاَّ بِإِذْنِ الله}([۳])
«هیچ کس، جز به فرمان خدا، نمی‌میرد. این سرنوشتی است تعیین شده (بنابراین، مرگ پیامبر یا دیگران، یک سنّت الهی است.)»
{وَمَا کَانَ لِنَبِی اَن یغُلَّ}([۴])
«(گمان کردید ممکن است پیامبر به شما خیانت کند؟! در حالی که) ممکن نیست هیچ پیامبری خیانت کند!»
با توجه به این اصل، معنی جمله «ما کنت تدری ما الکتاب ولا الایمان» این است که اگر ما به تو وحی نمی‌کردیم، تو ای پیامبر! امکان آگاهی از کتاب و دست‌یابی بر ایمان را نداشتی.
این مطلب با ایمان و توحید رسول گرامی قبل از بعثت منافاتی ندارد و مسلماً وضع پیامبر پس از نزول وحی با وضع او قبل از نزول آن فرق داشته است، و آن، اطلاع تفصیلی از اصول و احکام و معارف و سنن و قصص و سرگذشت‌ها بوده است.
بنابراین آیه بر معصوم نبودن پیامبر پیش از بعثت، دلالت ندارد.([۵])
قرطبی در تفسیرش می‌نویسد:
آنچه معظم علما قبول دارند، این است که خداوند هیچ پیامبری را مبعوث نکرده است، مگر اینکه قبل از بعثت، مؤمن بوده است و پیامبر اسلام(صلی الله و علیه و آله) نیز از زمانی که به دنیا آمد تا زمان بلوغ، به خداوند ایمان داشت.([۶])
——————–
[۱]) ر.ک: الجامع لأحکام القرآن‏، ج‏۱۶، ص ۵۵٫
[۲]) طبرى، جامع البیان فی تفسیر القرآن، ج ۲۴، ص ۳۳٫
[۳]) آل عمران / ۱۴۵٫
[۴]) آل عمران/ ۱۶۱٫
[۵]) آنچه تاکنون بیان شد، با توجه به ظاهر آیات قرآن است، اما در بعضی روایات ائمه اطهار(علیهم السلام) که مفسرین حقیقی قرآن هستند در ارتباط با معنی روح، آن را مخلوقی غیر از ملائکه و بالاتر از جبرئیل و میکائیل و از عالم ملکوت بیان کرده‌اند و در روایات تصریح شده است که بعد از خلقت رسول اکرم(صلی الله و علیه و آله) همواره با آن حضرت بوده است و قبل از آن حضرت(صلی الله و علیه و آله) با احدی نبوده و بعد از آن حضرت با ائمه اطهار(علیهم السلام) است. مرحوم شیخ کلینی در کتاب کافی (ج ۱، ص۲۷۳ـ۲۷۴) در این باره روایاتی را بیان کرده‌اند:
ـ عن أبی بصیر قال: سألت أبا عبدالله(علیه السلام) عن قول الله تبارک وتعالى: {وکذلک أوحینا إلیک روحا من أمرنا ما کنت تدری ما الکتاب ولا الایمان} قال: خلق من خلق الله عز وجل أعظم من جبرئیل ومیکائیل، کان مع رسول‌الله(صلی الله و علیه و آله) یخبره ویسدده وهو مع الأئمه من بعده.
ـ عن أبی بصیر قال: سألت أبا عبدالله(علیه السلام) عن قول الله عز وجل: {یسألونک عن الروح قل الروح من أمر ربی} قال: خلق أعظم من جبرئیل ومیکائیل، کان مع رسول الله(صلی الله و علیه و آله) وهو مع الأئمه، وهو من الملکوت.
ـ عن أبی بصیر قال: سمعت أبا عبدالله(علیه السلام) یقول: یسألونک عن الروح قل الروح من أمر ربی قال: خلق أعظم من جبرئیل ومیکائیل، لم یکن مع أحد ممن مضى، غیر محمد(صلی الله و علیه و آله) وهو مع الأئمه یسددهم، ولیس کل ما طلب وجد.
ـ عن أبی حمزه قال: سألت أبا عبدالله(علیه السلام) عن العلم، أهو علم یتعلمه العالم من أفواه الرجال أم فی الکتاب عندکم تقرؤنه. فتعلمون منه؟ قال: الامر أعظم من ذلک وأوجب، أما سمعت قول الله عز وجل: {وکذلک أوحینا إلیک روحا من أمرنا ما کنت تدری ما الکتاب ولا الایمان} ثم قال: أی شئ یقول أصحابکم فی هذه الآیه، أیقرون أنه کان فی حال لا یدری ما الکتاب ولا الایمان ؟ فقلت: لا أدری ـ جعلت فداک ـ ما یقولون، فقال [لی]: بلى قد کان فی حال لا یدری ما الکتاب ولا الایمان حتى بعث الله تعالى الروح التی ذکر فی الکتاب، فلما أوحاها إلیه علم بها العلم والفهم، وهی الروح التی یعطیها الله تعالى من شاء، فإذا أعطاها عبدا علمه الفهم.
ـ قال أتی رجل أمیر المؤمنین(علیه السلام) یسأله عن الروح، ألیس هو جبرئیل؟ فقال له أمیرالمؤمنین(علیه السلام): جبرئیل(علیه السلام) من الملائکه والروح غیر جبرئیل، فکرر ذلک على الرجل فقال له: لقد قلت عظیما من القول، ما أحد یزعم أن الروح غیر جبرئیل فقال له: أمیر المؤمنین(علیه السلام): انک ضال تروی عن أهل الضلال، یقول الله تعالى لنبیه(صلی الله و علیه و آله): أتى أمر الله فلا تستعجلوه سبحانه وتعالى عما یشرکون، ینزل الملائکه بالروح والروح غیر الملائکه صلوات الله علیهم.
توجه به این حقیقت در شناخت رسول اکرم(صلی الله و علیه و آله) و اهل بیت معصومشان(علیهم السلام) بسیار مهم است که بدانیم خلقت روح مقدس آن حضرات غیر از خلقت بدنشان بوده و آنها نخستین مخلوقات و واسطه فیض الهی بوده‌اند و در کتب اصلی شیعه و در ابواب مستقلی به روایات آن پرداخته شده است که به بعضی از آنها اشاره می‌شود.
علل الشرائع، الشیخ الصدوق، ج ۱، ص ۵، ح ۱ (منشورات المکتبهًْ الحیدریهًْ ومطبعتها ـ النجف الأشرف)؛ عیون أخبار الرضا(علیه السلام)، الشیخ الصدوق، ج ۲، ص ۲۳۷ـ۲۳۸، ح۲۲،(مؤسسهًْ الأعلمی للمطبوعات ـ بیروت ـ لبنان)؛ کمال الدین وتمام النعمهًْ، الشیخ الصدوق، ص ۲۵۴ ـ ۲۵۵،ح ۴، (مؤسسهًْ النشر الإسلامی التابعهًْ لجماعهًْ المدرسین بقم المشرفهًْ). بحار الأنوار، ج ۲۵، باب ۱ و ۳ و… .(محقق کتاب)
[۶]) ر.ک: الجامع لأحکام القرآن (القرطبی)، ج‏۱۶، ص ۵۵ و ۶۰٫
منبع : اختصاصی مجمع جهانی شیعه شناسی

http://shiastudies.com

عصمت انبیاء (عصمت حضرت محمد (ص) – آیه ۵۲ شوری). عصمت انبیاء (عصمت حضرت محمد (ص) – آیه ۵۲ شوری). عصمت انبیاء (عصمت حضرت محمد (ص) – آیه ۵۲ شوری). عصمت انبیاء (عصمت حضرت محمد (ص) – آیه ۵۲ شوری). عصمت انبیاء (عصمت حضرت محمد (ص) – آیه ۵۲ شوری). عصمت انبیاء (عصمت حضرت محمد (ص) – آیه ۵۲ شوری). عصمت انبیاء (عصمت حضرت محمد (ص) – آیه ۵۲ شوری). عصمت انبیاء (عصمت حضرت محمد (ص) – آیه ۵۲ شوری). عصمت انبیاء (عصمت حضرت محمد (ص) – آیه ۵۲ شوری). عصمت انبیاء (عصمت حضرت محمد (ص) – آیه ۵۲ شوری). عصمت انبیاء (عصمت حضرت محمد (ص) – آیه ۵۲ شوری). عصمت انبیاء (عصمت حضرت محمد (ص) – آیه ۵۲ شوری)

نویسنده

مطالب مرتبط

وهابیت و تخریب قبور متبرکه

تکفیر از دیدگاه مذهب شیعه

تجسیم و تشبیه در عقاید ابن تیمیه

انتساب شرک به شیعه از منظر قرآن ـ ۲

اصول برداشت علمی از آیات طبّی قرآن

انتساب شرک به شیعه از منظر قرآن ـ ۱

مهدویت و انتظار در اندیشه استاد مطهری

هیچ نظری وجود ندارد