3.هم گرایی حنابله و امامیه با وجود فضای آلوده و مسموم بین حنابله و امامیه و در نتیجه درگیری و چالش های زیاد رخ داده میان آنان، به نظر می رسد گاهی برای تأمین امنیت و برقراری صلح و دوستی، تلاش هایی نیز صورت گرفته است. حنابله و شیعیان گاه با هم از در آشتی در می آمدند؛ مثلاً حضور فعال شیخ مفید، سید رضی، سید مرتضی، شیخ طوسی و قاضی ابویعلی حنبلی و دیگر بزرگان در بغداد و حضور آنان در دربار، نشانه ی عالی ترین تفاهم بین دو گروه از مذاهب اسلامی است(جعفری لنگرودی، ص۲۲ــ۲۳). با این حضور، زمینه ی تفاهم و هم گرایی فراهم بوده، در برخی موارد به هم گرایی نیز کشیده شده است. موردی نیز مشاهده نشده است که عالمان شیعی به دلیل حضور عالمان دیگر مذاهب و به ویژه حنابله، از حضور در دربار و مراسم آنان خودداری کنند، بلکه به صورت دوستانه در مجالس به صورت مشترک حضور می یافتند.علی رغم تندروی های زیاد این دو فرقه بر ضد هم، تمایل به همزیستی و هم گرایی عده ای نیز در این میان آشکار است؛ مثلاً ــ همچنان که آمد ــ در سال ۴۳۷ ق اتحاد یهودیان و شیعیان تغییر کرد و شیعیان و حنابله همدست شده، به یهودیان حمله کردند و خانه های آنها را تخریب کرده، کنیسه هایشان را در آتش سوزاندند(این کثیر، ۱۴۰۸ق ، ج۱۲، ص۵۴).همچنین در سال ۴۴۲ق میان اهل سنت و شیعه اتفاق و اتحاد برقرار شد وحتی اهل کرخ بر صحابه رحمت فرستادند و در مساجد آنان نماز گزاردند و همه با هم برای زیارت مشاهده مشرفه خارج شدند و با دوستی و صمیمیت با هم برخورد کردند که در هیچ دوره ای اینگونه نبودند(ذهبی، ۱۹۸۴م، ج۳، ص۲۰۱). این موارد نمونه هایی از هم گرایی میان این دو فرقه بزرگ در بغداد بوده است. به نظر می رسد اگر در تعامل میان فرقه های این دوره بیش از آنچه عوام و برخی تندروها نقش داشتند، به عالمان و اندیشمندان دو گروه اجازه گفتگو و همفکری داده می شد، وضعیت مسلمانان و شیعیان در بغداد بسیار بهتر می شد و موقعیت مذهبی امامیه تثبیت می گردید.البته خلافت و حاکمان نیز تلاش هایی به منظور هم گرایی بین آنان و جلوگیری از بروز تنش انجام می دادند؛ مثلاً در سال ۳۹۳ق استاد هرمز(عمید الجیوش) به دلیل وقوع فتنه بزرگ در بغداد و فعالیت زیاد عیاران و اختلاف شیعه و سنی، برگزاری مراسم مذهبی از سوی شیعیان و سنیان را ممنوع اعلام نمود و از جمله برگزاری مراسم عزا بر حسین(ع) در روز عاشورا توسط شیعیان را منع کرد؛ همچنین جاهلان سنی باب بصره و باب شعیر را از برگزاری مراسم عزاداری بر مصعب بن زبیر هشت روز بعد از عاشورا، منع نمود و شیخ مفید، فقیه بزرگ امامیه را تبعید کرد. با این اقدامات اوضاع تا حدودی آرام گشت(ابن کثیر، ۱۴۰۸ق، ج۱۱، ص۳۳۲/ابن اثیر، ۱۴۱۵ق، ج۸، ص۲۶).
4.تعامل یا تقابل امامیه و حنابله تعامل امامیه و حنابله کاملاً متفاوت با تعامل امامیه و معتزله است؛ زیرا امامیه و معتزله به عنوان دو گروه با اندیشه ها و افکار سازگار و نزدیک به هم بودند که با وجود رقابت و اختلاف بین آنان، اشتراکات فکری قابل توجهی داشتند؛ اما امامیه و حنابله دو گروهی هستند که نقاط اشتراک آنان بسیار محدود و اندک بوده، در زمینه های مختلف تنش های فکری و سیاسی بین آنان وجود داشت و در نتیجه، انتظار بر قراری پیوند این دو فرقه، غیر واقع بینانه است.
5.عوامل تقابل در ادامه زمینه ها و عوامل اثر بخش فرایند شکل گیری و گسترش این تقابل، مورد توجه قرار می گیرد.
1ــ ۵.رفتاری در تعامل بین فرقه ها، غیر از عوامل فکری و اندیشه ای که به صورت زیر بنایی تأثیر گذار است، عوامل رفتاری و برخاسته از عملکرد پیروان آن فرقه ها نیز نقش داشته است. این رفتارها گاهی به افرادی از هواخواهان و بعضاً به نوع رفتار گروه باز می گردد. معمولاً افراد تندرو و متعصبی میان همه ی گروه ها وجود دارند که سبب بروز و گسترش تنش و چالش درون فرقه ای و برون فرقه ای می شوند؛ به تعبیر یکی از نویسندگان، «دنیا به واسطه غالیان از گروه های اسلامی مانند حنابله، معتزله، شیعه، اشاعره، جهمیه، کرامیه و مرجئه به بحران کشیده شده است، تعداد آنان زیاد است و در میان این افراد، دانشمندان و عابدان و افراد باهوش نیز وجود دارند؛ بنابراین از خداوند برای اهل توحید درخواست بخشش داریم و از هوس هاو بدعت ها به خدا پناه می بریم و سنت و پیروان آن را دوست داریم نه بدعت و تأویلها را»(ذهبی، ۱۴۱۳ق، ج۲۰، ص۴۴ــ ۴۵).
1ــ۱ــ ۵.رفتارهای فردی(نخبگان متعصب): برخی برخوردها از سوی پیروان یک فرقه، تحت تأثیر تصمیم گیری های احساسی و زود هنگام است که به طور معمول پیامدهای ناگوار و دراز مدتی برای آن فرقه به همراه دارد؛ برای نمونه ابوسعد سرخسی، یکی از دانشمندان حنفی بود که در مدرسه کرخ تدریس می کرد و در سال ۴۰۲ق که میان حنابله و ناصبی ها(احتمالاً منظور او از شیعیان بوده است؛ زیرا آنان صحابه را سب می کردند) فتنه و درگیری رخ داد، مخالفان حنبلی(ناصبی ها) وارد مدرسه ابو سعد شدند و وی را کشتند و با آتش سوزاندند(ابوالوفاء قرشی، ج۲، ص۲۷۴). اینگونه رخدادها در بغداد فراوان بوده و سبب تشدید تعصب های فرقه ای شده است. اما در بررسی رفتارها، می توان به رفتار دو نفر در آستانه بر آمدن آل بویه اشاره کرد که زمینه ی تقابل بین امامیه و حنابله را فراهم نمود. نخست، بربهاری است که با عنوان رهبر حنبلیان در بغداد موضع گیری هایی داشت و دوم رفتار ابن شنبوذ درباره قرائت ابن مسعود بود و سبب بروز حوادث شد.در دوره آل بویه نیز می توان به برخوردها و رفتارهای دو فرد دیگر اشاره داشت که بسیاری از چالش های آن دوره، برخاسته از تصمیم های آنان بود: نخست معزالدوله بویه ای بود که با تأکید بر انجام مراسم عزاداری و جشن همراه با شعارهایی بر اساس باورهای منتسب به شیعه، در فراهم آمدن آشوب و درگیری بین حنابله و امامیه نقش مهمی داشت؛ دوم، ابویعلی ابن فراء بود که از رهبران مشهور و بزرگ حنبلی شمرده می شد. او با نگارش مطالبی درباره ی اندیشه های حنبلی مذهبان و برخی مسایل دیگر، از جمله افرادی بود که عامل بروز تنش شمرده می شود(ابن اثیر، ۱۴۱۵ق، ج۸، ص۳۷۸).
2ــ۱ــ ۵.رفتارهای گروهی: برخی باورها در میان این دو فرقه، به عنوان یک اصل مسلم و قطعی شمرده می شد و پیروان نیز بر انجام آن اصرار زیادی داشتند، از جمله برگزاری مراسم عزاداری روز عاشورا برای امام سوم امامیه، امام حسین(ع) و در مقابل برگزاری مراسم عزاداری در روز ۱۸ محرم برای قتل مصعب بن زبیر از سوی حنابله است.(همان، ص۱۰)؛ همچنین برگزاری مراسم جشن روز غدیر به عنوان روز انتخاب علی(ع) از سوی امامیه و جشن روز هشتم پس از غدیر به مناسبت پناه بردن پیامبر(ع) و ابوبکر به غار از سوی حنابله، شاهد مناسبی در زمینه تقابل برخاسته از رفتارهای گروهی این دو فرقه شمرده می شود. همچنین انجام لعن و سب صحابه از سوی امامیه و منع و حرمت زیارت قبور از سوی حنابله، از دیگر عوامل مهم برای ایجاد تقابل میان این دو گروه می باشد. این مسایل باعث شد بعضاً برخوردهای فیزیکی ای نسبت به رقیب رخ دهد و برخی را به هجرت از بغداد وادارد؛ مثلاً ابوبکر محمد بن محمد مقری بغدادی طرازی(۳۸۵ق) که شاگرد برخی از بزرگان شیعه، مانند محمد بن حسن بن درید ازدی(۳۲۱ق) لغت شناس و مشهور به «ابن درید» بود، از آن جمله است. درباره ی سبب هجرت او از وطن خویش گفته شده است: متعصبان حنبلی بسیاری در بغداد می زیستند؛ از این رو برای فرار از آزار و اذیت آنان، غربت را اختیار کرد و از بغداد بیرون رفت و در سن ۸۵ سالگی از دنیا رفت(آغا بزرگ تهرانی، ۱۳۹۰ق، ج۱، ص۳۰۱). نمونه دیگر در میان حنابله، ابوبکر عبدالعزیز، مشهور به غلام الخلال از بزرگان حنبلی است که به دلیل سب صحابه مهاجرت کرد و عالمان حنبلی این اقدام او را نشانی از باور محکمش به دین و مذهب دانستند(ابن فراء، همان، ج۲، ص۱۲۶).
5 ــ۲.اندیشه ای برخی از تقابل های این دو فرقه، برگرفته از افکار و اندیشه های آنان است که زمینه ساز و عاملی برای تقابل شدند؛ در حقیقت رفتارهای ذکر شده نیز برخاسته از این باورها بوده اند و افکار عالمان و اندیشمندان به عنوان امواج جریان ساز، توان ایجاد حرکت در ملت ها و طرفداران را دارند و در نهایت جامعه را به سوی عملکرد متناسب با آن به پیش می برند؛ از این رو در این قسمت به بررسی عوامل فکری در زمینه های سیاسی ــ اجتماعی از یک سو وفرهنگی ــ مذهبی از سوی دیگر پرداخته می شود؛ گرچه تفکیک دقیق آنها بسیار سخت است؛ زیرا هر فکر و اندیشه ای از زاویه ای در یک قالب خاص و از منظری دیگر در قالب دیگری قرار داده می شود، اما در هر صورت هر عنوان، می تواند بر اساس تبیین و تحلیل در جایگاهی ویژه و متفاوت قرار گیرد.
1ــ ۲ــ ۵.اندیشه های سیاسی و اجتماعی: در این جا ممکن است بتوان مسایل مختلفی برای عنوان بالا در نظر گرفت، اما با توجه به بررسی انجام شده در این نوشتار، برخی موارد از مهمترین گزینه هایی است که بایسته ی ذکر می باشد؛ بدین روی دو محور اساسی در این قسمت مطرح می گردد: نخست دیدگاه هر کدام از دو فرقه درباره ی جایگاه سیاسی و اجتماعی خلیفه و امام مورد توجه است؛ مثلاً اختلاف جدی آنان درباره ی رتبه و موقعیت خلفای چهار گانه و ویژگی های آنان از مباحث بسیار مهم و اثر بخش در تعامل یا تقابل امامیه و حنابله بوده است و بسیاری از درگیری ها و تنش های آنان بر پشتوانه فکری این مسئله استوار است. محور دوم، دیدگاه آنان درباره ی جایگاه و رتبه سیاسی و اجتماعی صحابه و اعتبار رفتار و گفتار آنان است که این مورد نیز نقش آشکاری در روابطبین مذاهب و به ویژه رابطه ی حنابله و امامیه داشته است. یکی از مسایل اختلاف برانگیز میان این دو گروه، سب و لعن صحابه بوده است که برخاسته از جایگاه یاران پیامبر(ص) نزد آنان است، حنابله آنان و گفتار و کردارشان را دارای قداست و اعتبار قلمداد کرده، امامیه آنان را غاصب خلافت از دست علی(ع) می دانند، و اینکه انگیزه های دینی پیشین آنان، در این زمینه نقش داشته است؛ در نتیجه این مورد از مهمترین عوامل بحران زا در بغداد دوره آل بویه بوده است.
2ــ۲ــ ۵.اندیشه های دینی و مذهبی: مردم عمدتاً نسبت به اندیشه های دینی و مذهبی حساسیت بسیاری دارند. گرچه اندیشه های سیاسی ــ اجتماعی نیز تعصب و باور پرتوانی داشته اند، اما در زمینه ی دین و مذهب، این تعصب بسیار فزونتر بوده، در این دوره ی مورد بحث و به ویژه میان این دو فرقه خاص، این حساسیت چند برابر می شود. به نظر می رسد یکی از اساسی ترین عوامل دینی و مذهبی، دیدگاه کلامی آنان نسبت به توحید، نبوت و امامت می باشد. تبیین و تفسیری که این گروه از این سه مسئله داشتند، بسیار متفاوت و بحث برانگیز بوده است؛ مثلاً مسئله عصمت و علم پیامبر(ص) و امام(ع) و بحث رؤیت و جسم بودن خدا، از مباحث مهمی است که تفاوت دیدگاه آنان را بر اساس اندیشه های کلامی متمایز حنابله و امامیه نشان می دهد؛ به ویژه که هر دوی آنان بر اندیشه های خود تعصب زیادی داشتند و عملکرد آنان نیز بر گرفته از همین تعصب بوده و سبب شده است پیروان این دو مذهب، مصلحت اندیشی را به فراموشی سپرده، به ظاهر مسایل توجه کنند؛ بر این اساس به نظر می رسد اختلاف دیدگاه کلامی از زیر بنایی ترین محورهای اثر بخش در فراهم آوردن زمینه ی تقابل بین این دو فرقه بوده است. محور دیگر در اندیشه های آنان، بحث عقل گرایی و اندازه ی دخالت عقل در تبیین و تفسیر از دین و مذهب است. گفته شد که حنایله بر اساس تفکر صرفاً سنتی خویش، هر گونه دخالت عناصر جدید و نوآوری در امر دین را بدعت قلمداد کرده، با شدت نسبت به آن برخورد می کردند؛ در نتیجه می توان گفت: یکی دیگر از عوامل مؤثر در ایجاد تقابل بین امامیه و حنابله، دیدگاه آنان درباره ی ادله و عناصر نقش آفرین در دستورات و احکام دین بوده است.با توجه به مباحث کلی درباره ی تقابل امامیه و حنابله مناسب است نگاهی اجمالی به جدول درگیری ها و تقابل بین آنان صورت گیرد؛ از این رو جدول زیر، برای ارائه استنادات و شواهد طراحی شده است؛ گر چه این موارد برای نمونه ذکر شده اند و استقصای کامل صورت نگرفته است.منبع: نشریه شیعه شناسی، شماره ۲۶.