نشست علمی افضلیت امیرالمؤمنین (ع) از دیدگاه صحابه و تابعین

بسم‌الله الرحمن الرحیم

 

نشست علمی افضلیت امیرالمؤمنین (ع) از دیدگاه صحابه و تابعین

 

سخنران: حجت الاسلام و المسلمین محمد جعفر طبسی، استاد سطوح عالی حوزه علمیه قم و پژوهشگر حوزه امامت

 

موضوع افضلیت و اعلمیت امیرالمؤمنین (ع) اصلاً ربطی به شیعه نداره، البته شیعه معتقد به این هست، اما این‌که شیعه مبدع این فکر باشه این اشتباست ، برای آنکه افضلیت  امیرالمؤمنین (ع) ریشه در وحی الهی دارد قضیه ی انفسنا در آیه مباهله را عزیزان ملاحظه کنند: فَقُل تَعالَوا نَدعُ أَبناءَنا وَأَبناءَکُم وَنِساءَنا وَنِساءَکُم وَأَنفُسَنا وَأَنفُسَکُم  (آل عمران/۶۱) الان بنده کاری به کار  أَبناءَنا  و نِساءَنا  در این آیه ندارم، به أَنفُسَنا این آیه کار دارم.   

خب به این آقایان عرض می‌کنم الان اگر بنده برای شما نصوص معتبری از کتاب‌های معتبر اهل‌سنت نقل کنم که این‌ها تصریح دارند مراد از «انفسنا»  پیغمبر نیست، بعضیا می‌گن پیغمبر است، اما پیغمبر نیست زیرا که نمی‌شه پیغمبر برای خودش دعوت کند پس مراد از انفسنا در آیه کسی جز امیرالمومنین علی (ع) نمی‌تواند باشد.

  خب این یک ادعاست این ادعا باید برهانی بشود برهان این ادعا حرف حاکم نیشابوری شافعی مذهب است در کتابش «معرفه علوم الحدیث» صفحه‌ی ۵۰ به سندی از مفسر معروف ابن‌عباس روایت نقل می‌کند که آیه مباهله بر قلب پیغمبر نازل شد و بعد میگوید: «و علیّ نفسه»، بعد می‌گه این حدیث را حدود۲۰۰ نفر زن و مرد نقل کرده‌اند این یک متن.

دوم جناب ابن طلحه شافعی مذهب متوفای ۶۵۲ در کتابش مطالب السؤول، من از چاپ قدیم نقل می‌کنم صفحه‌ی ۱۰۵ وقتی به کلمه انفسنا  میرسد میگوید: «هو علی» .

نکته دوم ببینید وقتی‌که بنا باشد بحث با طرف مقابل بحث علمی باشی ، بحثی باشد دور از تعصب، بحث پیش میرود اما اگر بنا باشد من متعصب باشم و طرف مقابل هم متعصب باشد، هیچ یک حرف دیگری را  نمی پذیرد.

  من میخواهم از این آیه چند نکته را استنباط کنم:

  ۱- افضلیت: از کلمه انفسنا فقط، به این بیان آیا پیغمبر اکرم (ص) افضل من فی الوجود هست یا نه؟، این مطلب رو که همه قبول داریم. نفس پیغمبر هم باید مانند خود پیغمبر افضل من فی الوجود باشه والا اصلا انفسنا صدق پیدا نمی‌کنه

     ۲- آیا پیغمبر اکرم اعلم من فی الوجود هست یا نه ؟کسی جرات می‌کنه بگه ما در دنیا از پیغمبر شخصی اعلم تر داریم ؟ نه،

همه طوائف مسلمین اتفاق‌نظر دارند براینکه پیغمبر اکرم افضل امت است و هم اعلم امت است پس نقس علی چی؟ اونم باید بشه افضل امت و اعلم امت  و الا انفسنا  صدق پیدا نمی‌کند

۳- من می‌خوام از این کلمه انفسنا در این جلسه مبارک استفاده سومی را هم بکنم و آن مسئله عصمت است.

به این بیان که آیا پیامبر اکرم معصوم است یا نه؟ همه فرق معتقدند که پیغمبر اکرم معصوم است پس نفس پیغمبر هم باید معصوم باشد والا باز انفسنا صدق نمیکند.  تا این‌جا مسئله افضلیت و اعلمیت و عصمت کبرای امیرالمؤمنین (ع) از کلمه انفسنا استفاده شد.

اما بحث دوم  بنده این است که افضلیت و اعلمیت امیرالمؤمنین را حقیر در این کتاب «افضلیت امیرالمؤمنین عند الصحابه و التابعین و غیرهم» از پنجاه نفر از صحابه پیغمبر از پیغمبر، از صد نفر از تابعین معروف صحابه از پیغمبر اکرم جمع‌آوری کردم ،    

حالا از میان این روایاتی را که بنده در این کتاب ذکر کرده ام، از میان این روایات به این روایت می‌خواهم اشاره کنم که واقعاً این روایت را باید با آب طلا نوشت که بعد از شهادت امیرالمؤمنین (ع)، امام حسن مجتبی (ع) رفتند منبر خطبه خواندند، حدیث را ابن عساکر شافعی مذهب متوفای ۵۷۱ در تاریخ دمشق نقل کرده است و با اسانید مختلف و متعددی که من به بعضی از اینها ‌ها اشاره می‌کنم که امام مجتبی بعد از شهادت پدر فرمودند «لقد فارغکم بالأمس رجل و ما سبقه اولون بعلم  ولا یدرکه الآخرون» ودر بعضی از متون دارد «ولن یدرکه الآخرون»؛ مردم می‌دانید کسی را از دست دادید که از نظر علم نه اولیها به  او می‌رسند و نه آخری‌ها خواهند رسید؛ البته کسی بنده را این‌جا متهم به غلو نکند، من در همین‌جا لازم می‌دانم وجود مقدس پیغمبر اکرم (ص) را استثنا کنم، وجود مبارک پیغمبر اکرم استثناست، اصلا او به قول ما طلبه‌ها تخصصا خارج است.  

به‌نظر من باید حوزه‌های علمیه روی این حدیث صحیح که بنده پارسال نشستم تک تک  راویان این حدیث را بررسی سندی کرده‌ام یعنی کتاب‌های رجالی معروف اهل‌سنت را باز کردم به‌جز امام حسن مجتبی که بحث نداره و از صحابه پیغمبر است تمام روات این حدیث را بحث کردم و تمام روات این حدیث از نظر اهل‌سنت موثق هستند همین حدیث را جناب احمد بن حنبل متوفای ۲۴۱ پیشوای اهل حدیث در کتاب فضائل الصحابه اش در دو جا این حدیث را ذکر کرده. این هم در رابطه با حدیث اول که ظهور اشتباه است، نص در افضلیت و اعلمیت امیرالمؤمنین علی علیه‌السلام است .

   حدیث دوم احمد بن حنبل در فضائل الصحابه صفحه ۲۳۵ حدیث ۱۰۰۵۴ با سندی از جناب انس بن مالک روایت نقل می‌کند که به سلمان گفت از رسول خدا سؤال کن که وصی شما کیست؟ سلمان می‌گوید: به رسول‌الله گفتم: «من وصیک؟»  حضرت فرمود :«یا سلمان من کان وصی موسی؟»  وصی حضرت موسی چه کسی بود، سلمان گفت یوشع بن نون، پیغمبر فرمود (فان وصیی و وارثی یقضی دینی و ینجز موعودی علی ابن ابی‌طالب )

 وقتی پیغمبر بفرمایند فان وصیی یعنی یه خط قرمز است روی سقیفه‌ی بنی‌ساعده  اینکه دیگه بحث نداره اینکه دیگه واضح و روشن است، حالا چه شده‌است که اهل عامه از این روایات دور نگه‌داشته شده اند؟

حدیث سوم روایت «علی خیر البشر» است، این روایت را بزرگان صحابه که الان اسم می‌برم و تابعین نقل کرده‌اند:

 ابوسعید خدری از اصحابه است و حذیفه بن یمام از صحابه است ، شریک ابن عبدالله از تابعین، جابربن‌عبدالله انصاری از صحابه است، عطیه بن سعد عوفی از تابعین و عایشه همسر پیغمبر اکرم است  این حدیث را این صحابه و تابعین پیامبر اکرم نقل کرده‌اند که جناب ابن عساکر در کتاب تاریخ دمشق او جلد ۴۵ صفحه ۲۸۶ به سندی از عطا نقل می‌کند از عائشه درباره علی علیه السلام سوال کردم گفت: «ذاک خیر البشر لا یشک فیه الا کافر».   

ذهبی به این حدیث که می‌رسد ببینید چی‌کار می‌کند آن قدر این‌دست و اون دست می‌زنه به یه نحوی مشکل در سند حدیث درست کنه نمی‌تونه، چی‌کار می‌کنه، وارد دلالت حدیث میشود  و در دلالت حدیث این اشکال را مطرح می‌کنه می‌گه: علی خیر البشر درست، اما خباثت را ببینید شیطنت را می‌بینید، میگه  علی خیر البشر فی زمانه، بنده از نقاد حدیث سوال می‌کنم اطلاق حدیث را سعی می‌کنی با یک کلمه قید بزنی برای آنکه به آن هدف اصلی برسی هدفت چیه هدفت این است که علی‌بن‌ابیطالب خیرالبشر اما در زمان خودش یعنی چه یعنی ایشون بر خلیفه اول و دوم و سوم برتری نداره.   

 آقای ذهبی این قید را از کجا آورده؟ قید دلیل می‌خواد، اطلاق دلیل نمیخواهد شمایی که دارید حدیث مطلق را مقید می‌کنید اون هم به خاطر اون چیزهایی که ما از خارج می‌دانیم که شما چرا این کار را می‌کنی این‌همه منتها الیه تلاش مذبوحانه ذهبی است در رابطه با علی خیر البشر.

 من در این‌جا چرا این حدیث را انتخاب کردم جهت دارد؛ جهتش این است که فرمودند «علی خیر البشر» آهای عایشه بنده حق دارم این سوال را از شما بکنم و مطرح کنم که پس شما بعد از رحلت پیغمبر اکرم به جنگ خیر البشر آمدی چرا؟ برای چی؟ مگه نگتی علی خیرالبشر پس اگر شد خیر الببشر با چه مجوز شرعی و عقلی و عرفی و عادی به خودتون اجازه دادید شمشیر به روی امیرالمؤمنین بکشی؟

این مباحث به‌نظر من مباحثی است که کمتر در میان مجامع علمی مطرح می‌شه و من به سهم خودم از مجمع جهانی شیعه‌شناسی واقعاً تشکر می‌کنم که این بحث را برای بنده و امثال بنده فراهم می‌کنند.

یک روایت هم از تابعین بخوانم و تمام کنم ؛ أصبغ بن نباته رضوان خدا بر این تابعی جان فشان امیرالمؤمنین  (ع)، در حدیث فرمود اگر علی اشاره کنه هر کجا بگوید ما میرویم این آقا راوی حدیث اعلمیت است که  عجلی درباره این آقا میگوید «کوفی تابعی ثقه» پس از نظر اهل‌سنت مشکل نداره، جناب ابن عساکر در تاریخ دمشق جلد ۴۵ صفحه ۲۸۹   روایتی را مسند از أصبغ بن نباته از علی ابن ابی‌طالب نقل می‌کند که قال رسول‌الله: أنا مدینه الجنه و أنت بابها یا علی ، کذب من زعم أنه یدخلها من غیر بابها

توجه کنید یک آقایی می‌گفت این حدیث را برای من نقل کردید برای من تازگی داشت گفت نشنیده بودم که حضرت بفرمایند أنا مدینه الجنه و أنت بابها   علی، شهر بهشت من هستم، درب این شهر تو هستی،

استنباط بنده از این حدیث این است که راه ورود به جنات تجری من تحتها الانهار وجود مبارک علی ابن‌ ابی طالب (ع) هست.

البته در این زمینه بحث بسیار زیاد بحث انصافاً در این زمینه گسترده‌است و وسیع و من امیدوارم ان‌شاءالله به این مباحث بیشتر توجه بشه.

ارسال یک دیدگاه

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.