الو سلام حاج آقا / ۸
شومی و نحوست در وجود خود انسان است. ممکن است عقیده و افکار کسی خرافه و جاهلانه باشد، یا از اخلاق فاسد و اعمال پلیدی برخوردار باشد، در این صورت نحس و شوم عقیده، افکار، اخلاق و اعمال اوست.
شومی و نحوست در وجود خود انسان است. ممکن است عقیده و افکار کسی خرافه و جاهلانه باشد، یا از اخلاق فاسد و اعمال پلیدی برخوردار باشد، در این صورت نحس و شوم عقیده، افکار، اخلاق و اعمال اوست.
در اصول دین که از امور اعتقادی است، تقلید جایز نیست. چون در اصول دین، ایمان و عقیده مطلوب است نه عمل. هرگز نمىتوان ایمان دیگران را ایمان خود تلقی کرد. نمىشود گفت خدا یکی است چون پدران یا دانشمندان ما مىگویند یا همه مسلمانان به آن اعتقاد دارند.
سخن گفتن از خوارج به عنوان یک موضوع مذهبی، بحثی فاقد اثر و بیارزش است، چون مذهب خارجیگری دیگر وجود ندارد. اما بحث درباره روحیات و افکار پیروان خوارج آموزنده است، چرا که روح خوارج بر خلاف مذهبشان منقرض نشده و در جان برخی از مسلمین حلول کرده و زنده است.
شک در گزارههای دینی تا مادامی که به تحقیق عالمانه برای وصول به حقیقت منجر شود، نه تنها نگرانی ندارد، بلکه مقدس و نوعی فضیلت است. دین نیز از این جهت که حقیقتی جاودانه است هر چقدر مورد تردیدها و کاوشهای محققانه قرار بگیرد، نه تنها آسیبی نمیبیند که حقانیتش روشنتر و چهرهاش پرفروغتر میشود.
خواستگاری از زن او را در جایگاه طبیعی و واقعیاش قرار داده و مقامش رو بالا میبرد. خلقت مرد را عاشق، طالب و خادم زن قرار داده است، این دون شان معشوق است که از عاشق و دلباختهاش طلب همسری کند.
تجدید حیات اسلام ممکن است، چون آنچه مرده خود اسلام نیست، بلکه برداشت و طرز تلقی مسلمین از اسلام است. علامه اقبال لاهوری از بزرگ پرچمداران این نهضت فکری به شمار می رود.
اسلام بر اساس حق و حقیقت بنا شده و اگر با باطل آمیخته شود از بین میرود. وقتی انسان حق را ضمیمه باطل کرد، حق تحمل نکرده و راه خودش از باطل جدا میکند.
ترس از خدا یعنی ترس از عدالت خدا و ترس از عدالت خدا یعنی ترس از لغزشهای خود