مجمع جهانی شیعه شناسی

اخلاق در نهج البلاغه(۱)

طرح مسئله
نقش و جایگاه علم اخلاق در رساندن انسان به کمال و سعادت دنیوی و اخروی چیست؟ رابطه شناخت فضائل و رذائل اخلاقی در عمل به فضائل و اجتناب از رذائل چگونه است؟ از امیرمؤمنان(علیه السلام) به عنوان باب مدینه ی علم رسول خدا(صلی الله علیه و آله)چگونه می توان الگوی مکارم اخلاقی گرفت؟ نقش نهج البلاغه در معرفی و بیان فضائل و رذایل اخلاقی چیست؟ تعریف فضائلی از قبیل: صله رحم، کتمان سر، صبر، امانت داری و ادای امانت، قناعت، زهد، تقوی و عزت نفس چیست؟ و از دیدگاه امیرمؤمنان چه تأثیری در سعادت انسان دارد؟
اهمیت و ضرورت علم اخلاق
انسان مرکب از روح و بدن است. هم چنان که بیان تفصیل امراض بدن و معالجات آن، بر عهده ی علم طب است؛ علم اخلاق نیز متکفل به بیان رذایل اخلاقی و معالجات آنها است. موضوع علم اخلاق، نفس ناطقه است و غایت علم اخلاق، کامل کردن و رساندن انسان از اول افق انسانیت به جانب آخر کمالات انسانی است. اگر روح انسان به صفات شریف متصف گردد، آن گاه مدام و ابدی در بهجت و سعادت خواهد بود. اگر به رذایل صفات متصف گردد در عذاب و شقاوت مخلد خواهد بود. انسان از اول افق انسانیت تا آخر مدارج انسانیت، دارای عرض عریضی است. اولِ آن متصل به افق بهائم است و آخر آن به افق ملائکه اتصال دارد. علم اخلاق، انسان را از حضیض بهیمیّت به اوج مراتب ملکیّت عروج می دهد. پس صناعتی که اخس موجودات را به اشرف مخلوقات می رساند، صناعتی بس شریف است. بنابراین جهت بود که حکمای سلف، علم را به طور حقیقی، جز بر علم اخلاق اطلاق نمی کردند و علم اخلاق را به عنوان «اکسیر اعظم» می نامیدند و اول تعالیمشان علم اخلاق بود و معتقد بودند تا وقتی که اخلاق متعلم، مهذب نگشته سایر علوم برای او سودی نخواهد داشت. قرآن کریم برای تزکیه و تهذیب اخلاق، اهمیت خاصی قائل است و آنرا موجب فلاح و رستگاری می داند. رستگاری ملازم با سعادت است. چنانکه فرمود: قد افلح من تزکی (اعلی، ۱۴). و نیز فرمود: قد افلح من زکیها و قد خاب من دسیها هرکس نفس ناطقه ی خود را از گناه و بدکاری پاک و منزه سازد به یقین رستگار خواهد بود و هر که او را به کفر و گناه پلید گرداند البته زیانکار خواهد گشت (شمس، آیات ۹و۱۰). علی(علیه السلام) فرمود: و من تادب بادب الله اداه ذلک الی الفلاح الدائم؛ (سنن النبی، ص ۹۲) هر کس به ادب مؤدب شود این ادب او را به رستگاری دائم می کشاند. لقد کان لکم فی رسول الله اسوه حسنه؛ (احزاب /۲۱) البته شما را در اقتدای به رسول خدا چه در صبر و مقاومت بادشمنی و چه دیگر اوصاف و افعال نیکو خیر و سعادت بسیار است. خود آن حضرت نیز هدف مبعوث شدنش از طرف خدای تعالی را در به اتمام رساندن مکارم اخلاق، منحصر کرده و می فرماید: انما بعثت لاتمم مکارم الاخلاق؛ (کنزالعمال، ۵۲۱۷) از با مدینه علم رسول خدا(صلی الله علیه و آله)از امیرمؤمنان(علیه السلام) منقول است: رأس العلم التمییز بین الاخلاق و اظهار محمودها و قمع مذمومها؛ (غررالحکم، ۵۲۶۷). در رأس دانش، تشخیص و تمییز بین خلق های پسندیده و ناپسند، و آشکار ساختن خلق های نیکو در خود و از بین بردن خلق های زشت و ناپسند از خود است. بنابراین، پرداختن به اخلاق در نظر امیرمؤمنان برای انسان از پرداختن به هر کار دیگری مقدم است. معرفت و شناخت فضائل و تفکیک آن از رذایل اخلاقی در درجه ی اول اهمیت است و پس از آن اقدام به آراستن خود به اخلاق نیکو و زدودن اخلاق ناپسند و مذموم از خود در درجه دوم اهمیت قرار دارد. چنانکه حکما قائل اند، حکمت نظری بر حکمت عملی تقدّم دارد، زیرا نظر به منزله ی چراغ است و عمل به منزله ی راه رفتن است و بدون نور و روشنی که در پرتو آن بتوان راه را از چاه تشخیص داد اقدام به راه رفتن خطرناک و عملی ناصواب است. آداب و اخلاق نیکو درنظر امیرمؤمنان، زیورهای همیشه تازه اند، چنانکه فرموده است: الادب حلل مجدده (همان، حکمت۵). و نیز فرموده است: و لا میراث کالادب (نهج البلاغه، حکمت ۵۱). هیچ میراثی همانند ادب و اخلاق نیکو نیست. و در باب اهمیت زندگی و مراوده با مردم براساس اخلاق نیکو، فرمود: خالطوا الناس مخالطه ان متم معها بکوا علیکم، و ان عشتم حنوا الیکم؛ با مردم چنان معاشرت کنید که اگر بمیرید بر شما بگریند و اگر زنده باشید مشتاق دیدن شما باشند (همان، حکمت ۱۰). در یک سفارش اخلاقی در عمل بزرگوارانه می فرماید: ازجر المسیء بثواب المحسن؛ بدکار را پاداش نیکان ده تا او را از بدی بازداری (همان، حکمت ۱۶۸). و همچنین در غررالحکم از آن حضرت نقل گردیده است: من کمال الایمان مکافاه المسی بالاحسان؛ جزا دادن بدکار با احسان از کمال ایمان است (میزان الحکمه ۴۱۸/۸؛ فرهنگ اخلاق، ۴۷۶). از آنجا که ملکات اخلاقی در دنیا و آخرت با نفس انسان همراه اند اگر نیکو باشند همنشینانی خوب و اگر بد باشند همراهانی بد خواهند بود. لذا فرمود: لا قرین کحسن الخلق؛ هیچ همنشینی بهتر از اخلاق خوب نیست (نهج البلاغه، حکمت ۱۰۹). و نیز فرمود: اکرم الحسب حسن الخلق؛ بالاترین حسب و نژاد، اخلاق پسندیده است (همان، حکمت ۳۸). در نهج البلاغه بسیاری از فضائل و رذایل اخلاقی معرفی شده است. در این جا به ذکر پاره ای از مهم ترین فضائل و رذایل اخلاقی که در کتاب شریف نهج البلاغه آمده می پردازیم. ابتدا به تعریف این مفاهیم پرداخته و آن گاه از زبان امیرمؤمنان(علیه السلام) به تبیین و توضیح و نقش فضائل و رذایل اخلاقی اشاره می کنیم. عناوین اهم فضائلی که در نهج البلاغه به آنها پرداخته شده؛ عبارت است از: صله رحم، عیب پوشی، صبر و بردباری، امانت داری، رازپوشی، قناعت، زهد، تقوی، عزت نفس، عفت، حفظ زبان، گذشت، غیرت، اعتدال و میانه روی، استقامت و پایداری، بودن بین خوف و رجا، مشورت با اشخاص صالح، بخشش و سخاوت و تواضع. از عناوین رذایلی که حضرت به اجتناب از آنها توجه داده؛ عبارت است از: حسد، طمع؛ پیروی از هوانفس، بخل، ستم و ستمگری، خودبینی، تکبر، زنا، فخرفروشی، تعصب، خشم، بدعت، غیبت، شتاب و عجله، اسراف و تبذیر، دروغگویی، خودرایی، بدگمانی، مراء و جدال، حرص. در این مقاله به قدر مجال به نُه قسم از فضائل مذکور پرداخته ایم.
صله رحم
آن است که انسان، خویشان و پیوستگان را با خود، در خیرات دنیایی شرکت دهد (اخلاق ناصری، ۱۱۶). برکوی(۱)، که یکی از علمای علم اخلاق است، صله رحم را از شعب فضیلت عدالت شمرده است (الطریقه المحدیه، ص ۱۲۷). حضرت امیرمؤمنان(علیه السلام) در باب سبب وجوب صله رحم فرمود: [فرض الله] صله الرحم منماه للعدد؛ خداوند صله رحم را برای کثرت نفرات واجب گردانید (نهج البلاغه، حکمت ۲۵۲). در خطبه ی ۲۳ در محبت به خویشاوندان فرمود: ای مردم! هیچ کس هراندازه هم ثروتمند باشد، از خویشان (ایل وعشیره) خود و حمایت عملی و زبانی آنها از خویش بی نیاز نیست… هان! مبادا از خویشاوند نیازمند خود روی برتابید و از دادن مالی به او، که اگر ندهید چیزی برثروت شما نمی افزاید و اگر بدهید چیزی کم نمی شود. امام باقر(علیه السلام) صله رحم را یکی از سه مکارم دنیا و آخرت شمرده است (ر.ک: منتهی الامال ۱۳۱/۲). رسول خدا(صلی الله علیه و آله) فرمود: ان اعجل الخیر ثوابا صله الرحم (جامع السعادت ۲۶۶/۲). حضرت امیرمؤمنان(علیه السلام) فرمود: هر که می خواهد خدا عمرش را دراز کند و روزیش را وسیع گرداند باید صله رحم کند (همان). و نیز فرمود: صلوا ارحامکم ولو بالتسلیم از خویشاوندان صله رحم کنید ولو با سلام کردن (همان، ص ۲۶۹). رسول خدا(صلی الله علیه و آله) در روایتی تکان دهنده در اهمیت صله رحم فرمود: اوصی الشاهد من امتی و الغائب و من فی اصلاب الرجال و ارحام النساء الی یوم القیامه: ان یصل الرحم و ان کانت منه علی مسیره سنه فان ذلک من الدین (جامع السعادات ۲۶۸/۲). به حاضر و غایب امتم سفارش می کنم و به کسانی که در پشت پدران و رحم مادران هستند تا روز قیامت که صله رحم کنند و اگرچه فاصله میان ایشان یک سال راه باشد که این (صله رحم) جزو دین است. و ریشه ی سخنان امیرمؤمنان(علیه السلام) و حضرت رسول اکرم(صلی الله علیه و آله)، آیه قرآن است که فرموده است: و اتقوا الله الذی تسائلون به الارحام ان الله کان علیکم رقیبا؛ و بترسید از آن خدایی که به نام او از یکدیگر مسئلت و درخواست می کنید و درباره ی ارحام کوتاهی مکنید که همانا خداوند ناظر و مراقب اعمال شماست (النسا/۱).
پی نوشت ها :
۲٫ Barkavi.
منبع: فصلنامه پژوهش های نهج البلاغه(النهج) ۳۰
 

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.