۵ آذر ۱۴۰۴

  • English
  • العربیه
  • اردو
  • English
  • العربیه
  • اردو

مجمع جهانی شیعه شناسی

  • خانه
  • شیعه شناسی
    • ائمه شیعه
    • عقاید شیعه
    • علوم شیعه
    • تاریخ شیعه
    • جغرافیای شیعه
  • دو بال شیعه
    • نهضت حسینی
    • انقلاب مهدوی
  • غدیر خم
  • اربعین
  • انقلاب اسلامی
  • خاطرات
  • بیراهه انحراف
  • مجمع جهانی شیعه شناسی
    • دبیر کل
    • معاونت پژوهش
    • معاونت آموزش
    • معاونت قرآن و عترت
    • معاونت احیاء و تصحیح متون حدیثی
    • معاونت بین الملل
    • معاونت فضای مجازی
    • پشتیبانی و امور اجرایی
    • بیانیه ها
    • اخبار مجمع
  • خانه
  • شیعه شناسی
    • ائمه شیعه
    • عقاید شیعه
    • علوم شیعه
    • تاریخ شیعه
    • جغرافیای شیعه
  • دو بال شیعه
    • نهضت حسینی
    • انقلاب مهدوی
  • غدیر خم
  • اربعین
  • انقلاب اسلامی
  • خاطرات
  • بیراهه انحراف
  • مجمع جهانی شیعه شناسی
    • دبیر کل
    • معاونت پژوهش
    • معاونت آموزش
    • معاونت قرآن و عترت
    • معاونت احیاء و تصحیح متون حدیثی
    • معاونت بین الملل
    • معاونت فضای مجازی
    • پشتیبانی و امور اجرایی
    • بیانیه ها
    • اخبار مجمع
Home انقلاب مهدوی

مهدویت و فرقه‏ هاى انحرافى

مهدویت و فرقه‏ هاى انحرافى
0
SHARES
0
VIEWS
Share on FacebookShare on Twitter

اشاره:

مهدویت، موعود باوری به معنای اعتقاد به یک نجات‌بخش است که در آخرالزمان برای نجات و رهایی انسان‌ها و برقراری صلح و عدالت خواهد آمد. اعتقاد به منجی، در ادیان و ملل و اقوام مختلف و با آیین‌ها و فرهنگ‌های کاملاً متفاوت وجود دارد و در آنها منجی موعود و نجات‌بخش به اَشکال و صور گوناگون و متنوعی مطرح شده است. در میان این گروه‌ها، شیعه به ظهور حضرت مهدی(ع) معتقد است.

 اصالت مهدویت و ادعاهاى باطل

مساله‏ ى حضرت بقیه الله الاعظم، مهدى موعود (عج)، یکى از بارزترین و بدیهى ‏ترین مسایل اسلامى و مورد تایید و اعتقاد همه‏ى مسلمانان به ویژه شیعیان است، زیرا صدها آیات قرآنى و روایات نبوى این مساله‏ى با اهمیت را به طور گسترده و مبسوط عنوان و مطرح ساخته‏ اند و جزئیات آن را با بیاناتى دقیق و روشن، ذکر کرده ‏اند، به طورى که ابهامى براى کسى باقى نگذاشته ‏اند .

تمامى فرق اسلامى – تقریبا – این آیات و روایات و مفاد آن‏ها را به نحوى درکتب حدیثى و کلامى و تفسیرى و احیانا رجالى و تاریخى خود متعرض شده ‏اند و درباره‏ى آن به شکل ‏هاى مختلف سخن گفته‏ اند، تا جایى که مى‏توان ادعا کرد که کم‏تر دانشمند و عالمى، بلکه مسلمانى یافت مى ‏شود که به این موضوع مهم و خطیر نپرداخته، یا این‏که این مطلب به گوش او نرسیده باشد .

شاهد روشن و قوى این مدعا، صدها کتابى است که در طول تاریخ، با استفاده از این نام شریف و مقدس به وجود آمده است . اما این مساله ‏ى مقدس و بدیهى – بسان هر مساله‏ ى دیگر دینى و اسلامى حتى مانند الوهیت و ربوبیت و نبوت و رسالت – گه ‏گاهى مورد سوء استفاده‏ى افراد یا گروه‏ هایى البته با انگیزه‏هاى شخصى یا سیاسى، قرار گرفته و مى‏ گیرد و اهداف و اغراض خاصى از این عمل دنبال شده و مى ‏شود .

مگر نه این‏که جهان همیشه شاهد این مطلب است که افرادى گستاخانه مدعى الوهیت ‏یا ربوبیت ‏شده و کوس خدایى زده ‏اند و یا مدعى نبوت و رسالت‏ شده و دعوى پیغمبرى نموده ‏اند؟ ! ! بدیهى است که این سوءاستفاده‏ ها و این ادعاهاى مفتضح و رسوا، هرگز به اصل و اصالت این حقایق ضربه نمى ‏زند و کسى نمى‏تواند با این بهانه که گه‏گاهى این نوع مطالب واقعى و ریشه ‏دار در فطرت و عقل و مؤید به صدها بلکه هزاران دلیل، مورد سوء استفاده قرار گرفته یا مى‏ گیرد، آن‏ها را زیر سئوال ببرد و یا این‏که به نحوى در صحت اصل آن‏ها، تشکیک کند .

از آن‏جا که مساله‏ ى حضرت بقیه الله الاعظم، مهدى موعود (عج)، که در آیات و روایات فراوانى خصوصیات آن مطرح شده است، نزد مسلمانان، مساله‏ اى مقدس و ظهور حضرتش همواره آرزوى آنان بوده است، از این قاعده مستثنا نبوده و نیست .

این مساله ‏ى مهم از همان زمان ائمه ‏ى اطهار علیه السلام و حتى با وجود خود امامان – که جزو مبشران و نویددهندگان به آن بوده‏اند – به نحوى مورد سوء برداشت قرار گرفت و با برخورد ائمه علیه السلام، مواجه شد .

این روند خطرناک و انحرافى در عصر غیبت صغرى مخصوصا پس از آن، به شکل ‏هایى مانند ادعاى دروغین (سفارت و نیابت‏ خاصه) حضرت مهدى (عج) تجلى مى‏ نمود، که مورد تکذیب حضرت (عج) و هشدار آن وجود مقدس قرار مى‏ گرفت و مؤمنان تنها به سفرا و نواب واقعى توجه داده مى‏ شدند . البته این حرکت در زمان‏ هاى بعد، نه تنها در جوامع شیعى بلکه در جوامع سنى نیز ادامه پیدا کرد و از اعتقاد و علاقه‏ى مسلمانان به این مطلب مقدس و حساس و سرنوشت‏ ساز، بى محابا و ناجوانمردانه بهره بردارى مى ‏شد!

با این حال، خوشبختانه با هشدارهاى قوى و به موقع عالمان دین و صدور ده‏ها روایت که شمایل و نشانه‏ هاى آن حضرت، شرایط ظهور و نحوه کار آن ذخیره‏ى الهى را بیان مى‏ کرد، ماهیت پلید آن حرکت‏هاى شوم و مغرضانه آشکار مى ‏شد و صاحبان آن مفتضح و رسوا مى ‏گشتند .

این ماجرا سردرازى دارد که از حوصله ‏ى این مقاله ‏ى مختصر بیرون است . لذا ما در این‏جا تنها به بخشى از آن‏چه در دو قرن اخیر واقع شد و مسلمانان بخصوص شیعیان هنوز از تبعات و پیامدهاى ناگوار آن رنج مى‏ برند، مى ‏پردازیم تا شاید گامى، در جهت تنویر اذهان باشد .

آن‏چه فعلا در این مقاله مطرح است، بررسى کوتاهى است درباره‏ى فرقه‏اى که متاسفانه، زمینه ساز پیدایش فرقه‏ى ضاله‏ى بابیت و سپس بهائیت ‏شد . لازم به تذکر است که این مقاله یک مرور اجمالى بیش نیست، و تفصیل کلام به شماره‏ هاى بعد موکول مى ‏شود .

شیخیه; ریشه ‏ى بهائیت

اگر بخواهیم تصویرى جامع و گویا از فرقه‏ى ضاله‏ى بهائیت داشته باشیم، لازم است ریشه‏ ى پیدایش بهائیت را مورد بررسى و دقت قرار دهیم . در حقیقت، بهائیت زاییده‏ى بابى ‏گرى است و بابى‏ گرى از کشفیه، و کشفیه هم فرزند ناخلف شیخى ‏گرى است . قهرا براى پى‏بردن به واقعیت‏ بهائى ‏گرى باید ریشه‏ ها و دامنه ‏هایى را که در آن متولد شده و پرورش یافته است، بشناسیم . لذا قبل از ورود به بحث ‏بهائیت، باید دو فرقه‏ى دیگر را مورد بررسى قرار بدهیم . ما در این‏جا اول فرقه‏ى شیخیه را مورد بحث قرار مى ‏دهیم .

الف – شیخیه

۱- شیخ احمد احسائى کیست؟

مؤسس فرقه‏ى شیخیه، شیخ احمد احسائى است . شیخ احمد احسائى فرزند زین ‏الدین بن ابراهیم بن صفر بن راغب بن رمضان درسال ۱۱۶۰ ه . در قریه‏اى به نام مطیرفى از قراء احساء یا (لهسا) متولد شد . وى از اعراب صحرانشین بود، ولى به خاطر اختلافى که بین جد دوم و سومش (دائر و رمضان) پیدا شد، به منطقه‏ى احساء رفتند . اجداد شیخ احمد از سنى ‏هاى متعصب بودند، ولى آمدن آن‏ها به منطقه‏ ى احساء که شیعه ‏نشین بود، باعث‏شد تحت تاثیر شیعه قرار گرفتند . با این حال، به دلیل سابقه‏ى تعصب و صحرانشینى، به نظر مى ‏رسد تشیع آن‏ها از روى تحقیق و تعقل نبوده است و چه بسا از باب هم‏رنگ شدن با محیط جدید بوده است .

۲- اوصاف احسائى

برخى از مریدان وى اوصاف عجیب و غریبى را به او نسبت داده ‏اند و از وى فردى استثنایى و داراى الهامات و امدادهاى غیبى، ساخته‏ اند، ولى بیشتر این اوصاف توسط پسرش به او الهام مى‏ شد . بیشتر اوصافى که به او نسبت داده شده، از ناحیه ‏ى پسرش بوده که کتابى هم در وصف او نوشته است . مثلا قبل از ۵ سالگى، یادگیرى قرآن را تمام کرد . خود مى‏ گوید: «در ایام طفولیت، جسمم با بچه ‏ها در حال بازى بود، ولى روحم در عالم دیگر بود . همیشه فکر مى‏ کردم و تدبیر مى ‏نمودم و بر همه مقدم بودم . در سنین کودکى، بر این عادت بودم که در خلوت‏هایم درباره‏ى اوضاع جهان و مردم مى ‏اندیشیدم که: کجایند ساکنین این عمارات که این بناها و کاخ‏ها را ساخته ‏اند و وقتى متذکر احوال‏شان مى‏ شدم، مى‏ گریستم . در مجالس لهو که در آن زمان شایع بود، مى‏رفتم، ولى از آن کناره‏گیرى مى‏کردم . اگر هم جسمم با آن‏ها بود، ولى روحم در ملا اعلى بود» .

لازم به تذکر است که در منطقه ‏اى که او سکونت داشت، موسیقى و غنا و امثال این‏ها خیلى رواج داشت تا آن‏جا که دستگاه موسیقى را بر درب خانه‏ هاى‏شان آویزان مى‏ کردند . درباره‏ى حافظه و هوشمندى خویش نیز مى‏ گوید: «دو ساله که بودم، سیلى آمد و همه چیز را برد جز یک مسجد و خانه‏ى عمه‏ام; حبابه .» که این سخن، حافظه‏ى قوى او را مى ‏رساند .

گویند زمانى بر مقتولى گذر کرد، با عبارت فصیح به او خطاب نمود: «این ملکک، این شجاعتک، این قوتک؟ ملک و شجاعتت چه شد، نیرو و توانت کو؟» و بعد بر دگرگونى زمان، مى‏ گریست . این فضایل مربوط به دوران طفولیت او است که مقدمه ‏اى است‏براى ادعاهایى دیگر . به هر حال، اوصافى براى او ذکر نموده‏اند که لازمه‏ اش، قداست و نبوغى خارق العاده است که در اصلاب وى بى‏ سابقه بوده و هدف از این کار، چیزى جز اغواء و فریفتن مردم نبود .

نکته‏ى قابل توجه این است که: چنین اوصافى بعد از آن که وى، رییس این گروه گردید، توسط پسرش، بیان مى ‏شد تا مریدانش از او پیروى کنند .

۳- علماء و احسائى

از علماى معاصر و غیر معاصر او، به خاطر عقاید باطله، چیزى جز تکفیر و تفسیق و نکوهش و ذم او نقل نشده است که به اسامى بعضى از آن‏ها اشاره مى ‏کنیم:

۱- سید محمد مجاهد; نویسنده‏ى مناهل (متوفى ۱۲۴۲ ه .)

۲- سید مهدى طباطبایى; فرزند نویسنده‏ى کتاب ریاض (متوفى ۱۲۶۰ ه .)

۳- شیخ محمد حسین; نویسنده‏ى فصول (متوفى ۱۲۶۱ ه .)

۴- سید ابراهیم قزوینى; مؤلف ضوابط (متوفى ۱۲۶۲ ه .)

۵- شهید سوم شیخ محمد تقى قزوینى (متوفى ۱۲۶۴ ه .)

۶- شیخ شریف العلماء (متوفى ۱۲۶۵ ه .)

۷- شیخ محمد حسن مؤلف جواهر (متوفى ۱۲۶۶ ه .)

۸- ملا آقا دربندى; مؤلف کتب خزائن الاصول و خزائن الاحکام (متوفى ۱۲۸۵ ه .)

۹- میرزا محمد باقر خوانسارى; نویسنده‏ى روضات الجنات (متوفى ۱۳۱۳ ه .)

۴- تحصیلات شیخ

شیخ بعضى علوم و بعضى از معارف را تحصیل نمود بى آن‏که براى او شفاى قلبى حاصل شود و توشه‏اى معنوى برگیرد . خود مى ‏گوید: «در ۲۵ سالگى در خواب دیدم که کتابى در مقابل من باز شد و این قول خداوند: «الذى خلق فسوى و الذى قدر فهدى‏» (۲) را چنین تفسیر مى‏ کرد: الذى خلق; یعنى اصل شى را که هیولا باشد، خلق کرد . فسوى; یعنى صورت نوعی ه‏ى آن . قدر; اسباب آن . فهدى; یعنى از این نوع به خیر و شر هدایت کرد . بر اثر این خواب، انقلابى عجیب در من ایجاد شد که مرا از ادامه‏ى تحصیل علوم که ظاهرى و غیرواقعى است، بازداشت‏» .

بنابراین ادعا، این مطلب برایش از این علوم و معارف که آن‏ها را صرفا ظاهرى مى ‏داند، بهتر است! زیرا گویى منادى غیبى، او را مورد خطاب قرار داده است، چیزى شبیه به وحى یا اشراق و الهام .

در ادامه مى‏ گوید: «پس از عزلتى چند، و در نفس خود، امور دیگرى را احساس کردم‏» .

مریدان او ادعا کرده ‏اند که شیخ، علمش را از عالم اعلى گرفته است‏برخلاف دیگران که با همه‏ى سعى و کوشش وافر خود از آن عاجز هستند، براى او در علوم مختلف، ۳۰۰ تالیف ذکر کرده ‏اند و تنها یک هزارم فضایل او مطرح شده است . در هر فن و علمى از تمام متخصصان بالاتر است .

گفته شده ایشان سفرهاى زیادى به بلاد مختلف داشته، خصوصا بلاد و شهرهایى که داراى حوزه‏ ى علمیه بوده و علماى بزرگ در آن زندگى مى ‏کردند . شرکت در درس آن علما باعث ‏شد که علوم زیادى فراگرفته و از او یک عالم بزرگ و شخصیتى مقدس و متقى بسازد . منتها این ادعا را امورى تکذیب و از اهمیت آن مى‏کاهد که اینک آن‏ها را بر مى‏ شماریم:

۱- بنابر آن‏چه که از ایشان نقل شده است‏یا به او نسبت داده‏اند، او نه براى آموختن، بلکه صرفا براى آزمایش علما در دروس شرکت مى‏ کرد .

۲- بنابر تصریح خود یا نقلى که از او شده است، با دیدن آن خواب، حقایق علوم را دریافت و به او الهام گشت .

۳- ادعاى این‏که علم او لدنى بود .

گویند: بعضى از علوم مانند فلسفه و تصوف و بعضى علوم غریبه را در سفرهایش آموخت و به دلیل همین علوم یا به خاطر اعتماد بر بعضى از روایات که معناى آن را نفهمیده بود، دچار چنین سرانجامى شد .

شیخ احمد احسائى در اوایل امر به تقوى، زهد و ورع توصیف شده است و لذا بعضى او را مدح کرده‏اند . لیک با بیان اعتقادات غلوآمیز و ادعاهایش، انحراف او مشخص گشت . بدین سبب، علما به تکفیر او حکم دادند .

۵- شیخ احمد احسائى و تشیع

شیخ احمد احسائى داراى مسلکى اخبارى بود . او به امورى غریب معتقد بود که با اعتقادات شیعه‏ى امامیه که در طول قرون متمادى در کتب کلامیه و اعتقادیه‏ ى خود به صورت مختصر و مطول بیان کرده‏ اند، فاصله‏ى زیادى دارد . مواردى از اعتقادات شیخ را بر مى‏ شماریم:

۱- ائمه را به عنوان علل اربع براى عالم ذکر کرده است (علل فاعلى، مادى، صورى، غایى .) این غلوى است که عقل و شرع مقدس از آن ابا دارد .

۲- اصول دین ۴ تا است: معرفت الله، معرفت انبیاء، معرفت ائمه، معرفت رکن رابع; که شیوخ و بزرگان شیخیه هستند .

۳- قرآن، کلام نبى صلى الله علیه و آله است . شیخ با این کلام، منکر وحى بودن قرآن است .

۴- اتحاد حق با خلق; یعنى الله تعالى با انبیاء، شى‏ء واحدى هستند .

۵- تفسیر معاد به معناى غیرمتعارف و بیگانه از آن‏چه علماى کلام مى ‏گویند .

۶- تفسیر امام به شى‏ء غریب که همراه با غلو، شرک و خرافه است که قرآن و شرع مقدس، مخالف چنین امرى است .

۷- اعتقاد به رکن رابع که از مختصات این فرقه است .

دلیل اعتقاد به رکن رابع:

براى هر سلطانى، ۴ وزیر است و اگر این چهار وزیر نباشند، ملک و سلطنت از بین مى‏رود و کم و زیاد کردن آن‏ها هم جایز نیست:

۱- وزیر عدل

۲- وزیر انفاق

۳- وزیر جنگ

۴- وزیر دارایى و مالیات

چون خداوند و نبى و امام از جنس بشر نیستند، لازم است‏بین آن‏ها و خلق، شیوخ آن‏ها واسطه و موضوع تجلى حق باشند . این‏ها این اصل را در مقابل سفارش ائمه‏ى معصومین علیه السلام در رجوع به فقهاء که قدرت استنباط احکام را از کتاب، سنت، عقل و اجماع دارند و حجت ‏بر عوام هستند، قرار داده‏ اند .

۸- اعتقاد عجیب و غریب شیخ در مورد امام عصر (عج)، استهزاى آن حضرت است که شبیه به کلام منکرین است و گفته است امام غایب در پشت پرده‏ى غیبت چه فایده ‏اى دارد؟ وى گفته است: ان الامام الحجه خاف وفر الى العالم حور قلیائى; امام عصر به خاطر ترس به عالم حور قلیایى گریخت .

۹- اعتقاد به حقانیت فرقه‏ى شیخیه و عقاید آن و تصریح به بطلان جمیع فرق شیعه حتى امامیه .

۱۰- نفى عدل که نزد شیعه از اصول دین است .

شیخ احمد احسائى در یکى از کتاب‏ هایش به خلفا حمله کرد . به همین دلیل، حکومت عثمانى که در آن وقت‏بر عراق، سیطره داشت، به کربلا حمله کرد، عده‏اى از اهالى آن‏جا را کشت، خانه‏ ها را آتش زد و ویران کرد . در این میان، خانه‏اى جز خانه‏ى سید کاظم رشتى شاگرد شیخ احمد احسائى سالم نماند . شیخ که مسبب این فتنه بود، خود در امان ماند . مدتى بعد به حجاز رفت و در آن‏جا مورد احترام قرار گرفت . این در حالى بود که حکام آن دیار، سنى بود و زیر نظر حکومت عثمانى قرار داشتند .

به هر حال شیخ در ۵۷ سالگى به سال ۱۲۴۱ه . از دنیا رفت و در بقیع به خاک سپرده شد .

شاگردان شیخ، مروجان عقاید او و مورد عنایت ناصرالدین شاه بودند، (او به دنبال معارضه و مقابله با قدرت علماى شیعه بود) و کارهاى آنان به اختلاف بین صفوف شیعیان انجامید، خصوصا در آن زمان که شیعیان عراق تحت‏ حکومت متعصب سنى عثمانى بوده و به اتحاد، نیاز شدید داشتند . سعى همیشگى استعمار بر این بود که مراجع را که ملجا و پناه شیعیان، بودند از میان بردارد .

سید کاظم رشتى که در کلاس درس او شرکت و عقاید او را ترویج مى‏ داد، بعدها فرقه‏ى کشفیه را تاسیس کرد .

بعد از مرگ شیخ، فرقه‏ى او به شعب مختلف تقسیم شد مانند: کرامیه، احقاقیه، حجت الاسلامیه و باقریه که هر یک از این‏ها افکار مخصوص به خود را داشتند .

ب – کشفیه

۱- سید کاظم رشتى کیست؟

سید کاظم رشتى فرزند سید قاسم رشتى گیلانى حائرى، ایرانى الاصل بود و در سال ۱۲۱۲ه . متولد شد .

بعضى گفته‏اند نسبش از سادات حسینى بوده، ولى بعضى گفته‏اند که اصلا سید نبوده، بلکه این یک اسم مستعارى است; زیرا در یزد با نام احمد احسائى به فعالیت مى‏ پرداخت .

وى در ۲۱ سالگى به کربلا رفت و تا آخر عمر در آنجا ماند و عقیده‏ى شیخ را ترویج مى‏ کرد . بعد از وفات شیخ، از بین مشایخ شیخیه، وى چون جرات زیادى در اظهار عقاید سلف خود داشت‏یا به خاطر اسباب خارجى و سیاست‏ مداران خارجى، به عنوان رییس انتخاب شد . او بر عقاید سلف خود، اوهامى جدید افزود و ادعاهاى شبیه به کشف داشت . شاید به همین خاطر، به آن‏ها کشفیه مى‏گویند .

سید کاظم ۲۰ سال رییس فرقه بود و بین پیروانش در ایران و عراق، رکن رابع بود . او مى‏ گفت: فقط ما شیعه‏ ى کامل هستیم .

۲- تالیفات

سید رشتى، کتب زیادى قریب به ۱۲۰ کتاب، تالیف کرد که در بردارنده‏ى امور غریبه و ادعاهایى عجیب است و از غلو و خرافه درباره‏ى ائمه‏ى معصومین علیه السلام آکنده است . او غالبا کتاب‏هایش را با رمز مى ‏نوشت .

افندى عبدالباقى عمرى فاروقى موصلى، در مدح سلطان عثمانى که پرده‏اى از پرده‏هاى حرم نبوى را براى مرقد موسى بن جعفر علیه السلام به عراق فرستاد، قصیده‏اى دارد و در آن به یکى از فضائل امیرالمؤمنین على علیه السلام اشاره مى ‏کند که حضرت رسول صلى الله علیه و آله فرمود: انا مدینه العلم و على بابها . افندى این کلام را به صورت شعر درآورد و گفت:

هذا رواق مدینه العلم الذى

من بابها قد ضل من لایدخل

سید کاظم رشتى این بیت را شرح کرد و گفت: این مدینه ‏اى عظیم در آسمان است و ائمه علیه السلام در آن ساکن هستند . بعد این مدینه را توصیف مى‏کند که این مدینه، ۲۱ محله دارد و ۳۶۰ کوچه . سپس براى هر یک از آن‏ها نام عجیب و صاحبى با اسم عجیب ذکر مى‏ کند . این‏ها مطالبى شبیه اساطیر و خرافات است که دین و عقیده را به مسخره و استهزاء گرفته است .

وقتى این شرح اسطوره‏اى به شاعر رسید، گفت: چنین سخنى به ذهن من هم خطور نکرده بود .

سید محمود آلوسى، مفتى بغداد که در عناد با شیعه معروف است، سید کاظم را مورد احترام قرار داد . وى وصف عجیبى را براى او بیان مى‏ کند و مى‏ گوید: اگر سید رشتى در زمانى بود که آمدن نبى امکان داشت، پیامبر بود و من نخستین کسى بودم که به او ایمان مى‏آوردم; چون شرایط نبوت را از نظر اخلاقى و علم کثیر و عمل به سجایاى انسانى داراست .

آیا چنین ستایشى از طرف مخالفین، دلالت ‏بر رضایت آن‏ها از این فرد فاسد العقیده ندارد و آیا دلیل بر این نیست که آن‏چه رشتى گفته و نشر داده، مخالف راه و روش اهل بیت علیه السلام بوده است؟

۳- سید کاظم رشتى و مهدویت

سید کاظم رشتى، مهدویت را به صورتى موهوم مطرح مى‏ کرد . براى مثال مى‏گفت: الآن مهدى در بین شماست . او حتى مبلغینش را به اطراف مى‏فرستاد که: آماده باشید، آقا مى‏آید و گاهى مى‏گفت: آقا بین خود شماست . به خاطر همین افکار خرافاتى و موهوم، یکى از شاگردان بارزش به نام على محمد باب ادعا کرد که من باب امام زمان هستم . بعد ادعا کرد که خود مهدى هستم . مردم هم دور او را گرفتند و زیربناى بابیت ‏شکل گرفت .

سید کاظم رشتى، شاگردانى را تربیت کرد که متاسفانه بعضى از آن‏ها از اهل علم بودند . آنان عقاید و افکار او را در مناطقى از ایران از جمله; کرمان، آذربایجان و تبریز ترویج دادند .

احسائى و رشتى، نایبى را معرفى نکردند، ولى بعضى ‏ها در بعضى مناطق ادعا کردند که نایب سید هستند .

سید کاظم، قریب به ۱۵۰ تالیف داشت که برخى از آن‏ها شرح بعضى از ادعیه است . با تاویلاتى غریب شبیه به داستان .

سید کاظم در سال ۱۲۵۹ هجرى درگذشت و فرزندش سید احمد، رییس فرقه شد .

پى ‏نوشت:

۱ . حیاه شیخ احمد احسائى; مؤلف: فرزند شیخ احمد احسائى .

۲ . ارشاد و العلوم، کریم خان کرمانى .

۳ . تاریخ نبیل، زرندى .

جهت مطالعه و تحقیق بیشتر به کتاب‏هاى زیر مراجعه شود:

۱ . رد شیخیه، محمد مهدى بن سید صالح قزوینى موسوى (انتشار سال ۱۳۳۷ .)

۲ . اسرار پیدایش شیخیه، بابیه و بهائیه، محمد کاظم خالصى .

۳ . خرافات شیخیه و کفریات ارشاد العلوم، محمد کاظم خالصى .

۴ . کشف المراد (بررسى عقاید شیخیه و رد اتهامات)، مؤلف و ناشر . الف حکیم هاشمى (تهران ۱۳۵۲ش .)

۱٫ نوشته‏ى حاضر، تقریر سلسله درس‏هاى «مهدویت و فرقه‏هاى انحرافى‏» از استاد جعفر خوشنویس است که در مرکز تخصصى مهدویت وابسته به بنیاد حضرت مهدى موعود (عج) در قم، براى جمعى از طلاب و دانش پژوهان ارایه شده است . از تلاش حجت الاسلام لارى از دانش‏پژوهان کوشاى این دوره براى تدوین این درس‏ها، سپاس‏گزارى مى‏شود .

۲٫ الاعلى، ۲ و ۳ .

تدوین: على لارى

منبع :جعفر خوشنویس مجله انتظار- ش ۱

نوشته قبلی

تفاوت ائمه معصومین با انسان های عادی

نوشته‌ی بعدی

فطری بودن عقیده به ظهور حضرت مهدی علیه السلام

مرتبط نوشته ها

اهل کتاب در دولت مهدوی (عج)
انقلاب مهدوی

اهل کتاب در دولت مهدوی (عج)

مهدویت و انتظار در اندیشه استاد مطهری
انقلاب مهدوی

مهدویت و انتظار در اندیشه استاد مطهری

نقش مهدویت در معناداری زندگی شیعیان
انقلاب مهدوی

نقش مهدویت در معناداری زندگی شیعیان

تربیت نسل مهدوی
انقلاب مهدوی

تربیت نسل مهدوی

اولین برخورد امام زمان با سیصد و سیزده نفر یارانش
انقلاب مهدوی

اولین برخورد امام زمان با ۳۱۳ نفر یارانش

امام زمان عج
انقلاب مهدوی

انتظار فرج در احادیث

نوشته‌ی بعدی
فطری بودن عقیده به ظهور حضرت مهدی علیه السلام

فطری بودن عقیده به ظهور حضرت مهدی علیه السلام

یک نظر

0
  • بهترین ها
  • قدیمی ترین
  • جدیدترین
  • سلام، مهمان
  • خروج
  • ورود
  • پیام بسام
    • ۰۲/۱۰/۱۶ در ۱۵:۰۲
    سلام خوب هستین شما امکان ارسال پیامی به رهبران فرقه ها را دارید؟ در مورد موضوع مهم پیوند سه فرقه مهدویت وهابی حجتیه در اصل شیطان پرستی را ترویج میدهند مهدویت شیطانی ۰۹۳۳۷۴۶۱۳۰۲ اگر کاری از دستتان بر میاید در تلگرام پیام دهید
    0 0 • پاسخ
  • پربازدید
  • دیدگاه‌ها
  • آخرین
حامله بودن حضرت فاطمه پیش از شهادت

حامله بودن حضرت فاطمه پیش از شهادت

آثار توسل به معصومین(علیهم السلام)

سه آیه از آیات توسل در قرآن کریم

تفاوت پیامبر با امام در چیست؟

تفاوت پیامبر با امام در چیست؟

حضرت فاطمه سلام الله علیها در روزهای آخر زندگی

حضرت فاطمه سلام الله علیها در روزهای آخر زندگی

شیعیانی که سنی شده اند

شیعیانی که سنی شده اند

آثار توسل به معصومین(علیهم السلام)

سه آیه از آیات توسل در قرآن کریم

دوره تخصصی تربیت مبلغ بین الملل

دوره تخصصی تربیت مبلغ بین الملل

صدور جمله هل من ناصر ینصرنی از ناحیه امام حسین (ع)

صدور جمله هل من ناصر ینصرنی از ناحیه امام حسین (ع)

قم پایگاه تشیع در ایران

قم پایگاه تشیع در ایران

ایران در پناه مادرم زهراست.

ایران در پناه مادرم زهراست.

خطبه فدکیه و تأثیر آن در تاریخ اسلام

شهادت حضرت فاطمه علیهاالسلام

شهادت حضرت فاطمه علیهاالسلام

مجمع جهانی شیعه شناسی

مجمع جهانی شیعه شناسی در سال 1382 توسط جمعی از فضلای حوزه و دانشگاه تاسیس شد. هدف از تاسیس این نهاد علمی و مستقل، معرفی مکتب تشییع و دفاع از حقانیت آن بود که در قالب آموزش، پژوهش، ترجمه و نشر، ارتباطات و تبلیغات اسلامی انجام گرفت و به سهم خود گامی در جهت این راه مبارک برداشت. این مرکز همچنان با قوت و قدرت به راه خود ادامه داده و چشم انداز روشنی برای آینده دارد.

درباره ما

معرفی مجمع

تاریخچه مجمع

فعالیت مجمع

چشم انداز مجمع

گزارش تصویری

راه های ارتباطی

آدرس : قم ، بلوار ۴۵ متری عماریاسر ، بین کوچه ۴ و ۶ ، مجمع جهانی شیعه شناسی
تلفن : ۳۷۷۱۳۷۷۳ ـ ۰۲۵

سایر زبان ها

العربیه

اردو

English

نقشه

بازگشت به بالا