اُمّ اَیْمَن امیــنِ عتـرت و گواه فاطمه«ع»

نام اصلی این بانوی با ایمان و فداکار، «برکه بنتِ ثعلبه» بود.
از مسلمانان نخستین بود که در دوران عسرت و سختی، اسلام را پذیرفت و از یاورانِ جبهه حق گشت. بنا به گفته‏ای، وی کنیز خواهر حضرت خدیجه بود که او را به پیامبر خدا بخشید. برخی هم او را کنیز خود حضرت رسول خدا«ص» دانسته‏اند، بعضی نیز گفته‏اند که کنیز «عبداللّه‏بن عبدالمطلب» بود و چون آمنه، حضرت محمد«ص» را به دنیا آورد، امّ ایمن حضانت و نگهداری و پرستاری از او را بر عهده گرفت تا آنکه به حدّ رشد و بزرگی رسید. وقتی پیامبر خدا با حضرت خدیجه ازدواج کرد، امّ ایمن را آزاد ساخت. از آن پس بود که به همسری «عبیدبن‏زید» درآمد که از قبیله بنی‏حارث در مکّه بود. ثمره این ازدواج، فرزندی بود به نام «ایمن». از همین رو کنیه این خانم «امّ‏ایمن » شد.
شوهرش در معرکه «حنین» به فیض شهادت رسید. پس از آن، پیامبر خدا«ص» او را به همسری «زیدبن‏حارثه» در آورد. ثمره این وصلت نیز تولّد «اُسامه» بود که از فرماندهان لایق تاریخ اسلام به شمار می‏رود، جوانی که با سنّ و سال اندک، شایستگی آن را داشت که به فرمان پیامبر، فرماندهی یک سپاه را عهده‏دار گردد.
«ام‏ایمن» یکی از بانوان گرانقدر عصر رسالت است که جزء پیشتازان ایمان به دعوت الهی پیامبر(ص) می‏باشد.
شوهر «ام‏ایمن» در جنگ «حنین» به فیض شهادت رسید.
شایستگی‏ها
از مجموع نقلهای تاریخی، چنین به دست می‏آید که «امّ‏ایمن »،نزد پیغمبر اکرم، مکانت و منزلت ویژه‏ای داشته است. رسول خدا او را با عنوانِ «مادر» صدا می‏کرد و هرگاه نگاهش به این بانوی وفادار به دودمان رسالت می‏افتاد، می‏فرمود:«هذهِ بقیّهُ اهل بیتی» این بازمانده خاندان من است.
گاهی رسول خدا«ص» با او برخوردی ملاطفت‏آمیز و آمیخته به مزاح داشت. از جمله آن که روزی به محضر رسول خدا«ص» آمد و درخواست مرکبی برای سوار شدن کرد. پیامبر فرمود: تو را بر «بچه شتر» سوار خواهم کرد. گفت: یا رسول‏اللّه‏، بچه شتر که تاب مرا نمی‏آورد و بی‏طاقت است! حضرت فرمود: جز بر بچه شتر، سوارت نمی‏کنم! مگر نه اینکه هر شتری (در هر سنّ و سالی که باشد) بچه شتر است!…
از کرامتهای او چنین نقل شده که پس از سفر هجرت، در گرمای طاقت‏سوز صحرا در میان مکّه و مدینه، تشنه‏اش شد و هیچ آبی همراهش نبود، در عین حال، روزه هم داشت و از تشنگی نزدیک بود که از پای افتد. در همین سوز و گداز عطش بود که از سوی آسمان دلوی فرود آمد. «ام‏ایمن» آن را گرفت و از آبش نوشید و سیراب شد. از آن پس می‏گفت: بعد از سیراب شدن از آن آب آسمانی هرگز عطشناک نشدم، در روزهای بسیار گرم، روزه می‏گرفتم ولی احساس تشنگی نمی‏کردم!
اهل بهشت
بهشتی بودن انسانها، در این دنیا معلوم نمی‏شود. روز حساب و پاداش، قیامت است. ولی گاهی انسانهایی یافت می‏شوند که از فرط ایمان و عمل صالح و تقوا، اهل بهشت بودنشان در همین دنیا و در حال حیات، روشن است. و این نکته بس مهمّی است، بویژه اگر خبر دهنده صادقی همچون حضرت رسالت، کسی را بعنوان اینکه «او اهل بهشت است» یاد کند. امّ‏ایمن این افتخار بزرگ را داشت. هم از زبان پیامبر اکرم«ص» به بهشتی بودنِ او تصریح شده بود، هم از قول امام باقر«ع». امّا توضیحی پیرامون این دو گواهی:
پس از شهادت همسرش، فرمود:
هر کس خرسند می‏شود از اینکه با زنی از اهل بهشت ازدواج کند، پس با
رسول خدا(ص) «ام‏ایمن» را با عنوان مادر صدا می‏کرد و می‏گفت او بازمانده خاندان من است.
رسول خدا(ص) و نیز امام باقر(ع) بر بهشتی بودن «ام‏ایمن» گواهی داده‏اند.
«امّ‏ایمن» ازدواج کند. زیدبن‏حارثه (از فرماندهان سپاه محمد«ص») بر دیگران سبقت گرفت و این افتخار دست نیافتنی را به خودش اختصاص داد. خداوند از این ازدواج، فرزندی به آنان بخشید که او را به نام «اسامه‏بن‏زید» می‏شناسیم.
در حدیثی‏هم نقل شده که: اسماعیل جعفی از امام باقر«ع» درباره دین و میزان معرفتِ ضروری نسبت به امور دینی پرسید. حضرت پاسخ داد: دین، واسع و راحت است، ولی خوارج، جاهلانه آن را بر خویشتن تنگ و محدود ساختند. سپس حضرت درباره باورهایی که راوی نسبت به توحید خدا و رسالت پیامبر و ولایت اهل بیت و برائت از دشمنان و غاصبان این دودمان اظهار داشت، تصدیق نمود و آنگاه یادی از «امّ‏ایمن» کرد و فرمود: ام‏ایمن را دیده‏ای؟ من شهادت می‏دهم که او از بهشتیان است، با آنکه آنچه را شما الآن بر آن عقیده و اندیشه هستید، نمی‏دانست و نمی‏شناخت. وی، مورد اعتماد رسول خدا بود. هنگامی که پیامبر می‏خواست از مکّه هجرت فرماید، امانتهای مردم را پیش امّ‏ایمن قرار داد، و به علی«ع» فرمود که آنها را به صاحبانش باز گرداند.
در جبهه نبرد
امّ‏ایمن ، از شیرزنان فداکاری بود که در میدانهای نبرد اسلام با کفر هم شرکت می‏کرد. از جمله در جنگ اُحد، خیبر و حنین حضور داشت. در نبرد اُحد، به کار آبرسانی به رزمندگان و مداوای مجروحان جنگ می‏پرداخت. همسرش در جبهه حُنین به شهادت رسید. در همین جنگ، شعارها و جملاتِ‏روحیّه بخشی به سپاه اسلام می‏گفت.
در تاریخ جنگهای زمان پیامبر، نام شش زن به چشم می‏خورد که به «سقایت» و رساندن آب به جبهه و مبارزان می‏پرداختند، که «امّ‏ایمن» یکی از آنان بود.
از افتخارات دیگر او، «هجرت» بود. از لوازم ایمان آوردن در آن دوره
سخت، بویژه در سالهای نخست شکل‏گیری اسلام در مکّه، تحمّل سختیها و فشارها در راه عقیده بود. فشارهای روزافزون مشرکان قریش بر «اهل ایمان»، آنان را وادار به هجرت و دست شستن از خانه و دیار خویش کرد. یک بار، جمعی از مکّه به سرزمین حبشه هجرت کردند. بار دیگر، پیامبر و«ام‏ایمن» از شیرزنان فداکاری بود که در جنگهایی چون اُحد، خیبر و حنین حضور داشت.
مسلمانان به مدینه مهاجرت نمودند.
«امّ‏ایمن» از کسانی بود که در هر دو هجرت شرکت داشت و عنوان زیبنده «مهاجران نخستین» بر او نیز زیبنده بود.
معرفت و دانش
از ویژگیهای دیگر این بانوی بزرگوار، «روایت حدیث» است. اینکه زنی سخنانی از مکتب و رهبر را آموخته و به خاطر بسپارد و به دیگران بازگوید و ناقل کلمات حضرت محمد«ص» باشد، نشانه درک والا و وثاقت در گفتار است. حتی کسانی از صحابه نیز همچون «انس‏بن‏مالک» و دیگران، از قول او روایت نقل کرده‏اند.
وی، از کسانی بود که پس از رحلت پیامبر اکرم«ص» دردمندانه می‏گریست. وقتی سبب گریه‏اش را پرسیدند، گفت: البته من می‏دانستم که پیامبر، بزودی چشم از جهان فرو خواهد بست و ما را به درد هجران مبتلا خواهد ساخت، لیکن گریه‏ام، بیشتر برای اینست که با رحلت پیامبر، وحی قطع شده و اخبار آسمانها دیگر به ما نمی‏رسد!…
این، میزان درک و دید او نسبت به جایگاهِ وحی و دستاوردهای نزول فرشتگان بر پیامبر و پیوند مستقیم ملکوت با انسانهای خاکی از طریق واسطه فیض، یعنی «محمد مصطفی» را نشان می‏دهد.
یکی از گواهان حقانیت حضرت فاطمه(س) در قضیه فدک، ام‏ایمن بود.
گواه فاطمه«س»
امّ‏ایمن ، وفاداری به اهل بیت عصمت را در عمل نشان داد و پس از رحلت رسول خدا، پروانه‏وار گرد چراغ ولایتِ این دودمان وحی و نبوت می‏چرخید. از جمله محبّت خاصّی نسبت به حضرت زهرا«س» داشت.
حمایت او از «آل اللّه‏» در قضیّه فدک جلوه‏گر شد. «فدک» را که باغی متعلّق به فاطمه زهرا بود و پیامبر به وی بخشیده بود، پس از پیامبر از طرف حکومت وقت، غصب کردند. حضرت زهرا«س» برای احقاق حق خویش، مجبور بود که شاهدانی بیاورد که گواهی دهند فدک از آنِ او بوده و بخشش رسول‏اللّه‏ به اوست. یکی از گواهان حضرت فاطمه«ع»، همین امّ‏ایمن بود. امّا شهادت او در دادگاه آن دوره، «محکمه پسند!» نشد، چرا که بهانه آوردند که وی، از «عجم» است و نه «عرب»، و شهادتش را ردّ کردند!…
بزرگانی همچون مرحوم «مامقانی» در کتاب رجال خویش، شاهد و گواه آوردنِ امّ‏ایمن را توسّط زهرای اطهر، دلیل وثاقت و عدالت او گرفته و گفته‏اند: اگر ام‏ایمن، موثّق و مورد اطمینان نبود، هرگز کسی همچون فاطمه، او را گواه صدق ادعّای خویش نمی‏آورد. گواه دیگر صدق و عدل او، اینکه در ردّ شهادت او هیچ عذر و بهانه‏ای نداشتند، جز اینکه «عجم» بودن او را عنوان کردند.
در مجلس ایراد خطابه‏ای هم که فاطمه زهرا«س» در مسجد مدینه، در دفاع از حق خویش داشت، حاضر بود. این هم دلیل دیگری بر شهامت روحی و تعهّد اجتماعی اوست، در مسیر عقیده و اعتلای حق.
فرجام کار
امّ‏ایمن به نقل برخی تواریخ، چندین سال پس از وفات رسول خدا«ص» همچنان می‏زیست و درگذشت او را برخی در عصر خلیفه دوّم، بعضی هم در زمان عثمان نوشته‏اند.
آنچه از این زن با اخلاص و ایثارگر برای نسلهای بعد، باقی مانده است، یک دنیا وفا و صفا و ارجمندی است.همان که سبب می‏شد رسول خدا هم به دیدار او برود، حرمتِ او را نگاهدارد و زبان به ستایش او بگشاید و مادرش خطاب کند!
گام نهندگان در مسیر ایمان و بصیرت و فداکاری، همیشه از اسوه‏هایی چون این بانوی با فضیلت، درس می‏گیرند.
آنان می‏آموزند، و اینان، الهام می‏گیرند…

بازدیدها: ۳

نویسنده

https://shiastudies.com/fa/?p=408

مطالب مرتبط

چهل حدیث از حضرت فاطمه زهراء (س)

فاطمه (س) در تفاسیر اهل سنت

خطبه فدکیه حضرت فاطمه زهرا (س)

عظمت حضرت زهرا سلام الله علیها

آنچه در باره خطبه فدکیه باید بدانیم.

فاطمه (ع) از ولادت تا بعد از رحلت پیامبر (ص)

هیچ نظری وجود ندارد