مقدمه
مذهب شیعه، در پی جریان تاریخی سقیفه و شکل گیری خلافت عربی (۱) با تأکید بر حقانیت و پیروی از علی (ع) و اهل بیت او شکل گرفت و منادی رهبری نهضت عدالت خواهانه ای شد که در مقابل خلافت رسمی و اشرافیت عربی از خود واکنش نشان داد. ایرانیان از این زمان با دو روایت از اسلام روبرو شدند: اسلام خلافت و اسلام امامت که در این میان شیعه یعنی اسلام امامت با روح ایرانی سازگارتر بود، از این رو مذهب شیعه به تدریج در روح و جان ایرانیان نفوذ کرد چه اینکه اگر چنین ریشه ای در روح ایرانی موجود نبود، صفویه موفق نمی شدند در قرن ده هجری با در دست گرفتن حکومت، ایران را شیعه و پیرو اهل بیت نمایند: «حقیقت این است که علت تشیع ایرانیان و علت مسلمان شدنشان یک چیز است: ایرانی، روح خود را با اسلام سازگار دید و گمگشته خویش را در اسلام یافت. مردم ایران که طبعاً مردمی باهوش بودند و سابقه فرهنگ و تمدن داشتند، بیش از هر ملت دیگر نسبت به اسلام شیفتگی نشان دادند و به آن خدمت کردند. مردم ایران بیش از هر ملت دیگر به روح و معنی اسلام توجه داشتند؛ به همین علت توجه ایرانیان به خاندان رسالت از هر ملت دیگر بیشتر بود و تشیع در میان ایرانیان نفوذ بیشتری یافت، یعنی ایرانیان روح اسلام و معنی اسلام را در نزد خاندان رسالت یافتند، فقط خاندان رسالت بودند که پاسخگوی پرسش ها و نیازهای واقعی روح ایرانیان بودند» (مطهری، ۱۳۶۲، ص ۱۱۳)؛ براین اساس شیعه علوی در طول هشت قرن تا عصر صفویه نه تنها جهادی مستمر در فکر و عمل بوده که در برابر همه رژیم های استبدادی و طبقاتی خلافت اموی و عباسی و سلطنت غزنوی، ایلخانی و تیموری- که مذهب تسنن را مذهب رسمی خود قرارداده بودند- مبارزه می کرده است، بلکه همچون یک حزب انقلابی مجهز، آگاه و دارای ایدئولوژی بسیار عمیق و روشن و شعارهای قاطع و صریح بوده و رهبر اکثر حرکت های آزادی خواه و عدالت طلب توده های محروم و مردم عدالت دوست به شمار می آمده است (شریعتی، ۱۳۸۴، ص ۸۴).پس از رسمی شدن مذهب شیعه در دوره صفوی، مبانی اعتقادی تشیع بیش از پیش در ایران به کار رفت؛ چنان که حکام و پادشاهان جهت ترویج و تبلیغ بیشتر این مذهب، دستور ساخت مساجد بزرگ تری را در مملکت صادر می کردند. حسینیه ها و تکایا جهت مراسم عزاداری عاشورا احداث و عناصر شیعی با رنگ و بویی ویژه در کشور مطرح گردید. معماران شیعه مذهب همچون علی اکبر اصفهانی (۲) و محمدعلی صفهانی (۳) با حکمت خویش، مبانی عرفانی و آسمانی تشیع را دریافت کردند. و الهامات و اعتقادات الهی را جهت تغییر و قدسی کردن فضای مساجد که بیش از هر معماری دیگری با غنی ترین ابعاد وجودی انسان در تعاملی دوسویه است به کار بردند، از این رو جهت شناخت چگونگی تأثیرگذاری این اندیشه ها و الهامات الهی بر مساجد شیعی، ابتدا جهان بینی مذهب شیعه و نوع نگاه شیعه به عالم هستی بررسی می گردد و در ادامه به مدد این شناخت، تحلیل ارتباطات فضایی دوازده گونه ی مختلف از مساجد شیعیان، در مقایسه با ارتباطات فضایی دوازده گونه از مساجد اهل سنت صورت می گیرد. گفتنی است در انتخاب نمونه های موردی، تنوع اقلمیی، سازه ای، مکانی و زمانی در نظر گرفته شد و گروه های مختلف مساجد شیعی و سنی شناسایی گشتند (بهومیل پروچازکا، ۱۳۷۳)؛ سپس سعی شد از هرگروه شناخته شده، گونه ای شاخص انتخاب شود؛ ارتباطات فضایی آن بررسی و به نمونه های مشابه آن تعمیم داده شود؛ لذا هر نمونه موردی که در این پژوهش مورد تحلیل واقع شده است در حقیقت سرگروه تعداد بی شماری از مساجد شبیه به خود می باشد.
بررسی معنا و مفهوم شیعه
شیعه به معنای اتباع، انصار، پیروان، مطاوعت، متابعت و پیروی است و هر گروهی که در امری جمع آیند و از فردی پیروی کنند، شیعه نامیده می شود؛ همچنین شیعه در قرآن به معنای گروه، جماعت، فرقه و پیرو آمده است (ترکمنی آذر، ۱۳۸۳،ص ۱۵)؛ برای مثال در آیه ۶۵ سوره انعام می خوانیم: «اویلبسکم شیعاً…»: یا شما را گروه گروه به هم اندازد. نیز در آیه ۶۹ سوره مریم آمده است: «من کل شیعه…»: از هر دسته ای. همچنین در آیه ۳۲ سوره روم می خوانیم: «وکانوا شیعاً…»: و فرقه فرقه شدند.در این آیات شیعه به معنی گروه، جماعت و فرقه آمده و «شیع» جمع «شیعه» به معنی فرقه هایی است که در عقیده، تابع فردی از گروه خود یا فرد دیگری هستند. در این معنی، شیعه بار معنای پیروی از پیشینیان را دارد و کسانی را شامل می شود که در پیروی از سنت و مذهب، متفق هستند (همان).شیعه در معنای تابع و پیرو نیز به کار می رود، همان طور که در مجمع البیان آمده است: «شیعه به گروهی می گویند که از رهبری پیروی کنند؛ ولی در عرف مردم، شیعه عبارت است از: کسانی که از حضرت علی علیه السلام پیروی کرده به طرفداری از آن حضرت، با دشمنان او مبارزه کرده، پس از او، از فرزندان ایشان که جانشین آن حضرت بوده اند پیروی کرده اند» (طبرسی، ۱۳۵۸، ص ۱۱).در قرآن نیز در آیه ۸۳ سوره صافات می خوانیم: «وان من شیعته لابراهیم»: و بی گمان ابراهیم از پیروان اوست (ترکمنی آذر، همان ص ۱۶). شیعه در اصطلاح به سه معنی به کار رفته است: شیعه اعتقادی، شیعه در مقابل عثمانیه و نیز به معنای دوستی اهل بیت علیهم السلام (جعفریان، ۱۳۶۸، ص ۱۹). شیعه به معنای اعتقادی، نخستین بار در زمان رسول خدا (ص) به پیروان علی (ع) اطلاق شده است (نعمانی، (بی تا)، ص ۲۶۴). با استفاده از این اصطلاح، بعدها به پیروان عثمان «شیعه عثمان» (طبری، (بی تا)، ص ۲۵۲) و به پیروان معاویه «شیعه معاویه» (مسعودی، ۱۴۰۹ ق، ص ۳۴۳) اطلاق شد تا اینکه پس از جنگ صفین، این اصطلاح برای شیعیان امام علی (ع) به کار رفت و پیروانش در سال شصت هجری، طی نامه ای که به امام حسین (ع) نوشتند، رسماً خود را شیعه اعتقادی امام علی (ع) نامیدند (یعقوبی، (بی تا)، ص ۳۵۳).
جهان بینی مذهب شیعه اثنی عشری
اصول و مبانی اعتقادی و سیاسی مذهب شیعه، بر آیات قرآن و روایات پیامبر (ص) استوار است. بیان این مهم، از آن رو اهمیت فراوان دارد که اولاً ثابت می کند شیعه مولود طبیعی اسلام است و معتقداتش ریشه در نصوص قرآنی و روایات دارد و ثانیاً نشان می دهد ظهور این مذهب، دست کم از جنبه ی اعتقادی به عصر نبوت باز می گردند، نه به رویدادها و تحولات تاریخی پس از رحلت پیامبر(ص) (حیدری آقایی و دیگران، ۱۳۸۴، ج ۱).به طور کلی امامت، عصمت، عدالت، شفاعت، اجتهاد و انتظار از اصطلاحات شیعه است که در این پژوهش مورد بررسی قرار می گیرد.
نظریه امامت
امامت یکی از ارکان شیعیان اثنی عشری در بعد سیاسی مذهبی است. در نظر امامیه، امامت از اصول مذهب تشیع (مفید،۱۴۱۳ ق، ص ۳۲) و برپایه نظریه اهل سنت از فروغ دین است (غزالی، ۱۳۹۳ق، ص۲۳۶). متکلمان شیعی، امامت را ریاستی دینی و دنیایی می دانند (۴) که در باطن، نوعی ولایت بر انسان و اعمال او دارد و در ظاهر، انسان را هدایت و تا مقصد همراهی می کند (نهج البلاغه،خطبه ۱۵۲). امام در قرآن به معنی رهبر، مقتدا و پیشوا آمده است. در آیه ۱۲۴ سوره بقره می خوانیم: «قال انی جاعلک للناس اماماً …»: من تو را پیشوای مردم قرار دادم؛ همچنین درآیه ۷۴ سوره فرقان آمده است: «و اجعلنا للمتقین اماماً …»: و ما را پیشوای پرهیزگاران گردان (ترکمنی آذر، همان، ص ۱۷).طبق نظر شیعه اثنی عشری، آخرین امام شیعه که دوازدهمین آنهاست، زنده و حاضر است، ولی از انظار جهانیان پنهان مانده و در عین حال با پیروان وفادار خویش ارتباط معنوی دارد. این نظریه در حقیقت تعبیر دینی یک حقیقت باطنی است: در هر لحظه از تاریخ آن قطبی که به منزله قطب عالم است و به واسطه او برکت آسمان بر زمین نازل می شود، برجهان حکومت می کند. این قطب، بیش از هر چیز مبین یک حقیقت معنوی و تمثیل نظام وجود است، وجود او همان حضور الهی در مرکز عالم و یا در مرکز عالمی خاص و یا در مرکز نفس انسانی به مقتضای مراتب مختلف است ولی مظهر و مثل حقیقی آن شخص همان ولی یا اولیا هستند که مقام معنوی آنها در سلسله مراتب مختلف هستی به منزله قطب عالم است (کربن، ۱۳۷۶، ص ۱۴۵)؛ از این رو انسان شیعه مذهب، هرگز به حال خود رها نمی شود، بلکه همواره راهنما و سروری دارد که دست وی را گرفته، به صراط مستقیم هدایتش می کند. نیز چنانچه اراده انسان اقتضا کند که به مراتب و منازل بالاتر عروج نماید و به سوی حق تعالی قدم بردارد، چراغی از جانب پروردگار توسط امام بر او روشن می شود و او را به منزلگاه حقیقی خویش می رساند (الهی قمشه ای، ۱۳۷۷).اهمیت امامت و ولایت در تشیع چنان است که به عنوان پایه و اساس این مذهب مطرح می گردد؛ در حقیقت اختلاف اصلی شیعه با اهل تسنن از مسئله امامت آغاز می شود. به عقیده کربن تمایز دو شاخه ی اصلی اسلام، به طور ضمنی بر این اندیشه نهاده شده است که سنیان معتقدند: پیامبر اسلام با آوردن آخرین کتاب آسمانی دایره نبوت را بسته است؛ پس از وی، دیگر شریعت تازه ای پیدا نخواهد شد و تاریخ دینی بشریت با وجود وی بسته شده است، ولی شیعیان می گویند: درست است که محمد (ص) آخرین پیامبر بوده است، اما تاریخ مذهبی بشر به ایشان ختم نمی شود و آخرین نقطه دایره نبوت، آغاز دایره تازه ای است که می توان آن را دایره ولایت نامید؛ از این جهت موقعیت وجودی تشیع و تسنن از بنیاد متفاوت است (شایگان، ۱۳۷۳،ص ۱۴۴)؛ بنابراین شیعیان اثنی عشری همواره امامان شیعی را گرامی می داشتند و برای ایشان احترام خاصی قائل بودند. جمع آوری احادیث و روایات ائمه اطهار علیهم السلام عزاداری عاشورا در ماه محرم، احداث زیارتگاه ها و بقعه های معصومان علیهم السلام از نشانه های ارادت شیعیان به امامان و معصومان می باشد.
نظریه عدالت
بعد از نظریه امامت، عدالت بارزترین شاخصه تفکر شیعی است. شیعیان معتقدند: «در نظام آفرینش، از نظر فیض و رحمت وبلا و نعمت و پاداش و کیفر الهی نظم خاصی برقرار است» (مطهری، ۱۳۶۲، ص ۶۳) و زیر بنای جهان می باشد از این رو جهان بینی مسلمانان بر عدل بنا شده و این نظام، تمام هستی را در بر می گیرد که طبعاً نظام اجتماعی بشر و سازمان اداره جامعه را نیز شامل می شود (طغیانی، ۳۶۵ ص ۲۷۵)؛ بنابراین این اصل، دیدگاه خاص و تلقی ویژه تشیع را نسبت به این موضوع نشان می دهد و بدین جهت از ابتدا معمول شد که شیعه عدالت را جزء اصول مذهب خود قلمداد کند و در جامعه اسلامی – شیعی جایگاه ویژه ای بیابد چنانچه در خطبه پانزده نهج البلاغه در خصوص اموالی که عثمان به بعضی بخشیده و امام علی (ع) آنها را به مسلمانان بازگرداند، می خوانیم: «سوگند به خدا! اگر آن اموال را مهر خود کرده یا وسیله خرید کنیزها قرار داده باشند، برخواهم گرداند؛ چرا که به عدالت، جامعه توسعه یابد و کسی که عدالت را بر نمی تابد، ستم را غیرقابل تحمل تر می یابد» (نهج البلاغه، خطبه ۱۵).استاد مطهری یکی از دلایل مهمی که ایرانیان تشیع را پذیرفتند عدالت و مساوات در اعتقادات شیعه می داند: «ایرانیان، قرن ها از این نظر (عدالت) محرومیت کشیده بودند و انتظار چنین چیزی را داشتند. ایرانیان می دیدند دسته ای که بدون هیچ گونه تعصبی، عدل و مساوات را اجرا می کنند و نسبت به آنها بی نهایت حساسیت دارند، خاندان رسالت اند» (مطهری، ۱۳۶۲، ص ۱۱۳). بر اساس این تعاریف، عدل شیعی، بیانگر قرارگیری همه اجزای یک مجموعه در یک نظام هماهنگ و متعادل، به گونه ای که امکان رشد و تعالی آنها را فراهم کند، می باشد ( مشکینی، ۱۴۰۶ ق، ص ۲۰۳).
نظریه اجتهاد
مسئله اجتهاد از خصیصه های بنیادی و بارز مذهب شیعه است. اجتهاد در لغت، به معنای به کارگیری همه توان و نیرو برای رسیدن به مطلوبی است که دستیابی به آن آسان نیست و این تلاش تحمل رنج را به همراه دارد (جناتی، ۱۳۷۰، ص ۵۴). نظریه اجتهاد در مذهب تشیع به معنای یافتن راه حل هایی برای حل مسائل مختلف با احترام و تکیه بر سنت است. امامان معصوم علیهم السلام «شیوه بهره وری از اصول منابع» برای پاسخگویی به پرسش های نوظهور را توصیه می کردند و راه و رسم استنباط را به پیروان خود می آموختند؛ چنانچه در احادیث آمده است: «ما اصول شریعت را بیان می کنیم تا شما در چارچوب آن آموزه ها، پرسش های خود را پاسخ گویید (۵) (حرعاملی، ۱۳۶۶، ص ۲۴۵)، ولی با وجود این، مبارزات و محکومیت های شدیدی در طول تاریخ با نظریه اجتهاد صورت می گرفت (۶) که به انسداد باب اجتهاد می انجامید و همین امر، مایه تسلط رخوت و رکود بخش عظیمی از فرهنگ مسلمانان می گردند تا اینکه در قرن هفتم، علامه حلی، کلمه اجتهاد را به عنوان راه حلی برای استنباط احکام اعلام کرد و تحولی شگرف در واژه اجتهاد نزد شیعه پدید آورد. (۷)موقعیت خاص تشیع از لحاظ معنای باطنی کتاب، از لحاظ توجه سرشار و عشق این مکتب به امامان و ساحت معاد اندیشی- که سیمای منجی آخرت در آن آشکار می شود- سبب شد این مکتب آینده خود را در پیش روی خویش ببیند (شایگان، ۱۳۷۳، ص ۹۹). برخلاف مکتب تسنن که اکثریت دنیای اسلام پیروان آنند و اعتقادشان بر این است که پس از ختم نبوت، بشر دیگر نباید در انتظار چیزی باشد. تشیع راه آینده را باز نگاه می دارد؛ زیرا معتقد است حتی پس از ختم پیامبران، هنوز می توان در انتظار چیزی بود و آن چیز، آشکار شدن معنای درونی آموزشی هایی است که بر پیامبران بزرگ وحی شده است (کربن، ۱۳۷۶، ص ۱۵۰)؛ از این رو خلاقیت و نوآوری جهت حل مشکلات نوپیدا، جایگاه ویژه ای در این مذهب به خود اختصاص می دهد.
عالم مثال در تفکر شیعی
در تفکر شیعه، عالم مثال، میان دو عالم معقول که جایگاه روح است و عالم محسوس که آن را جایگاه ماده می دانند، قرار می گیرد (پاکباز، ۱۳۸۷، ص ۵۹۹). هر چه در عالم محسوس وجود دارد با همان کمال و تنوع و به صورت لطیف تر در عالم مثال می توان یافت. تفاوت عالم مثا ل و مرتبه جبروت، در این عالم جبروت مبرا از هرگونه شکل و مظاهر صوری است، اما عالم مثال، دارای صورت است؛ در حقیقت عالم مثال دارای ماده و یا جسمی لطیف است که همان جسم رستاخیز می باشد (نصر، ۱۳۷۵، ص ۱۷۶). عالم مثال، بستر تحقق دانشی است به نام «علم مرایا»، و این علم مرایا، بیانگر نمودی از پدیدار شدگی است که کربن آن را نمود آینه می نامد: «جوهر مادی آینه، از نوع فلزات و معدنیات جوهره ی مادی تصویر نیست، یعنی جوهری نیست که تصویر حکم عرضی را در آن داشته باشد. جوهر آینه، فقط جایگاه پدیدار شدگی تصویر است» (کربن، ۱۳۷۲، ص ۹۷). تخیل فعال، نمونه ی اعلای آینه است، جایگاه مظهریت صور مثالی است؛ از این رو نظریه جهان مثالین، با نظریه شناخت خیالین و نقش خیال همبسته است.از دیدگاه ملاصدرا عالم مثال «عبارت از عالم روحانی و جوهر نورانی است شبیه به جوهر جسمانی است از جهت محسوس بودن و ذو مقدار بودن؛ و شبیه جواهر مجرده است از جهت نورانی بودن؛ و نه از جنس اجسام مرکب از مواد است و نه از جواهر مجرد عقلی است» (دهخدا، ۱۳۷۷، ج ۱، ص ۱۵۷۶).هدف و کارکرد این عالم در نظام آفرینش، از دیدگاه برخی از متفکران شامل دو دیدگاه مثبت و منفی است: از دیدگاه منفی، این عالم همان حجاب و پرده است که چهره حضرت حق را از دیدگاه انسان پنهان و مستور می دارد (نصر، ۱۳۷۵، ص ۱۷۶) و از دیدگاه مثبت، مرتبه صورت جنت است و ماورای کل صور و اشکال و رنگ و بوهای مطبوع این عالم که به حیات انسانی لذت می بخشد. برخلاف تفکرات اهل سنت که بین عالم مجردات و مادیات، عالم دیگر قائل نمی شوند. در تفکر تشیع، عالم مثال را جایگاه والا و مهمی برخوردار است و عرفای شیعه، بیش از اینکه به عالم مادی توجه داشته باشند، به ماورای آنچه قابل لمس نیست، توجه نشان می دهند.
سلسله مراتب وجود در تفکر شیعی
سلسله مراتب وجود، از دیگر مشخصه های جهان بینی شیعه است که در تفکر اهل سنت وجود ندارد. مقصود از سلسله مراتب وجود این است که کلیه موجودات عالم مانند حلقه زنجیر یا پله های نردبان به هم پیوسته و بدون طفره از وجود محض تا عدم صرف، در یک سلسله منظم قرار گرفته اند و مقام هر یک در این سلسله بستگی به درجه شدت و ضعف مرتبه وجودی آن دارد (نصر، ۱۳۵۹، ص ۱۱۴).صاحبان رسائل اخوان الصفا، سلسله مراتب وجود یا پیدایش کثرت از وحدت را به جاری شدن اعداد واحد تشبیه کرده اند و مراتب عالم که از خالق باری شروع شده و به موجودات ارضی ختم می شود را بدین صورت ترتیب داده اند، خالق، عقل، نفس، هیولی، طبیعت، جسم، خاک. عناصرموجودات این عالم عبارت اند از: جمادات، نباتات، حیوانات (نصر، ۱۳۷۵، ص ۱۸۷).ملاصدرا مراتب وجود را در سه مرتبه محسوس متخیل و معقول طبقه بندی می نماید (ندیمی، ۱۳۷۸، ص ۸) و می گوید: «در این عالم، هیچ موجودی وجود ندارد مگر آنکه برای آن نفسی است که در عالم دیگری به نام عالم نفس (عالم خیال) و عقلی است در عالم دیگر به نام عالم عقل؛ زیرا مابین امر ثابت الذات محض (عقل) و امر متجدد محض (طبیعت) مناسبتی تحقق نمی یابد مگر به وساطت موجودی مانند نفس که دارای دو وجهه ثابت و متغیر باشد» (ملاصدرا، ۱۳۷۵، ص ۲۳۲).همان طور که ملاصدرا نیز صراحتاً بیان می دارد، مراتب واسطه که از وجهی با مرتبه ی پایین تر و از وجهی با مرتبه بالاتر متشابهند، همچون دانه های زنجیر مرتبط کننده و برقرار کننده ی ارتباط مراتب نامتجانس اند و بدین قرار باید گفت: اصل سلسله مراتب از اصول بنیادین مباحث هستی شناسی و وجودشناسی است و لزوم رعایت این اصل در سیر و سلوک عرفای اهل تشیع، از اقوال بدیهی است که بدون ملحوظ نمودن آن و طی منازل متوالی، وصول به مدارج عالی میسر نیست (نقی زاده، ۱۳۷۸، ص ۲۷۶). به طور کلی تفکر شیعی در جهان سنتی، تمایزی میان امر طبیعی و فراطبیعی نمی گذارد و تمامی مراتب هستی را در تعامل زنجیروار در هم تنیده به یکدیگر متصل می داند، بنابراین تمام جهان شناسی های سنتی به طریقی بر این حقیقت اساسی بنیاد نهاده شده اند که حقیقت سلسله مراتبی است و عالم منحصر به حلقه فیزیکی ومادی اش نیست (نصر، ۱۳۸۰، ص ۱۶۵).
پی نوشتها:
1- زمانی که پیامبر(ص) رحلت کردند ابوبکر و عمر واقعه غدیرخم را نادیده گرفته به سقیفه بنی ساعده رفتند و ابوبکر را جانشین پیامبر (ص) اعلام کردند.۲- معمار مسجد امام اصفهان در دوره صفویه که از پیروان مذهب شیعه اثنی عشری بوده و ارادت خاصی به این مذهب داشته است. او از عدد ۱۲ به عنوان رقم مقدس و اشاره به ائمه اطهار علیهم السلام در بخش های مختلف مسجد امام استفاده کرده است.۳- معمار دوره صفوی که در سال ۱۰۶۷ هجری به ساخت مسجد حکیم اصفهان همت گماشت.۴- برخی متکلمین، امامت را چنین تعریف کرده اند: «الامامه ریاسه عامه فی امور الدین والدنیا» (ابن میثم، ۱۳۸۹ق، ص ۱۷۴/طوسی، ۱۳۵۸، ص ۲۴۸).۵- امامان شیعه، شیوه بهره وری از اصول منابع برای پاسخگویی به پرسش های نوپیدا را توصیه می کردند و راه و رسم استنباط را به پیروان خود می آموختند، چنانچه امام صادق (ع) می فرمایند: «انما علینا القاء الاصول و علیکم ان تفرعوا» (مجلسی، (بی تا)).۶- تا قرن هفتم به علت مخالفت های شدیدی که علیه مذهب شیعه صورت می گرفت، کلمه اجتهاد مبغوض بوده است؛ به گونه ای که حتی از این کلمه استفاده نمی کردند و در بیان شرایط قاضی به جای صفت اجتهاد، کلماتی چون «عالم به کتاب فقه»، «عالم به حق، عارف به کتاب، سنت و اجماع» می آوردند.۷- پس از محقق علامه حلی و وارد شدن واژه اجتهاد در فرهنگ شیعه، شهید ثانی در کتاب قضاء مسالک، اجتهاد را برای اولین بار به عنوان یکی از صفات قاضی بیان می کند وچنین می نویسد: «المراد بالعالم هنا المجتهد فی الاحکام الشرعیه و علی اشتراطه ذلک فی القاصی فی اجماع علمائنا» (جناتی، ۱۳۷۰، ص ۱۸۶).
منبع: شیعه شناسی- ۲۳
بازدیدها: ۰









هیچ نظری وجود ندارد