بشارتهای کتاب مقدس به پیامبر اسلام

یکی از بشارت هایی که زیاد مطرح میشود آیاتی است در انجیل یوحنا که حضرت عیسی علیه السلام در واپسین روز های زندگی خود به حواریون مژده آمدن یک تسلی دهنده یا پاراکلیتوس را داده است و چند بار این مساله را به حواریون گوشزد نموده است که منتظر آمدن این شخصیت باشیدبا مطالعه قرآن کریم در می یابیم که نام پیامبر اسلام در کتب پیشینیان وجود داشته است ، قرآن با صراحت و با قاطعیت از وجود نام و توصیفات پیامبر خاتم خبر می دهد برخی از این آیات عبارتند از: ۱- الذین آتیناهم الکتاب یعرفونه کما یعرفون ابنائهم ۱۲: محمد رسول الله و الذین معه اشداء علی الکفار رحماء بینهم ذلک مثلهم فی التورات و مثلهم فی الانجیل۲۳: و اذقال عیسی بن مریم یا بنی اسرائیل انی رسول الله الیکم مصدّقاً لما بین یدیی من التورات و مبشراً برسولٍ یأتی من بعدی إسمه احمد۳۴: الذین یتبعون الرسول النبی الأمی الذی یجدونه مکتوباً عندهم فی التوراه و الانجیل۴البته از آیات فوق تنها آیه آخری به صراحت به بشارت های پیامبر اسلام در تورات و انجیل صراحت دارد و آیات قبلی میتواند در کتاب ها یا گفتار های دیگر غیر از کتاب مقدس باشنداز آنجا که به اعتقاد مسلمانان کتابهای مقدس موجود در دست یهودیان و مسیحیان تحریف شده است برخی معتقدند بشارتهای ذکر شده در قرآن کریم ناظر بر تورات و انجیل واقعی است ،اما به نظر میرسد در تورات و انجیل کنونی بشارت های واضحی به پیامبر اسلام موجود است . و ما در این تحقیق به ذکر آیاتی که در کتاب مقدس به صراحت و یا با اشاره به پیامبر آخر الزمان می پردازد خواهیم پرداخت.البته پرداختن ما به این مسئله به معنای آن نیست که اثبات حقانیت پیامبر اکرم در گروی اثبات وتطبیق پیشگوییها بر پیامبر اسلام استبدون شک وجود معجزات متعددو در رأس آنها قرآن مجید که پس از گذشت ۱۴ قرن هنوز هم کسی جرأت عرض اندام در برابر عظمت آن نداردبزرگترین گواه بر حقانیت پیامبر اسلام است.در سفر تثنیه راه شناخت پیامبر راستین را از پیامبر دروغین چنین بیان می کند :” و اگر در دلت بگویی کلامی که خداوند نگفته است چگونه بدانیم چنانچه پیامبری چیزی به نام خداوند بگوید و آن چیز واقع نشود و به انجام نرسد این امری است که خداوند نگفته است” ۵و در ارمیا چنین بیان می دارد” اماآن نبی که درباره صلح و آرامش پیشگویی می کند زمانی ثابت می شود که از جانب خداوند سخن گفته است که پیشگویی اش به انجام برسد۶و در قران و روایات پیامبر گرامی اسلام پیشگویی های متعددی داشتند که عمده آنها به وقع پیوسته صرف نظرازاین در سفر تثنیه آمده است که پیامبری که به دروغ ادعا کندپیامش از جانب من است خواهد مرد .۷ و حال آنکه پیامبر اکرم بیست و سه سال مردم را به اسلام دعوت نمود ودین اسلام که در سالیان اول دعوتش بسیار ضعیف و کم تعداد بود روز به روز بر شوکت و عظمتش افزوده شد و همچنان نیز رو به رشد و ازدیاد است .مقدمهقبل از ورود به بحث اصلی و بیان بشارتها لازم است به چند نکته مهم و کلیدی اشاره شود .اول : پیشگوئیهای پیامبران و خبر دادن از پیامبران آینده معمولآ به صورت اجمالی بوده است بگونه ای که حتی گاهی بر علماء ایشان و گاه بر پیامبران هم عصر وی نیز مخفی می مانده است .به عنوان مثال در انجیل یو حناچنین می خوانیم :روزی سران قوم یهود از شهر اورشلیم چند تن از کاهنان را نزد یحیی فرستادند تا بدانند آیا او ادعا میکند که مسیح است یا نه یحیی روشن و بی پرده اظهار داشت .نه من مسیح نیستم ۸پرسیدند خوب پس که هستید ؟آیا الیاس پیغمبرید جواب داد : نه. پرسیدند آیا شما آن پیغمبر نیستید که ما چشم به راهش هستیم باز هم جواب داد: نه. گفتند :پس به ما بگویید که هستید ……۹و در همین انجیل یو حنا آمده است که یحیی نیز در ابتدا امر عیسی را به عنوان مسیح نشناخت و به واسطه علامتی که خداوند به او فرمود توانست مسیح را بشناسد نکتهقابل توجه آنکه حضرت مسیح پسر خاله حضرت یحیی است اما یحیی تا قبل از این علامت نتوانسته بود پی به نبوت مسیح ببرد .۱۰دوم . ممکن است هنگام مطالعه بشارتها به ذهن افراد نا اشنا به ادبیات و شیوه کتاب مقدس چنین برسد که تطبیق برخی از این بشارتها بر پیامبر اسلام آنچنان که باید و شاید روشن و واضح نیست .برای رفع این توهم می گوئیم اگر به بشارتها ئی که مسیحیان آنها را بر عیسی بن مریم (ع)تطبیق می دهند رجوع کنیم و آنها را با بشارتها ئی که در حق پیامبر اسلام وارد شده است مقایسه کنیم به روشنی در می یابیم که این بشارتها به مراتب واضح تر از بشارات موجود در مورد حضرت عیسی است.به عنوان نمونه در عهد عتیق برخی عبارت هایی موجود است که مسیحیات آن ها را تاویل به مسیح میکنند که تقریبا میتوان گفت مهمترین نمونه آن عبارت کتاب اشعیاء را بر حضرت مسیح تطبیق داده اند :اینک باکره حامله شده پسری خواهد زائیدو نام او را عمانوئیل خواهد خواند۱۱.اما این عبارت به هیچ روی قابل تطبیق بر حضرت عیسی نیست زیرا:کلمهمذکور در کتاب مقدس “عَلَمَه”می باشد که معنی آن نزد علمای یهود زن جوان است و فرقی بین باکره و غیرباکره نیست اما مترجمین مسیحی آن را به باکره تر جمه کرده اند تا قابل تطبیق بر حضرت مریم باشد .در هیچ جا نیامده است که کسی حضرت عیسی را با نام عما نوئیل و یا چیزی به معنی آن (خدا با ماست ) خوانده باشد، نه پدر و نه مادر و نه کسی از اطرافیانش به عنوان نمونه درمتی مده است :تا اینکه مریم او را زائید و یوسف او را یسوع نامید۱۲و در لوقاآمده است :” فرشته به مریم گفت: پس به زودی حامله خواهی شد و فرزندی خواهی زائید که نام او را یسوع می گذارید”۱۳در لوقا نیز آمده است :به یسوع نامگذاری شد ۱۴با مراجعه به کتاب اشعیاء و داستان مذکور در میا بیم که عیسی نمی تواند مقصود اشعیاء باشد.وقتی به در بار خبر رسید که سوریه و اسرائیل با هم متحد شده اند تا با یهودا بجنگند دل پادشاه یهودا و قوم او از ترس لرزید…..سپس خداوند به اشعیاء فرمود : ….اما من که خداوند هستم می گویم که این نقشه عملی نخواهد شد …….سپس اشعیاء گفت :….. خداوند خودش علامتی به شما خواهد داد آن علامت این است که زن جوانی (و طبق ترجمه مسیحیان : زن باکره ای) حامله شده پسری به دنیا خواهد آورد و نامش را عما نوئیل خواهد گذاشت قبل از اینکه این پسر از شیر گرفته شود و خوب و بد را تشخیص دهد سرزمین این دو پادشاه متروکه و ویران خواهد شد.۱۵در تاریخ مسلم است که سرزمین فاقاح بیست و یک سال پس از پیشگوئی مذکور خراب و ویران گردید و حال آنکه حضرت عیسی هفتصدو بیست و یک سال پس از ویرانی این سرزمین به دنیا آمد.۱۶با توجه به آنچه گفتیم تطبیق این پیشگوئی بر حضرت مسیح بسیار بعید و بلکه غیر ممکن است اما در کمال نا باوری می بینیم که انجیل متی این عبارت کتاب اشعیا۱۷ء را بر حضرت مسیح تطبیق داده است. و اگر بخواهیم این بشارت را منطبق بر عیسی مسیح بدانیم به طریق اولی ایات بسیاری در تورات و عهد عتیق موجود است که بسیار راحت تر قابل انطباق بر پیامبر اسلام میباشدسوم – آخرین نکته ای که لازم است قبل از مطالعه بشارتها به آن توجه نمود اینست که در تمامی کشورها و بین تمامی فرقه ها و مذاهب اسلامی تر جمه ی قرآن را با عین متن عربی آن می آورند و اگر به ندرت کسی بر خلاف این طریقه عمل نموده به شدت مورد انتقاد قرار گرفته است .و این خود سبب شده است که قرآن از ترجمه های سلیقه ای و با غرض های شخصی در امان بماند.اما این نکته در کتاب مقدس وجود ندارد و لذا می بینیم که اختلافات فاحشی در نسخه ها و ترجمه های مختلف کتاب مقدس وجود داردو چه بسا استناد بشارتی به پیامبر اسلام در متن اصلی واضح باشد اما در ترجمه ها تحریف صورت گرفته باشد و ما در این تحقیق با استناد به متون اصلی و حتی عبری بشارت ها را مورد بررسی قرار دادیمپیامبر موعود (آن نبی) کیستبر اساس عهد جدید مردم در عصر حضرت یحیى و حضرت عیسى‏علیهما السلام به انتظار دو شخصیت جهانی نشسته بودند یکی مسیح و دیگری انتظار پیامبرى نظیر موسى‏علیه السلام را میکشیدند . براى کسانى که با عهد جدید آشنایى داشته باشند این مطلب غیر قابل انکار است.. یکی به انتظار آمدن (مسیح) روز شماری میکردند و دیگری در انتظار آمدن (آن نبی ) این انتظار در مواقع گوناگونى ظهور و بروز داشته است:که دو مورد آن را مورد بررسی قرار میدهیماشارات به {آن نبی} در انجیلالف) در ابتدای نبوت حضرت عیسی در روز عید بزرگى که حضرت عیسى‏علیه السلام مردم را موعظه مى‏کردند، پس از اتمام موعظه، در بین مردم اختلاف افتاد که او چه کسى است. بعضى او را همان پیامبرى دانستند که حضرت موسى‏علیه السلام و دیگران به آن بشارت داده بودند و بعضى دیگر او را مسیح موعودعلیه السلام دانستند:”آنگاه بسیارى از آن گروه چون این کلام را شنیدند، گفتند: در حقیقت، این شخص همان نبى است و بعضى گفتند: او مسیح است و بعضى گفتند: مگر مسیح از جلیل مى‏آید؟… پس درباره او در میان مردم اختلاف افتاد.” ۱۸از این عبارت به خوبى هویداست که مومنان آن زمان مبنی بر بشارت های موجود در عهد عتیق و و تورات در انتظار آمدن دو شخصیت بودند یک مسیح و یک پیامبر موعود بودند. به عبارت دیگر، آنها در انتظار دو نفر بودند به همین دلیل در بینشان اختلاف افتاد; زیرا بعضى گفتند این است و بعضى گفتند آن!ب – “آن نبی‏” در تفحص یهود و شهادت حضرت یحیى‏علیه السلام:وقتى حضرت یحیى‏علیه السلام به ارشاد و موعظه مردم پرداختند، درباره او به تحقیق و تفحص پرداختند. در انجیل یوحنا، در این باره چنین آمده است:”این است ‏شهادت یحیى در وقتى که یهودیان از اورشلیم، کاهنان و لاویان را فرستادند تا از او سؤال کنند که تو کیستى. معترف شد و انکار ننمود، بلکه اقرار کرد که من مسیح نیستم. آنگاه از او سؤال کردند: پس چه؟ آیا تو الیاس هستى؟ گفت: نیستم، آیا تو “آن نبى‏” هستى؟ جواب داد که نى. آنگاه بدو گفتند: پس کیستى تا به آن کسانى که ما را فرستاده‏اند جواب بریم؟ درباره خود چه مى‏گویى…؟ فرستادگان از فریسیان بودند. پس از او سؤال کرده، گفتند: اگر تو مسیح و الیاس و “آن نبى‏” نیستى پس براى چه تعمید مى‏دهى…؟ یحیى در جواب ایشان گفت:… او آن است که بعد از من مى‏آید، اما پیش از من شده است. من لایق نیستم بند نعلینش را باز کنم.” (۲۶)۱۹در بشارت بعدی خواهیم گفت که انبیا بنی اسرائیل پیوسته از ظهور دو شخصیت سخن به میان آورده بودند یکی “مسیح‏”‏ و دیگری “پیامبرى نظیر موسى‏” خبر داده بودند. بنابراین، طبیعى بود که مردم گمان کنند حضرت یحیى‏علیه السلام همان “مسیح موعود” و یا پیامبر موعود باشد. بدین سبب، حاکمان اورشلیم برخود لازم و واجب مى‏دانستند که از این موضوع تحقیق کنند. آنها افرادى ساده لوح و زودباور نبودند; اگر کسى ادعاى نبوت مى‏کرد به خوبى، تحقیق مى‏کردند. تحقیق در مورد دعاوى کسانى که ادعاى نبوت مى‏کردند و یقین به صحت و سقم ادعاها از وظایف شوراى بزرگ سنهدرین بود. این شورا از ۷۱ نفر عضو مشاور تشکیل مى‏شد.۲۰ از این‏رو، شوراى مزبور، که انجیل یوحنا آن را “یهود” مى‏نامد، هیئتى اعزام کرد تا درباره ادعای یحیى‏علیه السلام تحقیق کنند. هیئت اعزامى سه سؤال از حضرت یحیى‏علیه السلام پرسیدند:آیا تو “مسیح موعود” هستى؟آیا تو الیاس نبى هستى؟آیا تو “آن نبى‏” – پیامبر موعود – هستى؟حضرت یحیى‏علیه السلام در جواب سؤال اول، اقرار کرد که مسیح نیست. سؤال دوم درباره حضرت الیاس‏علیه السلام بود. یهودیان طبق کتاب دوم پادشاهان ۲۱ معتقد بودند که حضرت الیاس‏علیه السلام پیامبرى است که بر گردباد سوار شده و به آسمان عروج کرده و شخصا به زمین رجعت‏خواهد کرد. چون حضرت یحیى‏علیه السلام مسیح بودن خود را منکر شد، به نظر هیئت اعزامى چنین رسید که وى باید حضرت الیاس نبى‏علیه السلام باشد که رجعت کرده است. بنابراین، از حضرت یحیى‏علیه السلام سؤال کردند که آیا تو الیاس نبى هستى؟ حضرت یحیى‏علیه السلام پاسخ دادند که من الیاس نیستم. سپس فرستادگان با خود گفتند که اگر او مسیح و الیاس نیست، آیا همان نبى‏اى است که حضرت موسى و انبیاى دیگرعلیه السلام به ظهور او بشارت داده‏اند؟ لذا، سؤال سوم را مطرح کردند. حضرت یحیى‏علیه السلام به این پرسش نیز پاسخ منفى دادند که من آن نبی نیستماز این نمونه اشارت ها را نیز میتوانیم در داستان غذا دادن به ۵۰۰۰ نفر نیز ببینیم :۲۲سوال اساسی از مسیحیان این است که اگر مومنان زمان ظهور عیسی مسیح منتظر آن نبی بودند و به طور قطع نمیتواند آن نبی و مسیح یک نفر باشند چون هم در سوال یهودیان تفکیک شدند و وقتی یحیی مسیح بودن را انکار کرد از وی پرسیدند حال که مسیح نیستی پس آن نبی هست به علاوه وقتی منبع بشارت آن نبی در تثنیه ۱۸ :۱۸ میخوانیم میبینیم که مشخصات آن نبی قابل تطبیق عیسی مسیح نیستبراساس اسناد مکشوفه در سواحل بحرالمیت نیز مردم در انتظار پیامبر موعود (آن نبى) بودند و این غیر از “مسیح موعود” بود. این پیامبر موعود را در زبان عبرى گبر به معناى “انسان‏”23 مى‏خواندند.نبی ای مثل موسی از برادران بنی اسراییلحضرت موسی علیه السلام وقتی بنی اسرائیل را از مصر و بندگی فرعون رهانید و پس از چهل سال سرگردانی در بیابان ها به حوالی رود اردن رسید و در این جا بود که خداوند به وی وحی نمود موسی تو از این رود عبور نمیکنی و در همین مکان از دنیا میروی ، موسی (ع) وصایایش را به قوم بنی اسرائیل نمود و همه اسباط بنی اسرائیل را در مکانی در پشت رود اردن جمع کرد و به ایشان فرمود خداوند به من وحی فرستاده که از میان شما میروم و منتظر باشید که خداوند نبی ای بزرگ مبعوث خواهد نمود و به بنی اسرائیل چنین گفتو خداوند به من گفت آنچه گفتند نیکو گفتند نبی ای را برای ایشان از میان برادران ایشان مثل تو مبعوث خواهم کرد و کلام خود را به دهانش خواهم گذاشت و هر آنچه به او امر فرمایم به ایشان خواهد گفت .”و هر کس از کلامش اطاعت نکند من از وی انتقام خواهم گرفت” ( تثنیه ۱۵:۱۸-۱۸)در اینکه مصداق این بشارت چه شخصیتی است بحث های فراوانی صورت گرفتهمسلمانان مدعی هستند که تنها مصداق کامل این بشارت پیامبر گرامی اسلام میباشد و مسیحیان نیز میگویند مصداق این بشارت حضرت عیسی میباشددر این جستار به این موضوع میپردازیم که چه شخصیتی میتواند مصداق کامل این بشارت باشدبا توجه به قرائن تاریخی دو شخصیت بیشتر نمیتوانند مصداق این بشارت باشند و یا باید سخن مسلمانان صحیح باشد و حضرت محمد (ص) منظور بشارت باشد و یا ادعای مسیحیان صحیح استبرای آنکه بهتر بتوانیم این بشارت را تطبیق دهیم لازم است به خود ایه رجوع کنیم و در آن دقت کنیم .و ببینیم خصوصیاتی که این ایه برای آن نبی معرفی میکند چیست ؟در آیه سه خصوصیت برای این نبی که حضرت موسی آمدنش را نوید داده ذکر شده استاین نبی از میان برادران بنی اسرائیل است نه خود بنی اسرائیل ۲۴در تثنیه ۱۸:۱۸ میفرمایدنبی ای را برای ایشان از میان برادران ایشان (بنی اسرائیل)و دقت به این نکته ضروری است که تمامی بنی اسرائیل در آن هنگام در صحرا بودند و هنوز بنی اسرائیل به ارض موعود نرسیده بودند و قومی صحرا گرد بودند که گرداگرد حضرت موسی بودند تا ایشان وفات یافت و هنگامی که ایشان داشتند این نوید را میدادند همه بنی اسرائیل گرداگرد وی حاضر بودند و خطاب حضرت موسی شامل تمامی اسباط دوازده گانه بنی اسرائیل میشود که خداوند به من نوید داده نبی ای از میان برادران شما برخواهد خواست و مشخص است وقتی بنا است نبی از برادران بنی اسرائیل باشد دیگر نمیتواند از خود بنی اسرائیل باشد و حضرت عیسی علیه السلام یک پیامبر بنی اسرائیلی بوده و تنها پیامبر گرامی اسلام است که از میان برادران بنی اسرائیل (بنی اسماعیل) ظهور نموده استحال باید دید که برادران بنی اسرائیل چه کسانی هستند می دانیم که اسرائیل لقب یعقوب است و یعقوب فرزند اسحاق است و اسحاق و اسماعیل نیز برادر یکدیگرند پس بدون شک مراد از برادران بنی اسرائیل همان فرزندان اسماعیل هستند. البته این مطلب تازگی ندارد چرا که در سفر تکوین آمده است:و نصیب او (اسماعیل) در مقابل همه برادران افتاد . که مراد از برادران اسماعیل همان بنی اسرائیل هستند.۲۵نکته: ممکن است به نظر برسد مراد از برادران بنی اسرائیل فرزندان عیسو باشند اما این مطلب صحیح نیست زیرا عیسو از برکت محروم شد۲۶ پس مراد فرزندان اسما عیل خواهند بود که خداوند اورا هم مشمول برکت خود قرار داده بود و البته استعمال برادران در این موارد تازگی ندارد مثل ۲۷که بنو عیسو برادران اسماعیل دانسته شده اند و صرف نظر از این مطلب می دانیم که در میان تمام برادران بنی اسرائیل کسی جز محمد بر نخواسته است.۲۸در بشارت حضرت موسی امده است که این نبی مثل موسی است (نبی ای مثل من ) و ما در جدول زیر بارز ترین خصوصیات حضرت موسی را مینویسیم و سپس با خصوصیات دو پیامبر دیگر مقایسه میکنیم تا بهتر بتوانیم تشخیص دهیم کدام پیامبر مثل حضرت موسی است و چون در این بحث میخواهیم با دوستان مسیحی گفتگو کنیم ما خصویات حضرت موسی همانطور که یهودیان و مسیحیان به آن اعتقاد دارند ذکر میکنیم و خصوصیات عیسی مسیح را طبق اعتقاد خود مسیحیان و خصوصیات پیامبر اسلام را نیز طبق اعتقاد مسلمانان می اوریم با یک مقایسه اجمالی خواهیم یافت که بین حضرت عیسی و حضرت موسی شباهت ملموسی وجود ندارد و در عوض حضرت موسی بیشترین شباهت را با پیامبر گرامی اسلام دارددر جدول زیر شباهتها و تفاوتهای این پیامبران راطبق اعتقاد پیروانشان بر می شمریمحضرت موسی (ع) حضرت عیسی (ع) حضرت محمد (ع)پیامبر و بنده خدا خدا و فرزند خدا پیامبر و بنده خداصاحب شریعت فاقد شریعت صاحب شریعتدر بستر از دنیا رفت مصلوب شد در بستر از دنیا رفتمطاع و سید قوم بود خار و حقیر مطاع و سیدشمشیر به دست گرفت شمشیر به دست نگرفت شمشیر به دست گرفتدر ادامه ایه آمده است و کسی که کلام او را نپذیرد من از او انتقام خواهم گرفت بدون شک مراد خداوند از این انتقام عذاب اخروی مسئله برای این پیامبر نیست و در مورد تمام پیامبران وجود دارد و حال آنکه از ظاهر عبارت بر می آید که این ویژگی به عنوان خصوصیتی بارز برای این پیامبر است .در نتیجه مراد از انتقام همین انتقام دنیوی است و اشاره به این نکته دارد که پیامبر مذکور مأمور به جهاد خواهد بود و خداوند او را یاری خواهد نمود و از مخالفین وی انتقام می گیرد .پراکلیتوس (ستوده و حمد شده) میایدیکی از بشارت هایی که زیاد مطرح میشود آیاتی است در انجیل یوحنا که حضرت عیسی علیه السلام در واپسین روز های زندگی خود به حواریون مژده آمدن یک تسلی دهنده یا پاراکلیتوس را داده است و چند بار این مساله را به حواریون گوشزد نموده است که منتظر آمدن این شخصیت باشیدسخنان زیادی در باره این آیات گفته شده و کتاب های زیادی در این باره نوشتند ما در این جستار در صدد ارائه گزارشی از تحقیقات انجام شده در باره این آیات هستیم و میخواهیم با دیدی باز به بررسی آنها بپردازیم ابتدا با یکدیگر مروری بر آیات می اندازیم” اگر مرا دوست دارید احکام مرا نگاه دارید و من از پدر سؤال می کنم و تسلی دهنده دیگر به شما عطا خواهد کرد تا همیشه با شما بماند یعنی روح راستی که جهان نمی تواند او را قبول کند چون او را نمی بیند و نمی شناسد اما شما اورا میبینید و می شناسید زیرا که با شما می ماند و در شما خواهد بود” ۲۹من از پدر سؤال مى‏کنم و او تسلى‏دهنده دیگرى به شما اعطا خواهد کرد… .” ۳۰″و لکن چون تسلى‏دهنده که او را از جانب پدر نزد شما مى‏فرستم، آید… او بر من شهادت خواهد داد.” ۳۱″و من به شما راست مى‏گویم که رفتن من براى شما مفید است; زیرا اگر نروم تسلى‏دهنده نزد شما نخواهد آمد، اما اگر بروم او را نزد شما مى‏فرستم.” ۳۲در چند مورد همین بشارت به ظهور تسلی دهنده در کلام حضرت عیسی (ع) تکرار شده است.۳۳مسیحیان معتقدند که مقصود از تسلى‏دهنده “روح‏القدس‏” است که پنجاه روز پس از عروج حضرت عیسى‏علیه السلام نزد حواریون آمد و آنان را تقویت روحى کرد، به شرحى که در آغاز کتاب اعمال رسولان آمده است.۳۴ ولى بسیاری از محققین مسلمان اعتقاد دارند که شواهد و قراینی وجود دارد که تسلى‏دهنده مورد نظر نمى‏تواند روح‏القدس مورد نظر مسیحیان باشد.اما این مطلب نیاز به بررسی بیشتری دارد . قبل از توضیح و تفصیل این مطلب لازم است به نکته ای اشاره کنیم:می دانیم که حضرت عیسی به زبان آرامی صحبت می کرده است و انجیل یوحنا هم به زبان یونانی نوشته شده است پس بدون شک آنچه را که امروز در انجیل یوحنا می بینیم ترجمه کلمات آن حضرت از زبان آرامی به زبان یونانی است و ما دقیقاً نمی دانیم آن حضرت چه کلمه ای را به زبان آورده است. با توجه به این مطلب می گوییم کلمه یونانی موجود در انجیل یوحنا کلمه پاراقلیط paraclete است که عموم مفسرین آن را به تسلی دهنده ترجمه کرده اند. مسلمانان نیز در مقابل معتقدند که کلمه پاراقلیط یا پاراقلیطوس در اصل پریقلیطوس بوده که پریقلیطوس به معنی احمد و محمد در زبان عربی است .این احتمال زمانی قوت می یابد که ما با مراجعه به نسخه های زبان آرامی میبینیم وقتی خواستند این کلمه را به آرامی ترجمه کنند ازکلمات مَحمِدَه و حَمیدَه استفاده شده که عیناً معادل احمد و محمد در زبان عربی و واژه پریقلیط در زبان یونانی است۳۵صرف نظر از آنچه گفته شد تطبیق پاراقلیطوس بر روح القدس صحیح نیست و فقراتی از همین انجیل و آیات مربوطه به فارقلیط با روح القدس همخوانی ندارد :در این آیات ۳۶خبر از آمدن کسی می دهد که رفتن مسیح در مقابل آمدن او سودمند و مفید است آیا به اعتقاد مسیحیان روح القدس آنچنان دارای اهمیت است و آنقدر مفید است که آمدن او ازفقدان مسیح سودمندتر است.در این آیات آمدن فارقلیط را مشروط به رفتن مسیح نموده و حال آنکه روح القدس همواره همراه حضرت عیسی (ع) بوده و آمدن او متوقف بر رفتن حضرت مسیح نبودهدر عهد جدید بار ها میخوانیم که روح‏القدس همراه آن حضرت و آن حضرت در معیت روح‏القدس بود. حضرت یحیى‏علیه السلام شهادت داده‏اند که حضرت عیسى‏علیه السلام همراه با روح‏القدس بوده است:”پس یحیى شهادت داده، گفت: روح را دیدم که مثل کبوترى از آسمان نازل شده، بر او قرار گرفت.”۳۷بر مادر حضرت عیسى، حضرت مریم‏علیه السلام، نیز روح‏القدس وارد شده بود. ۳۸علاوه بر آن، خود حضرت یحیى‏علیه السلام، که با تفاوت شش ماه ۳۹ هم‏سن حضرت عیسى‏علیه السلام بود،”در شکم مادر پر از روح القدس بود.” ۴۰همچنین پدر بزرگوارش، حضرت زکریاعلیه السلام، نیز”از روح القدس پر شده بود و نبوت مى‏کرد.” ۴۱بنابراین، تسلى‏دهنده مورد نظر ، باید غیر از روح‏القدس مصطلح باشد; زیرا حضرت عیسى‏علیه السلام فرمودند:”تا من نروم تسلى‏دهنده نزد شما نخواهد آمد، اما اگر بروم او را نزد شما مى‏فرستم.” ۴۲بعضى همانند نویسنده قاموس کتاب مقدس پذیرفته‏اند که روح‏القدس به دو معناست.یکی به معنای روح القدس که همان شخص سوم تثلیث است و دیگری به معنای روح قدسی۴۳ بنابراین، واضح است که در اینجا روح قدسى مطرح است، نه روح‏القدس مصطلح و آن کاملا با پیامبر اکرم‏صلى الله علیه وآله قابل تطبیق است.حضرت عیسی در مورد فارقلیط فرموده که او عالمیان را توبیخ می کند( یوحنا ۸:۱۶) که این شاهدی بر ادعای محققین مسلمان است و بدون شک روح القدس هیچگاه و به اعتقاد هیچکس مردم را توبیخ نکرده و اصولا کار روح القدس داوری نیست بر خلاف پیامبر اسلام (ص) که یهودیان را به خاطر ایمان نیاوردن به عیسی توبیخ و سرزنش نمود.در مورد فارقلیط آمده است که وی جهانیان را به گناه و صدق و انصاف ملزم خواهد ساخت، آیا روح القدس به عقیده خود مسیحیان چنین کاری انجام می دهد ، روح القدس که ظهور وتجلی او فقط برای گروهی خاص اتفاق افتاده است ۴۴ در حالی که این خصوصیت بر پیامبر اسلام قابل تطبیق است”او از طرف خود سخن نخواهد گفت، بلکه آنچه شنیده است‏ سخن خواهد گفت.” حضرت عیسى‏علیه السلام نیز همانند انبیاى سلف‏علیهم السلام مى‏فرمایند: آن روح راستى که پس از من خواهد آمد از پیش خود سخن نمى‏گوید، بلکه از آنچه که شنیده است‏سخن خواهد گفت. و اگر بخواهیم منظور ایه را همانطور که مسیحیان میگویند روح القدس بدانیم معنای ایه مشکل میشود چون روح القدس طبق اعتقاد مسیحیان خدا است و چگونه خدا نمیتواند از نزد خودش سخن بگوید و باید به آنچه شنیده سخن بگوید در حالی که در سراسر قرآن کریم یک اظهار نظر و تفسیر و حتى یک کلمه و اشاره از خود پیامبر اکرم‏صلى الله علیه وآله یا از یاران صدیق و مؤمن او دیده نمى‏شود. و در آن تصریح شده که( ما ینطق عن الهوی ان هی الا وحی یوحی ) قرآن کریم سراسر وحى و کلام خداست و پیامبر اکرم‏صلى الله علیه وآله کلام خداى تبارک و تعالى را آنچنان که جبرئیل امین بر او فرومى‏خواند و او مى‏شنید، بر زبان مى‏آورد و بر جهانیان آشکار مى‏ساخت. کلمات، جملات و تعالیم خود آن حضرت، على‏رغم ارزش قدسى‏اش، کلام خدا محسوب نمى‏شود و تحت مقوله جداگانه‏اى به نام احادیث گردآورى شده‏اند.از آنچه که گفتیم مطالب نویسندگان مسلمان بود که معتقدند فارقلیط را نمی توان با روح القدس تطبیق داد . وجود کسانی که ادعا کرده اند فارقلیط موعود هستند همچون منتس و مانی مدعی بودند که فارقلیط در ایه ایشان هستند ۴۵ و تبعیت بسیاری از مسیحیان از این مدعیان خود بهترین شاهد بر این نکته است که مسیحیان منتظر ظهور فارقلیط بوده اند.۴۶برخی از مسیحیان اشکالاتی را وارد کرده و گفته اند این بشارت با پیامبر اسلام سازگاری ندارد ما به طور مختصر برخی از این اشکالات را مطرح و پاسخ آن را به صورت مجمل می آوریم ، که علاقه مندان می توانند جهت مطالعه بیشتر در این زمینه به کتب مربوطه مراجعه کنند.اشکال اول: در این آیه خطاب به حواریون گفته شده است شما فارقلیط را می بینید و حال آنکه حواریون هرگز پیامبر اسلام را ندیدند:جوابی که نویسندگان مسلمان به این اشکال دادند این است که : لازم نیست که همیشه مخاطبین و شنوندگان مقصود باشند. چنانکه مسیح به سران کهنه گفت : و نیز شما را می گویم که بعد از این پسر انسان را خواهید دید که بر یمین قدرت نشسته برابرهای آسمانی می آید .آیا آنها حضرت عیسی را دیدند تاکنون نزدیک به دوهزار سال از آن وقایع می گذرد و هنوز هم خبری از بازگشت دوباره عیسی نیست .اشکال دوم : در متن آیه آمده که جهان نمی تواند او را قبول کند زیرا که او را نمی بیند و نمی شناسد اما شما او را می شناسید.جواب: این مسئله در مورد روح القدس به مراتب مشکلتر است زیرا روح القدس به اعتقاد مسیحیان خداست و بدون شک شناخت مردم از خداوند به مراتب بیشتر از شناخت آنها نسبت به پیامبر اسلام است بدون مراد از ندیدن و نشناختن آنست که ایشان نمی توانند که عظمت و حقیقت او را درک کنند .البته این مسئله تازگی ندارد و در مورد ضرت عیسی نیز آمده است که کسی پسر انسان را نمی شناسد (یوحنا ۱۹:۸ و متی ۴۷:۱۱ ) در متی ۱۳:۱۳ آمده است : نگرانند و نمی بینند و شنوا هستند و نمی شنوند .اشکال سوم : در ادامه آیات روح فوق اشاره شده که یعنی روح القدس و وقتی این عبارت را به کار میبرد واضح است که منظور از این تسلی دهنده روح القدس هستجواب : چنانکه توضیح دادیم علاوه بر ادله ای که نشان میدهد مشخصاتی که برای تسلی دهنده در آیات تعریف شده با مشخصات روح القدس سازگاری ندارد به علاوه در قاموس کتاب مقدس نیز برای روح القدس دو معنا ذکر کرده که یکی به معنای روح قدسی است ۴۷که میتواند شامل پیامبر اسلام هم باشد و دیگری به معنای روح القدس یکی از اقانیم سه گانه تثلیث و با توجه به مستنداتی که از همان انجیل ذکر کردیم با توجه به خصوصیاتی که حضرت عیسی از پاراکلیتوس میدهد قابل تطبیق بر روح القدس نمیباشدجزیره ها منتظر شریعت او خواهند بود و اهل قیدار آواز بلند میکنددر کتاب مقدس در باره اقوام عرب و نسل اسماعیل تعابیر جالبی وجود دارد و وقتی یک خواننده این تعابیر را در کنار هم میگذارد چیزی جز نوید به آمدن پیامبری صاحب شریعت و اقتدار از میان اولاد اسماعیل در نمی یابد ما در این جستار چند قسمت از این تعابیر را در کنار هم میگذاریم و سپس یک تحلیل مختصری از این بشارتها خواهیم داشتدر کتاب اشعیا در باره قوم عرب میخوانیماینک بندهمن که او را دستگیری نمودم و برگزیده من که جانم از او خشنود است من روح خود را بر او می نهم تا انصاف را برای امتها صادر سازد او فریاد نخواهد زد و آواز خود را بلند نخواهد نمود …..و جزیره ها منتظر شریعت او باشند …..من که یهوه هستم تو را به عدالت خوانده ام و دست تو را گرفته تو را نگاه خواهم داشت و تو را عهد قوم و نور امتها خواهم گردانید….من یهوه هستم و اسم من همین است و جلال خود را به کسی دیگر و ستایش خویش را به بتهای تراشیده نخواهم داد ……صحرا و شهر هایش و قریه هائی که اهل قیدار د ر آنها ساکن باشند آواز خود را بلند نمایند …..خداوند مثل جبار بیرون می آید و مانند مرد جنگی غیرت خویش را بر می انگیزاند ….و بر دشمنان خویش غلبه خواهند نمود …آنانیکه بر بتهای تراشیده اعتماد دارند و به اصنام ریخته شده میگویند که خدایان ما شمائید به عقب بر گردانیده بسیار خجل خواهند شد (اشعیاء باب ۴۲)جدای از صفات و خصوصیات فراوانی که در این باب آمده و همگی قابل تطبیق بر پیامبر اکرم است چند ویژگی نیز ذکر شده که برخی از آنها مختص پیامبر است و برخی نیز اگر چه در پیامبران دیگر وجود داشته اما در هیچیک از پیامبران مورد ادعای یهودیان و مسیحیان بطور کامل جمع نشده است . برخی از این صفات و ویژگیها عبارتند از:۱. آن بزرگوار پسندیده و برگزیده خداست و می دانیم که از مشهور ترین القاب پیامبر مصطفی است . که دقیقاً به معنی برگزیده می باشد .۲. صاحب شریعت است و شریعت او هم جهانی است و مخصوص به گروه خاصی نیست پس مراد نمی تواند حضرت موسی باشد زیرا به اعتقاد یهودیان اگر چه دیگران هم می توانند یهودی شوند اما این دین موهبت خاص برای بنی اسرائیل است و لذا می بینیم که یهودیان به هیچ عنوان در صدد تبلیغ دین خود نیستند و شریعت موسی نیز فراگیر و عالمگیر نبوده و نیست .حضرت عیسی نیز بدون شک مصداق این بشارت نخواهد بود زیرا به اعتقاد مسیحیان خود آن حضرت تابع شریعت موسی (ع) بود و گذشته از این اصلاً در دین آن حضرت شریعت وجود ندارد .۳. این پیامبر در میان مشرکین و بت پرستان مبعوث می شود که بنابراین نمی تواند مراد از آن حضرت عیسی باشد.۴. مأمور به جنگ و جهاد است و بر دشمنان خویش نیز غلبه خواهد نمود که این خصوصیات نیز در حضرت عیسی نیز منتفی است و آن حضرت نه تنها بر دشمنان خویش غالب نشد بلکه مقهور ایشان گردید و در نهایت تاجی از خار بر سرش نهادند مسخره اش نمودند و او را به صلیب کشیدند.۵. شادی و خوشحالی را برای اهل قیدار می داند .حال باید بدانیم که قیدار کیست و اهل قیدارچه کسانی هستند .قیدار فرزند دوم حضرت اسماعیل بود (تکوین ۲۵:۱۳) و کشور آنها قیدار خوانده شده (اشعیاء ۱۶:۲۱) و پیامبر اکرم نیز از فرزندان قیداربن اسماعیل است . در کتاب مقدس چاپ لبنان ۱۹۹۳ میلادی در پاورقی اشاره می کند که قیدار از قبایل عرب است و در پاورقی مربوط به اشعیاء ۱۶:۲۶ نیز آمده که قیدار قبیله ای است در شمال جزیره العرباز آنچه گفتیم به روشنی می توان در یافت که بشارت مذکور فقط و فقط بر پیامبر اسلام مطابقت دارد و بر هیچکدام از پیامبران بنی اسرائیل و به خصوص حضرت مسیح صادق نیست و لازم به ذکر است که در فقرات متعددی از کتاب مقدس بر ظهور پیامبری از میان عربها اشاره شده است که برخی از آنها بسیار واضح است مثل همین بشارت و مراد برخی نیز به کمک سایر بشارتها روشن می شود در این قسمت به برخی از این بشارتها اشاره می کنیم.ای عاقرهکه نزائیده ای بسرا، ای که درد زه نکشیده ای به آواز بلند ترنم نما و فریاد بر آور زیرا خداوند می گوید پسران زن بی کس از پسران زن منکوحه زیاده اند …. زیرا که به طرف راست و چپ منتشر خواهی شد و ذریت تو امتها را تصرف خواهند نمود …. هر آینه کوهها زایل خواهد شد تلها متحرک خواهد گردید لیکن احسان من از تو زایل نخواهد شد و عهد سلامتی من متحرک نخواهد گردید( اشعیاء باب ۵۴)در این آیات به سرزمین نازا بشارت میدهد و مراد از سرزمین نازا مکه است زیرا هیچ پیامبری بعد از اسماعیل از مکه مبعوث نشده است و مراد از فرزندان زن بی کس نیز فرزندان هاجر هستند که تنها و غریب و در بیابان بود .البته در کمال تعجب می بینیم که در برخی از چاپهای کتاب مقدس مراد از نازا را اورشلیم دانسته اند و این بسیار عجیب است که اورشلیم که سرزمین بنی اسرائیل و پیامبران الهی است چگونه بر آن نازا اطلاق می شود . نکته دیگر اینکه در این آیات اشاره می کند که این سرزمین همیشه در امنیت و سلامتی خواهد بود که به وضوح بر حرم امن الهی یعنی مکه قابل تطبیق است اما تطبیق این بشارت بر اورشلیم که از گذشته همیشه شاهد جنگها و خونریزیها بوده است چگونه تطبیق می شود برای ما روشن نیستو یا در جای دیگر آمده است :آنانیکه مرا طلب ننموده اند مرا جستند و آنانیکه مرا نطلبیدند مرا یافتند و به قومیکه به اسم من نامیده نشدند گفتم لبیک لبیک تمامی روزها دستهای خود را بسوی قوم متمردیکه موافق خیالات خود به راه نا پسندیده سلوک می نمودند دراز کردم. قومیکه پیش رویم غضب مرا همیشه به هیجان می آورند که در با غات قربانی می گذارنند و بر آجرها بخور می سازند …گوشت خنزیر می خورند و خورش نجاسات در ظروف ایشان استمراد از کسانی که مرا طلب ننمودند اقوامی هستند که خدا پرست نبودند و یک باره خدا را شناختند و او را طلب کردند و این خصوصیت با قوم عرب قابل تطبیق است ایشان تا قبل از ظهور پیامبر اسلام به کلی از معرفت ذات و شرایع الهی بی خبر بودند و از خدا طلب معرفت و شریعت نکرده بودند و مراد از آیا ت بعدی هم به وضوح یهودیان و مسیحیان هستند .این توبیخ و وعده خداوند بر تنبیه بنی اسرائیل در سفر تثنیه ۲۱:۳۲ نیز بیان شده است:ایشان مرا به آنچه خدا نیت به غیرت آوردند و به اباطیل خود مرا خشمناک گردانیدند و من ایشان را به آنچه قوم نیست به غیرت خواهم آورد و به امت جاهل آن را خشمناک خواهم ساخت .پولس نیز در رساله خویش به رومیان همین مطلب را باز گو میکندو می گویم آیا اسرائیل ندانسته اند اول موسی می گوید من شما را به غیرت می آورم به آنکه امتی نیست و بر قوم بی فهم شما را خشمگین خواهم ساخت و اشعیاء نیز جرات کرده می گوید آنانیکه طالب من نبودند مرا یافتند و به کسانیکه مرا نطلبیدند ظاهر گردیدم اما در حق اسرائیل می گوید تمامی روز دستهای خود را دراز کردم به سوی قومی نامطیع و مخالفو در همان رساله ۱۱:۱۱ میگوید : بلکه از لغزش ایشان نجات به امتها رسید تا در ایشان غیرت پدید آورد.و وقتی این تعابیر در کنار هم گذاشته میشود همه و همه ما را به یک نتیجه واحد میرساند که خداوند بنا داشته از میان قوم عرب و اولا اسماعیل و سرزمین مکه پیامبری بزرگ برگزیند که از این پیامبر با تعابیر مختلف در کتاب مقدس یاد شده و فراموش نکنیم که مسیحیان تعابیر بسیار دور تری در عهد عتیق را بشارت مسیح تاویل میکنند و با این وجود تاویل این عبارات برای پیامبری از نسل اسماعیل و از میان عرب ها چندان دور نیستالاغ سواری و شتر سواری می ایندیکی از بشار تهایی که در باره پیامبر اسلام در کتب مربوطه مطرح میشود بشارت ذیل است در این سخن اشعیا نبی وحی از بیابان می آید و بر شتر سوار و الاغ سواری مینشیند ولی در ترجمه مختصر تغییر کرده استدقت کنید :وحی در باره بیابان بحر چنانکه گردباد از جنوب می آید این نیز از بیابان زمین هولناک می آید….. و چون فوج سواران جفت جفت و فوج الاغان و فوج شتران را ببیند …… و اینک فوج مردان و سواران جفت جفت می آیند و او مزید کرده (اشعیاء ۱:۲۱)اگر چه در نگاه اولیه این عبارت را از بشارت به پیامبر اسلام خالی است اما وقتی به نسخه های اصلی کتاب مقدس مراجعه میکنیم با بررسی در می یابیم که متن فارسی تحریف یافته مثلا در متن عبری و متن عربی چاپ روم ۱۶۷۱.م که در سال ۱۸۷۵.م تجدید چاپ شده است به جای عبارت فوج الاغان و فوج شتران عبارت ، راکب حمار و راکب جمل به کار رفته است که بدون شک راکب حمار اشاره به حضرت عیسی است و در اناجیل مکتوب است که حضرت عیسی (ع) سوار بر الاغ وارد اورشلیم شد و این کار وی اشاره به بشارتی در عهد عتیق نسبت به مسیح داشت و راکب جمل نیز پیامبر اسلام است.۴۸علاقه مندان به مطالعه و تحقیق بیشتر میتوانند به کتابهایی که در این زمینه تا لیف شده است مراجعه کنند برخی از این منابع عبارتند از :۱- بشارتهای کتاب مقدس، تامر میر مصطفی، ترجمه: بزرگ‎کیا۲- بشارات عهدین، محمد صادقی‏3- اظهار الحق، رحمه الله بن خلیل الرحمن الهندی۴- غصن الرب فی سفر إشعیاء النبی، أحمد أحمد علی السقا۵- تباشیر الإنجیل و التورات بإسلام و رسوله محمد، نصر الله عبد الرحمن ابوطالب۶- محمد در تورات و انجیل، پروفسور عبد الأحد داود، ترجمه‏ی فضل‏الله نیک‏آیین۷- أنیس الأعلام، ج۵ ، شیخ محمد صادق فخرالإسلام۸- البشارات العجاب فی صحف أهل الکتاب، صلاح صالح الراشد۹- رسول الإسلام فی الکتب السماویه، الدکتور محمد الصادقی۱۰- معرکه هرمجدون و نزول عیسی و المهدی المنتظر، أحمد حجازی السقا۱۱- پیامبر موعود در تورات و انجیل، محمد رسول دریابی۱۲- معرکه هرمجدون و تأسیس مملکه الرب، کارلوتا جیزن، ترجمه: أحمدعلی أحمدعلی۱۳- أهل البیت فی الکتاب المقدس، کاظم النصیری الواسطی۱۴- محمد فی التورات و الإنجیل و القرآن، إبراهیم خلیل أحمد۱۵- ماذا یقول الکتاب المقدس عن محمد، إبراهیم خلیل أحمد۱۶- البشاره بنبی الإسلام فی التورات و الإنجیل، الدکتور أحمد حجازی السقا۱۷- الدلیل من الأناجیل علی أن النصاری الیوم یعرفون محمدا کما یعرفون أبنائهم، محمود بن عبدالرزاق۱۸- محمد نبی الإسلام فی التورات و الإنجیل و القرآن، محمد عزت الطهطاویپایانپاورقی: ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ۱ . ( بقره ۱۴۶ و انعام ۲۰)۲ . ( فتح۲۹ )۳ . (صف۶).۴ . ( اعراف ۱۵۷)۵ . ( تثنیه ۲۱:۱۸-۲۲)۵۶ . (ارمیا ۹:۲۸)ترجمه تفسیری۷ . (تثنیه ۲۰:۱۸)۸ . یو حنا( ۱۹:۱- ۲۳ )۹ . ترجمه تفسیری۱۰ . یو حنا (۲۳:۱ )۱۱ . اشعیاء ( ۱۴:۷ )۱۲ . درمتی(۲۵:۱ )۱۳ . لوقا( ۳۰:۱و ۳۱ )۱۴ . (لوقا۲۱:۲)۱۵ . اشعیاء( ۱:۷ – ۱۶) :۱۶ . اظهار الحق ، الباب الاول ، الفصل الثالث. القسم الثانی۱۷ . (۲۲:۱ و ۲۳)۱۸ . یوحنا، ۷:۴۰ – ۴۳۱۹ . یوحنا، ۱:۱۹ – ۲۷۲۰ . در اسرائیل سه دادگاه وجود داشت که مهمترین آن دادگاه سنهدرین کبیر بود. اعضاى آن هم وظیفه قضاوت را به عهده داشتند و هم وظیفه هئیت منصفه را، این دادگاه مسئولیت‏هاى سنگینى داشت. پیغمبر دروغین و کاهن اعظم را تنها در این دادگاه مى‏توانستند محاکم کنند. ر.ک. به: گنجینه‏اى از تلمود ص ۳۰۲.۲۱ . کتاب دوم پادشاهان، ۲:۱۱۲۲ . یوحنا، ۶:۱۰ – ۱۴۲۳ . ویل دورانت، همان، ج ۳، ص ۷۰۹ / همچنینن ر. ک. به: جفرى بارندر، المعتقدات الدینیه لدى الشعوب، ترجمه د. امام عبدالفتاح، کویت، ۱۴۱۳ ، ص ۱۲۹۲۴ . در عبارت اول آمده است ” نبی ای را از میان تو از برادرانت ” اما دردفعهدوم آمده است : ” نبی ای را برای ایشان از میان برادران ایشان “که به نظر ما جمله اول به صورت مجمل است و در ضمن به صورت دقیق هم ذکر نشده و عبارت از میان تو ( و در بعضی از نسخ ازمیان شما) نیز زیادی است و جزو عبارت اصلی نمی باشد.زیرا اولاً: در عبارت حضرت موسی که کلام خداوند را تکرار میکند کلمه از میان شما وجود ندارد و اضافاتی نیز بر جملهاول دارد که بدون شک نمی توان آنها را ساخته حضرت موسی دانست و این از شأن آن جناب به دور است. این آیه در کلام پطرس نیز نقل شده و در آنجا نیز فقط کلمه از برادران شما آمده است(اعمال رسولان ۱۹:۳)۲۵ . سفر پیدایش(۸:۲۵ )۲۶ . (پیدایش باب ۲۷)۲۷ . (تکوین ۱۸:۲۵ و تثنیه ۴:۲و۵)۲۸ . دلیل دیگر آنکه حتی اگر بپذیریم که عبارت از میان شما صحیح باشد باز هم مشکلی پیش نمی آید زیرا استقرار و شوکت و در حقیقت آغاز شیوع اسلام در مدینه بود و اطراف مدینه هم بلاد بنی اسرائیل بود مثل خیبر و بنی قنیقاع و بنی نظیر و پیامبر از میان ایشان بر خواست و از بنی اخوه ایشان بود .نکتهدیگر آنکه : می دانیم که مخاطب حضرت موسی اسباط دوازده گانه بودند.و اگر واقعاًپیامبر مذکور از میان خودایشان باید بر خیزد دیگر قید از میان برادرانشان معنی ندارد و باید فقط می فرمود از میان شما و حال آنکه می بینیم قید از میان برادرانتان ذکر میکند و حتی در مرتبهدوم به همین قیداز میان برادرانتان اکتفا میکند.۲۹ . ( یوحنا ۱۵:۱۴-۱۵)۳۰ . یوحنا، ۱۷:۱۴ و ۱۸۳۱ . یوحنا ۲۶:۱۵ و ۲۷۳۲ . یوحنا، ۷:۱۶ و ۸۳۳ . ر.ک ، یوحنا ۲۶:۱۴ ، ۲۶:۱۵ ، ۷:۱۶-۱۵۳۴ . اعمال رسولان، باب‏هاى ۱ و ۲۳۵ . محمد در تورات و انجیل ، ص ۲۳۹۳۶ . ( یوحنا ۷:۱۶- ۱۱)۳۷ – یوحنا، ۱:۳۷۳۸ . لوقا، ۱:۳۵۳۹ . ر. ک. به: لوقا، ۱:۲۶۴۰ . لوقا ۱:۱۵.۴۱ . لوقا، ۱:۶۷۴۲ . یوحنا، ۱۶:۷۴۳ . قاموس کتاب مقدس ، مستر هاکس ، ذیل واژه روح القدس۴۴ . (اعمال رسولان ۱:۲-۴)۴۵ . ویل دورانت، تاریخ تمدن، ج ۳، ص ۷۰۸۴۶ . انیس الاعلام، ج ۵، ص ۱۴۹، بشارتهای اسلام در عهدین ، بشارت ۲۱۴۷ . مستر هاکس، قاموس کتاب مقدس ، مدخل روح القدس۴۸ . مسیحیت شناسی مقایسه ای ، بشارات ص ۲۲۰

 

بازدیدها: ۰

نویسنده

https://shiastudies.com/fa/?p=2217

مطالب مرتبط

هیچ نظری وجود ندارد