از پیامبر(ص) درباره ابعاد شخصیت حضرت زهرا(س) مطالب فراوانی نقل شده است.
فاطمه(س) دخت پیغمبر اکرم(ص) در بین زنان عالم، معروف ترین و محبوب ترین چهره دینی، اخلاقی، ایمانی، علمی، ادبی و معنوی به شمار می آید. جاذبیت حضرت فاطمه(س) قلمروی بس وسیع دارد که پیش از زندگی او در این جهان شروع می شود و تا مرز ابدیت امتداد می یابد.
حضرت زهرا (س) در عمر کوتاه ولی پر برکت خود، عالی ترین درسهای زندگی را به انسانها آموخت و بهترین سرمشق و نمونه برای زنان جهان گردید.
فاطمه(س) در دوران زندگی بانویی از هر جهت نمونه و کامل بود. او دختری نمونه برای پدرش پیامبر(ص)، و همسری نمونه برای علی(ع) و مادری نمونه برای فرزندانش بود و بالأخره در تمام ابعاد وجود، زن نمونه ای برای عالم بشریت به شمار می آمد.
فاطمه(س) در زندگی خصوصی خویش، نمونه ای در حیا، عفاف، پاکدامنی، مهر، عاطفه، معرفت، ایمان و… بود و در زندگی اجتماعی نیز نمونه و الگویی از شهامت، شجاعت، فداکاری در راه حق و عدالت خواهی محسوب می شد و عاقبت در این راه به شهادت رسید.
حضرت زهرا(س) در صفات و روحیات گوی سبقت از مردان بزرگ ربوده و با کامل ترین مردان جهان یعنی علی(ع) همدوش و همسر گشته بود.
فاطمه زهرا(س) از اصحاب کسا و یاران مباهله است و از کسانی است که در سخت ترین اوقات با پیغمبر(ص) هجرت کرد و نیز از آنهاست که آیه تطهیر در شأنشان نازل شده و خدا به صِدقشان گواهی داده است. فاطمه(س) مادر ائمه(ع) است و در بقای ذریه پیغمبر تا روز قیامت از برکت وجود اوست و او بانوی همه بانوان جهان است. چون فاطمه(س) بر پیغمبر(ص) وارد می شد، آن حضرت در مقابل او می ایستاد و دستش را می بوسید و او را به جای خود می نشانید و می گفت:
من هرگاه به بوی بهشت اشتیاق پیدا می کنم، زهرا(ع) را می بویم.
پیغمبر(ص) می گفت:
فاطمه پاره تن من است. هر که او را شاد سازد، مرا شاد ساخته و هر که او را اندوهناک کند، مرا اندوهناک کرده است. فاطمه از همه مردم پیش من عزیزتر است.
همه اینها برای شخصیت زهرا (س) یعنی برای صفاتی بود که فاطمه زهرا(س) داشت ؛ زیرا قیمت هر کس به صفات و روحیات اوست. زهرا در علو صفات به حدی بود که پیامبر گرامی(ص) او را مادر (ام ابیها) می نامید. و می گفت:
زهرا(س) به صورت آدمی است و به معنا از حوریان بهشتی است. زهرا روحی است که میان دو پهلوی من است.
انسیه حورا سبب اصل اِقامت
اصلی که ببالید بدو نخل امامت
نخلی که ز تولید قدش زاد قیامت
گنجینه عرفان گهر بحر کرامت
در باغ نبی طوبی افراخته قامت
در ساحت بستان ولی سرو لب جو
* * *
مرآت خدا عالمه نکته توحید
کش خیمه عصمت زده بر عرصه تجرید
آن جلوه که بالذات برون است ز تحدید
مولد محمد که بدان نادره تأیید
* * *
ای زاده انسان که به خوبیت مَلک نیست
از عشق تو برپاست به کونین هیاهو
* * *
من با تو به توحید دلی یکدله دارم
از عشق تو برگردن جان سلسله دارم
من قطره که از بحر فزون حوصله دارم
از بحر عنایات تو چشم صله دارم
* * *
ای پای تو پهلو زده خورشید سما را
بر فرق من خسته بسایان کف پا را
در هر صفتی اعظم اسمای الهی
اندر فلک قدرت نبود چو تو ماهی
عالم همگی بنده شرمنده تو شاهی
محتاج توایم از ره الطاف نگاهی
«فاطمه(ع) پاره تن پیغمبر(ص)»
پیامبر گرامی فاطمه(س) را بسیار دوست می داشت و به او احترام می نمود و از هر فرصت در معرفی این بانوی نمونه و عصاره هستی استفاده می کرد و حقایق و معارفی را در عظمت شخصیت فاطمه زهرا(س) مطرح می نمود. یکی از احادیثی که پیامبر گرامی (ص) درباره فاطمه(س) فرموده اند این حدیث است: «فاطمه پاره تن من است…»
از طریق این حدیث بسیاری از فضایل و مناقب حضرت زهرا(س) مانند عصمت را می توان اثبات نمود.۱ ما در اینجا به طور خلاصه مطالبی را درباره این حدیث شریف در چند قسمت مطرح می نماییم.
متن حدیث
پیامبر(ص) فرموده است:
فاطمه بضعه منّی من سرّها فقد سرّنی و من سأها فقد سأنی، فاطمه اعزّ البریّه علیّ؛۲
فاطمه پاره تن من است. هر که او را شاد سازد، مرا شاد ساخته و هر که او را اندوهناک کند، مرا اندوهناک کرده است. فاطمه از همه مردم پیش من عزیزتر است.
روش بزرگان درباره یک حدیث این است که نخست از سند و سپس از دلالت آن بحث می کنند. ما هم در اینجا به طور اختصار نکاتی را به این شیوه درباره این روایت شریف بیان می کنیم.
بررسی سند
این حدیث در بین علمای شیعه و سنی، مشهور و معروف، بلکه متواتر معنوی۳ است و نیاز به بحث و تحقیق بیشتر ندارد. کسانی که می خواهند بیشتر درباره سند این روایت تحقیق کنند، می توانند به الغدیر۴ مراجعه نمایند.
الفاظ، دلالت و متن حدیث
این روایت شریف با الفاظ گوناگون از پیامبر گرامی(ص) نقل شده است.
1 – فاطمه بضعه۵ منّی فمن اغضبها اغضبنی۶.۷
2 – انما فاطمه بضعه منّی یوءذینی ما اذاها.۸
3 – انها بضعه منّی یریبنی ما رابها و یوءذینی ما اذاها.۹
4 – انها بضعه منّی یغضبنی ما یغضبها.۱۰
5 – فاطمه سجّته۱۱ منّی یبسطنی ما یبسطها و یقبضنی ما یقبضها.۱۲
6 – انما فاطمه ابنتی بضعه منّی یوءذینی ما اذاها و ینصبنی ما انصبها.۱۳
7 – انما فاطمه ابنتی بضعه منّی یریبنی ما رابها و یوءذینی ما اذاها.۱۴
8 – فامضغه۱۵ منّی.۱۶
9 – انها فاطمه بضعه منّی.۱۷
10 – إن فاطمه منّی.۱۸
11 – فاطمه بضعه منّی یقضبنی ما یقضبها و یبسطنی ما یبسطها.۱۹
12 – فانما ابنتی بضعه منّی.۲۰
13 – إن فاطمه جُزء منّی.۲۱
14 – انما فاطمه بضعه منّی ما آذاها آذانی و ما رابها رابنی.۲۲
15 – انما فاطمه بضعه منّی یسرّنی ما یسرّها.۲۳
16 – انما فاطمه بضعه منّی یوءذینی ما اذاها و یغضبنی ما اغضبها.۲۴
17 – انما فاطمه بضعه منّی یریبنی ما رابها.۲۵
18 – فاطمه بضعه منّی من آذاها فقد آذانی.۲۶
19 – فهی فاطمه بنت محمد(ص) و هی بضعه منّی و هی قلبی و روحی التی بین جنبی.
فمن آذاها فقد آذانی و من آذانی فقد آذی الله.۲۷
20 – فان فاطمه بضعه منّی یوءلمنی ما یوءلمها و یسرّنی ما یسرّها.۲۸
21 – انما فاطمه حذیه منّی یقضبنی ما یقضبها.۲۹
22 – إن فاطمه بضعه منّی فمن آذاها فقد آذانی و من سرّها فقد سرّنی و من غاظها فقد غاظنی.۳۰
23 – إن فاطمه بضعه منّی و هی نور عینی و ثمره فوءادی یسوءنی ما سائها و یسرّنی ما سرّها.۳۱
24 – انما فاطمه بضعه منّی من آذاها فقد آذانی و من احبّها فقد احبّنی و من سرّها فقد سرّنی.۳۲
25 – إن فاطمه بضعه منّی و انا اکره إن تحزن أو تغضب.۳۳
26 – إن الله یغضب لغضب فاطمه و یرضی لرضاها.۳۴
27 – إن فاطمه بضعه منّی و انا منها فمن آذاها فقد آذانی و من آذانی فقد آذی الله و من آذاها بعد موتی کان کمن آذاها فی حیاتی و من آذاها فی حیاتی کان کمن آذاها بعد موتی.۳۵
28 – رضا فاطمه من رضای و سخطها من سخطی. من أرضاها فقد أرضانی و من سخطها فقد أسخطنی.۳۶
به طور اختصار، مصادر حدیث نبوی «فاطمه بضعه منی» را از کتابهای شیعه و سنی ذکر می کنیم:
مصادر شیعه
1 – الغدیر، ج ۲، ص ۲۷۵، ج ۳، ص ۳۰، ۱۰۹، ج ۷، ص ۱۷۴، ۲۳۱، ج ۹، ص ۳۸۷.
2 – امالی شیخ مفید، ص ۲۶۰.
3 – امالی شیخ طوسی، ص ۲۴.
4 – مناقب شهرآشوب، ج ۳، ص ۱۱۲.
5 – الطرائف ابن طاووس، ص ۳۸۴ ، ۳۸۸.
6 – ذخائر العقبی احمد بن الطبری، ص ۳۷.
7 – النص و الاجتهاد شرف الدین، ص ۸۸ ، ۵۱۳.
8 – مستدرک سفینه البحار، ج ۸ ، ص ۲۳۴.
9 – اضوأ علی الصحیحین، ص ۳۴۵.
10 – علل الشرائع، ج ۱، ص ۱۸۶.
11 – کفایه الاثر، ص ۶۵.
12 – قواعد الاحکام، ج ۱، ص ۱۲۲.
13 – بحارالأنوار، ج ۲۷، ص ۶۲.
مصادر اهل سنت
1 – مسند احمد، ج ۴، ص ۳۲۶.
2 – صحیح بخاری، ج ۴، ص ۲۱۰، ۲۱۲ و ج ۱، ص ۵۳۲.
3 – صحیح مسلم، ج ۷، ص ۱۴۱.
4 – سنن الترمذی، ج ۵، ص ۳۶۰.
5 – المستدرک علی الصحیحین، ج ۳، ص ۱۵۸.
6 – سنن الکبری، ج ۱۰، ص ۲۰۱ ؛ بیهقی، ج ۵، ص ۱۴۷.
7 – المصنف، ج ۷، ص ۳۰۱، عبدالرزاق.
8 – شرح نهج البلاغه لابن أبی الحدید، ج ۴، ص ۶۴، ج ۱۳، ص ۳۶، ج ۱۶، ص ۲۷۳، ۲۷۸.
9 – الجامع الصغیر، ج ۱، ص ۲۰۸.
10 – المناقب خوارزمی، ص ۳۵۳.
11 – سبل الهدی و الرشاد، ج ۱۰، ص ۲۳۷.
12 – سنن الترمذی، ج ۵، ص ۶۹۸، ح ۳۹۶۷.
13 – صفه الصفوه، ج ۲، ص ۱۳.
14 – اسد الغابه، ج ۵، ص ۵۲۱.
15 – تذکره الخواص، ص ۲۷۹.
16 – ذخائر العقبی، ص ۳۷.
17 – حلیه الاولیأ، ج ۲، ص ۴۰.
18 – ینابیع الموده، ج ۲، ص ۵۲، ۵۳، ۹۷.
شأن نزول حدیث
اکنون باید اشاره کنیم که این حدیث از پیامبر گرامی(ص) در چه مناسبتهایی نقل شده است و به طور خلاصه شأن نزول این حدیث در چه مواردی بوده است.
1 – یکی از آن مناسبتها این است که روزی علی(ع) از پیغمبر گرامی(ص) سوءال کرد: چه چیزی برای زنها بهتر است؟ حضرت سکوت نمودند و وقتی فاطمه(س) آمد، از حضرت زهرا(س) سوءال کردند چه چیزی برای زنها بهتر است. حضرت زهرا(س) فرمود: اینکه مردها او را مشاهده نکنند. در این موقع، حضرت پیغمبر(ص) فرمودند: فاطمه بضعه منّی؛۳۷ یعنی فاطمه پاره تن من است.
2 – دومین مورد وقتی بود که ابولبابه برای قبول شدن توبه خود، خود را به ستون بسته بود. پس آیه توبه نازل شد که توبه ابولبابه مقبول است. حضرت زهرا(س) خواستند او را از ستون باز کنند. ابولبابه گفت: من قسم خورده ام که کسی جز رسول خدا(ص) مرا باز نکند.
پس پیغمبر گرامی این جمله را فرمودند: «ان فاطمه بضعه منّی».38
3 – سومین مورد جایی بود که وقتی پیامبر گرامی خواستند فاطمه(س) را معرفی کنند، فرمودند: «هی بضعه منّی». روایت از ابن صباغ مالکی از مجاهد است:
خرج النبی(ص) و هو اخذ بید فاطمه فقال: من عرف هذه فقد عرفها و من لم یعرفها فهی فاطمه بنت محمد و هی بضعه منّی و هی قلبی و روحی التی بین جنبی.۳۹
4 – چهارمین مورد در شب عروسی فاطمه(س) بود که حضرت این جمله را فرمود.
حضرت پیامبر(ص) «به حضرت زهرا» خطاب کرد و فرمود: ای دخترم، علی(ع) خوب شوهری است. با او مخالفت نکن. سپس به علی(ع) خطاب کردند فرمودند: یا علی (ع)، داخل خانه خود شو و با همسرت با مهر و محبت رفتار کن. سپس این جمله را فرمودند: «ان فاطمه بضعه منّی، یوءلمنی ما یوءلمها و یسرّنی ما یسرّها». مناقب خوارزمی، ص ۳۵۳.
5 – پنجمین مورد را اهل سنت ذکر کرده اند: روزی علی(ع) برای خواستگاری دختر ابوجهل پیش او رفت و حضرت پیغمبر(ص) فرمود: «ان فاطمه منّی…». علمای اهل سنت گفته اند: این خبر در باره علی(ع) رسیده است. چون او خواست دختر ابی جهل را به عقد ازدواج گیرد، رسول خدا(ص) بر او غضبناک شد و فرمود «هر کس فاطمه را اذیت کند…»40
بر این مورد اشکالات بسیار وارد شده است که در اینجا به برخی از آنها اشاره می کنیم.
1 – خود علمای اهل سنت گفته اند که علی(ع) مشمول آیه تطهیر است و طهارت ذاتی دارد، یعنی از هر رجس و پلیدی و لهو و لعب و اخلاق رذیله منزه و مبراست. و دیگر آنکه در آیه مباهله خداوند او را به منزله نفس پیامبر(ص) خوانده است. از طرف دیگر، او باب علم رسول الله بوده و این همه در کتابهای اهل سنت بیان شده است.
بنابراین، چگونه ممکن است عقل باور کند که آن حضرت عملی انجام دهد که به واسطه افعال و گفتار او رسول خدا(ص) غضبناک گردد؟ چگونه عقل باور می کند که مجسمه«اخلاق عظیم» بر کسی که محبوب خداست غضب کند ؛ آن هم در امر مباحی که خدا در قرآن مجید در آن تبعیضی قائل نشده است. امر نکاح به حکم آیه سوم سوره نسأ: «فانکحوا ما طاب لکم من النسأ مثنی و ثلاث و رباع»، بین انبیأ و اوصیأ و جمیع امت یکسان است. اگر بر فرض علی(ع) چنین خیالی می کرد که زن دیگر بگیرد، طبق قرآن بر او جائز بود. رسول اکرم (ص) نیز برای یک امر مباح هرگز غضب نمی نمود و چنین کلماتی نمی فرمود.۴۱
پس هر انسان عاقل بعد از تفکر درک می کند که این حدیث از موضوعات و ساخته های امویها می باشد که اکابر علمای اهل سنت هم به این امر اعتراف کرده اند.۴۲
ابن ابی الحدید۴۳ از شیخ و استاد خود، ابی جعفر اسکافی بغدادی، نقل می کند که او گوید: معاویه بن ابی سفیان جمعی از صحابه و تابعین را معیّن کرده بود که بر ضد علی(ع) اخباری جعل کنند و آن حضرت را مورد طعن و مذمت قرار دهند تا مردم از آن حضرت بیزاری بجویند.
از جمله این کسان ابوهریره، عمرو بن عاص، مغیره بن شعبه و عروه بن زبیرند. ابوهریره کسی است که حدیث خواستگاری علی (ع) را از ابوجهل روایت کرده است. آن گاه ابوجعفر اسکافی گوید: این حدیث مشهور است به روایت کرابیسی ؛ به این معنا که هر روایت بی اساس را کرابیسی می خوانند. ابن ابی الحدید گوید: این حدیث در صحیحین بخاری و مسلم از مسور بن مخرمه الزحر، روایت شده است.
و سید مرتضی در کتاب تنزیه الانبیأ گوید: این روایت از حسین کرابیسی رسیده و او مشهور است به انحراف از اهل بیت و از نواصب و دشمنان بزرگ آن خاندان بوده است ؛ زیرا بنابر اخبار فراوان در کتابهای اهل سنت، دشمن علی منافق است و منافق به حکم قرآن اهل آتش شمرده می شود، پس روایت او مردود است.
همچنین اخبار در مذمت ایذاکنندگان فاطمه(س) اختصاص به نقل از کرابیسی یا ابو هریره ندارد، بلکه اخبار بسیاری در این موضوع وارد است. از جمله خواجه پارسای بخاری در فصل الخطاب و امام احمد بن حنبل در مسند و میر سید علی همدانی شافعی در مودّت سیزدهم از موده القربی، حدیثی از سلمان محمدی نقل نموده اند که پیامبر(ص) فرمود: «دوستی فاطمه در صد جا نفع می بخشد. پس کسی که دختر من فاطمه از او راضی باشد، من از او راضی ام و کسی که من از او راضی باشم، خدا… و کسی که فاطمه بر او غضب نماید من بر او غضبناک می باشم و بر هر کس من غضبناک باشم خداوند بر او غضبناک است. وای بر آن کس که ظلم کند به فاطمه… .»44
2 – اشکال دیگر این است که در متن این روایات، اختلافهای بسیاری وجود دارد. در یک جا آمده است که علی(ع) به خواستگاری دختر ابوجهل برای عموی خود حارث بن هشام رفت و بعد حضرت این جمله را فرمود.۴۵ در روایت دیگر از مسور بن مخرمه آمده است که علی(ع) به خواستگاری دختر ابوجهل برای خود رفت.۴۶
3 – این جمله که در روایت آمده است علی (ع) پیامبر(ص) را غضبناک کرد، با این روایت که از علی(ع) روایت شده است مناسبت ندارد. علی (ع) فرمود:
فواللّه ما اغضبتها و لا اکرهتها علی امر حتی قبضها الله عزوجل الیه ولا اغضبتنی ولا عصت لی أمراً.۴۷
4 – طبق آنچه در روایت از شیخ صدوق۴۸ نقل شده، خود علی(ع) این مطلب را تکذیب کرده است. امام صادق(ع)۴۹ نیز این مطلب را که علی (ع) پیامبر (ص) را غضبناک نموده باشد نفی کرده اند.
5 – بر طبق یک گزارش، ابن عباس با عمر بحث کرده و به او گفته است: علی(ع) پیامبر(ص) را به غضب نیاورد و هیچ گونه قصد و اراده ای برای زن گرفتن نداشت و داستان خواستگاری علی(ع) از دختر ابوجهل نادرست است. عُمر نیز ابن عباس را تصدیق کرد۵۰ و گفت: تو درست می گویی.
6 – چگونه پیامبر (ص) در این حدیث دختر ابوجهل را دختر دشمن خدا خوانده و ابوجهل را سب کرده است و حال آنکه خود فرموده است: مرده را سب نکنید، چون باعث اذیت زنده می شود.۵۱
7 – مسور بن مخرمه که راوی حدیث است، در سال دوم هجرت متولد شده است. پس چگونه او می گوید: من شنیدم که پیامبر(ص) بر روی منبر این مطلب را فرمود، درحالی که من جنب بودم. چگونه می شود که یک طفل محتلم باشد؟ برخی این احتلام۵۲ را توجیه به کمال عقل کرده اند، ولی این مطلب مخالف لغت و عرف است چون در عرف کسی طفل شش ساله را محتلم نمی خواند.۵۳
برخی از بزرگان به یاری حدیث «فاطمه بضعه منّی»، معصوم بودن حضرت زهرا(س) را اثبات کرده اند. بنا به گفته آنان، پیامبر (ص) به طور مطلق فرموده است: هر کس زهرا(س) را اذیت کند، مرا اذیت کرده است. از این سخن روشن می شود که حضرت زهرا(س) هرگز گناه نمی کند ؛ زیرا در غیر این صورت، پیامبر (ص) این مطلب کلی را دربارؤ حضرت زهرا(س) نمی فرمود.۵۴ برخی بر این حدیث ایرادی وارد آورده اند. به گمان آنان، شاید این حدیث انصراف به این مطلب داشته باشد که هر کس زهرا(س) را از سر ظلم اذیت و آزار کند، پیامبر(ص) را اذیت کرده است و کسی که آن حضرت را در مسیر عبادت خشنود کند، پیامبر(ص) را خشنود کرده است. به گمان این گروه، پیامبر(ص) سخنی کلی را نفرموده، بلکه آن را مقید کرده است. تخصیص عموم نیز فراوان است و بسیاری از عمومات به مورد متعارف منصرف می شوند.
این اشکال پاسخهای متفاوتی دارد که در اینجا به برخی از آنها اشاره می کنیم. تخصیص، خلاف اصل و قاعده است و ما تنها در صورت وجود دلیل می توانیم به تخصیص قائل شویم. در این مورد خاص هم هیچ دلیلی وجود ندارد. از سوی دیگر، بر اساس بیانی که در اشکال گذشت، روشن می شود که فاطمه (س) مزیت خاصی بر دیگر مسلمانان ندارد، بلکه مانند آنان است. این سخن نیز از چند جهت نادرست است.
1 – اگر زهرا(س) همانند سایر مسلمانان باشد، سخن پیامبر(ص) درباره او بی معنا خواهد بود. در این حال، پیامبر(ص) نمی توانست بگوید: هر کس زهرا(س) را اذیت کند، مرا اذیت کرده است.
2 – اگر کسی چنین توجیه کند، لازم می آید که پیامبر(ص) گفتاری بی فایده فرموده باشد ؛ زیرا معنای این سخن آن است که زهرا(س) نیز همانند دیگر مسلمانان است. در این حال، کسی که اهل حکمت و معرفت باشد نیز چنین سخنی را بر زبان نمی آورد ؛ چه رسد به پیامبر خدا(ص). اما می بینیم که علمای اهل سنت، این روایت را در باب فضایل حضرت زهرا(س) آورده اند.
3 – اهل سنت، خود، می گویند: بر اساس قرآن، ازدواج با چهار زن اشکال ندارد، ولی پیامبر(ص) برای علی(ع) حرام کرده بود که در زمان حیات زهرا(س) با زنی دیگر ازدواج کند. پیامبر فرموده است: این از آن روست که زهرا(س) اذیت می شود. از این سخن برخی از اهل سنت روشن می شود که اذیت زهرا(س) مطلقاً حرام است و به شرایط خاص انصراف نمی یابد.۵۵
————————————————————————–
پی نوشتها :
1. راهبرد اهل سنت، ص ۳۳۰ ؛ بحارالأنوار، ج ۲۹، ص ۳۳۷.
2. امالی مفید، ص ۲۶۰ ؛ بحارالأنوار، ج ۲۸، ص ۳۰۳ و ج ۴۳، ص ۲۳ و ۳۹ ؛ امالی شیخ طوسی، ص ۲۴ ؛ مناقب آل ابی طالب، ح ۳، ص ۱۱۲.
3. مشکاه المصابیح، ص ۵۶۸ ؛ زبده البیان اردبیلی، ص ۱۸۹.
4. الغدیر، ج ۲، ص ۲۰ و ۱۰۹ و ج ۷، ص ۱۷۴ و ۲۳۱ و ج ۹، ص ۳۸۷.
5. همه ارباب لغت اتفاق دارند که «بَضعه» با فتحه به معنای قطعه است و گاهی با کسره خوانده می شود. علمای لغت تصریح کرده اند که «بضعه» قطعه ای از گوشت است. جمهره اللغه، ج ۱، ص ۳۹۵ ؛ معجم مقاییس اللغه، ج ۱، ص ۲۵۵ ؛ النهایه، ج ۱، ص ۳۵۷ و ج ۵، ص ۶۲ ؛ بحارالأنوار، ج ۲۹، ص ۳۲ و ۳۳۵.
6. سهیلی، یکی از علمای اهل سنت در الروض الانف، ج ۲، ص ۱۹۶ می گوید:
این حدیث دلالت دارد بر اینکه هر کس حضرت زهرا(س) را سبّ کند کافر شده است و کسی که صلوات بر او بفرستد صلوات و درود بر پدر او یعنی پیغمبر گرامی(ص) فرستاده است.
قَسطلانی (ارشاد الساری، ج ۱، ص ۵۹۶) گفته است:
طبق این حدیث، هر کس زهرا(س) را اذیت کند، پیغمبر گرامی(ص) را اذیت نموده و اذیت پیغمبر(ص) حرام است و همه بر این مطلب اتفاق دارند.
7. صحیح بخاری، ج ۴، ص ۲۱۰ ؛ صحیح بخاری، ج ۵، ص ۳۶ ؛ صحیح بخاری، جزء ۷، باب فضائل فاطمه(س)، ح ۲۹.
8. صحیح مسلم، ج ۴، ص ۱۹۰۲، باب ۱۵، ح ۹۵ و ۹۴ و ۹۳ ؛ صحیح مسلم، جزء ۷، باب فضائل زهرا(س)، ۱۴۱، ۱۴۳ ؛ صحیح بخاری، جزء ۵، باب مناقب فاطمه(س)، ح ۲۹.
9. سنن ترمذی، ج ۵، ص ۶۰۵، ح ۳۸۶۷.
10. الشفأ، ج ۲، ص ۳۰۸.
11. «سجّته» یعنی قسمتی از چیزی. لسان العرب، ج ۷، ص ۳۹.
12. مسند امام احمد، ج ۴، ص ۳۲۲ ؛ مناقب شهرآشوب، ج ۳، ص ۱۱۲.
13. سنن ترمذی، ج ۵، ص ۶۹۸، ح ۳۸۶۹ ؛ الصواعق المحرقه، ص ۱۱۴.
14. حلیه الاولیأ، ابی نعیم، ج ۲، ص ۴۰.
15. «المضغه»: قطعه ای از گوشت. نهایه ابن اثیر، ج ۴، ص ۳۳۹.
16. مسند احمد، ج ۴، ص ۳۲۳.
17. مسند احمد، ج ۴، ص ۵.
18. الجامع فی العلل و معرفه الرجال، احمد بن حنبل، ج ۲، ص ۲۲۲.
19. المستدرک علی الصحیحین، ج ۳، ص ۱۵۸.
20. مسند احمد، ج ۴، ص ۳۲۸.
21. الجمع بین الصحیحین البخاری و مسلم، صافانی، ص ۱۲۱، ح ۳۵۱.
22. نظم درر السمطین، زرندی، ص ۱۷۶.
23. الصواعق المحرقه، ابن حجر، ص ۲۳۰.
24. معجم الصحابه، ص ۱۴۱، به نقل از احقاق الحق، ج ۱۰، ص ۲۰۵.
25. انساب الاشراف، بلاذری، ج ۱، ص ۴۰۳.
26. السنن الکبری، بیهقی، ج ۱۰، ص ۲۰۱.
27. فصول المهمه، ابن صباغ المالکی، ص ۱۴۶.
28. المناقب، خوارزمی، ص ۳۵۳.
29. النهایه فی غریب الحدیث والأثر، ابن اثیر، ج ۱، ص ۳۵۷.
30. امالی شیخ صدوق، ص ۱۶۵.
31. روضه الواعظین، نشابوری، ص ۱۴۹.
32. تنزیه الانبیأ، سید مرتضی، ص ۲۱۲.
33. المصنف، عبدالرزاق الصنعانی، ج ۷، ص ۳۰۱ ۳۰۲ ؛ خصائص امیرالموءمنین(ع)، نسائی، ص ۱۲۱.
34. بحارالأنوار، ج ۲۱، ص ۲۷۹ و ج ۳۰، ص ۳۴۷ و ج ۴۳، ص ۲۳.
35. علل الشرائع، ج ۱، ص ۱۸۶ ۱۸۷.
36. الصراط المستقیم، ج ۲، ص ۲۹۲.
37. سبل الهدی و الرشاد فی سیره خیرالعباد، محمد بن یوسف الصالحی الشامی، ج ۱۱، ص ۴۵.
38. الروض الانف، سهیلی، ج ۲، ص ۱۹۶.
39. الفصول المهمه فی معرفه الائمه، ص ۱۴۶.
40. مستدرک الحاکم، ج ۳، ص ۱۵۸ ؛ صحیح مسلم، ج ۴، ص ۱۹۰۳، کتاب فضائل الصحابه، ح ۹۵.
41. اگرچه از اخبار شیعه استفاده می شود که بر علی(ع) جایز نبوده است در حیات فاطمه زنی دیگر اختیار کند.
42. شبهای پیشاور، ص ۷۰۳.
43. شرح نهج البلاغه، ابن ابی الحدید، ج ۴، ص ۶۴.
44. شبهای پیشاور، ص ۷۰۵.
45. الحاکم، ج ۳، ص ۱۵۸.
46. صحیح مسلم، ج ۴، ص ۱۹۰۳.
47. کشف الغمه، اربلی، ج ۱، ص ۳۷۳.
48. علل الشرائع، ص ۱۸۵، ب ۱۴۹، ح ۲.
49. امالی صدوق، ص ۹۱، المجلس ۲۲، ح ۳.
50. الصحیح من سیره النبی الاعظم، ج ۴، ص ۵۶.
51. همان.
52. فتح الباری، ج ۹، ص ۲۸۶.
53. الصحیح من سیره النبی الاعظم(ص)، ج ۴، ص ۶۰.
54. بحارالأنوار، ج ۲۹، ص ۳۳۹.
55. بحارالأنوار، ج ۲۹، ص ۳۳۸.
بازدیدها: ۵










هیچ نظری وجود ندارد