به مناسبت ۲۵ شوال، سالروز شهادت ششمین اختر تابناک امامت و ولایت، صادق آل محمد (علیه السلام) پاسدار بزرگ اسلام و شیخ الائمه، که در حدود شصت و پنجسال عمر با برکتخود را در شرایطى که امویان و عباسیان سرگرم زد و خورد با یکدیگر بودند، صرف احیاى دین و تربیت هزاران شاگرد در علوم و فنون مختلف نمود و بدینگونه، اسلام را از غربت و انزوا نجات بخشید . در این نوشتار کوتاهنگاهى داریم بر برخى شیوه هاى تبلیغى آن حضرت .
جامعیت
از ویژگىهاى امام صادق، جامعیت در علوم مختلف بود . حضرت با تاسیس دانشگاه چهار هزار نفرى در رشتههاى مختلف، متخصصین بسیارى در رشته هاى کلام، فقه، حدیث، طب، شیمى و . . . تربیت کرد.
و بدین گونه در تمام رشته ها و قشرها نفوذ داشت و بزرگان علم و دانش، خود را شاگرد او به حساب مىآوردند .
«ابوحنیفه» پیشواى اهل تسنن مىگوید: من فقیرتر از امام صادق (علیه السلام) کسى را ندیدهام . روزى طبق سفارش «منصور دوانیقى» چهل مساله مهم فقهى را آماده کرده بودم تا در جلسهاى با حضور شخص خلیفه مطرح کنم . هنگامى که در محضر خلیفه با امام روبرو شدم و سؤالها را مطرح کردم حضرت آنچنان پاسخها را طبق اقوال مختلف بیان کردند و به هر چهل مساله آن چنان پاسخ دادند که همگان اعتراف کردند که او دانشمندترین مردم و آگاه ترین آنان بر موارد اختلاف آراء مردم مىباشد . (۲)
«حسن بن على وشاء» که از شخصیتهاى بزرگ شیعه به شمار مىرود مىگوید: من فقط در مسجد کوفه نهصد نفر از اساتید بزرگ و تربیتیافتگان مکتب امام صادق (علیه السلام) را درک کردم که هر یک حوزه درسى تشکیل داده و آنچه را که از مکتب حضرت فراگرفته بودند، براى شاگردان خود بازگو مىکردند . (۳)
براى درک عظمت گوشهاى از دانشگاه بىهمتاى اسلامى، کافى است گفته شود که اصول چهارصدگانه حدیث و معارف اسلامى که تنها منبع اصلى و اصیل کتابهاى معتبر چهارگانه «کافى شیخ کلینى، من لایحضره الفقیه صدوق و تهذیب و استبصار شیخ طوسى» محصول مستقیم شاگردان با کفایت امام صادق (علیه السلام) بوده است . آرى، در مکتب تربیتى امام شاگردان برجستهاى هم چون «ابان بن تغلب» ، «محمد بن مسلم» و «زراره ابن اعین» پرورش یافتهاند که هزاران روایت از امام صادق نقل کردهاند . در دیگر رشتههاى علوم و فنون و معارف نیز شاگردانى چون «جابر ابن حیان ثقفى» و «هشام ابن حکم» تربیتیافتهاند که هر دو از پایهگذاران علم شیمى و علم کلام به شمار مىروند، و نیز از شاگردان نامدار دیگر، «ابوحنیفه قاضى سکونى» و «قاضى ابوالبخترى» را مىتوان نام برد . (۴)
استفاده از موقعیتها
امام صادق (علیه السلام) در سالهاى آخر حکومت امویان و اوایل حکومت عباسیان، با استفاده از درگیرى بنىامیه و بنىعباس و مشغولیت آنان به مسایل خود که موجب تخفیف خفقان شده بود، نهضت علمى و مذهبى خود را گسترش داده و عملا مدینه را حوزه درسى قرار دادند که در آن هزاران پژوهنده مشتاق، در رشتههاى گوناگون از محضر آن امام بهره مىگرفتند . شهرت علمى امام در بلاد اسلامى آن چنان چشمگیر و زبانزد خاص و عام بود که از نقاط بسیار دور سرزمینهاى اسلامى براى کسب فیض به مدینه و حوزه درس او مىآمدند و از دریاى بىکران علوم الهى او بهره مىبردند . حتى بسیارى از متفکران غیر مسلمان نیز براى مذاکره علمى با امام به خدمتش مىرسیدند و حضرت به میزان سطح درک و علمشان پاسخ مىگفتند; گاهى سطح علمى سؤال کننده ایجاب مىکرد که حضرت پاسخ علمى و فلسفى بدهد و گاهى پاسخ در حد ابطال دلیل خصم بودن و گاهى سادهتر از آن .
بدین گونه، حضرت با نهضت علمى خود افق معارف اسلامى را چنان گسترش داد که دیگر توطئههاى دشمنان نتوانست جلوى فوران انوار معرفت را بگیرد .
این زمینهسازىها بود که یک نسل بعد هنگامى که هشتمین پیشوا و امام وقتى به نیشابور وارد شد، هزاران هزار عاشق مشتاق با تمام وجود به استقبال آن حضرت شتافتند تا قطرهاى از دریاى معارف اهل بیت را فراگیرند . در حالى که در زمان امام زین العابدین (علیه السلام) و ائمه دیگر، چنین شرایطى فراهم نبود .
مناظره و بحث آزاد
یکى از شیوه هاى تبلیغى ائمه معصومین – علیهم السلام – مناظره با سران مذاهب و ادیان و ملحدان و شبهه افکنان بود این شیوه در زندگى امام صادق (علیه السلام) رنگ و لعاب بیشترى داشت . حضرت با ارباب دانشهاى گوناگون، چون: پزشکان، فقیهان، منجمان، متکلمان، صوفیان و . . . به بحث و مناظره مىپرداخت که کیفیت اغلب آنها در منابع اسلامى ثبت و ضبط شده است . مناظرات حضرت با چهرههایى همچون «ابن ابى العوجا» ، «ابنمقفع» ، «ابوشاکر ایمانى» «سفیان ثورى» ، «ابوحنیفه» ، «عمروبن عبید» و «واصل بن عطا» که هر دو از سران معتزله بودند، معروف و مشهور است . (۵)
برخورد عملى
انسان بیش از آنکه از گفتار متاثر گردد، از کردار تاثیر مىپذیرد; بویژه کردارى که از ایمان برخیزد و سخنى که از قلب سرچشمه گیرد .
سخن خیزد گر از اعماق جانى
به فریاد آورد جان جهانى
سخن کز دل برآید آتش است آن
که مىسوزد تو را تا پرده جان
حضرت آن چه را که مىخواستبه دیگران بیاموزد عمل مىآموخت . بر هیچ معروفى امر نمىکرد، جز آنکه خود بیشتر و پیشتر از دیگران بدان عملى مىکرد و از هیچ منکرى نهى نمىکردند; جز آن که خود همیشه از آن اجتناب مىنمودند .
«مالک بن انس» مىگوید: اغلب اوقاتى که بر امام صادق (علیه السلام) وارد مىشدم، او را در یکى از سه حال مىدیدم: نماز، روزه، قرائت قرآن . (۶)
و به یارانش نیز مىفرمود: «کونوا دعاه للناس بغیر السنتکم» (7) مردم را به غیر زبانتان به نیکى فراخوانید .
یکى از بستگان امام صادق (علیه السلام) از آن حضرت بدگویى کرده بود .
وقتى به آن حضرت خبر رسید . بدون آن که عکس العمل شدیدى از خود نشان دهند، با آرامش برخاستند و وضو گرفتند و مشغول نماز شدند . یکى از حاضران به نام «حماد لحام» مىگوید: من گمان کردم حضرت مىخواهد آن شخص را نفرین کند، ولى برخلاف تصور خود دیدم آن بزرگوار بعد از نماز چنین دعا کرد: خدایا من حقم را به او بخشیدم . تو از من بزرگوارتر و سخىترى او را به من ببخش و کیفر مکن! (۸)
مردى با یکى از بستگانش بر سر میراثى اختلاف داشت و کارشان به دعوا و جدال کشید . «مفضل» که یکى از یاران امام صادق (علیه السلام) است و از آن جا مىگذشت، متوجه درگیرى آن دو شد، آنها را خانه خود برد و با چهارصد درهم میان آن دو مصالحه برقرار کرد و درهمها را هم خودش پرداخت و اختلاف حل شد .
آن گاه مفضل به آنان گفت: بدانید پولى که براى حل اختلاف پرداختم، از آن خودم نبود . و از اموال امام صادق (علیه السلام) بود، زیرا حضرت به من فرمان دادهاند که هر جا دو نفر از شیعیان ما اختلافى داشتند، از مال آن بزرگوار آنان را صلح دهم . (۹)
نهى از منکر با محبت
امام صادق (علیه السلام) شنیده بودند که از مسلمانان مردى به نام «شقرانى» شراب خورده است و به دنبال فرصتى بودند که نهى از منکر کنند . روزى او براى دریافتسهمى از بیت المال نزد حضرت آمد . حضرت ضمن این که سهمى از بیت المال به او دادند با لحنى ملاطفت آمیز فرمودند: کار خوب از هر کسى خوب است، ولى از تو به واسطه آشنایى که با ما دارى و آزاد شده پیامبر هستى زیباتر است . و کار بد از هر کسى بد است، و از تو به خاطر همین انتساب زشتتر و قبیحتر است .
شقرانى با شنیدن این جمله دانست که امام از شراب خوارى او آگاه بوده و در عین حال به او محبت کرده است . نادم گشت و در درونش تحولى ایجاد شد . (۱۰)
آرى، توجه به کمالات، موقعیت و شخصیت افراد یکى از عوامل بازدارنده از منکرات و کارهاى زشت است .
اختصار در سخن
از ویژگىهاى تمام معصومین اختصار در سخن و خطابه و پرهیز از سخنان زاید بوده است . امام صادق (علیه السلام) مىفرماید:
«ثلاثه فیهن البلاغه التقرب من معنى البغیه و التعبد من حشو الکلام و الدلاله بالقلیل على الکثیر» (11) سه چیز از بلاغت است: استفاده از رساترین عبارات براى رسانیدن مطالب، مخاطبان و دورى از سخنان زاید و بیهوده که شنونده را خسته مىکند و استفاده از جملات کوتاه و پر معنا .
ترغیب به نشر فرهنگ اهل بیت
حضرت به شیعیان توصیه و سفارش مىکردند که به زیارت یکدیگر بروید، که این دید و بازدیدها دلهایتان را زنده مىدارد . و احادیث و سخنان ما را به یکدیگر نقل کنید، که سخنان و احادیث ما، شما را به یکدیگر پیوند مىدهد و بهرهگیرى از آنها هدایتتان مىکند و نجاتتان مىبخشد .
اما اگر آنها را ترک کنید گمراه شده و هلاک مىگردید . پس به احادیث و سخنان ما توجه نمائید که من نجات شما را با عمل به آنها تضمین مىکنم . (۱۲)
توجه به جوانان
یکى از شیوههاى دیگر تبلیغى حضرت دعوت به دانش اندوزى و کسب معارف دینى بود . حضرت اصحاب و شاگردانش را به دانشاندوزى و کسب معارف تشویق مىنمود و مىفرمودند:
«لست احب ان ارى الشاب منکم الا غادیا فى حالین اما عالما او متعلما» (13) دوست ندارم یکى از شما جوانان را جز در یکى از دو حال ببینم: یا دانشمند و عالم باشید و یا متعلم و دانشجو . و بدین گونه به جوانان بهاى بیشترى در مسائل تبلیغى مى دادند .
توجه به ظرفیت افراد
امام صادق (علیه السلام) شخصى را براى ماموریتى به منطقهاى فرستاد . او در گزارش خود به امام از مردم منطقه به شدت انتقاد کرد . امام فرمود: اى سراج، ایمان ده درجه دارد . بعضى یک درجه ایمان دارند و بعضى دو درجه . بعضى هم هفت تا ده درجه . نباید کسانى که ایمان کاملترى دارند از دیگران بیش از ظرفیت آنها توقع داشته باشند . (۱۴)
تبلیغ پنهانى
امام صادق (علیه السلام) در میان امامان معصوم، تنها امامى بود که با دو حکومت مروانى و عباسى معاصر بود . دو حکومت و قدرتى که عملا با شریعت اسلام و بنیانگذار آن به نبرد برخاسته بودند و در این راستا بدعت گذاران و مذهب سازان گوناگونى هم پدید آورده بودند . حضرت که نظارهگر این شبههافکنىها و تبلیغات ضددینى بودند، بهترین راه را در نشر فرهنگ اسلامى در پرتو تقیه (تلاش پنهانی) دیدند . و بدین گونه توانستند خدمات بسیارى را در بعد فرهنگى به عالم تشیع بنمایند . (۱۵)
حضرت به اصحاب خود نیز سفارش مىکردند که مخفیانه عمل کنند و در هر عملى که انجام مىدهند توجه کامل داشته باشند که مخالفان و دشمنانشان متوجه آنان نشوند و مىفرمودند: مبلغان خاموش ما باشید .
نوآورى
یکى از روشهاى تبلیغى حضرت نوآورى بود . یکى از دانشمندان مسیحى درباره حضرت مىگوید: امام صادق (علیه السلام) سرمنشا مجموعه ابتکارات و افکار و روشهاى جدید است . (۱۶)
نویسنده کتاب «مغز متفکر شیعه» مىنویسد: امام صادق (علیه السلام) شخصیتى است که مذهب شیعه را از خطر نابودى نجات داد . او بود که نخستین بار نظریه «بطلمیوس» در موضوع مرکزیت کره زمین و گردش خورشید به دور آن را مورد انتقاد قرار داد و رکزیتخورشید را مطرح ساخت او نخستین کسى بود که عقیده عناصر چهارگانه آب، آتش، خاک، هوا را مطرح ساخت . او نخستین پایهگذار عرفان در اسلام بود . او پدید آورنده فرهنگ جامع شیعه بود . او پایهگذار تئورى حرکت تمام موجودات و دهها نظریه جدید علمى بود که تفصیل آن را در همان کتاب باید مطالعه نمود. (۱۷)
تبلیغ در حساس ترین لحظهها
«ابوبصیر» مىگوید: امام صادق (علیه السلام) در آخرین لحظههاى عمرش فرمود: همه اقوام و خویشان مرا خبر کنید .
همین که همه بستگانش را خبر کردیم و همه در خانه حضرت جمع شدند، حضرت فرمود: شفاعت ما هرگز نصیب کسى که نماز را سبک مىشمارد نخواهد شد . (۱۸)
امام صادق (علیه السلام) با تدوین فقه و حدیث و نشر معارف اهلبیت، تشیع را آسیب ناپذیر ساخت و سهم ایشان چنان بزرگ است که مذهب شیعه را «مذهب جعفرى» نامیدند .
«علامه طباطبایى» مىگوید: احادیثى که از امام صادق (علیه السلام) و امام باقر (علیه السلام) نقل شده، از مجموع احادیثى که از پیامبر و ده امام بزرگوار ضبط شده بیشتر مىباشد . (۱۹) و به دلیل همین رهبرى مذهبى و فکرى و علمى سیاسى دستگاه خلافتسخت نگران بود .
به همین جهت هر از چند گاهى، به بهانهاى امام را به عراق احضار کرده و نقشه قتل ایشان را مىکشیدند که هر بار به نحوى خطر از وجود مقدس امام برطرف مىگردید . ولى سرانجام، دستگاه خلافت در شوال سال ۱۴۱۸ امام را مسموم و به شهادت رسانید .
——————————————-
پاورقى ها:
1) احزاب، آیه ۳۹ .
2) مناقب ابن حلیفه، ج1، ص173، تذکره الحفاظ، ج1، ص157، دور نمایى از زندگانى امام جعفر صادق، عقیقى بخشایشى .
3) رجال نجاشى ، ص40: «لقد ادرکت فى هذا المسجد تسعماه شیخ کل یقول حدثنى جعفر بن محمد» .
4) زندگانى امام جعفر صادق، بخشایشى، ص19 .
5) صفحاتى از زندگانى امام جعفر صادق ، محمد حسین مظفر، نشر قلم، ص281، بیست گفتار شهید مطهرى، ص157 .
6) میزان الحکمه، ج1، ص255 .
7) بحارالانوار، ج70، ص303 .
8) انوارالبهیه، ص194 .
9) کافى، ج2، ص209، بحارالانوار، ج47، ص58 .
10) بحارالانوار، ج47، ص349 .
11) تحت العقول ، ص330 .
12) کافى، ج2، ص186 .
13) بحارالانوار، ج1، ص170 .
14) ره توشه راهیان نور، ویژه محرم ۱۴۱۹ .
15) بر امام صادق چه گذشت، سید محمد حسن موسوى کاشانى، ص103 .
16) مغز متفکر شیعه، ص59 .
17) دورنمایى از زندگانى امام صادق، عقیقى بخشایشى، ص75،
18) بحارالانوار، ج11، ص105 .
19) شیعه در اسلام، علامه طباطبایى، ص140 .
بازدیدها: ۰










هیچ نظری وجود ندارد