پدیدۀ زشت تکفیر مسلمانان

آیت‌الله العظمی جعفر سبحانی

این پدیدۀ ناهنجار بزرگترین ضربه را بر وحدت اسلامى زده و خون‌هاى پاکى در سایۀ فتاواى بى اساس، ریخته شده است. در طول ۱۴ قرن، امّت اسلامى با داشتن تفاوت‌ها و اختلاف‌ها همگان تحت خیمۀ اسلام، زندگى کرده و کسى دیگرى را تکفیر نمى‌کرد مگر آن که اصل مسلمى از اصول اسلام را انکار کند، مانند بغض اهل بیت از سوى «نواصب» یا گروهى که به «وحدت وجود» به معناى باطل آن گرایش پیدا کنند، اما این گروه سلفى صداى طبل تکفیر را بلند کرده بودند و میزان شرک و توحید را در اختیار خود گرفته بودند و بى آن که به نصوص توجّه کنند؛ و هر که را دوست داشتند مسلمان و هر که را خوش نداشتند، کافر و مشرک مى‌خواندند و در این میان، شیعه، بیش از دیگر فرق اسلامى صدمه دیده است.

اکنون نوجوانان را در اردوگاه‌ها تربیت کرده، آن چنان به ایشان تفهیم مى‌کنند که اگر جلیقۀ انفجارى بپوشند و خود را در میان مردم بى‌گناه منفجر کنند، ناهار خدمت پیامبر خواهند بود، و اگر ماه رمضان باشد، افطار را در محضر او هستند، حتى به این اکتفا نکرده و قاشقى را هم همراه او مى‌کنند که از آن موقع افطار استفاده کند!

ولى همین گروه تاکنون یک بت‌پرست، یا صهیونیست و یک محارب واقعى با اسلام و مسلمین را نکشته‌اند. من نمى‌گویم بروند آنها را بکشند ولى مى‌خواهم طرز تفکر آنان را بیان کنم که هدف آنان شیعه‌ستیزى و مبارزه با خاندان رسالت است.

اینک براى روشن شدن معیار توحید و شرک، چند روایت را از رسول خدا یادآور مى‌شوم تا سیماى حقیقت براى همگان آشکار شود.

۱. «بُنیَ الإسلامُ علىٰ خِصالٍ‌: شَهادهُ أنْ لا إله إلّااللّٰهُ وَأن مُحمّداً رَسُولُ اللّٰهِ وَالإقرارُ بِما جاءَ مِنْ عِندِ اللّٰهِ وَالجهاد ماض مُنْذُ بَعثَ رُسُلَهُ إلىٰ آخرِ عِصابهٍ تَکُونُ مِنَ المُسلمین… فلا تکفّروهم بذنب ولا تشهدوا عَلیهمْ بِشرک».[۱]

«اسلام مبتنى بر چند چیز است: شهادت به یگانگى خداوند (لااله الّا اللّٰه) و شهادت بر نبوت رسول خدا (محمّد رسول اللّٰه صلى الله علیه و آله و سلم) و پذیرفتن آنچه از جانب خداوند نازل شده است و اعتقاد به اینکه جهاد از ابتداى بعثت انبیاء ادامه دارد تا به آخرین گروه که مسلمانان مى‌باشند. پس کسى را که به این ویژگى‌ها معتقد بود، به دلیل گواهى و شهادت او تکفیر نکنید و او را مشرک ننماید».

۲. ابوداود از نافع و او از ابن‌عمر نقل مى‌کند که پیامبر صلى الله علیه و آله و سلم فرمود:

«أیُّما رجلٍ مُسلمٍ أکفر رجلاً مسلماً فإن کان کافراً، وإلّا کان هو الکافر».[۲]

«هرگاه مسلمانى، مسلمان دیگرى را تکفیر کند اگر او واقعاً کافر باشد که هیچ، و گرنه خود او کافر است».

۳. مسلم به نقل از نافع و او از ابن عمر روایت کرده است که پیامبر صلى الله علیه و آله و سلم فرمود:

«إذا کفّر الرجل أخاه، فقد باء بها أحدهما».[۳]

«هرگاه مسلمانى برادر دینى‌اش را تکفیر کند، گناه این نسبت را یکى از آن دو به دوش کشیده است».

۴. مسلم از عبداللّٰه بن دینار و او از ابن عمر روایت کرده است که پیامبر صلى الله علیه و آله و سلم فرمود:

«أیّما امرءٍ قال لأخیه یا کافر، فقد باء بها أحدهما، إن کان کما قال، و إلّارجعت علیه».[۴]

«اگر کسى به برادر دینى‌اش «کافر» خطاب کند، گناه این نسبت را یکى از آن دو به دوش مى‌کشد، اگر راستگو باشد که هیچ، والّا به خود او برمى‌گردد».

۵. بخارى در کتاب خود، در باب «گناهان، بازماندۀ دوران جاهلیت‌اند و هیچ کس با انجام آنها کافر نمى‌شود، مگر با شرک ورزیدن» از پیامبر صلى الله علیه و آله و سلم روایت مى‌کند که خطاب به فردى فرمود:

«در تو آثار جاهلیت هست» و خداوند مى‌فرماید:

(إِنَّ اللّٰهَ لاٰ یَغْفِرُ أَنْ یُشْرَکَ بِهِ وَ یَغْفِرُ مٰا دُونَ ذٰلِکَ لِمَنْ یَشٰاءُ‌).[۵]

براى شناسایى مؤمن از کافر باید به منابع اسلامى مراجعه کرد، تا مؤمن را از کافر، و موحد را از مشرک بازشناخت ما در این مورد به صحیح‌ترین کتاب نزد سلفى‌ها مراجعه نموده و پرده از پاسخ برمى‌داریم.

در گرماگرم جنگ خیبر، مرحب خیبرى ترسى در دلها افکنده بود به گونه‌اى که هر یک از صحابه پیامبر، به مبارزه با وى اعزام شدند، بدون نتیجه، بازگشتند. این وضع بسیار ناراحت کننده، مایه خوشحالى منافقان و بزدلان گشته بود پیامبر در چنین شرایط، فرمود: فردا پرچم را به دست کسى مى‌دهم که خدا و رسول او را دوست دارند، و این قلعه به دست او گشوده مى‌شود.

فرداى آن روز بسیارى فکر مى‌کردند که پیامبر پرچم را به دست آنها خواهد داد، ناگهان على را خواست، پرچم را به دست ا و داد و فرمود: برو، خداى به وسیله تو این دژ را مى‌گشاید.

على علیه السلام گام به پیش نهاد، مقدارى راه رفته بود که ناگهان ایستاد و پرسید: تا چه حد باید با آنها نبرد کنم‌؟ فرمود:

تا آنجا که به یگانگى خدا و رسالت پیامبر گواهى دهند در این صورت خون و مال آنان محترم مى‌شود.[۶]

حدیث به این مضمون در کتب اهل حدیث فراوان است.[۷]

چیزى که هست در آیین اسلام یک اصول و احکام وجود دارد که انکار آنها، مایه خروج از دین و ارتداد مى‌گردد، زیرا نپذیرفتن آنها، به نفى رسالت پیامبر باز مى‌گردد، مانند: انکار وجوب نماز و زکات و حج.

امروز تمام مسلمانان جهان بر اصول سه‌گانه: توحید، نبوت و معاد وحدت کلمه دارند بیشترین دیدگاه‌هاى گوناگون مربوط به مسائل کلامى است و پیامبر گرامى اسلام صلى الله علیه و آله و سلم همگان را مى‌پذیرفت بدون اینکه از آنها موضوعات مورد نظر وهابیان را بپرسد:

۱. آیا به زیارت قبور انبیا مى‌روى‌؟

۲. براى اموات بنا و ساختمانى مى‌سازى‌؟

۳. به انبیاء و اولیاء متوسل مى‌شوى‌؟

۴. به خلافت و امامت خلفا عقیده دارى‌؟

و… اینها یک رشته مسائل نوظهوریست به مرور زمان در میان مسلمانان پدید آمده است و در اصل اسلام، تأثیرى ندارد.

بیشترین چیزى که گروه تکفیرى آن را پیراهن عثمان کرده‌اند مسئله سب صحابه (دشنام دادن به یاران پیامبر صلى الله علیه و آله و سلم) است که قطعاً دروغ است آنان میان بررسى تاریخ و بین سب و بدگویى فرق نمى‌گذارند.

بررسى تاریخ پس از پیامبر حق هر کاوشگرى است که مى‌خواهد واقعیات را از میان تاریخ استخراج کند فحاشى و بدزبانى دور از یک پیرو خاندان رسالت است و اگر فردى چنین عملى مرتکب شد باید علت آن را جستجو کرد. گذشته بر این از نظر متکلمان اهل سنت خلافت و امامت از فروع دین است و در باب امر به معروف و نهى از منکر دربارۀ آن گفتگو مى‌کنند. و اختلاف نظر در مسائل فرعى یک امر رایج در میان فقیهان اسلام است.[۸]

 

منابع:

[۱]  . کنزالعمال: ج ۱، ص ۲۹، شمارۀ ۳۰.

[۲]  . سنن ابى داود، ج ۴، ص ۲۲۱، شماره ۴۶۸۷، کتاب السنه.

[۳]  . صحیح مسلم، ج ۱، ص ۵۶، کتاب الایمان، باب «من قال لأخیه المسلم یا کافر».

۴]  . صحیح مسلم، ج ۱، ص ۵۷، کتاب الایمان، باب «من قال لأخیه المسلم یا کافر»؛ مسند احمد، ج ۲، ص ۲۲ و ص ۶۰ و ۱۴۲؛ سنن ترمذى، ج ۵، ص ۲۲، شماره ۲۶۳۷، کتاب الایمان.

[۵]  . نساء: ۴۸.

[۶]  . صیحیح مسلم: ۶۹، باب فضائل على بن ابى طالب ۷.

[۷]  . صحیح بخارى، کتاب الایمان، صحیح ابن ماجه، ج ۲، ص ۴۵۷، باب الکف عمن قال لا اله الّا اللّٰه.

[۸]  . الاقتصاد فى الاعتقاد، ص ۲۳۴؛ غایه‌المرام، ص ۳۶۳؛ شرح مواقف، ج ۸، ص ۳۴۴.

 

منبع: سبحانی تبریزی، جعفر، سلفی گری در آیینه تاریخ، صفحه: ۳۶، توحید، قم – ایران، ۱۳۹۳ ه.ش.

بازدیدها: ۰

نویسنده

https://shiastudies.com/fa/?p=86693

مطالب مرتبط

تکفیر اهل قبله

بدعت‌های دینی از نگاه قرآن

جریان ‏شناسى تکفیرى در افغانستان‏

نواصب

وهابیت و تخریب قبور متبرکه

ابن تیمیه و آیه ولایت

هیچ نظری وجود ندارد