تأثیر افکار ابن‏ تیمیه در گسترش جنایت‏هاى جریان‏هاى تکفیرى‏

تأثیر افکار ابن‏ تیمیه در گسترش جنایت‏هاى جریان‏هاى تکفیرى‏

مجید فاطمى‏نژاد*[۱]

چکیده‏

مسلمانان جهان و ملت‏هاى غیر اسلامى این روزها شاهد شدت حمله ‏هاى دَدمنشانه گروه‏هاى تکفیرى هستند، که با عقاید تند علماى سلفى جهادى و وهابى و با حمایت مالى و نظامى کشورهاى غربى و عربى، در حال گسترش در جهان اسلام هستند؛ این مقاله در پى بررسى افکار، عقاید و احکام سخت‏گیرانه‏ ابن‏تیمیه‏ و تأثیر آن‏ها بر گروه‏هاى جهادى وافراطى عصر حاضر است؛ با بررسى‏هاى انجام شده به نظر مى‏رسد که‏ ابن‏تیمیه‏ نقش به سزائى در وقایع جهان اسلام به ویژه در سده اخیر داشته است. وى با سازماندهى برخى از مبانى «سلفیه» هم‏چون «انفتاح باب اجتهاد و ترویج ظاهرگرایى و مخالفت با عقل و منطق» و با سخت گیرى در برخى از معارف اعتقادى سلف هم‏چون توحید، شرک و منحصر کردن توحید در توحید عبادى و گسترش دایره تکفیر و هم‏چنین ارتباط دادن اعتقادات افراطى خود به سیاست براى مقابله با مخالفین خود (مخصوصاً شیعیان) باعث به وجود آمدن رویکردى منفعلانه و در عین حال رادیکالى نسبت به مخالفانشان شد.

در گستره تاریخ نیز برخى چون محمد بن عبدالوهاب و برخى از جریان‏هاى تکفیرى حاضر با استفاده از همان تفکرات افراطى و شیوه‏هاى ابن‏تیمیه، جهان اسلام را به سمت خشونت‏گرایى و ارهاب سوق مى‏دهند، از این رو امروزه‏ شاهد بسیارى از جنایت‏ها به اسم اسلام در مناطق مختلفى از جهان اسلام هم‏چون سوریه، عراق، افغانستان، پاکستان، سومالى و … هستیم.

کلیدواژگان: ابن‏تیمیه، افراطى‏گرى، تکفیر، گروه‏هاى جهادى و تکفیرى، رافضه.

مقدمه‏

امروزه در جهان اسلام شاهد گرایش‏هاى انحرافى جدیدى در قالب مبارزه با بدعت، شرک و به اصطلاح ایجاد حکومت اسلامى هستیم که بر این اساس بسیارى از مسلمانان به عنوان یک وظیفه دینى و برخى نیز به جهت منافع مادى به پا خواسته‏اند، و به بهانه مبارزه با کفر، شرک و بدعت، مرتکب جنایت‏هاى زیادى شده‏اند که خیانت‏هایشان را مى‏توان در کشورهاى سوریه، عراق، بحرین، افغانستان و … به وضوح مشاهده کرد. پایه‏گذار اصلى این تفکر در قرن هشتم فردى به نام «احمد بن تیمیه حرانى دمشقى» (۷۲۶ ق) بود که در ابتدا آراء و افکار وى به شدت مورد انتقاد علماى معاصر خود قرار گرفت و دیرى نپائید که افکار وى رو به خاموشى نهاد، ولى در برخى از محافل درسى شاگردانش، چون ابن‏قیم جوزى (۶۹۱- ۷۵۱ ق) افکار وى هم‏چون آتشى در زیر خاکستر مطرح بود تا این‏که بعد از چهار قرن افکار ابن‏تیمیه‏ توسط فردى به نام محمد بن عبدالوهاب بروز کرد و آتشى در جهان اسلام به پا نمود که امروزه نیز همان افکار را درقالب گروه‏هاى سلفى تکفیرى مى‏توان دید، از این رو این مقاله با پیوند جریان محمد بن عبدالوهاب و گروه‏هاى تکفیرى به افکار و اعتقادهاى ابن‏تیمیه و تأثیر پذیرى آن‏ها از وى، در پى منشأ اصلى ترویج جنایت و خشونت‏هاى امروز جهان اسلام است.

بنابراین در ابتدا مهم‏ترین افکار ابن‏تیمیه‏ را که باعث گسترش خشونت‏ها شده بررسى و سپس به تأثیرپذیرى محمد بن عبدالوهاب و گروه‏هاى تکفیرى از افکار وى اشاره مى‏کنیم.

مهم‏ترین تفکرات ابن‏تیمیه در باب گسترش جنایت‏هاى سلفیه ظاهرگرایى‏

تفکر ظاهرگرایانه که از اهل حدیث و در رأس آن احمد بن حنبل آغاز شد، بعدها به وسیله اشاعره ادامه یافت و در قرن هشتم توسط ابن‏تیمیه‏ با عقاید جدیدى نظیر: «نفى توسل و تکفیر مرتکبین آن، نفى شفاعت و تبرک جستن و …» سازماندهى شد و در قرن‏هاى اخیر نیز پیروان ابن‏تیمیه، چون محمد بن عبدالوهاب و علماى وهابى به انتشار افکار او پرداختند، ابن‏تیمیه با احیاى نقل‏گرایى و توسعه ظاهرگرایى در یک چهارچوب مشخص، توانست شیوه‏اى را در مقابل عقل‏گرایان تشکیل دهد و معرفت شناسى سلفیه را به سمت ظاهرگرایى سوق دهد.

روش ابن‏تیمیه در باب «معناشناسى صفات خبریه خداوند» که ظاهرگرایى است‏[۲] باعث شد تا راه براى قائلین به تشبیه و تجسیم هموار شود، به همین سبب امروزه برخى از علماى وهابى بر ظاهرگرایى و تجسیم در صفات خداوند اصرار دارند.[۳] وى با محکوم کردن عقل گرایان، فیلسوفان و منطقیین را مشرک مى‏خواند[۴] و عقل را فقط یک خدمت‏گزار در محدوده قرآن و سنت معرفى مى‏کند و اجازه ورود به محدوده دین و فراتر از آن را به صورت مستقل نمى‏دهد.[۵] اخذ به ظاهرگرائى، منزوى کردن عقل و مخالفت با منطق علاوه بر آثار مخرب فقهى که در طول زمان داشته‏[۶] موجب ظهورتصورات خشک و ساده‏انگارانه‏[۷] و در عین حال متعصب‏گرایانه نسبت به فهم دین شده است، و زمینه را براى گسترش جریان‏هاى تکفیرى به وجود آورد، صالح السریه رهبر گروه جهادى‏ «الفنیه العسکریه»[۸] صراحتاً به ظاهرگرایى در آیه‏هاى قرآن حتى در آیات متشابه تصریح مى‏کند و روش صحابه را بر همین مى‏داند و تفکر در این آیات را مخصوص کلام علماى عصر حاضر مى‏داند.[۹] و شکرى مصطفى‏[۱۰] به جهت معناى ظاهرى روایات منقول از پیامبر (ص) که حاکى از کاربرد شمشیر در جنگ بین مومنان و کفار است معتقد به تبعیت از سلف صالح، در امور اعتقادى و نظامى شده است. و با کنایه به ابزارهاى جدید جنگى، سعى دارد اثبات کند که بنابر سخن پیامبر (ص) مؤمنان باید در جنگ‏ها از ابزارهاى ابتدایى استفاده کنند.[۱۱] و امروزه نیز فرماندهان و مقامات ارشد گروه‏هاى تکفیرى با سوء استفاده از روش ظاهرگرایى، اشخاص بسیارى را به بهانه دیدن خداوند و رسیدن به بهشت وادار به جهاد مى‏کنند.[۱۲]

اجتهاد و تقلید

این روزها همواره فتواهاى شتاب‏زده و افراطى در مورد کشتار مسلمانان از سوى علماى وهابى صادر مى‏شود و به عنوان احکام اسلام به مسلمانان تلقین مى‏شود. ابن‏تیمیه یکى از شاخص‏ترین چهره‏هاى سلفى در سده‏هاى میانه، رویکرد تقلید ستیزى را سامان بخشید،[۱۳] وى انحصار اجتهاد در ائمه چهار گانه اهل سنت را به علت عدم عصمت‏شان قبول ندارد و مؤید کلام خود را سخنى از احمد بن حنبل نقل مى‏کند که گفته است: «از من تقلید نکنید، از مالک، شافعى، اوزاعى و ثورى تقلید نکنید، پس یاد بگیرید همان طورى که ما یاد گرفتیم.» از این روى ابن‏تیمیه هر کسى را به اندازه علمش به احکام مجتهد مى‏داند،[۱۴] و حتى حکم به تکفیر و قتل کسى مى‏دهد که معتقد باشد، تقلید یکى از ائمه اربعه به طور معین واجب است، و اگر معتقد باشد به وجوب تقلید، ولى نه به طور معین، ابن‏تیمیه او را مسلمان نمى‏داند،[۱۵] محمد بن عبدالوهاب نیز که اجتهاد را «رد الأمر إلى الله و رسوله»[۱۶] مى‏دانست، با یک گرایش افراطى‏ترى به تقلید ستیزى پرداخت به گونه‏اى که تقلید کردن را شرک پنداشته و پایه اصلى دین مشرکین معرفى کرد.[۱۷] وى معتقد بود پیروى از فتاواى علماى مذاهب مختلف، پیروى از آرا و هواهاى مختلفى هست که شیطان آن را وضع کرده است.[۱۸]

محمد بن عبدالوهاب در نامه خود به ابن‏عیسى، فتوا به جواز قتل کسانى که عقیده اهل سنّت و جماعت را دارند مى‏دهد و فقه مصطلح بین مذاهب اسلامى را شرک دانسته و با تمسک به آیه‏ اتَّخَذُوا أَحْبارَهُمْ وَ رُهْبانَهُمْ أَرْباباً مِنْ دُونِ اللَّهِ‏، یکى از مصادیقش را«فقه» تفسیر مى‏کرد و مى‏گفت: «همین فقه است که خداوند آن را شرک نامیده و دنبال کردن آن را «ارباب غیر از خدا» معرفى کرده است».[۱۹] از این روى از نسبت دادن کفر به علماى سایر مذاهب و حتى علماى حنبلى ابایى نداشت.[۲۰]

البانى، در تعلیق خود بر حدیثى در کتاب‏ حافظ منذرى‏ (مختصر صحیح مسلم) فقه مذاهب اسلامى، خصوصاً مذهب حنفى را در کنار کتاب تحریف‏شده‏ انجیل‏ قرار مى‏دهد و هم‏چنین مقلدین مذاهب دیگر را از دشمنان سنّت مى‏داند.[۲۱]

بنابراین با انفتاح باب اجتهاد و تقلید ستیزى از یک سو وممانعت از عقل‏گرائى و گرایش به ظاهرگرایى از سویى دیگر باعث شد، تفاسیرى جدید از دین در قالب احکام افراطى‏گرى مطرح شود که سیر این رویکرد باعث شده که امروزه بسیارى از گروه‏هاى تکفیرى به اسم اجراى احکام اسلام براى خود حکم صادر کنند و مرتکب جنایت‏هاى فراوانى شوند.

تفاسیر افراطى از معارف دینى‏

آنچه که باعث تفاوت ادیان و مذاهب با یک‏دیگر است، اعتقاداتى است که افراد در هر دین و مذهبى به آن پایبند هستند، افراطگرائى دینى یکى از هنجارهاى مذهبى است، که بسیارى از افراد را به خود مشغول ساخته و گرایش‏هاى متفاوتى را به‏وجود آورده است، بى شک دین مبین اسلام نیز از این هنجارها مبرى نبوده و در همان اوایل ظهور دین اسلام افراطگرائى با شعار «لاحکم الالله» توسط خوارج بروز یافت، و تا به امروزه در قالب‏ها و گروه‏هاى مختلفى ادامه داشته، و امروزه نیز در قالب گروه‏هاى جهادى در سرتاسر جهان اسلام شاهد افراطى‏گرى‏ها و جنایت‏هاى آن‏ها هستیم که مرجع مبانى اعتقادى بر گرفته از مبانى و اعتقادهاى‏ ابن‏تیمیه‏ است.[۲۲]

ابن‏تیمیه با قرائتى نو از عقاید سلفیه توحید، را به سه قسم توحید ربوبى، عبادى و توحید اسماء و صفات خداوند تقسیم کرد[۲۳] و با اهمیت دادن به توحید عبادى و تفسیرى افراطى از آن، معتقد بود که پیامبران صرفاً براى دعوت به توحید الهى مبعوث شده‏اند،[۲۴] بنابراین توحید ربوبى به تنهایى مانع از کفر کسى نمى‏شود.[۲۵] وى با استدلال به این‏که «مقصود از توحید در اسلام توحید عبادى است و خداوند با کلمه «لااله‏الاالله» توحید عبادى را قصد کرده»، دو اصل را براى اسلام ثابت مى‏کند ۱٫ تسلیم فقط در برابر خداوند تعالى ۲٫ تسلیم در برابر خداوند باید خالى از هرگونه شرکى باشد.[۲۶] وى با تجسیم خواندن خداوند[۲۷] و ندادن ملاکى مشخص براى توحید و شرک، و سخت‏گیرى در باب استغاثه، توسل و تبرک به غیر خداوند، و قرار دادن آن‏ها به عنوان یکى از اقسام شرک،[۲۸] راه را براى افراطى‏گرى وهابیون و گروهاى جهادى هموار کرد به طورى که ابن‏عابدین از علماى مشهور حنفى مى‏نویسد:

فرقه وهابیت تمام اهل سنت را کافر دانسته و فقط خودشان را موحد مى‏پندارند و هر کس با اعتقاداتشان مخالف باشد از دیدگاه آنان مشرک و کافر است و به همین علت کشتار اهل سنت و علماى آن‏ها را مباح دانسته‏اند.[۲۹]

در کتاب‏ کشف الشبهات‏ محمد بن عبدالوهاب، همان کلمات و استدلال‏هاى‏ ابن‏تیمیه‏ مورد توجه قرار گرفته، و معتقد است مشرکان زمان پیامبر (ص) قائل به توحید ربوبى بودند ولى چون در توحید عبادى منحرف شده بودند و از بت‏ها استمداد مى‏طلبیدند، پیامبر (ص) ارسال شد تا آن‏ها را از شرک عبادى نجات دهد و با مشرکان بجنگد، بنابراین اگر کسى در این زمان نیز قائل به توحید ربوبى باشد، ولى اگر در توحید عبادى دچار شرک شود کافر است، و از این نکته چنین استفاده مى‏کنند: «پس کسانى که از قبور و اموات، تبرک، شفاعت و توسل جویند مشرک و کافرند، چرا که در توحید عبادى دچار شرک شده‏اند.[۳۰] افراطى‏گرى در تکفیر و مشرک خواندن مسلمانان چنان در سخنان وى تصریح شده که بارها حسن بن فرحان مالکى در کتاب‏ «داعیه و لیس نبیاً»، بر این نکته اشاره کرده و مى‏گوید:

شایسته نیست این همه خطا مرتکب شویم، تا روا بودن جنگ با مسلمانانِ اهل رکوع وسجود را اثبات کنیم، با این ادعا که آن‏ها از هر جهت همانند کفارى هستند که همه آن‏ها اهل نماز، حج، صدقه و ذکر خدا بودند. آن‏گاه کشتار مسلمانان را در جنگ با آنان با جنگ پیامبر (ص) باکفار یکسان بدانیم![۳۱]

و در جواب از ابن‏عبدالوهاب مى‏گوید: خداوند شیخ را عفو فرماید، چرا که این عبارت، دلالت بر تکفیر آشکار تمام یا بسیارى از علماى عصر اوست. اگر منظور او همه کسانى باشد که واژه اعتقاد را در کتاب‏هاى اعتقادى به کار مى‏برند، او تمام علماى عصر خود را تکفیر کرده است و چنانچه منظور او اعتقاد به باور خاصى باشد مانند «عقیده صوفیه»، برخى از علما را، بدون توجه به تأویل‏هاى آنان کافر دانسته است با وجود این‏که تأویل، یکى ازموانع بزرگ تکفیر به شمار مى‏رود.[۳۲]

امروزه نیز تفکرات افراطى را در سخنان برخى از علماى سلفیه جهادى شاهدیم. در استفتائى که از ابومحمد مقدسى درباره استغاثه و توسل مى‏شود وى با اشاره به مسئله توحید و آیات مربوط به آن فتوا به شرک اکبر بودن توسل و زیارت مى‏دهد و معتقدین‏ به آن را از اسلام خارج مى‏شمارد،[۳۳] ابو مصعب زرقاوى رهبر القاعده عراق تمام این زیارات و توسلات را جزئى از طاغوت مى‏خواند و آن را مستند به کلام ابن‏تیمیه مى‏کند،[۳۴] او مى‏گوید: «اگر کسى مردم عوام رافضه را مثل مردم عوام اهل سنت بخواند این ظلم به عوام اهل سنت است، چرا که اصل توحید بین این دو گروه متفاوت است، رافضه به حسین (ع) و آل البیت استغاثه مى‏کنند و عزادارى و مرثیه خوانى مى‏کنند و قائل به عصمت آن‏هایند و این‏ها همه شرکیاتى است که بخشیده نمى‏شود و جهل آن‏ها نمى‏تواند عذرى براى آن‏ها باشد.[۳۵]

تکفیر نزد ابن‏تیمیه‏

از اساسى‏ترین مفاهیمى که باعث ترویج خشونت‏ها در جهان اسلام شد مفهوم «تکفیر» است که آثار فراوانى بر آن مترتب است از این رو کتاب‏ها و مقاله‏هاى زیادى نگاشته شده است، ولى آنچه که به اختصار در این‏جا ذکر مى‏شود، تأثیرپذیرى گروه‏هاى جهادى و افراطى سلفى‏گرى از تفکر تکفیر است. بررسى منشأ این تفکر و علل ترویج آن در میان افراطى‏گران سلفى مى‏تواند گام مهمى در عرصه گسترش جنایت‏هاى امروز جهان اسلام باشد.

بررسى‏ها نشان مى‏دهد منشأ این تفکر، گرچه به دوران صدر اسلام باز مى‏گردد، ولى هر چه از عصر پیامبر (ص) فاصله مى‏گیریم این مسئله به شکل گسترده‏ترى ادامه داشته و موجب ایجاد فرقه‏هاى گوناگونى شده است، شاید اسف‏بارترین نمونه تکفیر در صدر اسلام، تکفیر امیرمومنان على بن ابیطالب (ع) باشد که توسط خوارج انجام گرفت که از آن‏ها به عنوان یک گروه افراطى، تکفیرى یاد مى‏کنند،[۳۶] ولى آنچه که امروزباعث تشکیل گروه‏هاى تکفیرى شده است، تفکرات افراطى خوارج نیست که وهابیان امروزه خود را مبرى از آن‏ها مى‏دانند،[۳۷] بلکه افکارى برگرفته از تفکرات ابن‏تیمیه مى‏باشد. از این رو افکار ابن‏تیمیه‏ به عنوان منشاء فکرى گروه‏هاى سلفى و اعمال ابن‏عبدالوهاب به عنوان الگوى عملى گروه‏هاى افراطى سلفى و وهابى قرار گرفت. افکار برخى از روشن‏فکران عصر حاضر، چون سیدقطب و ابوالاعلى مودودى را میى‏توان نادیده گرفت، ولى مهم در این مقاله تأثیرگذارى افکار تکفیرى‏ ابن‏تیمیه‏ است که بدون شک بسیارى از روشن‏فکران و افراطیون عصر حاضر متأثر از آن بوده‏اند، هر چند برخى از علماى وهابى، امروزه در پى اثبات عدم تکفیر از جانب‏ ابن‏تیمیه‏ شده‏اند،[۳۸] ولى شواهدى که در کتاب‏هاى‏ ابن‏تیمیه‏ هست خلاف این مطلب را مى‏رساند، چرا که با توجه به مبانى روش‏شناسى وى که بر نقل‏گرائى و مبانى معرفت شناسى‏اش بر حدیث گرائى و مخالفت با عقل‏گرائى پایه‏گذارى شده است،[۳۹] باعث شده تا مبانى اعتقادى وى در باب توحید منحصر به یک توحید عبادى باشد که بسیارى از اعمال مسلمانان، چون توسل، شفاعت، تبرک و … را شرک بخواند و در یک فتواى افراطى، حکم به قتل و کشتار مسلمانانى بدهد که به قبر پیامبر (ص) و قبور افراد صالح توسل جسته‏اند و از آن‏ها حاجت خواسته‏اند.[۴۰]

این سیر تفکرات و فتاواى‏ ابن‏تیمیه‏ باعث موجى از افراطى‏گرى نسبت به تکفیر زائران قبر رسول خدا (ص) شد،[۴۱] به طورى که محمد بن عبدالوهاب به پیروى از وى، تمام مسلمانانى را که به ملائکه و انبیاى الهى و صالحان توسل مى‏کنند مشرک و کافردانسته و ریختن خونشان را مباح و غارت اموالشان را جایز شمرده است،[۴۲] وى در کتاب‏ کشف الشبهات‏ خود بیش از ۲۴ بار مسلمانان را مشرک خوانده و بالغ بر ۲۵ بار آن‏ها را کافر، مرتد، منافق، دشمن توحید و .. دانسته است،[۴۳] زینى دحلان در این رابطه مى‏نویسد: «که محمد بن عبد الوهاب مسلمانان را از زمان خود تا ششصد سال قبل کافر مى‏دانسته و تمامى کسانى را که از او تبعیت نمى‏کردند تکفیر کرده و خونشان را مباح مى‏دانسته است،[۴۴] در عصر حاضر نیز افرادى، چون عبدالسلام فرج، رهبر گروه افراطى الجهادِ مصر در کتاب‏ الجهاد فریضه غائبه‏، به صراحت، حکام کشورهاى اسلامى و غیر اسلامى را طبق فتواى‏ ابن‏تیمیه‏ تکفیر کرده‏[۴۵] و طبق فتواى وى ارتداد حاکمان مسلمان را شدیدتر از غیر مسلمان مى‏داند،[۴۶] در این کتاب بخشى به نام «مجموعه الفتاوى لابن تیمیه تفید فى هذه العصر» وجود دارد، که بسیارى از احکام جهاد و قتال را در این بخش بر طبق فتاواى وى حکم مى‏کنند که این حکایت از تأثیر پذیرى نویسنده از افکار ابن‏تیمیه‏ دارد.

صالح السریه‏[۴۷] در رساله‏ الایمان‏ خود به صراحت بهترین عقاید امروز جهان اسلام را اعتقادات ابن‏تیمه و شاگردانش مى‏داند و در ادامه رساله خود را بر این اساس بنا مى‏کند.[۴۸]

گرایش تکفیرى ابن‏تیمیه در ایجاد تفرقه میان مسلمانان‏

یکى از مهم‏ترین عواملى که باعث گسترش جنایت‏هاى در میان مسلمانان شد، ایجاد تفرقه میان آن‏ها و دامن زدن به اختلافات مذهبى و تکفیر کردن مذهب مخالف است. ابن‏تیمیه‏ با مواضع تندى که علیه شیعیان مخصوصاً در کتاب‏ منهاج السنه خود گرفت و با صدور فتواهایى در این زمینه بى‏شک توانسته بود براى آیندگانى که در پى بهانه علیه شیعیان‏اند و آن‏ها را کافر مى‏دانند، مؤثر باشد.

ابن‏تیمیه در کتاب‏ منهاج السنه‏ مى‏گوید: «رافضى‏ها، بناهاى ساخته شده بر قبرها را بزرگ مى‏دارند و در آن اعتکاف مى‏کنند و همان‏طور که به زیارت خانه خدا مى‏روند به زیارت آن بناها مى‏روند و برخى زیارت این بناها را از حج بزرگ‏تر مى‏دانند، بلکه معتقدند فردى که نمى‏تواند به زیارت خانه خدا برود، این بناها را زیارت کند. این نوع از دیندارى، دیندارى مسیحیت و مشرکان است که عبادت کردن بت‏ها را به عبادت کردن خداوند برترى مى‏دادند.[۴۹] و یا مى‏گوید: اهل علم بر اساس روایات و احادیث و اسناد موجود متفق‏ اند، که رافضى‏ها دروغ‏گوترین طوایف هستند و دروغ گویى از گذشته درمیان آنان وجود داشته است. شافعى مى‏گفت در میان اهل هوى گروهى را شاهدتر بر دروغ و تزویر از رافضى‏ها ندیدم.[۵۰] هم‏چنین وى فصلى جداگانه به نام «مشابهه الرافضه للیهود والنصارى» قرار داده و آن‏ها را متهم به غلو و تحریف قرآن و … مى‏کند[۵۱] آن‏ها را بدتر از خوارج‏[۵۲] و در مقابل مسلمانان و در کنار تاتار و مغولان‏[۵۳]مى‏خواند، رافضه را انسان‏هایى بى‏عقل و دین مى‏داند.[۵۴] و در مباحث اعتقادى ایشان را متهم به تجسیم و تعطیل مى‏کند، آن‏ها را قومى به دور از معارف اهل بیت: دانسته‏[۵۵] و با این نگاه افراطى به شیعیان و معرفى برخى فرق شیعه، چون نصیریه و اسماعیلیه، به عنوان فرق غالى و کافر[۵۶] از یک طرف، و از طرفى، قرار دادن تمام فرق شیعه، چون اسماعیلى، اثنى عشرى، نصیرى، زیدیه در گروه واحدى به اسم رافضه مى‏آورد.[۵۷]

برخى از ادعاهاى وى که عقاید شیعه را شرک‏آمیزتر و بدتر از اسماعیلیه و نصیریه معرفى مى‏کند.[۵۸] و عالمان شیعى، چون خواجه نصیر طوسى را به عنوان یکى از علماى اسماعیلى مورد تکفیر قرار مى‏دهد،[۵۹] تمام این عوامل باعث شده که جریان‏هاى تکفیرى نتوانند بین فرق شیعه تمایزى قائل شوند و تمام مذاهب شیعه را به اسم رافضه تکفیر کنند و این موج افراطى به حدى بوده که حتى برخى از علماى وهابى به صراحت حکم به تکفیر شیعیان داده‏اند.[۶۰] ابن‏جبرین از علماى وهابى در پاسخ به این‏که آیا به فقراى شیعه مى‏توان زکات پرداخت کرد؟ شیعیان را کافر دانسته و پرداخت زکات را به آن‏ها جایز نمى‏داند[۶۱] و دعا براى پیروزى حزب الله را حرام دانسته و شیعیان را دشمنان اسلام معرفى مى‏کند.[۶۲] از شیخ عبدالرحمن براک، مفتى سعودى استفتاء شده: آیا امکان جهاد میان اهل سنت و شیعه وجود دارد؟ وى در پاسخ مى‏گوید: «اگر اهل سنت داراى دولت مقتدرى باشند و شیعه برنامه شرک آمیز خود را اظهار کند، در این صورت‏ بر اهل سنت واجب است که علیه شیعه اعلام جهاد نموده و آنان را به قتل برساند.»[۶۳] از طرف هیئت علماى کبار عربستان هم از سوى ۳۸ تن از علماى وهابى بیانیه‏اى صادر شد که در آن از اهل سنت دعوت شده بود تا در برابر مخالفان و شیعیان اقدام کنند، که در این بیانیه قتل شیعیان مجاز دانسته شده بود.[۶۴]

نقش ابن‏تیمیه در گسترش موج تکفیر علیه شیعه‏

منشأ فتاواى تکفیرى علیه شیعه را مى‏توان در خصومت و فضایى تفکر بنى‏امیه و تضعیف روحیه و فضایى امامیه جست‏وجو کرد، ابن‏تیمیه‏ عملًا در ترویج این تفکر تلاش بسیارى کرد به طورى که معتقد بود، دولت بنى امیه بهترین حکومت بوده‏[۶۵] و بدبختى اسلام از حکومت عباسى بوده، چرا که حکومت عباسى در دست شیعیان و بدعت گذاران بوده است،[۶۶] وى هم چنین در جایى دیگر نزول آیه: (وَ الشَّجَرَهَ الْمَلْعُونَهَ فِی الْقُرْآنِ‏)[۶۷] را در شأن بنى امیه انکار کرده و این گونه تفسیر را از تحریفات شیعه در قرآن بر شمرده است.[۶۸] وى به گونه‏اى تنقیص شخصیت حضرت على (ع) و ائمه طاهرین: را نمود که بسیارى از علماء اهل سنت را به واکنش علیه او واداشت،[۶۹] ابن‏حجر عسقلانى در کتاب‏ الدرر الکامنه‏، صراحت دارد که تعدادى از مسلمانان- یعنى اهل سنت، ابن‏تیمیه‏ را به خاطر جسارت‏هایى که به امیر المومنین (ع) دارد، منافق مى‏دانند،[۷۰] چون پیامبر اکرم (ص) فرمود:

«لا یبغضه إلا منافق».[۷۱]

و یا ابن‏حجر مکى درکتابى که حتى علیه شیعه نوشته است، وقتى به‏ ابن‏تیمیه مى‏ رسد مى‏گوید: ابن‏تیمیه‏ کسى است که خداوند او را مخذول و منکوب، گمراه و کور، و ذلیل و بى مقدار کرده است، علماى بزرگ احوال او را بیان کرده و دروغ گفتار او را مشخص کرده‏ اند.[۷۲] در هر صورت تنقیص‏هاى‏ ابن‏تیمیه‏ نسبت به اهل البیت: و علماى امامیه از یک طرف وتعصب ورزى وى نسبت به بنى امیه و رفع تنقیص‏هاى آنان‏[۷۳] از طرف دیگر موجب شد که یک نگاه افراطى همراه با تنفر به شیعه به نام رافضه صورت گیرد؛ به طورى که امروزه کتاب‏ها و مقاله‏هایى فراوانى به صورت رایگان در دفاع از عثمان بن عفان و در دفاع از ابوسفیان و معاویه و عمرو بن عاص توزیع مى‏شود[۷۴] و گروهاى تکفیرى رسما اعلام مى‏کنند که در پى احیاء بنى امیه و انتقام از شیعیان هستند.[۷۵]

تکفیر سیاسى‏

مهم‏ترین عامل گسترش تکفیر در جهان اسلام از زمانى پدید آمد که وارد مسائل سیاسى شده و علما و امرا آن بیشتر براى پیش‏برد اهداف سیاسى خود استفاده کردند،[۷۶] ابن‏تیمیه‏ گرچه بیشتر به عنوان یک عالم دینى مطرح است تا یک عالم سیاسى، ولى در عین حال بسیارى از گروه‏هاى افراطى سیاسى منهج علمى و عملى وى را به عنوان یک شناسه مطرح کرده‏اند و حتى برخى از تحلیل‏گران در بطن افکار تکفیرى‏ ابن‏تیمیه‏ و ابن‏قیم جوزى، انگیزه‏هاى سیاسى را براى مقابله با شیعه دخیل دانسته‏اند،[۷۷] از جمله موضع گیرى‏هاى سیاسى ابن‏تیمیه، در جریان حمله تاتار به شام و فرار مردم دمشق درسال (۷۰۲ ق)، بود که‏ ابن‏تیمیه‏ مردم را به جهاد فراخواند.[۷۸] بعد از شکست تاتارها، ابن‏تیمیه‏ به اقدامات جدیدى دست زد، از جمله راندن گروهى از شیعه‏هاى باطنى نصیرى از کوه‏هاى اطراف دمشق بود. ابن‏تیمیه‏ معتقد بود که این گروه‏هاى شیعى جاسوسان و حامیان تاتار بوده و در منطقه فساد مى‏کردند ابن‏تیمیه‏ با گروهى از یارانش به جنگ این گروه‏هاى شیعه رفت و تمام افراد مسلح را کشت و درخت‏هاى آن منطقه را قطع کرد.[۷۹] ابن‏تیمیه‏ با بیان این گزاره که «هر کس دعوت را دریافت کرد و نپذیرفت واجب القتل است» و با قرائت آیه‏هاى جهاد در راستاى آن و تأکید بر فضائل جهاد، قتل کفار و جهاد علیه آنان را جزء اولویت‏هاى نخست رسالت اسلام شمرده است.

از این روى گروه‏هاى افراطى براى رسیدن به اهداف و منافع خود در جهت ترویج مواضع خود و نابودى مخالفانش از حربه جهاد استفاده کرده و براى تغذیه افکار مجاهدین و مشروعیت بخشیدن به جنایت‏هاى خود از تفکرات‏ ابن‏تیمیه‏ به عنوان تأیید اصول و مبانى خود استفاده مى‏کنند. و از اعمال وى به عنوان یک الگو بهره مى‏گیرند. ایمن الظواهرى در فصل چهارم کتاب‏ التبرئه‏ خود که در باب جهاد و امر به معروف است، ابتدا با استناد به کلام ابن‏تیمیه، جهاد را زمانى معتبر مى‏داند که به راى اهل خبره در دین و دنیا باشد و در پایان این فصل چنین مى‏نویسد:

من امیدوارم که خواننده این کتاب، کلام‏ ابن‏تیمیه‏ را در باب جهاد هم بخواند، چرا که وى خودش در عرصه جهاد بوده و مسلمانان را براى جهاد تحریک مى‏کرده و عالمى است که احوال جهاد و مجاهدین را به خوبى درک مى‏کرده و باید متذکر شد که وى با این‏که بخشى از عمر خود را در زندان بوده ولى اصلًا در مبانیش خللى ایجاد نشده‏

بلکه محکم‏تر نیز شده تا این‏که در زندان مرد، پس‏ ابن‏تیمیه‏ استحقاق یک امام و رهبرى که بتوان به او اقتدا کرد را دارد.[۸۰]ابن‏تیمیه بعد از واقعه جبل و کسروان، نامه‏اى به ملک ناصر مى‏نویسد و در این نامه بعد از حمد خداوند و تمجید از سلطان مى‏نویسد:

مارقین دو دسته اند: دسته اول اهل فجور و طغیان، ظالمان و متجاوزان و کسانى که از شعائر ایمان خارج شدند … گروه دوم مارقین (از دین خارج شدگان) بدعت گذارند. گمراهان منافق و خارج شدگان از سنت و جماعت، جداشدگان از شریعت و اطاعت سلطان مانند اهل جبل، جرد، کسروان که سلطان با آن‏ها جنگید و پیروزى سلطان از نعمت‏هاى خداوند به او بود. آن‏ها و امثالشان از بزرگ‏ترین مفسدان در امور دین و دنیا هستند، آنان معتقدند که ابوبکر، عمر و عثمان، مسلمانان بدر و بیعت رضوان و همه مهاجران و انصار و تابعین و پیشوایان اسلام و علماى مذاهب چهارگانه و شیوخ اسلام و پادشاهان مسلمانان و سربازانشان و همه مسلمانان کافر و مرتد هستند، حتى از یهود و مسیحیت بدتر هستند، زیرا مرتد بدتر از کافر است به این دلیل اهل فرنگ و مغول‏ها را بر اهل ایمان و قرآن مقدم مى‏دانند.[۸۱]

وى در ادامه نامه خود مى‏نویسد:

طرفداران این مذهب ملعون مانند اهل جبل عامل و نواحى آن و جزین با آمدن تاتار خوشحال شدند. هنگامى که سپاهیان اسلام از سرزمین مصر حرکت کردند، ذلت و بیچارگى آنان براى همه مسلمانان روشن شد. هنگامى که خداوند اسلام را با آمدن سلطان یارى کرد، براى آنان عزایى بود، این گروه باعث شدند که چنگیزخان به سرزمین‏هاى اسلامى حمله کند و هولاکو بر بغداد مسلط شود و تا حلب پیش بیاید، این گروه انواع دشمنى را در حق اسلام و اهل آن مرتکب شده‏اند. علت همه دشمنى‏ها این است که معتقدند هر کس با آن‏ها در گمراهیشان همراه نباشد، کافر و مرتد است. از جمله این اعتقادها این است: «کسى که متعه را حرام بداند کافر است، کسى که ابوبکر، عمر و عثمان را دوست داشته باشد یا از آن‏ها راضى باشد، کافر است. کسى‏ که ایمان به منتظر نداشته باشد کافر است، کسى که معتقد باشد خدا را در آخرت مى‏بیند کافر است، کسى که بگوید خداوند بر روى آسمان‏هاست، کافر است، کسى که به قضا و قدر ایمان داشته باشد، کافر است».[۸۲]

هم‏چنین ابن‏تیمیه با جایگاهى که به دست آورده بود به اقداماتى دست مى‏زد که در اصل وظیفه حکومت بود. او در سال (۶۶۹ ق) به همراه تعدادى از یارانش به خانه‏ها مى‏رفتند و تمام ظرف‏ها را شکسته و شراب‏ها را مى‏ریختند و صاحبان خانه‏ها را سرزنش یا دستگیر مى‏کردند. این کار او با استقبال مردم مواجه شد، چرا که تصور مى‏کردند حکم قرآن اجرا شده و زمان پیامبر (ص) در حال بازگشت است.[۸۳] هم‏چنین‏ ابن‏تیمیه‏ همراه با عده‏اى از یارانش در ماه رجب سال (۷۰۴ ق) صخره‏اى را که در کنار رود قلوط بود و مردم بدان نذر مى‏کردند قطع کرد.[۸۴]

استفاده از احکام تکفیر و جهاد براى پیشبرد منافع سیاسى، منجر به یک مدل افراطگرایى و راهبردى شد که اوج این تفکر در قرن دوازدهم توسط محمد بن عبدالوهاب در جزیره العرب رخ داد، وى در سال ۱۱۵۸ ق زمانى که امیر درعیه- محمد بن سعود- با وى بیعت نمود و متعهد شدند که با یکدیگر توحید وهابى را در جزیره العرب گسترش دهند،[۸۵] و در اولین اقدام به تخریب قبور از جمله قبر زید بن خطاب پرداختند[۸۶] و با تسلط بر مکه محل تولد پیامبر (ص) را و قبر و بارگاه حضرت خدیجه‏ و بسیارى از صحابه و بزرگان دین را با خاک یکسان کردند[۸۷] و یا مرتکب جنایت‏هاى هولناکى در سرزمین‏هاى مسلمان از جمله احساء و طائف و نجف و کربلاء و … شدند.[۸۸]

نگاه‏ ابن‏تیمیه‏ به شیعه و فرقه‏هاى آن به عنوان یک رافضى که داراى اعتقاداتى مخالف با اهل سنت و داراى رویکردى منفعلانه و همراه با دشمنان اسلام است، باعث شده امروزه آتش اختلافات بین مذاهب اسلامى بالا بگیرد و به عنوان یک راهبرد سیاسى براى رسیدن به اهداف پلید خود در محافل غربى مطرح باشد، ایمن الظواهرى رهبر القاعده در مجله نشره الانصار طى مقاله‏اى مواضع خود را در قبال ایران و شیعیان بیان مى‏کند و همان سخنان ابن‏تیمیه را یک بار دیگر تکرار مى‏کند و مى‏گوید: ما با شیعیان و مردم ایران از نظر اعتقادات با هم اختلافاتى داریم، آن‏ها ابوبکر و عمر و صحابه رسول خدا (ص) را سب مى‏کنند و قائل به تحریف قرآن هستند و براى ائمه خود عصمت قائلند و به مهدى آخر الزمانى معتقدند که رجعت خواهد کرد که اگر کسى چنین اعتقاداتى داشته باشد مرتد است مگر این‏که جاهل بوده باشد.[۸۹]

و یا ابومصعب زرقاوى‏[۹۰] که مواضعى خشونت‏آمیزتر علیه شیعه نسبت به دیگر رهبران القاعده داشت به طورى که اولویت جنگ را در ابتداء با آن‏ها مى‏دانست،[۹۱] نوشته‏هاى وى به روشنى بر این امر گواهى مى‏دهد که در تکفیر کردن مسلمان مخصوصاً شیعیان متأثر از ابن‏تیمیه بوده وى در کتاب‏ الکلماه المضیئه‏، با سوءظنى که به شیعیان دارد معتقد است که پشت تمام تحرکات آمریکائى که در منطقه‏

وجود دارد رافضه هم دست دارد، به طورى که مى‏خواهند حکومت خود را از ایران به سمت عراق‏و سوریه و سپس کشورهاى خلیج فارس ادامه دهند، از این روى وى رافضیان را آدم‏هاى منافق مى‏خواند و آن‏ها را منطبق با آیه (هُمُ الْعَدُوُّ فَاحْذَرْهُمْ قاتَلَهُمُ اللَّهُ أَنَّى یُؤْفَکُونَ‏)[۹۲] مى‏داند و آن‏ها را تکفیر مى‏کند و در تأیید کلام خود سخن‏ ابن‏تیمیه‏ را ذکر مى‏کند و مى‏گوید:

ابن‏تیمیه چه خوب حال این رافضه را توصیف کرده که آن‏ها کفار را علیه مسلمین یارى مى‏کنند و کمک آن‏ها به مغول‏ها باعث خروج چنگیزخان شد و هلاکو خان توانست به کشورهاى مسلمان عراق و سوریه برسد، به همین خاطر بود که توانستند لشکر مسلمانان را غارت کنند و … قلب‏هاى مغولان بسیار سخت بود و بر هیچ کسى رحم نمى‏کردند و مهم‏ترین عبادتشان لعن مسلمین و اولیاء الله بود و بزرگ‏ترین اصل براى آن‏ها لعن و تکفیر و سب حاکمان اسلام، خلفاى راشدین و علماء اسلام بود … و رافضه هم این مغول‏ها و دولتشان را دوست دارند، چرا که آن‏ها به وسیله همین مغول‏ها عزت خودشان را به دست آوردند لذا به آن‏ها کمک مى‏کردند و مسلمانان را مى‏کشتند و حریم‏ها را مى‏شکستند … و زمانى که مسلمان‏ها بر مشرکین و نصارى غلبه پیدا مى‏کردند این روز براى رافضى‏ها روز غصه و اندوه بود ولى زمانى که آن‏ها بر مسلمین پیروز شدند این روز روز عید و خوشحالى براى آن‏ها بوده است.[۹۳]

ابومصعب با اظهار تعجب از این عبارت‏ها مى‏گوید:

سبحان الله، مثل این که‏ ابن‏تیمیه‏ از عالم غیب خبر مى‏داده و به اوضاع عصر حاضر اشراف داشته، لذا آن‏ها را توصیف کرده و به ما خبر داده، بنابراین راه براى ما روشن گردیده، چرا که باطن این قوم براى ما ظاهر شده است.[۹۴]

ابن‏تیمیه مى‏گوید: به همین خاطر عامه مردم بدترین احساس را نسبت به آن‏ها دارند و جنگیدن با آن‏ها سزاوارتر است تا با خوارج، لذا بین مردم شایع شده که رافضه اهل بدعت‏اند و ضد اهل سنت، چرا که دشمنى آن‏ها با سنت رسول خدا و شریعت اسلام ظاهرتر است.[۹۵] وى سخنان بسیارى از ابن‏تیمیه‏ نقل کرده که حاکى از تأثیرپذیرى وى دارد.[۹۶]

حتى گروه‏هاى تروریستى و افراطى داعش و یا جبهه النصره متأثر از همین گونه تفکرات هستند، در رساله‏ا ى به نام‏ دوله البغدادى- الواقع و الحکم الشرعى‏ که منسوب به گروه حکومت داعش هست، گروه‏هاى حکومتى را به چند قسم تقسیم کرده و مخالفان خودشان را تکفیر مى‏کنند و خون و مالشان را مباح مى‏کنند که در این صورت گروه‏هاى جیش المجاهدین و لواء التوحید و أحرارالشام و جبهه النصره کافر مى‏شوند. در این رساله که گروه‏هاى مخالف خود را محکوم به افراطى‏گرى مى‏کند آمده که آن‏ها قضیه تکفیر را با شبهه افکنى و ظن و گمان، بدون هیچ بینه معتبرى بیان مى‏کنند و بسیارى از سربازان هم از آن‏ها اطاعت مى‏کنند و مسلمین را مى‏کشند همان طورى که کفار را مى‏کشند و اعلام مى‏کنند که به آن‏ها امتیاز مى‏دهند که در کشتن آن‏ها اخلاق جنگ را مراعات نکنند و اسیران و زنان و بچه‏ها و … را حتى با عملیات‏هاى انتحارى بکشند، آن‏ها همان خوارجى‏اند که پیامبر (ص) فرموده بود که از مشکلات این قوم این است که قرآن مى‏خوانند ولى صداى آن از دهانشان بیشتر نمى‏رود، آن‏ها مسلمانان را مى‏کشند و بت‏پرستان را دعوت مى‏کنند … اگر آن‏ها را درک مى‏کردم آن‏ها را هم‏چون قوم عاد مى‏کشتم،[۹۷] و ما مى‏بینیم که مصلحت شرعى براى ما تعیین مى‏کند که این خوارجى که با مجاهدین ما جنگ مى‏کنند باید با آن‏ها بجنگیم، چرا که آن‏ها زمین‏هاى‏ آزاد را به فساد مى‏کشند و از کسانى که ضد بشار اسد هستند انتقام مى‏گیرند و ثمرات و نتایج جهاد ما را در سوریه از بین مى‏برند.[۹۸]

گزارشى که خبرنگار الحیاه[۹۹] از عقاید رهبران گروه‏هاى تکفیرى انتشار کرده به وضوح این خشم افراطى دیده مى‏شود، که باعث شده به آسانى مخالفان خود به ویژه شیعیان را کافر بخوانند و خون و مال و ناموسشان را مباح اعلام کنند، در حالى که هیچ یک از آن‏ها صلاحیت صدور حکم تکفیر را ندارند.

نتیجه‏

ابن تیمیه نه تنها به عنوان یک عالم دینى بلکه به عنوان یک رهبر سیاسى توانست نقش بسزایى در وقایع جهان اسلام به ویژه در یک سده اخیر داشته باشد، وى با سازماندهى برخى از مبانى سلفیه هم‏چون انفتاح باب اجتهاد و ترویج ظاهرگرایى و مخالفت با عقل و منطق و با سخت گیرى در برخى از معارف اعتقادى سلف هم‏چون توحید و شرک و منحصر کردن توحید در توحید عبادى و گسترش دایره تکفیر و ارتباط آن با سیاست و با یک رویکرد منفعلانه نسبت به شیعه باعث شد که خشونت‏هاى جهان اسلام به سمت اختلاف‏هاى مذهبى براى تأمین منافع سیاسى حرکت کند، از این روى امروزه شاهد بسیارى از جنایت‏ها به اسم اسلام در مناطق مختلفى از جهان اسلام هم‏چون سوریه، عراق، افغانستان، پاکستان، بحرین و … هستیم.

منابع‏

  1. ابن‏ابى‏عاصم، السنه، تحقیق محمد ناصر الدین البانى، چاپ اول: المکتب الإسلامى، بیروت ۱۴۰۰ ق.

  2. ابن‏بشر نجدى، عثمان، عنوان المجد فى تاریخ نجد، دارالحبیب، ریاض ۱۴۲۰ ق.

  3. ابن‏تیمیه، احمد بن عبدالحلیم، اقامه الدلیل على ابطال التحلیل، برگرفته از نرم‏افزار مکتبه الشامله.

۴٫-، اقتضاء الصراط المستقیم لمخالفه أصحاب الجحیم، تحقیق ناصر عبدالکریم العقل، چاپ هفتم: دار عالم الکتب، بیروت ۱۴۱۹ ق.

۵٫-، الاستقامه، نشر دانشگاه محمد بن سعود، مدینه ۱۴۰۳ ق.

۶٫-، الرد على البکرى، تحقیق: محمد على عجال، مکتبه الغرباء الأثریه، مدینه ۱۴۱۷ ق.

۷٫-، الرد على المنطقیین، دارالمعرفه، بیروت [بى‏تا].

۸٫-، الصفدیه، تحقیق محمد رشاد سالم، چاپ دوم: نشر ابن‏تیمیه، مصر ۱۴۰۶ ق.

۹٫-، درء تعارض العقل والنقل، تحقیق محمد رشاد سالم، چاپ دوم: انتشارات جامعه الإمام محمد بن سعود الإسلامیه، عربستان ۱۴۱۱ ق.

۱۰٫-، رساله التدمریه، العبیکان، ریاض ۱۴۲۱ ق.

۱۱٫-، زیاره القبور و الإستنجاد بالمقبور، دارطیبه، ریاض [بى‏تا].

۱۲٫-، عقیده الاصفهانیه، المکتبه العصریه، بیروت ۱۴۲۵ ق.

۱۳٫-، فتوى الحمویه الکبرى، تحقیق حمد بن عبدالمحسن تویجرى، دارالصمیعى، ریاض [بى‏تا].

۱۴٫-، مجموع فتاوى و رسائل، مجمع ملک فهد، عربستان ۱۹۹۵ م.

۱۵٫-، مجموعه الرسائل و المسائل، نشر تراث العربى [بى‏تا، بى‏جا].

۱۶٫-، منهاج السنّه النبویه، جامعه الإمام محمد بن سعود الإسلامیه، ۱۴۰۶ ق/ ۱۹۸۶ م [بى‏جا].

  1. ابن‏جبرین، اللؤلؤ المکین من فتاوى، عربستان، ریاض [بى‏تا، بى‏نا].

  2. ابن‏حجر هیتمى مکى، أحمد شهاب الدین، الفتاوى الحدیثه، دارالفکر [بى‏جا، بى‏تا].

  3. ابن‏حنبل شیبانى، احمد بن محمّد، مسند احمد بن حنبل، تحقیق شعیب الأرنؤوط و عادل مرشد و دیگران، چاپ اول: مؤسسه الرساله، بیروت ۱۴۲۱ ق.

  4. ابن‏رجب حنبلى، عبد الرحمن بن احمد، فتح البارى شرح صحیح البخارى، چاپ اوّل: مکتبه الغرباء الأثریه، مدینه ۱۴۱۷ ق.

مجموعه مقالات کنگره جهانى جریان هاى افراطى و تکفیرى از دیدگاه علماى اسلام، ج‏۱، ص: ۸۰

  1. ابن‏عبدالوهاب، محمد، الرسائل الشخصیه، دانشگاه محمد بن سعود، ریاض عربستان [بى‏تا].

۲۲٫-، کشف الشبهات، دارالقلم، بیروت [بى‏تا].

۲۳٫-، کشف الشبهات، وزاره الشؤون الإسلامیه و الأوقاف و الدعوه و الإرشاد، عربستان ۱۴۱۸ ق.

۲۴٫-، مجموعه رسائل فى التوحید والإیمان، تحقیق اسماعیل بن محمد انصارى، دانشگاه محمد بن سعود، ریاض [بى‏تا].

  1. ابن‏عثیمین، محمد صالح، مجموع فتاوى بن عثیمین، دارالوطن، عربستان ۱۴۱۳ ق.

  2. ابن‏کثیر، البدایه و النهایه، دارالفکر، بیروت ۱۴۰۷ ق.

  3. ابوالعلا، راشد، ضوابط تکفیر المعین عند ابن‏تیمیه و محمد بن‏عبدالوهاب وعلماء نجد، ریاض ۱۴۲۵ ق [بى‏نا].

  4. ابوزهره، محمد، ابن‏تیمیه حیاته و عصره؛ آراؤه و فقهه، دارالفکر العربى، قاهره ۱۹۹۱ م.

  5. اسماعیلى، حمید رضا، القاعده از پندار تا پدیدار، اندیشه سازان نور، تهران ۱۳۸۶٫

  6. آلوسى، محمود، تاریخ النجد، مدبولى، قاهره، [بى‏تا].

  7. امین، محسن، کشف الارتیاب فى اتباع محمّد بن عبدالوهاب، تحقیق حسن الامین، چاپ دوم، ۱۳۸۲ ق. [بى‏نا، بى‏جا].

  8. انصارى اسماعیل و دیگران، مجموع مؤلّفات الشیخ محمّد بن الوهاب، دانشگاه محمد بن سعود، ریاض، [بى‏تا].

  9. ایمن الظواهرى، محمد ربیع، التبرئه، [بى‏نا، بى‏جا، بى‏تا].

  10. برقاوى، عاصم بن محمد بن طاهر، مجموع استفتاءات، ابو محمد مقدسى، [بى‏نا، بى‏تا].

  11. رساله دوله البغدادى- الواقع و الحکم الشرعى، الجبهه الاسلامیه- المجلس الشرعى، ۱۴۳۵ ق [بى‏نا، بى‏جا].

  12. رفعت، سید احمد، النبى المسلح، کانون الثانى، ۱۹۹۱ م [بى‏جا].

  13. زرقاوى، ابومصعب، الکلمات المضیئه، شبکه البراق الاسلامیه، ۱۴۲۷ ق [بى‏جا].

  14. زینى دحلان، الدررالسنیه فى الرد على الوهابیه، [بى‏نا، بى‏جا، بى‏تا].

  15. سبحانى، جعفر، بحوث فى الملل و النحل، مؤسسه نشر إسلامى جامعه مدرّسین، قم [بى‏تا].

  16. سقاف، حسن بن على، السلفیه الوهابیه أفکارها الاساسیه و جذورها التاریخیه، دارالامام النووى، عمان ۱۴۲۳ ق.

  17. شوکانى، محمد بن على بن محمد بن عبدالله، القول المفید فى أدله الاجتهاد والتقلید، دارالقلم، کویت ۱۳۹۶٫

مجموعه مقالات کنگره جهانى جریان هاى افراطى و تکفیرى از دیدگاه علماى اسلام، ج‏۱، ص: ۸۱

  1. صالح السریه، رساله الایمان، برگرفته از آدرس الکترونیکى:http ://www .elismaily .tv

  2. صائب، عبدالحمید، ابن‏تیمیه حیاته عقایده، چاپ دوم: مؤسسه دائره المعارف فقه اسلامى، قم ۱۴۲۶ ق.

  3. طباطبائى، سید محمد حسین، المیزان فى تفسیر القرآن، ترجمه سید محمدباقر موسوى همدانى، انتشارات اسلامى جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، قم ۱۳۷۴٫

  4. طبرسى، فضل بن حسن، مجمع البیان فى تفسیر القرآن، انتشارات ناصر خسرو، تهران ۱۳۷۲٫

  5. عبدالاله بلقزیز، الاسلام و السیاسه، چاپ دوم: دارالبیضاء، مغرب ۲۰۰۸ م.

  6. عبدالرحمن بن محمد بن قاسم، الدرر السنیه فى الأجوبه النجدیه، ۱۴۱۷ ق/ ۱۹۹۶ م [بى‏نا، بى‏جا].

  7. عبدالسلام فرج، محمد، جهاد فریضه غائبه، [بى‏نا، بى‏تا].

  8. عبدالعزیز الشبل، على، التنبیه على المخالفات العقدیه فى فتح البارى، دارالوطن، [بى‏تا].

  9. عبدالله بن سلیمان، محمد، دعوه الشیخ محمد بن عبد الوهاب وأثرها فى العالم الإسلامى، ناشر وزارت اوقاف اسلامى، عربستان ۱۴۲۲ ق.

  10. عصام العماد، یحیى، گفت‏وگوى بى‏ستیز، دارالغدیر، قم ۱۳۸۶٫

۵۲٫-، نقد الشیخ محمد بن عبد الوهاب من الداخل، نشر اجتهاد، قم ۲۰۰۸ م.

  1. قصیمى، عبدالله بن على، الصراع بین الاسلام والوثنیه، ۱۴۲۷ [بى‏نا، بى‏جا].

  2. مالکى، حسن بن فرحان، داعیه و لیس نبیا، دارالرازى، اردن ۲۰۰۴ م.

  3. مکارم شیرازى، ناصر، تفسیر نمونه، دار الکتب الإسلامیه، تهران ۱۳۷۴٫

  4. موسى، محمد یوسف، اعلام العرب، الموسسه المصریه العامه للتالیف و الترجمه و الطباعه و النشر، مصر [بى‏تا].

  5. نووى، یحیى بن شرف، المنهاج شرح صحیح مسلم بن الحجاج، چاپ دوم: دار إحیاء التراث العربى، بیروت ۱۳۹۲ ق.

  6. نیشابورى، مسلم بن حجّاج، المسند الصحیح المختصر بنقل العدل عن العدل إلى رسول الله (ص)، تحقیق: محمد فؤاد عبد الباقى، دار إحیاء التراث العربى، بیروت [بى‏تا].[۱۰۰]

  7. www. rajanews. com

  8. www. tawhed. ws

  9. www. old. ido. ir// a. aspx? a/ 5020015831

  10. www. shamela. ws

  11. http:// www. elismaily. tv

  12. http:// www. shia- leaders. com

  13. http:// www. farsnews. com

  14. http:// www. mashre ghnews. ir

 

 

 

 

[۱] پژوهشگر مؤسسه دارالإعلام لمدرسه اهل‏البیت( علیهم السلام) ..

[۲] . ابن‏تیمیه، مجموع فتاوى، ج ۵، ص ۱۱۴ و ج ۱۷، ص ۳۶۰؛ فتوى الحمویه الکبرى، ج ۱، ص ۴۰ و ۵۴۱٫

[۳] . محمد صالح بن عثیمین، مجموع فتاوى، ج ۱، ص ۱۱۵؛ صالح فوزان، الأرشاد الى صحیح الاعتقاد، ص ۱۵۰؛ على عبدالعزیز الشبل، التنبیه على المخالفات العقدیه فى فتح البارى، ج ۳، ص ۵۸۴٫

[۴] . ابن‏تیمیه، الرد على الکبرى، ج ۲ ص ۵۰۷؛ همو، الرد على المنطقیین، ج ۱، ص ۱۰۱ و ۴۸۸ و ۵۲۳؛ همو، مجموع فتاوى، ج ۱۳، ص ۲۳۷؛ ج ۴، ص ۲۸۳، ۳۱۵؛ ج ۹، ص ۳۹؛ همو، عقیده الاصفهانیه، ص ۱۰۹ و ۱۱۰؛ همو، الصفدیه، ج ۱، ص ۲۴۲٫

[۵] . همو، درءالتعارض بین العقل و نقل، ج ۳، ص ۱۵۱؛ همو، منهاج السنه النبویه، ج ۲، ص ۲۱۵٫

[۶] . بى‏شک بر عقاید کلامى آثار فقهى مهمى، چون مرتد شدن و کافر بودن و … بار مى‏شود و در طول تاریخ به خاطر برخى از مسائل کلامى چون مباحث علم و قدرت خداوند و یا جسم و مکان داشتن خداوند خون‏هاى بسیارى ریخته شده، در سوالى از هیئت عالى افتاء عربستان درباره این‏که اگر کسى قائل باشد به اینکه خداوند در همه جا وجود دارد، چیست؟ پاسخ داده‏اند: خداوند در عرش است و درون جهان نیست بلکه خارج از عالم است و اگر کسى معتقد باشد که خداوند در همه جا هست، کافر، مرتد و بلکه خارج از اسلام است.( فتاوى اللجنه الدائمه للبحوث العلمیه و الافتاء، ج ۳، ص ۲۱۶ سوال الاول من الفتوى رقم ۵۲۱۳) ..

[۷] . آن‏ها با تمسک به ظاهر آیات و روایات، براى خود خدایى خیالى ساختند که براى توصیف خداوند آن‏ها مى‏توان به کتابهاى السنه و یا توحید ابن‏خزیمه رجوع کرد، به عنوان نمونه البانى در حاشیه خود بر السنه ابن‏ابى‏عاصم شماره ۴۷۱ حدیث ام الطفیل، حدیث را صحیح مى‏داند که در آن حدیث خداوند را جوانى با موهاى بلند و نعلینى از طلا ترسیم کرده که در سبزه زار ایستاده است ….

[۸] . در سال ۱۹۷۳ م تشکیل شد و به گروهک شباب محمد و یا جماعه صالح السریه مشهور است.

[۹] . سید احمد رفعت، النبى المسلح، ج ۱، الرافضون، ص ۳۴٫

[۱۰] . رهبر گروه جماعه التکفیر و الهجره.

[۱۱] . سید احمد رفعت، همان، ج ۲، الثائرون، ص ۱۲۹- ۱۳۱٫

[۱۲] . به گزارش فارس. گروه‏هاى سلفى ووهابى( طالبان) همین رویه را براى پیروان خود پیش گرفته و اسناد بهشت را در قبال کشتن دیگر مسلمانان به آن‏ها اعطا مى‏کنند.

http:// www. farsnews. com/ newstext. php? nn/ 59600080211931 sthash. CBOeA 1 Pl. dpuf

و بر اساس گزارش خبرى عرب تایمز، در میان کشفیات به دست آمده از اجساد برخى تروریست هاى تکفیرى در سوریه پس از پاکسازى القصیر، علاوه بر بمب‏هاى دستى و خشاب‏ها و گلوله‏ها، به وفور قرص‏ها و داروهاى تقویت جنسى نیز یافت شده که طبق اظهارات اسیران تکفیرى، این قرص‏ها را براى ورود به کاخ‏هاى حوریان در بهشت آماده مى‏کرده‏اند. طبق فتاواى مفتى‏هاى وهابى، هر کس براى جنگیدن با ارتش سوریه و حزب الله و به نیت سرنگونى بشار اسد به سوریه برود، پس از کشته شدن، مستقیماً وارد بهشت و آغوش حوریان مى‏شود! به نقل از:

. ۲۲۰۹۱۰/ swen/ af/ ri. swenh gerhsam. www//: ptth.

[۱۳] . ر. ک: ابن‏تیمیه، إقامه الدلیل، ج ۵، ص ۳۹۸؛ لمسوده، ص ۴۶۲ به بعد ..

[۱۴] . ابن‏تیمیه، مجموع فتاوى، ج ۲۰، ص ۲۱۰- ۲۱۴٫

[۱۵] . همان، ج ۲۲، ص ۲۴۹٫

[۱۶] . عبدالرحمن بن محمد بن قاسم، الدرر السنیه، ج ۴، ص ۸٫

[۱۷] محمد بن عبدالله بن سلیمان السلمان، دعوه الشیخ محمد بن عبد الوهاب وأثرها فى العالم الإسلامى، ص ۱۱۹٫

[۱۸] . الأصل السادس رد الشبهه التى وضعها الشیطان فى ترک القرآن و السنّه و اتباع الآراء و الأهواء المتفرقه المختلفه …،( محمد بن عبدالوهاب، مجموعه رسائل فى التوحید والإیمان، ج ۱، ص ۳۹۶؛ عبدالرحمن بن محمد بن قاسم، الدرر السنیه، ج ۱، ص ۱۷۴) ..

[۱۹] . محمد بن عبدالوهاب، رسائل الشخصیه، ج ۱، ص ۲۷۷٫

[۲۰] . نمونه‏هاى فراوانى از این موضوع در کتاب الدرر السنیه، ج ۱۰ موجود است.

[۲۱] . حسن بن على سقاف، السلفیه الوهابیه، ص ۷۴٫

[۲۲] . همان طور که عبدالله عزّام به ان نکته اذعان مى‏کند( عبدالرحیم على، حلف الارهاب، ج ۱، ص ۲۲) ..

[۲۳] . ابن‏تیمیه، رساله التدمریه، الاسماء و الصفات، ج ۱، ص ۷٫

[۲۴] . همو، درء التعارض، ج ۹، ص ۳۴۴؛ همو، الاستقامه، ج ۱، ص ۱۸۰؛ ج ۲، ص ۳۱٫

[۲۵] . محمد بن عبدالوهاب، مجموعه رسائل، ج ۵، ص ۱۲۹٫

[۲۶] . همو، اقامه الدلیل، ج ۲، ص ۱۰۰٫

[۲۷] . ابن‏تیمیه، مجموع فتاوى، ج ۳، ص ۱۴۰ و ۱۴۲ و ج ۶، ص ۴۲۱٫

[۲۸] . همو، الاستغاثه، ج ۱، ص ۱۸۴؛ ابن‏تیمیه، اقتضاء الصراط المستقیم لمخالفه أصحاب الجحیم، ص ۵۴۰؛ همو، مجموع فتاوى، ج ۲۵، ص ۳۲۳؛ ج ۲۷، ص ۶۰٫

[۲۹] . حاشیه رد المختار، ج ۴، ص ۴۴۹ ..

[۳۰] . محمد بن عبدالوهاب، کشف الشبهات، ص ۳۱- ۳۳٫

[۳۱] . حسن بن فرحان مالکى، داعیه و لیس نبیاً، ص ۴۰٫

[۳۲] . همان، ص ۴۳ ..

[۳۳] . ابومحمد مقدسى، مجموع استفتاءات، حکم من یستغیث بغیر الله، ص ۲٫

[۳۴] . ابومصعب زرقاوى، الکلمات المضیئه، ص ۷٫

[۳۵] . همان، ص ۳۲۵٫

[۳۶] . طبق نقل مرحوم علامه طباطبایى، طبرسى، زمخشرى و … در ذیل آیه ۵۸ از سوره« توبه» دلالت بر وجود ردپاى این گروه افراطى در زمان رسول الله است. محمدحسین طباطبایى، المیزان، ج ۹، ص ۳۱۹؛ طبرسى، مجمع البیان، ج ۵، ص ۶۳؛ ناصر مکارم شیرازى، تفسیر نمونه، ج ۷، ص ۴۵۴؛ شهرستانى، الملل و النحل، ج ۱، ص ۱۱۵؛ مسلم نیشابورى، صحیح مسلم، ج ۲، کتاب الزکاه، ص ۷۵۰- ۷۴۳، ح ۱۴۸، ۱۴۷، ۱۵۸ و ۱۵۶ ..

[۳۷] . به طورى که خود ابن‏عبدالوهاب نیز آن را انکار مى‏کند و بین وهابیت و خوارج فرق مى‏گذارد، الدرر السنیه، ج ۸، ص ۲۰۴، القصیمى در کتاب الصراع بین الاسلام والوثنیه، ج ۱، ص ۴۷۰ این نسبت را رد مى‏کند.

[۳۸] . مثلًا به کتاب ضوابط التکفیر المعین عند ابن‏تیمیه و محمد بن عبدالوهاب وعلماء نجد، اثر ابوالعلا راشد بن أبى‏العلا، ۱۴۲۵ ق.

[۳۹] . سید مهدى علیزاده موسوى، مبانى فکرى سلفیه و وهابیت، ج ۱، ص ۴۱- ۵۵٫

[۴۰] . ابن‏تیمیه، زیاره القبورو الاستنجاد بالمقبور، ص ۱۷٫

[۴۱] . ابن‏کثیر شاگرد ابن‏تیمیه این را جزء تحریفات سخنان ابن‏تیمیه مى‏داند،( ابن‏کثیر، البدایه و النهایه، ج ۱۴، ص ۱۴۳) ..

[۴۲] . محمد بن عبدالوهاب، کشف الشبهات، ص ۵۸؛ همو، مجموع مؤلّفات الشیخ محمّد بن الوهاب، ج ۶، ص ۱۱۵٫

[۴۳] . سید محسن عاملى، کشف الارتیاب، ص ۱۴۸٫

[۴۴] . زینى دحلان، الدررالسنیه فى الرد على الوهابیه، ص ۳۲٫

[۴۵] . عبدالسلام فرج، الجهاد فریضه الغائبه، ذیل بحث الحکم بغیر ما انزل الله،( ابن تیمیه در کتاب الفتاوى ۲۸/ ۵۲۴ مى‏گوید: و معلوم بالاضطرار من دین المسلمین وباتفاق جمیع المسلمین أن من سوغ اتباع غیر دین الإسلام أو اتباع شریعه غیرشریعه محمد صلى الله علیه وسلم فهو کافر).

[۴۶] . همان، ذیل بحث حکام المسلمین الیوم فى رده عن الاسلام، مى‏گوید:( ابن‏تیمیه فى الفتاوى ۲۸/ ۵۳۴٫ وقد استقرت السنه بأن عقوبه المرتد أعظم من عقوبه الکافر الأصلى من وجوه متعدده منها. أن المرتد یقتل بکل حال، ولا یضرب علیه الجزیه، ولا تعقد له ذمه، بخلاف الکافر الأصلى).

[۴۷] . رهبر جنبش التحریر الاسلامى( سازمان آزادى بخش اسلامى) مصر که در سال( ۱۹۷۴ م) بوجود آمد.

[۴۸] . صالح السریه، رساله الایمان، برگرفته از آدرس الکترونیکى.http ://www .elismaily .tv .

[۴۹] . سید محسن امین عاملى، کشف الارتیاب، ص ۲۳۲٫

[۵۰] . ابن‏تیمیه، منهاج السنه النبویه، ج ۱، ص ۶۰٫

[۵۱] . همان، ج ۱، ص ۲۲- ۲۹٫ وى بارها نسبتهاى ناروایى به شیعه مى‏دهد به طورى که مى‏گوید.« لو کانُوا مِنَ الطَّیرِ لَکَانُوا رَخَمًا، وَلَوْ کَانُوا مِنَ الْبَهَائِمِ لَکَانُوا حُمُرًا»( اگر شیعه را از پرندگان بدانیم باید آن‏ها را مرغ نجاستخوار و اگر از چهارپایان بدانیم باید آن‏ها را الاغ بدانیم)

[۵۲] . ابن‏تیمیه، مجموع فتاوى، ج ۲۸، ص ۵۲۷ و ۵۲۸، این در حالى است که در منهاج السنه ج ۱، ص ۶۷ حکم به قتل خوارج مى‏دهد.

[۵۳] . ابن‏تیمیه، مجموع فتاوى، ج ۲۸، ص ۶۳۶ و ۶۳۸ ..

[۵۴] . همان، ج ۴، ص ۴۲۹٫

[۵۵] . همو، منهاج السنه، ج ۲، ص ۲۴۳٫

[۵۶] . همان، ج ۲، ص ۵۱۲٫

[۵۷] . به طورى که به امامیه مى‏گوید: فَإِنَّهُمْ جَهْمِیه قَدَرِیه رَافِضَه( همان، ج ۴، ص ۱۳۱).

[۵۸] . همان، ج ۲، ص ۶۲۶٫

[۵۹] . همان، ج ۳، ص ۴۴۵٫

[۶۰] . علمائى چون محب الدین خطیب و احسان الهى ظهیر و ابراهیم جبهان، امامیه را کافر دانسته‏اند( به نقل از: عصام العماد، گفت‏وگوى بى ستیز، ص ۵۹).

[۶۱] . فضیله الشیخ بن جبرین، اللولوالمکین من فتاوى، ص ۳۹٫

[۶۲] . همان، شماره فتوى، ۱۵۹۰۳ ..

[۶۳] . سایت المنجد، سوال ۱۰۲۷۲٫

[۶۴] . برگرفته از سایت سازمان تبلیغات اسلامى به نشانى.http ://old .ido .ir //a .aspx ?a /5020015831 .

[۶۵] . ابن‏تیمیه، منهاج السنه، ج ۸، ص ۲۳۸ و ۲۴۲٫

[۶۶] . همان، ج ۴، ص ۱۳۰٫

[۶۷] . اسراء، آیه ۶۰٫

[۶۸] . همو، منهاج السنه، ج ۳، ص ۴۰۴٫

[۶۹] . همان، ج ۸، ص ۳۳۰ و ج ۴، ص ۴۹۶ به تنقیص مقام حضرت على( ع) و ج ۴، ص ۲۴۵ به تنقیص حضرت فاطمه( س) پرداخته و ازآن طرف به تعریف و تمجید قاتل حضرت على( ع) پرداخته است، همان، ج ۵، ص ۴۷٫

[۷۰] . ابن‏حجر، الدرر الکامنه، ج ۱، ص ۱۵۱٫

[۷۱] . مسلم نیشابورى، صحیح مسلم، ج ۱، ص ۶۱؛ احمد بن حنبل، مسند احمد، ج ۱، ص ۹۵؛ ابن‏حجر عسقلانى، فتح البارى فى شرح صحیح البخارى، ج ۱، ص ۶۰؛ نووى، شرح مسلم، ج ۲، ص ۶۴ ..

[۷۲] . ابن‏حجر، الفتاوى الحدیثه، ص ۱۴۵٫

[۷۳] . ابن‏تیمیه، منهاج السنه، ج ۲، ص ۲۲۵ و رفع تنقیص از یزید و بنى امیه و در ص ۲۵۲ به تمجید از یزید پرداخته است.

[۷۴] . عصام العماد، نقد الشیخ محمد بن عبدالوهاب من الداخل، ص ۹۷٫

[۷۵] . به گزارش سایت رهبران شیعه، گروه تکفیرى داعش اعلام کرده که رهبر ما یزید و رهبر دشمنان ما امام حسین( ع) است و براى انتقام از خون اجدادشان بپا خواسته‏اند،(http ://www .shia -leaders .com )

[۷۶] . عبد الاله بلقزیز، الاسلام و السیاسه، ص ۱۰۳٫

[۷۷] . همان، ص ۱۰۰ ..

[۷۸] . محمد ابوزهره، ابن‏تیمیه حیاته و عصره، آراؤه و فقهه، ص ۳۵٫

[۷۹] . همان، ص ۴۱٫

[۸۰] . محمد ربیع ایمن الظواهرى، التبرئه، ص ۶۱ ..

[۸۱] . ابن‏تیمیه، مجموع فتاوى، ص ۴۰۰ ..

[۸۲] . همان، ص ۴۰۱٫

[۸۳] . محمد ابو زهره، ابن‏تیمیه حیاته و عصره، آراؤه و فقهه، ص ۳۷؛ محمد یوسف موسى، اعلام العرب؛ ابن‏تیمیه، ص ۸۹٫

[۸۴] . ابن‏کثیر، البدایه و النهایه، ج ۱۴، ص ۳۳؛ محمد یوسف موسى، اعلام العرب، همان، ص ۹۰٫

[۸۵] . عبدالرحمن بن محمد بن قاسم، الدرر السنیه فى الأجوبه النجدیه، ج ۱، ص ۱۳۸٫

[۸۶] . عثمان بن بشر نجدى، عنوان المجد فى تاریخ نجد، ص ۸۴ ..

[۸۷] . همان، ج ۱، ص ۱۷۴، حوادث ۱۲۲۰ ق.

[۸۸] . براى اطلاع بیشتر مى‏توان به تاریخ نجد وقایع ۱۲۲۰ و یا ۱۲۱۶ هجرى قمرى و یا به کتاب بحوث ملل و نحل آیت الله سبحانى، ج ۴ ص ۵۸۵ الى ۵۸۹ رجوع کرد.

[۸۹] . ایمن الظواهرى،« موقفنا من ایران الرد على تهمه التعاون بین الحرکه الجهادیه السلفیه و ایران الرافضه»، مجله نشره الانصار، شماره ۹۱٫

[۹۰] . وى به عنوان رهبر گروهک القاعده در عراق شناخته شده است.

[۹۱] . حمیدرضا اسماعیلى، القاعده از پندار تا پدیدار، ص ۱۲۰ ..

[۹۲] . منافقون، آیه ۴٫

[۹۳] . ابن‏تیمیه، مجموع فتاوى، ج ۲۸، ص ۴۷۸- ۵۲۷٫

[۹۴] . ابومصعب زرقاوى، الکلمات المضیئه، ص ۶۲- ۶۴ ..

[۹۵] . ابن‏تیمیه، مجموع فتاوى، ج ۲۸، ص ۴۸۲٫

[۹۶] . درکتاب الکلمات المضیئه، ص ۵۱۸ به روشنى بر این مطلب دلالت دارد ویا در ص ۵۸۹ به منهج ابن‏تیمیه در جهاد با رافضه اشاره مى‏کند.

[۹۷] .« ان من ضئضئ هذا قوماً یقرئون القرآن لایجاوز حناجرهم یقتلون أهل الاسلام و یدعون اهل الاوثان، یمرقون من الاسلام کما یمرق السهم من الرمیه، لئن ادرکتهم لأقتلنهم قتل عاد» ..

[۹۸] . دوله البغدادى- الواقع و الحکم الشرعى، الجبهه الاسلامیه- المجلس الشرعى، ۱۴۳۵ ه،

https:// docs. google. com/ file/ d/ 0 ByiT 8 r- NIzf QzJIWVIyci 1 zMXc/ edit? pli/ 1.

[۹۹] . به نقل از عمر کاید، خبرنگار الحیاه، بر گرفته از سایت.

۱۷۱۲۴۱/ di? psa. liated/ moc. swenajar. www//: ptth.

[۱۰۰] کنگره جهانى جریان هاى افراطى و تکفیرى از دیدگاه علماى اسلام _نخستین: ۱۳۹۳: قم)، مجموعه مقالات کنگره جهانى جریان هاى افراطى و تکفیرى از دیدگاه علماى اسلام، ۱۰جلد، دار الإعلام لمدرسه اهل البیت (علیهم السلام) – قم – ایران، چاپ: ۱، ۱۳۹۳ ه.ش.

منبع: منبع: مجموعه مقالات کنگره جهانى جریان هاى افراطى و تکفیرى از دیدگاه علماى اسلام، ج‏۱، ص: ۵۷-۸۱٫

http://shiastudies.com/fa

بازدیدها: ۰

نویسنده

https://shiastudies.com/fa/?p=57898

مطالب مرتبط

تکفیر اهل قبله

بدعت‌های دینی از نگاه قرآن

جریان ‏شناسى تکفیرى در افغانستان‏

پدیدۀ زشت تکفیر مسلمانان

نواصب

وهابیت و تخریب قبور متبرکه

هیچ نظری وجود ندارد