(از سال ۱۳۴۱ش) مدینه به حسب موقع جغرافیائی از مناطق استوائی شمرده نمی شود [زیرا] ارتفاع مدینه منوره از سطح دریا حدود ششصد و نوزده متر است و خود مدینه در طول سی و نه درجه و پنجاه و پنج دقیقه شرق خط استواء و عرض بیست و چهار درجه و پانزده دقیقه از شمال خط استواء واقع شده، در تابستان حرارت سایه حدود چهل درجه فوق صفر و در زمستان نوعاً ده درجه بالای صفر است. روی این حساب مدینه از مناطق استوائی شمرده نمی شود؛ و چون منطقه کوهستانی است هوا نوعا صاف و روشن خصوصا طرف غروب هوا کاملا صاف است. قسمت های شهر مدینه، آنچه در اطراف حرم است همه دارای کوچه های تنگ و خانه های عجیب و غریب چند مرتبه ای [طبقه ای] است و اصلاحات شهری نوعا در قسمت های شمالی شهر شده و عقیده دارم این قسمت از خانه های تنگ و تاریک جنوب حرم مطهر نبوی خوب است به همین صورت حفظ بشود؛ چون که تمام این خانه ها منزل های صحابه بزرگ و ائمه بزرگ (ع) و اولاد آنها می باشد و هنوز به اسم آنها نامیده می شود و این آثار تاریخی باید به همین صورت برای عبرت و اعتبار محفوظ بماند و آنچه اصلاحات و تغییر وارد می شود در غیر این منطقه صورت بگیرد. هنوز خانه حضرت صادق و عده ای از سادات بنی الحسن در طرف جنوب مسجد نبوی و خانه اصحاب مخصوصا ابو ایوب انصاری باقی و به همین اسامی نامیده می شود. (رجوع شود به کتاب وفاء الوفاء فی اخبار دار المصطفی) نفوس مدینه مرکب از عناصر مختلفی است که نوعاً از نقطه نظر ثواب از تمام نقاط و ممالک اسلامی در مدینه جمع شده اند. هر فامیلی را ملاحظه می کنید پس از چند پشت قطعاً به یکی از ممالک اسلامی یا غیر اسلامی می رسد که نوعا برای درک فیض مجاورت مرقد مقدس نبوی از مملکت خود هجرت کرده و در مدینه و آنها که تحمل بیشتری داشتند در مکه مجاورت اختیار کرده اند. اخیراً در موقع انقلاب اکتبر عده زیادی از مسلمانان نواحی ترکستان و شهرهای قفقاز و بخارا و تاشکند زندگی خود را رها کرده، به حجاز آمده اند و عموما اینها به زبان فارسی آشنا می باشند و تقریبا زمام امور اقتصاد و کسب های متوسط دست این مهاجرین تازه وارد است و اما مردمان اصلی حجاز نوعاً اهل کسب و جدیت در استنتاج نیستند و علتش هم این است که در مکه و مدینه همه ساله از طرف حجاج و اهل خیر ممالک اسلامی خیرات ومبرات زیادی به طرف حجاز سرازیر می شود. علاوه، اوقافی که اطراف ممالک اسلامی از طرف مردمان مسلمان متموّل ممالک اسلامی برای سکنه و مجاورین مدینه و مکه وقف شده، هر سال به حجاز می رسد و اینها طبعاً مردمان را تنبل بار می آورد و اگر کسی درست در اوضاع و احوال سکنه مکه و مدینه مطالعه بکند، کم و بیش مردم اصلی آنجا را تنبل و بی کار و گدا می بیند و در سایر مشاهد مشرّفه هم کم و بیش مردم اصلی سکنه آنجا همین طوری هستند. فعالیت و کوشش و کار نوعاً مال اشخاص غریب و کسانی است که از جاهای دور آمده برای تحصیل تموّل کوشش می کنند. از این جهت تموّل و سرمایه در دست غیر عنصر حجازی است، چناچه کارگری و عملگی و کارهای بی زحمت را هم مردمان بی بضاعتی که از خارج حجاز مخصوصا از یمن و حضرموت و افریقا میآیند اداره می کنند. حتی باربری را هم همین غربا متصدی هستند. سابقاً نخاوله ساکن مدینه نوعاً بنا بودند و بنائی ساختمان مدینه را اینها عهده دار بودند؛ در اثر تنبلی و از کار کم گذاشتن مثل بناهای مملکت ما، یمانیها و سائر ملل دیگر این کار را هم قبضه کرده اند. در اثر همین اخلاط عمیق، زبان حجاز عربی صحیح نیست. من مکرر خطبای حجاز را دیده ام که موقع نطق هم غلط صحبت می کنند. لغت فعلی حجاز مرکب از لغات مختلفه دنیا است که صورت عربی شکسته به آن پوشانیده شده است ولهجه نوعاً هندی است و علتش هم این است که نژاد هندوستانی بیشترین مجاورین حجاز را تشکیل می دهد. این حرفی که در میان ما معروف است و در بچگی شنیده ام که مردم مکه و مدینه قرآنی حرف می زنند بی اصل است. روی هم رفته صحیح ترین لغت فعلی عرب که کمتر مخلوط به زبانها دیگر باشد لغت نجدی است، چون این طائفه کمتر آمیزش با سائر طبقات مسلمان های جهان داشته اند. این است که زبان آنها درست و نوعاً صحیح است. [زیارت نامه خوانی ایرانیان و مشکلات شیعیان بومی] زیارتنامه هایی که حجاج ایرانی در حرم نبوی می خوانند مخصوصا جملاتی که در زیارت حضرت زهراء سلام الله علیها خوانده می شود و مشتمل بر سوء اعمال صدر اول است، پلیس های سعودی و متصدیان نجدی مسجد متوجه می شوند و درست می فهمند و این خود یکی از اسباب زحمت برای شیعه است و نوعا سالی چند مرتبه موجب گفتگو و حبس وکتک کاری می شود و آنچه هم به حجاج یادآوری می شود که این زیارتها را نخوانند یا اگر می خوانند خیلی آهسته بخوانند فایده ندارد و قسمت مهم ضرر این کارها پاپیچ یک مشت شیعه بیچاره مدینه و مکه می شود زیرا که پلیس وشرطه و هیئت امر به معروف که این زیارتها را می شنوند عکس العمل این جملات نیش دار را بر شیعه بیچاره مدینه تلافی کامل می کنند. این هم یکی از دردهای بی درمان است که هر چه سعی و کوشش می کنیم که به حجاج شیعه بفهمانیم که ضرر این زیارتها مستقیما عائد یک مشت مردم بیچاره مدینه می شود ابداً ممکن نیست. [استطاعت مالی و استطاعت عقلی] بنده عقیده دارم همانطور که حج مشروط به استطاعت مالی و بدنی است مشروط به استطاعت عقلی هم می باشد و بنده در صدد تهیه مناسکی که مشتمل بر تمام جهاتی که حجاج لازم است رعایت بکنند می باشم، گرفتاری زیادی مانع از تکمیل این کتابچه است. اگر این مناسک تمام شد شاید قدری حجاج شعیه عموما و ایران خصوصا پی به مفاسد این اعمال برده و با کمک آیات و مراجع تقلید کم کم این نواقص رفع شود. باری قبلا به عرض رسانیدم که عمده سکنه مدینه منوره و مکه مسلمان های ممالک اسلامی هستند که برای تحصیل ثواب و تهیه توشه سفر آخرت با این دو شهر آمدهاند. متأسفانه در میان این مهاجرین مختلف و عنصرهای گوناگون کمتر شیعه پیدا میشود و شیعه حجاز عموما مردمان بومی همان حجازند که از مدتها قبل توطن آنها در حجاز بوده و مهاجرین شیعه از ممالک مختلفه اسلامی کمر مجاور مدینه ومکه می شوند و آنچه از شیعه مهاجرت می کنند عموما به عتبات رفته، مجاور نجف اشرف و کربلا می شوند. درست معلوم نیست از کی شیعه این انتخاب را کرده اند و گمان می کنم تعدیهای ناروائی که به شیعه در حجاز می شده، و سیاست هم بی دخالت درکار نبوده، این صورت در اثر آن فشار وآن سیاست پیدا شده است. [ترکیب جمعیتی شیعیان مدینه] فعلا جمعیت شیعه مدینه از چند دسته تشکیل میشود. [نخاوله] 1 – یکی نخاوله که بیشتر از سائر شیعههای مدینه میباشند، هستند. سال گذشته از مختار رسمی آنها عدد نخاوله را پرسیدم، گفت: قریب شش هزار نفر هستند و این دسته نوعا رعیت و زراعت باغهای اطراف مدینه را اداره میکنند و نوعا اشخاص متدین و بی بضاعت هستند. شاید چند نفری بیشتر مستغنی ندارند و قسمت شهر نشین آنها هم کسبه درجه چهار وباربر و بنا و عمله هستند. فشار حکومت به این دسته بیشتر از سائر دستههای دیگر شیعه است، زیرا که این دسته نوعاً از خواستههای اخلاقی حکومت سرپیچی میکند؛ لذا آنها هم معامله متقابله کرده، از مقداری امتیازات آنها را محروم کردهاند. مثلا اموات را رسم است پس از غسل برای زیارت به حرم مطهر نبوی میروند؛ لکن اموات نخاوله را اذن نمیدهند به حرم ببرند و دیگر آن که شهادت آنها را در محاکم حجاز نوعا قبول نمیکنند مگر در بعضی موارد استثنائی؛ و این یک مشکل بزرگی در زندگی آنها است. چندین بار موضوع را در حیات مرحوم آیت الله فقید – قدس سره – به آن مرحوم تذکر دادم و در صدد بودند که در موقع مقتضی رفع این اشکال را از ملک سعود بنمایند؛ اجل مهلت نداد. علاوه نقشههایی برای کم کردن این شکاف عمیق بین شیعه و سنی در نظر داشتند که کم کم در صدد اجرای آن بودند، فعلا همه آنها راکد مانده تا بعد چه شود. علت عمده این محرومیت این است که اهل سنت حضور در نمازها و مخصوصا نماز جمعه را لازم و شعار مسلمانی میدانند و کسی که به نماز جمعه حاضر نشود جزء مسلمانان به حساب نمیآورند و شیعه نخاوله به نمازها و مخصوصاً نماز جمعه حاضر نمیشوند. این است که حکومت باآنها مثل سائرملل مسلمان معامله نمیکند و چند نفر علمای بومی آن حدود که گاهگاهی در مدت چند سال میان آنها یافت شده، هم عوام خودشان را به اصول تقیه درست آشنا نکردهاند و شاید حکومت آن روز هم آن قدر پافشاری برای رعایت اصول مسلمانی نمیکرد؛ این است که نخاوله هم به این شکل درآمدند، بر خلاف حکومت امروزی که بسیار مقید به مراعات اصول عمومی اسلام ودر صورت تخلف سختگیر است. در زمان سلطنت ملک سابق عبدالعزیز دستور به فرماندار مدینه داده بود که اگر نخاوله مثل سائر مسلمانها به جماعت و جمعه حاضر شدند مثل سائر مسلمانها رعایت بشوند و الا در حکم مسلمان نباید باشند. نخاوله میگویند که ما از نژاد غلام و کنیزان حضرت سجاد علیه السلام میباشیم. رسم آنها مناسب با کار معروف فلاحت مدینه است؛ یعنی درخت خرما که محتاج به تلقیح هر ساله است. اینها متصدی عمل تلقیح درختان خرما هستند و در مدینه معروف است که اگر غیر این طائفه تلقیح بکند درخت خرما بارور نمیشود. فعلا عنوان نخاوله در مدینه عنوان خوبی نیست و مردم سنی اگر بخواهند به کسی بد بگویند نخولی میگویند و این کاشف از سابقه طولانی عداوت بین آنها و اهل مدینه را میفهماند. به هر حال اینها از سکنه قدیم مدینه شمرده میشوند. [سادات شیعه مدینه] 2 – دسته دوم از شیعیان مدینه سادات حسینی و جعفری و کمی حسنی میباشند که قسمت مهم اینها در مدینه و اطراف نزدیک مدینه میباشند وعده آنها شاید حدود دو هزار نفر باشد. لکن آنها که در دفتر مدینه اسم آنها ضبط شده، کمتر از این مقدارند و نوعا کمکی که از اطراف حجاج شیعه میشود، به همین عده است که در دفتر ثبت شدهاند و بنده مختصری هم به سادات اطراف و ساداتی که از خارج مدینه آمدهاند و به قول خودشان از اهل مدینه شمرده نمیشوند کمک میکنم و انشاء الله اگر وسعتی در کار پیدا شد به سادات دور دستی که در نقاط دور از مدینه هستند هم کمک خواهم کرد. این دسته از سادات ناچار برای نماز جمعه حاضر میشوند، لذا مثل نخاوله مورد فشار حکومت و بغض مردمان مدینه نیستند. دسته دیگری از سادات هستند که از خارج حجاز به مدینه آمدهاند؛ اینها نوعاً کاسب و امورشان از تجارت و زراعت و کسب میگذرد و کمتر احتیاج به کمک دارند و اسم آنها در دفتر سادات مدینه نیست و اینها نسبتاً محترمتر از سادات نامبرده هستند و فشار حکومت نسبت به آنها خیلی کم و بیش بی احترام نیستند و اینها را حبوبی میگویند که اصلا نجفی و اولاد مرحوم سید عمران هستند که از سادات جلیل القدر و با کفایت ساکن مدینه منوره بوده و یگانه پناهگاه شیعه بود. دسته سوم بدو یعنی مردم صحرا نشینیاند که آمده و معاشرت با نخاوله کرده و شیعه شده و یا از شیعه اهل فرع که نزدیک رابغ است، آمدهاند و در مدینه توطن کردهاند. اینها هم قریب دو سه هزار نفر میشوند و نوعا جزء رعیتهای بیرون شهر هستند و اطراف مدینه خانوادههائی هم یافت میشود که شیعه هستند برای سختی زندگی محل خودشان را رها کرده، به مدینه آمدهاند و روی هم رفته شیعه مدینه را این سه دسته تشکیل میدهند و چون نوع شیعه، مردم تحصیل کرده نیستند و از طرفی حکومت مخصوصاً از غیر عنصر نجدی کمتر استخدام میکند و علل سیاسی دیگری هم در بین است که اینها را از جامعه دور و از تشکیلات سیاسی و ملی بر کناره داشته است. این هم ناگفته نماند که بین راه مدینه و مکه یعنی چهل فرسخی مدینه زمینی است به نام وادی الفرع که عموما مردم آن جا شیعه هستند و دارای زراعت و فلاحت هستند لکن در حجاز برای کمی آب زارعت صحیحی به معنای حقیقی خودش یافت نمیشود، اگر سالی بارندگی بشود محصول به قدری که زارعین اداره بشوند به دست میآید و الا باید به سختی بگذرانند. [حسینیه هندی باشگاه شیعیان مدینه] در سال گذشته یکی از آقایان بزرگ تهران که سعادت ارادت به ایشان را دارم یک روز تشریف آوردند منزل بنده که حسینیه هندی معروف است و باشگاه شیعه است، چون شیعه عموماً فقیراند؛ اگر بخواهند عزاداری یا عروسی یا جشن و اطعامی بکنند جائی که بشود اجتماع بکنند ندارند این بناء که به نام حسینیه ساخته شده، وقف برای همین منظور است و فعلا رو به انهدام میرود. پس از صحبت زیاد، تجاری که همراه ایشان بودند گفتند که اگر راهی پیدا میشد و کار تولیدی برای شیعه تهیه میگشت که از این فلاکت رهائی یابند خیلی خوب بود و قرار دادند بنده با عدهای از سران قوم صحبت کرده، نتیجه را اطلاع بدهم و در ضمن پولی برای تعمیر کامل این باشگاه شیعه تهیه بشود. مدتی با بزرگان شیعه در این موضوع صحبت کردم ونتیجه را خدمت آن آقا عرض کردم تا حال به نتیجه نرسیده است. این را هم باید متذکر بشوم که دستههای کوچک شیعه در اطراف مدینه زیاداست و اگر امسال وقت حسابی پیدا کردم صورت کاملی از عده شیعیان اطراف مدینه و اوضاع اجتماعی و اقتصادی آنها تهیه کرده، با عده شیعیان مکه و وضع آنها و برای سال دیگر در همین نشریه منتشر مینمایم تا خوانندگان محترم درست به وضعیت آن حدود آشنا بشوند و شاید برای حجاجی که بعد از این به حج مشرف بشوند بیفائد نباشد. [کمک به شیعیان مدینه] نا گفته نماند که این بنده در زمان آیت الله فقید آنچه حق سادات از طرف حجاج ایران و عراق و افریقا و هندوستان و پاکستان میرسید اوّلا طبق دفتر به همه سادات ساکنین مدینه و حومه نزدیک مدینه با حضور عده از رؤساء سادات تقسیم میکردم و سپس چون اشخاصی هستند که آبرومندتر از سائرین میباشند و اهل این که بتوانند سراغ حجاج بروند نیستند و یا علویات یتیم داری که ممکن نیست دست حاجت به طرف کسی دراز بکنند به آنها خصوصی کمک دیگری هم کرده و به سادات خارج مدینه که در دفتر ثبت نیستند هم توسط اشخاص کمک میکنم. یک نکته هم لازم است متذکر بشوم و آن این که دسته ازسادات یا مجهول السیاده در موسم حج میان حجاج شیعه گردش کرده، طلب سهم سادات مینمایند. به اینها آقایان حجاج نباید پول حسابی بدهند چون هر کدام از اینها که سید هستند ناچار از دفتر عمومی سادات همه ساله اقلا توسط بنده پول میگیرند و در نتیجه آنهائی که محترم و آبرومند و یا عاجز از گشت هستند محروم میمانند؛ لذا توصیه میکنم که شایسته است به این سادات کمک مختصر کرده سهم سادات را بیاورند یک جا به همه عادلانه تقسیم بشود. دیگر آن که آنچه سهم امام علیه السلام از آقایان حجاج میرسد صرف فقراء شیعه و خانوارهای بی بضاعت نخاوله که خیلی زیاد هستند میشود و مقداری هم به فقرای اطراف مدینه و حومههای نزدیک شهر که شیعه و بسیار فقیراند داده میشود و مقداری هم به حسب زیادی عائله و کمی شدت استیصال و قلت گرفتاری و مقداری هم به حسب دستور مرحوم آیت الله – قدس سره – به مصارف دیگری که اهم آنها تألیف قلوب مستضعفین و کمک به اهل منبر شیعه و کسانی که در صدد تربیت اطفال شیعه هستند و موارد دیگری که این مختصر گنجایش آن را ندارد، داده میشود . منبع:کتابخانه تخصصی تاریخ اسلام وایران