بررسی اسناد حدیث ولایت در خطبه غدیر خم
قبل از اینکه سلسله اسناد این حدیث را بررسی کنیم، چند نفر از راویان این حدیث را نام میبریم.
راویان حدیث غدیر خم:
ابوبکر، عمر، عثمان بن عفان، عبدالرحمن بن عوف، سعد بن ابی وقاص، ابوهریره، سمرهًْ بن جندب، جابر بن عبدالله انصاری، حذیفهًْ بن یمان، ابو سعید خدری، زبیر بن عوام، طلحهًْ بن عبید الله، عباس بن عبدالمطلب، عبدالله بن عمر، سلمان فارسی، عمار یاسر، امام حسن (علیه السلام) ، امام حسین (علیه السلام) و ابوذر غفاری. ([۱])
معروفترین روات زن که خطبه غدیر و حدیث ولایت را نقل کردهاند، عبارتاند از:حضرت فاطمه زهرا (س) ، امّ سلمه همسر رسول الله (صل الله علیه و آله وسلم) ، فاطمه دختر حضرت حمزه سید الشهداء، امّ هانی دختر حضرت ابوطالب (علیه السلام) ، اسماء بنت عمیس، عایشه دختر ابوبکر و… .اسناد حدیث ولایت و خطبه غدیر در منابع معتبر و متعددی از شیعه و اهل تسنن آمده که به حق قابل شمارش نیستند.ابوالمعالی جوینی میگوید: «در بغداد در دست شخص صحافی یک جلد کتاب دیدم که بر جلد آن نوشته شده بود: جلد بیست و هشتم از اسناد حدیث «من کنت مولی فهذا علی مولاه» و بعد از این، مجلّد بیست و نهم خواهد بود.»([۲])
ابن کثیر میگوید: «کتابی در دو جلد ضخیم دیدم که طبری در آن احادیث غدیر را جمع آوری کرده بود.»([۳])
منابع اسناد حدیث غدیرخم:
ـ عبقات الانوار، میر حامد حسین که چند جلدش مربوط به غدیر است.ـ اثبات الهداهًْ، شیخ حر عاملی، ج ۲، ص ۲۰۰، تا ۲۵۰.ـ الغدیر، علاّمه امینی، ج ۱، ص ۱۲، تا ۱۵۱ و ۲۹۴، تا ۳۲۲.ـ عوالم العلوم، شیخ عبدالله بحرانی، ج ۳، صفحه ۳۰۷، تا ۳۲۷.ـ کشف المهم فی طریق غدیرخم، سید هاشم بحرانی، که خیلی دقیق و مفصل به بررسی سلسله اسناد حدیث غدیر پرداخته است.ـ نفحات الازهار فی خلاصهًْ عبقات الانوار، علامه سید علی میلانی، فرزند آیت الله سید نور الدین میلانی، وی نیز فرزند علاّمه میلانی بزرگ هستند، علاّمه سید علی میلانی هم چند سالی است درس امامت و ولایت را شروع کردهاند، انصافاً ایشان از مفاخر روزگار و از ابهّات علماء معاصر هستند. میتوان ادعا نمود که منابع متقن اهل سنّت را برگ به برگ تورّق کردهاند و دلایل حقانیت شیعه و امامت و ولایت را به زیبایی و به طور استدلالی مورد بررسی قرار دادهاند.ـ «معانی الاخبار»، شیخ صدوق، ص ۶۳، تا ۷۳.ـ «عوالم العلوم»، ج ۳، ص ۳۲۸، تا ۳۷۹.ـ «الغدیر فی الاسلام»، شیخ محمد رضا فرج الله، ص ۸۴ تا ۲۰۹.ـ «فیض القدیر فیما یتعلق بحدیث الغدیر»، حاج شیخ عباس قمی.ـ «رسالهًْ فی الجواب عن الشبهات الوارده بخبر الغدیر»، سید مرتضی.ـ «روضهًْ الواعظین»، شیخ ابن فتال نیشابوری، ج ۱، ص ۸۹ به بعد.ـ «الاحتجاج»، شیخ طبرسی، ج ۱، ص ۶۶.ـ «الیقین»، سید بن طاووس، باب ۱۲۷، ص ۳۴۳.این کتابها همگی مدرکشان را در رابطه با متن کامل حدیث، به اسناد معتبر به امام محمد باقر (علیه السلام) میرسانند.ـ «نزههًْ الکرام»، شیخ محمد بن حسین رازی، ج ۱، ص ۱۸۶.ـ «الاقبال»، سید بن طاووس، ص ۴۵۴ به بعد.این دو کتاب سلسله اسنادشان به حذیفهًْ بن یمان میرسد که در خود غدیر بوده و از اکابر و مشاهیر محدثین است که تمام فرقههای اسلامی قبولش دارند.ـ «التحصین»، سید بن طاووس، باب ۲۹، ص ۵۷۸.ـ «الصراط المستقیم»، شیخ علی بن یونس بیاضی، ج ۱، ص ۳۰۱.ـ «نهج الایمان»، شیخ علی بن حسین بن جیر، ص ۹۲.ـ «العدد القویه»، شیخ علی بن یوسف حلی، ص ۱۶۹.
دلالت ولی و ولایت، بر امامت و خلافت علی علیه السلام
کسانی که از انکار واقعه غدیر عاجز مانده و به دلیل فراوانی سلسله اسناد و تواتر آن ناچار به قبول آن شدهاند، سعی در شبههافکنی و عدم دلالت آن نموده که بتوانند امامت و خلافت علی (علیه السلام) را انکار نمایند. آنان گاهی برای زیر سؤال بردن دلالت خطبه و حدیث، ادعا میکنند که «ولی» به معنای دوست و محبّ است نه به معنای سرپرست و امام. ما از نظر لغوی و اصطلاحی بررسی نمودیم و با ادّله کافی به زیبایی ثابت کردیم که هیچگاه در خطبه غدیر، «ولی» به معنای دوست به کار نرفته است. بسیار بسیار کم است که عرب «ولی» را به معنای دوست معرفی کند، چه اینکه وقتی ابوبکر، عمر را جانشین خودش قرار داد و گفت، «ولیتکم عمراً بعدی» ولی شما قرار دادم عمر را بعد از خودم، هیچکس آنجا شبهه نکرد که ممکن است به معنای دوست باشد. همه گفتند: به معنای خلیفه است. ما از اصل خطبه غدیر و ملزومات قبل و لواحق بعدش از طرق مختلف ثابت میکنیم که «ولی» به معنای امام، پیشوا و رهبر است و به معنای «دوست» نیست، اگرچه دوستی در ضمن معنای امامت و رهبری نهفته است.یکی از معانی ولی که فریقین و تمام لغتشناسان، همه قبول دارند، أولی به تصرف است، مهمترین نکات و قراین و شواهدی که دلالت دارد «ولی» در خطبه غدیر به معنای دوست نیست بلکه به معنای أولی به تصرف و رهبر و امام است عبارتاند از:
اوّل: صریح کلام رسول الله (صل الله علیه و آله وسلم) است که در خطبه غدیر سؤال کردند:أَلَسْتُ أولی بِکُمْ مَنْ أنفُسِکُم؟ آیا من أولی به تصرف از شما نیستم بر جان شما؟ همه گفتند: بلی یا رسول الله (صل الله علیه و آله وسلم) آنگاه پیامبر (صل الله علیه و آله وسلم) فرمودند: «من کنتُ مولاه فهذا علّی مولاه».
دوّم: دلیل دوّم آیه تبلیغ است که میفرماید: {یأَیهَا الْرَّسُوْلُ بَلِّغْ مَآ اُنْزِلَ إِلَیک مِنْ رَّبِّک…}؛توجه به معنا، مفهوم و سیاق آیه و نکات برجسته تفسیری و شأن نزول آیه همه حکایت از معنای ولایت و سرپرستی و امامت برای کلمه «ولی» دارد.
سوّم: پیامبر (صل الله علیه و آله وسلم) میفرمایند:سَلِّمُوا عَلی عَلی بِاِمْرَهِ الْمُسْلِمِین.سلام کنید بر علی (علیه السلام) به عنوان امیرمؤمنین و امیرمسلمین.منظور از «ولی» دوست نیست؛ زیرا پیامبر (صل الله علیه و آله وسلم) در این خطبه میفرماید به علی سلام کنید به عنوان امام و ولی امر مسلمین، این خود قرینهای است بر اینکه «ولی» به معنای دوست نیست بلکه به معنای امام و پیشواست.
چهارم: پیامبر (صل الله علیه و آله وسلم) در خطبه غدیر میفرمایند:مَنْ کنت أنا نبیه فعلی امیره.کسانی که میدانند من پیامبرشان هستم، پس علی (علیه السلام) امیر و امام آنهاست.هیچکس را در عرب پیدا نمیکنید که بگوید امیر به معنای دوست است.
پنجم: به قرینه آیه قرآن:{الْیوْمَ یئِسَ الَّذِینَ کَفَرُوْا مِنْ دِینِکُمْ فَلاَ تَخْشَوْهُمْ وَاْخْشَوْنِ….}. ([۴])امروز مأیوس شدند کسانی که کفر ورزیده بودند. پس از آنها نترسید.
سیاق و فحوای آیه این است که میفرماید: ای پیامبر (صل الله علیه و آله وسلم) ! امروز که علی (علیه السلام) را جانشین خود قرار دادی، دشمنان و کفّار مأیوش شدند، چرا که کفار با وجود پیامبر (صل الله علیه و آله وسلم) ، هر چه توطئه کردند نتوانستند جلوی پیشرفت اسلام را بگیرند، ناتوان ماندند و در مراحل مختلف شکست خوردند. آنان منتظر بودند تا بعد از پیامبر (صل الله علیه و آله وسلم) ، تلاش کنند و به خواستههایشان برسند؛ اما با جانشینی حضرت علی (علیه السلام) مأیوس شدند؛ زیرا پیامبر (صل الله علیه و آله وسلم) پس از خود رهبری مقتدر و الهی را منصوب نمودند. از این رو آنان کاری از پیش نبردند و ناکام ماندند و این خود دلیلی است بر آنکه «ولی» به معنای امام، پیشوا و ولایت الهی است.
ششم: به قرینه آیهٔ: {اَلْیوْمَ أکْمَلْتُ لَکُم دِینَکُمْ وَأتْمْتُ عَلَیکُمْ نِعْمَتِی وَرَضِیتُ لَکُمْ الاِسْلامَ دِیناً}. ([۵])اگر با محبت دین کامل شود و نعمت تمام گردد پس باید آن زمان که آیه مودّت نازل شد، آیه اکمال دین و اتمام نعمت نیز نازل میشد. هیچ مفسر، محدث، مورخ و یا دانشمند و اسلام شناسی ادعا نکرده که با محبت، دین کامل میشود، بلکه همه معترفاند امامت و ولایت حقیقی، رکن و اصل مهمی از اصول و ارکان دین اسلام است. همه ادیان الهی منادی توحید، نبوّت، معاد و عدل بودهاند؛ اما تنها ویژگی مهمّی که در دیگر ادیان الهی نبوده و اسلام آن را دارا است، مسئله امامت است. بنابراین با امامت اسلام کامل میشود. نبوّت اگر ختم شود و رهبری برای اسلام نباشد، دین ناقص است؛ اما اگر رهبری باشد با اوصاف و ویژگیهای پیامبر (صل الله علیه و آله وسلم) که بتواند همانند پیامبر (صل الله علیه و آله وسلم) جامعه اسلامی را رهبری کند، دین کامل خواهد بود، بنابراین، آیه هرگز به معنای محّب نیست بلکه بیانگر امامت و ولایت است.
هفتم: قرائن حالیه خطبه غدیر که در ابتدای مطالب به آنها اشارهای گردید، دلالت میکند که «ولی» به معنای محّب نیست، بلکه به معنای رهبری و امامت است.
هشتم: تصریح کلام خود رسول الله (صل الله علیه و آله وسلم) در خطبه غدیر است آنجا که میفرمایند:وانت الخلیفه بعدی.ای علی! خلیفه بعد از من خواهی بود.آیا این جمله صراحت ندارد در این که علی (علیه السلام) بعد از پیامبر (صل الله علیه و آله وسلم) خلیفه و امام است و «ولی» به معنای محّب نیست؟!
نهم: پیامبر (صل الله علیه و آله وسلم) در خطبه غدیر، زمان وفات خودشان را اعلام نموده و فرمودند: جبرائیل (علیه السلام) به من ندا داده که امسال آخرین سال عمرم خواهد بود. پیامبر (صل الله علیه و آله وسلم) همه مسائل مهم را بیان مینمایند و تصریح میکنند که موضوع امامت و ولایت منحصر در حضرت علی (علیه السلام) نیست؛ بلکه ۱۲ امام را ـ تا حضرت مهدی (عج) ـ بیان میکنند. تعیین مصادیق بعد از حضرت علی (علیه السلام) نیز خود دلیلی محکم است بر اینکه ولی در این خطبه به معنای امام و رهبر است.
دهم: از جمله اموری که دلالت دارد «ولی» در حدیث غدیر خم به معنای پیشوایی و رهبری امت اسلام است، برگزاری مراسم عمامهگذاری برای امیرالمؤمنین (علیه السلام) است. همه سلاطین در طول تاریخ برای خود جانشین تعیین نموده و طی مراسم تاجگذاری او را ولیعهد معرفی میکردند، پیامبر (صل الله علیه و آله وسلم) به جای تاج، عمامه خودشان را بر سر امام علی (علیه السلام) گذاشتند، چون بهترین سنبل معنوی به جای تاج، عمامه است، هیچ انسان عاقلی ضرورت نمیداند که با آن مراسم ویژه بر سر دوستش تاج گذارد؛ زیرا لازم میآید هر کسی به تعداد دوستانی که دارد مراسم بگیرد و بر سرشان تاج بگذارد. پیامبر اسلام (صل الله علیه و آله وسلم) با این مراسم عمامهگذاری خواستند به ما هر چه بهتر و بیشتر بفهمانند که علی (علیه السلام) جانشین، امام و پیشوا است.
یازدهم: قرینه یازدهم که دلیل قرص و محکمی است بر اینکه «ولی» به معنای «محّب» نیست ـ بلکه به معنای امام و پیشوا است ـ، جریان بیعت است به طوری که اگر هیچ دلیل دیگری جز این وجود نداشت، کافی بود.بیعت یعنی چه؟ بیعت از مصدر فعل «باع» است بیع یعنی خرید وفروش، بیعت در اصطلاح یعنی فروختن جان و مال مسلمان در قبال ولایت، بیعت، معامهای است نه از نوع خاک و گل و سنگ، نه از نوع آهن و پارچه، بلکه معاملهای است که میان رئیس قوم و آن قوم انجام میگیرد، آن قوم و گروه، جان و مال خودشان را در قبال ولایت الهی به رئیسشان میفروشند.
منابع
[۱]) الغدیر، ج ۱، ص ۱۴.[۲]) علامه مجلسی، بحار الانوار، ج ۳۷، ص ۲۳۵.[۳]) بحارالانوار، ج ۴۷، ص ۲۴۶.[۴]) مائده/ ۳.[۵]) مائده/ ۳.
برگرفته از کتاب “بایسته ها در مقام بیان خطبه ی غدیر” نوشته ی علی انصاری بویر احمدی
اختصاصی مجمع جهانی شیعه شناسی