پیامبر اکرم (ص) ، تقوی، دژ جامعه است
رسول اکرم (ص) وقتی تصمیم به جنگ با مردم مکه گرفت، ابوقتاده و محکم بن جثامه لیثی را با هشت نفر به شاخهای از قبیله اِضَم فرستاد تا مردم گمان کنند که رسول خدا (ص) قصد حرکت به آن ناحیه را دارد و اخبار در آن ناحیه پخش گردد.عامر بن اَضبط اشجعی بر مسلمانان گذشت و سلام مسلمانی داد[۱]، مسلمانان از او پرهیز کردند. محکَّم طبق سابقهای که با او داشت بر او حمله کرد و او را به قتل رساند، و کالا و شترش را به غنیمت گرفت، و به محل تعیین شده پیش رفتند و سپس مراجعت کردند.
به آنها خبر رسید که رسول اکرم (ص) رهسپار مکه شد، آنها رو به سوی مکه نهاده، و به پیامبر ملحق شدند.رسول خدا (ص) از عمل محکَّم باخبر شد و به او فرمود: آیا پس از اینکه گفت من مسلمانم او را به قتل رساندی؟ مؤمنی که به خداوند ایمان داشته باشد و مسلمان باشد کسی که به او نبخشیده باشد، میبخشد.گفت: ای رسول خدا! او سلام مسلمانی را برای حفظ جان خود پناه قرار داده است.پیامبر فرمود: آیا قلبش را نشکافتی؟گفت: ای رسول خدا! برای چه؟فرمود: برای اینکه بدانی آیا راست گفته یا دروغ؟
محکَّم متوجه خطای خود شد و گفت: ای رسول خدا! برای من طلب مغفرت کن.رسول خدا (ص) فرمود: خدایا او را نیامرز.[۲]
چه بسیار این تصویر را در جامعه خود میبینیم اما به شکلی دیگر. برخی به مجرد ورود به دین و پذیرش مسئولیتها تصور میکنند حقشان است که با انتشار احکام اصیل به گمان خود هر که را میخواهند تکفیر کنند یا هر کس را دوست دارند پاک کنند، یا از کسی که ناخشنود هستنتد او را فاسق بشمارند.
بر حسب عادت این احکام را بدون هیچ دلیل عقلی یا منطقی میآورند و احساسات درونی را استخراج میکنند و آن را با خواستهها و مصالح نفسانی درهم میآمیزند.با گسترش این شرایط، انسان کسی را جز شخصیت خود به قتل نمیرساند و این قتل، بزرگترین قتل است که با آن تخریب جامعه شروع میشود.روشن است که این حالت هرگاه در هر جامعهای شیوع پیدا کند و منتشر شود، پریشانیهای مضاعف و خصومتهای بسیار که موجب پراکندگی ودسته بندیها میشوند ایجاد مینماید و جامعه را به سوی درگیری میکشاند.
رسول اکرم (ص) با قوت و استواری در مقابل این حالت ایستاد و بی تردید از صدور چنین حکمی بر هر انسانی ممانعت کرد اگر چه آن فرد کافر باشد. این امر احراز اندازه کافی از تقوا را میطلبد؛ زیرا تقوا جامعه را از انحلال و انحراف حفظ میکند.
قرآن کریم این مسئله را این چنین بیان کرده است:
{یا أیهَا الَّذینَ آمَنُوا إذا ضَرَبتُم فی سَبیلِ اللَّهِ فَتَبَینُوا وَلا تَقولوا لِمَن ألقَی إلَیکُمُ السَّلامَ لَستَ مُؤمِناً تَبتَغونَ عَرَضَ الحَیاهِ الدُّنیا فَعِندَ اللَّهِ مَغانِمُ کَثیرَه}؛[۳]«ای اهل ایمان! چون در راه خدا (برای جهاد با کفار) بیرون میروید (در کار دشمن درست) تحقیق و جستجو کنید و به آن کس که اظهار اسلام میکند و به شما سر تسلیم فرود آورد نسبت کفر مدهید تا (به بهانهای) مال و جانش را بر خود حلال کنید و از متاع ناچیز دنیا غنیمت برید که غنائم بی شمار نزد خداوند است.»
بنابراین جامعه دینی بر پایه ظن و تردید بنا نشده است بلکه بر پایه تبیان و یقین که از عمدهترین ساختار تمدنی به شمار میرود بنا گردید است.
پی نوشت ها
[۱] مانند مسلمانان سلام کرد. (محقق)[۲]. السیره الحلبیه، حلبی، ۳ / ۲۰۷ – ۲۰۶.[۳] نساء / ۴ / ۹۳.
برگرفته از کتاب “یکصد تصویر درخشان از زندگانی حضرت رسول اکرم (ص)” نوشته ی طالب خان ترجمه ی ارسلان ایلکااختصاصی مجمع جهانی شیعه شناسی