آسیب‏ شناسى فرهنگ سیاسى عاشورا (۱)

عاشورا، فرهنگى به جامعیّت اسلام دارد و ابعاد گوناگون فردى – اجتماعى و معنوى – سیاسى که درکلیّت اسلام شاهدیم، در فرهنگ عاشورا نیز متجلّى است. غفلت از ابعاد چند وجهى این فرهنگ،خسارات جبران ناپذیرى به بار مى‏ آورد. چندوجهىِ فرهنگ عاشورا است که در بحث آسیب‏ شناسى آن مورد توجّه جدّى است. عاشورا تبلور سیاست دینى است و این کلیّت و این ترکیب، در بحث آسیب ‏شناسى باید مورد بررسى قرار گیرد.تحلیل و شناسایى آسیب‏ هاى این فرهنگ، در گرو شناخت چگونگى معمارى و شناخت معماران این بناى عظیم است. از این رو نویسنده، به عنوان مقدّمه، بخشى مختصر در باره معمارى فرهنگ عاشورا ارائه کرده، آنگاه به بررسى بیشتر آسیب‏ شناسى آن پرداخته ‏است.این بخش مقاله، به این پرسش پاسخ مى‏دهد که نخستین معماران فرهنگ عاشورا چه کسانىبوده‏اند؟ مراسم و آیین عزادارى توسط چه کسانى و از چه زمانى رایج شده است؟ در این بخش مقدماتىبا ارائه کلیّات و رؤوس مطالب، مشخص مى‏گردد که معمارى فرهنگ عاشورا مربوط به عصر اهلبیت(ع) است و آیین سوگوارى عاشورا نیز برگرفته از آموزه‏هاى ایشان است. این بخش دو قسمت دارد:الف) نقش اسیران کربلا در معمارى فرهنگ عاشوراب) نقش امامان معصوم(ع) در معمارى فرهنگ عاشورا.بخش دوم مقاله که پیکره اصلى آن را تشکیل مى‏دهد، به موضوع آسیب‏شناسى فرهنگ عاشورا و بررسى برخى نقطه ضعفها و پاره‏اى آفت‏ها مى‏پردازد؛ ضمن آنکه به شیوه درمان نیز اشاره مى‏کند، تانقش سازنده و منزلت رفیع این فرهنگ در ساختار سیاسى اجتماعى جامعه مشخص گردد.این بخش، خود از دو قسمت تشکیل مى‏شود: بایسته‏ها و نبایسته‏هاى فرهنگ عاشورا. در قسمتنخست، سه عنوان کلّى مورد توجه است:۱٫ ارتکاب گناه و تخلّف از شرع۲٫ سست کردن پایه‏هاى دین و مذهب۳٫ تحریف لفظى و معنوى عاشورا.طىّ این سه عنوان مشخص مى‏شود که رعایت نکردن هر یک از اینها و انجام کارهایى که تحریفعاشورا است یا موجب تحریف عاشورا مى‏گردد، خطر بزرگى است که موجب کم رنگ و یا بى‏اثر شدناین فرهنگ سازنده مى‏شود.در قسمت دوم نیز اهداف عاشورا، در سه بعد طبقه بندى مى‏شود:۱٫ احیاى ارزشهاى انسانى،۲٫ احیاى ارزشهاى اسلامى (بطور عام)،۳٫ احیاى ارزشهاى عرفانى.عاشورا، این سه را، یک‏جا، به نحو بسیط و یگانه در خود داشت و عزاداران و سوگوارانامام‏حسین(ع)، باید این اهداف را دقیقاً بشناسند، و هر کجا کم توجهى و غفلتى مشاهده مى‏شود، نسبتبه ترمیم آن حسّاس باشند.به اعتقاد نویسنده توجه به این بایسته‏ها، و پرهیز از آن نبایسته‏ها، موجب مى‏شود، فرهنگعاشورا، این سرمایه بزرگ اسلامى، انسانى، در جایگاه واقعى اجتماعى خود قرار گیرد و تمامى ابعادسیاست‏هاى کلان اجتماعى را متأثر از خود گرداند.مقدّمه: معمارى فرهنگ عاشوراالف. نقش اسیران کربلا در معمارى فرهنگ عاشوراتاریخ‏نگار شاخص حادثه عاشورا، ابومخنف،[۱] به نقل از یکى از شاهدان واقعه نینوا،ابن‏قیس تمیمى حکایت کند: هر چیزى را فراموش کنم، سخن زینب(س) دخت فاطمه(س)را هنگام مرور بر جسم چاک چاک برادرش حسین(ع)، وقت رفتن به کوفه فراموش نمى‏کنمکه مى‏گفت:«یا محمداه، یا محمداه، صلى علیک ملائکه السماء هذا الحسین بالعراء مرمل بالدماء مقطّع الاعضاء، یا محمداه و بناتک سبایا، و ذریّتک مقتّله، تسفى علیها الصبا.»زینب، با این سخنان دوست و دشمن را به گریستن واداشت.[۲]«اى جدّم، اى رسول خدا، درود فرشتگان آسمان بر تو باد، این پیکر قطعه قطعه و غلطیده درخون حسین توست. یا رسول الله، دخترانت اسیر و جگر گوشه‏گانت کشته و نسیم مشرق برجسم چاک چاک آنان در بیابان مى‏وزد.»پس با زبان پر گله آن بضعه الرسول رو در مدینه کرد یا ایها الرسول این کشته فتاده به هامون حسین تُست وین صید دست و پازده در خون حسین تُست این نخل‏تر کز آتش جان سوز تشنگى دود از زمین رسانده به گردون حسین تُست این ماهى فتاده به دریاى خون که هست زخم از ستاره بر تنش افزون حسین تُست[۳]با این سخنان سراسر آه و سوز زینب سلام الله علیها که در آغاز سفر اسارت به کوفه وشام بیان شد، فصلى جدید از حادثه خونبار کربلا رقم خورد. اکنون عاشورا پایان یافته بود ووظیفه پیام‏آوران عاشورا، اسیران دشت کربلا، به ویژه زینب(س) صیانت از آن بود. پیامشهیدان طفّ براى ابدیّت تاریخ بشرى باید حفظ مى‏شد. عاشورا حادثه‏اى ساده و گذرا نبود،عاشورا براى جاودانگى وحى و اسلام و حفاظت از پیام آسمانى پیامبر خاتم(ص) پدید آمدهبود. «حسین منّى و انا من حسین» و براى تحقق دقیق و کامل این رسالت عظیم چاره‏اى جزتبدیل عاشورا به یک فرهنگ و مکتب نبود، فرهنگى که تا اعماق زندگى فردى و اجتماعىانسانها تا ابد نفوذ کند و مکتبى که درس‏هاى دین خاتم را براى سعادتى جاودانه، به گوشتمامى انسانهاى عاشق حقّ و شیفته انسانیّت و عدالت و توحید و آزادگى برساند و بیاموزندکه : «کل یوم عاشورا و کل ارض کربلا.»رسالت شاهدان مصیبت عظماى طفّ، از حضرت زینب و امام سجاد تا امامان معصومدیگرعلیهم‏السلام آن بود که اوّلاً عاشورا به فراموشى سپرده نشود، ثانیاً از خطر تحریفمصون بماند و نگذارند دست تحریف‏گران بر دامان پاک آن رسد. در این صورت بود کهمى‏توانست شعارها و اهداف عاشورا تا ابد چراغى فراروى خیل عظیم مشتاقان حقّ وعدالت قرار گیرد.البته عظمت مصیبت و ژرفاى رزیّه کربلا، (مصیبه ما اعظمها و اعظم رزیتها فى الاسلام وفى جمیع السماوات و الارض)[۴] به حدّى بود که در اوان پیدایش آن، هر احساسى راجریحه‏دار مى‏کرد و دوست و دشمن را به تفکر و اندیشه وا مى‏داشت و از این رو از نخستینروزهاى مصیبت کربلا، قیام‏هاى مختلف شکل مى‏گیرد و از همین جهت است که عدّه‏اى ازبزرگان و خواصّ اسلامى و پاره‏اى از صحابه پیامبر را وادار به روشنگرى و عکس‏العمل ودفاع از سیره و روش حسین بن على(ع) و زنده نگه داشتن یاد و نام او مى‏کند. مثلاً در مجلسابن‏زیاد، هنگامى که زیدبن ارقم، جسارت عبیدالله را بر لب و دندان رأس بریده سیدالشهدا،مشاهده کرد، تاب نیاورده و شجاعانه به ابن‏زیاد عتاب مى‏کند: امیر سرکش و مغرور کوفه،«اعل هذا التقضیب عن هاتین الثنیتین، فوالذى لا اله غیره لقد رأیت شفتى رسول الله صلىالله علیه و اله و سلم على هاتین الشفتین یقبّلهما؛[۵]چوب دستى‏ات را از این دندانها دور کن، قسم به پروردگارى که جز او خدایى نیست، با چشمانخود، لبان رسول الله(ص) را بر این لب دیدم که بر آنها بوسه مى‏زد.»زید بن ارقم این سخن را گفت و با گریه مجلس را ترک کرد و به آنان که بیرون مجلس،گرد آمده بودند اعلام کرد:«انتم یا معشر العرب العبید بعد الیوم، قتلتم ابن‏فاطمه و امّرتم ابن‏مرجانه فهو یقتل خیارکم ویستعبد شرارکم، فرضیتم بالذل، فبعداً لمن رضى بالذلّ؛شما اى گروه عرب، پس از امروز بندگانى بیش نخواهید بود. فرزند فاطمه را کشتید و فرزندمرجانه را امیر خود ساختید تا خوبانتان را به قتل رساند و بدانتان را به بندگى کشاند وبدین‏سان به ذلّت راضى شدید، واى بر آنان که تن به ذلّت دهند.»با این جملات، زیدبن ارقم با شیوایى و رسایى کامل به پیام عزت‏بخش و غرورآفرینعاشورا اشاره کرد.نمونه دیگر در مسیر زنده نگه داشتن نام کربلا و اباعبدالله(ع)، زیارت اربعین جابربنعبدالله انصارى، صحابى بزرگوار پیامبر اکرم(ص) است. عطیه بن سعدبن جناده(م‏111ه’ق)که همراه جابر بوده، گوید:«جابر غسل کرد و خود را شبیه مُحرمان ساخت و به سعد خوشبو کرد و چون نابینا بوددستش را گرفته و به قبر مطهر رسانیدم، پس بیهوش شد، آب بر او پاشیدم، به حال آمد و باسوز دل سخنانى جگر سوز به آن حضرت عرض کرد و آنگاه بر شهدا سلام کرد و گفت: ما نیزدر ثواب این فیض بزرگ و جهاد و شهادتى که نصیب شما گشت، شریک مى‏باشیم. چرا کهنیّت من و اصحابم، همان نیت حسین(ع) و اصحاب اوست و از پیامبر اکرم(ص) شنیدم که: هر کس عمل قومى را دوست دارد، با ایشان در ثواب آن عمل شریک باشد.»[6]اینها نمونه ‏هایى از تلاش‏هاى مقدسى است که براى حفظ عاشورا و انتقال پیام آن بهجامعه اسلامى آن روز صورت گرفت. ولى از آنجا که حوادث هر چه قدر بزرگ باشند، گذرزمان یا موجب فراموشى آنها مى‏شود و یا لا اقل مانع انتقال اهداف و پیام واقعى آنها بهنسل‏هاى بعدى مى‏گردد، براى صیانت از عاشورا و اهداف بلند آن، نقش اصلى و اساسى بردوش خود اهل بیت(ع) بود. از میان اهل بیت(ع)، در مرحله نخست این نقش بر دوشحضرت زینب(س) و امام سجاد(ع) و دیگر اسیران کربلا، که خود شاهد آن صحنه‏هاىدلخراش بودند و با تمام وجود آن مصیبت عظمى را به جان خریده و تحمّل کرده بودند،واگذار شده بود که با سخنان آتشین و غرورآفرین خود در ایام اسارت و استفاده ازفرصت‏هاى مهمى که در مجلس ابن‏زیاد و یزید و در کوفه و شام و پس از ایام اسارت بهدست مى‏آمد، مانع از فراموشى خاطره سیدالشهدا(ع) و اهداف او شوند. زینب(س) که با آنهمه داغ و مصیبت، در مجلس ابن‏زیاد با دنیایى از ابهت و بزرگى حاضر شد، سه بار، امیرمغرور کوفه خواستار معرفى او شد ولى پاسخى نشنید، سرانجام یکى از کنیزان، او را معرّفىکرد، ابن‏زیاد رو کرد به زینب و گفت: «سپاس خدایى را که رسوایتان گردانید و شما را به قتلرسانید و دروغتان را آشکار گردانید.» این سخنان نه تنها حکایت از عمق کینه امویان باخاندان وحى داشت، که حقد آنان را نسبت به پیام آسمانى و رهایى بخش آنان نیز آشکارمى‏ساخت. امّا زینب در پاسخ فرمود:«الحمدلله الذى اکرمنا بمحمد صلى الله علیه و اله و سلم و طهّرنا تطهیرا، لا کما تقول انت، انمایفتضح الفاسق و یکذّب الفاجر؛[۷]سپاس پروردگارى را که با پیامبر خاتم(ص) اکراممان نمود و ما را پاکیزه و طاهر گردانید؛آن‏چنان که تو مى‏گویى نیست. همانا این فاسق است که رسوا مى‏گردد و انسان فاجر است کهدروغش آشکار مى‏شود.»این سخنان و گفت و گو و اتفاقات که خوشبختانه همگى در سینه تاریخ ثبت است،به‏خوبى نشان مى‏دهد که چگونه با درایت و درک درست شرایط، خاندانامام‏حسین(ع)اززمینه‏هاى به دست آمده، بهره مى‏جستند براى آنکه، پیام شهیدان کربلارابه‏جامعه غفلت زده و خواب آلود توسط بنى‏امیه برسانند و با عاشورا، یک فرهنگ پدیدآورند؛ فرهنگى مبتنى بر آموزه‏هاى دقیق وحیانى که در عترت طاهره(ع) به ودیعت گذاردهشده بود.ب. نقش امامان معصوم(ع) در معمارى فرهنگ عاشوراپس از شاهدان حاضر در صحنه کربلا، نوبت به دیگرامامان معصوم(ع) مى‏رسد تا اینفرهنگ را عمق بخشند و بنیان آن را هر چقدر رفیع‏تر گردانند. در این ارتباط، به پاره‏اى ازمقولات و مفاهیم کلیدى مى‏توان اشاره داشت. و تفصیل آن را به مقاله‏اى مستقل ارجاعمى‏دهیم که در همین شماره ویژه نامه آمده است.[*]
۱٫ گریستن و گریانیدن گریستن در مصیبت سیدالشهدا، به عنوان عبادتى ارزشمند که موجب تقرّب الى اللهمى‏شود، مورد تأکید، عترت طاهره(ع) بوده است. امام هشتم به ریّان بن شبیب فرمود:«یا ابن‏الشبیب ان کنت باکیاً لِشى فابک للحسین بن على بن ابى‏طالب؛[۸]اگر بر چیزى مى‏گریى، بر حسین مویه کن.»در همین باب علّامه مجلسى(ره) در بحارالانوار، با نام «ثواب البکاء على مصیبته و….»سى و هشت روایت در فضیلت گریه بر سیدالشهدا و سایر ائمه گزارش کرده است.[۹]
۲٫ مرثیه ‏سرایى از ابزارهاى مهم براى جاودانه کردن حوادث تاریخى، استفاده از هنر، از جمله شعراست. امامان معصوم(ع) در این ارتباط تأکید فراوانى داشتند و شاعران مرثیه‏سراى سالارشهیدان را تشویق و مورد تفقد قرار مى‏دادند، از آنان مى‏خواستند سروده‏هاى خود را درحضور ایشان بخوانند و به آنان ارزش والاى به کارگیرى این هنر را در رثاى سید شهیدان(ع)یادآور مى‏شوند.زید شحام گوید: با گروهى از کوفیان در حضور امام صادق(ع) بودیم که جعفر بن عفانوارد شد، امام، او را فرا خواند و نزد خویش جاى داد، آنگاه به او فرمود: شنیده‏ام در رثاىامام‏حسین(ع) مرثیه‏سرایى مى‏کنى؟ گفت: آرى. فرمود: بخوان. جعفر شروع به خواندنمرثیه خود کرد و امام و تمامى اطرافیان شروع بر گریستن کردند تا اینکه قطرات اشک برسیما و محاسن حضرت نشست. آنگاه خطاب به جعفر فرمود: فرشتگان مقرّب الهى، سرودهتو را شنیدند و آنان نیز مویه کردند. و در پایان فرمود:________________________________________[*]. نک: مقاله «بعد سیاسى و احیاى عاشورا از منظر فقه».«ما من احد قال فى الحسین شعراً فبکى و ابکى به الّا اوجب الله له الجنه وغفر له؛[۱۰]کسى که در رثاى حسین شعرى مى‏گوید پس گریه نمى‏کند یا نمى‏گریاند مگر آنکه خداوندبهشت را براى او مقرر مى‏کند و او را مى‏بخشاید.»
۳٫ زیارت و یاد امام حسین(ع) در هر حال از مهمترین عوامل تبدیل عاشورا به یک فرهنگ و اندیشه و تداوم آموزه‏هاى آن، تأکیدفراوان ائمه اطهار(ع) بر زیارت کربلا بوده است. در طول سال کمتر زمان مهمى را مى‏توانسراغ گرفت که زیارت کربلا از جمله اعمال و آداب آن نباشد. شبهاى قدر، شبهاى عید فطر وقربان، عرفه، نیمه شعبان، اربعین، عاشورا، و حتى هر شب و روز جمعه، زیارتامام‏حسین(ع) مورد تأکید قرار گرفته است. در وسائل‏الشیعه، بابى وجود دارد با نام «بابتأکّد استحباب زیاره الحسین بن على(ع) و وجوبها کفایه». در این باب چهل و هشت روایتگزارش شده است. و در باب پس از آن، «باب کراهه ترک زیاره الحسین(ع)» بیست و یکروایت نقل شده است.محمد بن مسلم از امام باقر(ع) روایت کرده است:«مروا شیعتنا بزیاره قبر الحسین(ع) فان اتیانه یزید فى الرزق و یمدّ فى العمر و یدفع مدافعالسوء، و اتیانه مفترض على کلّ مؤمن یقرّله بالإمامه من الله؛[۱۱]شیعیانمان را به زیارت مرقد حسین(ع) امر کنید، همانا آمدن به زیارت او، روزى را افزون، عمررا طولانى و روزنه بدیها را مى‏بندد و آمدن به زیارت او بر هر مؤمنى که به امامت الهى او اقراردارد، واجب است.»استحباب زیارت امام‏حسین(ع) حتى از مکانهاى دور براى زنان، تکرار این زیارت بهقدر امکان، پیاده روى به سوى کربلا و زیارت امام‏حسین(ع)، زیارت به نیابت از دیگران،عناوینى است که در روایات مورد تأکید و اهتمام فراوان است.[۱۲] حتى زیارت امام‏حسین(ع)در حال خوف مستحب است.[۱۳] سلام گفتن بر آن امام شهید نزدیک و دور ندارد، از مکان دورنیز زیارت و سلام بر آن حضرت استحباب دارد. امام صادق(ع) به سدیر فرمود: بر بامخانه‏ات رو، به جانب راست و چپ رو کن، سپس بر آسمان نظر افکن، آنگاه رو به جانبکربلا کن و بگو:«السلام علیک یا اباعبدالله، السلام علیک و رحمه الله و برکاته.این کار تو ارزش یک حج و عمره دارد.»[14]براى زنده نگاه داشتن یاد امام‏حسین(ع) از جمله مستحبات، ذکر نام ایشان و لعن برقاتلان او پس از نوشیدن آب است، چنانکه امام صادق(ع) به داود رقى فرمود.[۱۵]
۴٫ تربت و حائر حسینى(ع) خاک کربلا و حائر حسینى(ع) جایگاهى ویژه در معارف اهل بیت(ع) دارد. اهانت بهتربت اباعبدالله(ع) حرام است.[۱۶] در آغاز زندگى، بر اساس روایات مأثوره از امامانمعصوم(ع) کام نوزادان با تربت سیدالشهدا برداشته مى‏شود. حسین بن ابى‏العلاء گوید:شنیدم امام صادق(ع) مى‏فرمود:«حنّکوا اولادکم بتربه الحسین(ع) فانها امان؛[۱۷]کام فرزندانتان را با تربت حسین(ع) بردارید، همانا، آن امان است.»در وسایل‏الشیعه بابى مطرح است تحت عنوان: «باب استحباب استشفاء بتربهالحسین(ع) و التبرک بها و تقبیلها و تحنیک الاولاد و استحبابها عند الخوف وعندالمرض.»[18]بر اساس روایات و فتواى فقها، سجده بر تربت امام‏حسین(ع) افضل از سجده بر هر چیزدیگر است، چون حجابهاى هفتگانه را مى‏درد.[۱۹] مستحب است از تربت سیدالشهداء تسبیحتهیه شود و همواره همراه او باشد، هر چند با آن تسبیح نگوید، تسبیح محسوب مى‏گردد.[۲۰]همراهى با تربت سیدالشهداء(ع) از لحظه میلاد و کام برداشتن شروع مى‏گردد تا پایانحیات دنیوى و آغاز حیات اخروى تداوم مى‏یابد. در وسایل‏الشیعه، شیخ حرّ عاملى، درابواب تکفین، بابى گشوده است با نام: «باب استحباب وضع التربه الحسینیه مع المیت فىالحنوط و الکفن و فى القبر» و در آن به نقل روایاتى در این زمینه، مى‏پردازد.[۲۱]اهمیت تربت کربلا و حائر حسینى در آموزه‏هاى اهل بیت(ع) آن‏چنان است کهفرموده‏اند؛ مسافر بین قصر و تمام خواندن نماز در آن مکان مقدس مخیّر است.[۲۲] علاوه براین دعا خواندن زیاد و طلب حاجت در نزد قبر آن حضرت از مستحبات است. ابن‏فهد حلّىفرموده، روایت است که خداوند در مقابل شهادت امام‏حسین(ع) چهار خصلت به او عطافرموده است:«جعل الشفا فى تربته و اجابه الدعاء تحت قبته و الائمه من ذریّته و ان لا تعد ایام زائریه مناعمارهم؛[۲۳]شفاى از بیمارى‏ها و معالجه دردها با تربت سیدالشهدا، مستجاب شدن دعا در زیر قبّهحسینى، امامان معصوم ازذریّه او بودن و محسوب نشدن ایام زیارت کربلا از عمر زائر.»آنچه گذشت، گزارشى بسیار فشرده و مختصر از جایگاهسیدالشهدا، کربلا و عاشورا در معارف اسلامى و آموزه‏هاى اهلبیت(ع) بود، براى نشان دادن این حقیقت که؛ اگر چه عاشورا یکصبح تا شب بیشتر نبود و چند ساعتى به پایان رسید ولى تأسیسفرهنگ عاشورا و مکتب عزادارى ده‏ها سال به طول انجامیدهاست، اگر یک امام معصوم به همراه اصحاب و یاران و خاندانخویش عاشورا آفرید، نُه امام معصوم دیگر، در حراست وحفاظت از آن و رساندن پیام واقعى و اصیل آن به مسلمانان بلکههمه جهانیان در تمامى گستره تاریخ تا ظهور دولت عدل جهانىامام منتظر(عج) به تلاش همه‏جانبه برخاستند و با این تلاشسرمایه‏اى جاویدان و گرانبها را براى حقّ جویان پدید آوردند.[۲۴]
پی‌نوشت‌ها:

[۱]. ابومخنف، لوط بن یحیى (م ۱۵۷) قدیمى‏ترین مورخ کربلاست. طبرى و شیخ مفید در ارشاد وابوالفرج اصفهانى در مقاتل الطالبیین، آنچه از حادثه کربلا نقل کرده‏اند، تقریباً برگرفته از ابومخنف است.براى آگاهى بیشتر ر.ک: رسول جعفریان، تاملى در نهضت عاشورا، ص ۱۵ – ۲۰، انصاریان، قم، ۱۳۸۱٫[۲]. تاریخ طبرى، ج ۵، ص ۴۵۶، دارالتراث، بیروت.[۳]. دوازده بند، محتشم کاشانى، بند نهم.[۴]. زیارت عاشورا مفاتیح الجنان.[۵]. تاریخ طبرى، ج‏5، ص‏456.[6]. حاجى نورى طبرسى، لؤلؤ و مرجان، ص ۱۴۸-۱۴۹، دارالکتاب اسلامیه، ۱۳۷۵ ه’ق[۷]. تاریخ طبرى، ج‏5، ص ۴۵۷٫[۸]. بحارالانوار، ج ۴۴، ص ۲۸۶، داراحیاء التراث العربى، بیروت، ۱۴۰۳ ه’ق.[۹]. همان، ص ۲۷۸-۲۹۶٫[۱۰]. همان ص ۲۸۳-۲۸۲٫[۱۱]. وسایل‏الشیعه، ج ۱۴، باب ۳۷، ح‏8، ص ۴۱۳٫ مؤسسه ال البیت (ع)، ۱۴۱۴ ه’ ق.[۱۲]. همان، ص ۴۸۳-۴۳۵٫[۱۳]. همان، ص ۴۵۸-۴۵۶٫[۱۴]. همان، ص ۴۹۴-۴۹۳٫[۱۵]. ابن‏قولویه، کامل الزیات، باب ثواب من شرب الماء، ذکر الحسین و لعن قاتله، ص ۲۱۲٫[۱۶]. سید کاظم یزدى، عروه الوثقى، ج ۱، مسأله ۲۵، فى احکام النجاسات .[۱۷]. وسایل‏الشیعه، ج‏14، ص ۵۲۴٫[۱۸]. همان، باب ۷۰، ص ۵۲۱٫[۱۹]. ر.ک: امام خمینى، تحریر الوسیله، ج ۱، فى مکان المصلى و مسجده، مسأله ۱۰٫[۲۰]. وسایل‏الشیعه، ج ۵، ابواب مایسجد علیه، باب ۱۶، باب استحباب السجود على تربه الحسین (ع) ص۳۶۷-۳۶۵٫[۲۱]. همان، ج‏3، ص ۳۰-۲۹٫[۲۲]. ر.ک: امام خمینى، تحریر الوسیله، ج ۱، القول فى احکام المسافر، مساله ۸٫[۲۳]. وسایل‏الشیعه، ج ۱۴، ص ۵۳۹-۵۳۷٫[۲۴]. شیخ عباسى قمى، مقاتیح الجنان، زیارت ششم از زیارات مطلقه امام حسین(ع) منبع: فصلنامه حکومت اسلامی شماره ۲۷
 
 

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.