بیشتر فرق و مذاهب اسلامی بر وجوب نصب امام اتفاق دارند تا جایی که برخی ادعای اجماع بر آن نمودهاند.ابن خلدون مینویسد: «واستقر ذلک اجماعاً دالاً علی وجوب نصب الامام » (تاریخ ابن خلدون، ج ۱، ص ۱۹۱، دار احیاء التراث العربی)؛ لکن از دیرباز میان متکلمان شیعه و اهل تسنن اختلاف نظر وجود دارد که چه کسی متصدی نصب امام است؟ به عبارت دیگر گزینش امام به عهدهی کیست؟ اهل تسنن معتقدند گزینش و انتخاب امام به عهدهی مردم است و هر کسی را که امت بر او اجماع کنند، او امام واجب الاطاعه و خلیفهی خدا و رسول است و همان گونه که بعد از رحلت پیامبر(صلی الله علیه و آله) با اجماع صحابه خلیفه انتخاب شد، پس نصب امام به عهده امت است. اما از دیدگاه شیعه، امامت، مقامی الاهی است و متصدی نصب امام نیز خود خداوند است که به جهت حفظ قوانین شرع، خود متکفل این امر شده است. در همین راستا سعد الدین تفتازانی از متکلمان اهل تسنن میگوید: «نصب الامام واجب علی الخلق سمعاً عندنا … و علی الله عند الشیعه» (شرح مقاصد، ج ۵، ص ۲۳۵)به نظر میرسد علت این اختلاف تحقق یک واقعهی خارجی است، چرا که از منظر اهل تسنن، انتخاب خلیفه اول به وسیلهی مردم دلیل است بر این که نصب امام به عهدهی خلق است.پیش از هرگونه قضاوت و داوری ابتدا لازم است مراجعهای به آیات قرآن کریم و روایات، در مورد این مسئله بکنیم. خداوند متعال در قرآن کریم فرموده است که خود هدایت خلق را به عهدهی گرفته است {ان علینا للهدی} (سوره لیل، آیه ۱۲) هدایت کردن بر عهده ماست. {کتب ربکم علی نفسه الرحمه» (سوره انعام ، آیه ۵۴) پروردگارتان رحمت را بر خود واجب کرده است. {و علی الله قصد السبیل} (سوره نحل ، آیه ۹) برخداست که راه راست را نشان دهد.تردیدی نیست که مقام امامت همان هدایت بشر است و بیشک نصب امام، رحمت بر خلق و راهنمایی به مسیر درست است.از سوی دیگر خود پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) نیز تصریح فرمودهاند که بحث امامت به دست خداوند است و این خداوند است که امام را تعیین مینماید. در منابع شیعی و سنی آمده است که پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) وقتی برای دعوت به اسلام و تبلیغ به قبیلهی «بنی عامر بن صعصعه» رفته بودند، شخصی از بزرگان بنیعامر به پیامبر عرض کرد: «اگر ما با تو بیعت کنیم سپس خداوند تو را بر مخالفینت غالب سازد، آیا پس از خودت امر (خلافت) را به ما واگذار میکنی؟» پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) فرمودند: «الامر الی الله یضعه حیث یشاء؛ امر خلافت به دست خداست، هر کجا بخواهد آن را قرار میدهد». (سیره ابن هشام، ج ۲، ص ۵۵، دارالفکر)پس معلوم میشود حتی خود پیامبر هم اختیاری در گزینش امام ندارد و در مواردی که امیر المؤمنین را به عنوان جانشین خویش معرفی نمودند، فقط ابلاغ امر الاهی بوده است. با این حساب چگونه امت به خود اجازه میدهند که برای خداوند و رسولش جانشین تعیین نمایند؟ با وجود نص صریح، این گونه اجتهاد چه معنایی خواهد داشت؟ اساساً آیا فعل خلق در هر جایی حجت است و میتواند منشأ وضع یک قانون باشد؟ اگر چنین است جای بسی تعجب است که چرا همین قانون در مورد خلیفهی دوم و سوم جاری نشد؟! به راستی چه کسی میتواند منزلت امام، ویژگیها و معیارهای امامت را به درستی درک کند تا بر اساس آن معیارها، قدرت تشخیص انتخاب امام را داشته باشد؟ در قسمتی از روایت معروف و مفصلی که حضرت امام رضا(علیه السلام) در صفات امام بیان فرمودهاند آمده است: «آیا مردم ارزش و جایگاه امامت را میشناسند تا بتوانند در گزینش امام اجازه و اختیار داشته باشند؟ ارزش امامت بالاتر و شأنش بزرگتر و جایگاهش برتر از آن است که عقل مردم به آن راه یابد و بشر بتواند با عقل و اندیشهی خود امام را برگزیند. امامت، جایگاهی است که خداوند (عز و جل) آن را به ابراهیم خلیل(علیه السلام) پس از نبوت و خلّت، در مرتبهی سوم عطا نمود… . امام یگانهی روزگار خویش است، کسی همپای او نیست و در فضائل انسانی و دانش و علم، کسی همتای او نیست و نظیر و مانندی ندارد؛ همهی فضائل را داراست، بدون آنکه از کسی آموخته باشد، بلکه خداوند وهاب به او ارزانی داشته است، پس چه کسی است که امام را بشناسد تا انتخاب او برایش ممکن باشد؟». (کافی، ج ۱، ص ۲۰۳- ۱۹۸)بی تردید این امر مهم دور از دسترس بشر است، به همین جهت خداوند متعال نصب امام را خود به عهده گرفته است تا بشر را از ضلالت و گمراهی رهایی بخشد.