بسم الله الرحمن الرحیم الحمدلله رب العالمین و صلی الله علی محمد و آله الطاهرین. توفیقی است که در خدمت شما عزیزان، یاران و مخلصان امام و راه امام، هستم و این توفیقی است برای شما و هرکس که در جهت ترویج افکار امام (رضوان الله تعالی علیه) کار بکند وهرکس در این راه کار بکند در حقیقت در جهت خدمت به اسلام کار کرده است بنده هم سالگرد رحلت امام را گرامی میدارم و برای علوّ درجات ایشان از درگـاه خداوند متعال درخواست اجابت دعا و مغفرت دارم. بنده فکر کردم در رابطه با امام و نقشی که ایشان در طی این نهضت و در طول عمر خودشان داشتند در بخشی که مربوط میشود به بیداری اسلامی عرایضی داشته باشم. بیداری اسلامی در جهان اسلام یک سابقه دویست ساله دارد. به این معنا که مسلمانها از یک زمانی به خود آمدند و از آن حالت رکود و رخوت و با یک تعبیر انحطاطی که به آنها تحمیل شده بود، خارج میشدند.
و لذا یک نهضتی در جهان اسلام بوجود آمد که ما اسم آن نهضت را میگذاریم نهضت بیداری اسلام. یک عامل محرک برای اینکه این نهضت به وجود بیاید تهاجم بیگانگان به کشورهای اسلامی و ایجاد سلطه در این کشورها بود. این هجوم و حضور بیگانگان در کشورهای اسلامی تقریباً همزمان بود. شما میبینید که نه سال بعد از انقلاب کبیر فرانسه (در سال ۱۷۹۸ میلادی) ناپلئون به مصر حمله میکند و مصر را اشغال میکند. در سال ۱۸۰۳ با فاصله چند سال روسها به ایران حمله می کنند.
در همین سالها حضور جدیتر و ملموس انگلیسیها را در شبه قاره هند میبینیم. شبه قاره هند هم در حقیقت قلمرو اسلامی بود. از همین سالها حرکتهایی علیه سلطه بیگانه شروع میشود، بنابراین از آغاز قرن نوزدهم تا حالا که آغاز قرن بیستویکم است. حدود دویست سال بیداری اسلامی سابقه دارد. از آن زمانی که مسلمانها به رهبری راهبران فکری خود به حرکت درآمدند تاکنون این حرکت بیداری و تلاش در جهت هدایت افکار مردم توسط اشخاص برجستهای که در جای جای کشورهای اسلامی بودند ادامه پیدا کرد. کاری که بیدارگران اسلامی در کشورهای مختلف انجام دادند ابعاد مختلف داشته است.
هرکدام به سلیقه خودشان راه حلی برای جبران عقبماندگی و خلاصی از استعمار و سلطه بیگانه پیشنهاد کردند و به نوعی کارهای اینها مکمل هم بوده است. ارتباطاتی که در جهان اسلام بین پیشروان و رهبران بیداری اسلام وجود داشت خود به صورت خودجوش یک انسجامی را بین این منادیان اسلامی ایجاد کرد: این دید رهبران فکری جهان اسلام در طول تاریخ اسلام بوده است. در بیداری اسلامی هم همینطور بوده است.
شما میبینید که ارتباطی که بین پیشروان نهضت بیداری اسلامی وجود دارد یک ارتباط بسیار نزدیک است و هرکدام کاری را که انجام دادهاند مکمل کار دیگری بوده است. از معروفترین چهرههایی که در حرکت بیداری اسلامی نقش داشتهاند سید جمال الدین اسدآبادی است. سید جمالالدین اسدآبادی کارش و عملش در حقیقت یک الگوی تمامنمای دید یک رهبر اسلامی است که به کل جهان اسلام به عنوان وطن واحد نگاه میکند. اصلاً مطالعه سفرهای متعدد، حرکتهای گوناگون، اقدامات فرهنگی و اجتماعی که سیدجمالالدین اسدآبادی کرده همه حکایت از این دید جامع و فراگیر دارد. سید جمال با همه کسانی که امید به آنها داشت که ممکن است کاری انجام بدهند در ارتباط بود، با پادشاهان، با علماء، با مردم عادی. حالا ممکن است این ایراد را به او بگیرند که چرا به دربار مثلاً خلیفه عثمانی رفته، یا با ناصرالدین شاه تماس برقرار کرده است. خوب ببینید که از تماسهایی که او داشته چه میخواسته است. چیزی که میخواسته عزت و وحدت و همبستگی مسلمانها بوده است.
این نهضت بیداری اسلامی را شما میبینید که در همه جا حالت تکاملی خود را طی کرده و هرکس در هر کجا قیامی کرده، پرچمی بدست گرفته، پرچمی برافراشته، ضمن اینکه برای مقصد خاص بوده. یک مقصد عمومی را هم دنبال کرده است.
شما میبینید که در ماجرای نهضت تنباکو، کاری که مرحوم میرزای شیرازی کرد یک هدف خاص داشت، یک هدف عام. هدف خاصش این بود که بالاخره این امتیاز انحصاری که به انگلیس داده شده و بواسطه آن وضعیت اقتصادی مسلمانها در ایران دچار مشکل شده آنها را از این وضعیت نجات بدهد. این هدف اختصاصی ایشان بود اما هدف عمومیتر ایشان این بود که یک الگویی مقاومت ارائه دهد.
نتیجه عمومی کاری که مرحوم میرزا در تحریم تنباکو کرد این بود که برای اولین بار سلطه جهنمی انگلیس را شکست. ما میتوانیم بگوییم که پایهگذار نهضت مقاومت منفی در کل جهان بخصوص در جهان سوم مرحوم میرزای شیرازی بود که خیلی جلوتر از گاندی این ابتکار را کرد که انگلیسها توانسته بودند که یک قراردادی را به مردم ایران تحمیل کنند و معاش عده زیادی را مختل کنند و از کسبه، از زائرین، از تجار، بنکدارها و همه کسانی که از کار تنباکو و توتون ارتزاق میکردند، از کشاورز تا آنهایی که مصرف کننده بودند. همه اینها براساس قرارداد رژی بدست انگلیس افتاده بود. مرحوم میرزا دیدند قشونکشی که نمیتوانند بکنند و مقابل انگلیس بایستند.
یکی دوبارهم این امتحان شده بود، در همان زمان محمدشاه و ناصرالدین شاه و ایران در مقابل انگلیسها عقب نشسته بود. به دلیل این که به صورت کاملاً قابل پیشبینی و قابل انتظار حریف ارتش امپراطوری نمیشدند.
اما حریف خودشان میشدند که قلیان نکشند، چپق نکشند. مرحوم میرزا فرمودند «الیوم استعمال توتون و تنباکو به ای نحو کان در حکم مبارزه با امام زمان (عج) است» این تقریباً متن فتوای معروف میرزاست. از آن وقت دیگر کسی چپق نکشید. قلیان نکشید و توتون و تنباکو روی دست انگلیسیها ماند.
این یک مبارزهای بود به شکل جدید که دماغ امپراطوری را در ایران به خاک مالید. امپراطوری که در سراسر دنیا آنچنان اقتدار داشت. که فرانسویها را شکست داده بودند، ایالات متحده را به نفع خودشان مصادره کرده بودند و فرانسویها را ازآنجا بیرون کرده بودند، در جنوب افریقا آلمانیها را شکست داده بودند، در یک نبرد دریایی هلندیها را شکست داده بودند و بالاخره قدرت درجه اول دنیای آن روز بودند، با فتوای مرحوم میرزا در تحمیل انحصار بینالمللی شکست خورد. این یکی از نقاط اوج بیداری اسلامی بود.
مقاصد جامع بیداری اسلامی آن دو جنبه دارد: ۱. دفع شر اجانب و کفار از بلاد مسلمین ۲. بازگرداندن عزت مسلمانها
این دو هدف عمده همواره توسط منادیان بیداری اسلامی دنبال شده است ـ بعد از مرحوم میرزا جریان مشروطه را داریم. در مشروطه همین دو هدف قابل رؤیت است. اجانب بر دربار قاجار حاکم بودند. روس و انگلیس تعارف نداشتند.
مسلمانها هم توسط استعمار داخلی و هم استبداد داخلی تحت فشار بودند پس هم باید دفع شر اجانب وعوامل داخلی آنها میشد و هم عزت مسلمانها به آنها بازگردانده میشد. با پیشگامی علمای ایران نهضت عدالتخواهی که بعداً اسمش را نهضت مشروطه خواهی گذاشتند شکل گرفت و مشروطه برپا شد. اما دعوای بین سلطهگران و سلطهستیزان ادامه پیدا کرد و مشروطه را منحرف کردند و نهایتاً در لباس دیگری مستبد دیگری به نـام رضاخان را آوردند. ظاهر حکومت مشروطه بود اما در واقع بازگشت دیکتاتوری و سلطه استعمار بود. بعد از آغاز جنگ دوم جهانی و رفتن رضاخان، فرصت دیگری که پیش آمد جریان ملی شدن صنعت نفت است که باز هم همان بیداری اسلامی، دفع شر اجانب، بازگرداندن عزت مسلمین و احیاء حقوق مسلمین مطرح است. باز میبینید که برخورد دو طرف در ۲۸ مرداد به نفع طرف مقابل تمام شد. یعنی در جریان ملی شدن صنعت نفت همان طور که در تحریم تنباکو بود علما و مردم آزادیخواه پیروز شدند ولی دو مرتبه آن کسانی که قبلاً سلطه و استعمار و استبداد را بر مردم تحمیل کرده بودند به یک شکل جدیدی بازگشتند. از ۲۸ مرداد تا انقلاب اسلامی ۲۵ سال طول کشید. امام به عنوان یک کسی که در دوران کودکی، مشروطه و کنش و واکنشهای مشروطه را دیده بودند، در دوران جوانی عصر رضاخان و مبارزات مدرس را دیده بودند، در میانسالگی کنش و واکنشهای ملی شدن نفت و بعد هم کودتای ۲۸ مرداد را دیده بودند، کولهبار بسیار ارزشمند و سنگینی از تجربیات تلخ و شیرین مبارزات ملت ایران و تلاش منادیان بیداری اسلامی را با خودشان داشتند، با استفاده از یک چنین تجربیات بسیار گرانسنگ ایشان کار نهضت انقلاب اسلامی را با هوشمندی دو مرتبه از سر گرفتند و یک معماری جدیدی را ایجاد کردند و یک بنای نویی را پی افکندند که این بنای نو همین انقلاب اسلامی و حکومت اسلامی و ولایت فقیه است که حاصل تجارب بسیار طولانی، پرفراز و نشیب و خونین در کنش و واکنش بین مسلمانان و استعمارگران خارجی و مستبدین داخلی در طی دویست سال بوده است.
انقلاب اسلامی با معماری امام و پشتوانه چهارده قرن تاریخ اسلام و بخصوص دویست سال نهضتهای به هم بافته شده بیداری اسلامی بوجود آمد. تک تک کسانی که تلاش کردند در بازگرداندن عزت مسلمین و دفع شر اجانب و سلطه اجانب، اینها کارشان در حقیقت بخشی از این سرمایه عظیمی بود که امام به عنوان پشتوانه با خودش داشت. تجربه مشروطه، تجربه سلطه رضاخان، تجربه ملی شدن نفت، تجربه کودتای ۲۸ مرداد، تفرقههایی که بین مردم ایجاد کرده بودند و نهضتهای مختلف که به شکست کشانده شده بود، همه اینها همان کولهبار سنگین تجربه امام بود. ایشان با آسیبشناسی این تحولات تاریخی و انقلابی بخوبی آشنا بودند و میدانستند که آفتهای خارجی و آفتهای داخلیاش چیست. و لذا برای هرکدام از اینها تمهیدی اندیشیدند. کار جامعی که ایشان انجام دادند ـ در حقیقت بخش مهمی از آن ـ حاوی پیش گیری هایی بود از آنچه در گذشته موجب شد که نهضتهای ایرانی و اسلامی دچار شکست بشود.
تجربه به ایشان میگفت که باید مردم در صحنه باشند. تجربه تاریخی دویست ساله در ایران و کشورهای دیگر میگفت که حتماً باید مردم در صحنه باشند و مردم در چارچوب اسلام نقش داشته باشند. اگر هرکاری بشود که مردم از صحنه خارج شوند نهضت از پشتوانههای خودش خالی خواهد شد. پس قدرت نهضت با حضور مردم و هدایت نهضت با حضور علمای راستین اسلام در صحنه است. یک چنین تلفیق و یک چنین ترکیب و یک چنین کیمیاگری که امام کردند به مس وجود ملت در حقیقت یک اکسیری را زدند که طلای انقلاب بوجود آمد. مادامی که این دو مطلب پابرجاهست (حضور مردم در صحنه و هدایت عالمان راستین اسلام) نهضت آسیب نمیبیند چه از سلطهگران بیگانه و چه از عوامل پیدا و پنهان داخلی آنها. رمز موفقیت امام و بقای انقلاب هم همین بود. امام نشان دادند که مسلمانها و اسلام آن ظرفیت را دارند که در هر زمانی سرپای خود بایستند و هر شرایطی که در دنیا باشد و بر دنیا حاکم باشد مسلمانها میتوانند متناسب با آن شرایط وضعیت خود را طوری تنطیم کنند و خود را تطـبیـق بـدهنـد کـه از عـهـده مشکلات خاص آن عصر برآیند و به عنوان یک امت زنده در دنیا مطرح باشند. کاری که امام کردند غیر از این آثاری که ما در داخل کشور میبینیم ـ آثار بسیار زیاد ـ برکات فراوان در جهان اسلام دارد. این را دوست و دشمن میگویند.
بازگشت دین به صحنه اجتماعی یکی از آثار کار امام بود و شما میبینید حتی در کلیسا هم همینطور شد، در جهان مسیحیت هم همینطور شده است. بنده این را هم در امریکای لاتین دیدم هم در اروپای کاتولیک. بعضی از پیشکسوتان حرکتهای سیاسی مسیحی در اروپا و امریکای لاتین این را اقرار میکردند که کاری که امام کرد باعث شد حتی کلیسا به صحنه اجتماع برگردد. مسیحیت دو مرتبه خودش را در صحنه اجتماع تعریف بکند و از آن انزوای صومعهها بیرون بیاید. در حالی که همه کسانی که در طول این یکی دو قرن کار کردهاند ـ از اگوست کنت و ماکس وبر و مارکس و دیگران تلاششان این بود که دین را از صحنه اجتماع جدا کنند و پایهگذاران سکولاریسم چپ و راست در حقیقت امیدشان و جهتگیریشان این بود که مردم را به سمتی ببرند که دین کاملاً از جامعه متنزع بشود.
کاری که امام کرد در حقیقت پایههای بسیاری از این تئوریها را سست کرد و دین دوباره برگشت. شما میبینید که همین نو محافظهکاران امریکایی که الان قدرت را در دست دارند تکیهگاهشان یک شکل افراطی از مذهب مسیحی است. البته این به مفهوم صحت تفکر آنها نیست، بلکه نتیجهای که از آن استنتاج میشود بازگشت دین به عرصه اجتماع و سیاست است. و کار دیگر اینکه جهان اسلام را به خودش آورد و از آن زمان تا به حال یک غلیان و جوشش پایانناپذیر و رو به تزایدی در کل جهان اسلام هست.
در ایران هم برای اولین بار یک نهضت پایدار ۲۵ ساله شکل گرفت که همچنان به پیش میرود و همچنان پرچمدار مبارزه علیه سلطه بیگانگان و استبداد داخلی در کل جهان اسلام است و هیچ کس نمیتواند ادعا بکند که امروز قوت و قدرت نهضت اسلامی در ایران کمتر از بیست سال پیش است. البته هر روز عرصههای جدیدتر رو در روی انقلاب هست و مسایل رو در روی ما متناسب با پیچیدهترشدن وضعیت دنیا گستردهتر و پیچیدهتر میشود. رمز بقای انقلاب اسلامی همان رمز ایجاد انقلاب اسلامی است. یعنی آن دو عامل اصلی که اشاره گردید.
بیتردید اگر ما منحنی بیداری اسلامی را در طی این دویست سال رسم بکنیم، امام قله این منحنی است. هیچ کس را ما بدون تعارف سراغ نداریم در هیچ کجای جهان اسلام که به یک چنین مرتبهای رسیده باشد. این را همه اقرار میکنند. انشاءالله خداوند درجات امام را که عالی است، متعالی بفرماید و دعای آن بزرگوار را بدرقه راه رهروان نهضت انقلاب اسلامی قرار دهد.
مجله حضور شماره ۴۵