بررسی و تحلیل وضعیت شیعیان جمهوری آذربایجان
چکیده
ساختار مذهبی جمهوری آذربایجان و نوع نگاه مردم و نخبگان این کشور به اسلام، به ویژه آیین تشیع، محصول فرایند تاریخی بسیار پر فراز و نشیبی است که بدون مطالعه و بررسی آن، امکان درک درست و واقعبینانه از تحولات مذهبی و سیاسی جامعه کنونی این جمهوری ممکن نیست. در واقع شکلگیری و فعالیت احزاب اسلامگرا، در بستر همین محصول تاریخی صورت پذیرفته است؛ از این رو، با بررسی سیر تحول اسلام در آذربایجان، میتوان به درک بهتر فضای سیاسی ـ مذهبی حاکم بر فعالیتهای اسلامگرایان در این کشور رسید؛ همچنین نوع دیدگاه و رویکرد جریانهای اسلامگرای آذربایجان به مقولاتی چون: دین اسلام، آیین تشیع، نحوه تعامل و یا تقابل با نظام سیاسی حاکم، اهداف و آرمانها و نیز نوع نگاه آنان به ایران به عنوان بزرگترین کشور شیعی جهان اسلام، کمک شایانی میکند.
کلیدواژهها
جمهوری آذربایجان؛ شیعیان؛ جمهوری اسلامی ایران؛ دین اسلام؛ سیاست خارجی؛ تشیع
اصل مقاله
سرزمین آذربایجان مساحتی به اندازه ۶۰۰۸۶ کیلومترمربع را دربرمیگیرد. این سرزمین منطقه مورد مناقشه ناگورنو- قرهباغ که بیشتر ساکنان آن ارمنی هستند، و جمهوری ناپیوسته نخجوان را نیز شامل میشود. (ملازاده، ۱۳۷۳، ص۲۱) نخجوان از جنوب و غرب، با ایران و ترکیه هممرز است. آذربایجان در کنارههای باختری دریای خزر قرار دارد. این جمهوری از شمال با فدراسیون روسیه، از شمال غربی با گرجستان، از غرب با ارمنستان و از جنوب با ایران هممرز است. (وزارت کشور، دفتر مطالعات سیاسی، ۱۳۷۵، ص۱۲-۲۹)
جمعیت آذربایجان در سال ۲۰۱۵ برابر ۹٫۵۳۳٫۷۱۳ نفر برآورد شده است.
( (www.countrymeters.info/en/Azerbaijanبا این حال، جمعیت این کشور در سال ۲۰۰۰ میلادی برابر هشت میلیون و ۸۱ هزار نفر برآورد شده بود. طبق سرشماری سال ۱۹۹۸ آذربایجانیها ۸۲٫۷٪ از جمعیت کشور را تشکیل میدادند، اما این اندازه به دلیل میزان بالای زاد و ولد و مهاجرت غیرآذریها به نزدیک ۹۰٪ رسیده است. جمعیت آذری ناگورنو- قرهباغ و تعداد زیادی از آذربایجانیهایی که در ارمنستان زندگی میکردند (در حدود دویست هزار نفر) در اواخر دهه ۱۹۸۰ و اوایل دهه ۱۹۹۰ به درون خاک آذربایجان کوچ داده شدند. در کل در حدود یک میلیون پناهنده و بیخانمان در آذربایجان وجود دارند. (امیر احمدیان۱۳۸۲، ص۷۷)
هویت ملی و قومیتی شیعیان
در اوایل قرن بیستم، روشنفکران سکولار آذری کوشیدند تا از راه فعالیتهای سیاسی، آموزش و آثار مکتوب خود، نوعی اجتماع ملی در این منطقه پدید آورند. آرمانهایی همچون: مردمگرایی، ترکگرایی و دموکراسی، در این دوره رواج بسیاری یافته بود. فرهنگ مردم آذربایجان بنابه موقعیت جغرافیایی و میراث تاریخی، متأثر از فرهنگهای مختلف منطقه قفقاز و خاورمیانه از جمله فرهنگهای ایرانی، ترکی، روسی و اسلامی است. امروزه فرهنگ غربی با شدت بسیار رایج میگردد. به جز اکثریت آذربایجانی مردم ملتهای متفاوتی مانند ارمنیها، کردها و تالشیها، در جنوب و شرق و لزگیها، یهودیها و تاتها در شمال، به گوناگونی زبانها و فرهنگ رایج در این کشور افزودهاند. ایجاد هویت ملی آذری در واکنش به رژیم استعماری و بهرهکشی بر اساس مفاهیم نژادی، عناصری را از هر دو سنتهای اسلامی و غیراسلامی، همچنین آرمانهای غربی همچون لیبرالیسم و ناسیونالیسم در بر گرفته است. همچنین مفهوم هویت ملی آذری در دوره شوروی ترویج میشد. براساس میراث فرهنگی نوشتاری، بسیاری از شخصیتهای تاریخی در عرصههای هنر و سیاست، به تقویت و تأیید تلاش برای ایجاد یک ملیت مستقل در پایان عمر رژیم شوروی پرداختند. احساسات ناسیونالیستی بر ضد حاکمیت شوروی در دوره زوال آن که احساسات ضدارمنی بر شدت آن میافزود، به مهمترین نیروی برانگیزاننده جنبشهای مردمی بازسازی ملی تبدیل شد. (امیراحمدیان، ۱۳۸۴، ص۳۲۰؛ کاوه، ۱۳۷۹، ص۶-۱۵)
لذا مهمترین بحثی که در زمینه هویت ملی آذربایجان مطرح میشود، ملیت، دین و زبان مردم این کشور است که هویت ملی مردم آذربایجان را تشکیل میدهد.
دین در جمهوری آذربایجان
جامعه آذربایجان، همان گونه که محل زیست اقوام مختلفی است، محل زندگی پیروان ادیان، مذاهب و آیینهای متعدد نیز به شمار میرود. سه دین بزرگ اسلام، مسیحیت و یهودیت و آیینهای بهجامانده از آذربایجان باستان، در جامعه امروز جریان دارند و با افتوخیزهایی به حیات خود ادامه میدهند. (واحدی، ۱۳۸۶، ص۷۸) طبق آخرین آمارها، در سال ۲۰۱۳ میلادی، ۹۷٪ از کل جمعیت این جمهوری مسلمان هستند. (۸۳٪ شیعه، ۱۴٪ سنی و ۳٪ غیرمسلمان) مسیحیان (ارتدوکس روسی و آپوستولیک ارمنی)، دومین گروه بزرگ دینی را تشکیل میدهند. دیگر گروهها در تعدادی اندک مانند مولوکانها، (Molocans) بهاییها، (Baha’is) و کریشناییها (Krishnas) وجود دارند. تا همین تازگی، اسلام یک نظام فرهنگی غالب بود که فعالیتهای سازمانیافته کمی را دربرمیگرفت. مراسم سوگواری، پایدارترین آیینهای مذهبی در طی دوره سوسیالیستی به شمار میرفتند.
توجه به اعتقادات دینی مردم و مطالبات آنها از دولت ملی از یک سو، و واهمه حاکمیت از اوجگیری باورهای دینی و رسیدن عنصر دین در جامعه به حالت کنترل ناشدنی توسط دولت از سوی دیگر، حاکمیت ملی تازهتأسیس آذربایجان را برآن داشت تا به این رکن مهم جامعه بپردازد؛ لذا در سال ۱۹۹۲ (یک سال بعد از استقلال)، دولت وقت آذربایجان در اقدامی شتابزده، قانونی را با نام «قانون آزادیهای دینی»، به تصویب رساند و با توجه به این شتابزدگی، چند سال بعد آن را اصلاح و مواردی را به آن اضافه نمود. در این زمینه برخی از تحلیلگران بر این باورند که این اصلاحات به نوعی منفعلانه بوده است. (رمضانی بونش، تیر ۱۳۹۱؛ کیهانفر، زمستان ۱۳۷۲)
اداره روحانیان مسلمانان قفقاز که از سال ۱۹۸۰ در باکو به رهبری شیخالاسلام اللهشکور پاشازاده رهبری میشود، قدیمترین نهاد دینی آذربایجان و منطقه به شمار میآید. فلسفه وجودی این اداره که بنای اصلی آن در دوره تزارهای روس نهاده شد، کنترل گرایشهای دینی مسلمانان و دولتی و حکومتی کردن دین اسلام توسط روسها بود و در دوره اتحاد جماهیر شوروی نیز به رغم ماهیت الحادی نظام کمونیستی، این اداره پابرجا بود. مقامات دینی و مسئولان این اداره، با وجود همکاری و هماهنگی مداوم با حکومت در مواقعی که کنترلهای دولتی کم شده، رفتارهای مستقل و مبتنی بر احیاگری دینی از خود بروز دادهاند. این رویکرد چه در دوران قبل از استقلال آذربایجان و چه بعد از آن به چشم میخورد. اداره روحانیان در سالهای ابتدایی بعد از استقلال کشور، فعالیتهای دینی خود را گسترش داد و روزنامه سلام را منتشر کرد که بعد از اندک زمانی انتشار آن متوقف شد.
بندهای ۲، ۳ و ۴ اصل ۴۸ قانون اساسی آذربایجان که به موضوع دین اختصاص دارد، سیاست دولت آذربایجان در قبال مذهب بیش از ۸۰٪ مردم را به خوبی نشان میدهد:
بند ۲٫ هرکس حق نگرش مستقل به دین، اعتقاد به هر دینی به صورت فردی و یا جمعی، عدم اعتقاد به هیچ دینی و همچنین بیان و انتشار اعتقاد دینی خود را دارد.
بند ۳٫ انجام دادن مراسم دینی آزاد است در صورتی که قواعد و انضباط اجتماعی را برهم نزند و یا در ضدیت با اخلاق عمومی نباشد.
بند ۴٫ اعتقاد دینی، موجب برائت برهم زدن حقوق جمعی نمیشود.
امروزه بندهای ۳ و ۴ این ماده، به دستآویز دولت باکو برای برخورد با مراسم عزاداری ماه محرم در سطح خیابانها تبدیل شده، در حالی که در اولین سالهای استقلال آذربایجان، مراسم عزاداری حسینی به ویژه روز عاشورا، در سطح گستردهتری در معابر عمومی این کشور برگزار میشد که برخی محافل لاییک و وابسته به غرب، با ابراز نگرانی از این وضعیت و با استناد به قانون اساسی موصوف، محدودیتهایی را ایجاد کردند و در زمان حاضر، مراسم عزاداری در سراسر این کشور در مساجد و حسینیهها برگزار میشود و حضور گسترده و پرشور جوانان از ویژگیهای این آیینهاست. (عزاداری شیعیان آذربایجان در محرم، خبرگزاری آران)
شیعیان در جمهوری آذربایجان
شیعیان، اکثریت جمعیت آذربایجان را تشکیل میدهند و این جمهوری، دومین کشور شیعی جهان به شمار میرود. با وجود این، تفکر شیعی در آذربایجان بسیار متفاوت از تشیع در کشورهایی چون ایران و عراق است. تشیع در این کشور، تحت تأثیر نظام سیاسی سکولار در دهههای گذشته ـ چه قبل و چه بعد از استقلال ـ چندان به سمت اسلام سیاسی و جنبشهای دینی سوق نیافته است. (کوزهگر کالجی، ۱۳۹۳، ص۳۸) مذهب تشیع در سرزمین آذربایجان، همزمان با ایران در دوره صفویه گسترش یافت و به صورت دین اکثریت مردم درآمد. (اشرافی، مهر ۱۳۹۳؛ جباری، ۱۳۸۹، ص۲۶؛ خبرگزاری آران،۱۳۹۰، ص۹۰)
۱٫ ورود اسلام
دین اسلام در قرن هفتم میلادی توسط اعراب به سرزمینهای ایرانی آن سوی ارس نفوذ کرد و به تدریج، جایگزین دین مسیحیت شد. پیشروی مسلمانان در قفقاز، از آذربایجان ایران شروع شد. در سال ۶۴۲ میلادی، مردم دربند با اسلام آشنا شدند و اسلام اندکی پس از آشنایی مردم آذربایجان با آن، به صورت دین اصلی آنها درآمد و به عنوان دین مسلط تا امروز تداوم یافت و از زمان ظهور صفویان در این منطقه گسترش پیدا کرد. (جعفریان، ۱۳۸۸، ص۶۴۲-۶۴۳)