مجمع جهانی شیعه شناسی

جرح ابن عقده (۲۴۹ـ ۳۳۲ه)

او ابو العباس، احمد بن محمد عسید کوفی، یکی از بزرگترین و حافظ‌ترین محدثان زمان خود بوده است. ذهبی درباره وی می‌گوید:
«حافظ العصر و المحدث البحر… وکان إلیه المنتهی فی قوه الحفظ و کثره الحدیث… حدث عنه… الطبرانی و ابن عدی و الدار قطنی… و خلق کثیر… سمعت الدار قطنی یقول: أجمع أهل الکوفه أنه لم یر بالکوفه من زمن ابن مسعود إلی زمن ابن عقده احفظ منه… و عن ابن عقده قال: أحفظ مائه ألف حدیث بأسانیدها… سمعت الدار قطنی یقول: کان ابن عقده یعلم ما عند الناس و لایعلم الناس ما عنده… قال ابن عدی: کان ابن عقده صاحب معرفه و حفظ متقدما فی هذه الصناعه…»([5])
با این توصیفات، باید پنداشت که او محدثی مورد احترام بوده که به حدیث او اعتنا می‌شده و بی‌هیچ سخنی ثقه و ثبت است؛ ولی باید گفت که هرگز اینچنین نیست؛ و او نزد اهل حدیث مجروح است! شرح حال او در «کتاب الثقات» ابن حبان نیامده؛ ولی در «میزان الاعتدال» آمده است. در میزان می‌خوانیم:
«… محدّث الکوفه، شیعی متوسط. ضعّفه غیر واحد وقوّاه آخرون…»([6])
علت جرح ابن عقده با آن تبحر و عظمتش در حدیث چیست؟ ذهبی پاسخ می‌دهد:
«… قال أحمد بن الحسن بن هرثمه: کنت بحضره ابن عقده أکتب عنه و فی المجلس هاشمی، فجری حدیث الحفظ، فقال أبو العباس: أنا أجیب فی ثلاثمائه ألف حدیث من حدیث أهل البیت، هذا سوی غیرهم، و ضرب بیده علی الهاشمی… و قال أبو عمر بن حیویه: کان ابن عقده یُملی مثالب الصحابه ـ أو قال: مثالب الشیخین. فترکت حدیثه…»([7])
آری! گناه ابن عقده این بود که حقایق را می‌گفت و حقیقت گویی نزد اهل حدیث زیاد خوشایند نبود. بسیاری از فضائل اهل‌بیت(علیهم السلام) را کسانی مانند ابن  عقده می‌گفتند؛ از این‌رو منفور و مطرود اهل حدیث قرار می‌گرفتند و به حدیثشان، حتی اگر صحیح بود، توجهی نمی‌شد.
ابن جوزی در موضوعات، پس از آوردن حدیث «رد الشمس» از سه طریق، و موضوع خواندن آن می‌گوید:
«… و [أما] أنا فلا أتهم بهذا إلا ابن عقده، فانّه کان رافضیا یحدث بمثالب الصحابه»([8])
باید از ابن جوزی پرسید حدیث رد شمس چه ربطی به مثالب صحابه دارد؟! ذهبی سخن جالبی درباره‌ی ابن عقده دارد؛ او می‌گوید:
«… ولو صان نفسه وجوّد لضربت إلیه أکباد الابل و لضرب بإمامته المثل لکنه جمع فأوعی و خلط الغث بالسمین و الخرز بالدر الثمین و مقت لتشیّعه»([9])
مراد ذهبی از صیانت نفس، نقل نکردن فضائل اهل‌بیت(علیهم السلام) و مطالب صحابه است.

پی نوشت:

[۵]) تذکره الحفاظ؛ ج۳، صص ۸۳۹ـ ۸۴۱.

[۶]) ج۱، ص۱۳۶.

[۷]) همان؛ صص ۱۳۷ و ۱۳۸.

[۸]) ج۱، ص۳۵۶.

[۹]) تذکره الحفاظ؛ ج۳، ص۸۳۹.
منبع : اختصاصی مجمع جهانی شیعه شناسی

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.