عصمت از نظر عقل و خرد

عصمت از نظر عقل و خرد

عصمت از نظر عقل و خرد

عقل و خرد انسان یکی از بزرگ‌ترین نعمت‌های الهی است که از آن به رسول باطن تعبیر می‌شود. به این معنا که بر فرض این که هیچ دلیلی از آیات الهی و احادیث و روایات مبنی بر عصمت اهل بیت نداشته باشیم، عقل و خرد سلیم انسانی به تنهایی می‌تواند گواه روشنی بر اثبات عصمت پیشوایان دین باشد. و هیچ کس در قیامت و در محضر الهی نمی‌تواند عذر و بهانه‌ای بر گمراهی خویش بیاورد. دوزخیان نیز در صحرای محشر دلیل ورود خود به جهنم را این چنین مطرح می‌کنند:

{لَوْ کُنّا نَسْمَعُ أَوْ نَعْقِلُ ما کُنّا فی أَصْحابِ السَّعیرِ[۱] اگر گوش شنوا داشتیم یا عقل خود را به کار برده بودیم اکنون در میان دوزخیان نبودیم.

دلائل عقلی بعد از دلائل نقلی

با وجود صدها دلیل در آیات قرآنی و احادیث و روایات و ادعیه و زیارات باز هم اگر بر کسی شک و شبهه‌ای پیرامون عصمت انبیاء الهی و اوصیاء ایشان وجود داشته باشد، می‌توان او را به گوهر عقل ارجاع داد و با دلائل عقلی، عصمت چهارده معصوم را ثابت نمود و هر کس دارای اندکی عقل و خرد باشد به راحتی لزوم عصمت در پیشوایان دین را خواهد پذیرفت.

نکات قابل توجه

نکته اول: اگر در بررسی دلائل عقلی از برخی آیات قرآنی نیز استفاده می‌شود به دلیل این است که بسیاری از ادله قرآنی خود به تنهایی از براهین عقلی به شمار می‌روند؛ زیرا دلائل عقلی قرآن و روایات بر خلاف دلائل عقلی فلاسفه که خشک و بی روح است، هم نورانیت دارد و هم لطافت، علاوه بر آن که از عمق و زیبایی خاصی برخوردار است. خداوند متعال برای اثبات خالقیت، رازقیت و دیگر صفات خویش دلائل عقلی را بیان می‌کند مانند:

{هَلْ یَسْتَوِی الَّذینَ یَعْلَمُونَ وَ الَّذینَ لا یَعْلَمُونَ[۲] آیا کسانی که می‌دانند با کسانی که نمی‌دانند در یک رتبه هستند؟!

نکته دوم:‌ هر دلیلی که برای اثبات عصمت انبیاء استفاده می‌شود برای اثبات عصمت ائمه اطهار نیز قابل استفاده است چرا که امامت به منزله نبوت است. امام رضا می‌فرمایند:

ان الامامه هی منزله الانبیاء و ارث الاوصیاء ان الامامه خلافه الله و خلافه الرسول و مقام امیرالمؤمنین و میراث الحسن و الحسین؛[۳] امامت به منزلت نبوت است و میراث اوصیاء الهی است. امامت جانشین خدا و رسول خدا و مقام امیرالمؤمنین و میراث امام حسن و امام حسین است.

امام جواد نیز می‌فرمایند:

ان الامامه یجری مجری النبوه؛[۴] جایگاه امامت همان جایگاه نبوت است.

بنابراین هر شرایط و صفاتی که نبی دارد امام نیز باید دارا باشد. اگر پیامبر انتصابی است امام نیز باید انتصابی باشد. اگر شرایط نبی علم، قدرت، اعجاز، ارتباط با عالم غیب و عصمت است، همین شرایط و ویژگی‌های برای امام نیز لازم و واجب است.[۵]

بنابراین دلائل اثبات عصمت برای انبیاء، همان دلائل اثبات عصمت برای ائمه اطهار است و بالعکس.

منابع عقلی عصمت

علمای شیعه از گذشته تاکنون پیرامون دلائل عقلی عصمت پیشوایان، مطالب قابل توجه و زیبایی را به رشته تحریر در آورده و بیان نموده‌اند؛ مرحوم علامه محمد باقر مجلسی در کتاب شریف بحارالانوار دوازده دلیل عقلی پیرامون عصمت بیان کرده‌ است و مرحوم علامه حلی در کتاب شریف «الفین» دو هزار دلیل در موضوع امامت و مسئله مهم عصمت، اقامه کرده‌ است و همچنین مرحوم خواجه نصیرالدین طوسی نیز در کتاب «تجرید الکلام» پیرامون عصمت مباحث مفصل و جامعی دارند که علامه حلی نیز بر آن شرح زده‌اند. و نیز مرحوم قاضی نورالله شوشتری در کتاب شریف «احقاق الحق و ازهاق الباطل» پیرامون عصمت امامان معصوم بحث کرده‌اند. که در این قسمت برخی از ادله عقلی عصمت را مطرح می‌کنیم.[۶]

دلیل اول: اجتماع ضدین

پیامبر اکرم و اوصیاء ایشان حتماً باید معصوم باشند زیرا در غیر این صورت اجتماع ضدین به وجود می‌آید، به این صورت که: خداوند متعال از یک طرف امر به اطاعت مطلق از رسول خویش و اولی الامر را صادر کرده و از طرف دیگر امر به عدم اطاعت از خطا کار و معصیت کار نموده است بنابراین اگر پیشوایان دین خطا کنند، اطاعت مطلق و عدم اطاعت از ایشان چگونه قابل جمع است.

تفصیل بحث

آیات متعددی در قرآن امر به اطاعت مطلق از پیشوایان دین نموده است مانند آیه اولی الامر که بحث آن گذشت:

  1. {أَطیعُوا اللهَ وَ أَطیعُوا الرَّسُولَ وَ أُولِی الْأَمْرِ مِنْکُمْ[۷] ای اهل ایمان از خدا و رسول و متصدیان امور که در میان شما هستند اطاعت کنید
  2. {قُلْ إِنْ کُنْتُمْ تُحِبُّونَ اللهَ فَاتَّبِعُونی[۸] ای رسول ما بگو اگر خدا را دوست دارید از من که رسول او هستم پیروی و اطاعت کنید
  3. {ما آتاکُمُ الرَّسُولُ فَخُذُوهُ وَ ما نَهاکُمْ عَنْهُ فَانْتَهُوا[۹] هر چه را که پیامبر برای شما آورد قبول کنید و از آن چه شما را نهی کرد خودداری کنید.

هر آن‌چه که درباره رسول خدا در قرآن آمده به دلیل «انفسنا» در مورد اهل بیت رسول خدا نیز صدق می‌کند.

امام صادق در این باره فرمودند:

ان الله فوض الی محمد امر دینه فقال «ما آتاکم الرسول فخذوه و مانهاکم عنه فانتهوا» فان الله تبارک و تعالی فوض امره الی الائمه منا و الینا ما فوض الی محمد؛[۱۰] خداوند متعال امر دین خود را به پیامبرش حضرت محمد واگذار نموده و در قرآن فرموده است «آن چه را پیامبر برای شما آورد پذیرا باشید و از آن چه نهی کرد خودداری کنید». و نیز خداوند تبارک و تعالی نیز امر خویش را که به رسول خویش تفویض نموده، به امامان از ما اهل بیت واگذار نموده است.

نهی از اطاعت غافلان و معصیت کاران

هر آن چه در قرآن امر به اطاعت از درستکاران و راستگویان شده از اطاعت غافلان و گنهکاران نیز نهی شده است.

  1. {وَ لا تُطِعْ مَنْ أَغْفَلْنا قَلْبَهُ عَنْ ذِکْرِنا وَ اتَّبَعَ هَواهُ وَ کانَ أَمْرُهُ فُرُطًا[۱۱] و از کسی که قلب او را از یاد خود غافل کرده‌ایم و از هوای نفس خویش پیروی می‌کند و در کار خود متجاوز است اطاعت مکن.
  2. {وَ لا تُطِعِ الْکافِرینَ وَ الْمُنافِقینَ[۱۲] از کافرین و منافقین تبعیت و پیروی مکن.
  3. {وَ لا تُطِعْ مِنْهُمْ آثِمًا أَوْ کَفُورًا[۱۳] و از گناه کار ناسپاس اطاعت مکن

در آیاتی که گذشت به وضوح به اطاعت مطلق از معصوم امر شده و از اطاعت غیر معصوم مانند: کافر، منافق، گنه‌کار و ناسپاس نهی شده است. [۱۴]بنابراین پیامبر و جانشین پیامبر باید از هر نوع خطا و لغزش و گناه و کفر و نفاق، معصوم باشند تا بتوان از ایشان با اعتماد کامل تبعیت و پیروی نمود.

دلیل دوم: اجتماع ضدین و نقیضین

پیامبر و جانشین او باید معصوم باشند. در غیر این صورت اگر خطا و گناهی از آنان سر زند، نهی وانکار ایشان به دلیل ادله لزوم امر به معروف و نهی از منکر واجب است. از سوی دیگر امر و نهی رسول خدا موجبات ناراحتی و آزار ایشان را فراهم نموده و حرام است.

{یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا لا تُقَدِّمُوا بَیْنَ یَدَیِ اللهِ وَ رَسُولِهِ[۱۵] ای کسانی که ایمان آورده‌اید پیش از فرمان خدا و رسولش دست به انجام کاری نزنید و سخن نگویید.

{إِنَّ الَّذینَ یُؤذُونَ اللهَ وَ رَسُولَهُ لَعَنَهُمُ اللهُ فِی الدُّنْیا وَ الْآخِرَهِ وَ أَعَدَّ لَهُمْ عَذاباً مُهینًا[۱۶] بی‌گمان کسانی که خدا و رسولش را آزار می‌دهند مورد لعن و نفرین خدا در دنیا و آخرت قرار گرفته و خداوند برای آنان عذابی دردناک آماده کرده است.

با وجود عدم عصمت رسول خدا، بین وجوب نهی از منکر و حرمت تقدم بر رسول خدا و آزار ایشان تناقض ایجاد می‌شود. بنابراین اگر خطا جایز باشد وثاقت از بین می‌رود و در این صورت با غرض از تکلیف ـ که انقیاد در برابر اوامر الهی است ـ تناقض ایجاد می‌شود.

دلیل سوم: عدم پذیرش شهادت

پیامبر و جانشین او شاهدان خلق و گواهان در دنیا و قیامت هستند. و از مهم‌ترین شرایط شاهد، عدالت اوست. بدیهی است گناه و معصیت به عدالت ضربه می‌زند و شهادت معصیت کار مردود است.

گواهان خلق

{لِیَکُونَ الرَّسُولُ شَهیدًا عَلَیْکُمْ وَ تَکُونُوا شُهَداءَ عَلَی النّاسِ[۱۷] تا رسول خدا شاهد و گواه شما باشد و شما شاهد خلق باشید.

قال امیرالمؤمنین: ان الله طهرنا و عصمنا و جعلنا شهداء علی خلقه و حجته فی ارضه و جعلنا مع القرآن و جعل القرآن معنا لانفارقه و لایفارقنا؛[۱۸] امیرالمؤمنین فرمودند: همانا خداوند متعال به ما طهارت و عصمت ارزانی داشته و شاهدان و گواهان بر خلق خود و حجت خویش بر روی زمین قرار داده و ما را با قرآن و قرآن را با ما قرین ساخته و ما از قرآن جدا نمی‌شویم همان گونه که قرآن نیز از ما جدا نمی‌شود.

عن ابی بصیر عن ابی عبدالله: {وَ کَذلِکَ جَعَلْناکُمْ أُمَّهً وَسَطًا لِتَکُونُوا شُهَداءَ عَلَی النّاسِ وَ یَکُونَ الرَّسُولُ عَلَیْکُمْ شَهیدًا}[۱۹] قال: نحن الامه الوسط و نحن شهداءه علی خلقه و حجته فی ارضه؛[۲۰] ابابصیر می‌گوید: از امام صادق درباره آیه فوق سؤال شد «این چنین شما را گروهی میانه رو (واسطه میان پیامبر و سایر مردم) قرار دادیم. تا شاهد اعمال مردم باشید و پیامبر شاهد اعمال شما باشد. امام صادق فرمودند: منظور از گروه میانه و واسطه، ما اهل بیت هستیم و ما شاهدان بر خلق خدا و حجت او بر روی زمین هستیم.

بنابراین اگر خداوند متعال، پیامبر و اهل بیت ایشان را به عنوان شاهد و گواه پذیرفته است به طور قطع و یقین آنان به عدالت و ترک معصیت شناخته شده و شهادت ایشان مورد پذیرش نیز واقع شده است. چرا که خداوند متعال خود فرموده است:

{یا أَیُّهَا الَّذینَ آمنوا إِنْ جاءَکُمْ فاسِقٌ بِنَبَإٍ فَتَبَیَّنُوا[۲۱] ای اهل ایمان اگر شخص فاسق و منحرفی خبری برای شما آورد نسبت به درستی آن تحقیق کنید.

اگر شهادت فاسق احتیاج به تحقیق دارد، شهادت پیامبر و اهل بیت عصمت و طهارت به طور قطع نیازی به تحقیق ندارد ضمن آن که هیچ شهادتی از هیچ کس بر علیه این بزرگواران نیز پذیرفته نمی‌شود

نتیجه شاهد خواستن از حضرت فاطمه

در جریان غصب فدک هنگامی که غاصبان خلافت از امیرالمؤمنین و فاطمه زهرا تقاضای شهود نمودند،[۲۲] حضرت علی خطاب به ابوبکر فرمودند: آیا قرآن خوانده‌ای؟! گفت: آری! حضرت علی فرمودند: آیه تطهیر در شأن چه کسانی نازل شده است؟ ابوبکر اقرار کرده و گفت: در شأن شما نازل شده است. حضرت علی فرمودند: اگر جمعی بر علیه فاطمه زهرا شهادت دهند که عمل خلافی مرتکب شده چه می‌کنی؟ ابوبکر گفت: بر او حدّ جاری می‌کنم، همان گونه که بر دیگر زنان مسلمین حد جاری می‌کنم. حضرت علی در این هنگام فرمودند: پس ای ابابکر تو نزد خدا جزء کافران هستی! گفت: چرا؟ حضرت علی فرمودند: به دلیل آن که شهادت خداوند متعال به طهارت و عصمت فاطمه را رد کرده‌ای و شهادت دروغ مردم را بر علیه او پذیرفته‌‌‌ای همان گونه که حکم خدا و رسول خدا را در بخشش فدک به فاطمه رد کرده‌ای… در این هنگام مردم که شاهد ماجرا بودند به یکدیگر می‌نگریستند و می‌گفتند به خدا سوگند که علی ابن ابیطالب راست می‌گوید (و ابوبکر دروغ می‌گوید).[۲۳]

دلیل چهارم: سقوط درجه

اگر پیامبر یا جانشین نبی مرتکب معصیت شود، درجه او از دیگر گنه‌کاران امّت کمتر خواهد بود، چرا که درجات پیامبر و امام در مراتب عالیه و رفعت و جلالت می‌باشد و خداوند ایشان را بر تمامی بندگان خود برگزیده و امین وحی خویش قرار داده است، بنابراین اگر انسان کاملی، با چنین درجات و مراتبی مرتکب خطا و معصیت شود، در برابر گنه‌کاری که چنین مراتب و درجاتی ندارد، نه تنها برابر نخواهد بود بلکه به پایین‌ترین درجه و رتبه خواهد رسید و مورد سرزنش هر انسان عاقلی قرار خواهد گرفت و قبح این مطلب واضح و آشکار است.

دلیل پنجم: استحقاق لعن و توبیخ

اگر از پیامبر یا امام خطا و لغزش و گناهی سر بزند مستحق سرزنش و توبیخ خواهد شد به گونه‌ای که دوری از رحمت خدا را به دنبال خواهد داشت و نتیجه آن عذاب الهی است. به طور قطع و یقین سرزنش و توبیخ و لعن پیامبر و یا وصی حقیقی او به اجماع تمام مسلمین باطل و نارواست. پس لازم است ایشان معصوم و عاری از هر نوع خطا باشند.

تفصیل بحث

{وَ مَنْ یَتَعَدَّ حُدُودَ اللهِ فَأُولئِکَ هُمُ الظّالِمُونَ[۲۴] و هر کس از حدود الهی تجاوز کند جزء ستمکاران و ظالمان خواهد بود.

{أَلا لَعْنَهُ اللهِ عَلَی الظّالِمینَ[۲۵] آگاه باشید که ظالمین از رحمت خدا دور هستند.

{إِنَّ اللهَ لا یَهْدِی الْقَوْمَ الظّالِمینَ[۲۶] خداوند هرگز ستمکاران را هدایت نمی‌کند.

{وَ اللهُ لا یُحِبُّ الظّالِمینَ[۲۷] خداوند ظالمین و ستمکاران را دوست نمی‌دارد.

طبق آیات قرآن، تجاوز از حدود الهی ظلم است و نتیجه آن عدم هدایت ظالمین و دوری از رحمت الهی است. پس اگر پیامبر یا وصی او کم‌ترین تجاوزی از حدود الهی چه در اصول و چه در فروع داشته باشند، یا کم‌ترین ظلمی به خود یا خانواده خود یا مؤمنین نموده باشند، از مقام عصمت خارج و مستحق سرزنش الهی و توبیخ عمومی خواهند شد.

اشکال دلیل پنجم

البته باید توجه داشت که هر گناه‌کاری مستحق لعن و عذاب نیست به خصوص شیعیان امیرالمؤمنین که حتی نمی‌توان به آنان نسبت فسق و فجور داد.[۲۸] پس چگونه پیامبر یا وصی او مستحق لعن و عذاب شود؟

شاید بتوان استدلال پنجم علامه مجلسی را با دلیل چهارم ایشان توجیه نمود که از پیامبر یا وصی او که به مقامات و درجات عالیه رسیده‌اند هر نوع گناه و معصیتی قبیح است و مستحقق لعن و عذاب الهی خواهند شد. همان گونه که خداوند متعال در این باره می‌فرماید:

{وَ لَوْ تَقَوَّلَ عَلَیْنا بَعْضَ الْأَقاویلِ لِأَخَذْنا مِنْهُ بِالْیَمینِ ثُمَّ لَقَطَعْنا مِنْهُ الْوَتینَ فَما مِنْکُمْ مِنْ أَحَدٍ عَنْهُ حاجِزینَ[۲۹] اگر پیامبر اکرم بعضی سخنان را به دورغ بر ما می‌بست او را به شدت می‌گرفتیم و رگ گردنش را قطع می‌کردیم در آن صورت هیچ یک از شما نمی‌تواند مانع عذاب او شود.

مفهوم آیات یاد شده و نظایر آن در قرآن کریم، حکایت از مقام عصمت می‌کند؛ زیرا خداوند متعال تا آخرین لحظه، رسول خود را تصدیق نموده و ایشان را کوچک‌ترین توبیخ و سرزنشی نیز ننموده است. پس اعمال او صحیح، کامل و بدون کم‌ترین خطا و اشتباه بوده است.

دلیل ششم: عدم تطبیق قول با فعل

یکی از وظایف رسول خدا و جانشینان ایشان امر نمودن امت به نیکی‌ها و نهی نمودن از بدی‌ها است.

{کُنْتُمْ خَیْرَ أُمَّهٍ أُخْرِجَتْ لِلنّاسِ تَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَ تَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْکَرِ وَ تُؤمِنُونَ بِاللهِ[۳۰] شما بهترین امت (ائمه) هستید که از میان مردم پدیدار شده‌اید چرا که امر به معروف و نهی از منکر می‌کنید و به خدا ایمان دارید.[۳۱]

در زیارت جامعه کبیره نیز می‌خوانیم:

الی الله تدعون و علیه تدلون؛[۳۲] شما مردم را به خدا دعوت می‌کنید و آنان را به راه خدا راهنمایی و هدایت می‌کنید

اگر رسول خدا و جانشینان ایشان که همواره مردم را به سمت خوبی‌ها راهنمایی می‌کنند و از بدی‌ها نهی می‌کنند، به گفتار خود عمل نکنند و خوبی‌ها را ترک و مرتکب بدی‌ها بشوند شامل توبیخ و سرزنش خداوند متعال در این آیه می‌شوند:

{أَتَأْمُرُونَ النّاسَ بِالْبِرِّ وَ تَنْسَوْنَ أَنْفُسَکُمْ وَ أَنْتُمْ تَتْلُونَ الْکِتابَ أَ فَلا تَعْقِلُونَ[۳۳] چگونه مردم را به نیکی فرمان می‌دهید و خود را فراموش می‌کنید در حالی که کتاب خدا را می‌خوانید! آیا نمی‌فهمید؟

این عمل از بزرگ‌ترین منکرات است که انسان به آن چه می‌گوید عمل نکند بلکه خلاف آن را مرتکب شود. و اگر مردم از پیشوایان دین چنین منکری ببینند دیگر نمی‌توانند به ایشان اعتماد کنند و قول و سخن ایشان را بپذیرند. چگونه ممکن است امامان معصوم اهل گناه و لغزش باشند و جامعه را دعوت به ترک گناه و معصیت کنند؟ هرگز چنین اتفاقی نخواهد افتاد! در غیر این صورت در درجه اول مورد توبیخ و سرزنش الهی قرار می‌گیرند و هر انسان عاقلی چنین عملی را ناپسند می‌داند. این مسئله از امور آشکار و بدیهی است که عقل سلیم انسانی آن را نمی‌پذیرد و رد می‌کند.

دلیل هفتم: برتری انبیاء و اوصیاء بر ملائکه و فرشتگان

به طور قطع و یقیین مقام انبیاء و اوصیاء الهی برتر و بالاتر از مقام ملائکه و فرشتگان است. و طبق آیات قرآن فرشتگان الهی دارای مقام عصمت هستند. بنابراین انبیاء و اوصیاء الهی نیز دارای مقام عصمت هستند.

تفصیل بحث: خداوند متعال در قرآن کریم، انبیاء الهی را برتر و افضل از دیگر مخلوقات خود دانسته و می‌فرماید:

{إِنَّ اللهَ اصْطَفى آدَمَ وَ نُوحًا وَ آلَ إِبْراهیمَ وَ آلَ عِمْرانَ عَلَی الْعالَمینَ ذُرّیَّهً بَعْضُها مِنْ بَعْضٍ وَ اللهُ سَمیعٌ عَلیمٌ[۳۴] در حقیقت خداوند متعال آدم و نوح و خاندان ابراهیم و خاندان عمران را بر تمام عالمیان برتری داده و برگزیده است فرزندانی از آنان را برگزید که برخی از آنان از نسل برخی دیگر هستند (اول و آخرشان یکی و از یک سنخ است) و خداوند شنوا و داناست.

ائمه اطهار از آل ابراهیم هستند

زمانی که حضرت اباعبدالله الحسین فرزند بزرگوار خویش حضرت علی اکبر را به میدان فرستادند آیه فوق را قرائت فرمودند، در این هنگام اشعث ابن قیس به امام حسین گفت: چه حرمت و قرابتی بین شما و رسول خدا وجود دارد؟ امام حسین فرمودند:

والله ان محمداً لمن آل ابراهیم و ان العتره الهادیه لمن آل محمد؛[۳۵] به خدا سوگند که حضرت محمد از نسل حضرت ابراهیم است و اهل بیت و عترت هدایت‌گر از ذریه رسول خدا می‌باشند.[۳۶]

برتری اهل بیت

قال علی: قلت یا رسول الله فنحن افضل ام الملائکه فقال یا علی نحن افضل خیر خلیقه الله علی بسیط الارض و خیره ملائکه الله المقربین و کیف لانکون خیراً منهم و قد سبقناهم الی معرفه الله و توحیده فبنا عرفوالله و بنا عبدوالله؛[۳۷] امیرالمؤمنین از رسول خدا پرسید: آیا ما برتر هستیم یا ملائکه؟ رسول خدا فرمودند: یا علی! ما برتر و افضل از بهترین مخلوقات خدا بر روی زمین هستیم و برتر و بالاتر از بهترین ملائکه مقرب خدا هستیم. چگونه بهتر نباشیم در حالی که قبل از ملائکهًْ خدا را به وحدانیت شناختیم. پس آنان به واسطه ما خدا را شناختند و به سبب ما خدای متعال را عبادت نمودند.

بنابراین همان‌گونه که فرشتگان الهی معصوم بوده و محال است که از آنان گناهی صادر شود، از انبیاء و اوصیاء به ویژه اهل بیت عصمت و طهارت که برتر و افضل از ملائکه می‌باشند محال است خطا و لغزش و گناهی صادر شود بلکه ترک اولی نیز در ساحت مقدس آنان راه ندارد. در غیر این صورت افضلیت ایشان از فرشتگان غیر ممکن خواهد بود و خداوند متعال نیز می‌فرمایند:

{أَمْ نَجْعَلُ الَّذینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصّالِحاتِ کَالْمُفْسِدینَ فِی اْلأَرْضِ أَمْ نَجْعَلُ الْمُتَّقینَ کَالْفُجّارِ[۳۸] آیا مؤمنان نیکوکار را هم ردیف افراد بی‌ایمان و فاسد قرار می‌دهیم و یا پرهیزکاران را همانند افراد فاسق و بدکار جزا می‌دهیم.

و نیز انجام هر گناه صغیره یا کبیره موجب ورود در زمره ظالمین خواهد شد و طبق فرمان خداوند متعال مقام رفیع امامت به ظالمین نمی‌رسد.

{لا یَنالُ عَهْدِی الظّالِمینَ[۳۹] پیمان امامت به ستمکاران نخواهد رسید.[۴۰]

مرحوم علامه مجلسی ضمن استدلال فخر رازی در خصوص آیه «امامت و ابتلاء» بیان می‌‌کند: «مراد از عهد در این آیه یا عهد نبوت است و یا عهد امامت، پس اگر مراد عهد نبوت باشد نظر ما حاصل خواهد شد و اگر مراد عهد امامت باشد باز هم منظور ما حاصل خواهد شد. چرا که لازم است هر نبی و پیامبری امام نیز باشد که مردم به او اقتدا کنند و مأموم ایشان قرار گیرند».

و این آیه با تمام تفاسیر و بیانات خود دلالت می‌کند بر این که پیامبر و امام هرگز اهل گناه نیستند پس معصوم هستند.[۴۱]

علاوه بر دلائل عقلی که علامه مجلسی بر عصمت انبیاء الهی و اوصیاء بزرگوار ایشان نقل می‌کنند، مرحوم خواجه نصرالدین طوسی نیز دلائل دیگری را نقل می‌کنند که برخی از این دلائل را ذکر می‌کنیم:[۴۲]

۱٫ امام حافظ شریعت است

یکی از مهم‌ترین وظایف امام حفظ شریعت است و تنها کسی می‌تواند حافظ شریعت باشد که علم مطلق به تمام زوایای شریعت داشته باشد و عالم به تمام ظواهر دین و مجموع معالم دین از احکام و فرائض گرفته تا اخلاقیات و اعتقادات باشد. حفاظت از شریعت علم می‌خواهد آن هم علم مطلق چرا که اگر عالم نباشد در تمام مسائل دچار مشکل می‌شود و ثابت شد که لازمه علم مطلق عصمت مطلق است. از طرفی کسی می‌تواند حافظ شریعت باشد که ذره‌ای هوای نفس در وجود او نباشد و نفس خویش را به طور کامل طرد کرده باشد، چرا که با هوای نفس هرگز نمی‌توان شریعت الهی را حفظ کرد. حتی فقهاء که کارشان بیان فقه اهل بیت است و از خود حرفی و سخن نمی‌گویند بلکه آن چه را می‌گویند سخن خدا و اولیاء الهی است، لازم است از هواهای نفسانی به طور کامل دوری کنند.

قال الامام الحسن العسکری: فاما من کان من الفقهاء صائنا لنفسه حافظا لدینه مخالفاً لهواه مطیعاً لامرمولاه فللعوام ان قلدوه؛[۴۳] پس آن دسته از فقیهانی که خویشتن‌دار و پاسدار نفس خویش، حافظ دین الهی، مخالف با هوای نفس و فرمانبردار اوامر مولای خویش باشند بر عموم مردم واجب است که از او تبعیت و تقلید نمایند.

بنابراین هنگامی که دوری از هوای نفس برای فقیهانی که با واسطه، حافظ دین و شریعت هستند، آن هم دین و شریعتی که از ائمه اطهار به ما رسیده، لازم و واجب است به مراتب برای خود ائمه اطهار که واسطه و حافظ کل شریعت در بعد ظاهر و باطن هستند از مهم‌ترین واجبات است.

یک مقایسه ساده

اگر ما در یک مقایسه ساده و ابتدایی فقه، اخلاق و اعتقادات شیعه را با معارف و احکام و اخلاقیات اهل سنت مقایسه کنیم متوجه خطاها و اشتباهات آشکار در فتواهای علمای اهل سنت در تمامی ابعاد دین خواهیم شد که نشان می‌دهد شیعیان دین خویش را از معصوم گرفته‌اند و اهل سنت از غیر معصوم.[۴۴]

۲٫ امام مورد وثوق و اطمینان است

انسان جایزالخطا است بلکه محل نسیان است و هیچ انسانی نیست مگر آن که دچار سهو و نسیان و خطا می‌شود، حتی مواردی پیش آمده که برخی بزرگان دین دچار سهو و نسیان شده و به آن اعتراف کرده‌اند. و این امر کاملاً طبیعی و از طبیعت بشر است. مانعی هم ندارد و عیبی برای او محسوب نمی‌شود. به همین دلیل واجب است انسان جایزالخطا پیرو معصوم باشد تا این پیروی او از معصوم مانع از خطاها و اشتباهات او گردد. بنابراین کسی که حافظ شریعت است باید معصوم باشد تا از قول و فعل او اطمینان حاصل شود و مورد اعتماد بشر جایز الخطاء قرار گیرد. اگر اعتماد به حافظ شریعت از بین برود دیگر مردم به چه کسی می‌توانند اعتماد و اطمینان کنند و از چه کسی می‌توانند پیروی نمایند تا دچار خطا و اشتباه نشوند؟!

ادامه کار رسول خدا

دلیل دیگری را ما بر دلائل علامه مجلسی و خواجه نصرالدین طوسی اضافه می‌کنیم.

رسول خدا بخشی از مسائل دین را بیان کردند نه همه آن را و اهل بیت بزرگوار ایشان نیز برنامه رسول خدا را، هم در بُعد بیان و هم در بُعد تبیین ادامه دادند و این وظیفه مهم و بزرگ نیازمند مقام عصمت می‌باشد تا همانند رسول خدا معارف دین را به نحو اکمل و بدون خطا ابلاغ نمایند.

تفصیل بحث

مدت زمان پیامبری رسول خدا بیست و سه سال بود، که سیزده سال آن در مکه همراه با اختفاء و اختناق و شکنجه و هراس همراه بود. در مدت ده سالی که به مدینه هجرت نمودند با جنگ‌های مختلفی رو به رو شدند. به شهادت تاریخ و به شهادت فقه شیعه و اهل سنت، رسول خدا فرصت مناسب برای بیان تمام جزئیات معارف دین و تبیین و توضیح همه معالم دین نیافتند؛ به همین دلیل نصب امام و جانشین پس از خود، آن هم از جانب خداوند متعال لازم بود تا دین به تکامل نهایی خود برسد و با نصب امام بر حق بود که آیه اکمال دین نازل شد.

{الْیَوْمَ أَکْمَلْتُ لَکُمْ دینَکُمْ وَ أَتْمَمْت عَلَیْکُمْ نِعْمَتی وَ رَضیتُ لَکُمُ اْلاسْلامَ دیناً[۴۵] امروز دین شما را کامل و نعمت را بر شما تمام کردم و اسلام را به عنوان دین برای شما پسندیدم.

تنها در احکام فقهی حدود ۰۰۰/۶۰ روایت از جانب چهارده معصوم نقل شده است. آیت الله بروجردی می‌فرمود: از رسول الله الاعظم تنها ۴۰۰ مسئله فقهی برای ما رسیده است این در حالی است که از ۵۲ باب فقهی تنها باب صلاهًْ ۴۰۰۰ مسئله یا فروع فقهی دارد.

عن ابی عبدالله للصّلاه اربعه آلاف حد؛[۴۶] برای نماز چهار هزار حد و حکم شرعی است.

بدیهی است بسیاری از مسائل و فروعات نماز را اهل بیت عصمت و طهارت بیان فرموده‌اند و بین شیعه وسنی به تواتر نقل شده است که بسیاری از فروعات و احکام و مناسک را اهل بیت نقل فرموده‌اند.

از ابوحنیفه نعمان ابن ثابت نقل شده است:

لولاجعفر ابن محمد ما علم الناس مناسک حجهم؛[۴۷] اگر جعفر ابن محمد امام صادق نبود مردم اعمال و مناسک حج خود را نمی‌دانستند.

قال الصادق: کانت الشیعه لایعرفون مناسک حجهم و حلالهم و حرامهم حتی کان ابوجعفر ففتح لهم و بین لهم مناسک حجهم و حلالهم و حرامهم حتی صار الناس یحتاجون الیهم…؛[۴۸] امام صادق فرمودند: شیعیان اعمال و مناسک حج و مسائل حلال و حرام خود را نمی‌دانستند. تا این‌که امام باقر این باب را برای آنان گشود و مناسک حج و مسائل حلال و حرام را برای شیعیان تبیین نمودند و پس از آن مردم نیازمند ایشان شدند.

تنها کسی می‌تواند در امتداد علم رسول الله که از وحی الهی سرچشمه گرفته مسائل شرعی را تبیین نماید که هم سنخ رسول الله در علم مطلق، عصمت بی‌نظیر و ولایت تکوینی و تشریعی باشد. کسانی که هزار باب علم را سینه به سینه از پیامبر اکرم دریافت نموده باشند.

عن اصبغ ابن نباته قال سمعت عن امیرالمؤمنین یقول ان رسول الله علمنی الف باب من الحلال و الحرام مما کان و مما هو کائن الی یوم القیامه کل باب منها یفتح الف باب فذلک الف الف باب… .[۴۹]

اصبغ ابن نباته می‌گوید از امیرمؤمنان علی شنیدم که می‌فرمودند:

رسول خدا هزار باب از حلال و حرام از گذشته و آینده تا روز قیامت را به من آموختند که از هر بابی هزار باب دیگر استخراج و استنباط می‌شود تا این که به یک میلیون باب می‌رسد.

علوم شاگردان اهل بیت

برخی از شاگردان اهل بیت که مدتی را در خدمت آن حضرات بوده‌اند، علومی را از آن بزرگواران دریافت نموده‌اند که برخی از آن‌ها به ما رسیده و خود نشان دهنده وسعت و عمق دریای بی‌کران علم اهل بیت است.

قال ابوعبدالله رحم الله زراره ابن اعین لولا زراره لاندرست آثار النبوه احادیث ابی؛[۵۰] امام صادق فرمودند: خدا رحمت کند زراهًْ ابن اعین را که اگر او نبود آثار نبوت و احادیث پدرم امام باقر از بین می‌رفت.

و نیز محمد ابن مسلم نقل می‌کند که از امام محمد باقر سی هزار حدیث شنیدم سپس خدمت فرزندش جعفر ابن محمد امام صادق رسیدم و از محضر ایشان نیز شانزده هزار حدیث فراگرفتم.[۵۱]

جابر جعفی نقل می‌کند که امام محمد باقر برای من هفتاد هزار حدیث بیان نمودند که برای هیچ کس نقل نکرده‌ام.[۵۲]

زمانی که از شاگردان اهل بیت ده‌ها هزار حدیث در علوم مختلف نقل شده است. به مراتب وجود شریف اهل بیت عصمت و طهارت لبریز از میلیون‌ها شاخه علمی در موضوعات مختلف می‌باشند که تنها سهم ناچیزی از آنها به ما رسیده است و این مقام عصمت است که حافظ این علوم وحیانی است، از طرف دیگر همین علوم وحیانی سرچشمه و ریشه عصمت آن بزرگواران قرار می‌گیرد.

 

[۱]. ملک / ۱۰٫

[۲]. الزمر / ۹٫

[۳]. الغیبهًْ للنعمانی، ص ۲۱۸؛ عیون الاخبار الرضا، ج ۱، ص۲۱۸٫

[۴]. مسند امام جواد، ص۳۳٫

[۵]. مراجعه کنید: امام شناسی، ج۱، اثر استاد گنجی، ص ۱۰۱، اشتراکات نبوت و امامت.

[۶]. مراجعه کنید: بحارالانوار، ج ۱۱، ص ۹۱، استدلالات عقلی بر عصمت انبیاء.

[۷]. نساء / ۵۹٫

[۸]. آل عمران / ۳۱٫

[۹]. حشر / ۷٫

[۱۰]. بحارالانوار، ج ۲، ص ۲۴۱٫

[۱۱]. کهف / ۲۸٫

[۱۲]. احزاب / ۱و۴۸٫

[۱۳]. الانسان / ۲۴٫

[۱۴]. برخی دیگر از اطاعت‌های ممنوع یا مشروط در ص ۸۵ و ۸۶ همین کتاب آمده است.

[۱۵]. حجرات / ۱٫

[۱۶]. احزاب / ۵۷٫

[۱۷]. حج / ۷۸٫

[۱۸]. بصائر الدرجات، ج ۱، ص ۸۳٫

[۱۹]. بقره / ۱۴۳٫

[۲۰]. بصائر الدرجات، ج ۱، ص۸۳٫

[۲۱]. حجرات / ۶٫

[۲۲]. طبق قاعده «ید» آن چه که در دست انسان می‌باشد نشانه ملکیت اوست و اگر دیگری ادعایی غیر از آن داشت باید شاهد بیاورد نه کسی که مالک است، بدیهی است چون فدک در دست حضرت صدیقه کبری بوده نشانه مالکیت ایشان است و غاصبان فدک باید برای اثبات ادعای خود شاهد بیاورند نه حضرت فاطمه اما با این وجود حضرت فاطمه شخصیت‌هایی چون امیرالمؤمنین و ام ایمن همسر رسول خدا را به عنوان شاهد آوردند ولی غاصبان خلافت ضمن جسارت و اهانت به شهود، باز هم شهادت حضرت صدیقه کبری را نپذیرفتند.

[۲۳]. الاحتجاج علی اهل الجاج للطبرسی، ج۱، ص۹۲٫ «وقال: اذن کنت عندالله من الکافرین قال: ولم؟ قال: لانک رددت شهاده الله بالطهاره و قبلت شهاده الناس علیها کما رددت حکم الله و حکم رسوله أن جعل لهافدکا… و نظر بعض الناس الی بعضهم و قالوا صدق والله علی ابن ابیطالب».

[۲۴]. بقره / ۲۲۹٫

[۲۵]. هود / ۱۸٫

[۲۶]. مائده / ۵۱٫

[۲۷]. آل عمران / ۵۷٫

[۲۸]. در روایتی از موسی ابن جعفر است که فرمودند: از شیعیان ما تبّری مجوئید و به آنها فاسق و فاجر مگوئید، حتی اگر گناهان زیادی مرتکب شده باشند بلکه بگویید. «فاسق العمل، فاجر العمل مومن النفس، خبیث الفعل، طیب الروح و البدن» (بحارالانوار، ج ۶۵، ص ۱۴۷).

[۲۹]. الحاقه / ۴۴ الی ۴۷٫

[۳۰]. آل عمران / ۱۱۰٫

[۳۱]. این آیه را نزد امام صادق خواندند، آن حضرت× فرمودند: چگونه این امت بهترین امت هستند در حالی که امیرالمومنین و امام حسن و امام حسین را به قتل رساندند. قاری عرض کرد: فدای شما شوم این آیه چگونه نازل شده است؟ حضرت امام صادق× فرمودند: این گونه نازل شده است «کنتم خیر ائمهًْ اخرجت للناس» یعنی شما بهترین ائمه هستید که برای این مردم پدیدار شدید. آیا نمی‌بینی که خداوند متعال این ائمه را در ادامه آیه مدح می‌کند و می‌فرماید: «تأمرون بالمعروف و تنهون عن المنکر و تومنون بالله».

[۳۲]. من لایحضره الفقیه، ج ۲، ص ۶۱۳٫ فرازی از زیارت جامعه کبیره.

[۳۳]. بقره / ۴۴٫

[۳۴]. آل عمران / ۳۳ـ۳۴٫

[۳۵]. امالی صدوق، ص۱۵۸٫

[۳۶]. امام حسین هنگام بدرقه حضرت علی اکبر به میدان، آیه «اصطفاء» را خواندند و در حقیقت به معرفی جایگاه ویژه ایشان در میان اهل بیت پرداخته‌اند و لذا برخی از عالمان شیعه معتقدند در خصوص امامت میان حضرت علی اکبر و امام سجاد بداء حاصل شده است، همان گونه که در روایات به مسئله حصول بداء در امامت اسماعیل فرزند امام صادق و سید محمد فرزند امام هادی اشاره شده است. مراجعه کنید به اصول کافی، ج ۲، ص۱۱۴، باب الاشارهًْ و النص علی ابی محمد و بحارالانوار، ج ۵۰، ص۲۴۱٫

[۳۷]. بحارلانوار، ج ۲۶، ص ۳۴۹

[۳۸]. ص / ۲۸٫

[۳۹]. بقره / ۱۲۴٫

[۴۰]. مراجعه کنید: همین کتاب، آیه امامت، ص۵۲٫

[۴۱]. بحارالانوار، ج ۳۸، ص ۵۰٫

[۴۲]. مراجعه کنید: تجرید الکلام.

[۴۳]. تفسیر المنسوب الی الامام الحسن العسگری، ص۳۰۰٫

[۴۴]. مراجعه کنید: سیری در صحیحین، مرحوم محمد صادق نجمی و امام شناسی استاد گنجی، ج۱، ص۷۱ الی ۸۳٫

[۴۵]. مائده / ۳٫

[۴۶]. الکافی، ج ۳، ص ۲۷۲٫

[۴۷]. من لایحضره الفقیه، ج ۲، ص ۵۱۹٫

[۴۸]. الوافی، ج ۴، ص ۹۱٫

[۴۹]. الاختصاص للمفید، ص ۲۸۳٫

[۵۰]. همان، ص ۶۶٫

[۵۱]. روضهًْ المتقین فی شرح من لایحضره الفقیه، ج ۱۴، ص ۲۵۴٫

[۵۲]. الاختصاص للمفید، ص ۶۶٫

منبع: برگرفته از کتاب امام شناسی استاد گنجی جلد۲: اختصاصی مجمع جهانی شیعه شناسی

http://shiastudies.com/fa

 

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.