عصمت پیامبران (عصمت حضرت محمد (ص) – آیات ۱و۲ سوره فتح )
{إِنَّا فَتَحْنَا لَکَ فَتْحاً مُّبِیناً ٭ لِیغْفِرَ لَکَ اللهُ مَا تَقَدَّمَ مِن ذَنبِکَ وَمَا تَاَخَّرَ وَیتِمَّ نِعْمَتَهُ عَلَیکَ وَیهْدِیکَ صِرَاطاً مُّسْتَقِیماً}
«ما برای تو پیروزی آشکاری فراهم ساختیم! …؛ تا خداوند گناهان گذشته و آیندهای را که به تو نسبت میدادند، ببخشد (و حقّانیت تو را ثابت نموده) و نعمتش را بر تو تمام کند و تو را به راه راست هدایت فرماید».
طبق ظاهر این آیات، پیامبر اسلام(صلی الله و علیه و آله) قبل و بعد از نزول این آیات، دارای گناه بوده و خداوند همه آنها را اعم از سابق و لا حق ـ بخشید.
مفسّران پاسخهای مختلفی به این اشکال دادهاند:
الف ـ مراد این است که خداوند گناهان گذشته و آینده امت تو را بخاطر شفاعت تو میبخشد. شخصی از امام صادق(علیه السلام) از آمرزش گناهان پیشین و پسین پیامبر پرسید، آن حضرت فرمود:
«ما کان له ذنب، ولا همّ بذنب، ولکن الله حمله ذنوب شیعته ثم غفرها له».([۱])
«آن حضرت نه گناه داشت و نه اقدام به گناه نمود، امّا خداوند گناهان پیروانش را بر او حمل نموده سپس آن گناهان را به خاطر او بخشید».
ب ـ پیامبر اکرم(صلی الله و علیه و آله) به عقیده مشرکان مکه گنهکار بود.
مأمون از امام رضا(علیه السلام) پرسید: یابن رسول الله! آیا این سخن شما نیست که پیامبران معصومند؟ حضرت فرمود: آری! سپس پرسید: پس این آیه را بیان بفرما: {لیغفر لک الله ما تقدّم من ذنبک و ما تأخّر}؟ امام رضا(علیه السلام) فرمود: این عقیده مشرکان مکه بود؛ چون پیامبر، آنان را به توحید فراخواند و با بتهایشان به مبارزه برخاست، او را از گنهکاران برشمردند:
«قال الرضا(علیه السلام) لم یکن أحد عند مشرکی أهل مکه أعظم ذنباً من رسول الله(صلی الله و علیه و آله) لأنهم کانوا یعبدون من دون الله… فلما جائهم(صلی الله و علیه و آله) بالدعوه إلی کلمه الاخلاص کبر ذلک علیهم و عظم … فلما فتح الله عز و جل علی نبیه مکه قال له یا محمد إِنَّا فَتَحْنا لَکَ فَتْحاً مُبِیناً لِیغْفِرَ لَکَ اللهُ ما تَقَدَّمَ مِنْ ذَنْبِکَ وَ ما تَأخَّرَ عند مشرکی أهل مکه بدعائک إلی توحید الله فیما تقدم و ما تأخر…».([۲])نکتهها
الف ـ پیامبر اسلام(صلی الله و علیه و آله) معصوم بود و هیچ گناهی نداشت، نه در گذشته و نه در آیندهی زندگی خود؛
ب ـ پیامبر اسلام(صلی الله و علیه و آله) به گمان واهی مشرکان گنهکار بود؛
ج ـ گناه پنداری (نه واقعی) آن حضرت به امر اعتقادی و حقوقی بر میگشت؛
د ـ گناه اعتقادی پنداشته شده، عبارت از نفی بتپرستی و نکوهش عبادت بت و مانند آن بود؛ گناه حقوقی پنداری نیز کشتن مشرکان در جنگ بدر و نظیر آن بود؛
ﻫ ـ با گسترش اسلام و روشن شدن توحید، پندار گناه اعتقادی برطرف شد و با گذشت کریمانه رسول اکرم(صلی الله و علیه و آله) بعد از فتح مکه، پندار گناه حقوقی نیز از بین رفت؛
و ـ مقصود از گناه متقدم و متأخر، همان گناه کهنه و تازه است؛
ز ـ نسبت دادن ذَنْب به رسول اکرم(صلی الله و علیه و آله) طبق گمان مشرکان، نظیر نسبت دادن گناه به حضرت موسی طبق پندار آل فرعون بود که در اینباره چنین آمده است([۳]):
{… وَلَهُمْ عَلَی ذَنبٌ فَاَخَافُ اَن یقْتُلُونِ}([۴])
آن حضرت نه گناه داشت و نه اقدام به گناه نمود؛ امّا خداوند گناهان پیروانش را بر او حمل نموده، سپس آن گناهان را به خاطر او بخشید.
[۱]) بحار الأنوار، ج ۱۷، ص ۷۶٫
[۲]) نور الثقلین، ج ۵، ص ۵۶؛ بحارالانوار، ج ۱۱، ص ۸۳٫
[۳]) ر.ک: وحى و نبوّت در قرآن، ص۲۷۵ـ ۲۷۳٫
[۴]) شعراء/۱۴٫
منبع : اختصاصی مجمع جهانی شیعه شناسی