علوم قرآنی

علوم قرآنی، از برجسته ترین نمونه ها و مصادیق علوم [شرعی] اسلامی است و تاریخ تأسیس آن از همان عهد نزول قرآن است. همه می دانیم که قرآن کریم چون به لطف و رهنمود وحیانی الهی، همانگونه که گروه گروه آیاتش، دسته به دسته ( اصلاطحاً تنیجماً و منجماً) نازل می شد و در خاطر مبارک و مقدس مهبط وحی، حضرت ختمی مرتبت (ص)، به طرزی فراموش نشدنی و روشن نقش می بست، بلافاصله به دستور حضرت (ص) با احضار عده ای کاتب وحی که تعدادشان را در تواریخ قرآن تا بیش از چهل نفر هم نوشته اند، با استفاده از ابتدایی ترین نوشت افزار، از پاپیروس ( بافته ای حصیر گونه و زیرباف) تا کاغذهای اولیه، به شرط آنکه اشاره به قرطاس در قرآن، به معنای کاغذ و حاکی از وجود خارجی و هم عصر و در دسترس بودن آن باشد، بازنگاشت می شد، نزول و کتاب وحی بیست و سه سال در ساعات مختلف شب و روز و در خواب و بیداری، سفر و حضر، و تابستان و زمستان در هر زمان و مکانی ادامه داشت و به نحوی که اشاره شد، در چند نسخه به خط کوفی [ احتمالاً] نوعی نسخ اولیه (حجازی یا مائل) که به کوفی نزدیک تر است تا نسخی که ابن مقله در قرن سوم، از دل خط کوفی همراه با پنج قلم یا خط دیگر با هیئتی قاعده مند استخراج و ابتکار کرد، نوشته می شد. از همان زمان مسئله املا یا رسم الخط و همزاد با آن (علم) قراآت و به تبع آن اختلاف قراآت پدید آمد. واژه پژوهی یا علم غریب القرآن هم از همان زمان نزول پا گرفت و کهن ترین واژه نامه ای که به دو طریق بازمانده، واژه نامه ابن عباس ( پسر عم =یامبر (ص) و طبعاً پسر عم حضرت علی (ع) و از کاتبان و حافظان وحی و دارندگان نسخه خطی خاص خود و قرآن شناس و مفسر- در مکتب رسول الله (ص) و حضرت علی (ع) است که به مسائل نافع بن ازرق معروف است.(۱) علم تفسیر هم از همان عهد نزول وحی پدید گشت و نخستین و برجسته ترین مفسر قرآن خود حضرت رسول (ص) بودند، که خوشبختانه بخش قابل توجهی از روایات تفسیری ایشان تا به امروز باقی مانده است و خوشبختانه یکی از قرآن شناسان ژرفکاو و کوشای معاصر روایات تفسیری حضرت علی (ع) را هم جمع و ترجمه کرده اند.(۲) ترجمه قرآن هم، سابقه اش به اندازه تفسیر قرآن است، و مایه مباهات ما ایرانیان است که نخستین ترجمه قرآن، به درخواست و همت سلمان فارسی و کسب اجازه او از حضرت رسول (ص)، به فارسی انجام گرفته است.(۳) و در پنجاه – شصت سال اخیر، به ویژه در سال های پس از پیروزی انقلاب ترجمه های فارسی مهمی از قرآن به عمل آمده است که می توان از این روزگار به عهد نهضت ترجمه تعبیر کرد.
دیگر از علوم قرآنی علم شناخت مکی و مدنی است، دیگر علم اسباب نزول یا شأن نزول ( پرداختن به سؤال یا رویدادی که در زمان حیات در حضور یا غیاب حضرت ختمی مرتبت روی داده، و چون از مشکل شخصی فراتر بوده، برای آن آیات یا عباراتی از وحی نازل شده است.) و با وجود خاص بودن مورد، حکم ایه عام و ابدی است. نیز پرداختن به اشارات و مبهمات قرآن، چون شویه قرآن حتی المقدور ذکر نکردن نام معاصران از نیک و بد، است، جز نام های مقدس انبیا (۲۵ تن)، که شاید مجموعاً بیش از ۳۰۰-۴۰۰ بار در قرآن کریم یاد شده است. از دیگران فقط از زید بن حارثه و ابولهب به نام و لقب و بالصراحه یاد شده است.
از دیگر علوم قرآنی علم وقف و ابتدا ( جزو علم قرائت) است که به تعبیر دیگر آن را سجاوندی نیز می توان نامید. مراد از سجاوندی، نقطه گذاری امروزین نیست؛ چرا که چنین چیزی از آغاز تا امروز در قرآن های خطی و چاپی رسمی جهان اسلام به کار نرفته، بلکه فن شناخت جای های درست آغاز و قطع قرائت قرآن است.(۴) که مصداقاً از علم تجوید ( درست خوانی قرآن) دور نیست.
دیگر از علوم قرآنی تاریخ قرآن است که مصداق آن یعنی سرگذشت نزول وحی و اوصاف آن، کتابت، حفظ، قرائت، معرفی حافظان و قاریان و مقریان ( قرائت شناسان) بزرگ صدر اول، چگونگی کتابت قرآن، شرح رسمیت یافتن مصاحف امام ( عثمانی) و سایر مصاحف که رسمیت نیافت، از جمله مصحف حضرت امیرالمؤمنین علی، ابن عباس، ابی بن کعب، ابن مسعود، زید بن ثابت، حفصه، و عایشه (گفتنی است که مصحف منسوب به حضرت زهرا (س) اصلاً مجموعه ای از ادعیه و اذکار بوده است، نه کتابتی از قرآن کریم) تا برسد به نقطه گذاشتن بر کلمات یا حروف کوفی و حرکت یا اعراب گذاری قرآن به راهنمایی حضرت علی (ع) و اهتمام ابوالاسود دوئلی که سرانجام یافتن آنها تا قرن سوم هجری به طول انجامید؛ سپس پدید امدن اختلاف در قراآت که فی المثل مالک یوم الدین باید خواند یا مَلِکَ یَومِ الدِّینِ، و فالقُ الأصباح یافالقُ الإِصباح، و جَعَل اللّیلَ سَکناً یا جاعل اللیل که اهم آنهاحدوداً ۱۰۰۰ تا ۱۲۰۰ نکته است که بین قراء سبعه در قراآت سبع در قرن سوم هجری مورد بحث و اختلاف نظر بوده است و از همان اوان یکی از همین قراآت هفتگانه که هر یک، یک قاری و دو راوی داشت ( و چارده روایت که در شعر معروف حافظ هم به کار رفته است:عشقت رسد به فریاد گر خود به سان حافظقرآن ز بر بخوانی در چارده روایت
از همین جاست) یعنی روایت حفص از قرائت عاصم، در بخش اعظم جهان اسلام، به عنوان روایت/ قرائت معیار برگزیده شده، و حسن این انتخاب، جز صحت، دقت و اتقان علمی آن، در این واقعیت هم هست که شیعه و سنی به یکسان آن را می پذیرند. چون این روایت/ قرائت از طریق ابوعبدالرحمن سلمی در نهایت به امیرالمؤمنین علی (ع) و عثمان بن عفان و از آنجا بی واسطه به حضرت خاتم الانبیا- مهبط وحی- می رسد.(۵)دیگر از علوم و فنون قرآن تجوید یعنی درست خوانی، صحت ادای حروف از آواگاه ها و رعایت وقف و ابتدا و ادغام و نظایر آن است. دیگر ترتیل که خوش خوانی همراه با درستخوانی است. تقریباً در سنت اغلب ادیان بزرگ جهان خوش خوانی کتاب مقدس، مقام شایان و شایسته ای در میان شعائر، نیایش ها و آداب و مراسم عبادی دارد. به خوش خوانی قرآن در صفحات بعدی بیشتر سخن خواهیم گفت.
دیگر علم شناخت ناسخ و منسوخ است. در اصل و ماهیت نسخ میان حکما، متکلمان و مفسران از دیرباز بحث بوده است. شبهه از اینجا پیش می امده که خداوند عالم، علیم و علام الغیوب است، پس چگونه ممکن است مثلاً آیه ای ( آیه نجوا) درباره وجوب پرداخت وجهی پیش از مذاکره و گفت و گوی خصوصی با حضرت پیامبر (ص) نازل شود، سپس که هیچ یک از اصحاب جز حضرت علی (ع) یا نکوشید یا فرصت پیش نیامد که این حکم الهی را به اجرا در آورد، در پایان همان سوره این آیه نسخ می شود. در پاسخ باید گفت این امتحان بندگان از خداوند نیست، بلکه امتحان خداوند از بندگان است. چون علم الهی، برای انسان منطقاً حجت نمی شود. چنانکه خداوند در قرآن کریم می فرماید پیامبران فرستاده شدند و پیام وحیانی را برای انسان ها آوردند تا پس از آن مردم بر خداوند حجتی نداشته باشند ( نساء، ۱۶۵) این حرمت و احترامی است که حضرت حق، جل و علا، به انسان ها می گذارد؛ زیرا از یک سو خداوند پس از آفرینش انسان می فرماید: فَتَبَارَکَ اللَّهُ أَحْسَنُ الْخَالِقِینَ، ( مؤمنون، ۱۴)؛ از سوی دیگر، درباره همین انسان می فرماید: خُلِقَ الْإِنْسَانُ ضَعِیفًا، ( انسان ناتوان آفریده شده است) ( نساء، ۲۸) و در جای دیگر پس از توصیه ی عمل به شکرگزاری خطاب به آل داود، می فرماید: و اندکی از بندگان من سپاسگزارند ( سبأ، ۳) باری به بحث خود باز گردیم. خداوند علم دارد که درباره آیه نجوی فقط یک تن عمل می کند و بقیه تن می زنند یا مسامحه و غفلت می ورزند. اما شبیه « قبح عقاب بلابیان» می شود که دیگران را سرزنش فرماید. لذا برای آنکه علم مخزون و مکنون الهی، تحقق خارجی هم پیدا کند، نخست آیه اول، سپس آیه دوم را می فرستد با علم به اینکه آیه اول ( منسوخ) زمان دار است. درباره نماز شب هم که ابتدا بر همگان واجب بوده، سپس وجوب آن از همگان، جز حضرت رسول (ص) برداشته، و تبدیل به استحباب می شود. امر از همین قرار است. باری از قرون اولیه آثار ارزشمندی در زمینه این علم از علوم قرآنی نگاشته شده است.(۶)
علم دیگر شناخت حکم و متشابه است.وجود این دو گونه آیه، یعنی متشابه ( دیریاب و دوپهلو) و محکم ( زودیاب و بی ایهام و ابهام) در خود قرآن تصریح شده، و خود خداوند، و راسخان در علم، دانا و توانای تأویل، یعنی عدول روشمند و سنجیده از معنای ظاهری و تحت اللفظی- و به قول اصولیان « حقیقی»- به معنای فرالفظی و مجازی که مراد مفاد اصلی آیه متشابه است، به شمار می آیند.(۷) در قرآن کریم آیاتی هست واجب التأویل(۸) مانند آیات راجع به رؤیت الهی(۹) یا «آمدن» خداوند(۱۰) یا قرار داشتن عرش الهی بر آب (۱۱) و حتی خود استیلای خداوند بر عرش (۱۲) که مکرر در قرآن کریم به تغییرات در لفظ ولی معنای یکسان آمده و پیداست که مراد از اسقرار و قرار گرفتن خداوند بر اورنگ یا سریر (تخت) نیست و چندین نظیر آن، و مجموعاً در حدود ۲۰۰ آیه متشابه در قرآن کریم وجود دارد.آیات محکمات، بدنه اصلی قرآن را تشکیل می دهد. اگر متشابهات به تأویل ( کشف قاعده مندانه معنای مجازی و یا باطنی) نیاز دارد، که دارد، محکمات فقط در بعضی موارد، حداکثر به تفسیر ساده لغت- معنایی یا بسته به موضوع به تحقیق اندک نیاز دارد و برای آنان که با قرآن انس دارند، به روشنی آشکار است و نیازی به تحقیق و تفسیر پیشرفته یا پیچیده هم ندارد.
اما جای این سؤال هست که چرا در قرآن کریم متشابهات، که هم ریشه با شبهه و اشتباه است، باید وجود داشته باشد؟ پاسخ این است که قرآن به زبان طبیعی بشری است با همه لوازم و حتی الزامات و توابع و مقتضیات آن؛ اگر چه در اوج فصاحت و بیان هنری و اعجازین است. در زبان و « ادبیات» های انسانی هم مجاز ( تشبیه، تمثیل، ضرب المثل، استعاره، کنایه) راه دارد، و اوج یابی و هنرمندانگی سخن جز از این طریق میسر نمی شود. حتی زبان های ساده محاوره ای هم سرشار از عبارات و تعبیرات اصطلاحی و استعاری و کنایی و نهایتاً مجازی است. چون این امر به ملکه سخنوری بشر و طبع انسان ناطق بر می گردد که بیان کنایی و غیر مستقیم را در بسیاری مواضع، از بیان سرراست بیشتر دوست دارد و در دل او مؤثرتر واقع می شود. و این رشته سر دراز دارد.(۱۳)
یک علم و فن دیگر هم بیان وجوه و چرایی و چگونگی اعجازین بودن قرآن است و بررسی وجوه اعجاز که خبر دادن از غیب است یا تأثیر عظیم در نفوس یا ساخت و ساختار شیوا و زیربنای خارق العاده ( نظریه اعجاز زبانی و ادبی) و غیره!(۱۴) و در ذیل آن بحث از تحدی می آید یعنی به مبارزه و نظیره گویی دعوت کردن خداوند کسانی را که وحیانی و آسمانی و الهی بودن قرآن را نمی پذیرند و گاه می گویند اگر بخواهیم نظیر اینها را می اوریم (انفال، ۳۱) یا اینها برساخته است و … خداوند در پاسخ می فرماید شما هم ده سوره بر ساخته نظیر آن بیاورید و در نهایت می گویند: سوره ای همانند آن بیاورید و از هر کس هم که می خواهید، در برابر خداوند در این کار استمداد کنید ( یونس، ۳۸). و سپس با حالتی حماسه وار می فرماید: « و اگر از آنچه بر بنده خویش فرو فرستاده ایم، شک دارید، اگر راست می گویید، سوره ای همانند آن بیاورید و از یاورانتان در برابر خداوند یاری بخواهید. ولی اگر چنین نکردید- که هرگز نخواهید کرد- از آتشی که هیزم آن انسان و سنگ هاست و برای کافران آماده شده است، بترسید» (بقره، ۲۳-۲۴).تحریف ناپذیری ( ناپذیرفتن) قرآن هم مسئله ی اعتقادی است هم استدلالی، با چندین و چند گونه دلیل از تاریخ و سیره نبوی با تأکید به سواد نداشتن حضرت ختمی مرتبت که در قرآن کریم به آن تصریح شده و گفته شده است: « و پیش از آن [ وحی و نبوت]، نه کتابی می خواندی و نه به دست خود [ مکتوبی] می نوشتی؛ چه در آن صورت، باطل اندیشان شک و شبهه به میان می آورند» ( عنکبوت، ۴۸).(۱۵)
و هم با دلایل درون متنی، و استدلال های دیگر از جمله بی پاسخ ماندن تحدی های قرآنی که مشرکان و منکران دشوارترین و هائل ترین جنگ ها را به راه می انداختند که خورشید انقلاب فرهنگی و الهی اسلام را خاموش کنند، اما با آنکه قومی شهره به سخنوری بودند، از آوردن دو و حتی یک سطر، برابر با کوتاه ترین سوره های قرآن به راحتی احساس عجز می کردند. و نیز با توجه به تاریخ روشن جمع و تدوین قرآن، متصل الکتابه بودن آن و فزون از شمار بودن نسخه های کتابت و استنساخ شده مدام و مستمر از عصر نزول وحی تا امروز و تا همیشه، منصفانه جای شبهه عقل پسند نیست.باید گفت مجموعه کل قرآن در زمان رسول الله (ص) کامل بود اما چون همواره باب وحی باز بود و تا آخرین روزهای حیات حضرت محمد (ص) امکان نزول تازه می رفت، که حضرت (ص) غالباً به رهنمود وحی و اشاراتی که جبرئیل از جهان غیب از جانب صاحب حقیقی قرآن و از لوح محفوظ می آورد، جای سوره ای در کل قرآن، یا جای آیه و آیاتی در میان آیات دیگر را تعیین می فرمود.
حاصل آنکه، قرآن مجموع اما نامدون بود و به صورت کتاب در میان دو جلد در نیامده از حضرت (ص) نزد همسرش، حفصه، دخت عمر بن خطاب، به ارث یا یادگار و امانت باقی ماند. سپس در زمان خلافت ابوبکر با توجه به جنگ یمامه و بئر معونه، که به قولی در حدود هفتاد تن از جمله حافظان ( و قاریان بزرگ) قرآن شهید شدند، جامعه اسلامی و بیش از همه مسئولان آن تکان خوردند و بر سرنوشت و سرانجام وحی نامه الهی بیمناک و نگران شدند و عمر جمع و تدوین قرآن را به عنوان مهم ترین وظیفه خلیفه به ابوبکر یادآور شد و ابوبکر پذیرفت و یک هیئت صالح و صاحب نظر از میان حافظان قرآن و غالباً صاحیان مصاحف خصوصی به سرپرستی زید بن ثابت، با استمداد و استفاده از مصحف حفصه- مصحف کامل ولی نامدونی که زیر نظر و نظارت مستقیم حضرت رسول (ص) کتابت شده بود و به یادگار و مراقبتی متعارف بیش از یک دهه در نزد او به امانت مانده بود- به عنوان متن اساس و سایر نسخه های مکتوب یا استنساخ شده شخصی بزرگان چون ابن عباس، ابی کعب، زید بن ثابت و چند تن دیگر، و مراجعه به حفظ حافظان و توجه به ضبط کتبی کاتبان، در ظرف مدتی حدوداً دو سال در همان سال های اولیه خلافتش ( از سال ۲۳ تا ۳۵ ق) در ۵ یا ۶ نسخه کتابت شد که به مصاحف امام معروف شد ( یعنی مصاحف اصلی و الگو). و چون خط کوفی یا حتی نسخ اولیه حجازی ( مایل) ذاتاً بی نقطه و نشان و کم مصوت و دشوار خوان بوده است، یک قاری صاحب نظر همراه هر یک از این نسخه ها برای آموزش دادن قرائت یا احتمالاً نظارت بر استنساخ و کتابت از روی آنها- که قطع و ابعادشان را می توان در حدود یک متر در ۷۰ سانتی متر حدس زد- به مراکز اصلی جهان اسلام فرستادند: نسخه ای در مکه، نسخه ای در مدینه، نسخه ای به شام، نسخه ای به کوفه، نسخه ای به بصره، و احتمالاً نسخه ششم به بحرین ارسال شد.
متصل الکتابه بودن قرآن کریم، خطر تحریف کلمات، عبارات و آیات قرآنی را، به ویژه ابتدا که با نظارت قاریان یا حافظان صدر اول بود، بسیار کاهش می داد. اما طبیعت خط کوفی و حتی نسخ کهن هم ( گفتنی است هم خط نسخ اولیه ای همزمان با کوفی در روزگاران پیش از اسلام رایج بود و هم باید توجه داشت که خط کوفی یک- دو قرن پیش از بنای شهر کوفه در عربستان رواج داشت)(۱۶) و مخصوصاً کمبود مصوت ها مشکل املایی به بار می آورد که اصلاح شفاهی قاری یا مقری یا حافظ قرآن ناظر بر کتابت ها و استنساخ ها توانای حل و رفع همه مشکلات در همه زمان ها و مکان ها نبود. کلمه کتب را در نظر بگیرید که محتمل چهار قرائت است؛ و تازه در آغاز بی نقطه و نشان بوده: ۱- کتاب، اگر الف کوتاه بالای ـتـ را رعایت و ملاحظه می کردند، ۲- کتب ( جمع کتاب) ۳- کَتَبَ ( فعل ماضی معلوم)، ۴- کتِبَ ( فعل ماضی مجهول). اگر حفظ حافظان، قرائت قاریان و مراقبت مقریان ( قرائت شناسان) نبود که همواره سینه به سینه، نسل به نسل و فرد به فرد به شویه شاگرد و استادی ناظر بر صحت قرائت- قطع نظر از صورت مکتوب- هر آیه و عبارتی بودند و طبعاً سلسله روایت آنها تا تابعان و سپس خویشان و صحابه و سرانجام خود حضرت رسول (ص) پیداست که این مشکل چه ابعادی پیدا می کرد. خوشبختانه کتاب هایی درباره رسم الخط قرآن، با اشاره به چگونگی املای نمونه های بسیار از دیرباز تألیف شده نیز کتاب های مربوط به قرائت و اختلاف قرائت و قراآت سبع و عشر و قراآت هشتگانه و چهارده گانه و حتی بیست گانه.(۱۷)
اما قائلان به تحریف که از اهل سنت کمتر، و در میان شیعه نسبتاً بیشتر بوده اند و هر دو نه سخنگوی رسمی بوده اند، نه صاحبنظر و دارای مرجعیت علمی و شرعی، و تکروانه خرق اجماع کرده اند، با شیوه ای کاملاً غیر علمی خواسته اند با توسل به بعضی احادیث آحاد که در بهترین شرایط ظنی الصدور است. درباره قرآن که متصل الکتابه و متواتر و قطعی الصدور است ( و این نظرگاه اجماعی و رسمی فرقین است)، در دو مسئله، ادعای تحریف قرآن را پیش کشیده اند: ۱- مسئله اول عقیدنی و ایدئولوژیک است و آن نیامدن نام مقدس حضرت امیرالمؤمنین علی (ع) بالصراحه چون اشاره بیش از صد بار به وجود مبارک و اعمال سترگ ایشان شده است و حتی بعضی از محققان اهل سنت تا ۳۰۰ اشاره را هم ذکر کرده اند و بالطبع تصریح نشدن به ولایت/ امامت حضرت (ع)، ۲- احساس گسست معنایی و جابه جایی نمایی بعضی آیات. مثلاً آیه اکمال دین در سوره مائده ( آیه سوم) یا آیه تطهیر ( احزاب، ۳۳) که به تصریح بزرگان و مفسران اهل سنت هم راجع به آل عبا و اهل بیت- جز نساء النبی- است، ولی با ضمیر جمع و مذکر در میان عباراتی که اسمای ظاهر یا ضمایر آن غالباً جمع و مؤنث است، کسانی را به توهم دست خوردگی قرآن کریم انداخته است و گاه نغمه های مخالف سر داده اند. مشهورترین کتاب در این زمینه فصل الخطاب فی اثبات تحریف کتاب رب الارباب نام دارد، از یکی از بزرگترین محدثان شیعه در قرن چهاردهم هجری. در رد این کتاب بیش از یکصد کتاب به عربی، فارسی، اردو، و انگلیسی به ویژه در شبه قاره هند نوشته شد و خود ایرانیان نیز کتاب های فوق العاده محققانه ای در رد این کتاب نابسامان که سرشار از استدلال های ضعیف و بی اعتبار است نوشته اند.(۱۸)
دیگر از علوم و فنون قرآنی قصص قرآن و تاریخ الانبیا(۱۹) و علم غریب القرآن ( پرداختن به شرح و بیان واژگان غریب و دشوار قرآن که به آن اشاره شد) است.(۲۰)جدیدترین علم و فن قرآنی و قرآن پژوهی که مثل تاریخ قرآن نامش جدید و مصداقش قدیم است، ترجمه قرآن است شامل دو بخش: ۱- بررسی توصیفی یا انتقادی یا توصیفی و انتقادی فردی و جمعی ترجمه ها و فی المثل تدوین کتابشناسی ها در این باب، ۲- ترجمه پژوهی قرآنی، شامل بحث و پژوهش علمی در چون و چند فن ترجمه که امروزه بعضی از صاحب نظران آن ایرانی هستند و تاکنون چند اثر در این زمینه منتشر شده است و نگارنده این سطور نیز کتابی با همین نام ترجمه پژوهی قرآنی در دست ترجمه و تحریر دارد که به چون و چند صناعت ترجمه می پردازد و بخش بخش در نشریه قرآنی ترجمان وحی چاپ می شود. و نیز کتابی به نام بررسی ترجمه های امروزین فارسی قرآن.
پی نوشت ها :
۱٫ این واژه نامه کهن، بلکه کهن ترین واژه نامه قرآنی به دو طریق از ابن عباس روایت شده و در اتقان سیوطی با این مشخصات: الاتقان فی علوم القرآن، للحافظ جلال الدین عبدالرحمن السیوطی بتحقیق محمد ابوالفضل ابراهیم. القاهره، الهیئه المصریه العامه للکتاب، ۱۹۷۴-۱۹۷۵، ۴ج؛ ج۲/ ۵-۱۰۵٫ همچنین در ترجمه الاتقان فی علوم القرآن، تألیف جلال الدین عبدالرحمن سیوطی، به قلم سید مهدی حائری قزوینی. تصحیح محمد ابوالفضل ابراهیم، تهران، امیرکبیر، ۱۳۶۳، ۲ج؛ ج۲، صص ۳۶۹-۴۵۴٫ نیز: معجم غریب القرآن، مستخرجاً من صحیح البخاری، و فیه ما ورد عن ابی عباس من طریق ابن ابی طلحه خاصه. و قد الحقنا به مسائل نافع بن الازرق لابن عباس. وضعه محمد فؤاد عبدالباقی، القاهره، دار الحیاء الکتب العربیه، بدون تاریخ، [تاریخ مقدمه ۱۹۵۰ م].۲٫اولین و طبعاً کهن ترین و معتبرترین تفسیر قرآن در جهان اسلام، منقول از حضرت ختمی مرتبه (ص) است، که در کتاب الاتقان متن عربی پیشگفته، در ج۴، ص ۲۴۵-۳۰۰؛ و در ترجمه فارسی الاتقان پیشگفته ج۲، ص ۶۰۰-۶۵۱٫ و اخیراً هم یکی از قرآن شناسان و اسلام پژوهان برجسته معاصر جناب استاد مصطفی حسینی طباطبایی روایات تفسیری حضرت امیر المؤمنین علی (ع) را که پس از حضرت پیامبر (ص) بزرگ ترین قرآن شناس و مفسر جهان اسلام بودند در کتابی به نام فتح البیان فیما روی عن علی من تفسیر القرآن شامل اثاری از علی (ع) در تفسیر قرآن ( به عربی و فارسی) [ تدوین به صورت نسخه تایپی در ۱۳۸۲، ۲۳۷ ص، که در حال حاضر در دست طبع است].۳٫ این قول در چند مأخذ کهن آمده است. از جمله در دیباچه تفسیر تاج التراجم: « … و از بهر این معنی [به کمال رساندن وظیفه هشداردهی و روشنگری رسالت] بود که سلمان فارسی از مصطفی- ص- دستوری خواست تا قرآن به پارسی قوم خویش نویسد، وی را دستوری داد. چنین گفتند که وی قرآن بنبشت و پارسی آن زیر آن بنبشت، آنگه به آخرآن بنبشت: هذا القرآن الذی أنزل علی محمد؛ اینست قرآن که فرو فرستیده آمده است بر محمد (ص)…» تاج التراجم فی تفسیر القرآن، تألیف ابوالمظفر شاهفور بن طاهرین محمد اسفراینی. [ در گذشته ۴۷۱ ق] تصحیح نجیب مایل هروی [و] علی اکبر الهی خراسانی، تهران، شرکت انتشارات علمی و فرهنگی [ با همکاری] دفتر نشر میراث مکتوب، ۱۳۷۵، ۵ ج؛ ج۱، دیباچه مفسر، ص ۸٫۴٫ د. ق. ق. ذیل « وقف و ابتدا».۵. در « مصحف المدینه» که کتابت عثمانی طه خوشنویس هنرمند سوری و بر مبنای اصلاحاتی بر روی مصحف قاهره ( به درخواست ملک فؤاد اول) و با نظارت نهایی برجسته ترین متخصصان علوم و فنون مختلف قرآنی در شهرک قرآنی ملک فهد به نام « مجمع الملک فهد …» [ معرفی اش خواهد آمد] به طبع رسیدن و در مدت ۲۱ سال بیش از دویست میلیون از آن تجدید طبع شده، در معرفی نامه یا خاتمه الطبع آخر مصحف به این واقعیت فرخنده تصریح شده است.۶٫ قرآن شناخت. ( پیشگفته). « علم ناسخ و منسوخ»، ص ۷۸-۸۱ که بعضی منابع هم در آنجا معرفی شده نیز: د. ق. ق. ذیل « ناسخ و منسوخ»، و « کتابشناسی ناسخ و منسوخ» تدوین فرج الله غلامی (که بیش از دویست کتاب را معرفی کرده است). همچنین:”abrogation” by John Burton, EQ.7. آل عمران، آیه ۷؛ قرآن شناخت ( پیشگفته)، ص ۸۱-۸۳؛ نیز ص ۸۹-۹۴؛ نیز: « آیا تأویل قرآن را فقط خداوند می داند» در کتاب قرآن پژوهی ( هفتاد بحث و تحقیق قرآنی). تألیف بهاء الدین خرمشاهی، چاپ سوم، تهران، ناهید، ۱۳۷۶، ص ۷۳۲-۷۴۵٫۸٫ از این روی می گوییم واجب التأویل که معنای لفظی یا « حقیقی» ( به معنای اصول فقهی) آن را نمی توان مراد کرد.۹٫ از جمله: قیامت، ۲۲-۲۳٫۱۰٫ از جمله: فجر، ۲۲٫۱۱٫ هود، ۷٫۱۲٫ از جمله: اعراف، ۵۴؛ یونس، ۳؛ رعد، ۲؛ طه، ۵٫۱۳٫ ر ک: پی نوشت های شماره ۶۴ و ۶۵ در همین سلسله یادداشت ها.۱۴٫ قرآن شناخت ( پیشگفته)، ص ۸۳-۸۹ نیز: « اعجاز قرآن» ، نوشته دکتر اصغر دادبه، دایره المعارف تشیع، ج۳؛ نیز: دو مقاله پیاپی « اعجاز القرآن» نوشته محمد هادی معرفت، و « کتابشناسی اعجاز القرآن» تألیف بخش فقه و علوم قرآنی و حدیث دایره المعارف بزرگ اسلامی، ج۹، نیز:”inimitability”, by Richard C. Martin, EQ.”I’jdaz”, by G. E. von Grunebaum, E I2.15. نیز: شوری، ۵۲٫ همچنین: قرآن کریم، ترجمه، واژه نامه و توضیحات از بهاء الدین خرمشاهی. [ در قطع رحلی]، چاپ چهارم [ویراست دوم]، ۱۳۸۰، توضیحات ذیل ایه ۴۸ سوره عنکبوت، و نیز توضیحات ذیل ایه ۱۵۷ سوره اعراف شامل بحث درباره امی [ ناخوانا و نانویسا بودن] حضرت رسول (ص) نیز:”illiteracy”, by Sebastian Gumter, EQ.نیز: تاریخ قرآن. تألیف دکتر محمود رامیار، چاپ دوم، تهران، امیرکبیر، ۱۳۶۳، «پیامبر امی» ص ۵۰۴-۵۱۹٫۱۶٫ تاریخ قرآن، تألیف رامیار (پیشگفته)، « خط قرآن» ص ۴۸۹-۵۲۶٫۱۷٫ مقدمه ای بر تاریخ قراآت قرآن کریم، تألیف دکتر عبدالهادی فضلی. نگارش دکتر سید محمد باقر حجتی. چاپ دوم، تهران، اسوره، ۱۳۷۳٫۱۸٫ تحریف ناپذیری قرآن. نوشته علامه مرتضی عسکری، کیهان فرهنگی، ویژه قرآن؛ همچنین: تحریف ناپذیری قرآن. نوشته بهاء الدین خرمشاهی، در قرآن پژوهی (پیشگفته) ص ۸۵-۱۲۲٫۱۹٫ ر. ک: کتابشناسی قصص قرآن و تاریخ النبیاء، تألیف حسین فعال عراقی نژاد، در د. ق. ق. همچنین « کتابشناسی قصه های قرآنی»، تألیف محسن معینی، در د. ق. ق.۲۰٫ ر. ک: « فرهنگ های قرآنی» [ در معرفی ۱۴۵ فرهنگ تخصصی، و ۲۵ فرهنگ عام که واژگان قرآنی را نیز شرح کرده است] تألیف محسن معینی، در د. ق. ق.منبع مقاله :خرمشاهی، بهاء الدین؛ ( ۱۳۹۰)،قرآن در زندگی و فرهنگ عامه، تهران، مؤسسه فرهنگی دانش و اندیشه معاصر، چاپ اول

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.