لزوم افق گشایی در ساحت آینده مرجعیت شیعه
اگرچه اکنون بیش از چهل مرجع تقلید شیعه در کشورهای ایران، عراق، لبنان، افغانستان و پاکستان زندگی میکنند، اما سن اغلب آن ها به بالای هشتاد سال رسیده است .
بر اساس سنت مرسوم و دیرینه حوزههای علمیه شیعه، استادان و روحانیون برجسته در چنین دورهای به شناسایی مجتهدینی میپردازند که اصطلاحاً در «مظانّ مرجعیت» قرار دارند و به احتمال زیاد ، آمادگی پذیرش مسؤولیت مرجعیت را خواهند داشت.
این گمانهزنی ها و بررسی ها ، امری ضروری هستند و مانع بروز خلأ در نهاد مرجعیت شیعه و مانع بلاتکلیفی متدینین میشود.
با توجه به وضعیت مزاجی چند تن از اعاظم آیات به دلیل کهولت سن (صد ساله بودن) ، ضعف تحلیل ها و مباحثات رسانهای سبب میشود که برخی گمان کنند نهاد مرجعیت با چالش جدی مواجه خواهد شد که در این زمان به دلایلی که ذکر خواهم کرد ، چنین چالشی به وجود نخواهد آمد و بحمدلله پشتوانه مرجعیت آینده شیعه ، قوی و متکثر و از جهاتی روز آمدتر به نظر می آید .
همیشه بوده اند کسانی که میخواستند به متدینین جامعه و توده مردم القا کنند و به ناحق جا بیاندازند که در سطح کشور ایران، دیگر کسی نیست تا مقام مرجعیّت را همچون مراجع کنونی در دست بگیرد.
تلقین میکنند که علمای بزرگ و استوانه های ریشه دار و قوی حوزه دیگر تمام شده اند.!
این نگاه و این طرز فکر نمیتواند خیرخواهانه باشد.
باید هوشیار بود تا در زمین دشمن و مطابق دسیسه های او بازی نکنیم، چون این مطلب را همیشه و در هر دوره ، دشمنانِ شیعه میخواستند به لطایف الحیل جا بیاندازند و در این باره رندانه و با چهره دوست و دلسوز حرف زدند و تبلیغ کردند که در جامعه ایران، دیگر کسی وجود ندارد که شایسته مرجعیّت باشد !
ساده دلها هم ناخواسته همزبان و همیار این ترفندهای شیطنت آمیز شدند و این سخن باطل را ترویج کردند .
در کنار این جریان ، دست هایی نامرئی هم بکار میافتند تا سرمایه های آینده مرجعیت را به شیوه هایی حاشیه دار کنند و به هر وسیله که شده حتی با نفوذ در ذهن بزرگان حوزه ، زمینه هایی برای تنقیص و تضعیف مجتهدان و فقهای آماده مرجعیت به وجود می آورند .
اینان سعی شان بر این است که طبق نقشه دشمن ، ولو نا آگاه از آن نقشه باشند ، مجتهدینی را که در مظان و گمانه زنی حوزویان برای مرجعیت قرار گرفته اند ،کم اعتبار و تخریب نمایند اما به یاری حق نخواهند توانست و در این نیّات نا صالح ، ناکام خواهند شد .
امروز اگر بخواهیم در حوزه علمیّه قم و نجف کسانی را که لایق مرجعیّتاند، بشماریم، بحمدالله و المنّه از صد نفر هم بیشترند .
القای اینکه ریشههای کهن و نسل علمای بزرگ تمام شده است! توسط کسانی مطرح میشود که نمیفهمند علمای بزرگ یعنی چه ؟ یا فاقد شناختند و یا تعمد و غرضی در کار آنان است .
دشمنان شیعه در دنیا نمیتوانند واضحترین مسائل ما را بفهمند و تحلیل کنند چه رسد به فهم آینده مرجعیت مستقل و آزاد .
این فقط اهل حوزه هستند که میدانند چه کسانی لیاقت دارند و اقبال از مرجعیت چه کسانی باید داشته باشند . قلم به مزدان مالی یا سیاسی چه میفهمند که نسل علمای بزرگ برنیافتاده و برنخواهد افتاد و در این سپهر الهی همواره ستارگان فراوانی خواهند درخشید .
همه به خاطر داریم که بعد از رحلت امام خمینی ره تعدادی دیگر از مراجع از دنیا رفتند و چهار مرجع درجه یک و بسیار معروف همچون مرحوم آیهاللَّهالعظمی اراکی، مرحوم آیهاللَّهالعظمی گلپایگانی، مرحوم آیهاللَّهالعظمی خویی و مرحوم آیهاللَّهالعظمی مرعشی قدس الله اسرارهم ، همه سنّشان بالای صد سال قمری بود، بقیه مراجع نیز حدود نود سال سن داشتند و بخاطر داریم که در سال ۱۳۴۰ که مرحوم آیهاللَّهالعظمی بروجردی از دنیا رفت، مراجع بعد از ایشان در آن وقت حول شصت سالگی بودند و اغلب در هنگام ارتحال حول نود سالشان بوده است ؛ علیهذا در سنین رسیدنشان به مرجعیت بین پنجاه وهشت تا شصت و دو سه سال به سر میبردند.
پس دوران قبل هم همیشه همینطور بوده است که اکنون ما در آن واقع شده ایم.
آن روز که مرحوم آیات خویی،گلپایگانی و مرعشی به عنوان مرجع معرّفی شدند، سنّشان از برخی کسانی که امروز به عنوان مرجع معرّفی شدهاند، کمتر بود و بعضی هم تقریباً هم سنّ افرادی بودند که امروز برای مرجعیت مطرح هستند.
در این دوره هم طبق سنت های نهادینه شده در حوزه ، حوزویان خردمند خبر دارند که چه کسانی «لیاقت» مرجعیت را دارند. دستکم روال و سنت نانوشته حوزوی در یک و نیم قرن اخیر بدین صورت بوده که استادان و طلاب رده بالای حوزه، مجتهدینی را که در «مظانّ مرجعیت» قرار دارند میشناخته و روی این موضوع حساس بودهاند و این حساسیت در دوره کهنسالی مراجع حاضر، به صورت طبیعی افزایش مییابد. این حساسیت نهتنها بیحرمتی به مراجع عظام شمرده نمیشده، بلکه نوعی تلاش و وظیفه شرعی برای حفظ و تقویت نهاد مرجعیت قلمداد میشده است و اکنون هم باید بشود .
البته گمانهزنی و شناسایی به معنای آن نیست که این نسل مجتهدین جدید خود برنامه خاصی برای مرجعیت دارند. بلکه آگاهان حوزه تکلیف دارند که شناسایی و معرفی نمایند و عمده دلیل برای لزوم این شناسایی و گمانهزنی برای معرفی مجتهدین قریبالمرجعیت، ضرورت بلاتکلیف نماندن مقلدین و جامعه دینی است ، تا فرصت آسیب رساندن به امور دینی شیعیان و امور جاری حوزههای علمیه و میدان عمل به دست عوامل دشمن نیفتد .
نکته حائز اهمیت اینکه ممکن است فردی به صورت جدی در مظان مرجعیت و حتی اعلمیت باشد، اما شرایط اجتماعی یا سیاسی به گونهای پیش برود که نتواند وارد عرصه مرجعیت شود و یا اینکه خود تمایلی به این کار نشان ندهد.
بنابراین نامهایی که به عنوان «مجتهدین در مظان مرجعیت» همچون حضرات آیات و اساتید آقایان سید محمد جواد علوی بروجردی ، سید علی میلانی ، میر سید محمد یثربی ، سید هاشم بوشهری ، کریمی جهرمی ، شیخ جواد فاضل لنکرانی ، شهیدی ، گنجی ، اعرافی ، ایروانی ، آل راضی ، جواهری و …… که در محافل حوزه از آنها یاد میشود و بر سر زبانها هستند ، اگرچه لزوما جزء مراجع قطعی آینده شیعه نیستند اما جایگاه و شاَن و ظرفیت بالقوه ای برای ورود به عرصه مرجعیت را دارا هستند.
از همه اینان و امثالهم به عنوان سرمایه های مرجعیت و فقاهت شیعه ، بایستی صیانت کرد و به بدخواهان بیگانه خارجی و یا جریانات افراطی درون جامعه اجازه مخدوش کردن چهره ی پرافتخار این سرمایه های حوزه را ندهیم .
الله ولی التوفیق ، آیت پیمان ،قم