نظریه تفسیر اجتهادی امامیه (۲)

شیخ طوسی (ت ۴۶۰ق)تفسیر التبیان الجامع لعلوم القرآن شیخ طوسی ( ۳۸۵- ۴۶۰ق) نخستین تفسیر جامع امامیه است. (۱) تا پیش از شیخ طوسی، به جهت غلبه ی رویکرد مأثور در تفسیر امامیه و فقدان تفسیری جامع و اجتهادی، مباحث نظری تفسیر چندان مورد توجه مفسران امامی نبوده است. نخستین بار شیخ طوسی بود که در التبیان نظریه ی تفسیری امامیه را به طور کامل به ظهور رسانید و با رویکردی اجتهادی، با صبغه ای کلامی، شاخصه های تفسیر امامیه را مطرح نمود. هرچند برخی التبیان را از جمله تفاسیر مأثوری برشمرده اند که جنبه ی روایی آن بر جنبه ی عقلی غالب است و اعتماد به منقول در رتبه ی نخست و مقدم بر معقول قرار دارد (۲)، لکن بُعد اجتهادی آن نیز قابل توجه است. اشارات طوسی در جای جایِ التبیان به کتابهای دیگرش چون المبسوط، نهایه، الخلاف و تهذیب الاحکام نشان می دهد که وی این تفسیر را در اواخر عمر خویش نوشته است.
الف) مبانی نظری۱٫ هرچند شیخ طوسی تعریف جامعی از تفسیر ارائه نکرده (۳) و تنها در مقدمه التبیان به نقد روش مفسّران پیشین اکتفا کرده است، لکن از بررسی عملکرد تفسیری وی چنین برمی آید که شیخ، تفسیر را دانشی روشمند، استوار بر قواعد زبانی، اصول تخاطب عقلایی و مبانی کلامی مفسّر می داند که هدف غایی آن، کشف مراد جدی قرآن از ظواهر الفاظ آن است.۲٫ در مقدمه ی التبیان به اصل بنیادی « امکان فهم قرآن » اشاره شده است. شیخ طوسی این اصل را با توجه به غایت نزول قرآن برای دانستن و فهمیدن، چنین تبیین نموده است که دانستن معانی و مقاصد متنوع قرآن، هدف نهایی از نزول آن بوده است.(۴) روشن است که این فهم باید از مسیر فرایندی مطمئن و متکی بر مبانی و منابع متقن صورت پذیرد و از هرگونه تحمیل نظر و پیش داوری بر متن به دور باشد. عملکرد تفسیری شیخ طوسی در التبیان، خود گویای امکان و جواز تفسیر قرآن برای واجدان شرایط علمی تفسیر است.۳٫ قلمرو تفسیر، تبیین معنا و کشف مراد جدی متن است. شیخ طوسی با به کارگیری تعبیر « مراد الله » در بیان شاخصه های دانش تفسیر، وظیفه مفسر را در گزاره های مجمل و الفاظ مشترک، تشخیص مراد خدا از آنها دانسته است.(۵)۴٫ در کشف مراد الاهی از آیات، تقلید از آراء مفسّران دیگر جایز نیست، مگر دیدگاهی که مورد اجماع آنان باشد. قاعده ی معمول در این موارد، مراجعه به بیان معصوم (علیهم السلام) است و غیر آن، همه تکلّف و خطا است (۶). این ویژگی به شاخصه ی ضرورت اجتهادی بودن تفسیر اشاره دارد.
ب) منابع۱٫در تفسیر، تقلید از هیچ مفسری روا نیست و در قبول آراء تفسیری و تأویلی، باید به ادله ی عقلی یا شرعی معتبر رجوع کرد. خبر واحد از جمله ی ادله ی شرعی معتبر در تفسیر نیست و استناد به رأی هم جایز نیست.(۷)۲٫ کاربرد عقل در فهم قرآن جایز است. در منقولات ( چه در روایات شرعی و چه در نقلهای تاریخی ) تنها نقلهای متواتر و گزارشات معتبر پذیرفتنی است، لذا به روایات غریب نباید استناد کرد و باید از روایات تفسیری معتبر در بیان شأن نزول، توضیح مصادیق و معنای آیات بهره جست.(۸)۳٫ اگرچه شیخ طوسی به آراء مفسران صحابه و تابعان و مفسرانی همانند رمانی و جبائی معتزلی رویکردی انتقادی دارد، لکن با عبارت « آن دسته از دیدگاههای مفسران متقدم همچون ابن عباس و مجاهد که اجماعی باشد » ضرورت پذیرفتن آراء چنین مفسرانی را یادآور می شود و می گوید به آراء مفسران متأخر اعتمادی نیست، چرا که جز تأیید مذاهب خویش و تحمیل دیدگاههای خود بر قرآن، کاری نکرده اند.(۹) لذا در نگاه شیخ طوسی، آراء اجماعی مفسّران کهن (۱۰) از صحابه و تابعان می تواند به عنوان یکی از منابع تفسیری قلمداد شود.
ج) روش۱٫ اجتهاد عقلی: روش اجتهادی مهم ترین ویژگی شیوه ی تفسیری التبیان است. در میان مفسران شیعه، شیخ طوسی از نخستین کسانی است که نقل روایات را در تفسیر کافی ندانسته و استدلال عقلی را در کنار روایات به کار برده است. بارزترین شاهد آن، صبغه ی کلامی تفسیر او است. علامه طباطبایی احتمالاً با در نظر گرفتن همین شواهد، التبیان را تفسیری کلامی شمرده است.(۱۱)۲٫ توجه به جنبه ی ادبی آیات: وسعت اطلاعات زبانی و ادبی شیخ طوسی، تفسیر وی را، از لحاظ ادبی، از تفاسیر متقدم شیعه و حتی اهل سنت متمایز کرده است. وی دائماً به بررسی اقوال لغویان و نحویانی چون سیبویه، خلیل بن احمد- که با تعبیر صاحب کتاب العین از او یاد کرده – کسائی، ثعلب، فرّاء، ابن دُرَید و… پرداخته و رأی مختار خود را بیان کرده است.(۱۲)۳٫ توجه به طرحواره ی تفسیر: اینکه از نظر صوری، تفسیر یک آیه ابتدا از کجا شروع شود و چگونه پایان یابد، امروزه سؤالی ساده با پاسخی روشن است؛ لکن در آغاز دوره ی تدوین دانش تفسیر، صورت بندی عملیات تفسیری با ارائه ی یک طرحواره منسجم برای تفسیر از دغدغه های جدی برخی از مفسّران بوده است. شیخ طوسی، با داشتن این دغدغه، سعی کرده طرحواره ای در التبیان ارائه کند. لغت، قرائات، حجج، اعراب، سبب نزول و معنی، بخشهای اصلی این طرحواره را تشکیل می دهند. گاه در مواردی انگشت شمار بخشی را به تناسب و نظم آیات اختصاص داده است.(۱۳)
د) قلمرودر نگاه شیخ طوسی معانی آیات قرآن چهار گونه اند که از میان آنها، فقط تحصیل معنای نوع نخست- آیاتی که علم آنها مختص خداوند است (۱۴)- از توان شناختی بشر بیرون است، ولی سه گونه دیگر آن (۱۵) داخل در قلمرو تفسیر است و ضروری است مفسّر به معناشناسی آنها بپردازد. به نظر شیخ طوسی با چنین طبقه بندی معنای آیات، قصد تبیین محدوده ی عملیات تفسیری را داشته و با خارج ساختن یک قسم بر مرز حداکثری قلمرو تفسیر تأکید کرده است.
گفتار دوم: مفسران معاصر امامیه از حوزه نجف و قمگروهی از بزرگان معاصر امامیه به ارائه ی تعاریفی تخصصی از تفسیر پرداخته و سعی داشته اند شاخصه های دانش تفسیر را بیان کنند. اختلاف سلیقه ی موجود در این تعاریف کاملاً طبیعی است و خاستگاه آن ریشه در تفاوت نگرش مفسران به مؤلفه های تفسیر دارد. اینک در ادامه به بررسی برخی از تعاریف مشهور تفسیر در آثار برخی از بزرگان معاصر امامیه می پردازیم:
علامه طباطبایی (ت ۱۴۰۲ق)تعریف علامه طباطبایی « بیان معانی آیات و کشف مقاصد و مدالیل آنها » (16) به شاخصه های ذیل در نظریه ی تفسیری اشاره دارد:الف) تفسیر فرایند دو مرحله ای: بیان معانی در سطح دلالت ظاهری آیات و کشف مقاصد آیات در سطح کلان قرآن مراحل اصلی تفسیر را تشکیل می دهند.(۱۷) رعایت تقدم مرحله ی بیان بر مرحله ی کشف مقاصد ضرورت دارد.ب) معنامداری تفسیر: کوششی تفسیری است که در تحصیل معنای آیه نقش دارد. برخی از مباحث لغوی، قرائتی و بدیعی، چون فاقد این نقش هستند، پرداختن به آنها تفسیری محسوب نمی شود.(۱۸) هرچند عدم تأثیرگذاری چنین مباحثی در فرایند بیان معانی و کشف مقاصد محل تردید است، به ویژه اینکه در معناشناسی برخی از لغات غریب قرآن ناگزیر از مراجعه به منابع لغوی کهن هستیم.ج) قلمرو تفسیر: حدود تفسیر کشف معانی، مقاصد و مدالیل آیات است و پرداختن به دیگر تفاصیل داخل در قلمرو تفسیر نیست.
امام خمینی (ت ۱۴۱۰ق)امام خمینی، ضمن انتقاد صریح از عملکرد تفسیری مفسران فریقین، مقام حقیقی قرآن را بسی فَراتر از تلاشهای مفسران می دانست و بر این باور بود که تاکنون تفسیری برای قرآن نوشته نشده است.(۱۹)الف) تفسیر فرایند دو مرحله ای: تفسیر فرایندی دو مرحله ای است و مرحله نخستِ آن بیان مقصود الفاظ و مرحله ی دوم بیان منظور صاحب کتاب است.(۲۰)ب) تبیین مقاصد قرآن، قلمرو و تفسیر: تفسیر آن است که مقاصد قرآن را بنمایاند و نظر مهم در آن بیان منظور صاحب کتاب باشد. مفسر حقیقی کسی است که « مقصد » از نزول را بفهماند نه « سبب » نزول را، آن طور که در تفاسیر وارد است.(۲۱)ج) هدف گرایی تفسیر: امام خمینی (ره) به نوعی اشتراک هدف میان قرآن با تفسیر آن قائل بودند، به گونه ای که هدف کتاب تفسیر، به سان خود قرآن، همان هدایت و سعادت مخاطبان باشد. کتاب خدا، کتاب معرفت و اخلاق و دعوت به سعادت و کمال است، کتاب تفسیر نیز باید کتاب عرفانی- اخلاقی و مبیّن جهات عرفانی و اخلاقی و دیگر جهات دعوت به سعادت قرآن باشد. مفسری که از این جهت غفلت کرده یا صرف نظر نموده یا اهمیت به آن نداده، از مقصود قرآن و منظور اصلی انزال کتب و ارسال رسل غفلت ورزیده است.(۲۲)
آیت الله خویی (ت ۱۴۱۳ق)آیت الله خویی تفسیر را « ایضاح مراد الله من کتابه العزیز » (23) تعریف کرده است. نکات ذیل در تبیین شاخصه های تفسیر از این تعریف قابل استنباط است:الف) تفسیر فرایندی تک مرحله ای: تفسیر تنها به مرحله ی ایضاح مراد خداوند از آیات اطلاق می شود.ب) ایضاحی بودن ماهیت تفسیر: ایضاحی بودن ویژگی ماهوی تفسیر است، یعنی روش ساختن مفهوم آیه به نحوی روشن و شفاف که قابل تصور و درک باشد.ج) کشف مراد الاهی قلمرو تفسیر: قید « مراد الله » بیانگر رسالت اصلی تفسیر است و با اضافه ی آن به « من کتابه العزیز » به قلمرو حداقلی اشاره دارد، از این رو تفسیر تنها در حوزه ی دلالت آیات بر مراد خدا مطرح است.
آیت الله معرفت (‌ت ۱۴۲۷ق)استاد معرفت تعریف تفسیر به رفع ابهام از لفظ مشکل را- که از سوی برخی، همانند مرحوم طبرسی(۲۴)، مطرح شده است- جامع ندانسته و خود تفسیر را چنین تعریف کرده است: « تفسر، صِرف پرده برداشتن از لفظ مشکل نیست بلکه تلاش در جهت پرده برداشتن از دلالت و مقصود کلام است. »(25) از عبارات ایشان چنین برمی آید که همین تعریف نزد ایشان مقبول و از جامعیت برخوردار است.(۲۶)
آیت الله جوادی آملی (معاصر)الف) ‌تفسیر بیان مدلول الفاظ و پرده برداشتن از چهره ی جمله های قرآنی است. از این رو تبیین حدود، جزئیات و نحوه ی اجرای آنچه خطوط کلی آن در قرآن کریم آمده، تفسیر شمرده نمی شود.برای مثال روایاتی که حکم اخفاتی بودن برخی نمازها را بیان می کنند، تفسیر آیه ی أقیموا الصلوه (۲۷) ‌نیستند بلکه مبین حدود جزئی آن اند.(۲۸)ب) تفسیر در مورد متون مبهم و مجمل مطرح می شود که براساس قانون محاوره و فرهنگ مفاهمه ایراد شده باشد و معنای آنْ واضح نباشد؛ لفظی که معنای آن بدیهی است، بی نیاز از تفسیر است؛ بنابراین، لفظ مفرد یا جمله ای که با تدبر و تأمل خردمندانه در آن، مبادی تصوری و تصدیقی روشنی پیدا می کند، نیازمند به تفسیر است و تفسیر آن تحلیل مبادی مزبور و کشف مقصود متکلم و مدلول بسیط و مرکب لفظ است.(۲۹)ج) قرآن کریم در تبیین خطوط اصلی معارف دینْ کاملاً روشن است و در سراسر قرآن از نظر تفسیری مطلب تیره و مبهمی وجود ندارد، زیرا اگر الفاظ آیه ای به تنهایی نتواند مقصود خود را بیان کند، آیات دیگر آن را تبیین می کنند.(۳۰) متأسفانه در بیان استاد جوادی معیار بدیهی بودن یک لفظ که آن را از تفسیر بی نیاز می کند، چندان توضیح داده نشده است. اطلاق بیان ایشان نیز نوعی نسبی گرایی در تفسیر را تداعی می کند، چون ممکن است معنای یک لفظ یا جمله ای برای شخصی نیازمند کشف و بیان باشد، اما برای فردی از وضوح مفهومی برخوردار باشد.در جمع بندی این بخش می توان چنین گفت که هرچند مفسران اجتهادی قدمای امامیه تعریف ساختاری و جامعی از تفسیر ارائه نکرده اند لکن مبانی نظری و کاربردی امامیه در تفسیر ملحوظ آنان بوده است. امکان و جواز تفسیر، عقل گرایی و عترت مداری، مبانی مشترک و مقبول نزد قدما بوده و با رویکردی اجتهادی به وضوح در آثار قرآنی آنان دیده می شود. از آثار شیخ مفید بیشتر مبانی نظری تفسیر مورد بحث قرار گرفت: امکان عام و جواز اجتهاد در تفسیر، حجیت ظواهر کتاب، عترت مداری، تفسیر در چارچوب دلالت متن، از جمله مبانی اکتشافی تفسیر در آثار قرآنی شیخ مفید است.شیخ طوسی افزون بر مبناگرایی، تفسیر امامیه را نظام مند و روشمند ساخت و مؤلفه هایی چون تفسیر دانشی روشمند، فهم قرآن، غایت نزول، قلمرو تفسیر، منابع تفسیر و سنجه های آن، طرحواره ی تفسیر را در نظریه ی تفسیری مطرح نمود. در دوره ی معاصر نظریه ی تفسیری امامیه تکامل و انسجام یافت. معاصران با تثبیت مبانی قدما به صورت بندی عمل تفسیر اهتمام بیشتری نشان دادند. لکن در برخی از مؤلفه های آن، همانند قلمرو، هدف و تفسیری بودن برخی از عملیات فهم قرآن میان آنان آراء متنوعی پدید آمد. مرحوم امام خمینی (ره) مؤلفه هدفمندی تفسیر را بر دیگر مؤلفه های آن افزود. علامه طباطبایی و آیت الله جوادی آملی تبیین جزئیات آیات و مباحث لغوی را از عمل تفسیری بیرون دانسته اند هرچند عدم تأثیرگذاری چنین مباحثی در فرایند بیان معانی و کشف مقاصدْ محل تردید است، به ویژه اینکه در معناشناسی برخی از لغات غریب قرآن ناگزیر از مراجعه به منابع لغوی کهن هستیم. در چندمرحله ای بودن تفسیر میان آقای خویی از حوزه ی نجف با مفسران حوزه ی قم اختلاف نظر وجود دارد و همگی در کشف مراد و مقصود الاهی اشتراک دارند. در نظریه ی آیت الله جوادی معیار بدیهی بودن یک لفظ که آن را از تفسیر بی نیاز می کند، چندان توضیح داده نشده است. اطلاق بیان ایشان نیز نوعی نسبی گرایی در تفسیر را تداعی می کند، چون ممکن است معنای یک لفظ یا جمله ای برای شخصی نیازمند کشف و بیان باشد، اما برای فردی از وضوح مفهومی برخوردار باشد.مبنای کلامی مشترک مفسران قدیم و معاصر امامیه عترت مداری در تفسیر است. مفاد این مبنا این است که پذیرش عترت نبوی به عنوان مفسران معصوم و وارثان حقیقی قرآن، ‌یک سری الزامات عقلی به همراه دارد که لازم است مفسر در تفسیر قرآن به این لوازم عقلی، به عنوان معیارها و سنجه های تفسیر توجه کند. از جمله ی این الزامات، اعتباریابی روایات معتبر اهل بیت در قرآن شناسی، ضرورت توجه به روش تفسیری عترت در چگونگی تبیین آیات و عدم مخالفت رأی مفسر با مجموعه تعالیم قرآنی و غیر قرآنی آنان است. تأثیر این مبنا در اعتباربخشی و اولویت مندی سنت اهل بیت (علیهم السلام) نسبت به دیگر منابع، منجر به مدلی خاص در طبقه بندی منابع تفسیری مفسران امامیه شده است که مدل معیار مفسران اجتهادی امامی در منابع تفسیر بوده است. مقصود از این مدل طبقه بندی منابع به دو قسم اصلی- پایه و تابع- پیرو است. قرآن، لغت اصیل، سنت اهل بیت (علیهم السلام)، عقل از منابع پایه و تاریخ، تجربه ی علمی، فهم و رأی مفسران کهن از منابع تابع در نظریه ی تفسیر اجتهادی مفسران امامیه است. تقسیم بندی منابع در مدل پایه و تابع، براساس معیاری ارزش مدارانه در سنجش اصالت و اعتبار معرفتی آنها است. مطابق این معیار، منابع پایه، داده هایی هستند که از اعتبار قوی تر و بالاتری نسبت به منابع تابع برخوردار هستند و نوعی اولویت و تقدم شأنی بر آنها دارند؛ منابعی که از چنین درجه ی اعتباری برخوردار نباشند، منابع تابع به شمار می آیند و اعتبار آنها مشروط به تأیید منابع پایه است. در پایان با درنگ در آراء بزرگان قدما و معاصر امامیه شاخصه های نظریه تفسیری این مذهب را چنین می توان برشمرد:الف) بیان معانی آیات و کشف مقاصد و مدالیل آنها در سطح ظاهری آیات،ب) استوار بر مبانی کلامی مذهب امامیه با تکیه بر عترت مداری در منبع، روش و داوری،ج) مستند بر ادبیات عرب، اصول عقلایی محاوره و منابع معتبر،د) در چارچوب طرحواره ای منطقی و جامع،هـ ) غایتمندی با هدف قرآن.
پی‌نوشت‌ها:
۱٫ التبیان از جهات بسیاری با سایر تفاسیر مختصر پیشین شیعه مانند عیاشی، فرات، علی بن ابراهیم قمی، و نیز برخی تفاسیر اهل سنت چون فراء، طبری و جبّائی متفاوت است. این تفسیر محصول ذهن پویا، نقّاد و جامع نگر شیخ طوسی در عصر خود در حوزه ی بغداد بوده است. مجموعه شرایط زمانی و مکانی قرن چهارم در پنجم هجری در بغداد، علاوه بر نیازها و پرسش های اساسی علوم اسلامی در آن زمان، تفسیر التبیان شیخ طوسی را یکسره متفاوت از تمام تفاسیر پیشین ساخته است؛ به گونه ای که می توانیم به وضوح آن را ترکیبی گزینش شده از مهم ترین آثار و آرای ادبی، لغوی، فقهی، کلامی، تفسیری شیعه و سنّی در عصر شیخ طوسی بدانیم. رک: مرتضی کریمی نیا، « شیخ طوسی و منابع تفسیری وی در التبیان »، فصلنامه مطالعات اسلامی، شماره ۷۴، دانشگاه فردوسی، مشهد، تابستان ۱۳۸۵ش، ص ۷۳-۱۱۱٫۲٫ هدی جاسم محمد ابوطیره، المنهج الاثری فی تفسیر القرآن، مکتب الاعلام الاسلامی، قم، ۱۴۱۴ق، ص ۱۶۳-۱۶۴، ص ۱۶۷٫۳٫از اینکه شیخ طوسی تعریف روشنی از تفسیر ارائه نکرده، برخی چنین پنداشته اند که او تفسیر را به همان وضوح معنا و مفهوم عرفیش رها کرده است. رک: علی اکبر بابایی و همکاران، تاریخ تفسیر قرآن، عقیقی بخشایشی، طبقات مفسران شیعه، ص ۱۲٫۴٫شیخ طوسی، التبیان فی تفسیر القرآن، تحقیق و تصحیح احمد حبیب قصیر العاملی، مطبعه مکتب الاعلام الإسلامی، ۱۴۰۹ق، ج۱، ص ۳٫۵٫همان، ج۱،‌ص ۵-۶٫۶٫همان، ج۱، ص ۴٫۷٫همان، ج۱، ص ۴-۷٫۸٫همان.۹٫همان، ج۱، ص ۶-۷٫۱۰٫برای آگاهی بیشتر رک: محمد بن عبدالعزیز خضیری، الاجماع فی التفسیر، دار الوطن، ریاض، ۱۹۹۹م، ۵۶۶ص.۱۱٫محمدحسین طباطبایی، قرآن در اسلام،‌ ص ۵۹٫۱۲٫محمد حسن آل یاسین، منهج الطوسی فی تفسیر القرآن، یادنامه شیخ الطائفه ابوجعفر طوسی، مشهد، ۱۳۵۰ش، ج۲، ص ۴۰٫۱۳٫برای نمونه رک: طوسی، التبیان، ج۲، ص ۲۲۴، ص ۵۵۵، ج۳، ص ۲۳۵٫۱۴٫مانند شناخت دقیق زمان قیامت در آیه ۱۸۷ سوره اعراف: «‌یَسْأَلُونَکَ عَنِ السَّاعَهِ أَیَّانَ مُرْسَاهَا قُلْ إِنَّمَا عِلْمُهَا عِنْدَ رَبِّی لاَ یُجَلِّیهَا لِوَقْتِهَا إِلاَّ هُوَ ثَقُلَتْ فِی السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضِ لاَ تَأْتِیکُمْ إِلاَّ بَغْتَهً یَسْأَلُونَکَ کَأَنَّکَ حَفِیٌّ عَنْهَا قُلْ إِنَّمَا عِلْمُهَا عِنْدَ اللَّهِ وَ لکِنَّ أَکْثَرَ النَّاسِ لاَ یَعْلَمُونَ‌ ».15. عبارات شیخ طوسی در بیان این مطلب چنین است:‌« ثانیها: ما کان ظاهره مطابق لمعناه… و ثالثها: ما هو مجمل لا ینبی عن المراد به مفصلاً… و رابعها: ما کان اللفظ مشترکاً بین معنیین فما زاد عنهما… » طوسی، التبیان، ج۱، ص ۵٫۱۶٫محمدحسین طباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن، مؤسسه مطبوعاتی اسماعیلیان، قم، ۱۳۹۲ق، ج۱، ص ۴٫۱۷٫هرچند در تعبیر علامه طباطبایی اصطلاح معانی و مقاصد چندان به روشنی بیان نشده است لکن می توان حدس زد که مقصود ایشان همان مراد استعمالی و مراد جدی است.۱۸٫محمدحسین طباطبایی، قرآن در اسلام، ص ۶۲٫۱۹٫امام خمینی، آداب الصلوه، چاپ سوم، مؤسسه تنظیم و نشر تراث الامام الخمینی، تهران، ۲۰۰۲م، ص ۲۸۴٫۲۰٫همان.۲۱٫همان.۲۲٫همان، ص ۲۸۴-۲۸۵٫۲۳٫سید ابوالقاسم خویی، البیان فی تفسیر القرآن، دار الزهراء، چاپ چهارم، بیروت، ۱۳۹۵ق، ص ۳۹۷٫۲۴٫رک: طبرسی، مجمع البیان لعلوم القرآن، مؤسسه الأعلمی للمطبوعات، بیروت، ۱۴۱۴ق، ج۱، ص ۳۹٫۲۵٫محمدهادی معرفت، التفسیر و المفسرون فی ثوبه القشیب، الجامعه الرضویه للعلوم الاسلامیه، مشهد، ۱۴۱۸ق، ج۱، ص ۱۴٫۲۶٫همان، ج۱، ص ۱۳٫۲۷٫بقره: ۳۴٫۲۸٫عبدالله جوادی، تسنیم، نشر اسراء، قم، ۱۳۸۷ش، ج۱، ص ۱۴۰٫۲۹٫همان، ج۱، ص ۵۲-۵۳٫۳۰٫همان، ج۱،‌ص ۷۳٫منبع مقاله :راد، علی، (۱۳۹۰)، مبانی کلامی امامیه در تفسیر قرآن: با رویکرد نقّادانه به آرای ذهبی، عسّال و رومی، تهران: سخن، چاپ اول

مقالات مرتبط :
نظریه تفسیر اجتهادی امامیه (۱)
 

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.