هشت درس و پیام از هشتمین امام

«اصولاً رسول اکرم (صلی الله علیه واله) و ائمه علیهم‏السلام طبق روایاتی که داریم قبل از این عالم انواری بوده‏اند در ظلّ عرش و در انعقاد نطفه و طینت از بقیه مردم امتیاز داشته‏اند.»(1)حضرت امام خمینی ضمن بیان مطلب فوق افزوده‏اند: «و مقاماتی دارند ـ الی ماشاء اللّه‏ ـ چنانکه در روایات معراج جبرئیل عرض می‏کند: … هرگاه کمی نزدیکتر می‏شدم، سوخته بودم.(۲) با این فرمایش که … ما با خدا حالاتی داریم که نه فرشته مقرب آن را می‏تواند داشته باشد و نه پیامبر مرسل.(۳) این جزء اصول مذهب ماست که ائمه علیهم‏السلام چنین مقاماتی دارند. چنانکه به حسب روایات این مقامات معنوی برای حضرت زهرا علیها‏السلام هم هست.(۴)»(5)پیشوایان شیعه تمام عمر خویش را صرف بسط احکام و اخلاق و عقاید نمودند و تنها هدف و مقصدشان نشر احکام خدا و اصلاح و تهذیب بشر بوده، نورشان از بسیط خاک تا آن سوی افلاک و از عالم ملک تا آن سوی ملکوت اعلی پرتوافشانی کرده و می‏کند.در این مختصر با استفاده از رهنمودهای معصومین علیهم‏السلام و علمای بزرگوار در محضر درخشان‏ترین سیمای نورانی از تبار امام کاظم علیه‏السلام و آفتاب خطّه خراسان می‏نشینیم و از اخلاق امام هشتم، هشت درس فرا می‏گیریم.
۱ ـ عبادت و نیایشامام خمینی می‏نویسد: فرموده ائمه علیهم‏السلام که: «عبادت ما عبادت احرار است که فقط برای حب خداست، نه طمع به بهشت یا ترس از جهنم است» از مقامات معمولی و اول درجه ولایت است. از برای آنها در عبادات حالاتی است که به فهم ما و شما نمی‏گنجد.(۶)و در جای دیگر می‏فرماید: شما خیال می‏کنید گریه‏های ائمه طاهرین علیهم‏السلام و … برای تعلیم بوده و می‏خواسته‏اند به دیگران بیاموزند؟ آنان با تمام آن معنویات و مقام شامخی که داشتند از خوف خدا می‏گریستند و می‏دانستند راهی که در پیش دارند پیمودنش چه قدر مشکل و خطرناک است. از مشکلات، سختیها ناهمواریهای عبور از صراط که یک طرف آن دنیا و طرف دیگرش آخرت می‏باشد و از میان جهنم می‏گذرد خبر داشتند. از عوالم قبر، برزخ، قیامت و عقبات هولناک آن آگاه بودند از این روی هیچگاه آرام نداشته و همواره از عقوبات شدید آخرت به خدا پناه می‏بردند.(۷)شیخ صدوق (متوفا به سال ۳۸۱) از ابراهیم بن عباس نقل می‏کند که:حضرت رضا علیه‏السلام در شب کم می‏خوابید و بیشتر بیدار می‏ماند، اکثر شبهایش را از اول شب تا صبح احیا می‏داشت (و به عبادت و نیایش می‏پرداخت).(۸) و حتی اهل منزل خود را به نماز شب وادار می‏ساخت.شیخ صدوق در جای دیگر از رجاء بن ابی‏ضحاک نقل می‏کند که وی گفت: مأمون به من مأموریت داد تا حضرت رضا علیه‏السلام را (به اجبار) از مدینه به مرو بیاورم (تا تحت نظر باشد) و دستور داشتم از راه مخصوصی امام را بیاورم و وی را از قم عبور ندهم (چون مرکز شیعیان بود و احتمال شورش می‏رفت) و شب و روز می‏بایست به نگهبانی از آن حضرت مشغول باشم. از مدینه تا مرو با حضرت بودم، به خدا سوگند کسی را مانند او در تقوا و کثرت ذکر خدا و خوف از او در تمام اوقات ندیدم. و سپس به تفصیل، کیفیت ادای نمازها و ذکرها و راز و نیازهای حضرت‏را شرح‏می‏دهد.(۹)آن حضرت درباره وحشت و هراس شیطان از نماز و نمازگزار می‏فرماید: شیطان همواره از مؤمنی که مراقب وقت نمازهای پنجگانه‏اش باشد در هراس است و در صورتی که وی نمازهای خود را ضایع کند بر او جرأت پیدا می‏کند و کم کم او را در گناهان بزرگ می‏اندازد.(۱۰)برخیز و شست و شو کن با اشک خود وضو کن تحصیل آبرو کن در پیشگاه یزداندور افکن این ریا را وین کبر و این هوی را یکدم بخوان خدا را چون عاشقی پریشان
۲ ـ انس به قرآن و تأمل در آناصولاً پیوند میان قرآن و عترت پیوندی عمیق، جاودانه و پایدار است که حدیث شریف ثقلین بدان شهادت داده است. شیخ صدوق از یکی از معاصران حضرت چنین نقل کرده است: همه کلام حضرت و جوابها و مثالهایش برگرفته از قرآن بود، هر سه روز یک بار قرآن را ختم می‏کرد و می‏فرمود: اگر بخواهم در کمتر از سه روز هم می‏توانم آن را ختم نمایم اما هرگز به آیه‏ای نمی‏رسم مگر اینکه در معنای آن و اینکه درباره چه چیزی و در چه وقتی نازل گشته، می‏اندیشم.(۱۱)آن حضرت در مورد پیروی از قرآن می‏فرماید: قرآن کلام و سخن خداست از آن نگذرید و هدایت را در غیر آن نجویید که گمراه می‏شوید.(۱۲)
۳ ـ اطاعت از ولی امراساسا تمامی ائمه اطهار علیهم‏السلام تا قبل از رسیدن به مقام امامت مطیع‏ترین فرد نسبت به ولی امر خویش بوده‏اند. امام کاظم علیه‏السلام فرموده‏اند: «علی، پسرم، بزرگترین فرزندم است و سخنانم را شنواتر و دستوراتم را مطیع‏تر است».(13)و اینک ما که در زمان غیبت حضرت صاحب العصر علیه‏السلام بسر می‏بریم نیز بایستی با تمام توان خویش از ولایت فقیه که منصب نمایندگی از جانب حضرت حجت(ع) است، حمایت و پاسداری نماییم. و چه بسیار دور از حقیقت‏اند آنان که با طرح شبهات کودکانه می‏خواهند اصل ولایت فقیه را زیر سؤال برند، در صورتی که اطاعت از ولی فقیه در زمان غیبت، مورد تصریح حضرات معصومین علیهم‏السلام قرار گرفته است و حضرت امام خمینی نیز به تفصیل درکتاب ولایت فقیه به شرح آن پرداخته‏اند.در قسمتی از کتاب فوق می‏خوانیم:الفقهاء امناء الرسل .. همانطور که پیغمبر اکرم مأمور اجرای احکام و برقراری نظامات اسلام بود و خداوند او را رئیس و حاکم مسلمین قرار داده و اطاعتش را واجب شمرده است فقهای عادل هم بایستی رئیس و حاکم باشند و اجرای احکام کنند و نظام اجتماعی اسلام را مستقر گردانند.(۱۴)
۴ ـ علم و دانششیخ طبرسی (از علما و دانشمندان قرن ششم) نقل می‏کند که: .. امام کاظم علیه‏السلام همواره به فرزندان خویش می‏فرمود: این برادر شما، علی بن موسی، عالم آل محمد است، پس از وی در مورد ادیان خود بپرسید و آنچه به شما تعلیم می‏دهند را حفظ کنید، چرا که از پدرم (امام صادق علیه‏السلام ) چندین بار شنیدم که می‏فرمود: عالم آل محمد در صلب توست و ای کاش او را درک می‏کردم.(۱۵)یک بار خود آن حضرت فرمودند: من در روضه (مسجد النبی صلی‏الله‏ علیه ‏و‏آله ‏وسلم ) می‏نشستم، در مدینه دانشمندان زیادی بودند، هرگاه یکی از آنها در پاسخ دادن به مطلبی عاجز می‏گشت، همگی به من اشاره می‏کردند و مسائلی را پیش من می‏فرستادند و من به آنها پاسخ می‏دادم.(۱۶)آری! از سربلندی ندیده قافش صدای سیمرغ.شیخ طبرسی از هروی نقل کرده است که: هیچ کس را دانشمندتر از علی بن موسی الرضا علیه‏السلام ندیدم و هیچ دانشمندی نیز وی را ندید مگر اینکه همانند من به فضل و دانش او شهادت داد.(۱۷)شیخ صدوق می‏نویسد: مأمون افرادی را از فرقه‏ها و گروههای مختلف و گمراه دعوت می‏کرد و قصد آن داشت تا بر امام در بحث و مناظره پیروز شوند و این به جهت حقد و حسدی بود که نسبت به آن حضرت در دل داشت، اما امام با کسی به بحث ننشست جز آنکه در پایان به فضیلت آن حضرت اعتراف کرد و در برابر استدلال امام سر فرود آورد.(۱۸)آری «چراغی را که ایزد برفروزد» هیچکس را توان خاموشی آن نخواهد بود.خود حضرت امام رضا علیه‏السلام می‏فرماید: … آنگاه که من بر اهل تورات با توراتشان و بر اهل انجیل با انجیلشان و بر اهل زبور با زبورشان و بر صائبین با زبان عبری خودشان و بر هربذان با زبان فارسی‏شان و بر رومیان با زبانخودشان و بر اصحاب مقالات با لغت خودشان استدلال کنم. و آنگاه که هر دسته‏ای را محکوم کردم و دلیلشان را باطل ساختم و دست از عقیده و گفتار خود کشیدند و به گفتار من گراییدند مأمون در می‏یابد مسندی که بر آن تکیه کرده است حق او نیست و در این هنگام پشیمان می‏گردد. سپس فرمود: « و لا حول ولا قوه الا باللّه‏ العلی العظیم».(19)
۵ ـ امر به معروف و نهی از منکرطبق تصریح آیات قرآن و روایات اهل بیت علیهم‏السلام امر به معروف و نهی از منکر از اهمیت ویژه‏ای برخوردار است و اصولاً سایر واجبات به واسطه آن دو برپا می‏گردند.امیرالمؤمنین علیه‏السلام فرموده است: امر به معروف و نهی از منکر را ترک مکنید که در غیر این صورت ستمگران بر شما مسلط می‏گردند و آنگاه هر قدر هم که دعا کنید اجابت نمی‏شود.(۲۰)در جای دیگر نیز فرموده‏اند: قوام دین در سه چیز خلاصه می‏شود: امر به معروف، نهی از منکر و اقامه حدود.(۲۱)با توجه به فرمایش حضرت رسول اکرم صلی‏الله‏ علیه ‏و‏آله‏ وسلم که بالاترین جهاد سخن عدلی است که نزد فرمانروای ظالمی ایراد گردد حضرت رضا علیه‏السلام در مقاطع مختلف زندگی خویش با جلوه‏های گوناگون توانست با بالاترین جهاد سیاستهای باطل زمامداران ستمگر زمان خویش را نقش بر آب نماید و چهره حق و حقیقت را بنمایاند. نقش امر به معروف و نهی از منکر به حدّی در زندگی آن حضرت بارز بود که یکی از مهمترین علل شهادت حضرت رضا علیه‏السلام محسوب می‏گردد. مرحوم شیخ صدوق در کتاب عیون اخبار الرضا علیه‏السلام در باب اسباب شهادت آن حضرت، سه خبر نقل کرده است که مؤید ادعای مزبور می‏باشد.(۲۲)و جالب اینجاست که در ضمن خبر اول حضرت به پرونده ثروتهای بادآورده مأمون و غیرقانونی بودن آنها نیز اشارت کرده است.مرحوم شیخ کلینی (متوفا به سال ۳۲۹) درباره عذاب تارکان امر به معروف و نهی از منکر حدیثی از امام رضا علیه‏السلام نقل کرده که آن حضرت از قول رسول خدا صلی‏الله‏علیه‏و‏آله‏وسلم فرموده: زمانی که امت من نسبت به امر به معروف و نهی از منکر سهل انگاری کنند و مسؤولیت را به گردن یکدیگر اندازند (و هر کس منتظر این باشد که دیگری آن را انجام دهد) در این صورت بایستی منتظر عذاب الهی باشند و این کار آنها به منزله اعلان جنگ با خداست.(۲۳)یکی از کنیزان مأمون چنین گفته است: «هنگامی که در منزل مأمون بودیم در بهشتی از خوردنی‏های و نوشیدنی‏ها و بوی خوش و پول فراوان بسر می‏بردیم اما همین که مأمون مرا به امام رضا علیه‏السلام بخشید دیگر از آن همه ناز و نعمت خبری نبود، زنی که سرپرست ما بود، شب ما را بیدار می‏کرد و به نماز وادار می‏ساخت که بر ما سخت و گران می‏آمد و آرزو می‏کردم از آنجا رهایی یابم ..»(24)که البته به زودی توسط حضرت به دیگری بخشیده شد زیرا لیاقت خدمت در منزل امام را نداشت.همانطور که ملاحظه می‏شود، امام نسبت به نماز شب خواندن اهل منزل عنایت داشتند و لذا به سرپرست زنان دستور داده بودند که آنها را در آن موقع بیدار نمایند.در اینجا یادآوری این نکته بجاست که میان «تحمیل عقیده» و «تحمیل عمل در برخی امور» تفاوت وجود دارد. در قرآن کریم می‏خوانیم: « لا اکراه فی الدّین»(25) [در دین تحمیل عقیده راه ندارد.] در صورتی که تحمیل عمل در برخی از موارد که مصلحت بالاتری وجود دارد نه تنها جایز بلکه ضروری می‏باشد. به عنوان مثال وقتی معلمی دلسوز، دانش‏آموز خود را به انجام پاره‏ای از تکالیف وادار می‏سازد، هیچگاه نمی‏خواهد تحمیل عقیده نماید بلکه به خاطر در نظر گرفتن صلاح و مصلحت دانش‏آموزش به وی نوعی عمل را اجبار می‏کند و چه بسا همان دانش‏آموز پس از رسیدن به مدارج عالی علمی از کار معلم بسیار خشنود و دلشاد گردد.تذکرات دلسوزانه خمینی کبیر را مروری دوباره کنیم: باید همه بدانیم که آزادی به شکل غربی آن که موجب تباهی جوانان و دختران و پسران می‏شود از نظر اسلام و عقل محکوم است و تبلیغات و مقالات و سخنرانی‏ها و کتب و مجلات بر خلاف اسلام و عفت عمومی و مصالح کشور حرام است و بر همه ما و همه مسلمانان جلوگیری از آنها واجب است و از آزادی‏های مخرب باید جلوگیری شود و از آنچه در نظر شرع حرام و آنچه برخلاف مسیر ملت و کشور اسلامی و مخالف با حیثیت جمهوری اسلامی است بطور قاطع اگر جلوگیری نشود همه مسؤول می‏باشند و مردم و جوانان حزب‏اللّهی اگر برخورد به یکی از امور مذکور نمودند به دستگاههای مربوطه رجوع کنند و اگر آنان کوتاهی نمودند خودشان مکلف به جلوگیری هستند خداوند تعالی مددکار همه باشد.(۲۶)
۶ ـ هشیاری سیاسی و سازش ناپذیریائمه علیهم‏السلام نه فقط خود با دستگاههای ظالم و دولتهای جائر و دربارهای فاسد مبارزه کرده‏اند بلکه مسلمانان را به جهاد بر ضد آنها دعوت نموده‏اند، بیش از پنجاه روایت در وسائل الشیعه و مستدرک و دیگر کتب هست که «از سلاطین و دستگاه ظلمه کناره‏گیری کنید و به دهان مداح آنها خاک بریزید، هر کس یک مداد به آنها بدهد یا آب در دواتشان بریزد چنین و چنان می‏شود ..» خلاصه دستور داده‏اند که با آنها به هیچ وجه همکاری نشود و قطع رابطه بشود.(۲۷)امام خمینی در جای دیگر اینطور می‏فرمایند: ائمه ما علیهم‏السلام همه شان کشته شدند برای اینکه همه اینها مخالف با دستگاه ظلم بودند اگر چنانچه امامهای ما تو خانه‏هایشان می‏نشستند .. محترم بودند، روی سرشان می‏گذاشتند ائمه ما را، لکن می‏دیدند هر یک از اینها حالا که نمی‏تواند لشکرکشی کند از باب اینکه مقتضیاتش فراهم نیست، دارد زیرزمینی اینها را از بین می‏برد، اینها را می‏گرفتند حبس می‏کردند ..(۲۸)مرحوم شیخ کلینی از قول یکی از یاران امام رضا علیه‏السلام می‏نویسد:پس از آنکه حضرت رضا علیه‏السلام به امامت رسید سخنانی ایراد فرمود که بر جان وی ترسیدیم و لذا به آن حضرت عرض شد: مطلبی آشکار کردی که بیم داریم این طاغوت (هارون) بر علیه شما اقدامی کند، و حضرت در جواب فرمود: هر کاری می‏تواند انجام دهد ..(۲۹)یکی دیگر از یاران حضرت می‏گوید: به امام عرض کردم: شما خود را به این امر (یعنی امامت) شهره ساخته و جای پدر نشسته‏اید، در حالی که از شمشیر هارون خون می‏چکد (و دوران اختناق عجیبی حکمفرماست، شما با چه جرأتی چنین می‏کنید؟!) که آن حضرت با پاسخ خود به وی فهماند که این مسائل و مأموریتهای ائمه علیهم‏السلام قبلاً از جانب الهی تعیین شده و هارون قدرت مقابله با حضرت را ندارد.(۳۰)امام هشتم با هشیاری سیاسی خویش توانست پس از مرگ هارون (که در سال دهم از امامت حضرت اتفاق افتاد) در دوران نزاع و کشمکش‏های میان دو برادر (یعنی امین و مأمون) به ارشاد و تعلیم و تربیت شیعه ادامه دهد. و بالاخره پس از به قدرت رسیدن مأمون ، با حرکتها و موضعگیریهای دقیق و حکیمانه نقش عظیم خویش را به خوبی ایفا نمود.همانطور که معروف است مأمون در میان خلفای بنی‏عباس از همه داناتر و زیرک‏تر بود، از علوم مختلف آگاهیداشت و تمام اینها را وسیله‏ای برای پیشبرد قدرت شیطانی خویش قرار داده بود و از همه مهمتر جنبه عوام فریبی وی بود. وی با طرح یک نقشه حساب شده، ولایت عهدی حضرت را پیشنهاد کرد که اهداف مختلفی را دنبال می‏نمود از جمله: در هم شکستن قداست و مظلومیت امامان شیعه و پیروانشان، مشروعیت بخشیدن به حکومت خویش و خلفای جور قبلی و کسب وجهه و حیثیت برای خویش، تخطئه شیعیان مبنی بر عدم اعتنا به دنیا و ریاست، کنترل مرکز و کانون مبارزات، دور کردن امام از مردم و تبدیل امام به یک عنصر درباری و توجیه‏گر دستگاه.مقام معظم رهبری حضرت آیه‏اللّه‏ خامنه‏ای (مدظله العالی) ضمن برشمردن و توضیح اهداف فوق فرموده‏اند:در این حادثه، امام هشتم علی بن موسی الرضا علیه‏السلام در برابر یک تجربه تاریخی عظیم قرار گرفت و در معرض یک نبرد پنهان سیاسی که پیروزی یا ناکامی آن می‏توانست سرنوشت تشیع را رقم بزند، واقع شد. در این نبرد رقیب که ابتکار عمل را بدست داشت و با همه امکانات به میدان آمده بود مأمون بود. مأمون با هوشی سرشار و تدبیری قوی و فهم و درایتی بی‏سابقه قدم در میدانی نهاد که اگر پیروز می‏شد و اگر می‏توانست آنچنانکه برنامه‏ریزی کرده بود کار را به انجام برساند یقینا به هدفی دست می‏یافت که از سال چهل هجرییعنی از شهادت علی بن ابیطالب علیه‏السلام هیچیک از خلفای اموی و عباسی با وجود تلاش خود نتوانسته بودند به آن دست یابند یعنی می‏توانست درخت تشیع را ریشه‏کن کند و جریان معارضی را که همواره همچون خاری در چشم سردمداران خلافتهای طاغوتی فرو رفته بود بکلی نابود سازد. اما امام هشتم با تدبیری الهی بر مأمون فائق آمد و او را در میدان نبرد سیاسی که خود به وجود آورده بود بطور کامل شکست داد و نه فقط تشیع ضعیف یا ریشه‏کن نشد بلکه حتی سال دویست و یک هجری یعنی سال ولایتعهدی آن حضرت یکی از پر برکت ‏ترین سالهای تاریخ تشیع شد و نفس تازه‏ای در مبارزات علویان دمیده شد و این همه به برکت تدبیر الهی امام هشتم و شیوه حکیمانه‏ای بود که آن امام معصوم در این آزمایش بزرگ از خویشتن نشان داد.(۳۱)آری نمونه‏های هشیاری و تیزبینی آن حضرت در قضایای متعددی جلوه‏گر است مانند ماجرای نماز عید که هر چند با پیشنهاد مأمون بود اما حرکت و شیوه حضرت به گونه‏ای بود که مأمون دستور جلوگیری از اقامه نماز را صادر کرد و به قول رهبر عزیزمان «مأمون را در میدان نبردی که خود به وجود آورده بود بطور کامل شکست داد.»
۷ ـ تواضع و فروتنیمرحوم شیخ صدوق به نقل از یکی از معاصران حضرت رضا علیه‏السلام می‏نویسد:چون سفره انداخته می‏شد، غلامانش حتی دربان و نگهبان نیز با او سر یک سفره می‏نشستند.(۳۲)مرحوم ابن شهر آشوب (متوفا به سال ۵۸۸) نیز می‏نویسد:روزی امام وارد حمام شد، مردی (که حضرت را نمی‏شناخت) از وی درخواست کرد تا او را کیسه کشد، امام نیز پذیرفت و مشغول شد. حاضران به آن مرد، حضرت را معرفی کردند و او با کمال شرمندگی و سرافکندگی از حضرت پوزش خواست اما حضرت رضا علیه‏السلام او را آرام نمود و به کار خود همچنان ادامه داد.(۳۳)مرحوم کلینی طبق حدیثی فرموده: شبی امام مهمان داشت ، در میان صحبت، چراغ دچار نقص گشت، مهمان خواست آن را اصلاح نماید ولی حضرت اجازه نداد و خود به اصلاح آن پرداخت.(۳۴)مرحوم علامه مجلسی (متوفا به سال ۱۱۱۱) چنین نقل کرده است: مردی از اهالی بلخ گوید: در سفر خراسان با حضرت همراه بودم، به دستور وی سفره انداخته شد و خدمتکاران و غلامان، چه سیاهان و چه غیر ایشان، همگی را بر سر یک سفره نشاند، به امام عرض کردم: فدایت شوم خوب بود برای اینها سفره جداگانه‏ای می‏انداختید. حضرت فرمود: ساکت باش. پروردگار همه یکی است ، پدر و مادر همه یکی است و پاداش و جزا (فقط) به عمل بستگی دارد (نه بر حَسَب و نَسَب و جاه و مقام).(۳۵)
۸ ـ احترام و محبت به دیگرانمرحوم اِربلی (از دانشمندان قرن هفتم) در خبری که نقل نموده است از قول یکی از معاصران امام رضا علیه‏السلاممی‏نویسد: هرگز ندیدم که امام در سخن خویش نسبت به کسی بی‏احترامی کند و هرگز ندیدم که کلام دیگری ر اقطع کند ، و می‏گذاشت تا سخنانش به پایان رسد .. هیچگاه در برابر کسی که مقابلش نشسته بود پاهایش را دراز نمی‏کرد و تکیه نمی‏زد. هرگز ندیدم به هیچیک از خدمتکاران و غلامانش ناسزا گوید ..(۳۶)آن حضرت فرموده است: محبت به دیگران نیمی از عقلانیت و خرد ورزی است.(۳۷)و از آنجا که درصد قابل توجهی از کینه‏ها و دلخوری‏ها به سبب سخنان بی‏مورد و بعضا نیش‏داری است که نسبت به یکدیگر اظهار می‏گردد و شاید در اکثر موارد نیز بی‏قصد و غرض باشد آن حضرت فرموده‏اند: سکوت موجب جلب محبت می‏گردد.(۳۸)
پوزشدر پایان، از محضر نورانی امام رئوف و مهربان حضرت رضا علیه‏السلام پوزش می‏طلبیم؛ چرا که بیان یک ویژگی از ویژگیهای خدایی ایشان از عهده کسی ساخته نیست.کتاب فضل ترا آب بحر کافی نیست که تر کنم سرانگشت و صفحه بشمارم
پاورقیها:

(۱) بحارالانوار ۵ : ۲۶۱.(۲) همان ۱۸: ۳۸۲.(۳) بصائر الدرجات: ۲۳.(۴) بحارالانوار ۴۳: ۱۲ به بعد.(۵) ولایت فقیه: ۶۷، قطع جیبی(۶) شرح چهل حدیث: ۵۷.(۷) جهاد اکبر: ۲۸۷، قطع جیبی.(۸) عیون اخبار الرضا علیه‏السلام ۲: ۱۸۴، بحارالانوار ۴۹: ۹۰.(۹) عیون اخبار الرضا علیه‏السلام ۲: ۱۸۰.(۱۰) همان ۲: ۲۸.(۱۱) امالی صدوق: ۵۲۵، عیون اخبار الرضا علیه‏السلام ۲: ۱۸۰، اعلام الوری ۲: ۶۳، بحارالانوار ۴۹: ۹۰.(۱۲) مسند الرضا علیه‏السلام ۱: ۲۹۴ به بعد.(۱۳) بحارالانوار ۴۹: ۱۹.(۱۴) ولایت فقیه: ۹۲.(۱۵) اعلام الوری ۲: ۶۴، کشف الغُمّه ۲: ۳۱۷، حلیه الابرار ۲: ۳۰۲، اثبات الهداه ۶: ۲۸، احقاق الحق ۱۲: ۳۵۴، بحارالانوار ۴۹: ۱۰۰.(۱۶) همان.(۱۷) همان.(۱۸) عیون اخبار الرضا علیه‏السلام ۱: ۱۷۹، بحارالانوار ۴۹، ۱۷۹.(۱۹) عیون اخبار الرضا علیه‏السلام ۱: ۱۵۴، بحارالانوار ۴۹، ۱۷۴.(۲۰) نهج البلاغه نامه ۴۷.(۲۱) غررالحکم ۴: ۵۱۸.(۲۲) عیون اخبار الرضا علیه‏السلام ۲: ۲۳۷.(۲۳) کافی ۵: ۵۹.(۲۴) عیون اخبار الرضا علیه‏السلام ۲: ۱۷۹.(۲۵) بقره/۲۵۶.(۲۶) وصیتنامه الهی ـ سیاسی، صحیفه نور ۲۱: ۱۹۵.(۲۷) ولایت فقیه: ۲۰۷.(۲۸) صحیفه نور ۲: ۱۶۶.(۲۹) کافی ۱: ۴۸۷.(۳۰) همان ۸: ۲۵۷.(۳۱) پیام مقام معظم رهبری (در زمان ریاست جمهوری) به نخستین کنگره جهان حضرت رضا علیه‏السلام : ۱۰.(۳۲) عیون اخبار الرضا علیه‏السلام ۲: ۱۸۰، اعلام الوری ۲: ۶۳، کشف الغمه ۲: ۳۱۶، بحارالانوار ۴۹: ۹۰.(۳۳) مناقب ۴: ۳۶۲، بحارالانوار ۴۹: ۹۹.(۳۴) کافی ۶: ۲۸۳.(۳۵) بحارالانوار ۴۹: ۱۰۱.(۳۶) کشف الغمه ۲: ۳۱۶، بحارالانوار ۴۹: ۹۰.(۳۷) تُحَف العقول: ۳۲۶.(۳۸) همان.منبع:پایگاه سراج
 

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.