هفدهم ربیع الثانی

هفدهم ربیع الثانی

هفدهم ربیع الثانی

 

۱- درگذشت مورّخ شهیر میرزا محمد تقی کاشانی”سپهر” (۱۲۹۷ هجری قمری)
۲- درگذشت عالم بزرگوار “ملا قربانعلی زنجانی” معروف به حجت الاسلام(۱۳۲۸ هجری قمری)
۳- درگذشت محدّث و رجالی ملامحمد نخجوانی(۱۳۳۴ هجری قمری)
۴- درگذشت عالم ربانی آیت ‏اللَّه سید مصطفی صفایی خوانساری(۱۴۱۳ هجری قمری)

 

۱- درگذشت مورّخ شهیر میرزا محمد تقی کاشانی”سپهر” (۱۲۹۷ هجری قمری)

محمدتقی فرزند محمدعلی کاشانی، در سال ۱۲۱۶ ه‍. ق در کاشان متولد شد و پس از تحصیل علوم قدیمی، عروض و قافیه را آموخت. در بیست سالگی از کاشان به تهران آمد و به خدمت فتحعلی خان صبا، ملک‌الشعرای فتحعلی شاه رسید، و به تشویق او به تألیف کتابی در علم قافیه مشغول شد، اما این کتاب با فوت صبا ناتمام ماند و میرزا محمدتقی به کاشان برگشت. در آنجا محمود میرزا پسر فتحعلی شاه حکمران کاشان او را به ندیمی خود برگزید و به او تخلص “سپهر” داد. سپس از طرف فتحعلی‌شاه به تهران احضار شد و به سلک اعضای دیوان درآمد. در سال ۱۲۴۵ ه.ق به همراه فتحعلیشاه به فارس رفت. پس از درگذشت فتحعلی شاه دوباره به کاشان بازگشت. سپهر در زمان محمد شاه به تهران آمد و شغل استیفا را بر عهده گرفت و تا مرگ محمد شاه در همین شغل بود.
محمدتقی سپهر در عهد محمدشاه به نوشتن کتاب ناسخ‌التواریخ مأموریت یافت. این کتاب دوره تاریخ جهان از زمان آدم تا سال ۱۲۷۳ ه.ق است. بعد از جلوس ناصرالدین شاه، مأمور کاشان و تا سال ۱۲۶۷ ه.ق در آنجا بود تا آنکه هنگام مراجعت ناصرالدین شاه از مسافرت عراق و اصفهان، در رکاب شاه به تهران آمد. در دربار ناصرالدین شاه خواندن دستخط‌های شاه و فرامین او بر شغل سابق وی افزوده شد و در سال ۱۲۷۲ ه.ق لقب “لسان‌الملک” یافت، و بعدها جزو اعضای مصلحت‌خانه درآمد. در سال ۱۲۹۱ ه‍. ق، که اعتضادالسلطنه ریاست ادارهٔ «تربیت مجالس تنظیمات حسنه در ولایات ممالک محروسه» را یافت، سپهر مستوفی اول شد و به لقب خانی مفتخر گردید تا آنکه در ربیع‌الآخر سال ۱۲۹۷ ه‍. ق در تهران درگذشت.
گفتنی ست که” سهراب سپهری” شاعر معروف و معاصرکاشانی از خاندان محمدتقی سپهر است.
محمدتقی سپهر علاوه بر تاریخ و ادبیات در بسیاری علوم از جمله ریاضیات، حکمت و فلسفه و جفر و علوم دیگر حظی وافر داشت. وی در تهران درگذشت و پیکرش به نجف اشرف منتقل شد. از دیگر آثار و تالیفات او: «آینهٔ جهان‌نما»؛ «اسرارالانوار فی مناقب الائمهٔ اطهار (علیهم السلام)»؛ «براهین العجم فی قوانین المعجم»؛ «جنگ فی التواریخ» و «دیوان» اشعار می‌باشد.

۲- درگذشت عالم بزرگوار “ملا قربانعلی زنجانی” معروف به حجت الاسلام(۱۳۲۸ هجری قمری)

ملأ قربانعلی زنجانی در حدود سال ۱۲۴۶ ه.ق در یکی از روستاهای زنجان به نام ارغین به دنیا آمد. در اوایل کودکی از زادگاهش به زنجان آمد و پس از طی تحصیلات مقدماتی، در مدرسه نصرالله خان به تحصیل علوم دینی پرداخت و مقدمات علوم اسلامی را نزد اساتید آن شهر از جمله آخوند ملاعلی قارپوزآبادی فرا گرفت. در سال ۱۲۶۶ ه.ق با شروع فتنه بابیان در زنجان و وقوع آشوب در شهر، برای ادامه تحصیل و شرکت در درس خارج عازم عتبات شد و در آن شهر از درس صاحب جواهر (محمدحسن نجفی)، شیخ مرتضی انصاری، شیخ راضی نجفی و سید حسین کوه‌کمری حاضر شد و به درجه اجتهاد رسید.
با درگذشت شیخ مرتضی انصاری در سال ۱۲۸۱ ه.ق به زنجان بازگشت و دنباله کار استاد خود آخوند قارپوزآبادی را در تأسیس و تکمیل حوزه علمیه زنجان به دست گرفت. وی بر فقه تسلط داشت و نقل شده است که شورای استفتا نداشت و خود همه سؤال‌های شرعی را کتباً پاسخ می‌داد. وی علاوه بر فقه و اصول در عرفان و حکمت نیز اطلاعات گسترده‌ای داشت.
مردم منطقه زنجان نسبت به او اعتماد داشتند و او را به عنوان یک مرجع تقلید می‌شناختند هرگاه خرید و فروش و معامله‌ای صورت می‌گرفت غالباً برای تأیید سند، آن را پیش او می‌آوردند تا خط و امضا و مهر وی پای آن سند باشد. از اشتغالات روزانه حجت الاسلام زنجانی قضاوت میان مردم بود. بعد از کلاس درس مسند قضا را دایر می‌کرد و به حل خصومات و مسائل حقوقی می‌پرداخت. گروهی از فقرا مستمری بگیر وی بودند و منبع این کمک‌ها وجوهات شرعی و هدایایی بود که مردم و تجار می‌آوردند. او اجازه نمی‌داد وجوه شرعی حتی برای زمانی کوتاه نزدش بماند. گاهی مبالغ مذکور را نزد صاحبانش باقی می‌گذاشت و مستمندان را به آنان حواله می‌داد.
ملأ قربانعلی در جریان نهضت مشروطه‌خواهی اصل قضیه را مشکوک می‌پنداشت و آن را تحریکی از سوی دولت‌های روسیه و انگلیس برای تأمین مقاصد خاص خودشان تلقی می‌کرد. مخالفت او به معنای هواداری از استبداد نبود چرا که وی قاجاریان را غاصب می‌شمرد – بلکه او مشروطیت را به عنوان سوغات غرب و کانالی برای نفوذ امپریالیسم و سلطه بریتانیا بر ایران ارزیابی می‌کرد و با توجه با این واقعیت که حکومت مشروطه را دارای کاستی‌هایی آشکار در مقایسه با اندیشه حکومتی خود می‌یافت، با آن از در مخالفت در آمد؛ زیرا هدف اساسی او اجرای احکام شرعی بود که خود رأساً در منطقه تحت فرمانش آن را اعمال می‌کرد.
با مخالفت‌های حجت‌الاسلام، اندیشه مشروطه‌خواهی در زنجان رونق چندانی نیافت و از این روی طرفداران مشروطیت بر آن شدند تا مردم زنجان را به نهضت مشروطه‌خواهی ملحق کنند و بدین منظور از سوی محمدولی خان سپهدار تنکابنی دو تن از مشروطه‌خواهان رشت که در قزوین استقرار یافته بودند وارد زنجان شدند و به تبلیغ مشروطه در بین مردم پرداختند.
کم‌کم آرامش شهر از بین رفت و مردم دچار اختلاف عقیده شدند. آخوند ملأ قربانعلی زنجانی به عظیم‌زاده اردبیلی و علی‌اکبر خان زنجانی دو مأمور اعزامی پیغام داد که برای برقراری مجدد آرامش شهر، زنجان را ترک کنند ولی آن دو دارالحکومه را تصرف کردند و زمام امور شهر را در دست گرفتند و آتش جنگ شعله‌ور شد.
در پی این اقدام مردم زنجان دارالحکومه را از دست مشروطه‌خواهان خارج کردند ولی بعد از مدت کوتاهی محمدعلی ‌شاه از سلطنت خلع شد و مشروطه‌خواهان قدرت را در دست گرفتند.
در سال ۱۳۲۷ ه.ق مشروطه‌خواهان قوایی را به سرکردگی سه تن از سرداران مشروطه به نام‌های سردار معتضد، سردار بهادر بختیاری و یپرم ‌خان ارمنی جهت سرکوب مخالفان مشروطه به اردبیل و زنجان روانه کرده، ملاقربانعلی را دستگیر و به عتبات عالیات تبعید کردند. او در سال ۱۳۲۸ ه.ق در کاظمین‌ درگذشت. محل دفن وی در رواق مقدسه در مجاور حرم کاظمین است.

۳- درگذشت محدّث و رجالی ملامحمد نخجوانی(۱۳۳۴ هجری قمری)

ملامحمد علی نخجوانی، فقیه، اصولی، محدث، رجالی و عالم شیعی زمان خود بود.
وی از شاگردان حاج میرزا حبیب‌اللَّه رشتی، فاضل ایروانی و فاضل شرابیانی بود که بعد از وفات شرابیانی، مرجع تقلید قفقازیان و جمع فراوانی از دیگر بلاد شیعه گردید.
آیت‌اللَّه نخجوانی در ۶۶ سالگی در کربلای معلی وفات یافت و در صحن مقدس امام علی (علیه السلام) دفن شد.
حاشیه بر رسائل و حاشیه بر مکاسب شیخ انصاری، از آثار اوست.
تألیف دیگر ایشان نیز کتاب «سحاب الدموع» است که در آن به شهادت پیشوایان معصوم”علیهم السلام” و واقعه کربلا پرداخته و به نظم و نثر ادبی و عالمانه به زبان ترکی نوشته است.

۴- درگذشت عالم ربانی آیت ‏اللَّه سید مصطفی صفایی خوانساری(۱۴۱۳ هجری قمری)

سید مصطفی در ماه ربیع المولود سال ۱۳۲۱ ه.ق در شهرستان خوانسار به دنیا آمد. وقتی به سن تحصیل رسید، به مکتب رفت. سپس به تحصیل مقدمات علوم حوزوی روی آورد و با حافظه قوی و هوش سرشاری که داشت، در نوجوانی روانه مدرسه علمیه «مریم بیگم» خوانسار شد. مقدمات را در محضر دایی بزرگوارش، مرحوم حاج سید علی رضوی خوانساری آموخت. سپس سطوح عالی را در محضر والد بزرگوارش، آیت الله حاج سید احمد صفایی خوانساری و شخصیت‌های علمی آن زمان خوانسار همچون آیات: آخوند محمد بیدهندی، مرحوم سید علی کبر بیدهندی و مرحوم آقا میرزا محمود ابن الرّضا خوانساری فرا گرفت و دروس سطوح را به پایان رساند.
در شعبان المعظم ۱۳۴۰ ه.ق مرحوم آیت الله العظمی حائری از شهر آرک به قم مهاجرت کرد و به تأسیس و بازسازی حوزه علمیّه قم پرداخت. آیت الله صفایی خوانساری نیز در همین سال برای کسب فیض از محضر ایشان، به قم هجرت کرد و چندین دوره در حوزه درس اصول و فقه ایشان شرکت جست؛ به طوری که در شمار خواص اصحاب مرحوم آیت الله حائری درآمد.
وی برای استفاده از محضر درس اساتید بزرگ نجف اشرف، به حوزه علمیّه نجف مسافرت کرد. حدود یک سال مقیم آن شهر شد و در فقه و اصول از محضر آیات عظام: سید ابوالحسن اصفهانی و میرزا حسین نائینی استفاده کرد و همچنین از محضر درس آیات عظام: حاج آقا حسین قمی، آقازاده خراسانی، میرزا محمد صادق اصفهانی و آقا رضا مسجد شاهی اصفهانی نیز بهره مند شد. سپس به قم بازگشت و تا آخر عمر آیت الله حائری در محضر درس ایشان به تحصیل پرداخت.
آیت الله خوانساری در کتاب تحصیل، به تدریس، مباحثه و تألیف پرداخت و همچنین برای تحصیل معارف عقلی و علم کلام، فلسفه و عرفان، مدّتی در حوزه درس میرزا محمد علی شاه آبادی و سید ابوالحسن رفیعی قزوینی شرکت کرد و از حکمت و عرفان آن دو بهره‌ای فراوان برد.
قسمتی از تألیفات ایشان عبارتند از: الدّیانه الاسلامیّه (در اصول اعتقادات)، تقریرات درس فقه و اصول آیت الله العظمی شیخ عبدالکریم حائری، الجواهر المودعه و حواشی بر «درر الفوائد» آیت الله حائری
در مجموع می‌توان گفت: وی پس از رحلت آیت الله بروجردی، در ردیف مراجع تقلید قرار داشت. او بسیار «حاضر الذّهن» بود، به طوری که بعضی او را کتابخانه سیّار می‌خواندند. هر سؤال فقهی و اسلامی از او می‌شد، بی درنگ جواب کامل می‌داد. همچنین او را جامع معقول و منقول می‌خواندند که در موقعیّت خود، برازندگی آشکاری داشت.
سرانجام این عالم ربّانی بعد از چهل روز کسالت و عمل جرّاحی کیسه صفرا در ۱۷ ربیع الثانی سال ۱۴۱۳ ه.ق از دنیا رفت و او را در مسجد بالاسر – جایی که بیش از شصت سال در آن جا صبح‌ها اقامه نماز جماعت کرده بود. – به خاک سپردند.

 

 

 

 

http://shiastudies.com

هفدهم ربیع الثانی. هفدهم ربیع الثانی. هفدهم ربیع الثانی. هفدهم ربیع الثانی. هفدهم ربیع الثانی. هفدهم ربیع الثانی. هفدهم ربیع الثانی. هفدهم ربیع الثانی. هفدهم ربیع الثانی. هفدهم ربیع الثانی. هفدهم ربیع الثانی. هفدهم ربیع الثانی. هفدهم ربیع الثانی. هفدهم ربیع الثانی هفدهم ربیع الثانی. هفدهم ربیع الثانی. هفدهم ربیع الثانی. هفدهم ربیع الثانی. هفدهم ربیع الثانی. هفدهم ربیع الثانی.هفدهم ربیع الثانی. هفدهم ربیع الثانی. هفدهم ربیع الثانی. هفدهم ربیع الثانی

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.